◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️
خوبان گنه ندارند گر ياد ما نكردند
چون شعر بد به خاطر، نتوان سپرد مارا
مرحوم #محمد_قهرمان
______________
عکس: میانههای خیابان نوزده دی، قم
🌴 @ModamQom
کانون ادبی مدام
◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️ خوبان گنه ندارند گر ياد ما نكردند چون شعر بد به خاطر، نتوان سپرد مارا مرحوم #محمد
#ایماژ #ولتا #ابژه #آشنایناآشنا #Defamiliarization #شعر
🌳 پ.ن:
شعر کجای زندگیهای ماست؟ شعر کیست؟ شاعرانگی کیست؟ میگویم کیست چون میخواهیم چراغقوه بیاندازیم و شعر را تشخیص دهیم، کجاست؟ شاید شعر همه جا هست و هیچ جا نیست، در کوچه و خیابان کم پیش میآید باشد، روی دیواری یا تابلوی برقی یا کف زمینی، در آواز پیرمردی بازاری، در کاغذی بادآورده، حتی در خرت و پرت های کیف بادکرده پشت کمد هم نبود، بینِ "پوشهی مدارک اداری و گزارش اضافه کار و کسرکار، کارت های اعتبار، کارت های دعوت عروسی و عزا، قبض های آب و برق و غیره و کذا، برگهی حقوق و بیمه و جریمه و مساعده، رونوشت بخشنامه های طبق قاعده، نامههای رسمی و تعارفی، نامه های مستقیم و محرمانهی معرفی، برگهی رسید قسط های وام، قسط های تا همیشه ناتمام..." هم نبود؛ شاید قدیم بود شاید، اما الان در خانه نیست در خیابان نیست، ولی چشم باز کنیم، هست، شایدش خط نباشد ولی خودش هست، جسمش نیست، روحش هست، آری شعر در پشت چشمهای شاعر بازتاب دارد، چون در مردم هست پس در همهجا هست، همیشه هست، "طی مکان ببین و زمان در سلوک شعر"، او در کف خیابان است، سر بازار است، هم پیر است هم جوان، هر وقت دلش بخواهد پیر یا جوان میشود، دنبالِ مقترح میگردد، گاهی جلوی دربهای قدیمیِ خانههایِ کلنگیِ کوچههای تنگِ شهر، زیر بای بسماللهاش ایستاده است و عبور آدمها و ماشینها را تماشا میکند، گاه کنار حوضِ آبی همان خانهها وضو میسازد، گاهی روبروی یک درِ قدیمی، دستهایش را پشتش گرفته، پنهان، آرام، خرامان قدم میزند، بعضی اوقات قوز میکند، گاهی در باغچهی حیاطِ خانهای تره و جعفری و نعنا و ریحان و گشنیز میکارَد، گاهی در تابستان به بازار میرود و از میوهفروش سراغ نارنگی و خرمالو را میگیرد و روبروی دکان عطاری چند لحظهای میایستد و بین بو ها گم میشود و گاه موقع راه رفتن دقت میکند که پاهایش روی خطوط بینِ سنگهای پیادهرو نرود، گاهی دم غروب به مسجد میرود، گاهی سوار یک تاکسی پیکان میشود و به برچسبهای روی داشبوردش نگاه میکند، گاهی سعی میکند روی امتداد جدول کنار خیابان راه برود، گاهی پنجشنبهها میرود امامزاده روی سنگ قبرها مینشیند، گاهی نیمهشبها در بلوارها پرسه میزند، گاهی روی نیمکت پارکها کنار پیرمردی مینشیند و در ضمیرش حرف میزند، گاهی از لابلای دود موهوم سیگار رد میشود، او همیشه آمادهی کلمه شدن است، منتظر است مصراع شود، بیت شود، خیلی چشم بهراه است، بین شلوغیها انگار منتظر است ولی کسی حتی جواب سلام او را هم نمیدهد، دلش میخواهد لباس کلمات را -هر چند تنگ و حقیر و نفسگیر- بپوشد تا لااقل اینجوری او را ببینند، اما الان کسی کاری به او ندارد، انگار اصلا او را نمیبینند؛ ولی بالاخره یک روز ناگهان متوجه میشود در اعماقِ ازدحامِ شهر، کسی از بین جمعیتِ پرهیاهو، ساکت ایستاده و به او خیره شده...! تمام... اقتراح...؛ شعر شاعرش را پیدا میکند، میدود در ضمیر او، ظهور میکند، شعر شعر میشود،
"شعری که حرف میزند و راه میرود
و پا به پای آهِ تو تا ماه میرود
شعری که مثل شمع
شعری که مثل آب
شعری بلند و تر
شعری بلندتر
شعری که به روی تاج تریلی هاست و میرود به سفر های دوردست
سر میزند به کوه و بیابان و هر کجا
به شهر و روستا
شعری که ترسِ گردنهی تنگ و مارپیچ
با دیدنش هموار میشود
شعری که امن کرده شبهای جاده را
شعری که میشود
مادر به لایلای بخواند شبانهاش
شعری که گاهی بهروی سینهی دیوار مدرسه است
شعری که مثل خال
گاهی به روی کتف کسی ثبت میشود
شعری که حرف میزند و راه میرود
و پابهپای آه تو تا ماه میرود
شعری پر از نگاه، شعری پر از نفس
شعری که زندگیست..."
▫️◽️◻️⬜️◻️◽️▫️
🌴 @ModamQom
Rowshanak,rahi.mp3
2.3M
چند بیتی از غزل رهی معیری
آهنگساز: همایون خرم
گوینده: روشنک
▪️
صدای روشنک به طور حیرت آوری دلنشین بود و دکلمه اشعار را در عین سادگی بی هیچ آلایشی، استادانه و به زیبایی هرچه تمام تر، از پشت رادیو به گوش مشتاقان و عاشقان موسیقی اصیل میرساند.
شاید به همین خاطر، برای ما که با صدای ایشان مأنوس بودهایم شنیدن دکلمه های تصنعی که امروزه در فضای مجازی به چشم میخورد، بیش از آن که دلنشین باشد زجرآور است.
بُگذریم؛به قول شادروان روشنک
"پیوسته دلت شاد و لبت خندان باد..."
____________________________
پ.ن: آنچه که میشنوید قسمتی از برنامه گلهایرنگارنگ ۵۷۵ است.
🌴 @ModamQom
السلام علی من بکته ملائکه السماء
◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️
خواندید از حجاز مرا جانب عراق
وآن گاه پردههای مخالف نواختید
#نیاز_جوشقانی
🌴 @ModamQom
◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️
پ.ن: حجاز و عراق نام دو تا از مقام های موسیقی نیز میباشد.
◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️
شورِ چشم تر او داشت اثر میبخشید
كوفیان هلهله كردند و خرابش كردند...
#معنی_زنجانی
🌴 @ModamQom
رسم است هر که داغ جوان دید،دوستان
رأفت برند حالت آن داغدیده را...
یک دوست زیر بازوی او گیرد از وفا
وان یک ز چهره پاک کند اشک دیده را
آن دیگری بر او بفشاند گلاب قند
تا تقویت شود دل محنت کشیده را
یک چند دعوتش به گل و بوستان کنند
تا برکنندش از دل، خار خلیده را
القصه هرکس به طریقی ز روی مهر
تسکین دهد مصیبت بر وی رسیده را
آیا که داد تسلیت خاطر حسین
چون دید نعش اکبر در خون تپیده را؟
آیا که غمگساری و اندُهبری نمود
لیلای داغدیدۀ محنتکشیده را
بعد از پسر دل پدر آماج تیغ شد
آتش زدند لانۀ مرغ پریده را
#ایرج_میرزا
🌄 نگارگر: حسن روحالامین
🌴 @ModamQom
◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️
دير تَرسا و سر سبط رسول مدنی؟!
آه اگر طعنه به قرآن زند انجیل و زبور
#نیر_تبریزی
نگارگر: #حسن_روح_الامین
ـــــــــــــــــــــــ
با آنکه زمانه داشت دل خون از تو
کامی نگرفت دورِ گردون از تو
بُردند به قتلگاه و نتْوانستند
یک لحظه تو را بَرَند بیرون از تو.
محمدرضا شفیعی کدکنی
.
سرودِ کوچک در ستایش انسانِ بزرگ
از مجموعهٔ هزارهٔ دوم آهوی کوهی
🌴 @ModamQom
السلام علی شیب الخضیب
🌴
بزرگ فلسفه قتل شاه دين اين است
كه مرگ سرخ به از زندگى ننگين است
حسين مظهر آزادگى و آزادى است
خوشا كسى كه چنينش مرام و آيين است
نه ظلم كن به كسى نى به زير ظلم برو
كه اين مرام حسين است و منطق دين است
همين نه گريه بر آن شاه تشنه لب كافى است
اگر چه گريه بر آلام قلب تسكين است
ببين كه مقصد عالى وى چه بود اى دوست
كه درك آن سبب عزو جاه و تمكين است
ز خاك مردم آزاده بوى خون آيد
نشان شيعه و آثار پيروى اين است
خوشدل تهرانى
🌴 @modamqom
کانون ادبی مدام
در این سرایِ بیکسی کسی به در نمیزند 🔹 شعر: سایه (هوشنگ ابتهاج) تار و آواز: محمدرضا لطفی در مایهی
◾️ انا لله و انا الیه الراجعون
دلبستهام به باد
به بوی شبی که زلف بگشایی و مشام مرا مشکبو کنی...
اینجاست یار گمشده
گرد جهان مگرد
خود را بجوی سایه اگر جستجو کنی.
🌴
دانی که بامداد
آفتاب سر نزد و بیسایه گشتهایم؟
گر خون دلی بیهُده خوردم، خوردم
چندان که شب و روز شمردم، مُردم
آری همه باخت بود سرتاسـر عمر
دستی که به گیسوی تو بردم، بُردم!
#هوشنگ_ابتهاج
#سایه
پ.ن: افسوس یعنی از این چهار نفر در تصویر تنها یک نفر زنده است. چه کسی جاهای خالی را پر میکند؟ ماها؟...
🌴 @ModamQom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️ بهمناسبت سالگرد درگذشت جناب فرهاد مهراد
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
ویدیو: اجرای آهنگِ "یه شب مهتاب" با آهنگسازی اسفندیار منفردزاده و ترانهی احمد شاملو
آنچه که او را از دیگر خوانندگان هم نسلش متمایز میکرد، خواندن ترانههای اجتماعی است که در آثار موسیقی او متبلور شدهاست. این عنصر در مضامین تمامی ترانههای او کاملاً به چشم میخورد.
همچنین او را به عنوان یکی از اولین خوانندگان سیاسی ایران نیز میشناسند. وی در اوایل دهه ۱۳۵۰ ترانههایی با مضامین سیاسی و انتقادی میخواند و در زمستان ۱۳۵۷ ترانهٔ انقلابی «وحدت» معروف به «محمد» (والا پیامدار محمد) را خواند (این اثر هنوز جز ماندگارترین آثار انقلابی است که همچنان هرسال از رادیو سراسری پخش میشود)، از معروفترین آهنگهای او میتوان به «مرد تنها»، «کودکانه» (بوی عیدی)، «جمعه»، «آیینهها»، «خسته»، «اسیر شب»، «هفته خاکستری»، «شبانه ۱ و ۲»، «گنجشکک اشی مشی»، «کودکانه»، «سقف»، «آوار»، «وحدت»، «نجواها»، «کوچ بنفشهها»، «برف»، «مرغ سحر»، «گل یخ»، «شب تیره» و… اشاره کرد. وی آهنگهایی نیز به زبانهای غیرفارسی دارد.
🌴 @ModamQom
کانون ادبی مدام
▪️ بهمناسبت سالگرد درگذشت جناب فرهاد مهراد 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 ویدیو: اجرای آهنگِ "یه شب مهتاب" با آهنگسازی
🔹 یادداشت از محمدامین اکبری
-------------------------------------------------
هوالغفور الشکور*
#فرهاد برای من فراتر از یک خواننده بزرگ است، فرهاد برای من و خیلیهای دیگر یک هنرمند تمامعیار است، یک هنرمند با تمام مشخصههای ماندگاری، بهتر است که بگویم یک هنرمند صاحب سلوک و همین مشخصه است که او را از دیگران جدا میکند و اصولاً نمیتوان او را با فرد دیگری مقایسه کرد. بله او از لحاظ هنری هم تافته جدابافتهای است ولی آنچه که او را فرهاد میکند سلوک شخصی اوست.
