❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃
#فرازے_از_وصیت_نامہ
✍برای من مجلس عزا نگیرید چون من به چیزی ڪه میخواستم رسیدم و برای امام حسین «علیه السلام» و حضرت زهرا «سلام الله علیها » مجلس بگیرید و گریه ڪنید.
پشت سر ولی فقیه باشید و با بصیرت، چون همین ولی فقیه است ڪه باعث شده ایران از مشڪلات بیرون بیاید.
✍از خواهران میخواهم ڪه حجابشان را مثل حجاب حضرت زهرا رعایت بڪنند نه مثل حجابهای روز، چون این حجابها بوی حضرت زهرا«سلام الله علیها» را نمیدهد.
جهان در حال تحول است دنیا دیگر طبیعی نیست،امام زمان «عجل الله تعالی و فرجه الشریف» را تنها نگذارید
وصیت من به طلاب این است ڪه اگر برای رضای خدا درس میخوانند و هدف دارند بخوانند و اگر اینطور نیست نخوانند.
۱۳۹۳/۱۱/۱۹
العبد الحقیر و المذنب الضعیف #شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
هدایت شده از دخترانــ راهـ ـ ابراهیمـ
همیشه روی لبش #لبخند بود.
نه از این بابت که مشکلی ندارد. من خبر داشتم که او با کوهی از مشکلات دست و پنجه نرم می کرد.
اما هادی مصداق واقعی همان حدیثی بود که می فرماید:
"مومن شادی هایش در چهره اش و حزن و اندوهش در درونش می باشد".
اولین چیزی که ازهادی درذهن دوستان نقش بسته،
چهره ای بود که با #لبخند آراسته شده.
#رفاقت بااوهیچ کس راخسته نمی کرد.
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری🌹
#رفیق_خدایی
@rahe_ebrahim
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
#شهدا_شرمنده_ایم
#لبیک_یا_حسین
🌼🍃💚 کمدش پر بود از عکسهای حاج همت، شهید دینشعاری و ابراهیم هادی
میگویند شهید هادی ذوالفقاری تمام وقتش را وقف کارهای بسیج و هیئت کرده بود.
بعد از تمام شدن ِ مدرسه و چندساعتی کار کردن، او را فقط در هیئت پیدا میکردند و در بسیج مسجد محل.
غیر از اینها خودش را سرگرم کار دیگری نکرده بود.
مادرش میگوید: «وقتی هنوز ایران بود عاشق جنگ و دفاع از اسلام و انقلاب بود.
همیشه از این علاقهاش حرف میزد. کمدی که در خانه داشت پر بود از عکسهای شهدا.
همیشه از شهدا اسم میبرد و نحوه شهادت و زندگینامههایشان را برایمان میگفت.
به چند شهید علاقه خاصی داشت شهید همت، ابراهیم هادی، محسن دینشعاری.
همیشه از اینها حرف میزد و از هر فرصتی استفاده میکرد تا از آنها بگوید. اغلب بستههای بزرگی از تصاویر شهدا دستش بود. دائما اینها را به خانه میآورد و از خانه به مسجد میبرد.
بخش زیادی از زندگیاش به این چیزها تعلق داشت».
.
التماس دعای فرج💚
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
#شهدا_شرمنده_ایم
#یا_زهرا
| 👇
آخرشب بود که با هم صحبت کردیم. هادی حرف از رفتن و شهادت زد. بعد گفتم: راستی، دیگه برای جوشهای صورتت کاری نکردی؟
هادی لبخند تلخی زد و گفت: یه انفجار احتیاجه که این جوش های صورت ما رو نابود کنه! دوباره حرف از شهادت را ادامه داد.
من هم به شوخی گفتم: هادی تو شهید شو، ما برات یه مراسم سنگین برگزار می کنیم.
بعد ادامه دادم: یه شعر زیبا هست که مداح ها می خونن، می خوام توی تشییع جنازه تو این شعر رو بخونم.
هادی منتظر شعر بود که گفتم: جنازه ام رو بیارین، بگید فقط به زیر لب حسین ...
هادی خیلی خوشش آمد. عجیب بود که چند روز بعد، درست در زمان تشییع، به یاد این مطلب افتادم. یکباره مداح مراسم تشییع شروع به خواندن این شعر زیبا کرد.
التماس دعای فرج✋💚
@modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴📣زائرین #اربعین_حسینی
✅اول پیاده روی،ابتدای #وادی_السلام بعدازورودی مزارآیت الله قاضی،حتمابیاید سر#مزار من،منتظرتونم✌️
🔰وعده ما۹۷/۷/۳۰الی۹۷/۸/۳- مزار شهید
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
🌸اینجا یادبود تو در گلزار شهدای بهشت زهرا سلام الله علیها هست.
🌺کنار الگوی زندگی تو #شهید_ابراهیم_هادی
🌼یادبودی که برای دل #مادر صبورت بنا کردند، مادری که هنوز مزارت را در #وادی_السلام ندیده است.
💠هادی جان!
🔹خودت را برای پذیرایی از مهمانان آماده کن
🔸زائرین #اربعین_حسینی و عاشقان شهدا در راهند.
🔹می آیند تا سفر پر فیض خود را با حس حضور تو آغاز کنند.
✅آدرس مزار اصلی: نجف - وادی السلام - بعد از ورودی آیت الله قاضی - تابلو شهید - مزار شهید
🌷 #شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
بسم الله الرحمن الرحیم
چند نکته جهت معرفی شیخ هادی:
شب شهادت امام هادی علیه السلام به دنیا آمد.
به همین دلیل نامش را محمد هادی گذاشتند.
از فعالان فرهنگی مسجد و هیئت ؛
جوانی کاری ، خستگی ناپذیر و شوخ طبع بود.
در فلافل فروشی، پیک موتوری، بازار آهن و .. کار می کرد
و در فتنه ی سال 1388 جانباز شد.
در سال 1390 به مدت سه سال به تنهایی ساکن نجف ؛
و در حوزه ی علمیه نجف مشغول به تحصیل شد
علاقه ی خاصی به شهید ابراهیم هادی داشت.
او را در نجف 《ابراهیم تهرانی》 صدا میزدند.
با رفتنش به سوریه مخالفت کردند به همین دلیل به عنوان
تصویر بردار به گروه حشد الشعبی پیوست.
در نجف برای خانواده های مستضعفِ طلاب به طور رایگان
لوله کشی میکرد، به او میگفتند طلبه ی لوله کش!
در 26 بهمن 1393 نزدیکی شهر سامراء بر اثر انفجار بولدوزر
انتحاری به شهادت رسید.
کلام شهید محمد هادی ذوالفقاری:
سعی کنید سکوت شما بیشتر از حرف زدن باشد
هر حرفی را که می خواهید بزنید
فکر کنید که آیا #ضروری هست یا نه؟
هیچ وقت بی دلیل حرف نزنید !
تاریخ ولادت : 13 بهمن 1367
تاریخ شهادت : 26 بهمن 1393
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
@Modafeaneharaam
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری 🌺🌹
شخصیت هادی برای من بسیار جذاب بود.☺️🙂
رفاقت با او کسی را خسته نمیکرد.🌺
در ایامے که با هم در مسجد موسی ابن جعفر (علیه السلام) فعالیت داشتیم، بهترین روزهای زندگی ما رقم خورد.😊☺️
یادم هست یکٔ شب جمعه وقتی کار بسیج تمام شد هادی گفت: بچهها حالش رو دارید بریم زیارت؟🤔
گفتیم:کجا؟ وسیله نداریم.
هادی گفت: من میرم ماشین بابام رو مییارم. بعد با هم بریم زیارت شاه عبدالعظیم( علیه اسلام) .🙂
گفتیم: باشه، ما هستیم.😉
هادی رفت و ما منتظر شدیم تا با ماشین پدرش برگردد. بعضی از بچهها که هادی را نمیشناختند، فکر میکردند یک ماشین مدل بالا و...😉
چند دقیقه بعد یکٔ پیکان استیشن درب و داغون جلوی مسجد ایستاد.
فکر کنم تنها جای سالم این ماشین موتورش بود که کار می کرد و ماشین راه میرفت.
نه بدنه داشت، نه صندلی درست و حسابی و... از همه بدتر اینکه برق نداشت. یعنی لامپهای ماشین کار نمی یکرد!
رفقا با دیدن ماشین خیلی خندیدند. هر کسی ماشین را میدید میگفت: اینکه تا سر چهارراه هم نمیتونه بره، چه برسه به شهر ری. 😅
اما با آن شرایط حرکت کردیم. بچهها چند چراغ قوه آورده بودند. ما در طی مسیر از نور چراغقوه استفاده می کردیم.😄😉
وقتی هم میخواستیم راهنما بزنیم، چراغقوه را بیرون می گرفتیم و به سمت عقب راهنما میزدیم.😅
خلاصه اینکه آن شب خیلی خندیدیم. زیارت عجیبی شد خاطره و این خاطره برای مدتها نقل محافل شده بود.😁😉
بعضی بچهها شوخی می کردند و می گفتند: میخواهیم برای شب عروسی،ماشین هادی را بگیریم و...😄😃
چند روز بعد هم پدر هادی آن پیکان استیشن را که برای کار استفاده می کرد فروخت و یکٔ وانت خرید.🌹🌸
منبع:#کتاب_پسرڪ_فلافل_فروش
#شهدارفتندوجاماندهایم 😔
سال روزِ تَوَلُدَش:1367/11/13
سال روزِ آسِمانے شُدَنَش:1393/11/26
هدیه به شهید هادی ذوالفقاری یڪ صلوات هدیه ڪـنید 🌸🍃
#شهید
#شهادت
@Modafeaneharaam
🌺🌸🍃🌺🍃🌸🌸🍃🌺🍃🌸🌺🍃
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری 🌷
هادی پسری بود که تک و تنها راه خودش را ادامه داد. 🌺
او مسیر دین را از آنچه بر روی منبرها میشنید انتخاب می کرد و در این راه ثابت قدم بود.🌸
مدتی از حضور او در بسیج نگذشته بود که گفت: باید یکی از مسائل مهم دین را خودمان عملی کنیم.🥀
میگفت: روایت از حضرت علی (علیه السلام) داریم که همه اعمال نیک و حتی جهاد در راه خدا در مقایسه با امر به معروف و نهی از منکر، مثل قطره در مقابل دریاست. 🍃🌺
برای همین در برخی موارد خودش به تنهایی وارد عمل می شد. 🌷
یک سیدی فروشی اطراف مسجد باز شده بود. بچه های نوجوان که به مسجد رفت و آمد داشتند از این مغازه خرید میکردند. این فروشنده سیدی های بازی و فیلم کپی شده را به قیمت ارزان به بچهها میفروخت.
مشتری های زیادی برای خودش جمع کرد.تا اینکه یک روز خبر رسید که این فروشنده فیلم های خارجی سانسور نشده هم پخش میکند.! چند نفر از بچه ها خبر را به هادی رساندند.او هم به سراغ فروشندهی این مغازه رفت.
خیلی مودب سلام کرد و از او پرسید: بعضی از بچهها میگویند شما سیدیهای غیر مجاز پخش می کنید، درسته؟
فروشنده تکذیب کرد و این بحث ادامه پیدا نکرد و بار دیگر بچه های نوجوان خبر آوردند که نه تنها سیدیهای فیلم،بلکه سیدیهای مستهجن نیز از مغـازه او پخش میشود.😔😳
هادی تحقیق کرد و مطمئن شد. لذا بار دیگر به سراغ فروشنده رفت.
با او صحبت کرد و شرایط امر به معروف را انجام داد.
بعد هم به او تذکر داد که اگر به این روند ادامه دهد با او با حکم ضابطان قضایی برخورد خواهد شد.
اما این فروشنده به روند اشتباه خودش ادامه داد. هادی نیز در کمین فرصتی بود تا با او برخورد کند.
یک روز جوانی وارد مغازه شد.
هادی خبر داشت که یک کیسه پر از سیدی های مستهجن برای این شخص آوردهاند.
لذا با هماهنگی بچه های بسیج وارد مغازه شد. درست زمانی که بار سیدی ها رسید به سراغ این شخص رفت. بعد فروشنده را با همان کیسه به مسجد آورد!
در جلوی چشمان خودش همه سیدی ها را شکست.😳
وقتی آخرین سیدی خرد شد، رو کرد به آن فروشنده و گفت:اگر یک بار دیگر تکرار شد با تو برخورد قانونی می کنیم.
همین برخورد هادی کافی بود تا آن شخص مغازه اش را جمع کند و از این محل برود.🌺
🌺🌸🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌸🍃
منبع:#کتاب_پسرڪ_فلافل_فروش
#شهدارفتندوجاماندهایم 😔
سال روزِ تَوَلُدَش:1367/11/13
سال روزِ آسِمانے شُدَنَش:1393/11/26
هدیه به شهید هادی ذوالفقاری یڪ صلوات هدیه ڪـنید 🌸🍃
@Modafeaneharaam
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
یادم هست زمانی که برای راهیان نور جنوب میرفتیم،من و هادی و چند نفر دیگر از بچههای مسجد، جزء خادمان دوکوهه بودیم.آنجا هم هادی دست از شیطنت بر نمیداشت.🌹
مثلاً، یکی از دوستان قدیمی من با کت و شلوار خیلی شیکٔ آمده بود دوکوهه و میخواست با آب حوض دو کوهه وضو بگیرد.
هادی رفت کنار این آقا و چند بار محکم با مشت زد توی آب! 😁
سر تا پای این رفیق ما خیس شد. 😩🤧😑
یکٔ دفعه دوست قدیمی ما دوید که هادی را بگیرد و ادبش کند.😐
هادی با چهرهای مظلومانه شروع کرد با زبان لالی صحبت کردن. این بندهی خدا همین تا دید این آقا قادر به صحبت نیست چیزی نگفت و رفت. شب وقتی تو اتاق ما آمد، یکٔ باره چشمانش از تعجب گِرد شد .😳هادی داشت مثل بلبل تو جمع ما حرف میزد!😉😄
منبع:#کتاب_پسرڪ_فلافل_فروش
#شهدارفتندوجاماندهایم 😔
سال روزِ تَوَلُدَش:1367/11/13
سال روزِ آسِمانے شُدَنَش:1393/11/26
هدیه به شهید هادی ذوالفقاری یڪ صلوات هدیه ڪـنید 🌸🍃
#شهید
#شهادت
@Modafeaneharaam
❤️ #هادی_دلها
🖤یک سال براے زیارت #اربعین_حسینی از #نجف به #بصره رفت و مسیر ۵۰۰ کیلومتری تا #کربلا را به عشق اربابش پیاده روی نمود.
🌷#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
@Modafeaneharaam
🌹🕊🕊🕊🌹
اخلاص او زبانزد رفقا بود. اگر کسی از او تعریف می کرد، خیلی بدش می آمد.
وقتی که شخصی از زحمات او تشکر می کرد، می گفت: خرمشهر را خدا آزاد کرد، یعنی ما کاری نکرده ایم. همه کاره خداست و همه کارها برای خداست.
هادی علاقه ی زیادی به شهید ابراهیم هادی داشت و همیشه جلوی موتورش یک عکس بزرگ از شهید ابراهیم هادی نصب داشت.ودر خصلت ها خود را خیلی به ابراهیم نزدیک کرده بود.
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
#شهدا_را_یاد_کنید_با_صلوات
@Modafeaneharaam