#اندیشکده
#مقاومت
#پیروزی_حق_برباطل
#سیره_علما
❌رد دیدار پادشاه عربستان توسط آیت الله بروجردی
🔰قول مشهوری است بین علما و منبریان از کسانی که در زمان مرحوم آیت الله بروجردی، در مجلسی نزد ایشان در شهر قم حضور داشتند، بدین شرح که:
🔹در زمان آیت الله بروجردی، پاشاه عربستان سعود بن عبدالعزیز به ایران آمد.
وزیر امور خارجه عربستان به همراه وزیر امور خارجه ایران، سفیر ایران در عربستان و وزیر دربار خدمت آیت الله بروجردی آمدند و اظهار داشتند: آقای ملک سعود(پسر پادشاه عربستان که موسس وهابیت بود ) ضمن ارسال هدایایی از شما درخواست ملاقات کرده اند. ایشان همه هدایا را برگرداند و فقط کتاب قرآن و مقداری هم از پرده کعبه را نگه داشتند.
👈ایشان درخواست ملاقات را نپذیرفتند، و در همان بدو امر گفتند: نه.
خیلی از بزرگان تلاش کردند – حتی از مراجع صحبت کردند- که آقا شما مدافع تقریب مذاهب هستید اگر بیایند قم با شما ملاقات کنند، برای شیعه اعتبار است. چرا می گویید نه؟ هر چه اصرار کردند فایده نداشت.
🔹وقتی بعد از اصرار بسیار علت را جویا شدند، آیت الله بروجردی گفته بودند،
👈پادشاه سعودی، قم که بیاید به زیارت من می آید، ولی به زیارت حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) نمی رود
👈و اینکه یک پادشاه برای من وارد قم شود و نسبت به خانم معصومه بی احترامی کند، این هتک اهل بیت (علیهم السلام) است
👈و من به عنوان مرجع این مذهب نمی توانم تحمل کنم که مذهب، این طوری هتک شود.
لذا به دلیل جایگاه خاص، مقام و منزلت ویژه خانم حضرت معصومه (سلام الله علیها) پادشاه عربستان را نپذیرفتند.
از جلالت و شوکت خانم حضرت معصومه (سلام الله علیها) است که مرجعیت تقلید در دنیای تشیع خدمتگزار همین خاندان است.
📗سیره علما
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@yasobodden
┗━━━🍂━
کانال«یعسوب الدین»
🍃🍀🍃
#سردار_حجازی
#مقاومت
#پیروزی_حق_علیه_باطل
🔹سردار حجازی جانشین فرمانده نیروی قدس:
به حاج قاسم گفتیم: آمریکاییها و اسرائیلیها خیلی تهدید میکنند،... اگر به شهادت برسید این جبهه ضربه میخورد. ایشان گفت همه این کارهایی که شده کار خداست. کارگردان اوست، ما بازیگریم.
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@yasobodden
┗━━━🍂━
کانال«یعسوب الدین»
⭕️در مذاکرات هستهای کار به گونه خوبی پیش میرود.
🔰حضرت #امام_خامنه_ای:
🔻در مذاکرات هم کار به گونه خوبی پیش میرود و هیئت مذاکره کننده، رئیسجمهور و شورایعالی امنیت ملی و دیگران را در جریان میگذارند و تصمیم میگیرند و جلو میروند. هیئت مذاکرهکننده ما هم تا اینجا در برابر زیادهخواهیهای طرف مقابل #مقاومت کرده است و انشاءالله ادامه پیدا خواهد کرد. ۱۴۰۱/۰۱/۲۳
پ.ن: یک کلام؛ اعتماد داشته باشیم به هیئت مذاکره کننده هسته ای...
سلام ما بہ لبخند شهیدان
بہ ذڪر روے #سربند شهیدان
سلام ما بہ #گمنامانِ لشڪر
بہ تسبیحات یا زهراے معبر
همان هایے ڪہ عمرے نذرڪردند
اگر رفتند دیگر برنگردند..
#شهید_قاسم_غریب
🌸 روز وعاقبتمون شهدایۍ
#شهید #شهدا #شهیدان #شهادت #مدافعحرم #مدافعانحرم #مقاومت #قدس #سردار #سپاهقدس #کربلا #سوریه
@modafeaneharam8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•🌱
#استورے🌿°•📲
#روزشمار_غدیر
۱۲روزتاآغاز۱۵روزشادغدیرے👈🏻ازروز دهمتابیستوپنجمذےحجہ
تاعیدقربان۱۲روز
تاعیدغدیر«کاروان غدیر»۲۰روز
تاعیدمباهلہ۲۶روز
.
#مبلغغـــــــــــدیـــــــࢪباشیـــــم 🌿
#شهید #شهدا #شهیدان #شهادت #مدافع_حرم #مدافعان_حرم #مقاومت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•🌱
❤️۲۷خرداد سالروز شهادت شهید مدافع حرم«مهدی عسگری»،شهیدی که پیکرش هیچگاه برنگشت❤️
#استورے
#شهید #شهدا #شهیدان #شهادت #مدافع_حرم #مدافعان_حرم #مقاومت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•🌱
✍🏻شهید حاج قاسم سلیمانے
ما بزرگترین پیروزی برای خودمان این را میدانیم که تبعیت از امام کردیم. ما ضرر نکردیم هیچ...
ما اگر ناراحتی داریم به خاطر ناراحتی امام است. ما میخواستیم اماممان حرفش به همه کرسیهای دنیا، زنده و والا باشد.
#شهید #شهدا #شهیدان #شهادت #مدافع_حرم #مدافعان_حرم #مقاومت
.
🌿در گزیدهای از وصیت نامه شهید مدافع حرم #لبنانی، «خضر عصام فنیش» آمده است: «خواهر عزیز... سخن بسیار است و فحوای همه یکی؛ پوشش و حجاب. خونم را فدایت کردم، جانم را به خاطر #حجاب فدایت کردم ❤️🩹و قبل از من هم هزاران شهید به خاطر حجاب جانشان را فدا کردند...»🕊
شهید مدافع حرم🕊🌹
#خضر_عصام_فنیش
#روزوعاقبتمونشهدایے 🌱
#شهید #شهدا #شهیدان #شهادت #مدافعحرم #مدافعانحرم #مقاومت
پاکی، معصومیت، عشق به #فلسطین ، #مقاومت و نجابت رو تو چهره این سه کودک میشه دید.
#مرگ_بر_اسرائیل چقدر شقی و بی شفقته که کودکان معصوم رو هدف قرار میده. چه کسی جز اصحاب و اعوان شیطان قادر به چنین کاریه؟
#طوفان_الاقصی
#فلسطین
#شهید #شهادت #مدافعان
کانال مدافعان حرم
♡j๑ïท🌱↷
https://eitaa.com/modafeaneharam8
═✧❁🌷یازینب🌷❁✧┄
♨️
💯مرد #مقاومت✊
شهید القدس شهید القدس شهید القدس
#طوفان_الاقصی
#فلسطین
کانال مدافعان حرم
♡j๑ïท🌱↷
https://eitaa.com/modafeaneharam8
═✧❁🌷یازینب🌷❁✧┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🔴سیدحسن نصرالله: تنها گزینهای که به پیروزی در برابر اشغالگران منجر میشود #مقاومت است #نه سازش و تسلیم
🔹کسی که باید ناامید شود اسرائیل است. دشمن باید بداند از خون شهدا، #نسلهای_بعدی مقاومت شکل میگیرد که قویترند و نابودی اشغالگران مصمماند.
کانال مدافعان حرم
♡j๑ïท🌱↷
https://eitaa.com/modafeaneharam8
═✧❁🌷یازینب🌷❁✧┄
❣همراهان گرامی، از امشب با رمان #دمشق_شهرعشق در حوزه جبهه #مقاومت در خدمت شما عزیزان هستیم.
مـُـدافِعانِحـَC᭄ــرَم🇮🇷🇵🇸
✍️ رمان #دمشق_شهر_عشق قسمت #هشتادوچهار 💠 اینبار نه حرم حضرت سکینه (علیهاالسلام)، نه چهارراه #زینب
✍️ رمان #دمشق_شهر_عشق
قسمت #هشتادوپنج
ندیده تصور میکرد چه بلایی از سرم رد شده و دیگر نمیخواست آسیبی ببینم که لب تختم نشست،
با دستش شکوفههای اشکم را چید و ساده صحبت کرد..
:«زینب جان! #سوریه داره با سر به سمت جنگ پیش میره! دو هفته پیش دو تا ماشین تو #دمشق منفجر شد، دیروز یه ماشین دیگه،
شاید امروز یکی دیگه! سفرای کشورهای خارجی دارن دمشق رو ترک میکنن، یعنی #غرب خودش داره صحنه جنگ رو برای #تروریستها آماده میکنه!»
💠 از آنچه خبر داشت قلبش شکست، عطر خنده از لبش پرید، خطوط صورتش همه در هم رفت و بیصدا زمزمه کرد
:«#حمص داره میفته دست تکفیریها، #شیعههای حمص همه آواره شدن! #ارتش_آزاد آماده لشگرکشی شده و کشورهای غربی و عربی با همه توان تجهیزش کردن!
این تروریستهام همه جا هستن، از کنار هر ماشین و آدمی که تو دمشق رد میشی شاید یه انتحاری باشه، بهخصوص اینکه تو رو میشناسن!»
و او آماده این نبرد شده بود که با مردانگیِ لحنش قد علم کرد :
«البته ما آموزش نیروهای سوری رو شروع کردیم، #سردار_سلیمانی و #سردار_همدانی
تصمیم گرفتن هستههای #مقاومت مردمی تشکیل بدیم و به امید خدا نفس این #تکفیریها رو میگیریم!»
#ادامه_دارد
نامنویسنده; خانمفاطمه ولی نژاد
#کپی_فقط_باذکرنام_نویسنده
.
مـُـدافِعانِحـَC᭄ــرَم🇮🇷🇵🇸
✍️ رمان #دمشق_شهر_عشق #قسمت #هشتادوشش 💠 دو سال پیش به هوای هوس پسری سوری رو در روی خانوادهام قرا
✍️ رمان #دمشق_شهر_عشق
قسمت #هشتادوهفت
ندیده تصور میکرد چه بلایی از سرم رد شده و دیگر نمیخواست آسیبی ببینم که لب تختم نشست،
با دستش شکوفههای اشکم را چید و ساده صحبت کرد..
:«زینب جان! #سوریه داره با سر به سمت جنگ پیش میره! دو هفته پیش دو تا ماشین تو #دمشق منفجر شد، دیروز یه ماشین دیگه،
شاید امروز یکی دیگه! سفرای کشورهای خارجی دارن دمشق رو ترک میکنن، یعنی #غرب خودش داره صحنه جنگ رو برای #تروریستها آماده میکنه!»
💠 از آنچه خبر داشت قلبش شکست، عطر خنده از لبش پرید، خطوط صورتش همه در هم رفت و بیصدا زمزمه کرد
:«#حمص داره میفته دست تکفیریها، #شیعههای حمص همه آواره شدن! #ارتش_آزاد آماده لشگرکشی شده و کشورهای غربی و عربی با همه توان تجهیزش کردن!
این تروریستهام همه جا هستن، از کنار هر ماشین و آدمی که تو دمشق رد میشی شاید یه انتحاری باشه، بهخصوص اینکه تو رو میشناسن!»
و او آماده این نبرد شده بود که با مردانگیِ لحنش قد علم کرد :
«البته ما آموزش نیروهای سوری رو شروع کردیم، #سردار_سلیمانی و #سردار_همدانی
تصمیم گرفتن هستههای #مقاومت مردمی تشکیل بدیم و به امید خدا نفس این #تکفیریها رو میگیریم!»
#ادامه_دارد
نامنویسنده;خانم فاطمه ولی نژاد
#کپی_فقط_باذکرنام_نویسنده
.
مـُـدافِعانِحـَC᭄ــرَم🇮🇷🇵🇸
✍🏻 رمان #دمشق_شهر_عشق #قسمت_صد_و_بیست_و_هشت 💠 طعم #عشقش به کام دلم بهقدری شیرین بود که در برابرش
✍🏻 رمان #دمشق_شهر_عشق
#قسمت_صد_و_بیست_و_نه
💠 مصطفی پوشیده در پیراهن سفید و کت و شلوار نوک مدادی #دامادیاش
هراسان دنبال اسلحهای میگشت
و چند نفر از کارکنان دفتر فقط کلت کمری داشتند که
ابوالفضل فریاد کشید
:«این بیشرفها دارن با #مسلسل و دوشکا میزنن،
ما با کلت چیکار میخوایم بکنیم؟»
روحانی مسئول دفتر تلاش میکرد ما را آرام کند
و فرصتی برای آرامش نبود که تمام در و پنجرههای دفتر را به رگبار بسته بودند.
💠 مصطفی از کنار دیوار خودش را تا گوشه پنجره کشاند و صحنهای دید که
لبهایش سفید شد،
به سمت ابوالفضل چرخید و با صدایی خفه خبر داد :
«اینا کیِ وقت کردن دو طرف خیابون رو با سنگچین ببندن؟»
من نمیدانستم اما ظاهراً این کار در جنگ شهری #دمشق عادت #تروریستها شده بود که جوانی از کارمندان دفتر آیه را خواند
:«میخوان راه کمک ارتش رو ببندن که این وسط گیرمون بندازن!»
💠 و جوان دیگری با صدایی عصبی وحشیگری ناگهانیشان را تحلیل کرد
:«هر چی تو حمص و حلب و دمشق تلفات میدن از چشم #رهبری ایران میبینن!
دستشون به #حضرت_آقا نمیرسه،
دفترش رو میکوبن!»
سرسام مسلسلها لحظهای قطع نمیشد،
میترسیدم به دفتر حمله کنند و تنها #زن جوان این ساختمان من بودم که مقابل چشمان همسر و برادرم به خودم میلرزیدم.
💠 چشمان ابوالفضل به پای حال خرابم آتش گرفته
و گونههای مصطفی از #غیرت همسر جوانش گُر گرفته بود که
سرگردان دور خودش میچرخید.
از صحبتهای درگوشی مردان دفتر پیدا بود فاتحه این حمله را خواندهاند که
یکیشان با #تهران تماس گرفت و صدایش را بلند کرد :
«ما ده دیقه دیگه بیشتر نمیتونیم #مقاومت کنیم!»...
#ادامه_دارد
.
مـُـدافِعانِحـَC᭄ــرَم🇮🇷🇵🇸
✍🏻 رمان #دمشق_شهر_عشق #قسمت_صد_و_سی_و_دو 💠 دلم را مصطفی با خودش برده و دیگر با دلی که برایم نماند
✍️ رمان #دمشق_شهر_عشق
#قسمت_صد_و_سی_و_سه
#قسمت_صد_و_سی_و_چهار
#قسمت_صد_و_سی_و_پنج
💠 من و مادرش به زمین چسبیده و اعضای دفتر مردد بودند که عصبی فریاد کشید :«برید پایین، ابوالفضل پوشش میده از ساختمون خارج شید!»
دلم نمیآمد در هدف تیر #تکفیریها تنهایش بگذارم و باید میرفتیم که قلبم کنارش جا ماند و از دفتر خارج شدیم.
💠 در تاریکی راهرو یک چشمم به پله بود تا زمین نخورم و یک چشمم به پشت سر که غرّش وحشتناکی قلبم را به قفسه سینه کوبید و بلافاصله فریاد ابوالفضل از پایین راهپله بلند شد :«سریعتر بیاید!»
شیب پلهها به پایم میپچید، باید پا به پای زانوان ناتوان مادر مصطفی پایین میرفتم و مردها حواسشان بود زمین نخوریم تا بلاخره به پاگرد مقابل در رسیدیم.
💠 ظاهراً هدفگیری مصطفی کار خودش را کرده بود که صدای تیراندازی تمام شد، ابوالفضل همچنان با اسلحه به هر سمت میچرخید تا کسی شکارمان نکند و با همین #وحشت از در خارج شدیم.
چند نفر از رزمندگان #مقاومت مردمی طول خیابان را پوشش میدادند تا بلاخره به خانه رسیدیم و ابوالفضل به دنبال مصطفی برگشت.
💠 یک ساعت با همان لباس سفید گوشه اتاقی که از قبل برای زندگی جدیدم چیده بودم، گریه میکردم و مادرش با آیهآیه #قرآن دلداریام میداد که هر دو با هم از در وارد شدند.
مثل #رؤیا بود که از این معرکه خسته و خاکی ولی سالم برگشتند و همان رفتنشان طوری جانم را گرفته بود که دیگر خنده به لبهایم نمیآمد و اشک چشمم تمام نمیشد.
💠 ابوالفضل انگار مچ پایش گرفته بود که میلنگید و همانجا پای در روی زمین نشست، اما مصطفی قلبش برای اشکهایم گرفته بود که تنها وارد اتاق شد، در را پشت سرش بست و بیهیچ حرفی مقابل پایم روی زمین نشست.
حریف ترس ریخته در جانم نمیشد که سرش را کج کرد و آهسته پرسید :«چیکار کنم دیگه گریه نکنی؟»
💠 به چشمانش نگاه میکردم و میترسیدم این چشمها از دستم برود که با هر پلک اشکم بیشتر میچکید و او دردهای مانده بر دلش با گریه سبک نمیشد که غمزده خندید و نازم را کشید :«هر کاری بگی میکنم، فقط یه بار بخند!»
لحنش شبیه شربت قند و گلاب، خوش عطر و طعم ، بهجای اشک از من پرسید :«ممنونم که خندیدی! حالا بگو چی کار کنم؟»
💠 اینهمه زخمی که روی دلم مانده بود مرهمی جز #حرم نداشت که حرف دلم را زدم :«میشه منو ببری حرم؟» و ای کاش این تمنا در دلم مانده بود و به رویش نمیآوردم که آینه نگاهش شکست، و چشمانش #شرمنده به زیر افتاد.
هنوز خاک درگیری روی موهایش مانده و تازه دیدم گوشه گردنش خراش بلندی خورده و خط نازکی از #خون روی یقه پیراهن سفیدش افتاده بود که صدا زدم :«مصطفی! گردنت چی شده؟»
💠 بیتوجه به سوالم، دوباره سرش را بالا آورد و با شیشه #شرمی که در گلویش مانده بود، صدایش به خسخس افتاد :«هنوز یه ساعت نیس تو رو از چنگشون دراوردم! الان که نمیدونستن کی تو این ساختمونه، فقط به خاطر اینکه دفتر #سید_علی_خامنهای بود، همه جا رو به گلوله بستن! حالا اگه تو رو بشناسن من چیکار کنم؟»
میدانستم نمیشود و دلم بیاختیار بهانهگیر #حرم شده بود که با همه احساسم پرسیدم :«میشه رفتی حرم، بجا منم زیارت کنی؟»
💠 از معصومیت خوابیده در لحنم، دلش برایم رفت و به رویم خندید :«چرا نمیشه ؟» در سکوتی ساده بود و حرفی پشت لبهایش بیقراری میکرد که کسی به در اتاق زد.
هر دو به سمت در چرخیدیم و او انگار منتظر ابوالفضل بود که برابرم قد کشید و همزمان پاسخ داد :«دارم میام!» باورم نمیشد دوباره میخواهد برود که دلم به زمین افتاد و از جا بلند شدم.
💠 چند قدمی دنبالش رفتم و صدای قلبم را شنید که به سمتم چرخید و لحنش غرق غم شد :«#زینبیه گُر گرفته، باید بریم!»
هنوز پیراهن #دامادی به تنش بود، دلم راضی نمیشد راهیاش کنم و پای حرم در میان بود که قلبم را قربانی #حضرت_زینب (علیهاالسلام) کردم و بیصدا پرسیدم :«قول دادی به نیتم #زیارت کنی، یادت نمیره؟»
💠 دستش به سمت دستگیره رفت و #عاشقانه عهد بست :« قسم میخورم همین امشب به نیتت زیارت کنم!»
و دیگر فرصتی برای عاشقی نمانده بود که با متانت از در بیرون رفت و پشت سرش همه وجودم در هم شکست...
#ادامه_دارد...
.
مـُـدافِعانِحـَC᭄ــرَم🇮🇷🇵🇸
✍🏻 رمان #دمشق_شهر_عشق #قسمت_صد_و_چهل 💠 به بام خانه رسیده بودیم و تازه از آنجا دیدم #زینبیه محشر ش
✍️ رمان #دمشق_شهر_عشق
#قسمت_صد_و_چهل_و_یک
💠 از چشمانشان به پای حال خرابم خنده میبارید و تنها حضور حرم #حضرت_زینب (علیهاالسلام) دست دلم را گرفته بود تا از وحشت اینهمه نامحرمِ تشنه به خونم جان ندهم که در حلقه تنگ محاصرهشان سرم پایین بود و بیصدا گریه میکردم.
ایکاش به مبادلهام راضی شده بودند و هوس تحویلم به ابوجعده بیتابشان کرده بود که همان لحظه با کسی تماس گرفتند و مژده به دام افتادنم را دادند.
💠 احساس میکردم از زمین به سمت آسمان آتش میپاشد که رگبار گلوله لحظهای قطع نمیشد و ترس رسیدن نیروهای #مقاومت به جانشان افتاده بود که پشت موبایل به کسی اصرار میکردند
:«ما میخوایم بریم سمت بیمارستان، زودتر بیا تحویلش بگیر!»
صدایش را نمیشنیدم اما حدس میزدم چه کسی پشت این تماس برای به چنگ آوردنم نرخ تعیین میکند و به چند دقیقه نکشید که خودش را رساند.
💠 پیکرم را در زمین فشار میدادم بلکه این سنگها پناهم دهند و پناهی نبود که دوباره شانهام را با تمام قدرت کشید و تن بیتوانم را با یک تکان از جا کَند.
با فشار دستش شانهام را هل میداد تا جلو بیفتم، میدیدم دهانشان از بریدن سرم آب افتاده و باید ابتدا زبانم را به صلّابه میکشیدند که عجالتاً خنجرهایشان غلاف بود.
💠 پاشنه درِ پشت بام مقداری از سطح زمین بالاتر بود و طوری هلم میدادند که چشمم ندید،
پایم به لبه پاشنه پیچید و با تمام قامتم روی سنگ راهپله زمین خوردم.
احساس کردم تمام استخوانهایم در هم شکست و دیگر ذکری جز نام #حضرت_زینب (علیهاالسلام) به لبهایم نمیآمد که حضرت را با نفسهایم صدا میزدم و میدیدم خون دهانم روی زمین خط انداخته است.
💠 دلم میخواست خودم از جا بلند شوم و امانم نمیدادند که از پشت پیراهنم را کشیدند و بلندم کردند.
شانهام را #وحشیانه فشار میدادند تا زودتر پایین روم، برای دیدن هر پله به چشمانم التماس میکردم و باز پایم برای رفتن به حجله ابوجعده پیش نمیرفت که از پیچ پله دیدم روی مبل کنار اتاق نشسته و با موبایلش با کسی حرف میزند.
#ادامه_دارد...
.
🚨 مهم ؛
#شبنامه امشب را حداکثری نشر دهید
کشور در خطر است!
تصور کنید؛
رئیس جمهور شما مظلومانه در آتش سوخته
و شما به همه گفته اید از خاکستر این ققنوس راهش را ادامه میدهیم.....
امشب سردار قاآنی جانشین حاج قاسم سلیمانی خواسته #اجماع سازی کند روی او را هم زمین انداخته اند.
اوضاع وطن نگران کننده است
پناهیان امروز در صحبت هایش چیزهایی گفت که نشان میدهد چیزی ترسناک تر از پیروزی پزشکیان هم می تواند باشد.
خواهران و برادرانم به همانی رای دهید که حاجیزاده گفت....
به همانی که حاج قاسم سلیمانی آرزو داشت رئیس جمهور شود.
به همان کسی که دختر قاسم سلیمانی و پسر ابراهیم همت را به خاطر حمایت از او مورد اهانت قرار دادند.
در عجبم از جماعتی که به خودشان میگویند حزب الهی و عاشق حاج قاسم اند اما انتخابشان در مجلس #حمید_رسایی است که زشت ترین اهانت به حاج قاسم را در کارنامه دارد.
یک طرف حمید رسایی است؛
طرف دیگر سردار حاجی زاده !
با احساسات و جوگیرانه نه، درست انتخاب کنید.
تمام سرداران #مقاومت شما را راهنمایی کردند. دقیق توضیح دادند. هرکس #میدان را میفهمد و باید برای آینده ی کشور در منطقه بجنگد به شما هشدار داده درست رای بدهید.
به کارنامه رای بدهید.
بیدار شوید تا کشور در حالی که خون شهید رئیسی ریخته شد و گفتیم راهش ادامه خواهد یافت در مسیری دیگر نرود....
جماعت حزب الهی اگر یادتان رفته به یادتان میآورم:
تکرار روحانی یعنی #ترور فخری زاده، یعنی هر روز بلوا در کشور، یعنی #آشوب و عدم آرامش روانی
بیدار باشید.
به کارنامه رای بدهید و اگر نتوانستید روی نفس خود پا بگذارید یادتان باشد: بعید نیست اتفاقاتی رخ دهد که شهید مدافع حرم شما، دین شما، مذهب شما، انقلاب شما چهار سال فحش بخورد.
اگر چنین شد، شما باید پاسخگوی شهدای وطن باشید........
دوستان عزیز هنوز برخی متوجه فاجعه نیستند
شبنامه را بفرستید برای همه به ویژه در ایتا تا هرکس مردد است رای خود را انتخاب کند.
همه چیز واضح است. امام خامنه ای هم صریح گفت....
به کارنامه رای دهید
مهم
مهم
مهم
.
در دل ما داغ ابراهیم بود........😭
ناگهان کشتن اسماعیل را.....😭
#اسماعیل_هنیه
#ابراهیم_رئیسی
#مقاومت
.
♦️اطلاعیه سپاه پاسداران در خصوص شهادت سردار نیلفروشان
سپاه پاسداران:
🔹️ سردار پرافتخار، مجاهد و مهاجر فی سبیل الله، سرتیپ پاسدار عباس نیلفروشان، از فرماندهان پیشکسوت و جانبازان سرافراز دفاع مقدس و مستشار سپاه در لبنان، در حملهٔ تروریستیِ رژیم سفاک صهیونی در شامگاه روز جمعه به همرزمان شهیدش پیوست.
🔹مجاهدتهای این سردار مجاهد در سنگر دفاع مقدس، جبههٔ مقاومت، امنیت کشور و دفاع از حرم اهلبیت علیهم السلام ترجمان ایمان، فداکاری و مجاهدت در راه امنیت کشور و آزادیِ قدس شریف بود.
🔹سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با محکومیت شدید جنایتهای رژیم صهیونیستی در لبنان عزیز، شهادت این شهید گرانقدر را به محضر مقام معظم رهبری و فرماندهی معظم کل قوا، حضرت امام خامنهای(مد ظله العالی)، خانوادهٔ معظم، همرزمان آنان و آحاد ملت شریف و قدرشناس ایران اسلامی بهویژه استان اصفهان تبریک و تسلیت میگوید.
هدیه به ارواح مطهر همه شهدا
خاصا شهید سیدحسن #نصرالله وسردارشهید #نیلفروفروشان
صلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهم
#شهیدنیلفروشان
#مقاومت
#شهیدقدس
#حزب_الله_لبنان
#شهیدحسن_نصرالله
کانال مدافعان حرم🇮🇷🇵🇸
♡j๑ïท🌱↷
https://eitaa.com/modafeaneharam8
═✧❁🌷یازینب🌷❁✧┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖 امام خامنهای مدظلهالعالی:
خیال کردند قضیه #مقاومت تمام شد!
🔹در منطقه، با این حرکتی که در سوریه انجام گرفت و با جنایتهایی که رژیم صهیونیستی و آمریکا دارند انجام میدهند و کمکهایی که بعضی دیگر به اینها میکنند، خیال کردند که قضیه مقاومت تمام شد.
🔹اینها سخت در اشتباهاند... رژیم صهیونیستی به خیال خودش دارد خودش را از طریق سوریه آماده میکند که نیروهای حزبالله را به خیال خود محاصره کند و ریشهکن کند. اما آن کسی که ریشهکن خواهد شد اسرائیل است. ۱۴۰۳/۰۹/۲۷
.
🔖 امام خامنهای مدظلهالعالی:
خیال کردند قضیه #مقاومت تمام شد!
آن کسی که ریشه کن خواهد شد اسرائیل است.
🔹با اتفاقات سوریه و جنایات رژیم صهیونیستی و آمریکا، خیال کردند قضیه مقاومت تمام شد؛ اینها سخت در اشتباهند رژیم صهیونیستی به خیال خود می خواهد از طریق سوریه حزب الله را محاصره و ریشه کن کند اما آن کسی که ریشه کن خواهد شد اسرائیل است. ۱۴۰۳/۰۹/۲۷
.