کتابِ #چون_بوی_تلخ_خوش_کندر (#نشر_ماهی) کتابیست دربارهیِ همین سلوک شخصی درباره چگونه زندگی کردن این هنرمند بزرگ، درباره تصمیمهایی که او در طول زندگی میگیرد و او را به این فرهادی که ما میشناسیم و دوست داریم تبدیل میکند. #وحید_کهندل با همکاری همسرِ #فرهاد_مهراد، #پوراندخت_گلفام زندگی او را از خردسالی تا مرگ از زبان همکاران و خانوادهاش روایت میکند و تصویر نسبتاً روشنی را از او ارائه میدهد. از سالهای رشد و به اوج رسیدنِ پیش از انقلاب و سالهایِ عزلتِ پس از آن.
من پیش از خواندنِ این کتاب اطلاعات کمی نسبت به جزئیاتِ زندگی فرهاد داشتم ولی با توجه به کلیات زندگی او و اصلا جنس هنرش بسیاری از ویژگیهای او برایم ملموس بود، مثلاً تعجب نکردم که او آدم فوقالعاده کتابخوانی بوده است، در بسیاری از حوزهها مطالعات عمیق داشته و صاحبنظر بوده است (تصویر حاشیههایی که او بر کتابهای مختلف از جمله قرآن به ترجمه خرمشاهی نوشته است در آخر کتاب آورده شده است) (در ابتدای نوشتههایش عدد ۱۵۹ دیده میشد که در حروف ابجد برابر است با عبارتِ هوالمعز. او به شخصیتهایی همچون ایرج افشار، عبدالحسین زرینکوب، مصدق و بازرگان احترام زیادی قائل بود). یا اینکه او هم پیش و پس از انقلاب آدم متشرع و مذهبی بوده است، یا خصوصیتهایِ خوب دیگری مثل وطندوستی، سخاوت، مهربانی و چیزهای دیگر
اصلاً فرهادی که من در ذهن داشتم باید چنین انسانی میبود کسی که آن شعرها را میخواند نمیتوانست انسان کتابخوان و فرهیختهای نباشد.
به هر رو کتاب تا حد بسیار خوبی صداقت به خرج میدهد و تمام زوایای زندگی او را به مخاطب نشان میدهد.
من پس از خواندنِ این کتاب دو فرهاد را در ذهن خود ترسیم کردهام، اول فرهاد یک خواننده با سواد و درجه یک که در پیش از انقلاب در مدت کوتاهی اوج میگیرد و به یکی از مهمترین چهرههای موسیقی روز تبدیل میشود و آثار بسیار مهمی را اجرا میکند. دو فرهاد پس از انقلاب که همان هنرمند بزرگی است که ابتدای یادداشت به آن اشاره کردم، یعنی یک خواننده باسابقه درخشان که از آرمانهایش پا پس نمیکشد و آنها را به شهرت و ثروت ایندنیایی نمیفروشد در کشورش میماند و نامردمی میبیند و بی مهری میبیند ولی "وطنش را همچون بنفشهها با خود نمیبرد به هر آن کجا که دلش خواست"* و فرهاد می ماند.
____________________________
*۱ چیزی که فرهاد همیشه بالای دستنوشتههایش مینوشت.
*۲ اشاره به شعر کوچ بنفشههای استاد شفیعی کدکنی، که فرهاد با کسب اجازه از ایشان آهنگش را خواند.
