📌درباره ی اوضاع اقتصادی و اشتغال مردم
غیر از بازنشستگان و کارمندهای و کسبه ی جزء. که عملا درصد زیادی را تشکیل نمی دهند، بخش قابل توجهی از مردمی که در مسجد با آنها سر و کار دائم دارم و یا افرادی که گذری به مسجد می آیند، کار درست و درمانی ندارند.
یکی با ماشین شخصی مسافر جابجا می کند و دیگری راننده ی سرویس است و تابستان ها با گرمای هوا خانه نشین می شود و.... .
در بسیاری از اینها انگیزه ای برای حرکت و تغییر وضعیت دیده نمی شود. نمی دانم، شاید به جایی متکی هستند، اما زندگی شان خیلی معمولی است و رضایت نسبی هم دارند.
گروه دیگری که در طول این سالها با آنان برخورد داشته ام کسانی اند که اصلا کارشان چرخیدن در خیابان و کندن از مردم به شکل محترمانه و آبرومندانه است. آنقدر زیاد هستند که گمان می کنم بتوان آنها را یک طبقه ی اجتماعی تلقی کرد.
بسیاری از آنها را دیگر بخوبی می شناسم، از بس با آنها و داستانهایی که سر هم می کنند برخورد کرده ام؛ اما آنها یادشان نیست که قبلاً هم به سراغ من آمده اند و همین حرف ها را زده اند و.... .
این طبقه ویژگیهای خاصی دارند که بعد از چند برخورد به راحتی به دست می آید.
اول آنکه حاجتشان خیلی فوری و ضروری است و حتی تا شب هم مثلاً فرصت ندارند.
دوم آنکه اگر پیشنهاد کار و فعالیتی به آنها شود، خیلی سریع می پیچانند و فرار می کنند.
سوم آنکه آدم های حقیقتا محترم و آبرو داری به نظر می رسند و البته بسیاری شان هم چنین هستند.
گمان من آن است که بسیاری از اینها الزاما دچار فقر فرهنگی نیستند، اما در شرایطی خاص از حرکت و پیشرفت بازمانده و عقب افتاده اند و به این روز افتاده اند و الان برای گذران حداقل ها مجبور به این کارها شده اند.
مجموعا آنکه غالب مردم از لحاظ شغلی، از چارچوب های شناخته شده مانند کارمند و کارگر و آزاد و.... کاملا بیرون اند و آنقدر تنوع و تکثر دارند که طبقه بندی شان آسان نیست.
این مطلب از این جهت مهم است که موقعیت شغلی و وضعیت اقتصادی و فرهنگی افراد، در نوع مواجهه ی آنها با مسجد و پیام های دینی موثر است و ما در گفت و شنود با مردم نمی توانیم اینها را نادیده بگیریم.
همین.
@modmasjed
📌 دیکتاتوری در مسجد
🔹در این چند ماه اقدامات و تلاشهای بسیاری صورت گرفت تا امکانات و ظرفیت های مسجد از انحصار افراد و گروه های متنفذ خارج شود.
برخی از گروه ها و افراد هم که این وضع جدید به نفعشان بود، از این اقدامات بشدت اظهار خوشحالی و رضایت کردند و می کنند.
حال همانها که با انحصارزدایی، قدری راه تنفس پیدا کرده اند، تلاش می کنند امکانات را در دست خودشان بگیرند و بجای گروه های قبلی بنشینند.
همانها که تا دیروز شعار می دادند «مرگ بر غارتگر بیت المال» و .... حالا خودشان تلاش می کنند بجای او بنشینند.
بیشتر از این و جزیی تر نمی توانم توضیح بدهم و باز کنم؛ اما اوضاع جامعه هم همین است.
خیلی از کسانی که شعار «مرگ بر دیکتاتور» سر می دهند، با دیکتاتوری مشکل ندارند، دردشان اینست که چرا تو دیکتاتور هستی، بگذار ما دیکتاتور باشیم.
وظیفه ی امام جماعت در مسجد یکی همین است که جلوی دست درازی و انحصارطلبی قدرتمندان را بگیرد و کمک کند تا ضعفا هم خود را بالا بکشند.
روح امام عزیز شاد، که فرمود: ولایت فقیه دیکتاتوری نیست، «اگر ولایت فقیه نباشد دیکتاتوری می شود»
این روزها خیلی تلاش می کنم تا مسجد را در حال تعادل و بالانس نگه دارم، اما برخی همین را دیکتاتوری و قدرت طلبی و تمامیت خواهی تفسیر می کنند. «چه بکنم اگر کسی نمی بیند؛ این عمار» 😂
@modmasjed
📌دشواریهای اجرای عدالت
🔹دسته بندی ها در مسجد ما حکایت جالبی دارد.
خیلی محترمانه و دوستانه از بعضی افراد و گروه ها خواستم که عقب بکشند و پایشان را از گلیمشان درازتر نکنند و به حد شان قانع باشند.
هدف از این کار هم ایجاد فضایی بازتر برای افراد و گروه های کوچکتر بود تا قدری راه تنفس پیدا کنند.
آنها هم طوعا او کرها پذیرفتند و بساطشان را کم و بیش جمع کردند و مجموعا اوضاع آرام است. بحمدلله
حالا اخبار و نشانه های دارد بروز می کند که آن گروه هایی قبلا مقابل هم بودند، به هم نزدیکتر شده اند.....
گویی ترجیح می دهند مدیری نباشد و خودشان با مبارزه و نزاع مشکلشان را حل کنند. ظاهراً این طوری برایشان جذابتر است.
این یکی از چالش های جدی اجرای عدالت در هر جامعه ایست که وقتی مدیر جامعه میخواهد هرکسی را در جای متناسب خودش قرار دهد تا عدالت اجرا شود، همه (یعنی همه) حتی آنهایی که شرایط به ضررشان است، در مقابل اجرای عدالت می ایستند، چون به آن شرایط نابرابر خو گرفته اند، در نتیجه همه در مقابل مدیر و مصلح اجتماعی متحد می شوند.
مدیر عدالتخواه هم که متعهد است زیر بلیط کسی نرود و به کسی باج ندهد، به زیر کشیده می شود و دوباره دوره ای از فساد و نزاع و قدرت طلبی و استضعاف آغاز می شود.
این سزای ملتی است که تاریخ نخواند و سنت های تاریخ را نادیده بگیرد.
#عدالت
#مسجد
#جامعه
#تاریخ
@modmasjed
📌 عدالت و ازادی، از مسجد تا جامعه
نابرابری و انحصار طلبی های کلان در جامعه، از همین نهادهای کوچک مانند خانواده و مسجد و مدرسه شروع می شود.
در گذشته، در همین مسجد ما هنوز هم سر بلندگو مناقشه بر پا می شد، و برخی آن را به ملکیت خود درآورده بودند، الان با رفتن انها، برابری قابل قبولی در بهره برداری از این دستگاه ایجاد شده و پیر جوان در اذان و دعا و اجرای برنامه ها مشارکت دارند. مسجد از اینجهت کمی بی نظم است، اما به آزادی عمل و نشاطش می ارزد.
(درباره ی تاثیر سیستم صوت در جذب جوانان به مسجد و رشد آنان😂 بعداً خواهم نوشت انشالله)
نابرابری ها الزاما ربطی به ساختارها ندارد، ساختارها هم که عادلانه شود، وقتی ذهن ها به نابرابری خو گرفته، کاری از پیش نمی رود.
دغدغه اصلی من در این سالها، هیچ گاه برابری و عدالت نبوده، الان هم که به مسجد آمده ام، ظاهراً کار اصلی ام تربیت و تزکیه است و تمام.
امام جماعت را چه به عدالت طلبی و دست زدن به ساختارها!!!
اما می بینم که رشد و تربیت معنوی و اعتقادی بدون آزادی محقق نمی شود و آزادی هم بدون عدالت به دست نمی آید.
عدالت باید اجرا شود تا مردم آزاد باشند و بتوانند رشد کنند.
مشخص است که منظور از آزادی در اینجا معنای لیبرالیستی اش نیست، بلکه همان معنایی مورد نظر است که استاد شهیدمان در کتاب «آزادی معنوی» فرموده اند. مراد ما از آزادی «حریت» است.
- دیگر آنکه خود تحقق عدالت لوازمی دارد؛ اولها: وجود سلطان عادلی که اطاعت شود.
و اهل اطلاع دانند که چه می گویم.
مجموعا ما در مدیریت جامعه و اجتماعات کوچک با چند مفهوم نظری بسیار مهم مواجهیم که باید آنها را بدرستی تعریف و نسبت آنها را با یکدیگر مشخص کنیم.
یکی همین مفاهیم آزادی و عدالت و ولایت و دیگر مفهوم رشد.
اینها اگرچه در بادی نظر ممکن است مفاهیمی اخلاقی به حساب آیند، اما کاربرد آنها در مدیریت اجتماعی غیرقابل انکار است.
در یادداشت های بعد باید به این موضوع بپردازیم که:
اجرای عدالت در مسجد و تربیت بر اساس آن، چگونه به اجرای عدالت در کلان جامعه منجر می شود؟ فیه تأمل🤔
#مسجد
#عدالت
#رشد_جمعی
#جامعه
@modmasjed
📌گردنه های مدیریت مسجد
🔹 انتصاب یک امام جماعت فرایندی عرفی و قانونی دارد که حدود ۶ ماه طول می کشد و نهایتا حکم امام جماعت توسط مرکز رسیدگی به امور مسجد صادر می شود و او فعالیتش را بطور رسمی آغاز می کند.
مهمترین اقدام امام جماعت پس از رسمیت، تعیین هیئت امنا ست.
عضویت در هیئت امنای مساجد امتیاز خاصی نیست و بهره ی مادی هم برای آنان ندارد، اما از لحاظ اجتماعی، دست آنان را در تصمیمات و امر و نهی ها باز می گذارد. از اینجهت عضویت در هیئت امنا شأن و منزلت پیدا می کند.
روی همین حسابها هم کمی حس رقابت در دستیابی به آن ایجاد می شود.
انتخاب اعضای جدید برای امام جماعت مانند انتخاب هیئت وزیران است.
ممکن است برخی که در رسمیت یافتن امام جماعت موثر بوده اند، و یا دارای سابقه و فعالیت بیشتری هستند، در اینجا انتظاراتی داشته باشند.
حتی گاهی لابی های هم شکل می گیرد. برخی از کسانی که در این ایام به امام جماعت نزدیک می شوند واقعا قصد خیر دارند، اما برخی دیگر حقیقتا به دنبال بهره ی خودشان هستند و وقتی انتخاب شوند عملا هیچ کار موثری انجام نمی دهند.
روزهای سختی در پیش است.
@modmasjed
📌 مدیریت مسجد، مهندسی مسجد/ مدیریت اجتماع، مهندسی اجتماع
🔹مدیریت و تولیت مسجد غیر از مهندسی آن است.
در مهندسی ما با پدیده های بیجان، بی اراده و بی احساس مواجهیم؛ در حالیکه در مدیریت با پدیده های زنده، دارای اراده و احساسات مواجهیم.
در نتیجه برای حرکت دادن افراد در مسجد باید نبض اراده و احساس آنها را به دست گرفت و این راهی ندارد جز ورود خالصانه به قلب های مردم؛ کاری که امام به توفیق الهی موفق به انجام آن شد.
رسیدن به این نقطه قبل از هرچیز سعه صدر می خواهد و اخلاص و برنامه. خلاص.
هر اتفاق مثبتی به.اهد رخ دهد، متوقف بر طی این مراحل است.
@modmasjed
📌اپوزیسیونی که قابل نادیده گرفتن نیست!
🔹دیروز مادر یکی از نمازگزاران سابق مسجد به رحمت خدا رفت. مادر و فرزند -علی رغم رفاقت دیرینه- هر دو از مخالفان و منتقدین امام جماعت سابق و هیئت امنا -در بعضی تصمیمات کلان - بودند و آن مخالفت ها منجر به خروج توأم با دلخوری آنها از مسجد از چند ماه پیش به این طرف شد.
اما پس از خبر رحلت آن مادر، همه ی دوستان سابق شب گذشته به خانه اش رفتند و امروز نیز در مسجد نماز باشکوهی بر پیکر مادر اقامه شد.
🔹بند و بست های اجتماعی همین گونه است.
به همین سادگی می گسلد و دوباره بسته می شود و دوباره می گسلد.
یک مدیر اجتماعی روی هیچکدام از این بند و بست ها نباید حساب باز کند. یا حداقل باید احتیاط کند .
نصیرالدین طوسی در اواخر مقالت سوم کتاب اخلاق ناصری ملاک های برای همبستگی اجتماعی ارائه می دهد که همگی در اینجا هم صادق است.
در اینجا قابل تشریح نیست، اما یک مدیر اجتماعی و فرهنگی به این مبادی همبستگی خیلی باید دقت کند و مراقب باشد. و الا خود و مجموعه اش به اسانی زمین خواهند خورد.
@modmasjed
از مدیریت مسجد, تا مدیریت اجتماع
📌اپوزیسیونی که قابل نادیده گرفتن نیست! 🔹دیروز مادر یکی از نمازگزاران سابق مسجد به رحمت خدا رفت. ماد
📌گونه های همبستگی
نصیرالدین طوسی در کتاب مذکور، سه عامل را بعنوان عوامل اصلی همبستگی اجتماعی مطرح می کند: لذت، منفعت و فضیلت.
علل همبستگی تقریبا از این سه خارج نیست و روابط در مسجد و اجتماع نیز در همین چارچوب قابل تحلیل است.
@modmasjed
📌چالش های مردم سالاری، از مسجد تا اجتماع
۱. از نگاه سیاست اسلامی، مشارکت دادن توده های مردم در اداره ی جامعه بخشی از فرایند رشد فطرت و تربیت اجتماعی است، از این جهت حکومت اسلامی منتی بر سر مردم ندارد، بلکه رسالت خود را انجام می دهد.
۲. مع الاسف پس از گذشت دهه ها از تفکر مردم سالاری و جمهوریت، همچنان نگاه عموم مردم به حاکمیت نگاه ارباب و رعیتی است و یا برعکس.
به عبارت دیگر یا مردم خود را رعیت حاکمیت می دانند که باید در خدمت او باشند و منویات حاکمیت را پیش ببرند و یا اینکه حاکمیت را خدمتکار خود می بینند.
در هیچ کدام از نگاه های رایج، مشارکت مردم در امر حاکمیت به نحو درستی صورت نبسته است و در نتیجه مشارکتی هم رخ نمی دهد.
یکی از زمینه های ظهور حکومت های دیکتاتوری همین نگرش است.
۳. در نگاه اسلامی، فطرت بعنوان پایه ی وجود ادمی، مهمترین منبع حرکت و تغذیه ی معنوی انسانهاست. وظیفه حاکمیت برای انسانی که دارای فطرت الهی است، زدودن موانع برای رشد و حرکت اوست؛ مشارکت دادن مردم در اداره ی امور یکی از ابزارهای مهم رشد دادن توده هاست.
۴. با اینحال مشارکت دادن مردم در حاکمیت با چالش های متعددی روبروست.
غیر از حس قدرت طلبی و تغلب که در خود قدرت خوابیده است و حاکمان را به سمت حفظ و تقویت آن سوق می دهد، موانعی نیز در ذهنیت خود مردم هست که آنان را از مشارکت باز می دارد.
اولین آنها همین حس ارباب و رعیتی است. مثلاً مردمی که حاکمیت را ارباب خود می دانند، منتظر اراده ی او می نشینند و از مسئولیت اجتماعی هم گریزان می شوند.
در دیگر سو مردمی که حاکمیت را خادم خود می دانند نیز میلی به پذیرش #مسئولیت_اجتماعی ندارند و ترجیح می دهند کارهای و مسئولیت ها را از ریز تا درشت به حاکمیت واگذار کنند.
۵. این مسئله مهمترین چالش ما در مسجد برای مسئولیت پذیر کردن و مشارکت دادن مردم است.
عموم مردم متاسفانه مسجد را حیاط خلوت و یا تفرجگاه معنوی خود می بینند که بالاخره امورش جوری سامان می پذیرد. عباراتی مانند « مسجد خانه ی خداست و خدا خانه اش را رها نمی کند» از زبان مردم بسیار شنیده می شود. و این یعنی: «وقتی خدا هست، ما چرا خود را به زحمت بیندازیم؟!»
چالش ها البته سرریز از بیرون مسجد و کف اجتماع است، (همان چالش های که شهید مطهری ۶۰ سال پیش علیه آنها فریاد براورد.)
اما اگر ما بتوانیم نگاه ها را اصلاح کنیم، امیدواریم که توانسته باشیم، مردم سالاری را در حوزه ای محدود اجرا کرده باشیم.
۶. اصلاح نگرش و القای حس مسئولیت پذیری در اجتماع قدم اول است که خود بصورت طبیعی سالها زمان لازم دارد؛ قلب ها را باید نرم کرد و لذت مشارکت مسئولانه را آرام آرام در کام مردم ریخت.
چالش های متعدد دیگری هم در این راه وجود دارد:
- گاهی قدرت گرفتن و مسئولیت پذیر شدن مردم برای قدرت ها ناخوشایند و نگران کننده است. از اینجهت گاهی قدرت ها -اشکار و پنهان- این حس عدم میل به مشارکت را تقویت می کنند. فکری باید.
- گاهی همان مردمی که مشارکت داده شده اند، به اندک قدرتی، دور بر می دارند و می خواهند بازی را به نفع خود کنند. فکری باید.
- گاهی خستگی و کاهلی بازمی گردد و مردم ترجیح می دهند مسئولیت نداشته باشند، اما راحت باشند؛ برای همه ی اینها فکری باید.
۷. تجربیاتم را در باب مشارکت دادن مردم در امور خواهم نوشت؛ انشاءلله
#مسئوليت_پذیری
#رشد_اجتماعی
@modmasjed
📌تندرو ها
🔹به مانند هر اجتماع انسانی دیگر، مسجد نیز نیروهایی دارد سنت گرا و پایبند رسوم قدیم، و نیروهایی تحول خواه و عملگرا و طرفدار اصلاح.
گروه اول گروه دوم را بر نمی تابند و به روش های مختلف می نوازند و برعکس.
قوه ی عاقله ای باید که اقناع کند و عدالت را برقرار کند. اگر اینگونه باشد جامعه به توازن و اعتدال می رسد و همه قدم در راه رشد می گذارند.
کار ما با تندروها می رود که بیخ پیدا کند.
مسجد ظرفیت محدودی دارد که باید بین همه تقسیم شود. علاوه بر این نمی توان همه ی امکانات را در یک نقطه صرف کرد. این کار، امکان رشد را از سایرین سلب می کند.
بعضی کارها و اقدامات دیربازده است، نتیجه دادن بعضی کارها متوقف بر طی مراحلی است که بعضی از آنها ممکن است ماه ها زمان ببرد؛ و این دلیل بینتیجه بودن اقدامات دیگران نیست.
اما هیهات که این مطالب بدرستی به جان تندروها بنشیند.
یکی از ویژگی های تندروها آنست که -چون بیش از سایرین فعالیت می کنند و یا اقداماتشان زودتر نتیجه می دهد- بعد از مدتی عملا تمامیت خواه می شوند و سمت و سوی همه چیز را برای خود می خواهند، در حالیکه سایر بخش ها نیز به قدر خود در حال تلاشند.
نمی دانم در روزهای بعد چه اتفاقی رخ می دهد؛ احتمالا با رفتن گروهی از این طبقه، گروه تندروی دیگری ظهور خواهد کرد و هلم جرا.
به گمانم تقابل و رفت و آمد سنت گرایان و تحول خواهان لازمه قطعی هر اجتماع انسانی است و اگر تحول خواهان از جامعه ای بیرون بروند، گروه دیگری با همان قالب های رفتاری جای آنها را خواهند گرفت. (با مزه اش اینست که این گروه جدید بخشی از همان سنت گرایان قدیم هستند😂)
داستان شیرینی است.
#تندروی
#عملگرایی
@modmasjed