فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 از مواجهه با مشکلات نهراسید. مبارزه با مخاطرات عاملی مهم در جهت قدرتمند شدن شماست.
#شجاعت
#کلیپ_کوتاه
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
13.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 خدایا ما را از ظلمات بحر عالم نجات بده❗️
#قرآن
#کلیپ_کوتاه
#الهی_قمشه_ای
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 شادمانی و هیجان زدگی قبل از موفقیت نهایی سبب شکست میشود.
#موفقیت
#کلیپ_کوتاه
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
▪️روزی حضرت سلیمان(ع) کنار دریا نشسته بود، نگاهش به موری افتاد که دانه گندمی را باخود سمت دریا حمل می کرد. سلیمان(ع) همچنان به او نگاه می کرد که دید نزدیک آب رسید. در همان لحظه قورباغه ای سرش را از آب دریا بیرون آورد و دهانش را گشود، مور داخل دهان او وارد شد و قورباغه داخل آب رفت. سلیمان مدتی در این مورد به فکر فرو رفت و شگفت زده فکر می کرد، ناگاه دید قورباغه سرش را از آب بیرون آورد و دهانش را گشود، آن مور از دهان او بیرون آمد، ولی دانه گندم را همراه نداشت. سلیمان مور را طلبید و سرگذشت او را پرسید.
▪️مور گفت: پیامبر خدا در قعر این دریا سنگی تو خالی وجود دارد و کرمی درون آن زندگی می کند. خداوند آنرا آنجا آفرید. او نمی تواند از آنجا خارج شود و من روزی او را حمل می کنم. خداوند این قورباغه را مامور کرده مرا درون آب دریا به سوی آن کرم حمل کرده و ببرد. این قورباغه مرا کنار سوراخی که در آن سنگ است می برد و دهانش را درگاه آن سوراخ می گذارد من از دهان او بیرون آمده و خود را به آن کرم می رسانم و دانه گندم را نزد او می گذارم و سپس باز می گردم وبه دهان همان قورباغه که در انتظار من است وارد می شود او در میان آب شناوری کرده مرا به بیرون آب دریا می آورد و دهانش را باز می کند ومن از دهان او خارج میشوم.
▪️سلیمان به مور گفت: وقتی که دانه گندم را برای آن کرم میبری آیا سخنی از او شنیده ای؟ مور گفت آری می گوید: ای خدایی که رزق مرا درون این سنگ در قعر این دریا فراموش نمی کنی رحمتت را نسبت به بندگان با ایمانت فراموش نکن.
📔 قصص انبیاء از هبوط آدم(ع) تا پیامبر اسلام(ص)
#کتابنگار
@modiryar
Modiryar | مدیریار
▪️روزی حضرت سلیمان(ع) کنار دریا نشسته بود، نگاهش به موری افتاد که دانه گندمی را باخود سمت دریا حمل
منسوب به #صائب_تبریزی
بر سر هر دانه بنوشته عیان
كان بود رزق فلان بن فلان
غم مخور بر هم مـزن اوراق دفـتـر را
كه پيش از طفل،ايزد پركند پستان مادر را
رو توكـل كـن مــشـو بي پا و دسـت
رزق تـو بـر تـو ز تـو عـاشق ر است
بـــر سـر هـــر لـقـمـه بـنوشته خدا
اين نصيب است بر فلان شه يا گدا
#شعرنگار
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
🔴 رزق تو بر تو ز تو عاشقترست
شیخ میشد با مریدی بیدرنگ
سوی شهری نان بدانجا بود تنگ
ترس جوع و قحط در فکر مرید
هر دمی میگشت از غفلت پدید
شیخ آگه بود و واقف از ضمیر
گفت او را چند باشی در زحیر
از برای غصهٔ نان سوختی
دیدهٔ صبر و توکل دوختی
تو نهای زان نازنینان عزیز
که ترا دارند بیجوز و مویز
جوع رزق جان خاصان خداست
کی زبون همچو تو گیج گداست
باش فارغ تو از آنها نیستی
که درین مطبخ تو بینان بیستی
کاسه بر کاسهست و نان بر نان مدام
از برای این شکمخواران عام
چون بمیرد میرود نان پیش پیش
کای ز بیم بینوایی کشته خویش
تو برفتی ماند نان برخیز گیر
ای بکشته خویش را اندر زحیر
هین توکل کن ملرزان پا و دست
رزق تو بر تو ز تو عاشقترست
عاشقست و میزند او مولمول
که ز بیصبریت داند ای فضول
گر ترا صبری بدی رزق آمدی
خویشتن چون عاشقان بر تو زدی
این تب لرزه ز خوف جوع چیست
در توکل سیر میتانند زیست
✍ #مولانا، #مثنوی_معنوی، دفتر پنجم
#شعرنگار
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
▪️هرگز کسی شور و نشاط شما را نمیرباید. خود شما با متکی کردن نشاط خود به دیگران آن را از خود می ربایید.
▪️لحظه های ناب و حقیقی لحظه هایی است که ارزش و اهمیت زندگی به آنها وابسته است. لحظه های ناب زندگی، لحظه هایی است که ما با خودمان در صلح هستیم و آرامش بی نظیر را تجربه می کنیم.
▪️خلق لحظه های ناب به این معناست که به لحظه های زندگی مان که از مقابل دیدمان در حال گذر هستند، توجه کنیم و با تمام وجود در آن لحظه حضور داشته باشیم و زندگی و زنده بودن و آرامش در آن لحظه را احساس کنیم.
▪️این لحظه های ناب گاهی از شادی و خوشحالی اند و گاهی از غم و اندوه، ولی آنچه مهم است اینست که آن لحظه را با تمام وجودتان احساس کنید.
📔 #لحظه_های_ناب_زندگی
✍ نویسنده: #باربارا_دی_انجلیس
#کتابنگار
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
🔴 #نطقه_امن کجاست؟
▪️منطقه امن برای هرشخص و هر موقعیتی متفاوت است و به نسبت شرایطی که حاکم است بزرگ یا کوچک میشود. اما هیچگاه نمیتوان گفت #منطقه_امن برای شخصی وجود ندارد بلکه مفهوم این منطقه هر لحظه همراه ماست.
▪️بنابراین هرکجا که ما وجود داشته باشیم همانجا منطقه امن ما وجود دارد و مفهوم آن جاریست. تلاش در شناسایی منطقه امن و مدیریت آن می تواند به #توسعه_فردی و شغلی همه ما کمک کند. آیا تا کنون به منطقه امن خویش اندیشیده اید؟
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
#چرخه_تکمیل_موفقیت
تصمیم بگیرید ← برنامهریزی کنید ← شروع کنید ← ادامه بدهید ← تمام کنید ← کامل کنید
#موفقیت
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
Modiryar | مدیریار
✍ عشقم به قیمت جانم
#مهدی_یاراحمدی_خراسانی
⛱ اعتراف میکنم آدم مهمی نیستم، دستانم خالی است، باغ بالا و آسیاب پایین ندارم، اخلاقم چنگی به دل نمی زند، کاری که شایسته طبع بلند و دل دریايی تو باشد برایت انجام ندادم، گلی به سرت نزدم، حتی گاهی سبب دلخوری ات شدم، خودآگاه یا ناخودآگاه با کار یا سخن ناروایی تو را رنجانده ام، باعث شدم بغض کنی یا وای بر من گریه کردی و دلت شکسته است ... اما خودت خوب میدانی این تمام ماجرا نیست.
⛱ اگر حمل بر خودستایی نکنی علیرغم همه این ها با صدای بلند، با تمام وجود و در کمال رشادت اعلام می کنم برای تو بهترینم. زیرا هر چه در چنته دارم رو می کنم، بی محابا به تو عشق می ورزم، دور سرت می گردم، جانم را فدایت می کنم، حرمت نان و نمکت را نگه می دارم، در چشمانت خیره می شوم، دل به دلت می دهم، هر روز اشتیاقم به تو و لبخندهایت بیشتر از روز قبل می شود و دلم تنها اسیر دارالمجانین قلب توست.
⛱ چشمانم کف پایت! جانم به فدایت! دردانۀ من! عزیزترینم! هنوز بعد از سال ها با تو بودن برایم طبیعی نشده است، اگر باد بر گیسوانت بیفتد در دلم طوفان به پا می شود، روزم تنها با طلوع خورشید نگاه تو همچون عسل شیرین می شود وخودت خوب می دانی آرامش زندگی من تنها لحظه ای است که به رسم محبت دستانت را در دستانم فشار می دهم، روی قلبم می گذارم و در گوش هایت کلام محبت زمزمه می کنم.
⛱ جانِ جانانم! عشقِ مهربانم! محبوبه بی همتای من! عاشقانه هایم کوششی نیست، جوششی است، خالص و ناب است، از اعماق دل می جوشد و بر دل می نشیند. پس کم و کاستی هایم را ببخش، حلالم کن و تنها مرا در ترازوی قلبت وزن کن تا عیار عشقم را بدانی. قیمتش را خودم برایت می گویم. عشقم به قیمت جانم؛ قابل شما را ندارد، برگ سبزی است تحفه درویش که به پایت می ریزم تا حق به حقدار برسد.
#دلنوشته
#غارتنهایی
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar