eitaa logo
مـُـدافِعان‌‌ِحـَC᭄‌ــرَم🇮🇷🇵🇸
21.7هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
9.5هزار ویدیو
175 فایل
﷽ بہ‌عشق امام‌حسین‌؏♥️ اینجاقراره‌ڪہ‌فقط‌ازشھدادرس‌زندگۍبگیریم♥! مطمئن باشید شھدا دعوتتون ڪردند🕊 پس #لفت‌ندید.😊 #باحضورافتخارےخانواده‌معظم‌شهدا🌷 @Sarbazvalayat6 خادم کانال👆👆
مشاهده در ایتا
دانلود
💎 زینب کبری سلام الله علیها خیلی عجیب بود گاهی که می‌خواست برود زیارت، زیارت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله ، امیرالمومنین علیه السلام می‌گفت صبر کن آقا جان صبر کن. حسین خواهرت می‌خواهد برود حرم، لباسهایت را بپوش اسکورتش کن. حسن لباسهایت را بپوش اسکورتش کن. 💎 این بانو با دو تا اسکورت می‌رفت... بعد به یک نفر می‌گفت: "زود برو به خادم مسجد بگو چراغها را خاموش کند که یک وقت چراغ روشن نباشد مردم زینب را ببینند." 💎جوانهای ایران ... خواهرتان را اسکورت کنید. خواهرتان بی حجاب می‌آید و جوانهای لات از صورت خواهر شما کام می‌گیرند. نگذارید خواهر شما مثل حلوای نذری در کنار خیابان هر کسی رد می‌شود، انگشت بزند. 💎... تو داداشی ... نگذار خواهرت تنها رود. اگر راهش دور است، برسان او را. آقا می‌رود خودش با تاکسی! کجا می‌رود؟ برسان خودت او را. آقا کارم دیر می‌شود! دیر می‌شود چیست؟ دیر شود. عفت مهم است. کار را می‌خواهی چه کنی؟ عفت مهم است. کانال«یعسوب الدین» @yasobodden
‌ 📚 و چه شد؟ در یکی از کتاب‌ های خود مینویسد: «روزی زنی نزد قاضی شکایت کرد که پانصد مثقال طلا از شوهرم طلب دارم و او به من نمیدهد. قاضی شوهر را احضار کرد. سپس از زن پرسید: آیا شاهدی داری؟ زن گفت: آری، آن دو مرد شاهدند.قاضی از گواهان پرسید: گواهی دهید که این زن پانصد مثقال از شوهرش طلب دارد. گواهان گفتند: سزاست این زن نقاب صورت خود را عقب بزند تا ما وی را درست بشناسیم که او همان زن است. چون زن این سخن را شنید، بر خود لرزید! شوهرش فریاد برآورد شما چه گفتید؟برای پانصد مثقال طلا، همسر من چهره ‌اش را به شما نشان دهد؟! هرگز! هرگز! من پانصد مثقال را خواهم داد و رضایت نمی‌دهم که چهره‌ی همسرم درحضور دو مرد بیگانه نمایان شود. چون زن آن جوانمردی و غیرت را از شوهر خود مشاهده کرد از شکایت خود چشم پوشید و آن مبلغ را به شوهرش بخشید.» چه خوب بود که آن مرد با غیرت، جامعه‌ امروز ما را هم میدید که چگونه رخ و ساق به همگان نشان میدهند و شوهران و پدران و برادرانشان نیز هم عقیده‌ آنهایند و در کنارشان به رفتار آنان مباهات می کنند. https://eitaa.com/joinchat/128385130C686a83d61c
🌱 علوے و زهرایی 🦋 توصیه‌ای که به خواهران و برادرانم دارم داشتن غیرت علوی و رعایت حجاب زهرایی و نگه‌داشتن احترام پدر و مادرم در تمامی شرایط می‌باشد. 🌹فرازی از وصیت‌نامه 🌹شهید مدافع حرم سعید مسلمی
استاد عالی - دلایل بد حجابی.mp3
2.28M
⏺دلایل بد حجابی زنان کانال‌مدافعان‌حرم🏴 ♡j๑ïท🌱↷ https://eitaa.com/modafeaneharam8 ═✧❁🌷یازینب🌷❁✧┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•🌱 📹 🔺شهید : استاد عزیز! اگر جامعه ی فردای ما فاقد چنین جوانان فداکار و غیرت مندی شد، این جامعه اگر بالاترین ثروت ها را هم داشته باشد، با هر هجومی و هر تحرکی و هر طمعی از بین خواهد رفت. این وظیفه ملّی ماست. این وظیفه انسانی ماست. ما باید این روح را، این فرهنگ را، در جامعه ی خودمان ترویج کنیم. مگر می شود کسی شهید را دوست نداشته باشد؟! مگر می توان قبول کرد کسی برای من، خانه ی من، ناموس من، آسایش من، آرامش من، مکان من، مقام من، جان خودش را در آتش بیافکند و من از او بیزار باشم؟! العیاذ بالله و آن را دوست نداشته باشم؟! این چه نگاهی ممکن است باشد؟! کانال‌ مدافعان‌ حرم ♡j๑ïท🌱↷ https://eitaa.com/modafeaneharam8 ═✧❁🌷یازینب🌷❁✧┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•🌱 فرق داره مَرد باشی و غیرت داشته باشی و حتی زیر آتش دشمن مراقب ناموس مسلمین باشی، یا مثل بعضی ها بی حجابی براشون افتخار باشه کانال‌ مدافعان‌ حرم ♡j๑ïท🌱↷ https://eitaa.com/modafeaneharam8 ═✧❁🌷یازینب🌷❁✧┄
مـُـدافِعان‌‌ِحـَC᭄‌ــرَم🇮🇷🇵🇸
✍️ #دمشق_شهر_عشق #قسمت_صدویک 💠 با خبر شهادت #سردار_سلیمانی، فاتحه ابوالفضل و دمشق و داریا را یکج
✍️ رمان در همین وحشت بی‌خبری، روز اول رسید و ساعتی به افطار مانده بود که کسی به در خانه زد. مصطفی کلید همراهش بود و مادرش هرلحظه منتظر آمدنش که خیالبافی کرد :«شاید کلیدش رو جا گذاشته!» 💠 رمقی به زانوان بیمارش نمانده و دلش نیامد من را پشت در بفرستد که خودش تا حیاط لنگید و صدا رساند :«کیه؟» که طنین لحن گرم ابوالفضل تنم را لرزاند :«مزاحم همیشگی! در رو باز کنید مادر!» تا او برسد قفل در را باز کند، پابرهنه تا حیاط دویدم و در همان پاشنه در، برادرم را مثل جانم در آغوش کشیدم. وحشت اینهمه تنهایی را بین دستانش گریه می‌کردم و دلواپس بودم که بی‌صبرانه پرسیدم :«حرم سالمه؟» 💠 تروریست‌های را به چشم خودش در زینبیه دیده و هول جسارت به حرم به دلش مانده بود که قد علم کرد :«مگه ما مرده بودیم که دستشون به حرم برسه؟» لباسش هنوز خاکی و از چشمان زیبایش خستگی می‌بارید و با همین نگاه خسته دنبال مصطفی می‌گشت که فرق سرم را بوسید و زیر گوشم شیطنت کرد :«مگه من تو رو دست این پسره نسپرده بودم؟ کجا گذاشته رفته؟» 💠 مادر مصطفی همچنان قربان قد و بالای ابوالفضل می‌رفت که سالم برگشته و ابوالفضل پشت این شوخی، حقیقتاً نگران مصطفی شده بود و می‌دانست ردّش را کجا بزند که زیر لب پرسید :«رفته ؟» پرده اشک شوقی که چشمم را پوشانده بود با سرانگشتم کنار کشیدم و شیدایی این جوان را به چشم دیده بودم که شهادت دادم :«می‌خواست بره، ولی وقتی دید درگیری شده، همینجا موند تا مراقب من باشه!» 💠 بی‌صدا خندید و انگار نه انگار از یک هفته شهری برگشته که دوباره سر به سرم گذاشت :«خوبه بهش سفارش کرده بودم، وگرنه الان تا حلب رفته بود!» مادر مصطفی مدام تعارف می‌کرد ابوالفضل داخل شود و عذر غیبت پسرش را با مهربانی خواست :«رفته حرم سیده سکینه!» و دیگر در برابر او نمی‌توانست شیطنت کند که با لهجه شیرین پاسخ داد :«خدا حفظش کنه، شما که تو داریا هستید، ما خیالمون از حرم (علیهاالسلام) راحته!» 💠 با متانت داخل خانه شد و نمی‌فهمیدم با وجود شهادت و آشوبی که به جان دمشق افتاده، چطور می‌تواند اینهمه آرام باشد و جرأت نمی‌کردم حرفی بزنم مبادا حالش را به هم بریزم. مادر مصطفی تماس گرفت تا پسرش برگردد و به چند دقیقه نرسید که مصطفی برگشت. از دیدن ابوالفضل چشمان روشنش مثل ستاره می‌درخشید و او هم نگران حرم بود که سراغ زینبیه را گرفت و ابوالفضل از تمام تلخی این چند روز، تنها چند جمله گفت :«درگیری‌ها خونه به خونه بود، سختی کارم همین بود که هنوز مردم تو خونه‌ها بودن، ولی الان پاکسازی شده. دمشق هم ارتش تقریباً کنترل کرده، فقط رو بعضی ساختمون‌ها هنوز تک تیراندازشون هستن.» 💠 و سوالی که من روی پرسیدنش را نداشتم مصطفی بی‌مقدمه پرسید :«راسته تو انفجار دمشق شهید شده؟» که گلوی ابوالفضل از گرفت و خنده‌ای عصبی لب‌هایش را گشود :«غلط زیادی کردن!» و در همین مدت را دیده بود که به سربازی‌اش سینه سپر کرد :«نفس این تکفیری‌ها رو گرفته، تو جلسه با ژنرال‌های سوری یجوری صحبت کرد که روحیه ارتش زیر و رو شد و بازی باخته رو بُرد! الان آموزش کل نیروهای امنیتی سوریه با ایران و و به خواست خدا ریشه‌شون رو خشک می‌کنیم!»... ... .
مـُـدافِعان‌‌ِحـَC᭄‌ــرَم🇮🇷🇵🇸
✍🏻 رمان #دمشق_شهر_عشق #قسمت_صد_و_بیست_و_هشت 💠 طعم #عشقش به کام دلم به‌قدری شیرین بود که در برابرش
✍🏻 رمان 💠 مصطفی پوشیده در پیراهن سفید و کت و شلوار نوک مدادی هراسان دنبال اسلحه‌ای می‌گشت و چند نفر از کارکنان دفتر فقط کلت کمری داشتند که ابوالفضل فریاد کشید :«این بی‌شرف‌ها دارن با و دوشکا می‌زنن، ما با کلت چی‌کار می‌خوایم بکنیم؟» روحانی مسئول دفتر تلاش می‌کرد ما را آرام کند و فرصتی برای آرامش نبود که تمام در و پنجره‌های دفتر را به رگبار بسته بودند. 💠 مصطفی از کنار دیوار خودش را تا گوشه پنجره کشاند و صحنه‌ای دید که لب‌هایش سفید شد، به سمت ابوالفضل چرخید و با صدایی خفه خبر داد : «اینا کیِ وقت کردن دو طرف خیابون رو با سنگچین ببندن؟» من نمی‌دانستم اما ظاهراً این کار در جنگ شهری عادت شده بود که جوانی از کارمندان دفتر آیه را خواند :«می‌خوان راه کمک ارتش رو ببندن که این وسط گیرمون بندازن!» 💠 و جوان دیگری با صدایی عصبی وحشی‌گری ناگهانی‌شان را تحلیل کرد :«هر چی تو حمص و حلب و دمشق تلفات میدن از چشم ایران می‌بینن! دستشون به نمی‌رسه، دفترش رو می‌کوبن!» سرسام مسلسل‌ها لحظه‌ای قطع نمی‌شد، می‌ترسیدم به دفتر حمله کنند و تنها جوان این ساختمان من بودم که مقابل چشمان همسر و برادرم به خودم می‌لرزیدم. 💠 چشمان ابوالفضل به پای حال خرابم آتش گرفته و گونه‌های مصطفی از همسر جوانش گُر گرفته بود که سرگردان دور خودش می‌چرخید. از صحبت‌های درگوشی مردان دفتر پیدا بود فاتحه این حمله را خوانده‌اند که یکی‌شان با تماس گرفت و صدایش را بلند کرد : «ما ده دیقه دیگه بیشتر نمی‌تونیم کنیم!»... .
🔺 و ، دو فضيلت فراموش شده در جامعه كنونی! 💢 زنان و مردان دو فضيلت پسنديده و دو ميوه و ثمره درخت بزرگ هستند كه در عصر حاضر دچار خدشه شده‌اند و اگر وضعيت به همين صورت ادامه يابد، در آينده شاهد نهادينه شدن و در جامعه خواهيم بود كه تبعات و خسارات فراوانی به همراه خواهد داشت. ✳️ یک مسلمان ايرانی، علاوه بر فردی و محافظت از و محارم خود، بايد اجتماعی داشته باشد و حافظ و همه زنان جامعه باشد. ✴️ مرد با كسی است كه همه زنان جامعه را به مثابه نواميس خود بداند و نسبت به آنان، حساسيت دينی داشته باشد و علاوه بر پرهيز از نگاه يا رفتار آلوده نسبت به زنان جامعه، با نگاه شهوت‌آميز و رفتار خلاف شئونات ساير مردان كه از آنان سرچشمه می‌گيرد، نيز برخورد نمايد. 📛 كسی است كه نسبت به و و نحوه گفت‌وگو و معاشرت همسر و محارم خود با مردان بيگانه و و همچنين نسبت به ساير زنان جامعه، حساسيت نداشته باشد. ⭕️ انسان ، قسیّ‌القلب می‌شود و از آثار سوء قساوت قلب می‌توان به گرفتاری و برخورداری از زندگی ناآرام و توأم با غم، غصه، اضطراب و نگرانی در دنيا اشاره كرد. 💢 در آخرت نيز افراد با همان سيرتی كه در دنيا داشته‌اند، مورد خطاب ملكوتيان قرار می‌گيرند و پس از ورود به محضر خداوند متعال، مغضوب ذات باری‌تعالی شده و به جهنم فرستاده خواهند شد. 👌 نسل كنونی بايد حافظ و نياكان خود باشد و بيش از اين اجازه رخنه مفاسد اخلاقی را به درون خانواده‌ها و اجتماع ندهد، وگرنه بايد منتظر عواقب خطرناكی در اين زمينه باشيم. ✍ گزیده‌ای از جلسات درس اخلاق حضرت آيت‌الله مظاهری در خصوص و و فضيلت‌های فراموش شده جامعه امروز، ۲۵ مرداد ۱۳۹۰  .
بسم رب الشهدا والصدیقین💔 ◀آن موقع ها همه چیز انقدر امن نبود.... انقدر آرام نبود.... غیرت ها انقدر بی رمق نشده بود.... مرد بود و غیرتش....مرد بود و ناموسش...🍃 💔جسد بی جان و عریان دختر ایرانی را از تیر چراغ برق بالا بردند....دشمن را میگویم... جلوی چشم رزمنده های ایرانی گذاشتند!!😔 ◀خواستند غیرت و مردانگی بچه های خمینی را به سخره بگیرند..خواستند بگویند... این ناموس شماست که به تاراج رفته !! ببینیدش!! به قول امروزی ها آن را به اشتراک گذاشتند... جلوی چشم بسیجی ها...😓 سه نفر از بهترین جوانان این وطن پر پر شدند... تا بالاخره توانستند آن جنازه را پایین بیاورند...🍃 مگر شوخی بود.. ناموس بود ! یک گردان هم قربانی میگرفت بالاخره ناموسشان را پایین می آوردند.. حتما که نباید زن و بچه خودشان باشد... مرد با غیرت ناموس دیگران را هم ناموس خودش میبیند...☝️ دختر شیعه جلوی چشم دشمن عریان باشد و مردهای شیعه نفس بکشند؟؟؟ مگر سربازان ولایت مرده باشند... 💔اما حالا عکس ناموسش را به اشتراک میگذارد... و با بی غیرتی زیرش مینویسد: ⚫من و عشقم!! ⚫من و مادر خوشگلم!! ⚫من و خواهر گلم!! 💔زن عکس سرلخت و برهنه اش را منتشر میکند و برادرش و شوهرش آن را لایک میکنند!!در حالی که چند هزار نفر دیگر هم ناموسشان را با لایک پسند کرده اند...😥😔 ◀همان مرد چند پست آن طرف تر هم عکس یک شهید را به اشتراک گذاشته و زیرش نوشته ما مدیون شهداییم!!!!😞 ◀عکس همان بچه شیعه با غیرت... همان سرباز خمینی... همان کسی که دارد از بی غیرتی اینها زجر میکشد... همان کسی که نگذاشت جنازه دختر ایرانی جلوی چشم ها باشد....چه رسد به....😔 همان کسی که توی وصیت نامه اش این همه تاکید کرده بود که «« اگر با ریخته شدن خونم حقی به گردن دیگران داشته باشم به خدا قسم از مردان بی غیرت و زنان بی حجاب و بی حیا نمیگذرم !!»»✋ ◀مرد با غیرت این روزها.. تو را به خدا قسم بگو...😭 بگو آن شهید چه کار کند تا حاضر شوی عکس ناموست....زن شیعه را از جلوی چشم های هرزه برداری ؟😔 چه کار کند تا ناموست را به اشتراک نگذاری؟؟؟ ناموست را بیت المال کرده ای؟حاشا به غیرتت!! 😒 مگر نمیبینی... نمیبینی دشمن چطور دارد به ناموس شیعه... به ناموس و غیرت به تاراج رفته تان میخندد ؟؟😔 کانال‌ مدافعان‌ حرم🇮🇷🇵🇸 ♡j๑ïท🌱↷ https://eitaa.com/modafeaneharam8 ═✧❁🌷یازینب🌷❁✧═