eitaa logo
Modiryar | مدیریار
212 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
795 ویدیو
3 فایل
• پایگاه جامع مدیریت www.modiryar.com • مدیرمسئول دکتر مهدی یاراحمدی خراسانی @mahdiyarahmadi • مشاور @javadyarahmadi • اینستاگرام https://www.instagram.com/modiryar_com • تلگرام telegram.me/modiryar • احراز ارشاد http://t.me/itdmcbot?start=modi
مشاهده در ایتا
دانلود
دور دست ها خبری نیست ⛱ تلاش کنید، برنامه ریزی داشته باشید، هدفمند زندگی کنید، امید و شادمانی خود را از دست ندهید، هر چه در چنته دارید رو کنید و برای رسیدن به اهداف و آرزوهایتان سر از پا نشناسید اما فراموش نکنید آنچه نقد است و قطعاً در اختیار شماست «اکنون» است و هیچ آینده ی قطعی و ضمانت شده ای برای احدی از مخلوقات خداوند وجود ندارد. فردای هیچ کس حتمی نیست پس امروز را دریابید که شاید فردا دیر باشد. برخی می دوند، حرص می خورند، خود را به زمین و آسمان می زنند برای رسیدن به آینده های دوردست که نه قطعی است و نه قرار است که اتفاق خاصی در آن رخ بدهد. ⛱ باور کنید «دور دست ها خبری نیست» و هر آنچه هست صرفاً اکنون است پس دم را غنیمت شمارید و غم فردا نخورید که خدای امروز ما فردا و فرداها هم زنده است، صدای ما را می شنود، از غم های ما خبر دارد و هر جا لازم باشد ما را یاری می رساند. برخی انسان ها آن قدر کمال گرا و ایده آل گرا هستند و به رویاهای بزرگ و دور خود می اندیشند که امروز را از یاد می برند و فراموش می کنند این روزهایی که در آن هستیم جزء مهم و قطعی زندگی ماست و فرداهای دور دست هر چقدر هم مهم باشد (یا حتی مهم تر از امروز) حتمی و قطعی نیست و معلوم نیست کدام یک از ما به آن می رسیم. ⛱ اصلاً چه کسی گفته فردا مهم تر است؟ مگر قرار است فرداها یا دور دست ها چه اتفاقی بیفتد که امروز را از رونق انداخته است؟ کمی دقیق تر به آن چه پیرامون شماست نگاه کنید، کمی نسبت به خلقت آدمی و عدم قطعیت های آن بیندیشید شاید بسیاری از رفتارهای شما نیاز به اصلاح و تغییر داشته باشد. نباید آن قدر مقصد (هدف) مهم، اساسی و حیاتی باشد که مسیر فراموش شود. باور کنید گاهی خود «مسیر» می تواند «هدف» خیلی خوبی برای افزایش مطلوبیت و لذّت بردن از زندگی باشد. مسیری که در آن قرار داریم جزئی مهم و حیاتی از زندگی ماست پس قدر بدانید و از آن لذّت ببرید که هیچ انسانی دوبار زندگی نمی کند و هرگز نمی توان در یک رودخانه دوبار شنا کرد. www.modiryar.com @modiryar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو پیگیر دلشوره های منی ⛱ تو پیگیر دلشوره های منی و محرم اسرارم، امید زندگانی منی و پناه قلب خسته و بی قرارم. ای نمازم به افق پلک زدن هایت، پناه عاطفی من، قبله ی مهربانی و کعبه ی عشق ورزی هایم! من تا آخر عمر به تو بدهکارم که زندگی کردن را به من آموختی، بذر مهربانی و عشق ورزی را در دلم کاشتی و در گوش هایم شعر محبت سرودی. ⛱ یادم تو را فراموش نمی کند که لحظه به لحظه ی عمرم را به اسارت گرفتی و هر نفسم را با ضربان قلب خود تنظیم کرده ای! به خدا باور دارم اگر سر تا پایت را جواهر بگیرم جبران یک لحظه امیدی که در دلم نشاندی و آغوشی که به رویم گشودی نمی شود. و به راستی سیم و زر را چه راهی به حریم مقدس عشق؟ ⛱ به «قداست عشق» و «بی قراری دل» سوگند که عاشق شجاع است و بی باک، دلِ بی قرار دارد و سودای یار، سر از پانمی شناسد و اهل حساب و کتاب نیست. رسوايىِ شیدایی را به جان می خرد و همه آنچه را كه دارد در طَبَق اخلاص به پای محبوب خود می ریزد و بی محابا هر آنچه را كه دارد نذر یار می کند و سر بازار بی قراری به حراج می گذارد. www.modiryar.com @modiryar
هیچ وقت ⛱ هیچ وقت به احساس فردی که دلش فقط با تو خوش می شود و حالش فقط با تو خوب فکر کردی؟ هیچ وقت به حال کسی که دلش تنها با در آغوش کشیدن و لبخند یا محبتی ساده آرام می گیرد فکر کردی؟ هیچ وقت به نیاز کسی که شانه هایت را می خواهد تا سرش را روی آن بگذارد و هق هق گریه کند فکر کردی؟ هیچ وقت به تنهایی فکر کردی؟ به آدمی که بغض گلویش را می فشارد و کسی را ندارد که با او همدلی و همدردی کند؟ با خودت فکر نکردی دل بی قرار و رنج بی شمار چه بلایی بر سر آدمی می آورد؟ ⛱ اصلاً تو از محبت چیزی شنیده ای؟ چیزی می دانی؟ از مهربانی چه می فهمی؟ از دل شکسته و آه در سینه مانده چه حسی داری؟ می دانی وقتی عزیز کسی باشی تو هم باید او را عزیز و محترم بشماری؟ به کسی که به تو دل بسته باید دل بدهی، پای حرفش بنشینی، چشم در چشمانش بدوزی، با بغضش بغض کنی، با اشک هایش بباری و همان جا که دیگر نای ایستادن نداشت او را در آغوش بگیری، محکم فشار دهی و برایش حرف محبت نجوا کنی و اجازه ندهی جا خالی کند و کم بیاورد. ⛱ عقلت چرا خجالت نمی کشد و در هر کاری دخالت می کند؟ به خدا اینجا دقیقاً همان جایی است که هیچ عقلی حق ورود ندارد و هیچ منطقی کارساز نیست. کار دل را به دل بسپار و عقل را درگیر چیزی که از آن سر در نمی آورد مکن. احساس و عاطفه را محترم بشمار و احساس و مهربانی عزیزانت را قدر بدان که قطعاً روزی فرا می رسد که خورشید با همه ی مهربانی هایش غروب می کند و دیگر طلوعی در انتظارش نخواهد بود و تو می مانی با سرما و تاریکی و مهربانی و معصومیت از دست رفته. www.modiryar.com @modiryar
Modiryar | مدیریار
رنج خود را در آغوش بگیرید ⛱ بپذیرید خیلی از رویاها و آرزوهای شما تحقق نمی‌یابد، بپذیرید خیلی از افرادی که به آنها خوبی کرده‌اید فراموش می‌کنند یا به جای خوبی در حق شما بدی می‌کنند، قبول کنید گاهی دنیا تمام زورش را می‌زند تا حال شما را خراب کند و زندگی‌تان تلخ باشد، خیلی وقت‌ها چرخ روزگار مطابق میل من و شما نمی‌چرخد و موارد بسیاری است که دیگران سعی می‌کنند شایستگی‌ها و توانایی‌های ما را نفی کنند، نادیده بگیرند و برای پوشش حقارت خود دست به تحقیر و تخریب ما بزنند. قبول کنید که گاهی حتی نزدیک‌ترین، عزیزترین و بهترین افراد زندگی شما قدرتان را نمی‌دانند، محبت‌شان را از شما دریغ می‌کنند و به راحتی شما را سر بازار بی وفایی می‌فروشند و نادیده می‌گیرند. ⛱ درست است که زندگی در جای خود بسیار زیباست و خیلی وقت‌ها می‌تواند برای ما شادمانی و اشتیاق را به همراه آورد ولی هرگز بدون درد و رنج نخواهد بود. اگر تمام تلاش خود را کردید و بر رنج یا دردی پیروز نشدید دست از مبارزه بی‌اساس و بی‌سرانجام بردارید و قبول کنید اینها رنج‌های واقعی زندگی شماست که هرگز نمی‌شود انکار کرد، نایده گرفت و با آن گلاویز شد. رنج‌های زندگی خود را بپذیرید، قبول کنید و در آغوش بکشید و فراموش نکنید که شما تنها نیستید که درد و غمی دارید، همه‌ی آدم‌ها در زندگی رنج‌هایی دارند که تا انتهای عمر آنها را رها نمی‌کند. ⛱ وقتی اینها را بپذیری زندگی را همان‌طور که واقعیت دارد می‌بینی، سطح توقعات خویش را تعدیل و تصحیح می‌کنی و در درون خود به روشنی می‌یابی که همواره فرای آنچه دوست داریم اتفاقاتی رخ می‌دهد که از اختیار ما خارج است و اگر راه درست مواجهه با آنها را یاد نگیریم زندگی برایمان بسیار سخت و شاید حتی غیرممکن خواهد بود. هر چند تلخ اما این رسم روزگار است که همه‌ی آنهایی که دوست‌شان داریم ما را دوست ندارند و همه‌ی آنچه خوبی کرده‌ایم خیلی زود به سوی ما برنمی‌گردد. «پذیرفتن» یکی از مهم‌ترین راه‌های آرامش و رهایی است. گاهی باید پذیرفت. شاید این جمله برای شما عجیب و غریب باشد ولی واقعیت دارد. www.modiryar.com @modiryar
Modiryar | مدیریار
به یکباره چراغی خاموش می‌شود ⛱ در هیاهوی زندگی دقیقاً همان زمانی که تخت گاز به سمت اهداف‌تان پیش می‌روید، آنجا که در قلّه‌ای قرار گرفته‌اید و با خود فکر می‌کنید چقدر آدم مهمی هستید، وقتی در اوج قدرت قرار دارید، کیف تان کوک است و عیش و نوش‌تان به راه و فکر می‌کنید به کسی نیازی ندارید، به یکباره چراغی خاموش می‌شود و همه‌‌ی دنیای شما را تیره و تار می‌کند به صورتی که گویی تمام زندگی تنها با همین یک چراغ روشن و پر‌فروغ بوده است. ⛱ بعد از این اتفاق دل‌تان می‌سوزد و اشک‌تان جاری می‌شود با شمعی حیران دور سر خود می‌چرخید و می‌فهمید به راستی آن چراغ همه روشنایی زندگی شما بوده است که زیر نورش زندگی می‌کردید و جولان می‌دادید و اگر سایه‌ای داشته‌اید که بر سر دیگران سنگینی می‌کرد به خاطر حرکت و برکت زیر نور او بوده است. اما چه سود که دیگر دیر شده، آن سبو بشکسته و آن پیمانه ریخته است. ⛱ خواهر، برادر، همسر، رفیق، فرزند و از همه مهم‌تر پدر یا مادر، هر یک بسته به شرایط زندگی شما می‌توانند همان منبع و منشا نور و امید در زندگی باشند که با بی‌مهری و بی‌تفاوتی به بهانه‌ی مشغله‌های کاری و دغدغه‌های زندگی از آن‌ها و حال و احوال‌شان غفلت می‌کنید. ⛱ همانی که هر روز به شما زنگ می‌زند و پاسخش را یک در میان می‌دهید، کسی که خیلی به خیر و شر شما کار دارد و می‌گویید گیر می‌دهد، فردی که مرتّب قربان صدقه شما می‌شود و حوصله‌اش را ندارید و یا همانی که چشم به محبّت و توجه شما دوخته است و او را طرد می‌کنید و می‌گویید حوصله‌ی لوس بازی‌هایش را ندارید همان چراغی است که در فقدان و خاموشی خواهید فهمید چقدر زندگی‌تان به‌خاطر وجودش رونق و نور داشته است و شما نمی‌دانستید. ⛱ پس اهالی عقل و منطق که پنجره‌ی دل و احساس خود را چهار قفله کرده‌اید و همه چیز را با حساب و کتاب و دو دوتا چهارتا اندازه گیری می‌کنید، به رسم سود و زیان و برای منفعت شخصی‌تان هم که شده به خود آیید و قدر مهربانی‌ها را بدانید که عشق و محبّت آفتاب لب بام است و عمری کوتاه دارد و پس از آن شما می‌مانید و سردی و تاریکی در برهوت تنهایی و نامهربانی. www.modiryar.com @modiryar
Modiryar | مدیریار
