eitaa logo
مدافعان ظهور
382 دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
4.6هزار ویدیو
78 فایل
ارتباط با خادم کانال @alishh.. با به اشتراک گذاشتن لینک کانال مدافعان ظهور،در ثواب راه اندازی آن و نشر مطالب شریک باشید ★ به بهانه یه لبخند مهدی فاطمه★ لینک کانال در پیام رسان ایتا👇 @modafeanzuhur ویا https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
مشاهده در ایتا
دانلود
فصل۳ ادعای قاضی شرف الدین ابراهیم قسمت۳۷ متن زیر مطالعه شود👇👇
مدافعان ظهور
#مدعیان_دروغین_مهدویت فصل۳ ادعای قاضی شرف الدین ابراهیم قسمت۳۷ متن زیر مطالعه شود👇👇
فصل۳ ادعای قاضی شرف الدین ابراهیم قسمت۳۷ از منابع تاریخی استفاده می شود که قاضی شرف الدین به حسب ظاهر سیدی عظیم الشان بوده است. مدتی از شیراز، وطن خود مهاجرت نمود و در خراسان اقامت کرد. به علت زهد و پرهیز و ریاضتی که به حسب ظاهر داشت گروهی دست ارادت به او دادند و از او کرامات متعددی نقل کردند. هنگامی که از خراسان به شیراز بازگشت کرد در میان راه آغاز دعوت نمود و خود را مهدی موعود خواند و عده ای به او ملحق شدند. به هر اقامتگاهی که می رسید طایفه ای با وی همراه می شدند. درباره قاضی شرف الدین شایعات بالا گرفت و گفته شد که از درون مردم خبر می دهد؛ مردم نیز بر آن افزودند و گفتند: «مشتی سنگریزه از زمین بر می دارد، دعائی بر آن می دمد و هر یک را تبدیل به سواری زره پوش و مسلح می گرداند!» بالاخره سید با لشگری به قصد تصرف شیراز خروج نمود. حاکم شیراز با لشگری از مغول به مصاف او آمدند و نزدیک پل «کوار» دو سپاه به هم رسیدند. در زبانها افتاده بود که سید غیر از این لشگر ظاهر، لشگر عظیم پنهانی دارد و هر کس که به قصد ایشان سلاحی بچرخاند فلج می شود. به همین جهت در ابتدای امر هیچ کس یارای جنگ نداشت تا اینکه در نهایت برخی افراد، ترسان و لرزان دست به سلاح بردند و تیری انداختند و فلج نشدند. بدین سان سپاه مغول جرات یافت و به قلب لشگر سید زد. خود او نیز که در لشگر بود تکبیر گویان بر مغولان حمله کرد. بسیاری از مریدانش گریختند و ما بقی و از جمله خود این مهدی دروغین به دست سپاه مغولان کشته شدند. (ر.ک: تحریر تاریخ وصاف، ص ۱۱۰ و ریاض الفردوس خانی، ص ۲۷۱ و تاریخ روضه الصفا، ج ۴، ص ۳۶۲۴) #shia #عدالت_در_اسلام @modafeanzuhur
جلسه ۲۸ شرح نهج الولایه.mp3
13.34M
♦️♦️ 🔸 جلسه ۲۸ « شرح نهج الولایه » 🔸شبِ عید فطر ۱۳۷۹ ش - حسینیه عاشقان کربلای ساری 🔸 با افاضات استاد صمدی آملی ⬆️⬆️
🌷امام مهدی شناسی۲۵🌷 🌿زیارت آل یاسین🌿 ✨السَّلاَمُ عَلَیْکَ يَا بَقِيَّةَ اللهِ فِي أَرْضِهِ سلام ما بر تو اي باقي مانده‌ي خدا در خلق زمين✨   💠"بقية الله" لقب اختصاصي وجود مبارك امام زمان است؛ زيرا هستي به يمن وجود مبارك حضرتش پابرجاست. 💠خداي سبحان حضرت وليعصر را باقي گذاشته تا مردم بي‌امام و راهنما در بيابان دنيا گم نشوند و به واسطه‌ي وجود مبارك ايشان خيرات و بركات كثيري بر مخلوقات ارزاني گردد. 💠باقيمانده‌ي خدادر زمين، سرمايه‌ي هر منتظري است هر كس براي وصال به ايشان بايد تعلقّات دنيايي‌ خويش را فدا كند تا به قرب والاترين سرمايه‌ي خلقت  ( باقي مانده خدا در زمين ) نايل آيد، 💠اگر زائر دست نياز خود را به سوي خداي سبحان دراز كند حضرت حق توان ترك تعلقات دنيايي را نصيب او مي كند و آنكس كه سرمايه‌هاي ظاهريش را براي امام زمانش فدا كند خوب معامله ي سودمندي انجام داده است. 💠تعلقات دنيا را داده و محبت امام زمانش را خريده است. ‌‌ مهدی_شناسی ۲۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روز و میثاق امت با گرامیباد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بياناتدرديدارعموميبامردمقمموسیقی.mp3
2.21M
این روشن‌بینی مردم در زمینه‌ی مسائل سیاسی بعد از اهانتی که در روز عاشورای سال ۸۸ به وسیله‌ی یک عده تحریک شده، نسبت به عاشورا و امام حسین انجام گرفت، دو روز فاصله نشد که مردم در روز ۹ دی آمدند توی خیابانها و موضع صریح خودشان را علنی ابراز کردند. ۱۳۸۹/۰۷/۲۷ ‌••※[🔹∷∷※∷∷🔹]※••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مدافعان ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
✳️ ( بخش دوم ) 🌷خدایا! به عفو تو امید دارم ▪️ای خدای عزیز و ای خالق حکیم بی‌همتا ! دستم خالی است و کوله‌پشتی سفرم خالی، من بدون برگ و توشه‌ای به‌امید ضیافت عفو و کرم تو می‌آیم. من توشه‌ای برنگرفته‌ام؛ چون فقیر [را] در نزد کریم چه حاجتی است به توشه و برگ؟! ▪️سارُق، چارُقم پر است از امید به تو و فضل و کرم تو؛ همراه خود دو چشم بسته آورده‌ام که ثروت آن در کنار همه ناپاکی‌ها، یک ذخیره ارزشمند دارد و آن گوهر اشک بر حسین فاطمه است؛ گوهر اشک بر اهل‌بیت است؛ گوهر اشک دفاع از مظلوم، یتیم، دفاع از محصورِ مظلوم در چنگ ظالم. ▪️خداوندا! در دستان من چیزی نیست؛ نه برای عرضه [چیزی دارند] و نه قدرت دفاع دارند، اما در دستانم چیزی را ذخیره کرده‌ام که به این ذخیره امید دارم و آن روان بودن پیوسته به‌سمت تو است. وقتی آنها را به‌سمتت بلند کردم، وقتی آنها را برایت بر زمین و زانو گذاردم، وقتی سلاح را برای دفاع از دینت به دست گرفتم؛ اینها ثروتِ دست من است که امید دارم قبول کرده باشی. ▪️ خداوندا! پاهایم سست است، رمق ندارد. جرأت عبور از پلی که از جهنّم عبور می‌کند، ندارد. من در پل عادی هم پاهایم می‌لرزد، وای بر من و صراط تو که از مو نازک­تر است و از شمشیر بُرنده‌تر؛ اما یک امیدی به من نوید می‌دهد که ممکن است نلرزم، ممکن است نجات پیدا کنم. من با این پاها در حَرَمت پا گذارده‌ام دورِ خانه‌ات چرخیده‌ام و در حرم اولیائت در بین‌الحرمین حسین و عباست آنها را برهنه دواندم و این پاها را در سنگرهای طولانی، خمیده جمع کردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم؛ افتادم و بلند شدم. امید دارم آن جهیدن‌ها و خزیدن‌ها و به حُرمت آن حریم‌ها، آنها را ببخشی. ▪️خداوندا! سر من، عقل من، لب من، گوش من، قلب من، همه اعضا و جوارحم در همین امید به‌سر می‌برند؛ یا ارحم الراحمین! مرا بپذیر؛ پاکیزه بپذیر؛ آن‌چنان بپذیر که شایسته دیدارت شوم. جز دیدار تو را نمی‌خواهم، بهشت من جوار توست، یا الله! https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0