رابطه هوش با اراده
✍ #آرتور_شوپنهاور
💢 هوش یکسره با تصمیمات اراده بیگانه است:
رابطه #هوش با #اراده را می توان در این واقعیت باز شناخت که هوش اصلاً یکسره با تصمیمات اراده بیگانه است. هوش انگیزه ها را برای اراده فراهم می آورد؛ اما تنها بعداً و از این رو به شکل کاملاً پسینی، در می یابد که این ها چگونه عمل کرده اند، درست همان طور که شخصی با استفاده از معرف ها دست به آزمایشی شیمیایی می زند، و سپس در انتظار نتیجه می ماند. در واقع هوش چنان از آرای واقعی و تصمیمات سری اراده خودش برکنار می ماند که گاه تنها می تواند، همچون تصمیمات و آرای یک بیگانه، با تجسس و غافلگیری، اقدام به شناخت آن ها کند؛ و با جلوه گر ساختن خود، اراده را حیرت زده سازد، تا صرفاً به مقاصد واقعی آن پی ببرد.
💢 مثال:
به عنوان نمونه، من نقشه ای ریخته ام، اما تردیدی هم در مورد آن دارم، از سوی دیگر، عملی بودن نقشه، به لحاظ امکانش، کاملاً نامعلوم است. زیرا وابسته به شرایط بیرونی است که هنوز نامشخصند. لذا در هر صورت اقدام به #تصمیم_گیری در خصوص آن عجالتاً غیر ضروری است، و از این رو من فعلا موضوع را مسکوت می گذارم. در این حالت اغلب نمی دانم که در خفا چه سخت به این نقشه دلبسته ام، و با وجود تردید، چه قدر مایلم که به اجرا در آید؛ به عبارت دیگر هوش من این را نمی داند. اما فقط بگذارید تا خبر خوشایندی درباره عملی بودن آن به گوش من برسد، و آنگاه ناگهان شادی عظیم و مقاومت ناپذیری در من پدید می آید، که در سرتاسر وجودم جاری می شود و سخت آن را فرا می گیرد، و مرا به حیرت می اندازد. زیرا #عقل من تنها حالا می فهمد که اراده ام چه دلبستگی سختی به آن نقشه داشته، و آن نقشه چقدر مطابق میل اراده ام بوده، و حال آن که هوشم همواره آن را به عنوان محتمل و سخت در معرض تردید می نگریسته است.
💢 نمونهای دیگر:
یا در موردی دیگر، من متعهد به پیمانی متقابل شده ام که باور دارم همخوانی زیادی با #آمال من دارد. همین طور که کار پیش می رود، مضار و دشواری ها خود را نمایان می سازند، و من به تردید می افتم که شاید از آن چه آن طور با #اشتیاق به دنبالش بودم پشیمان شده ام. اما این طور خود را از شر این تردید خلاص می کنم که به خود اطمینان می دهم که، حتی اگر مجبور هم نبودم، باز به همین مسیر ادامه می دادم. اما بعد به طرز نامنتظری طرف مقابلم تعهد را زیر پا می گذارد، و من با حیرت مشاهده می کنم که این رویداد موجب خوشحالی و آسودگی بسیاری در من شده است.
💢 ما اغلب نمیدانیم چه میخواهیم و از چه میترسیم:
ممکن است سالها هوسی در سر داشته باشیم بی آن که آن را تایید کنیم و بگذاریم به #آگاهی روشن بیاید، زیرا هوش نباید چیزی درباره آن بداند، چون تصور خوبی که از خودمان داریم لاجرم به وسیله آن مخدوش می شود. اما هنگامی که آرزو برآورده شد، به واسطه لذتمان، البته همراه با نوعی احساس شرم، در می یابیم که این آن چیزی است که در آرزویش بوده ایم؛ به عنوان نمونه #مرگ یکی از آشنایان که وارثش ما هستیم.
💢 گاهی نمی دانیم حقیقتاً از چه چیز هراس داریم:
گاهی نمی دانیم حقیقتاً از چه چیز #هراس داریم، زیرا شهامتش را نداریم آن را به آگاهی روشن بیاوریم. در واقع ما اغلب در مورد انگیزه ای که به دلیل آن اقدام به کاری کرده یا از انجام آن سر باز می زنیم یکسره در اشتباه هستیم، تا این که سرانجام رویدادی راز را برایمان معلوم می کند، و می فهمیم که #انگیزه واقعی ما آن چیزی نبوده که تا به حال تصور می کردیم، بلکه چیز دیگری بوده که ما از پذیرش و تصدیق آن بیزار بوده ایم، زیرا به هیچ رو با تصویر خوبی که از خودمان در ذهن داشته ایم سازگاری نداشته است."
#مدیریت_هوش
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
Modiryar | مدیریار
✍ تکنیک فاینمن: بهترین راه برای یادگیری هر چیزی #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
✍ تکنیک فاینمن:
بهترین راه برای یادگیری هر چیزی
← اگر موضوع جدیدی یاد نگیرید، باز هم سرجای خود باقی میمانید. پس بهترین راه یادگیری موضوعات جدید و پی بردن به کمبودهای دانشیمان (gaps in our existing knowledge) چیست؟
← ریچارد فاینمن فیزیکدان مشهور و برنده #جایزه_نوبل است. تکنیک فاینمن روشی شناخته شده برای یادگیری هر چیزی است. چهار مرحله ساده برای این تکنیک وجود دارد که من در ادامه توضیح میدهم:
1⃣ مفهومی را انتخاب کنید.
2⃣ آن را به یک کودک نو پا آموزش دهید.
3⃣ کمبودها و نواقضاش را شناسایی کنید و منابع اطلاعاتی را زیرورو کنید.
4⃣ مطالب را مرور و سادهسازی کنید. (اختیاری)
← دو نوع دانش وجود دارد و بسیاری از ما بر نوع اشتباهش تمرکز داریم. اولین نوع دانش در مورد دانستن نام چیزی و دومی در مورد دانستن و آگاهی از زیروبم چیزی است. تفاوت جدی اینجاست: اولی سطحی و دومی عمیق است؛
← فاینمن تفاوت بین دانستن چیزی و شناخت نام چیزی را درک کرد و این یکی از دلایل مهم موفقیت اوست. او تکنیکی برای یادگیری ایجاد کرد که با اطمینان میتوانست موضوعی را بهار از هر کس دیگری درک کند.
← گاین تکنیک فاینمن (the Feynman Technique) نامیده میشود و به شما کمک می کند هر چیزی را سریعتر و با درک بیشتری بیاموزید. از همه مهمتر، اجرای فوق العاده آسانی دارد.
← «کسی که میگوید او میداند به چه چیزی فکر می کند، اما نمیتواند بیان کند، معمولاً نمیداند به چه فکر می کند. فکر باید بیان شود تا بروز و تجسم پیدا کند.». #مورتیمر_آدلر
🔴 #تکنیک_فاینمن ۴ مرحله دارد:
✅ مرحله ۱:
آن را به یک کودک آموزش دهید.
← یک برگه سفید بردارید و موضوعی یادگیری را در بالایش بنویسید. انگار که دارید آن را به یک کودک آموزش میدهید آنچه را که در مورد موضوع میدانید بنویسید. خیال کنید با یک بچه هشت ساله طرفید که کلمات و توجه کافی را برای فهمیدن مفاهیم و ارتباط ابتدایی دارد.
← بسیاری از مردم وقتی موضوعی را درست درک نمیکنند، آن را در قالب کلمات و اصطلاحات پیچیده بیان میکنند. مشکل اینجاست که ما فقط خودمان را گول می زنیم، چون ندانستنمان را مخفی میکنیم و با در پشت اصطلاحات قلمبه سلمبه مخفی میشویم.
← وقتی از ابتدا به زبان سادهای که کودک میتواند درک کند، ایدهای را مینویسیم، شما مجبور میشوید آن مفهوم را در سطحی عمیقتر درک کنید و روابط و ارتباط بین ایدهها را سادهسازی کنید. تقلایی اگر صورت میگیرد برای این است که بهتر ذهن و ابهامات دانشی شناسایی شوند.
✅ مرحله ۲:
مرور
← در قدم اول به ناگزیر گپهایی دانشیتان را پیش رو دارید؛ موضوعاتی فراموش شده اند، چیزهایی که قادر به توضیحشان نیستید، یا اصلا نمیشود ارتباط آنها را با ایدههای دیگر پیدا کرد. این بازخورد گرانبهاست چرا که شما مرز دانشی (edge of your knowledge) خود را کشف کردهاید.
← صلاحیت یعنی شناخت حدوحدود تواناییهایتان و شما آن را شناسایی کردهاید! این جایی است که یادگیری شروع میشود. حالا شما میدانید کجا گیر افتادهاید و مشکل کجاست. حالا به متن و منابع اولیه مراجعه میکنید تا دوباره یاد بگیرید و قادر باشید اصطلاحات پایه و ارتباطشان را توضیح دهید.
← مزیت دیگر شناسایی مرزهای درکتان (boundaries of your understanding) این است که ما را خودآگاهتر میکند و به تبعاش از اشتباهات معمول کم میکند؛ همین طور، شانس موفقیتتان را هنگام استفاده از دانش افزایش میدهد.
✅ مرحله ۳:
سازماندهی و ساده سازی
← حالا شما مجموعهای از یادداشتها را در تهیه کردهاید. با وارسیشان مطمئن شوید جایی به اشتباه حرفهای منبع اصلی را تکرار نکرده اید. با آنها یک داستان ساده بسازید.
← آن را با صدای بلند بخوانید. اگر بیانتان ساده نیست یا گیج کننده به نظر میرسد، احتمالا جایی را درست درک نکردهاید پس هنوز نیاز به کاری بیشتری است.
✅ مرحله ۴:
انتقال و آموزش (اختیاری)
← اگر واقعاً میخواهید به فهم مطلبتان اطمینان داشته باشید، آن را برای یک نفر دیگر شرح دهید. بهترین حالت کسی را پیدا کنید که از موضوع اطلاعی ندارد یا همان بچه هشت ساله! سنجش نهایی میزان درکتان، #توانایی انتقال آن آزمون نهایی دانش شما، انتقال آن است.
🔚 سخن نهایی
← رویکرد #فاینمن نه تنها دستورالعملی عالی برای یادگیری است، بلکه نگاهی جدید به تفکر دارد که به ما این فرصت را میدهد که ایدهها را بشکافیم، جدا کنیم و دوباره آن را از نو بازسازی کنیم. (#الون_ماسک این گونه یادگیری را فکر کردن و ساختن از اصول اولیه مینامد.)
← این فرایند منجر به درکی به مراتب عمیقتر ایدهها و مفاهیم میشود. و در نهایت از یاد نبریم که پیش نیاز رویکرد فاینمن باور است: باور به این که #هوش یک روند رشد است و ما هر روز میتوانیم بهتر شویم.
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar