eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
33.8هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
11.8هزار ویدیو
286 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافع‌حرم #محمدرضا‌دهقان‌امیری #قسمت‌هفتاد‌و‌هفتم مثل رسول خودش خی
ابووصال کتاب طلبه دانشجو مدافع‌حرم نحوه شهادت‌ها را بدان تاکید داشت که حتما ☝️نحوه شهادت💔 شهدای مدافع‌حرم را بدانم☺️ چگونگی شهادت🕊بیشترشان را می‌دانست🤗❤️اطلاعات بسیار خوبی داشت و شهدا را کامل می‌شناخت☺️❤️ راوی:دوست‌شهید ... @modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافع‌حرم #محمدرضا‌دهقان‌امیری #قسمت‌هفتاد‌و‌هشتم نحوه شهادت‌ها را
ابووصال کتاب طلبه دانشجو مدافع‌حرم مدافع شو پیش او از همرزمان و رفقای رسول گله کردم😒 که چرا اقدامی جدی درباره معرفی این شهید💔برای مریدانش انجام نمی‌دهند🍂تا بهتر معرفی شود🍃می‌گفت خودت برو و وارد جریان شو🙂برو مدافع‌شو من تعجب کرده بودم🙄که مدافع شدن را به عمل می‌دانست☝️ نه به شعار🤗❤️ راوی:دوست‌شهید ... @modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافع‌حرم #محمدرضا‌دهقان‌امیری #قسمت‌هفتاد‌و‌نهم مدافع شو پیش او ا
ابووصال کتاب طلبه دانشجو مدافع‌حرم روضه رسول روی سنگ مزار شهیدرسول‌خلیلی این تک مصرع از شعر حک شده🍃ای که بر تربت من می‌گذری روضه بخوان💔نسبت به این یک بیت شعر خیلی حساس بود🤗 می‌گفت☝️هر وقت سر مزار رسول می‌روی🍂موقع خداحافظی حتما روضه بگذار💔سر این موضوع خیلی تاکید داشت🍃و می‌خواست حتما اجرا شود👌☺️ راوی:دوست‌شهید ... @modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافع‌حرم #محمدرضا‌دهقان‌امیری #قسمت‌هشتاد روضه رسول روی سنگ مزار
ابووصال کتاب طلبه دانشجو مدافع‌حرم عکس شهید اوایل که تازه با شهید رسول خلیلی آشنا شده بود☺️با کلی ذوق و شوق عکساشو به من نشون میداد☺️❤️و می‌گفت ببین ما چقدر شبیحه هم هستیم🤗خیلی جدی نمی‌گرفتم😐حتی عکس این شهید را روی صفحه کامپیوارش گذاشته بود😊یک بار آن را دیدم و گفتم تو چقدر خودخواهی😒عکس خودت را گذاشتی اینجا😕خندید و گفت😃:دیدی نتوانستی تشخیص بدهی😉.من نیستم😊شهیدرسول خلیلی هست☺️❤️ راوی:مادر‌شهید ... @modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافع‌حرم #محمدرضا‌دهقان‌امیری #قسمت‌هشتادو‌یکم عکس شهید اوایل که
ابووصال کتاب طلبه دانشجو مدافع‌حرم نایب باش قبل از رفتن به سوریه ساعت ده‌ونیم صبح بود🍃از فرودگاه تماس گرفت📞 و با ناراحتی گفت😔.که امسال نه به مراسم بیت حضرت‌آقا می‌رسم و نه چیذر😔.اسرار داشت که اگه بیت رفتی و حضرت آقا را دیدی☝️عوض من هم نگاهش کن💔به جای من کیف کن😞به جای من حسین حسین بگوو به نیابت از من گریه کن😭💔 راوی:خواهرشهید ... @modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافع‌حرم #محمدرضا‌دهقان‌امیری #قسمت‌هشتادو‌دوم نایب باش قبل از رف
ابووصال کتاب طلبه دانشجو مدافع‌حرم حسین وصالی به شهدا خیلی علاقه داشت☺️از دوران دبیرستان این علاقه‌مندی شدیدتر شد❤️شهیداصغروصالی ،فرمانده شهر پاوه،مورد توجه خاص او بود🤗و برای همین در سوریه اسم مستعار خودش را حسین وصالی گذاشت.👌☺️حتی این اسم را روی اسلحه‌اش حک کرده بود🍃و از دوران آموزشی‌اش در ایران تا عملیات‌هایش در سوریه تفنگش🔫با این اسم مشخص بود☺️❤️ راوی:مادرشهید ... @modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافع‌حرم #محمدرضا‌دهقان‌امیری #قسمت‌هشتادو‌سوم حسین وصالی به شه
ابوصال کتاب طلبه دانشجو مدافع‌حرم ورزیدگی به خاطر قد بلند و بدن آماده ای که داشت💪 برای مبارزه و رزم مناسب بود👌.در دوره های آموزشی که باهم داشتیم بدنش ورزیده‌تر شده بود🙂.در ی اردوی پینت‌بال که با دوستان گذاشته بودیم،خیلی پر قدرت بود🤗.طوری که در پنج دور بازی با حضور او،چهار دور را بردیم✌️. و در یک اقدام تلافی جویانه از کسی که کُرکُری خوانده بود😐همگی بر سرش ریختیم و تیربارانش کردیم😑.او با اینکه تیرهایش تمام شده بود ول کن نبود😃.و با سلاح خالی‌اش همینطور شلیک می‌کرد😃❤️ راوی:همرزم‌شهید ... @modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابوصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافع‌حرم #محمدرضا‌دهقان‌امیری #قسمت‌هشتادو‌چهارم ورزیدگی به خاطر
ابووصال کتاب طلبه دانشجو مدافع‌حرم آخرین خنده‌ها یکی از آخرین شب‌های قبل از رفتن به سوریه قرار گذاشتیم🍃و با هم بیرون رفتیم،خیلی اصرار کردم که نرود😔ولی آماده رفتن بود💔دفاع از حرم رو وظیفه خود می‌دانست.و می‌گفت حالا که در توانش هست☝️باید برود.اگر نرود باید بعدا پاسخگو باشد😞می‌گفت نگران نباشم و برمی‌گردد🙂گفتم تو که همه کارهایت را کرده‌ای از وابستگی‌های دنیوی و مادی‌ دل کندی😔حتی موتورت 🏍رو که خیلی دوستش داشتی به رفیقت بخشیدی🍃تمام امور دنیوی رو گذاشتی کنار و چسپیدی به آخرتی که پیش رویت است💔.آن وقت می‌گویی که برمی‌گردم😔!چه برگشتنی؟!جواب همه آن ناله‌ها و گلایه‌ها فقط خنده‌ای بود که روی لبانش نشست☺️از همان خنده‌های همیشگی که آدم رو سرحال می‌آورد🤗جوری که دیگر نتوانستم ادامه بدهم و چیزی بگویم😃.انگار آن خنده‌ها آخرین خنده‌ها بود😔.،خداحافظی آخر بود😭💔 راوی:دوست‌شهید ... @modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافع‌حرم #محمدرضا‌دهقان‌امیری #قسمت‌هشتادو‌پنجم آخرین خنده‌ها یک
ابووصال کتاب طلبه دانشجو مدافع‌حرم سوال بی جواب یک سال قبل از اعزام به سوریه از من سوالی پرسید.که دوهفته تمام با روح و روان من بازی می‌کرد😣.برای جواب دادن به آن کلی با خودم کلنجار رفتم☹️.چون رضایت پدرش را به‌راحتی جلب کرد🙂.اما برای من مادر سخت بود🙁.از من پرسید که اگه روزی حضرت‌زینب س از شما پرسید جوانی داشتی🍃که همه دوره‌های آموزشی جنگی را دیده بود☝️و زمانی که حرم من ناامن شد😔و به ناحق بچه‌های شیعه کشته می‌شدند💔،نگذاشتی تا برای دفاع از آن بیاید🍃چه جوابی داری تا به ایشان بدهی؟!😒جوابی نداشتم😢😞 راوی:مادرشهید ... @modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافع‌حرم #محمدرضا‌دهقان‌امیری #قسمت‌هشتادو‌ششم سوال بی جواب یک سا
ابووصال کتاب طلبه دانشجو مدافع‌حرم تاج افتخار از سوریه تماس📞گرفت که می‌خواد با دایی بزرگش صحبت کند🍃خیلی به او علاقه داشت☺️ساکن قم بود.سفارش کرد تا با او تماس📞 بگیرم. و در آن ساعت مشخص منتظر تماسش باشد.🍃شماره‌اش را خواست داشت حفظ می‌کرد🍃و هرچند شماره را به دوستانش در آنجا می‌سپرد☺️که یادشان باشد🙂.گفت کاغذ و قلم📝دسترس نیست.تماس گرفت راس ساعتی که قول داده بود☺️. در آن تماس دایی با شنیدن صدایش گریه کرد😢و به او گفت:تو افتخار خانواده ما هستی و تاج روی سرما هستی☺️.این جمله او آن قدر را خوشحال☺️ کرد که روحیه‌اش چند برابر شده بود برلی رسیدن به شهادت🕊🕊🕊 راوی:مادرشهید ... @modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافع‌حرم #محمدرضا‌دهقان‌امیری #قسمت‌هشتادو‌هفتم تاج افتخار از سور
ابووصال کتاب طلبه دانشجو مدافع‌حرم آچار فرانسه در سوریه،نیروی عالی و ارزشمند آمادگی جسمی‌اش محسوب می‌شد👌به خاطر پرانرژی بودن و برای هر فرمانده‌ای یک سرمایه بود🤗.همه کاری می‌کرد.☺️انگار همه کاری بلد بود و همه جا مفید بود🙂.این قابلیت را داشت که بتواند در هر پستی قرار بگیرد🍃.و از عهده وظیفه‌اش خوب بر بیاید🍃.سربازی بود که هر فرمانده‌ای آرزویش را داشت☺️❤️ راوی:همرزم‌شهید ... @modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافع‌حرم #محمدرضا‌دهقان‌امیری #قسمت‌هشتادو‌هشتم آچار فرانسه در سو
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافع‌حرم #محمدرضا‌دهقان‌امیری #قسمت‌هشتادو‌نهم مدافع‌موتور سوار عاشق موتور بود☺️و در سوریه نیرویی بود که سوار بر موتور🏍 بود.موتور سواری🏍 را خوب بلد بود.و آنجا این مهارتش مفید بود🍃سوئیچ موتورش🏍 در سوریه را به انتهای تسبیهش گره زده بود تا گم نشود☺️❤️ راوی:همرزم‌شهید #ادامه‌دارد... @modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافع‌حرم #محمدرضا‌دهقان‌امیری #قسمت‌هشتادو‌نهم مدافع‌موتور سوار
ابووصال کتاب طلبه دانشجو مدافع‌حرم تک‌تیرانداز ناشی دپو بودیم.به عنوان یک نیروی اطلاعاتی برگشت🍃. دیدم که می‌خندد😕.علتش را پرسیدم.ماجرا را تعریف کرد.😑گفت حین دیده‌بانی👀همرزمش صدای زوزه تیر می‌آمد🙄سرش را پایین می‌آورد🙂اما خبری از تیر نبود😃. از دیده بان پرسید که صدای چیست🤔؟گفت تک تیر انداز.با تعجب گفت😶الان است که مارا بزند😰.دیده بان با آرامش برگشت و گفت😕بردش به ما نمی‌رسد🙂تیرهایش را پشت هم می‌زند شاید به هدف بخورد😑از این که دشمن بر تلاش بی فایده‌اش اصرار داشت😬خنده‌اش گرفته بود و شاد بود😃❤️ راوی:همرزم‌شهید ... @modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافع‌حرم #محمدرضا‌دهقان‌امیری #قسمت‌نود تک‌تیرانداز ناشی دپو بودی
ابووصال کتاب طلبه دانشجو مدافع‌حرم بادمجان حلب موقعی که داشت می‌رفت🍃پدرش یک اسکناس 💵صد دلاری داد خیلی ذوق کرد☺️آن را بوسید و در جیبش گذاشت🤗.وقتی در سوریه بود آن را خرج نکرد🍃 تا اینکه در بازار حلب یک گونی بادمجان🍆 خرید.آنها را بین همرزمانش تقسیم کرد🙂 تا هرکس هر چه دلش خواست با آن غذایی درست کند☺️.خودش بادمجان کبابی درست کرد☺️.این کارش تعحب برانگیز بود🙄 چون به شدت از بادمجان🍆متنفر بود😑و به هیچ عنوان به غذایی که در آن بادمجان بود لب نمی‌زد.😐😃 راوی:مادرشهید ... @modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافع‌حرم #محمدرضا‌دهقان‌امیری #قسمت‌نود‌و‌یکم بادمجان حلب موقعی
ابووصال کتاب طلبه دانشجو مدافع‌حرم نیت ازدواج مدتی پیگیر بود که نیت ازدواج دارد🙂گفتم اول کار مناسب پیدا کند🤗 بعد در پس همکارانم یا اطرافیان دخترهای خوب را انتخاب می‌کنیم😊.چند دختر از خانواده‌های مذهبی و نظامی را به خواهرش معرفی کرده بود☺️ روی آن را نداشت مستقیم به خودم بگوید😌،حتی در تماس‌هایش📞 از سوریه هم پیگیر بود که خواهرش مرا راضی کند😐تا به خاستگاری برویم❤️😃 راوی:مادرشهید ... @modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافع‌حرم #محمدرضا‌دهقان‌امیری #قسمت‌نود‌ودو نیت ازدواج مدتی پیگیر
ابووصال کتاب طلبه دانشجو مدافع‌حرم سرنوشت دهه محرم در سوریه بودیم🍃در "ریف حلب" دو سه شب گردان ما و چندشب گردان‌ او به شکل دید و بازدید هیئت می‌گرفتیم🙂.این در بین گردان‌ها رسم بود🍃.یک شب ما مهمان گردان او بودیم🤗.دو حلقه پشت هم تشکیل دادیم و مشغول عزاداری شدیم💔.ناگهان در تاریکی،شخصی را دیدم که آشنا آمد🙂.کمی خود را جابه‌جا کردم تا ببینم چه کسی است🤔. بود🙂 به شدت ضجه می‌زد و گریه می‌کرد😔💔.ناگهان به دلم افتاد که او شهید🕊می‌شود،اما به خاطر روحیه شادا و پرنشاطش به فکرم خندیدم😃 و به خودم قبولاندم که به این زودی‌ها شهید نمی‌شود🍃گفتم او ضد گلوله است☝️.اما سرنوشت چیز دیگری شد😔💔 راوی:همرزم‌شهید ... @modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافع‌حرم #محمدرضا‌دهقان‌امیری #قسمت‌نود‌وسوم سرنوشت دهه محرم در س
ابووصال کتاب طلبه دانشجو مدافع‌حرم خواب نورانی حدود دو تا سه نصفه شب خواب عجیبی دیدم☹️.خانه‌مان نورانی✨شده بود و من دنبال منبع نور بودم👀 .دیدم پنجره آشپزخانه تبدیل به در شده😕 و شهدا یکی یکی وارد خانه‌ام شدند🙁.همه جا را پر کردند و با لباس نظامی و سربند🙁دست در گردن یکدیگر بهم لبخند می‌زنند🙂.مات نگاهشان کردم🙄 و متوجه شدم منبع نور از دوقاب عکس برادران شهیدم هست☺️ آن شب برادر شهیدم محمدعلی به خوابم آمد🙂و در حالتی روحانی سه بار به من گفت☝️☺️:نگران نباش پیش ماست💔.آن شب تا صبح اشک ریختم و دعا خواندم😭.بعدها گفتند همان ساعت سه هواپیمای🛬 حامل پیکر و بقبه شهدا رو زمین نشست😔💔 راوی:مادرشهید ... @modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافع‌حرم #محمدرضا‌دهقان‌امیری #قسمت‌نود‌وچهارم خواب نورانی حدود د
ابووصال کتاب طلبه دانشجو مدافع‌حرم اذان ازادی سه روز قبل از شهادت🕊 اورا دیده بودم👀 غروب پنج‌شنبه.بیست‌ویک آبـــــــــان که بچه‌ها درگیر شدند. مادیر تر به آن نقطه رسیدیم او با دوستانش به شهادت رسیده بودند🕊. آنها را به عقب‌بردند.اضطراب شدیدی داشتم😰 دلم گواهی که اتفاقی افتاده است.هرچه گشتم پیدایش نکردم.میترسیدم از بچه ها سراغشو بگیرم😰.از یکی از دوستانش سراغش راگرفتم که گفت با بچه ها به عقب رفته است🚶.اما با حرفش ارام نشدم وتا صبح نذر ونیاز کردم که سالم باشد.صبح یکی از بچه ها درحالی که گریه😭می‌کرد به طرفم آمد.فهمیدم که با نفر دیگر شهید شدند.🕊به برکت خون این چهار شهید شهر آزادوشد و با فتح قسمت های زیادی از آن منطقه با روشن کردن.موتوربرق.اولین اذان بعد از آزادی از بلندگوی مسجد شهر پخش شد.🎤 راوی:همرزم‌شهید ... @modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافع‌حرم #محمدرضا‌دهقان‌امیری #قسمت‌نود‌و‌پنجم اذان ازادی سه روز
ابووصال کتاب طلبه دانشجو مدافع‌حرم شفاعت شهید بعد از شهادتش💔حسرت به دل ماندم که به خوابم بیاید😞.بالاخره آمد نزدیکای صبح بود☺️.خواب دیدم که پشت یک میز ایستاده‌ام🍃 و شخصی نشسته و به امور دانشجویی رسیدگی می‌کند🙂کارت دانشجویی‌ام را می‌خواستم که ناگهان صدایی را شنیدم😕که به من گفت:برای منم کارت می‌گیری؟!☹️رویم را برگرداندم و را دیدم😍.لباس سفیدی تنش بود و انگار قدش بلندتر شده بود☺️.در خواب می‌دانستم که شهید🕊شده است.گفتم تو جان بخوا❤️.بغلش کردم☺️.محکم گرفتمش و شروع کردم به گریه کردن😭و حرف زدن؛پرسیدم مرا شفاعت می‌کنی😔؟!لبخندی زد و گفت این حرفا چیست😒معلوم است مطمئن باش☺️.این‌بار محکم تر بغلش کردم و گریه هام بیشتر شد😭💔 راوی:دوست‌شهید ... @modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافع‌حرم #محمدرضا‌دهقان‌امیری #قسمت‌نود‌وشش شفاعت شهید بعد از شها
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافع‌حرم #محمدرضا‌دهقان‌امیری #قسمت‌نود‌و‌هفتم جواز کربلا خیلی دوست داشتم اربعین کربلا باشم،😔اما پدرم موافق نبود😢.اما باز هر بار که حرف از رفتن می‌شد باز پدوم راضی نمی‌شد😞.چند روز بیشتر به اربعین نمانده بود.دلم شکست💔و با همان حال به دانشگاه رفتم🍃در گوشه‌ای با خودم خلوت کردم🍃.عکس #محمدرضا را روبرویم گرفتم😔و شروع به دردودل کردم💔و از او خواستم که دست مرا بگیرد.ظهر که شد برادرم خبر داد پدر راضی شده😭.من زائر کربلا شدم😭😍 راوی:دوست‌شهید #ادامه‌دارد... @modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافع‌حرم #محمدرضا‌دهقان‌امیری #قسمت‌نود‌و‌هفتم جواز کربلا خیلی د
ابووصال کتاب طلبه دانشجو مدافع‌حرم همراه با کاروان پیاده اربعین به نیابت از او زائر کربلا شدیم و به پیاده‌روی اربعین رفتیم☺️.چند تا عکس از او تهیه کردیم🤗و به پشت کوله‌هایمان چسپاندیم🍃کاری که می‌توانستیم در دین به او انجام دهیم همین بود❤️.یادش و خاطره‌اش را همیشه و همه جا با ما بود☺️.گفتیم شاید دین خود را نسبت به او ادا کرده باشیم❤️ راوی:دوست‌شهید ... @modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافع‌حرم #محمدرضا‌دهقان‌امیری #قسمت‌نود‌و‌هشتم همراه با کاروان پی
ابووصال کتاب طلبه دانشجو مدافع‌حرم اولین خواب شام سوم شهادتش💔به خوابم آمد☺️.تا آن لحظه هنوز کسی خوابش را ندیده بود☺️.جایی میان آسمان ایستاده بود و با صورتی خندان😍 سلام کرد✋ .همدیگر رو بغل کردیم در خواب می‌دانستم شهید شده🕊و سوال‌هایی پرسیدم.گفت جایش خیلی خوب است☺️و از من و همه دوستانش تشکر کرد❤️خیلی حرف نزد و از من خواست گزارش کارهای مراسمش را بدهم🍃از جزئی‌ترین اتفاقات و لحظه به لحظه معراج💔تا تدفین و مراسم سوم را برایش تعریف کردم🙂راضی و خوشحال بود☺️❤️ راوی:دوست‌شهید ... @modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافع‌حرم #محمدرضا‌دهقان‌امیری #قسمت‌نود‌و‌نهم اولین خواب شام سوم
ابووصال کتاب طلبه دانشجو مدافع‌حرم ... بوی عطرش همه جا پیچیده است بارها به خوابم آمد و هر بار من شادتر می‌شدم😍طوری که باعث حیرت اطرافیانم می‌شد☺️.حضورش را همیشه احساس می‌کنم❤️.بعد از شهادت🕊رغبتی نبود شیشه‌های عطر و ادکلن او را از کمد بیرون بیاورد😔ولی هر بار که وارد خانه می‌شوم🙂عطرش را استشمام می‌کنم☺️انگار چند دقیقه قبل خانه بوده که رفته و بوی عطرش همه جا پیچیده است☺️❤️ راوی:مادرشهید ❤️ @modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافع‌حرم #محمدرضا‌دهقان‌امیری #قسمت‌‌پایانی... بوی عطرش همه جا پیچ
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم (وَ فَدَیناهُ بِذِبح عَظیم) ،و او را به قربانی بزرگی باز خریدیم. سوره مبارکه صافات آیه ۱۰۷. اینجانب ،فرزند علی در سلامت کامل روانی و جسمی و در آرامش کامل شهادت می‌دهم به یگانگی حضرت حق و شهادت می‌دهم به دین مبین اسلام و قرآن و نبوت خاتم‌الانبیاء حضرت محمد ص و امامت امیرالمومنین حیدر کرار علی‌ابن‌ابی‌طالب‌ع و یازده فرزند ایشان که آخرینشان حضرت حجت قائم آل محمد عج برپا کننده‌ی عدل علوی در جهان و منتقم خون مادر سادات خانم فاطمه‌الزهرا س می‌باشد.اللهم‌عجل‌الولیک‌الفرج. با سلام بر همه دوستان، و آشنایان و اقوام و...این حقیر از شما همه‌ی عزیزان تقاضای حلالیت داریم و تشکر می‌کنم از پدر و گادر عزیزتر از جانم که تمام تلاش خود را برای نشان دادن راه سعادت به فرزندشان انجام دادند و این حقیر حتی نمی‌توانستم قدر کوچکی از این فداکاری‌ها را پاسخ دهم. از این دو بزرگوار حلالیت می‌خواهم و از صمیم قلب نیازمند دعایشان هستم.و تشکر می‌کنم از برادر عزیزم و امیدوارم که شهادت و روحیه‌ی جهادی را سرلوحه خود قرار دهی و همچنین خواهر عزیزم و حامی همیشگی من که نهایت لطف را بر من داشته است و من فقط با بدی پاسخش را دادم.امیدوارم هم‌اکنون نیز دعایت را از برادرت دریغ نکنی.و همیشه به یادش و زینب‌گونه پایداری کنی.از همه‌ی دوستان دانشگاه و مسجدو استادان و مربیانم و ...درخواست حلالیت دارم و از شما دوستان می‌خواهم این حقیر را از دعای خیرتان محروم نفرمایید.و اگر کوتاهی کردم در حق شما عزیزان به بزرگواری خود عفو کنید و از حقی که بر گردنم دارید در گذرید. بر اساس آیه‌ی مبارکه ۱۵۶ سوره بقره. (اَّلذینَ إِذَا أَصَابَتهُم مُّصیبَةٌ قَالوا إِنَّالِلّه‌ و إِنَّا إِلَیهِ رَاجِعونَ)؛آنها که هر گاه مصیبی به آنها رسد صبوری کنند و گویند ما از آن خدایم و به سوی او باز می‌گردیم. صبر را سرلوحه خود قرار دهید و مطمئن باشید که هر کس از این دنیاد خواهد رفت .و تنها کسی که باقی می‌ماند خداوند متعال است.اگر دلتان گرفت یاد عاشورا کنید و مطمئن باشید غم شما از غم ام‌المصائب،حضرت‌زینب‌کبری س کوچکتر است؛روضه اباعبدالله و زینب‌کبری فراموش نشود و حقیقتاً مطمئن باشید که تنها با یاد خداست دلها آرام می‌گیرد. قال‌الحسین(علیه‌السلام): ان کان دین محمد لم یستقم الا بقتلی فیها سیوف خذینی. اگر دین محمد،جز با کشته شدن من تداوم نمی‌یابد پس ای شمشیرها مرا در بر بگیرید.
مدافعان حرم 🇮🇷
#وصیت‌نامه #شهیدمحمدرضا‌دهقان‌امیرے بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم (وَ فَدَیناهُ بِذِبح عَظیم) ،و او را به
بال‌هایم هوس با تو پریدن دارد بوسه برخاک قدم‌های تو چیدن دارد من شنیدم سرعشاق به زانوی شماست و زآن روز سرم میل بریدن دارد غالباً آن گذری که خطرش بیشتر است می‌شود قسمت آن که جگرش بیشتر است قیمت عبد بر افتادن در سجاده است سنگ فرش حرم دوست،زرش بیشتر است خانه‌ای است در اینجا که کریم از همه سر این کوچه اگر رهگذرش بیشتر است دل ما سوخت در این راه ولی ارزش داشت هرکه اینگونه نباشد ضررش بیشتر است بی سبب نیست که آواره‌ی هر دشت شدیم هر که عاشق شود اصلا سفرش بیشتر است هر گدایی برسد لطف که دارد اما به گدایان برادر نظرش بیشتر است گرچه گفتند خدیجس ولی ما دیدیم در جمالش که جلال پدرش بیشتر است وسعت روح بدن را به فنا می‌گیرد غیر #زینب چه کسی درد سرش بیشتر است ومن‌الله توفیق #محمدرضا‌دهقان‌امیری ۹۴/۶/۱۴ تهران 🕊🕊🕊🕊💔