eitaa logo
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
4.7هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
107 فایل
🌸🍃 #کانال_رسمی #شهیدمدافع‌حرم‌ #حمیدسیاهکالی‌مرادی (با نظارت خانواده ی شــهید عزیز)💚 🍁گفت به جای دوستت دارم چه بگویم : گفتم بگو : #یادت_باشد❣ کانال تلگراممون:@modafehhh خـادم کانال : @khadem_sh 🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 📗 🥀 🕯 غارت و شبیخون های معاویه (۲ ) در نامه‌ای به امام نوشت: با سپاهی بزرگی به سمت من هجوم آورده است ، از تو می‌خواهم با فرستادن سپاهی مرا یاری کنی. { اما همانطور که می‌دانیم مردم کوفه در یاری کردن امام هیچگاه حاضر نبودند😔} بین و شروع شد ، جنگی نابرابر ۲۰۰۰ نفر در برابر تقریباً ۱۰۰ نفر؛ به نیروهایش می‌گفت: بدانید که خدا ۱۰ نفر را بر ۱۰۰ نفر و ۱۰۰ نفر را بر ۱۰۰۰ نفر و تعداد کمتر را بر تعداد تعداد بیشتر پیروز می‌کند و این از کارهای خداست؛ او با این حرفها به سربازانش روحیه می‌داد ، می‌جنگیدند ، او از روستاییان آن اطراف طلب یاری کرد؛ یکی از آنها به نام ، را همراه با مرد جنگی به ، فرستاد. سپاه با دیدن آنها روحیه گرفتن و با قدرت بیشتری شمشیر میزدند و در مقابل سپاه کمی عقب نشینی کرد و پنداشتند که سپاه اصلی در راه است و اینان پیشتازان آن سپاه هستند، به همین علت ابتدا عقب نشینی و سپس از ترس فرار کردند و به شام گریختند. 💢 جنایات ( خدا لعنتش کنه) ✨💔 { خواهش می‌کنم بر این ، هر چقدر که می‌تونید لعنت بفرستید چرا که این ملعون خون به دل مولا کرده😔😔 شرح جنایاتش رو در چند روز آینده خواهیم گفت؛ } 💔✨ بر بُسر‌بن‌أرطاه بر بُسر‌بن‌أرطاه بر بُسر‌بن‌أرطاه بر بُسر‌بن‌أرطاه هر صبح و شام تا صبح قیامت بر بُسر‌بن‌أرطاه @modafehh
🥀 ✨بچه‌ها را کچل کردیم به من می‌گفتند: تو عامل مخرب جبهه‌هایی. هر وقت که می‌رفتم جبهه ، همه چیز را به هم می‌ریختم و سر به سر بچه‌ها می‌گذاشتم تا روحیه بگیرند. در جریان یکی از ، یک روز به عملیات مانده بود و من هم بودم. برای اینکه بچه‌ها شاد شوند و در عملیات با روحیه بیشتری شرکت کنند ، به نیروهای تدارکاتی اعلام کردم: آمده بچه‌های تدارکات باید سرهایشان را از ته . بچه‌ها که از این حرف من جا خورده بودند همه اعتراض کردند و می‌گفتند: چرا باید این کار را بکنیم!!؟ من هم فکری کردم و گفتم: سرها برای این است که رزمندگان توی خط بتوانند به راحتی را شناسایی کنند. همه قبول کردند و شروع کردیم سَر همه نیروها را کردیم. اولین آنها بود. فردای آن روز برای عملیات آماده می‌شدیم. که یکی از فرماندهان وقتی دید بچه‌های تدارکات کرده‌اند ، گفت:شماها چرا اینطوری شده‌اید!!؟ کی گفته شما کچل کنید!!؟ این را که گفت: همه بچه‌ها مرا نشان دادند و من هم گفتم: من دستور دادم مگر من تدارکات نیستم ، خوب به نظرم رسید برای شناسایی بچه‌های تدارکات در این بهترین کار است. البته همین هم شد بچه‌های تدارکات به شناسایی و در دسترس بودن آنها توی عملیات خیلی کمک کرد. : محمد حصاری