🌴 @ModamQom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️ عباس معروفی
اردیبهشت ۱۳۳۶ - شهریور ۱۴۰۱
🌴 @ModamQom
Banan - Hala chera.mp3
15.95M
🔹 بهمناسبت بزرگداشت شهریار
آهنگ از روحالله خالقی
باصدای غلامحسین بنان
شعر از شهریار
🔶 در دستگاهِ شور
🌴 @ModamQom
MohammadReza Shajarian - Ah Baran (128).mp3
10.24M
🔸 شعر نیمایی بر تصنیفِ دشتی
🎵 با آهنگ و صدای محمدرضا شجریان
🔅 شعر از روانشاد فریدون مشیری که امروز سی و یکم شهریور بزرگداشت اوست.
آه باران:
ریشه در اعماقِ اقیانوس دارد ــ شاید ــ
این گیسو پریشان کرده
بید وحشی باران .
یا ، نه ، دریایی است گویی ، واژگونه ، بر فراز شهر ،
شهر سوگواران .
*
هر زمانی که فرو می بارد از حد بیش
ریشه در من می دواند پرسشی پیگیر ، با تشویش :
رنگ این شب های وحشت را
تواند شست آیا از دل یاران ؟
*
چشم ها و چشمه ها خشک اند .
روشنی ها محو در تاریکی دلتنگ ،
همچنان که نام ها در ننگ !
هرچه پیرامون ما غرق تباهی شد .
آه، باران، ای امید جان بیداران !
بر پلیدی ها - که ما عمری ست در گرداب آن غرقیم -
آیا، چیره خواهی شد؟
🌴 @ModamQom
🔹 دستخط روانشاد استاد مجتبی مینوی
_______________________________
حصول شهرت آدمیزاد در جهان منحصر به این نیست که کاری افسانهآمیز انجام دهد و از آمل به مرو تیر بیندازد، هزار کار پیش میتوان گرفت که موجب شهرت تواند شد ولی ای خوشا روز کنارهگیری و خاموشی و گمنامی.
🍂
مجتبی مینوی
دیماه ۱۳۵۴
______________________________
پ.ن: یادداشتی دلگرمکننده است. سه واژهی کلیدی دارد: کنارهگیری، خاموشی، گمنامی؛ آنچه که انسان را زمینگیر میکند شهوتِ دیده شدن، طمع شهرت است و حقاً خوش آن کس که نام خود از صفحه دلها سترده است، که آن مقام را خود مرتبهای ست. بهقول حضرت ترجمانالغیب:
از ننگ چه گویی که مرا نام ز ننگ است
وز نام چه پرسی که مرا ننگ ز نام است
🌴 @ModamQom
یکبار برای همیشه فکر کنیم تکلیف خودمان را با موسیقی روشن کنیم.
🔹
تا حالا فکر کردهاید چقدر موسیقی گوش میکنیم؟ دقت کنید میگویم گوش کردن، نیوشیدن، نه صرفاً شنیدن! نکته همینجاست بیشترِ ما بیشترِ اوقات موسیقی را گوش نمیکنیم، فقط میشنویم، در واقع حوصلهاش را نداریم، یعنی فقط گاهی دوست داریم در زمینهی فعالیتهایی که میکنیم صدایی پخش شود که باشنیدن ضربآهنگی، صرفاً کارهایمان ریتمی بگیرد، حکم نمیکنم ولی این چیزی نزدیک به همان اصطلاح لهو و لعب است، بعضی هم فقط برای شکستن سکوتها و خالیهای اوقاتمان موسیقی پخش میکنیم، بله، سکوت گاهی ترسناک است، مثل تنهایی است، سکوت و تنهایی جولانگاه افکار و خیالات گوناگون و پریشان است، فرقی ندارد خوب یا بد، زشت یا زیبا، ما انسانهای امروزی بیشتر از این سکوت و تنهایی بیزار و فراری هستیم، امتحانش هم مجانی است، اینبار که تنها شدید و در سکوت بودید ببینید چند دقیقه میتوانید سمت موبایل و لپتاپ نرفته یا به هزار چیز فکر نکنید یا موسیقیای برای پر کردن متن سکوتتان پخش نکنید، چیزی زمزمه نکنید، ذهنتان را از روزمرگیها خالی کنید، خلاصه خودتان را با چیزی سرگرم نکنید، چند دقیقه، چند روز، چند هفته طول میکشد؟ خیلی از ماها اگر در خلوت اینکار را کنیم با پوچی عظیمی در وجود خودمان روبرو میشویم، لاجرم یا ناخودآگاه برای پوشاندن این حفرهها و پوچیها به انواع سرگرمیها دست میزنیم تا به چیزی مشغول شویم و عمداً فراموش کنیم که از درون تهی هستیم. حتی اگر تماشایش نکنند بعضیها در تنهاییها صدای تلویزیون یا رادیو را بلند میکنند تا فضای سرشار از بیکسی و بیحرفی خانه را پر کنند. هر چه پوچتر، از تنهایی فراریتر، از سکوت بیزارتر؛ خلاصه که از تهی سرشار، جویبار لحظهها جاری است.
