✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
📗 #چکیدهکتابالغارات
🥀 #بهسفارشحاجقاسم
🕯 #منبر_پانزدهم غارت و شبیخون های معاویه(۷)
وقتی به صنعا رسید #عبیداللهبنعباس که حاکم صنعا بود از آنجا فرار کرد اما #عمروبناراکه جانشین عبیدالله بود با #بُسر جنگید و تا جایی که توان داشت در مقابل او مقاومت کرد اما بالاخره شکست خورد و به دست #بُسر کشته شد و بدین ترتیب #بُسربنارطاه وارد صنعا شد.
عدهای از #مأرب پیش او آمدند اما او همه را از پیر و جوان بدون استثنا کشت فقط یک نفر توانست فرار کند و خبر کشته شدن آنها را برساند.
بُسر سپس به #جَیْشان رفت در آنجا #شیعیان امیرالمومنین زندگی میکردند ، با آنها جنگید و آنها را شکست داد و عدهای از آنها را به طرز وحشتناکی کشت ، و بعد آن دوباره به صنعا برگشت.
#وائلبنحجرحضرمی فردی #عثمانیمذهب بود ولی با نیرنگ خود را از دوستان و نزدیکان امام معرفی کرده بود. او بعد از غارات ، #بُسر از پیش امام جدا شد و به محل زندگیش یعنی #حضرموت یمن رفت. در آنجا نامهای به #بُسر نوشت و گفت: نیمی از مردم #حضرموت هم نظر تو هستن پیش ما بیا و در نامهاش ۱۰ هزار دینار به او داد.
چون #بُسر وارد حضرموت شد ، #وائل به استقبال او رفت به او گفت: چه میخواهی بکنی؟
بُسر گفت: میخواهم #یکچهارم مردم اینجا را بکشم!
#وائل گفت: #عبداللهبنثوابه رو بکش که با کشتن او انگار یک چهارم از شیعیان امیرالمومنین را کشتهای.
#وائل با #عبدالله دشمنی دیرینهای داشت.
#بُسر قلعه #عبدالله محاصره و به او حمله کرد و در نهایت #عبداللهبنثوابه را گردن زد.
#منبع_کتاب_الغارات
@modafehh
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
📗 #چکیدهکتابالغارات
🥀 #بهسفارشحاجقاسم
🕯 #منبر_پانزدهم غارت و شبیخون های معاویه(۹)
#بُسر از #حضرموت رفت و وقتی شنید که سپاه #جاریه دنبال اوست راهش را عوض کرد و از راهی که از آنجا آمده بود ، برنگشت.
مردمی که در راهها بر سر آب جمع میشدند از روبرو شدن با او اجتناب داشتند و به خاطر ظلمهایش از او فرار میکردند. #جاریه از تغییر مسیر برگشت #بُسر خبردار شد و دنبال او رفت تا او را از سراسر #یمن بیرون راند و در #حجاز نیز به دنبال او رفت. #جاریه وقتی توانست او را به طور #کلی از #یمن بیرون کند در #جُرش (منطقهای بین یمن و مکه) مدتی اقامت کرد ، تا خود و یارانش استراحت کنند.
در این بین ، در بین #کوفیان آشوبی برپا شد.
ظاهرا پس از آنکه اخبار #جنایاتبُسر به کوفه رسید و مردم امنیت خود را در خطر جدی دیدند ، یکدیگر را برای #یارینکردن امام برای مقابله با #بُسر ملامت کردند و بر آن شدند که از امام بخواهند تا نیروی کمکی برای #جاریه بفرستد تا او بتواند کار #بُسر و لشکرش را یکسره کند اما #امیرالمومنین با این پیشنهاد مخالفت فرمودند و آنها را به رفتن به #جنگ با #معاویه فراخواندند و گفتند: من کسی را برای جنگ با #بُسر فرستادهام که باز نمیگردد مگر اینکه یکی از آن دو دیگری را #بکشد یا #براند، از این جهت خیالم از او راحت است ، ولی خواسته من از شما این است که زمانی که شما را به جنگ #شام و اهل شام فرمان میدهم و به آن فرا میخوانم #یاریام کنید.
مردم سخن امام را تایید کردند و هر کدام چیزی میگفت و به ندای امام #لبیک میگفتند. تا اینکه ...
#منبع_کتاب_الغارات
@modafehh