#ذکر_شریف_سکوت
□●ای عزیزم، این نکته ٣٢٠ ، از کتابم هزار و یک نکته را جداً حلقه گوش خود قرار بده ، و آن این که:
□●"یکی از اهل ولاء که با هم موالات داشتیم در مراقبتی به لقاء من رآنی فی المنام فقد رآنی فان الشیطان لا یتمثل بی تشرف حاصل کرده است، از آن جناب صلی الله علیه و آله ذکر خواست.
حضرت فرمود من به شما #ذکر_سکوت می دهم. "
□●تجلیات الهی بر دل هر سالکی که برای خویشتن شناسی چند صباحی را به خود پرداخته و از اغیار چشم بسته است وارد خواهد آمد.
□●اگرچه شکل و شمایل آن برای هر فردی به صورت خاصی است ،
اعنی هر فرد بر اساس هر حالات و ویژگیهای منحصر به فرد خود ، به صورتی خاص حقایق را اصطیاد می کند، اگرچه صورت دستورالعمل برای همه یکسان بوده باشد.
□●شرح مراتب طهارت
استادصمدی آملی حفظه الله●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●مراقبه روز آخر ماه ذیالحجّه●■
■روز آخر ماه ذیالحجّه، آخرین روز از سال قمری است. سيّد بن طاووس در كتاب «اقبال الاعمال» برای این روز دو ركعت نماز روایت کرده است، بدین کیفیت که در هر ركعت بخواند:
■سوره «حمد» يك مرتبه
■سوره «توحید» ده مرتبه
■«آیت الکرسی (تا هوالعلی العظیم)» ده مرتبه
#و_پس_از_نماز_بگويد:
■اللَّهُمَّ مَا عَمِلْتُ فِي هَذِهِ السَّنَةِ مِنْ عَمَلٍ نَهَيْتَنِی عَنْهُ وَ لَمْ تَرْضَهُ وَ نَسِيتُهُ وَ لَمْ تَنْسَهُ وَ دَعَوْتَنِي إِلَى التَّوْبَةِ بَعْدَ اجْتِرَائِی عَلَيْك َاللَّهُمَّ فَإِنِّی أَسْتَغْفِرُكَ مِنْهُ فَاغْفِرْ لِی وَ مَا عَمِلْتُ مِنْ عَمَلٍ يُقَرِّبُنِی إِلَيْكَ فَاقْبَلْهُ مِنِّی وَ لا تَقْطَعْ رَجَائِی مِنْكَ يَا كَرِيمُ
■خدايا آنچه در اين سال انجام دادم، از عملى كه مرا از آن نهى كردى و به آن راضى نبودی، و من آن را فراموش كردم ولى تو فراموش ننمودى، و پس از گستاخیام بر تو، مرا به توبه دعوت كردى، خدايا من از تو آمرزش میخواهم، پس مرا بيامرز، و آنچه انجام دادم از عملى كه به تو نزديكم كند، از من قبول كن، و اميدم را از خودت قطع مكن اى كريم.
■چون اين را بگويد، شيطان فریاد مىزند: واى بر من، آنچه در اين سال عليه او رنج بردم، همه را خراب كرد. و سالى كه گذشت براى او گواهى میدهد كه سالش را ختم به خير نمود.
#مراقبات_ماه_ذیالحجه
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●مراقبات شب اوّل محرّم●■
■اين ماه، ماهِ حزن اهل بيت عليهم السّلام و شيعيان ايشان است و از حضرت امام رضا عليه السّلام روايت شده است كه چون ماه محرّم داخل مىشد، پدرم را كسى خندان نمىديد و اندوه و حُزن پيوسته بر او غالب مىشد تا روز دهم. چون روز عاشورا مىشد، آن روز، روز مصيبت و حزن و گريه او بود و مىفرمود: امروز، روزى است كه حسين عليه السّلام شهيد شده است.
■برای شب اوّل محرّم سيّد بن طاووس در «اقبال الاعمال» چند نماز ذكر نموده:
■ #اوّل: دو ركعت نماز بخواند و در هر رکعت:
■سوره «حمد» یک بار
■سوره «توحید» یازده بار
■از حضرت رسول اکرم صلّى الله علیه و آله و سلّم روايت شده است كه هر كسی در اين شب اين دو ركعت نماز را به جا آورد و صبحش را كه اوّل سال است روزه بدارد، مثل كسى است كه تمام سال را مُداومت به خير كرده، و در آن سال محفوظ باشد و اگر بميرد به بهشت برود.
■ #دوّم: دو ركعت نماز بخواند:
■در ركعت اوّل سوره «حمد» و سوره «انعام»
■در رکعت دوّم سوره «حمد» و سوره «يس»
■ #سوّم: صد ركعت نماز بخواند:
■در هر ركعت سوره «حمد» و سوره «توحيد»
■و نيز سيّد براى هلال اين ماه دعاء مَبْسُوطى ذكر فرموده و اگر ممكن شود احياء بدارد اين شب را به دعا و نماز و خواندن قرآن.
#مراقبات_ماه_محرم
@mohamad_hosein_tabatabaei
□●توصيه های #استاد_فاطمی_نيا پيرامون اقامه عزای سيدالشهداء امام حسين عليه السلام●□
□خالصانه در مجالس عزاداری شركت كنيد. طوری باشيد كه غير از امام حسين (علیه السلام) چيزی نبينيد.
□با پاكی ظاهر و باطن به اين مجالس مشرف شويد ؛ همانطور كه با وضوء وطهارت در اين جلسات شركت ميكنيم ، به وسيله استغفار ، طهارت باطنی هم كسب كنيم.
□قبل از ورود به مراسم عزای ابی عبدالله عليه السلام بگوييم: خدايا اگر در وجود من مانعی از كسب فيض ابی عبدالله عليه السلام هست، آن را برطرف بفرما.
□دهه محرم ، دهه تحول است ، جناب حرّ يك شخص است اما حرّ شدن يك جريان ميباشد. در اين دهه بايد متحول شويم.
@mohamad_hosein_tabatabaei
■● #سلوک_شیطان
استادعلی صفائی حائری(عین.صاد)●■
■هيچ سالکی، سلوک شیطان را نداشته و حتی مدّعی چنین سلوکی نیست. همه کسانی که درجاتی از سلوک را دارند، مدٌعی کشف و شهودی کمتر ازآسمان هفتم را هستند،
■در حالی که شیطان نه تنها شهود، که حضور داشت. با این حال بیرونش کردند، تبعیدش کردند، چرا؟ چون #عبد نبود.
#یاعلی
■●فوز سالک، ص١٠٣●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
آیات254-253 بقره قسمت سوم
بخش دوم
● در قرآن كريم تكلم به معناى معهود بين ما از خدا نفى و حقيقت معناى تكلم درباره خداى سبحان اثبات شده است
پس كلام به آن نحوى كه از انسان سر مى زند از خداى تعالى سرنمى زند يعنى خدا حنجره ندارد تا صدا از آن بيرون آورد، و دهان ندارد تا صدا را در مقطعهاى تنفس در دهان قطعه قطعه كند، و با غير خودش قراردادى ندارد (كه بفرمايد مثلا هر وقت اگر فلان كلمه را گفتم بدان كه فلان معنا را منظور دارم ) براى اينكه شأن خداى تعالى اجل و ساحتش منزه تر از آن است كه مجهز به تجهيزات جسمانى باشد، و بخواهد با دعاوى خيالى و اعتبارى استكمال كند، همچنان كه خودش فرمود: ((ليس كمثله شى ء)).
ليكن در عين حالى كه قرآن كريم تكلم به معناى معهود بين مردم را از خداى تعالى نفى مى كند، آيه شريفه : ((و ما كان لبشر ان يكلمه الله الا وحيا او من وراى حجاب )) (كه ترجمه اش گذشت ) حقيقت معناى تكلم را درباره خداى تعالى اثبات نموده است .
پس خداى تعالى تكلم با آثار و خواص خود را دارد، ولى آن حد اعتبارى را كه در تكلم معهود بشرى است ، ندارد، و وقتى اثر كلام و نتيجه آن كه همان فهماندن طرف باشد، در خداى تعالى هست ، قهرا بطور محدود جزء امور اعتباريه باقى مى ماند، يعنى امورى كه تنها در اجتماع انسانى اعتبار دارد، مانند ذرع كه فلز بودن آن واقعيت دارد، ولى ذرع بودن آن حدى است اعتبارى ، و مانند كيل و ترازو كه آهن بودن و شكل آن واقعيت دارد، ولى ترازو بودنش امرى است اعتبارى ، و همچنين چراغ ، كه اثرش يعنى روشنائى و روشنگريش امرى است واقعى ، ولى حد و حدودش امرى است اعتبارى ، و باز مانند سلاح كه از بين بردن دشمن توسط آن امرى است ثابت ، ولى به فلان شكل بودن آن امرى است قراردادى ، و امثال اين امور كه بيانش در سابق گذشت .
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 480
پس تا اينجا معلوم شد كه خاصيت كلام در خداى سبحان هست ، يعنى خدا هم مقصود خود را به پيامبر خود مى فهماند، و اين همان حقيقت كلام است ، و خداى سبحان هر چند كه براى ما بيان كرده كه اين فهماندن انبيا حقيقت كلام است و اشاره كرد كه كلام او صفات و وضع كلام ما آدميان را ندارد، و ليكن براى ما بيان نكرده ، و خود ما هم از كلام او درك نكرده ايم كه در حقيقت كلام او چيست ؟، و او چگونه با پیامبران حرف مى زند و مقاصد خود را به ايشان تفهيم مى كند؟، چيزى كه هست اينكه : چه اين چگونگى را بفهميم و چه نفهميم نمى توانيم خواص كلام معهود نزد خود را از خدا سلب نموده و بگوئيم خدا كلام ندارد، بلكه بايد بگوئيم آثار کلام یعنی تفهیم معانی مقصود و القای آن در ذهن شنونده ، در خدای تعالی هست.
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□●حضرت آیتالله بهجت قدسسره●□
□حفظ کنیم قرآن را که همیشه با ما باشد، ما با او باشیم، آن را وسیلۀ حفظمان در فِتَن و شدائد(فتنهها و سختیهای) دنیا قرار بدهیم. از خدا بخواهیم که از قرآن، ما را جدا نکند؛ همچنین از خدا بخواهیم ما را از عترت جدا نکند که عترت با قرآن است و قرآن هم با عترت است.
□●بهسوی محبوب، ص١٢٩●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●در ایام سوگواری اهل بیت و خصوصاً امام حسین علیهم السّلام چند شب درون خانهتان پرچم یا پارچهی سیاهی بزنید و لباس سیاه به تن بچّهها بکنید و دور هم بنشینید و خودتان چند بیت از همان نوحههای سادهی قدیمی بخوانید که به فطرت نزدیکتر است و با هم سینه بزنید.
■●آنوقت ببینید خدا و اهل بیت علیهم السّلام از فضل و عنایت، با شما و خانوادهتان چهها میکند.
■●مصباح الهدی ص ٣٠٦●■
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
■●اندک اندک جمع مستان میرسند□■
■اباعبدالله علیه السّلام یومالتّرویة از مکّه خارج شدند و به سوی کوفه حرکت کردند. در بین راه خبر شهادت مسلم به حضرت رسید.
■اباعبدالله علیه السّلام میخواهند یارانشان نابترین یاران باشند. چون این حرکت، حرکت جاوید تاریخ است و ناخالصی در آن نمیپذیرند؛ لذا صداقت کامل هم به خرج میدهند.
■معمولاً هر فرمانده و رهبری در آغاز یک مبارزه میگوید، فعلاً باید از چیزهایی که سبب میشود یاران ما کم شوند، اجتناب کنیم؛ مثلاً اگر خبری پخش شود که ممکن است عدّهای از ما جدا شوند؛ فعلاً جلوی آن خبر را بگیریم تا تعداد بیشتری همراه ما باشند.
■امّا اباعبدالله علیه السّلام بلافاصله همراهانشان را جمع کردند و فرمودند: خبر شهادت مسلم و هانی به من رسید؛ بدانید پیشاروی ما شمشیرهای آخته است. اگر کسی برای پیروزی و قدرت و امکانات مادّی و دنیوی همراه من راه افتاده، برگردد. با صداقت تمام! حضرت تمام راه را آمدند؛ منزل به منزل، منزل به منزل...
■کاروان با عِزّت و احترام خاصّی حرکت میکند؛ به سوی میعادگاه عاشقان میخرامد؛ گام به گام!
■این گروه برجستهای که باید برای همهی تاریخ، بیانکنندهی معنای واژهی عشق و واژهی ایمان باشند، گام به گام به محلّی نزدیک میشوند که باید این حماسهی عظیم آفریده شود.
■شاید این روزها این غزل مولانا خیلی زیاد به یاد انسان بیاید:
●اندک اندک جمع مستان میرسند
●اندک اندک می پرستان میرسند
●دلنوازان نازنازان در ره اند
●گلعذاران از گلستان میرسند
●اندک اندک زین جهان هست و نیست
●نیستان رفتند و هستان میرسند
●جمله دامنهای پر زر همچو کان
●از برای تنگدستان میرسند
●لاغران خسته از مَرعای عشق
●فربهان و تندرستان میرسند
●جان پاکان چون شعاع آفتاب
●از چنان بالا به پَستان میرسند
●خرّم آن باغی که بهر مریَمان
●میوههای نو ز مَستان میرسند
●اصلشان لطفست و هم واگشتِ لطف
●هم ز بستان سوی بستان میرسند...
■●استاد مهدی طیّب ۸۶/۱۰/۲۱●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●روز بیستونهم ماه ذیالحجّه: از دنیا رفتن خلیفهی دوم●■
■●ضرباتی که بر خلیفهی دوم وارد آمده بود، کار خود را کرد و در روز بیستونهم ماه ذیالحجّه خلیفهی دوم از دنیا رفت. عمر در طلیعهی مرگ برای جانشینی، وصیّتی کرد که از پدیدههای بسیار عبرتانگیز است. شورای ششنفرهای که خلیفهی دوم وصیت کرد تشکیل شود تا آن شش نفر از بین خود یک نفر را بهمنزله ی خلیفه انتخاب کنند، مسائل بسیار عجیبی دارد که بسیار قابل تأمّل است.
■●منتهی چون این بحثها را قبلاً کردهام، نمیخواهم فرصت را صرف بیان مجدّد آنها کنم؛ امکان دسترسی شما به آن صحبتها وجود دارد؛ ولی استدعا میکنم حتماً مراجعه کنید و ببینید طرحی که خلیفهی دوم برای آن شورا تهیّه کرد، چه طرحی بود؟ چگونه خودش از قبل پیشبینی کرد که چه کسی در این شورا انتخاب خواهد شد و او وقتی خلیفه میشود چه فجایعی به بار میآورد!
■●در کتاب های اهل سنّت همهی اینها از زبان خود عمر قبل از مرگش نوشته شده است. بعد هم چه مکانیزمی برای تصمیمگیری تعیین کرد! از بین این شش نفر یک نفر یعنی #عبدالرّحمانبنعوف، آن سرمایهدار عجیبی که ثروت او افسانهای بود، را برگزید و به او حقّ وتو داد. گفت: اگر سه به سه شدند، باید رأی سهتایی که عبدالرّحمانبنعوف جزء آنها است، اجرا شود؛ اگر پنج به یک شدند، گردن یک نفر را بزنید؛ اگر چهار به دو شدند، گردن دو نفر را بزنید؛ اگر سه به سه شدند، نظر سه نفری که در بین آنها عبدالرّحمانبنعوف نیست، قابل اجرا نیست و اگر اصرار کردند، گردن هر سه را بزنید و اگر سه روز گذشت و شش نفر نتوانستند حتّی سه به سه شوند و هرکس میگفت خودم؛ گردن شش نفرشان را بزنید. این مکانیزمی بود که خود عمر برای آن شورای فرمایشی برای انتخاب آزاد و دموکراتیک طرّاحی کرد و مأموریت نظارت بر اجرای آن را هم به اباطلحهیانصاری داد. در ماجرای شرححال عمّاریاسر به این نکته هم اشاره کردهام که در روز شورا #عمّاریاسر بیرون شورا به نفع امیرالمؤمنین ع چه فعّالیت چشمگیری انجام میدهد!
■●در این #شورای_شش_نفره، که یکی از آنها #امیرالمؤمنین علیه السلام بود، دیگری #عثمان؛ یکی #طلحه بود، دیگری #زبیر؛ یکی عبدالرّحمانبنعوف بود و ششمی #سعدبنابیوقّاص؛ بهنحوی عمل شد که طلحه به نفع عثمان و زبیر به نفع امیرالمؤمنین علیه السلام کنار رفتند. چهار نفر ماندند؛ که دو نفر دیگر غیر از امیرالمؤمنین علیه السلام و عثمان هر دو گفتند ما طالب حکومت نیستیم. هم سعدبنابیوقّاص گفت من مرد جنگم و هم عبدالرّحمانبنعوف مرد سرمایه و ثروتاندوزی بود؛ ولی با نقش تعیینکنندهای که عمر به عبدالرّحمانبنعوف داده بود، فی الواقع او تعیینکنندهی سرنوشت شورا شد.
■●او هم با زرنگی و مکّاری اوّل به امیرالمؤمنین علیه السلام پیشنهاد کرد که اگر بپذیری حکومت را طبق قرآن و سنّت پیامبر صلی الله علیه وآله و روش ابابکر و عمر اداره کنی، با تو بیعت میکنم و اگر من با تو بیعت کنم، عملاً رأی تو اکثریت پیدا میکند و تو خلیفه میشوی؛ ولی میدانست چه شرطی کند که امیرالمؤمنین علیه السلام آن را نپذیرند. امیرالمؤمنین علیه السلام هم کسی نبودند که به دروغ تعهّدی را قبول کنند و بعد زیر آن تعهّد بزنند.
■●شرط عمل به روش ابابکر و عمر؛ که امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: نه؛ قرآن و سنّت پیامبر صلی الله علیه وآله روی چشم من؛ امّا روش ابابکر و عمر را در حکومت قبول ندارم. من طبق اجتهاد خودم عمل خواهم کرد. او گفت نه؛ اینگونه نمیشود. سپس به عثمان پیشنهاد کرد. عثمان هم استقبال کرد و گفت: بله؛ من حکومت را طبق قرآن، سنّت پیامبرصلی الله عبیه وآله و روش شیخین اداره خواهم کرد. عبدالرّحمن هم با او بیعت کرد و درنتیجه عثمان به خلافت رسید.فجایع و مظالمی که در دوران خلافت عثمان رخ داد و نهایتاً منجر به شورش مردم علیه عثمان و کشته شدن او شد، میوهی وصیّت خلیفهی دوم،عمربنالخطّاب است.
■●استاد مهدی طيب - ٩ آبان ۹۲ #ماه_ذی_الحجه●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●اعمال روز اول محرّم●■
■روز اوّل محرم، آغاز سال قمری است و در آن دو عمل وارد است:
■ #اوّل: روزه
■در روايت رَيّان بن شبيب از حضرت امام رضا عليهالسّلام روایت شده است كه هر كسی اين روز را روزه بدارد و خدا را بخواند، خداوند دعاى او را مستجاب كند، چنانكه دعاى زكريّا را مستجاب نمود.
■ #دوم: از حضرت امام رضا عليه السّلام نقل شده است كه حضرت رسول صلّی الله علیه و آله و سلّم روز اوّل محرّم دو ركعت نماز مىخواندند و چون فارغ مىشدند، دستها را بلند كرده و اين دعا را سه مرتبه مىخواندند:
■اللَّهُمَّ أَنْتَ الْإِلهُ الْقَدِيمُ وَ هَذِهِ سَنَةٌ جَدِيدَةٌ فَأَسْأَلُكَ فِيهَا الْعِصْمَةَ مِنَ الشَّيْطَانِ وَ الْقُوَّةَ عَلَى هَذِهِ النَّفْسِ الْأَمَّارَةِ بِالسُّوءِ وَ الاشْتِغَالَ بِمَا يُقَرِّبُنِی إِلَيْكَ يَا كَرِيمُ يَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ يَا عِمَادَ مَنْ لا عِمَادَ لَهُ يَا ذَخِيرَةَ مَنْ لا ذَخِيرَةَ لَهُ يَا حِرْزَ مَنْ لا حِرْزَ لَهُ يَا غِيَاثَ مَنْ لا غِيَاثَ لَهُ يَا سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ لَهُ يَا كَنْزَ مَنْ لا كَنْزَ لَهُ يَا حَسَنَ الْبَلاءِ يَا عَظِيمَ الرَّجَاءِ يَا عِزَّ الضُّعَفَاءِ يَا مُنْقِذَ الْغَرْقَى يَا مُنْجِیَ الْهَلْكَى يَا مُنْعِمُ يَا مُجْمِلُ يَا مُفْضِلُ يَا مُحْسِنُ،
■أنْتَ الَّذِی سَجَدَ لَكَ سَوَادُ اللَّيْلِ وَ نُورُ النَّهَارِ وَ ضَوْءُ الْقَمَرِ وَ شُعَاعُ الشَّمْسِ وَ دَوِيُّ الْمَاءِ وَ حَفِيفُ الشَّجَرِ يَا اللَّهُ لا شَرِيكَ لَكَ اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا خَيْرا مِمَّا يَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لَنَا مَا لا يَعْلَمُونَ وَ لا تُؤَاخِذْنَا بِمَا يَقُولُونَ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَ مَا يَذَّكَّرُ إِلا أُولُوا الْأَلْبَابِ رَبَّنَا لا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَ هَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ
■شيخ طوسى فرموده كه مستحب است روزه دهه اوّل محرّم، ولكن روز عاشورا امساک نمايد از طعام و شَراب تا بعد از عصر. آن وقت به قدر كمى تربت تناول نمايد و سيّد بن طاووس روايت كرده است فضيلت روزهی تمام ماه را و آنكه روزهی او نگه میدارد صائم آن را، از هر گناهی.
#مراقبات_ماه_محرم
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●دو جوان خدمت امام حسین سید الشهداء ( علیه السلام ) رسیدند و خیلی سماجت کردند که آقا ! حتما اسم اعظم را به ما تعلیم بدهید !
■●آقا فرمودند:
اسم اعظم برای شما سخت است ،
مشکل است
تحمل ندارید
صبرتان طاق می شود .
■●هر چه آقا احتراز کردند نپذیرفتند تا به هر حال آقا چند جمله درباره ی اسم اعظم فرمودند که این دو جوان از سیمای کذایی با آن جوانی شان ، در جا هر دو پیر شدند ، مثل یک پیرمرد نود یا صد ساله ، رنگ برگشته و وضع عوض شده که داشتند قالب تهی می کردند.
■●و آقا به ایشان فرمودند عرض کردم که شما نمی توانید طاقت بیاورید!
دوباره آقا دعایی فرمودند که آنها به جوانی شان برگردند تا دیگر جوانی نکنند و سماجت در ندانسته ها ، نداشته باشند تا کم کم پیر شوند و حقایق را دریابند.
■●و همین الفاظ آمده در بین ما که ان شاءالله خدا پیرت کنند ،
مردم خیال می کنند حتما باید سنّ ، نود سال و صد سال بشود
حال آنکه حرف پیری , حرف سنّ نیست!
باید در علم و در یافتن حقیقت و یافتن متن واقع ، پیر شد
■●دروس معرفت نفس
استادصمدی آملی●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل #دولابی●■
■●کوچک اصلاً نمیتواند بزرگ را تعریف کند، بلکه شخص بزرگ را هم با تعریف خود کوچک میکند، برای همین خود آنها باید معرّف خودشان باشند.
■●آنچه از فعل و صفات که مطابق ذهن خودمان به ائمّه علیهم السّلام نسبت میدهیم، شمایلی است که در حدّ فهم خودمان از آنها در درون خویش ترسیم میکنیم و با حقیقت آنها بسیار فاصله دارد. هیچ کس نمیتواند به حقیقت آنها دست یابد، لذا خودشان فرمودند: نَزِّلُونَا عَن الرُّبُوبِیَّةِ وَ قُولُوا فى فَضلِنَا مَا شِئتُم وَ لَن تَبلُغُوا: ما را از رتبه ی خداوندگاری پایینتر بدانید و هر چه میخواهید در فضیلت ما بگویید و (لکن بدانید هر چه هم به خیال خود بلندپروازی کنید) به حقیقت فضیلت ما نمیرسید.
#یاعلی
■●مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴 بخوان ای دل محرم شد دوباره...
گر خــوانمش قـیامـت دنیـا بـعید نیست
این رستخیز عام ڪہ نامش محرم است
بنده میگویم که بعید نیست شاعر این قسمت را به اقتضاء شعری اینگونه گفته باشد، زیرا قطعاً و یقیناً محرم قیامت دنیا است. نه تنها واقعه عاشورا (واقعه سال ۶۱ ه.ق) قیامت اتمّ تمام هستی است، بلکه قیامت انسان کامل است. حساب آن عاشورا از حساب و کتاب عقلی و فکری و شهودی من و شما خارج است. اصلاً نمیفهمیم که آن قیامت چیست. حقیقت عاشورا را حقیقتاً غیر از حضرت بقیةاللهالاعظم -روحی و ارواحالعالمین لتراب مقدمهالفدا- کسی نمیفهمد. ما در تاریکی محرم را میبینیم...
آیات 254-253 بقره قسمت سوم
بخش سوم
● تكلم خداى تعالى مانند خلقت ، احياء، اماتة ، رزق و هدايت از افعال زمانى خداوند است
پس كلام خداى تعالى مانند زنده كردن و ميراندن و رزق و هدايت و توبه و ساير عناوين فعلى از افعال خداى تعالى است ، و در نتيجه صفات : ((متكلم ))، ((محيى ))، ((مميت ))، ((رازق ))، ((هادى ))، ((تواب ))، و غيره صفات فعل خدا هستند، يعنى بعد از اينكه خدا موجودى شنوا آفريد، و با او سخن گفت ، ((محيى )) و ((متكلم )) مى شود، و چون حيات را از او گرفت ((مميت )) به شمار مى آيد، و وقتى او را هدايت كرد، و از گناهش صرف نظر نمود، ((هادى )) و ((تواب )) مى شود.
پس لازم نيست كه خداى سبحان قبل از اين هم اين صفات را داشته باشد، و ذات او از اين جهت تمام باشد، بر خلاف علم و قدرت و حيات كه صفات ذاتند، و بدون آنها ذات ، تماميت ندارد، و چگونه مى توان گفت ، بين صفات ذات و صفات افعال ، كه صفاتى بعد از تماميت ذات و چه بسا قبل از انطباق بر زمان است ، فرقى نيست ؟، با اينكه خود خداى تعالى در آيات زير پاره اى از صفات و افعال خود را زمانى دانسته و مى فرمايد: ((و لما جاء موسى لميقاتنا و كلمه ربه قال رب ارنى انظر اليك قال لن ترانى )) بعد از آنكه موسى به ميقات ما و پروردگارش با او سخن گفت ، وى گفت : پروردگارا خودت را به من نشان بده ، تا به سوى تو نظر كنم ، گفت : هرگز مرا نخواهى ديد.
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 481
و نيز فرمود: ((و قد خلقتك من قبل و لم تك شيئا)) با اينكه من قبلا تو را آفريدم ، در حالى كه هيچ چيزى نبودى ، و باز فرموده : ((فقال لهم الله موتوا ثم احياهم )) خداى تعالى نخست به ايشان فرمود بميريد، و سپس آنها را زنده كرد. و نيز فرموده : ((نحن نرزقكم و اياهم )) ما شما و آنها را روزى مى دهيم . و همچنين مى فرمايد: ((الذى اعطى كل شى ء خلقه ثم هدى )) موسى به فرعون گفت : پروردگار ما كسى است كه نخست هر چيزى را خلق كرد و سپس آن را هدايت نمود. و نيز فرمود: ((ثم تاب عليهم ليتوبوا)) سپس نظر رحمت خود را به ايشان برگردانيد تا توبه كنند.
بطورى كه ملاحظه مى كنيد اين آيات ((كلام خدا))، ((خلقت ))، ((ميراندن ))، ((زنده كردن ))، ((رزق ))، ((هدايت )) و ((توبه )) را زمانى مى داند، و همه را يكسان زمانى مى داند.
اين آن حقيقتى است كه انديشيدن در آيات قرآن و بحث و تفسيرى كه سر و كار آن تنها با خود قرآن است در خصوص معناى كلام دست مى دهد، و اما اين سؤال كه از نظر علم كلام ، كه خود علمى جداگانه است ، و متخصصين آن را متكلمين گويند، سخن گفتن خدا چه معنا دارد؟ و متكلمين گذشته ، در اين باره چه گفته اند؟ و نيز اين سؤال كه علم فلسفه در اين باره چه اقتضائى دارد؟ پاسخ آن ان شاء الله به زودى مى آيد.
اين را هم بايد دانست كه لفظ ((كلام )) يا ((تكليم )) از الفاظى است كه خداى تعالى در قرآن آن را در غير مورد انسان استعمال نكرده ، بلكه لفظ ((كلمه ))، و يا لفظ ((كلمات )) را در غير مورد انسان استعمال كرده ، مثلا نفس آدمى را در آيه زير، ((كلمه )) خوانده ، و فرمود: ((و كلمته القيها الى مريم )) و دين خدا را كلمه خوانده و فرموده : ((و كلمه الله هى العليا)).
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 482
و نيز فرموده : ((و تمت كلمه ربك صدقا و عدلا))، و قضاى خدا و يا نوعى از خلق او را كلمه خوانده ، و فرموده : ((ما نفدت كلمات الله )) كه توضيح بيشترش خواهد آمد.
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei