eitaa logo
مدافعان ظهور
393 دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
3.8هزار ویدیو
74 فایل
ارتباط با خادم کانال @alishh.. با به اشتراک گذاشتن لینک کانال مدافعان ظهور،در ثواب راه اندازی آن و نشر مطالب شریک باشید ★ به بهانه یه لبخند مهدی فاطمه★ لینک کانال در پیام رسان ایتا👇 @modafeanzuhur ویا https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
مشاهده در ایتا
دانلود
مدافعان ظهور
💢سفر به آینده تاریخ ۲۵💢 #داستان_مهدوی #قسمت_بیست_و_پنجم آنانی که بار دیگر زنده شده اند همه منتظرن
💢سفر به آینده تاریخ ۲۶💢 شعار لشکر امام زمان ارواحنا فداه چیست❓ امام زمان ارواحنافداه برنامه لشکر خود را معین نموده است، اوّلین هدف این لشکر، رهایی شهر مدینه 🕌 از دست طاغوت است. درست است که سیصد هزار نفر از سپاه سفیانی در بیابان "بَیدا" به زمین فرو رفتند؛ امّا هنوز گروهی از طرفداران سفیانی در مدینه باقی مانده اند واین شهر را در تصرّف خود دارند. گوش کن❗️ آیا این صدا را می شنوی❓ هیچ کس همراه خود آب وغذا برندارد.🍲 این دستور امام است که به لشکر ابلاغ می شود. این تنها لشکر دنیاست که به "واحد تدارکات" نیاز ندارد❗️😊 آخر مگر می شود لشکری با بیش از ده هزار سرباز در این گرمای عربستان هیچ آب وغذایی همراه نداشته باشد.🤔 امام برای رفع تشنگی لشکر خود چه برنامه ای دارد❓ چه می شد اگر هر کسی مقداری آب وغذا با خود برمی داشت❓ دوست خوب من ❗️آیا موافقی همراه این لشکر برویم❓ تو خود می دانی که ما هم باید این دستور را عمل کنیم وآب وغذا با خود برنداریم. ظاهراً موافقی که به سفر خود ادامه بدهیم باشد؛ امّا به من قول بده اگر تشنه ات شد، از من آب نخواهی❗️ لشکر بزرگ حق، آماده حرکت است... هر لشکر وسپاهی برای خود، یک شعاری را انتخاب می کند به نظر شما شعار این لشکر چیست❓ گوش کن❗️ همه لشکر یک صدا فریاد می زنند: یا لَثاراتِ الحُسَینِ؛ ای خون خواهان حسین (علیه السلام) امام می داند که صدها سال است شیعه برای امام حسین (علیه السلام) اشک ریخته است. آری، این نام حسین (علیه السلام) است که دل ها را منقلب می کند.😔 من در این میان به فکر فرو می روم که این لشکر چگونه شعار خود را خون خواهی امام حسین (علیه السلام) قرار می دهد در حالی که بیش از هزار سال است که یزید و سپاهیان او مرده اند❓🤔 این یک قانون الهی است که اگر خون مظلومی در شرق دنیا ریخته شود و کسی در غرب زمین به این کار راضی باشد، او هم شریک جرم محسوب می شود. اگر چه یزید ویزیدیان مرده اند؛ امّا امروز گروه های بسیاری هستند که به کار یزید افتخار می کنند❗️ سفیانی وسپاهیان او، ادامه دهنده راه یزید هستند، اگر یزید، امام حسین (علیه السلام) را شهید کرد، امروز سفیانی که در شهر کوفه است، هر کس را که نامش حسین است، شهید می کند😢 🔚...... ✍تنظیم شده در واحد تحقیق و پژوهش قرارگاه محکمات #shia #عدالت_در_اسلام @modafeanzuhur
مدافعان ظهور
💢سفر به آینده تاریخ ۲۵💢 #داستان_مهدوی #قسمت_بیست_و_پنجم آنانی که بار دیگر زنده شده اند همه منتظرن
💢سفر به آینده تاریخ ۲۶💢 شعار لشکر امام زمان ارواحنا فداه چیست❓ امام زمان ارواحنافداه برنامه لشکر خود را معین نموده است، اوّلین هدف این لشکر، رهایی شهر مدینه 🕌 از دست طاغوت است. درست است که سیصد هزار نفر از سپاه سفیانی در بیابان "بَیدا" به زمین فرو رفتند؛ امّا هنوز گروهی از طرفداران سفیانی در مدینه باقی مانده اند واین شهر را در تصرّف خود دارند. گوش کن❗️ آیا این صدا را می شنوی❓ هیچ کس همراه خود آب وغذا برندارد.🍲 این دستور امام است که به لشکر ابلاغ می شود. این تنها لشکر دنیاست که به "واحد تدارکات" نیاز ندارد❗️😊 آخر مگر می شود لشکری با بیش از ده هزار سرباز در این گرمای عربستان هیچ آب وغذایی همراه نداشته باشد.🤔 امام برای رفع تشنگی لشکر خود چه برنامه ای دارد❓ چه می شد اگر هر کسی مقداری آب وغذا با خود برمی داشت❓ دوست خوب من ❗️آیا موافقی همراه این لشکر برویم❓ تو خود می دانی که ما هم باید این دستور را عمل کنیم وآب وغذا با خود برنداریم. ظاهراً موافقی که به سفر خود ادامه بدهیم باشد؛ امّا به من قول بده اگر تشنه ات شد، از من آب نخواهی❗️ لشکر بزرگ حق، آماده حرکت است... هر لشکر وسپاهی برای خود، یک شعاری را انتخاب می کند به نظر شما شعار این لشکر چیست❓ گوش کن❗️ همه لشکر یک صدا فریاد می زنند: یا لَثاراتِ الحُسَینِ؛ ای خون خواهان حسین (علیه السلام) امام می داند که صدها سال است شیعه برای امام حسین (علیه السلام) اشک ریخته است. آری، این نام حسین (علیه السلام) است که دل ها را منقلب می کند.😔 من در این میان به فکر فرو می روم که این لشکر چگونه شعار خود را خون خواهی امام حسین (علیه السلام) قرار می دهد در حالی که بیش از هزار سال است که یزید و سپاهیان او مرده اند❓🤔 این یک قانون الهی است که اگر خون مظلومی در شرق دنیا ریخته شود و کسی در غرب زمین به این کار راضی باشد، او هم شریک جرم محسوب می شود. اگر چه یزید ویزیدیان مرده اند؛ امّا امروز گروه های بسیاری هستند که به کار یزید افتخار می کنند❗️ سفیانی وسپاهیان او، ادامه دهنده راه یزید هستند، اگر یزید، امام حسین (علیه السلام) را شهید کرد، امروز سفیانی که در شهر کوفه است، هر کس را که نامش حسین است، شهید می کند😢 🔚...... ✍تنظیم شده در واحد تحقیق و پژوهش قرارگاه محکمات #shia #عدالت_در_اسلام @modafeanzuhur
📚 شهریار بُقچه ی رختخواب هاش رو توی اتاق گذاشت و خودش روش پرید. رو بهش گفتم : - پاشو جمع کن خودتو ... ! کلی کار مونده ، خوبه که مجبورت کردم این رختخواب های ویروسی پَلَشتت رو همونجا توی حیاط کارخونه بشوری!‌ و اِلا معلوم نبود الان وقتی درش رو باز میکنیم قراره با چه جونورهایی روبرو بشیم. شهریار بی تفاوت به من ، به سقف چشم دوخت و گفت : - میگم پا قدم این صدف خانم چقدر خوب بودها ... از وقتی که در کارخونه رو زد حسابی زندگیمون رو غلطک افتاد. هی ‌روزگار ... کی فکرش رو میکرد توی داغون که بوی شهادت میدی یهو تک دوماد آقای مقدم گردن کلفت از آب دربیای!‌ به سمتش رفتم و هُلش دادم تا از روی رختخواب ها پایین بیفته و جواب دادم : - همچین میگی دوماد انگار نمیدونی چه خبره! من فقط چندماه قراره بخاطر آقای مقدم آبروداری کنم و بعدشم مثه یه مهره ی سوخته از زندگی دخترشون بیرون برم و تمام! شهریار اینبار روی رختخواب من لم داد و پاش رو آویزون کمد کرد و به دور دست خیره شد : - خری دیگه ... تو نباید بزاری مهره ی سوخته بشی. دیگه کی بخت و اقبال در خونه ت رو میزنه که همچین لقمه چرب و نرمی گیرت بیاد؟ باید هر جور شده قاپ دختره رو بدزدی که قبل از تموم شدن عهد و میثاق صوری تون ، خودش بیاد و التماست کنه که عقد دائمش کنی! نیشخندی زدم و گفتم : - چه دل خجسته ای داری تو! خانم مقدم تا حالا حتی یه دونه پیام و زنگ هم به من نزده ... موندم اصلاً چطوری بهش پیام بدم که بیرون بریم. به پدرش قول دادم یه کافی شاپی رستورانی چیزی بریم که در ملاعام با هم دیده بشیم. آهی کشیدم و گفتم : - از اون بدتر خانواده ی خودم که مامانم دیشب گله میکرد که دو بار زنگ زدم حال عروس گلم رو پرسیدم اما اون به من زنگ نزده! هنوز هیچی نشده توقع داشت من زنگ بزنم دختر مردم رو بشورم پهن کنم رو بند که چرا به مادر من زنگ نزدی حال و احوال کنی! شهریار زیر خنده گفت : - ای ول خوشم اومد مامانت اینکاره ست. هنوز هیچی نشده میخواد تو ایام نامزدی گربه رو دم حجله بُکشه ... بیچاره خانم مقدم!‌ خب توی گاگول واسه چی امروز با من سر کلاس نمیای؟ با تعجب گفتم : - مگه هنوزم میخوای کلاس بری؟! شهریار روی رختخواب ول شده و از فرم رفته نشست و با تحکم گفت : - معلومه که میخوام برم، پول یه ترم رو پیش پیش دادم ها! بعدشم اگه یاد نگیرم چطور به صدف خانم یاد بدم؟ در کمد رو باز کردم و در حالی که رختخواب ها رو می چیدم گفتم : - حتماً از صدف خانم هم پول یک ترم رو گرفتی؟ عجب رویی داری تو شهریار. تو فقط شب نامزدی ۲۰ برابر پول اون ترم رو غذا خوردی! شهریار در حالت نشسته بالش ها رو برای من پرت کرد و گفت : - چه ربطی داره! اونجا نامزدی رفیقم بود ... خانم مقدم موظفه تا آخر ترم درس بده! فردا نبینم غیرتی بازی دربیاری بگی : " نه عشقم! دیگه لازم نیست کار کنی و از این حرفا " سرم رو به علامت تاسف تکون دادم : - حالا با صدف خانم چکار میکنی؟ فکر میکردم تا الان تو هم عاشق شدی و میخوای خواستگاریش بری. از بس که پیگیر بودی بهش درس بدی. شهریار بالاخره رضایت داد و از روی رختخواب های باقی مونده بلند شد : - داشتم عاشق میشدم بابا! اما خدایی از شب نامزدی تو پشیمون شدم یه کم این صدف شیش میزنه. نمیدونم جدی جدی انقدر خنگه یا منو اوسکول کرده! اون شب پیام داده من برای ارشد بلد نیستم میشه منو ثبت نام کنید؟ هیچی دیگه نشستم ۱ ساعت ثبت نامش کردم راستی یه چیز بگم بخندی. اسمش تو شناسنامه صدف نیست! صدیقه ست! گفت مامان بزرگم وقتی من به دنیا اومدم فوت شده و اسمش رو مجبوری روی من گذاشتن ولی همه صدف صدام میزنن! نفس راحتی کشیدم و در کمد رو بستم و رو بهش گفتم : - صدیقه هم اسم بدی نیست که! یکی از القاب حضرت زهراست ... اتفاقاً معنیش به نظر من خیلی هم از صدف قشنگتره! شهریار در حال چایی دم کردن گفت : - اه دیشب اتفاقاً یه کفشی میخواستم از فروشگاه اینترنتی بخرم اسمش " کوروش" بود. تا مرحله تاییدِ خریدم هم رفتم ها! والا با این اتفاقات دانشگاه ترسیدم ، با خودم گفتم الان سر کلاس یکی از اونایی که ارادت به کوروش داره کفشم رو ببینه مثه بار قبل میاد سر وقت ما و کتک کاری! تازه اسم یه کفش زنونه هم " صدیقه " بود! خواستم برای صدف خانم بخرمش. گفتم ننه مرده الان کفش رو ببینه تشنج میکنه! خیلی رو اسمش حساسه طفلی! در حال پاک کردن شیشه جواب دادم : - اصلاً این چه اسم هاییه که‌ روی کفش ها گذاشتن؟ قبلاً اسم گل و بلبل میزاشتن که. شهریار رو به من گفت : - نه بابا کل کفش ها همه شون اسم های فضایی و عربی ایرانی داشتن. از فِضه و کلثوم و حورا و عقیل و حمزه بگیر تا برو بالا!! فکر کنم داریوش و خشایار هم بود. 👇