eitaa logo
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
4.5هزار دنبال‌کننده
9هزار عکس
2.1هزار ویدیو
108 فایل
🌸🍃 #کانال_رسمی #شهیدمدافع‌حرم‌ #حمیدسیاهکالی‌مرادی (با نظارت خانواده ی شــهید عزیز)💚 🍁گفت به جای دوستت دارم چه بگویم : گفتم بگو : #یادت_باشد❣ کانال تلگراممون: @modafehhh خـادم کانال : @khadem_sh
مشاهده در ایتا
دانلود
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 📗 🥀 🕯 شورش گروه هایی از خوارج(۱) 💢 همراه با امیرالمومنین در جنگ شرکت کرده بود.بعد از جنگ صفین و پایان قضایای ،همراه ۳۰ نفر از یارانش نزد امیرالمومنین آمد و به ایشان گفت:به خدا قسم امر تو را اطاعت نمی‌کنم و پشت سرت نماز نمی‌خوانم و فردا تو را ترک خواهم کرد. در جوابش فرمود: مادرت به عزایت بنشیند، اگر این کار را بکنی عهد خودت را شکسته‌ای و پروردگارت را معصیت کرده‌ای، چرا می‌خواهی این کار را بکنی؟ گفت: چون تو حکمیت در مورد قرآن را پذیرفتی و نمی‌توانی حق را یاری کنی و به قومی که به خود ستم کرده‌اند اعتماد کردی به همین دلیل من در مقابل تو هستم با آنها نیز دشمنم و از هر دو طرف کناره‌گیری می‌کنم. به او گفت: وای بر تو ، پیش من بیا تا با تو بحث کنم در مورد سنت‌ها مناظره کنیم و دریچه‌هایی از حق را به رویت باز کنم،چرا که من بیشتر از تو آنها را می‌دانم. قبول کرد و گفت: فردا پیش تو برمی‌گردم. فردای آن روز امام هرچه منتظر ماند خریت نیامد،شخصی را به دنبال او فرستاد و گفت:کمتر روزی بود که دیرتر از این به مجلس ما بیاید!! اما متوجه شدند که او کرده است. از امام خواست تا به دنبال او برود زیرا می‌ترسید که جمعیتی را بر علیه امام بشوراند. امام نیز به او این اجازه را داد. چند روز بعد خبر رسید که به همراه چند تن از یارانش در مسیر راه خود ، با کشاورزی برخورد می‌کنند ، از او راجع به امام می‌پرسند و ... @modafehh
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 📗 🥀 🕯 شورش گروه هایی از خوارج(۲) از او میپرسند: مسلمان هستی یا کافر؟ او گفته: مسلمانم. گفته اند: در مورد علی بن ابیطالب چه می‌گویی؟ آن گفته: خوبی او را می‌گویم او امیرالمومنین و وصی رسول الله و سرور همه انسان‌هاست. ناگهان آنها او را خوانده و با شمشیر به او حمله کرده و بدنش را کردند. امام به نوشت: و یارانش مردی مسلمان را کشته‌اند اگر آنها را پیدا کردی آنها را به سوی من برگردان و اگر قبول نکردند با آنها بجنگید. و یارانش به سمت حرکت کردند و در به آنها رسیدند. در ابتدا از باب با وارد شد و به او گفت: چه شد که با امیرالمومنین دشمن شدی و از ما فاصله گرفتی؟ گفت: نه امام بودن علی را قبول دارم و نه راه و روش شما را ، به همین علت از شما جدا شدم. پرسید: چرا آن مسلمان را کشتید؟ گفت: من او را نکشتم عده‌ای از یاران من او را کشتند. گفت: قاتلان او را به ما تحویل بده! اما قبول نکرد. وقتی کار به اینجا رسید آغاز شد. آنقدر جنگیدند که نیزه‌هایشان تمام شد، شمشیرهایشان کُند شد ، دست‌ها و پاهای اسب‌هایشان قطع شد و ... چون شب فرا رسید و هم مجروح شده بود هر دو سپاه آتش جنگ را خاموش کردند. نیمی از شب نگذشته بود که با سپاه باقیمانده‌اش به سمت اهواز فرار کردند و در آنجا حدود ۲۰۰ نفر از یارانش که در کوفه بودند نیز به او پیوستند. هم در نامه‌ای به امام اتفاقات رخ داده را شرح داد. @modafehh
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 📗 🥀 🕯 شورش گروه هایی از خوارج(۳) وقتی نامه زیاد به امیرالمومنین رسید، امام ابتدا را همراه با ۲۰۰۰ نفر از سپاه کوفه و سپس طی نامه‌ای از خواست او هم با ۲۰۰۰ سرباز به یاری معقل بپیوندد. و در نامه‌ای از تلاش‌های تشکر کرد و از او خواست که به کوفه برگردد. زودتر به طرف حرکت کرد چندی نگذشته بود که پیکی از به او رسید و از او خواست که منتظر آنها بماند، هم پذیرفت. زمانی که دو سپاه یکی شدن، دستور حمله را صادر کرد و به راحتی توانستند را شکست دهند، ولی خود توانست از معرکه فرار کند و خودش را به ساحل دریا برساند که در آنجا عده زیادی از قومش() زندگی می‌کردند. خریت در میان قومش می‌چرخید و مردم را به از حکومت امیرالمومنین دعوت می‌کرد. زمانی که این اخبار به امام رسید امام در نامه‌ای از خواست آنقدر دنبال آنها برود و تعقیبشان کند که یا همه را یا به کلی آنها را از سرزمین اسلام کند چون احتمال اینکه آنها دوباره مردم را علیه امام بشورانند وجود داشت. چنانچه در جلسه بعد توضیح داده خواهد شد خریت سپاه را برای خودش تهیه کرده بود و بدین گونه شد که این بار جنگ با شدت بیشتری گرفت و سختی کار بیشتر شد و معقل گاهی با یاران خریت همراه می‌بود ، اما سرانجام به یاری خدا در یکی از این حملات به همراه ۱۷۰ نفر از یارانش شدند و شورش سرکوب شد. @modafehh
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 📗 🥀 🕯 شورش گروه هایی از خوارج( پایان ) که باعث شده بود در مقابله ، سپاه عظیمی جمع کند: 🔸 او در میان می‌چرخید و آنها را به مخالفت با علی و جدایی از ایشان ترغیب می‌کرد و می‌گفت: هدایت در جدایی از علی و جنگ و مخالفت با اوست. 🔸او به می‌گفت: من با شما هم نظر هستم علی نباید انسان‌ها را در کار خدا حکم قرار می‌داد. 🔸و در خفا به می‌گفت: علی کسی را حکم قرار داد و همان فرد که خودش به حکمیت او راضی بود ، او را از خلافت خلع کرد من هم به قضاوت و حکم او راضی شده‌ام و او را خلیفه نمی‌دانم. 🔸به طرفداران در خفا می‌گفت: به خدا قسم من با شما هم عقیده‌ام عثمان مظلوم و در محاصره به قتل رسید. 🔸به گروهی که از دادن خودداری می‌کردند می‌گفت: صدقاتتان را پیش خودتان نگه دارید و به خویشاوندان و فقرای خود بدهید. 🔸به که مسلمان شده بودند اما با دیدن جنگ و خونریزی مسلمانان دوباره به دین مسیحیت برگشته بودند ، می‌گفت: به خدا قسم علی نه سخن مسیحی که مسلمان شده و سپس به دین خود برگشته را ، گوش می‌دهد و نه توبه‌اش را می‌پذیرد و هر کجا او را پیدا کند ، گردنش را می‌زند. 🟡 در نتیجه عده زیادی از که قوم خودش هم بودند و در آنجا زندگی می‌کردند و دیگران دور او جمع شدند و بدین ترتیب سپاه بزرگی را برای خود جمع کرد. @modafehh