پناه مهربانی ⛱ آهای آدم‌هایی که باد در غبغب می‌اندازید و ژست روشنفکری و عقلانیت به خود می‌گیرید به‌هوش باشید که عشق و مهرورزی رسم انسانیت است. اگر می‌خواهید منطقی باشید هیچ عیبی ندارد در جای خودش هم بسیار خوب است امّا؛ هر چیزی اندازه‌ای دارد. پس «اندازه نگه دارید ‌که اندازه نکوست.» ⛱ منطقی باشید؛ امّا دل‌تان از سنگ نباشد، حساب دو دو تا چهارتا کنید امّا؛ در مهرورزی خساست به خرج ندهید، کم حرف بزنید امّا؛ کلام‌تان محبّت آمیز باشد، سرتان در لاک خودتان باشد امّا؛ آن‌هایی را که به گردن شما حقی دارند فراموش نکنید، برای سلامتی جسم ورزش کنید امّا؛ روح خود را سرگردان رها نسازید. ⛱ مپندارید نعمت‌هایی که اطراف شماست دائمی است و همواره این شمایید که بر خر مراد سوار هستید و دیگران دوست‌تان دارند، مهر و ناز شما را می‌خرند و دل‌شان را به برق نگاه شما گره زده‌اند و تنها با خوشحالی شما حال‌شان خوب می‌شود. «زبان محبّت» را در کلاس عاشقی بیاموزید و تا می‌توانید تمرین کنید تا کلام‌تان نرم باشد و جلا دهنده‌ی روح. ⛱ برسد زمانی که خسته از روزهای بی‌قرار در پستوهای زندگی خاطرات بی‌شمار خود را زیر و رو کنید تا لبخند محبّت‌آمیز عزیزان‌تان را بیابید و چیزی عایدتان نشود. اگر همواره یک جای کار شما می‌لنگد، اگر حال‌تان خوب نمی‌شود، اگر فکر همه جایش را کرده‌اید و باز هم ثمری نداشته است بدانید که ممکن است شیوه‌ی فکر کردن‌تان اشکال دارد و شاید آدم‌های زیادی را از خود رانده‌اید. ⛱ هر چند عقل سلیم آدمی را به اوج می‌رساند و بر صدر می‌نشاند امّا؛ بدانید و از یاد مبرید که چه بخواهید و چه نخواهید زیبایی‌های زندگی از مسیر «دل» می‌گذرد، نه «عقل». چرتکه‌ی انداز و برانداز کردن‌های منطقی تنها زیبنده‌ی کسب و کار و بازار است، نه برای مهربانی و روح زندگانی. در طول روز هر چقدر بدوید و بکارید باید آخر شب ثمره‌اش عشق و عاطفه باشد در پناه و آغوش مهربانی که بر جان شما بنشیند در غیر این صورت سخت زیانکارید. www.modiryar.com@modiryar
28.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چگونه هنوز ادامه داری؟ ⛱ نه گرمای آغوش و نه یار مهربانی، نه سر پرشور و نه دل بی‌قراری، نه مهری نه ماهی، نه هایی نه هویی، نه عشقی نه سروری. آخر تویی که سراسر نوری چگونه در تاریکی زندگی می‌کنی، کماکان برقراری و هنوز ادامه داری و تمام نشدی؟ تویی که سراسر آتشی و در دل سودای محبّت و مهرورزی داری چرا این‌گونه در به در کوچه‌های تنهایی و بی‌سر و سامانی هستی؟ ⛱ ای روح پرفتوح، قلب خسته، سوز درد، آه سرد، دل بی‌قرار، رنج پرشمار و ای رگبار اشک‌‌های بی‌امان تو را می‌ستایم که در تلاطم امواج خروشان بی‌مهری این‌گونه بر همان عهدی که بستی هستی؛ استوار ایستاده‌ای، بدی‌ها را با بدی پاسخ نمی‌گویی، رنج کسی را نمی‌خواهی و در میان همه پلیدی‌ها و پلشتی‌ها کلام مهربان بر زبان داری، بی‌محابا محبت می‌کنی، پناه عاطفه‌ای و نیکی و عشق ورزی مرام و مسلک توست. ⛱ تورا دوست دارم! مانند هر چیز باارزش و پنهانی که باید مخفیانه دوست داشت! درست، مابین سایه و روح! بی‌‌ آنکه بدانم چگونه، از کی و از کجا، تو را می‌خواهم و دوست می‌دارم! بی‌ هیچ پیچیدگی، بی هیچ غروری. مگذار طعنه‌ها و کنایه‌ها تو را از پای درآورد، زخم‌هایت درمانده‌ات کنند، رنج‌هایت را تحمل نکن، درک کن، در آغوش بگیر و بدان هیچ‌کس بهتر از خودت نمی‌تواند درک کند؛ که بیشتر مردم رنج غربت را نکشیده‌اند و طعم عاشقی را نچشیده‌اند. فراموش مکن آدمی هوشیار می‌شود وقتی زخم برمی‌دارد. www.modiryar.com @modiryar
Modiryar | مدیریار
دیگر وقتی سکوت کرد ⛱ بارها و بارها گفت، خواهش کرد، التماس کرد، فریاد زد، غرولند کرد، دعوا به راه انداخت و برای داشتن و رسیدن به چیزی که می‌خواست، مشتاقش بود و بدان نیاز داشت زمین و زمان را به هم ریخت. امّا؛ تو با این که حالش را دیدی، دردش را فهمیدی، می‌دانستی حق با او بود و می‌توانستی خواسته‌اش را برآورده کنی، مرهم زخم‌هایش باشی و دردش را درمان کنی؛ چشمانت را بستی، باد به غبغب انداختی، ژست آدم منطقی، مرشد کامل و عاقلِ سالم به خود گرفتی و در دل به چشمان سرخش، بغض گلویش و چهره‌ی برافروخته‌اش پوزخند زدی و نخواستی برای جسم خسته‌اش روح و روان باشی و راحت جان. ⛱ دیگر وقتی سکوت کرد، کاری به کارَت نداشت، چیزی نگفت، در تاریکی دراز کشید، به دوردست‌ها خیره شد، به فکر فرو رفت، تماسی نگرفت و به پیام‌هایت نامنظم پاسخ داد بدان خیلی خوب حالش را گرفته‌ای، به شدّت دلش را شکسته‌ای، امیدش را ناامید کرده‌ای و زنده زنده او را در برهوت نامهربانی‌هایت و در گورستان تنهایی‌اش به خاک سپرده‌ای. پس دست از سرش بردار، بدان کار از کار گذشته، حس و حالش از میان رفته و بود و نبود هیچ کس و هیچ چیز، دیگر برایش اهمیّتی ندارد. ⛱ آدم‌های پرشور، عاشق و احساسی انتقام نمی‌گیرند، تلافی نمی‌کنند، جواب بدی را با بدی نمی‌دهند، اهل قهر و آشتی هم نیستند، به قدر کافی صبر می‌کنند، دست و پا می‌زنند، فرصت می‌دهند امّا؛ به یکباره همچون شمعی خاموش می‌شوند، فرو می‌ریزند و از همه چیز و همه کس حتی خودشان گذر می‌کنند. پس حالا که همچون پروانه‌ای دور سرش نگشتی حق این است که بر بالینش بنشینی، اشک‌هایی که به پهنای شمع وجودش ریخته خوب بنگری و هرگز فراموش نکنی تا دل نسوزد اشک جاری نمی‌شود. اینک تو بمان و همه‌ی مهر و نازی که دریغ کردی و بدان تاوان این گناه بی‌پناهی عاطفی است. www.modiryar.com @modiryar
28.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من مردی را می‌شناسم ... ⛱ من مردی را می‌شناسم که برعکس خیلی مردها لبریز از عاطفه و مهر است، در اعماق وجودش شور و احساس موج می‌زند، مهربان و باصفاست، لازم باشد بلند بلند می‌خندد، گریه می‌کند، دلسوز است، کلام محبت دارد و در مهربانی و عشق ورزی شهره خاص و عام و بی همتاست. ⛱ او دل بی‌قرار دارد و رنج بی‌شمار، غم را می‌فهمد، حرمت اشک را نگه می‌دارد، حق نان و نمک را می‌داند، محبوب و معشوق خویش را می‌پرستد، با این که سراسر درد و رنج است کماکان امیدوار و شادمان است، به زمین و زمان بد و بیراه نمی‌گوید، صبر را شرمنده خویش ساخته است، رنج خود را پذیرفته و در آغوش کشیده و بی قراری هایش پنهان از دیگران است. ⛱ او زخم‌هایش را تحمل نمی‌کند درک می‌کند، مرهم می‌گذارد، مدارا و مداوا می‌کند و بعد از هر زمین خوردنی دوباره رعنا و رشید می‌ایستد‌. در کنار معشوق خود درست، مابین سایه و روح است و بی آنکه او بداند چگونه، از کی و از کجا او را بی محابا دوست دارد! ساده و بی تکلف، بی هیچ پیچیدگی و غروری زندگی می‌کند، عشق می ورزد و مهربانی را به دیگران هدیه می‌کند. www.modiryar.com @modiryar
Modiryar | مدیریار
اگر همواره در دسترس باشی ⛱ به یکباره به خود می‌آیی و می‌بینی هیچ چیزی از تو باقی نمانده است. می‌دانی کجا؟ دقیقاً همان زمانی که بی‌محابا بخشیدی، خودت را نادیده گرفتی، عشق و مهربانی را ارزانی کسانی داشتی که قدر و ارزش تو را نمی‌دانستند، در واقع داشتی تکه تکه از وجود ارزشمندت را جدا می‌کردی و پای این و آن می‌ریختی. ⛱ تو خوبی، خیلی هم خوبی. امّا؛ این واقعیت را باید بشنوی، بدانی و هر قدر هم که تلخ باشد بپذیری که هر چند مهر ورزیدن و فداکاری کردن رسم اخلاق و انسانیت است امّا حق نداری تنها برای آرامش دل مهربان خودت بی‌حساب و کتاب آن را به پای همه بریزی. ⛱ اگر می‌خواهی رسم عاشقی ورنیفتد باید گاهی بهای هر آنچه را می‌بخشی دریافت کنی و حتّی گاهی دیگران را از وجود خودت محروم سازی تا دریابند هر بارانی اگر فراوان و بی‌انتها ببارد سیلابی خروشان می‌شود که زندگی را نابود می‌کند. ⛱ مهرت را برای خریدن هر نازی حراج مکن و به خاطر بسپار آدم‌های این زمانه به شدّت فراموشکارند. ببخش، مهربان باش، دست و دلبازی کن امّا؛ تا جایی که خودت برای لبخندی ساده و نگاهی مهربان مجبور به التماس نشوی. تجربه ثابت کرده دقیقاً بزرگ‌ترین آسیب را کسانی به آدم وارد می‌سازند که روزی بزرگ‌ترین محبّت‌ها را به آن‌ها روا داشته‌ای. ⛱ اگر همواره در دسترس باشی و بی‌محابا ببخشی تو را نادیده می‌گیرند، دیگران را به تو ترجیح می‌دهند برایت پشت چشم نازک می‌کنند، طاقچه بالا می‌گذارند و هر آنچه خوبی و محبّت در حقشان کردی نادیده می‌گیرند‌. هر چند آن‌ها عاقبت بخیر نمی‌شوند و روزی از بی‌مهری خود به شدّت پشیمان می‌شوند ولی تو را هم به سختی آزار می‌دهند‌. ⛱ قدر خودت را بدان و به‌خاطر بسپار مهربانی گنج نایاب و «گرانی» است پس هرگز آن را «ارزانی» احدی مکن! بگذار آنچه ذاتی گران دارد، گران بماند، گران بدانند، بهایش را بپردازند و برای به دست آوردنش لااقل کمی تلاش کنند تا کماکان برایشان ارزشمند باشد. www.modiryar.com @modiryar
32.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خودت خوب می‌دانی ⛱ آن‌چه بر سر زبانم می‌آید و با همه‌ی وجود عاشقانه نثارت می‌کنم نه لقلقه‌ی زبان است و نه آرایش کلام. من نه اهل ریاضتم نه مرد سیاست. با ساغر و پیمانه هم سر و کاری ندارم. صادقانه و عاشقانه سخن می‌گویم، حرفی که می‌زنم عادت و تکرار نیست، از عمق جانم می‌جوشد و آداب مهربانی را به جا می‌آورد. هر کسی نداند خودت خوب می‌دانی از چه سخن می‌گویم و چه اتفاقی افتاده است؟ آن وِلوِله‌ای که نگاهت در دلم انداخته فَوَران و غَلَیان احساسات مرا برانگیخته است و گاه به گاه شعر و سرور عاشقانه‌ای می‌شود که در رسای قامت رشید و رخسار سپید تو می‌سرایم. ⛱ ضربان قلب من به افق پلک زدن‌های تو تنظیم شده است و ضرب‌آهنگ اشتیاق و انتظار تو را می‌نوازد. من در زندان چشمانت اسیرم و برق نگاهت یارای بیان همه‌ی آن‌چه در وجودم می‌گذرد را از من گرفته است. تو بی‌محابا با چشمانت به من لبخند می‌زنی و از سیل خروشان شادمانی و امیدواری که در زندگانی‌ام به پا می‌کنی بی‌خبری. باور می‌کنی واژه کم میارم برای تصویر این همه زیبایی که خدای مهربان به من ارزانی داشته است؟ پس بهتر است بیش از این چیزی نگویم و مابقی بین من و تو پنهان بماند‌. اما حق این است که تو را به خدا واگذار کنم که خوابم را ربوده‌ای و قلبم را مستبدانه به تسخیر خویش در آورده‌ای. www.modiryar.com @modiryar
Modiryar | مدیریار
✍ دم چشمانت گرم ⛱ دم چشمانت گرم که برای دل بی‌قرارم این‌گونه عاشق و رسوایند، محبّت را پنهان نمی‌کنند، دوستت دارم را فریاد می‌زنند، خجالت نمی‌کشند، کم‌فروشی نمی‌کنند و راز سر به مهر، کلام ناگفته، بغض در گلو نشسته و حس در دل خفته‌ برای من و قلب شیدایم ندارند. ⛱ محبوب بی‌همتای من! دم چشمانت گرم با آن دوستت دارم‌های عاشقانه‌اش، با آن دلبری‌های خالصانه‌اش و با آن فریب و افسانه‌اش. از زیر زبانت باید به سختی حرف بکشم تا مکنونات قلبی‌ات را برایم بگویی، اما چشمانت با زبانت فرق دارند، خسیس نیستند، رسم عاشقی را به‌جا می‌آورند، طعم زندگی را به من می‌چشانند و در دلبری شجاع و بی‌همتایند. ⛱ امید قلب خسته‌ی من! چشمانت غرق در مهر و عاطفه است، اهل ناز و ادا نیست، قهر و آشتی نمی‌کند، برایم ساغر و پیمانه است، شادمانی و سرور است، پناه و دلگرمی است که همواره مرا دنبال می‌کند، حالم را خوب می‌کند و پیگیر همه‌ی خستگی‌ها و دلشوره‌های من است‌. ⛱ من شک ندارم که خدای بخشنده مرا پذیرفته، در آغوش گرفته و به جاه و عزّت رسانده است دقیقاً آن زمانی که چشمانت را به من بخشیده، مهرت را در دلم افکنده و ضربان قلبم را با پلک زدن‌های تو تنظیم کرده است. ⛱ گل خوشبوی من! خدا می‌داند که تو از هر آن ‌چه آرزو کردم بهتری و من برای دوست داشتنت هیچ اراده و اختیاری ندارم. پس در برابرم بنشین، به چشمانم نگاه کن تا در ساحل زندگی بنشینم و با جزر و مد پلک زدن‌هایت در هر نفس خدا را به‌خاطر کندوی عسل، دیدگانی با مژگان سیاه و جهانگیر سپاس گویم. www.modiryar.com @modiryar
Modiryar | مدیریار
هرکسی نردبان خودش را دارد ⛱ باور کنید این جمله مشهور که آرام آرام به ضرب المثل تبدیل شده است پیامی شفاف دارد که کاملاً واقعیت و حقیقت دارد: «هرکسی در زندگی نردبان خودش را دارد» این جمله بدان معناست که برای پیشرفت و تعالی در زندگی هرگز خود را با دیگران مقایسه نکنید، اهل حسادت و رقابت‌های کاذب و بی‌اساس نباشید، زیر آب کسی را نزنید، پیشرفت دیگران را مانع روند رو به رشد و پیشرفت خود ندانید، به غلط دنبال گرفتن جای کسی نباشید و هرگز فراموش نکنید که دستی بالای همه‌ی دست‌ها قرار دارد که خوب می‌بینید، حواسش کاملاً جمع است، پرداختن و توجه کردن به یکی او را از توجه به دیگران باز نمی‌دارد و عزّت و ذلّت واقعی تنها و تنها در کف با کفایت اوست. ⛱ وقتی قرار است خدای مهربان و بی‌همتا روزی دهنده باشد، جاه و مقام ببخشد، عزت و فرصت پیشرفت عنایت کند دیگر چه باک؟ اصلاً ما را چه کاری با دیگران و اتفاقات و داشته‌ها و نداشته‌های زندگی آن‌ها؟ چه بسیار موقعیت‌ها، نعمت‌ها، موفقیت‌ها و کامیابی‌ها در زندگی هستند که به دلیل مقایسه‌های بی‌اساس و بی‌مورد از چشم ما افتاده است و در مرور زمان سبب شده هم از آن‌ها غافل باشیم و هم از داشته‌های خود بهره‌ای نبریم و هیچ چیزی نتواند ما را شاد کند. ⛱ پس تا دیر نشده است به خود بیایید چشم از زندگی دیگران و مسیر پیش روی آن‌ها بردارید سرتان در لاک خودتان باشد خالصانه و راغبانه و بی‌محابا تلاش کنید و نیّت خود را خیر و شفاف گردانید و همه چیز را به او که بهترین حامی و پشتیبان انسان است واگذار کنید و منتظر بمانید تا خیلی زود صبح دولت شما بدمد و اتفاقاتی برایتان بیفتد که در گمان هیچ‌کس حتی خود شما هم گذر نمی‌کرد. www.modiryar.com @modiryar
34.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیشتر آدم‌ها ⛱ بیشتر آدم‌ها با «نعمت» نمی‌فهمند، با «داشتن» فراموش می‌کنند، با «بودن» قدر نمی‌دانند، با «محبّت» لوس می‌شوند، با «گذشت و فداکاری» هوا برشان می‌دارد و در نهایت با کمال غرور و تکبّر «کمک و لطف» مکرر شما را وظیفه‌ی مقررتان می‌پندارند. ⛱ باور کنید همیشه در برابر خوبی‌هایتان خوبی دریافت نمی‌کنید، قدردان شما نخواهند بود، قدر محبّت‌هایتان را نمی‌دانند، مهرورزی‌هایتان را ارج نمی‌گذارند و بعد از مدّتی دیگر هیچ ارزشی برای شما و خوبی‌هایتان قائل نیستند. ⛱ من از زمانه‌ای سخن می‌گویم که مردمانش خروار خروار مهربانی شما را با کوچک‌ترین کم و کاستی نادیده می‌گیرند، نداری و ناتوانی‌هایتان را همچون چماقی بر سرتان می‌کوبند و خیلی زود چشم بر شما و همه‌ی خوبی‌هایتان می‌بندند. ⛱ پس خوب حواستان را جمع کنید، مراقب خودتان، دلتان و خوبی‌هایتان باشید و صرفاً تا آنجا در دسترس باشید، ببخشید، محبّت و مهربانی کنید که شأن و کرامت شما خدشه‌دار نگردد. ⛱ هرگز نمی‌گویم به عزیزان‌تان مهربانی نکنید و هوای دیگران را نداشته باشید فقط خواستم به شمایی که قلب مهربانی دارید که مکرر می‌گذرد و می‌بخشد یادآوری کنم که قبل از هر کسی وجود شریف خودتان اهمیّت دارد و این‌گونه بی‌محابا عشق ورزیدن شما را ملول می‌کند و دیگران را لوس. www.modiryar.com @modiryar
Modiryar | مدیریار
