🌹پسرم از بچگی شجاع و ساده و خوشاخلاق بود. دست خیر هم داشت. تمام دوستان و همسایهها و همکارانش از او راضی بودند و از اخلاق خوب مصطفی تعریف میکردند. مصطفی بسیار دلسوز و باغیرت بود. نمیتوانست نسبت به وقایع پیرامونش بیتفاوت باشد. همین غیرتش هم او را برای دفاع از حرم به سوریه کشاند. پسرم اوایل شروع بحث جبهه مقاومت اسلامی آرام و سربه زیر داشت کارش را میکرد. موضوع تعدی تروریستها به حرم اهل بیت که جدیتر شد، تصمیم به رفتن گرفت. موضوع رفتنش را خیلی مطرح میکرد اما من مخالفت میکردم و میگفتم تو هنوز کوچک هستی، اجازه بده تا مدتی از جنگ سوریه بگذرد، بعد برو. او اصرار کرد و نهایتاً هم رفت.
🌹چشم چپ مصطفی مادرزادی کمبینا و میتوانم بگویم نابینا بود.مسئولان هم اجازه نمیدادند پسرم به جبهه برود اما مصطفی گفته بود وضعیت یک چشمم که نمیبیند کار خدا است. چشم دیگرم که سالم است و آن هم فدای حضرت زینب(س). مسئولان باز مخالفت میکنند و پسرم میگوید: خانم من را طلبیده و شما اجازه نمیدهید. پس آن دنیا جواب حضرت زینب(س) را خودتان بدهید.
✍راوی مادر شهید
#شهید_مصطفی_خادمی
#مدافع_حرم
#آشنایی_با_شهدا
@Modafeaneharaam