خاصه اینجا منظور کاربرد موسیقی است. شجریان میگفت موسیقی باید انسان را به فکر وا دارد. ولی بعضی از ما تقریباً همیشه از موسیقی انتظار داریم ما را به رقص وا دارد، متن خالیمان را پر کند یا دستکم شعرش خیلی راحت حرف دلمان را بزند و بس. اتفاقاً در این میان برخی از ما نسبت به موسیقی سنتی که تجلیگاه اصالت فرهنگ ایرانی است بیحوصلهتر و بیحالتر از بقیه سَبْکها ایم؛ اینکه مذاق شنوایی ما جوانان امروز بنا به خوراک فرهنگیمان عوض شده و از فرهنگ اصیل وطن خود فاصله گرفته بهکنار؛ دیگر تابِ طمانینگی و غم زخمههای ساز ایرانی را نداریم، یا ما ها که با مفاخر ادبیات بیگانه بودیم و به شنیدن کنیهای و حفظ کردن یکی دو بیت از آنها بسنده کردهایم، حالِ شعرهای عجیب و غریب و نامفهوم متن این موسیقیها را نداریم، و بیگانگی بیشترمان با الفبای مقدماتی و سادهی موسیقی، درکمان را از التذاذ موسیقاییِ آثارِ فاخرِ چندصداییِ ارکسترال به صفر رسانده، تا پخش میشود میگوییم دلگیر است، گویی برای بعضی تنگی نفس برای برخی سردرد و سرگیجه هم در پی دارد، البته اثبات شئ نفی ماعدا نیست، سلیقه در این وادی نقش مهمی دارد، اما میتوان بررسی کرد که چرا جدیداً تکه نان خشک فلفلی را به یک وعده کامل آبگوشت با مخلفات یا یک وعده خورشت قرمهسبزی جا افتاده ترجیح میدهیم.
این کلیشه نیست که میگویند موسیقی غذای روح است، موسیقی، شعر، ادبیات یا اساساً هنر خوراک روح است، چون هنر اصیل و فاخر ذاتاً معنویت دارد، همانقدر که مراقبیم چه غذایی بخوریم، هروعده چه قدر غذا بخوریم، چقدر آب بنوشیم، چقدر کم و زیاد شود بیماریزاست؛ مراقب تغذیهی روح هستیم؟ روح از بعضی خوراکها زیاد بخورد فربه و تنبل میشود، اگر دو چیز که باهم نمیسازند را بخورد استفراغ میکند یا دلدرد میگیرد، اگر اصلا نخورد از گرسنگی میمیرد.
بوعلی سینا اشاره میکرد که موسیقی صدای خداست، اندیشمندان بزرگ میگفتند گوش کردن روزی یک موسیقی انسان را رشد میدهد، بهراستی چه اتفاقی افتاده که روزی بیست بیست میشنویم یا حتی گوش میکنیم اما رشد نمیکنیم؟ راستی اصلاً باید به آواها گوش سپرد یا به کلام؟ توقف در یکی و کشتن دیگری هم غفلتی است؛ باخودمان رو راست باشیم: سالهاست هیچ موسیقیای گوش نکردیم! .
دیگر دم فروبندیم، گفتنیها کم نیست، من و تو کم گفتیم.
ن.ش
مهر ۱۴۰۱
بزرگواران اگر نظری در اینباره دارند، برای ما ارسال کنند تا همینجا بهاشتراک بگذاریم.
🌴 @ModamQom
Ahmad Shamloo - Talabe Jame jam (128).mp3
2.1M
🔹 جامِ جهانبین 🔹
خوانش: احمد شاملو
آهنگساز: استاد فرهاد فخرالدّینی
🌴 @ModamQom
28.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شیواترین غزل آفرینش؛
شگفتانگیز، زلال، شیوا
توضیح: روانشاد حسین آهی
۲۰ مهرماه بزرگداشت حضرت حافظ
(باحوصله گوش کنید و لذّت ببرید)
🌴 @ModamQom
هدایت شده از کانال معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه قم
🔰کانون ادبی مدام با همکاری خانه فرهنگ برگزار میکند:
💠 شب های شاهنامه
🔺خوانش منظومه حماسی اخلاقی حکیم توس؛ داستان غم انگیز رزم رستم و سهراب
▫️با حضور استاد رهبر،عضو هیئت علمی دانشگاه و باستان شناس
🔸زمان:هر هفته،یکشنبه شب ها؛ساعت ۲۱
🔹مکان:خوابگاه الغدیر،طبقه همکف،نمازخانه
◽معاونت فرهنگی اجتماعی دانشگاه قم
@moavenat_farhangi_qom
ولادت حضرت خیرالبشر (ص) و امام جعفر صادق (ع)
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
شدم به صحبت شب های ارغوانی خوش
چنان که چای شد از رنگ زعفرانی خوش
بلای جان منی و خریدمت یک جا
رقیب تا شود از این بلای جانی خوش
ز خویش رفت ز شوق تکلم دلبر
کلیم بس که شد از ذوق «لن ترانی» خوش
دمد ز پیرهن تو هزار یوسف مصر
اگر گسیل کنی یک دو کاروانی خوش
چو پیر شد دو لبش آستان میکده است
کسی که بوده به پیمانه در جوانی خوش
خوشی کجاست به جز عشق بازی ازلی
نگه به صورت احمد فقط به عشق علی
اسیر صادقم و مستمند پیغمبر
به دست جعفرم و پای بند پیغمبر
بریده اند به جسمم قبای غم ها را
نوشته اند دلم را نژند پیغمبر
ز بند بند وجودم فقط علی خیزد
چنان که می رسد از بند بند پیغمبر
ز پای جعفر، دستم نمی شود کوتاه
قسم به قامت و قدّ بلند پیغمبر
شراب فقه ششم را به میل می نوشم
برای بوسه ز لب های قند پیغمبر
مرا به دشت معاصی کسی شکار نکرد
ولی گرفت دلم را کمند پیغمبر
ز مرتضی به نبی و ز مصطفی به علی
پناه می برم امشب به حکم لم یزلی
معنی زنجانی
🌴 @ModamQom
هر که دانست که منزلگه معشوق کجاست
مدعی باشد اگر بر سر پیکان نرود
سعدی
🌴 @ModamQom
بالابلند سر بهفلکسای دلنواز
ای رایت شکوه من، ای کوه سرفراز
ای قلّۀ رفیع شهیدان راه عشق
ای خاک نورپرورِ با عرش همتراز
ای پهنۀ وسیع و کریمت به روی ما
آغوش باز و ناز خداوند بینیاز
تو زادگاه عشقی و سرچشمۀ هنر
پرتو فکنده بر دلت آیینههای راز
جان مرا که مستیاش از هوش برده است
سبز و سپید و سرخ تو سجّادۀ نماز
گاهی چهقدر رنجه و دلخون و خستهای
از جهل و بیمرامی یاران رنگباز
گاهی چهقدر زخم نشسته به جان تو
از خدعههای دشمنِ دونِ زباندراز
صد دشت بیقرار شقایق دمیده است
هر جا که دیده است دلت داغ جانگداز
از بیکرانههای خزر تا خلیج فارس
بادا بریده دست زبونان فتنهساز
ای آب خورده ریشهات از برکۀ غدیر
ای سرو سربلندِ همیشه در اهتزاز
هرچند شب گرفته زمان و زمانه را
صبح از کرانههای تو خواهد دمید باز
#مبین_اردستانی
#برای_ایران
@shahrestanadab
🌴 @ModamQom