بعضی‌ها هیچ‌وقت تب نمی‌کنند ⛱ تمام هستی‌ات را به پایش بریزی، عمر و جوانی‌ات را دو دستی تقدیمش کنی، از جان و مالت به‌خاطرش بگذری باز هم فرقی ندارد. برخی آدم‌ها تمام وجودشان خودشان هستند و هرگز احدی را درون فکر و قلب‌شان راه نمی‌دهند. ⛱ بعضی‌ها هیچ‌وقت تب نمی‌کنند حتّی اگر هزار بار برای‌شان بمیری و زنده شوی. اینها در واقع همان کسانی هستند که صرفاً محبّت و خدمت دیگران را می‌خواهند و هیچ‌گاه آنها را واقعاً دوست ندارند. باور نمی‌کنید امتحانش کنید کارهایی را که همیشه برایش می‌کردی انجام نده تا با چشمانت ببینی. ⛱ بگردید و بچرخید و پرس‌وجو کنید تا «مَردِ رَهِ عشق بیابید» که حرف شما را بفهمد، فکرتان را بخواند، دل‌‌تان را به‌دست آورد و شما را از ته‌دل، عمق وجود و سویدای جان فقط و فقط برای خودتان بخواهد نه چیزهایی که دارید و کارهایی که می‌کنید، زحماتی که می‌کشید و خدماتی که ارائه می‌دهید. ⛱ هیچ‌ کسی نمی‌تواند و حق ندارد بگوید محبّت نکنید، نبخشید، فداکاری و ایثار نکنید امّا یادتان باشد تا جایی پیش بروید، محبّت کنید، از خود بگذرید و عشق بورزید که روزی محتاج همین آدم‌هایی که امروز برای‌شان جان می‌دهید و فردا شما را نادیده می‌گیرند و چشمان‌شان را بر شما و خوبی‌هایتان می‌بندند، نشوید. www.modiryar.com @modiryar
39.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در دل من وِلوِله‌ای است برای خواستنت ⛱ همه‌ی عمر دویده‌ام و اکنون در میانه‌ی زندگی که موهایم به سرعت برق و باد سپید می‌شوند نمی‌دانم به مهر و ناز تو دل داده‌ام یا به زیبایی‌های نگاهت دل باخته‌ام. ⛱ در دل من وِلوِله‌ای است برای خواستنت که زبانم یارای بیان آن را ندارد. باور کن واژه کم می‌آورم برای به تصویر کشیدن این همه شور و اشتیاق که همچون آتشی در وجودم زبانه می‌کشد. ⛱ من نمی‌توانم این همه زیبایی را که در وجود تو می‌بینم توصیف کنم، فقط در برابر همه‌ی آنچه مرا به وجد می‌آورد با تمام وجود شاکر خداوندگار مهربان هستم که نعمتی این چنین را به من بخشیده است. ⛱ پناه عاطفی من! اکنون با دلی بی‌قرار و بی‌خیال روزگار در زندان چشمانت اسیرم و شک ندارم حتّی خودت نمی‌دانی در دلم برای تو چه غوغایی برپاست! فقط مختصری برایت بگویم امان از چشمانی که به رنگ عسل است و در زیبایی ضرب المثل. ⛱ اینک به حرمت عشق و مهربانی تو را سوگند می‌دهم هرگز برق نگاهت را از من دریغ مکن. تا روشنایی دیدگانت هر صبح چون خورشید از پشت ابرهای سپید پلک‌هایت در چشمانم طلوع کند و نوید سپیده‌ دمی دیگر را به من بشارت دهد. www.modiryar.com @modiryar
Modiryar | مدیریار
اینجا میانسالی است ⛱ من سرشار از تنهایی‌ام و لبریز از دردهای پنهان و حرف‌های ناگفته، بغض گلویم را می‌فشارد و کابوس‌های شبانه خوابم را می‌رباید، کوه غمی در سینه‌ام سنگینی می‌کند و دشت وسیع بی‌تفاوتی و بی‌توجهی که دیگر عادت شوم همه‌ی سیاهی لشکران اطرافم شده بیش از هر چیز مرا آزار می‌دهد. دیگر نه کودکی بی‌خیالم نه نوجوانی پرشور، نه جوانی مغرورم و نه آرزوهای دراز در سر دارم، به جایی رسیده‌ام که نه دل ماندن دارم نه پای رفتن، نه کسی به من دل‌بسته و نه من دلبسته‌ی کسی هستم. شب و روز می‌دوم، اهل کار و تلاشم و سعی می‌کنم آرام و با وقار گام بردارم هرچند در دلم غوغایی است که گویی هر لحظه می‌خواهد پیمانه‌ی عمرم را لبریز از مرگ کند و مرا به سفر ناکجاها بفرستد. دیگر هیچ چیز از دنیا نمی‌خواهم جز آرامش و مهربانی. گویی دوست دارم همه‌ی زیبایی‌ها و دلبری‌های دنیا را به نسل بعد از خودم ببخشم و لذّت بردن آن‌‌ها حال مرا بیشتر خوب می‌کند. ⛱ من به غایت استوارم و امیدوار. هرگز ناامید، سرگشته و حیران نیستم و همه‌ی آنچه از غم و اندوه و گذر از خواسته‌های دنیایی گفتم از سر تجربه و آگاهی بیشتر بود نه حسرت و ناامیدی. چون دانستن بسیار دردناک است و غمبار. اینجایی که من ایستاده‌ام شکوه عالیقدر میانسالی است‌. همان جایی که شور و شر جوانی را به گیسوان سپید فروخته‌ام و بعد از کلی بالا و پایین دنیا و تجربه‌های تلخ و شیرینی که در دنیا دیده و شنیده‌ام اکنون به خوبی می‌دانم هیجانات دنیا کاذب است و بی‌بنیاد و برای آدمی با همه‌ی حرصی که می‌زند و ادعایی که دارد هیچ چیزی ارزشمند نیست مگر دلی را شاد کند، حالی را خوب کند، دستی را بگیرد، زخمی را مرهم باشد و خلاصه در یک کلام با مردمان صمیمی و مهربان باشد تا عاقبتش به‌خیر منتهی شود و به آرامش و اطمینان دست یابد. www.modiryar.com @modiryar
Modiryar | مدیریار
مشت دروغ بر صورت شیدایی ⛱ روزها و شب‌ها پیاپی و بی‌وقفه مهر بورزی، خدمت کنی، از لذّت‌ها و خواسته‌هایت بگذری و دیگران را به خودت ترجیح دهی حکایت بازی کردن در سریال درامی است که آخرش نقش منفی داستان تویی و عاشق دلباخته همانی است که اشک تمساح می‌ریزد و برای کم و کاستی‌هایش آسمان و ریسمان به هم می‌بافد. ⛱ عزیز من! برادر من! دست از خودت برندار، آرزوهایت را نادیده نگیر، وجودت را فدای هیچ کسی نکن و احترام خودت را با عزّت نگهدار، که این راه و رسم فلاح و صلاح در همه آیین‌هاست. اگر غیر از این باشی به یکباره و در کمال تعجّب می‌بینی بدهکار همان‌هایی هستی که کلی از آنها طلبکاری. ⛱ این رسم تلخ روزگار و مشی ناجوانمردانه‌ی بیشتر آدم‌هاست که قدر محبّت و مهربانی را نمی‌دانند و همه چیز را تنها و تنها در ترازوی منافع خودشان وزن می‌کنند. پس تو را دوست ندارند مگر تا جایی که خدمتکاری کر و لال باشی که دربست گوش به فرمان آنهاست. ⛱ چون همواره در دسترس بودی و بدون زحمت اهل رحمت، تو را نادیده می‌گیرند، برایشان بی‌ارزش می‌شوی، حق مهربانی‌ات را ادا نمی‌کنند و دست آخر در جایی که به آنها نیاز داری، درست سر پیچ تند زندگی تو را قال می‌گذارند و مشتی دروغ توی صورتت می‌زنند تا از بینی‌ات خون فواره بزند و رنگ خون جای جنون را بگیرد. ⛱ خودت را از آنها بگیر، بگذار تو را از دست بدهند، از وجودت محروم شوند، و در کوچه پس کوچه‌های تنهایی، امید و شادمانی را که از تو دریغ کردند و مدّتها بی‌ریا به پایشان ریختی جستجو کنند و پیدا نکنند تا دریابند «معرفت در گرانی است به هر کس ندهند» www.modiryar.com @modiryar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا از این دیرتر نشده ⛱ یک روز برای تمام دوستت دارم‌های ناگفته خودت را سرزنش می‌کنی، یک روز به‌خاطر همه‌ی احساساتی که از سر کبر و غرور بروز ندادی پشیمان می‌شوی، یک روز برای همه‌ی محبّت‌هایی که دریغ کردی تاوان پس می‌دهی و شک ندارم روزی فرا خواهد رسید که بغض‌هایی که در سینه و گلوی دیگران حبس کردی همچون سِیلی از دیدگان خودت سرازیر خواهد شد. ⛱ وقتی امروز رسم مهربانی را به‌جا نیاوردی و عزیزت را در آغوش نکشیدی در فردایی نه چندان دور از شدّت تنهایی و بی‌کسی غم را در آغوش خواهی کشید. اگر دنیا دار مکافات هم نباشد دل کسی را که بسوزانی اوّل دودش به چشم خودت خواهد رفت. پس تا از این دیرتر نشده، تا هنوز فرصت داری و تا با از دست دادن و تنهایی، روزگار به تلخی و سختی تو را تنبیه نکرده مهربان و قدردان باش. www.modiryar.com @modiryar
61.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من رفتم ⛱ من رفتم! مراقب خودت باش. به محض این که رسیدم به تو خبر می‌دهم. اگر هم خبر ندادم نگران نباش. قرار نیست همیشه آدم‌ها جلوی چشم هم باشند یا از هم خبر داشته باشند. راستی یادت نرود گلدان‌ها را آب دهی، غذای ماهی‌ها پشت آکواریوم است روزی دوبار صبح و شب فراموش نکنی. ⛱ حالا که من نیستم خودت باید حواست جمع کارهایت باشد. اگر نان داغ می‌خواهی صبح‌ها باید زودتر بیدار شوی. تا نانوایی شلوغ نشود. شارژ ساختمان را باید نیمه ماه پرداخت کنی. پول به اندازه کافی هست اما باز هم حساب و کتاب زندگی‌ات درست باشد شرایط مالی کشور هر روز تغییر می‌کند. ⛱ حالا که من نیستم اگر خرید عمده و سنگین کردی خودت جابجا نکن از شاگرد فروشنده‌ها کمک بگیر، یک کلید از در ورودی خانه داخل ماشین پنهان کن که اگر دوباره کلید یادت رفت پشت در نمانی. نگران نباش همه چیز درست می‌شود فقط باید کمی صبور باشی و... ⛱ اگر آن‌چه گفتم یادداشتی از عزیز و محبوب‌تان برای شما باشد چه حالی پیدا می‌کنید؟ دل آدم به یکباره فرو می‌ریزد، زمین و زمان دور سرش می‌چرخد، حالش گرفته می‌شود و گویی پناه و پشتیبان خود را از دست می‌دهد. پس حالا که هنوز فرصت دارید، هوایش را داشته باشید، دور سرش بچرخید و جان به جانش دهید تا بعدها افسوس از دست رفته‌هایتان را نخورید. www.modiryar.com @modiryar
31.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امید ⛱ آن‌سوی همه‌ی دردها و رنج‌ها، غم‌ها و یأس‌ها، شکست‌ها و ناکامی‌ها، دشمنی‌ها و نامردی‌ها، تنهایی‌ها و بی‌کسی‌ها، زخم‌ها و قهرها جوانی رعنا و رشید، زیبا و خندان، والا و بالا، محترم و باوقار به نام «امید» ایستاده است. ⛱ هم‌ او که تو را می‌خنداند در حالی‌ که گریانی، التیام می‌بخشد وقتی درد داری، تسکین می‌دهد زمانی که رنج می‌کشی، بلند می‌کند آنجا که زمین‌ خورده‌ای و زنده نگاه‌می‌دارد در هنگامه‌ای که حتی نای نفس‌کشیدن نداری. ⛱ گاهی همچون خورشید گرمابخش است، بعضی اوقات همچون باران‌بهاری طراوت و شادمانی می‌آفریند و زمانی همچون ابر سپید بر همه‌ی وجودت سایه‌ی مهربانی می‌افکند و‌ چهل‌چراغی از نور در تاریکی زندگی‌ات روشن می‌کند. ⛱ او تو را بی‌قیدوشرط دوست دارد، در آغوش پرمهر خود می‌فشارد، از تو حمایت می‌کند، زندگی‌ات را زیباتر می‌کند و تنها کسی است که حتی در آنجا که همه رهایت می‌کنند همچون کوهی استوار از تو حمایت می‌کند. ⛱ او را قدر بدانید و در صدر همه‌ی امور زندگی خود بنشانید، دستانش را رها نکنید و از حمایت بی‌دریغش لذّت ببرید که مهر می‌ورزد بدون آنکه ناز کند، می‌بخشد بی‌آنکه بشمارد و در هر حالت که باشید پناه و پشتیبان عاطفی شماست. www.modiryar.com @modiryar
32.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیشتر از توانم دوست می‌دارمت ⛱ بیشتر از توانم دوست می‌دارمت، می‌دانمت، می‌خواهمت و می‌سرایمت. تمام هستی من! محبوب من! معشوق من! به تو عشق می‌ورزم بالاتر از مجنون، دل به تو می‌سپارم شیداتر از لیلا، برایت حرف محبّت می‌گویم شیرین‌تر از عسل، ترانه عاشقی می‌سرایم زیباتر از باران و جان به جانت می‌دهم بی‌محاباتر از فرهاد. ⛱ پناه عاطفی من! بهار با طراوت زندگی، تابستان گرمابخش دل، پاییز رنگارنگ عاشقی و زمستان سفیدبخت من! تو همانی که مرا از زندان جسم می‌رهانی و به آسمان جان می‌رسانی، باران شوق دیدگانی و رنگین‌کمان هفت‌رنگ زندگانی. برایت چه بگویم وقتی با دیدنت دلم می‌لرزد و به جای زبانم چشمانم سخن می‌گوید؟ ⛱ جان خسته‌ی من توان مقاومت در برابر سیل خروشان خواستنت را ندارد. پس بگذار در وجودت غرق شوم، برایت بمیرم، فدایت شوم و جان‌ به‌ جانت بدهم تا روزگار برایت از قصّه‌ای حکایت کند که اگر چه هر روز دیده‌ای اما خوب نشنیده‌ای. حکایتی پر از حرارت و عبرت پس از تلخی عادت و غفلت؛ داستان زیبایی و شیدایی، ناز و مهر، عاطفه و پناه و آفتابی که لب بام است و عمر کوتاهی دارد. www.modiryar.com @modiryar
Modiryar | مدیریار
✍️ دنیا او را از دست داد #دکتر_مهدی_یاراحمدی_خراسانی #دلنوشته #غارتنهایی #پایگاه_جامع_مدیریار ww
✍️ دنیا او را از دست داد ⛱ به سختی سخن می‌گفت. سرم‌ها، آمپول‌ها و پلاکت هایی که به بدنش تزریق کرده بودند عصاره وجودش را گرفته بود. خودش بهتر از همه می‌دانست روزها و شاید ساعت های پایانی عمرش را سپری می‌کند. اما باکش نبود. با همه وجود دلش می‌خواست فرصت‌های آخر را هم زندگی کند. به یکی از فرزندانش که بغض کرده بود و بی‌تابی می‌کرد با لبخند آرامش بخشی گفت: عزیزم! آرام باش. نگران نباش. «بزن بر طبل بی عاری که آن هم عالمی دارد ...» ⛱ بابا سرطان سختی داشت. دکترها جوابش کرده بودند. از این بیمارستان به آن بیمارستان، از این دکتر به آن دکتر... جواب همه یک چیز بود و بس: «هیچ امیدی نیست». در بین همه ی ما او خودش تنها کسی بود که آرامش داشت و بی‌قراری نمی‌کرد. از شدت درد و رنج دستانش را به‌هم می‌فشرد، لب می‌گزید، ناخودآگاه اشکی از گوشه چشمانش جاری می‌شد اما دریغ از یک ناله، یک آخ، یک شکایت. ⛱ بابا جانم مگر تو کوهی که این‌گونه استواری و در اوج بیماری به ما درس شکوه و وقار می‌دهی‌؟ به راستی چرا این‌گونه با ناله‌های بی‌صدایت قلب ما را آتش می‌زنی‌؟ تو را به خدا گاهی دادی بزن، فریادی سر بده، فغانی و ناله‌ای کن یا چیزی بگو که ما را در درد و رنجت شریک کند و از آلام وجودت بکاهد. اما دریغ و صد افسوس. از کودکی به یاد دارم که همیشه بابا غمش را تنهایی می‌خورد و با کسی شریک نمی‌شد. ⛱ گاهی از شدت درد تب می‌کرد، سرخ می‌شد، در کوره‌ی وجودش می‌سوخت و جرعه‌ای آب طلب می‌کرد. وقتی آب برایش می‌آوردند قبل از این‌که بنوشد اول به کسانی‌که اطرافش بودند تعارف می‌کرد! آخر مرد حسابی تو چرا این‌قدر خوب و مبادی آدابی؟ حتی در این حال هم، مودبی، درس اخلاق می‌دهی و بر اصول ادبی خود وفاداری. ⛱ ما با هم عالمی داشتیم. هر وقت دلگیر بودم زنگ می‌زدم تا فقط با شنیدن صدایش آرامش بگیرم. حرف می‌زدیم، شعر می‌خواندیم، شوخی‌ می‌کردیم. شب آخر خواست مرا تنها ببیند، با سر بر بالینش حاضر شدم. الهی دورتان بگردم. قربانتان شوم. بگویید، بفرمایید با گوش جان می‌شنوم. برایم حرف محبت گفت و اسراری که در دلم سر به مهر می‌ماند، بعد هم خندید مثل همیشه گرم و مهربان. ⛱ فرزندان عزیزم! نور چشمانم! مهلت من برای زندگی چند روزی هست که تمام شده است. این چند روز آخر هم که ماندم، تاب آوردم، خواستم و تلاش کردم زنده بمانم فقط و فقط برای اینکه شما هم مرگ مرا بپذیرید و تسیلم خواست خدا باشید. اگر اجازه بدهید می‌خواهم بروم، مرا می‌خوانند، جسم من دیگر طاقت دنیا را ندارد. ⛱ با هم مهربان باشید صد در صد، راضی به رضای خدا باشید صد در صد و جز حمد و سپاس او را نگویید صد در صد. به من اطمینان قلب می دهید بابا جان؟ همه با چشمانی اشکبار و دلی پر خون گفتیم صد در صد باباجان. بابا خندید، دستان ناتوانش را تکان داد و رفت. او از دنیا نرفت، دنیا گوهری بی نظیر مثل او را از دست داد. حالا ما مانده‌ایم با آوار تنهایی، کوه غم و درد بی‌پایان اما همه راضی به رضای خداییم صد در صد. www.modiryar.com @modiryar
29.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍️ و من تو را دارم ⛱ و من تو را دارم که حالم خوب است، کیفم کوک است، چرخ روزگار مطابق میلم می‌چرخد، از زمین و زمان بی‌نیازم، کم و کسری ندارم و به هرچه اراده کنم می‌رسم. ⛱ مگر می‌شود تو باشی و حال من بد باشد، غم در دلم لانه کند، بغض در گلویم بماند، حال و حوصله نداشته باشم، یا گرد و غبار ناامیدی بر روی آرزوهایم بنشیند؟ ⛱ به راستی اهل کدام قبیله‌ای که این‌گونه دلبرانه‌ای؟ تو را به خدا قسم می‌دهم وقتی با من حرف می‌زنی در چشمانم نگاه کن که من تو را با چشمانم می‌شنوم و با همه‌ی وجودم نفس می‌کشم. ⛱ ای عشق جاودان، عزیزتر از جان، باران بی‌امان، جان جانان، خورشید آسمان همچنان جوشان و درخشان بر وجودم بتاب تا گرمای زندگی را حس کنم و هر صبح با طلوع نگاهت روز و روزگارم روشن و تابان شود. www.modiryar.com @modiryar