eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴صلی الله علیک یا ابا عبد الله الحسین🏴 ■●از شب یازدهم محرّم سال ۶۱ هجری تا قیام حجّت خدا شام غریبان است●■ ■با شهادت اباعبدالله الحسین علیه السّلام و اولاد و اصحاب بزرگوارش و با به آتش کشیده شدن خیمه‌ها و آواره شدن آل الله در بیابان‌ها، شام غریبانی آغاز شد که تمامی ندارد، مگر با ظهور حجّت خدا. ■مسلمان‌ها دو جبهه شدند، به ظاهر سه گروه هستند، ولی در واقع، دو جبهه هستند. ■ عاشقان حقیقت هستند؛ اباعبدالله الحسین علیه‌السّلام و خاندان و اصحاب صدیقش. ■ دنیاطلب صریح هستند؛ سپاهیان عمرسعد و شامیان و جبهه‌ی باطل. ■ کسانی هستند که از صحنه عاشورا فرار کردند و مشغول ذکر و عبادت و طواف کعبه شدند. ■اباعبدالله الحسین علیه‌السّلام هشتم ذی‌الحجّه از مکّه خارج شدند، اما این گروه سوّم به جای همراهی با اباعبدالله، به سوی منا و عرفات و طواف کعبه رفتند تا اینکه واقعه‌ی کربلا و عاشورا اتفاق افتاد. ■به اسم عرفان و تصوّف و تقدّس و عبادت و دیانت و زهد و تقوا و ایمان، از صحنه رویارویی با جبهه‌ی باطل گریختند؛ اینها همان گروهی هستند که در زیارت عاشورا نفرین کرده و می‌گوییم: ■لَعَنَ اللهُ الْمُمَهِّدينَ لَهُمْ بِالتَّمْكينِ مِنْ قِتالِكُمْ ■نفرین می‌کنیم کسانی را که سکوت کردند و با سکوتشان زمینه را مستعد کردند که چنین فاجعه عظیمی اتفاق بیافتد؛ لذا آنها هم به سپاهیان عمر سعد و شامیان ملحق هستند. ■پس در واقع دو جبهه است: یا حسینی هستی یا اگر حسینی نیستی، یزیدی هستی. ■اگر حسینی نیستی، یزیدی هستی، چه در مکه مشغول طواف کعبه باشی و چه کنار یزید در میخانه مشغول شراب خواری باشی. ■این دو جبهه بعد از واقعه عاشورا استمرار دارد. حرامیان جبهه شام همواره خواهند بود و یاران اباعبدالله علیه‌السّلام، یاران ولیّ اعظم خدا، در این شام غریبان زندگی می‌کنند. ■لذا هر وقت مصائب، سختی‌ها، ابتلائات، کاستی‌ها و فشارها آمد، یک نگاه بیندازید ببینید ما کجا هستیم! آیا در شام غریبان می‌شود انتظار خوشی و رفاه و راحتی داشت؟ ■بعد از فاجعه‌ی عاشورا تا قبل از اینکه منتقم خون اباعبدالله علیه‌السّلام ظهور کند و انتقام خون جدّ بزرگوارش را بگیرد، آیا دیگر آب گوارایی از گلوی شیعه پایین می‌رود؟! ■لذا خیلی خلاف انتظار ما نباید باشد اگر دیدیم آواره شدیم، اگر ما را متهم کردند، به ما تهمت زدند، سیلی زدند، اگر حقوقمان را تضییع کردند و به تاراج بردند، اگر بر ما تاختند، توجّه داشته باشیم که شب شام غریبان است و خلاف این عجیب است. ■هر وقت سختی‌ها آمد تا ما را از پا درآورد و بی تحمّلی و کلافگی نشان دهیم و جزع و فزع کنیم، یک نگاه بیاندازیم که کجاییم! ■در شام غریبان نمی‌شود توقع خوشی داشت، البته در جنبه‌های ظاهری؛ در جنبه‌های باطنی که شیرین‌ترین شهدها در همین شام غریبان است. در جنبه‌های ظاهری و طبیعی، غارت و به آتش کشیده شدن خیمه هاست، کشیدن گوشواره از گوش کودکان است و ... ■لذا وقتی توجّه داشته باشیم که در شام غریبان هستیم، دیگر شرایط برایمان قابل تحمّل است و کلافگی نشان نمی‌دهیم. ■وقتی ولیّ اعظم خدا آن‌گونه به شهادت می‌رسد و سر مطهّرش از پیکر جدا می‌شود و اسب‌ها را نعل تازه زدند و بر پیکر پاک حجّت خدا تاختند تا پیش فرمانده خود افتخار کنند که یک استخوان سالم بر پیکر اباعبدالله الحسین علیه‌السّلام نگذاشته‌اند، آیا ما می‌توانیم در جنبه‌های ظاهری و طبیعی انتظار راحتی و شیرینی داشته باشیم؟! ■شام غریبان است، این شام سحر نخواهد شد، مگر با ظهور حجّت خدا و منتقم خون اباعبدالله علیه‌السّلام. آنجاست که آغاز طلیعه‌ی صبح است و بسیار هم نزدیک است. قرآن فرمود: اَلَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ آیا صبح نزدیک نیست؟ ■در جنبه‌ی باطنی این بیان قرآن که آیا صبح نزدیک نیست، می‌خواهد یک تکانی به ما بدهد؛ شاید می‌خواهد بگوید خوب نگاه کن ببین آیا صبح نشده! ■در جنبه ظاهری و عمومی هم صبح نزدیک است. فرمود: إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدا وَ نَرَاهُ قَرِيبا ■اینست که هروقت سختی‌ها فشار آورد، دعایمان این باشد: ■اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ■اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ■اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ■بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴صلی الله علیک یا ابا عبد الله الحسین🏴 ■گریه کلید قلب است و دلی که مغموم و محزون باشد، با گریه باز میشود. آن‌قدر گریه میکند که در دلش گل میروید. حزن، غم شدید است که گریه ندارد. وقتی غم روی غم بیاید، دل میشکند و گریه آغاز میشود و دل آرام میگیرد. گریه اسلحهی مؤمن است. کربلا اسلحهی مؤمن است. امام حسین علیه السّلام برای گریه خلق شده و قَتیلُ‌‌العَبَرات است؛ یعنی کشتهی اشکهاست. ■اشک گریه برای دنیا شور است و اشک گریهی آخرت شیرین است. اوّلی چشم را کمسو و زخم میکند و دومی چشم را پرنور و زیبا میکند. ■عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی■ ■●مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
■ورود بنی اسد به کربلا ■تدفین پیکر مطهر شهدای کربلا ■تدفین پیکرهای مطهر اهل بیت علیهم السّلام در حفره‌ای بین مرقد شهدا و مرقد اباعبدالله علیه السّلام
■حاج محمد اسماعيل دولابی■ ■غم بدون امکان گریه خیلی سخت است؛ اسمش حزن است. خزانهی حزن و غم عاشورا در دل #حضرت_زینب است. حزن خیلی عجیب است؛ به دیگ زودپز که درش بسته است میماند. ■مصباح_الهدی ص٣٠٣■
کجایید ای شهیدان خدایی بلاجویان دشت کربلایی کجایید ای سبک روحان عاشق پرنده‌تر ز مرغان هوایی کجایید ای شهان آسمانی بدانسته فلک را درگشایی کجایید ای ز جان و جا رهیده کسی مر عقل را گوید کجایی کجایید ای در زندان شکسته بداده وام داران را رهایی کجایید ای در مخزن گشاده کجایید ای نوای بی‌نوایی در آن بحرید کاین عالم کف او است زمانی بیش دارید آشنایی
. تو را قسم می دهم به اولیاءَ‌ت که حقیقت زندگى را چشیدند، حقیقت زندگی را به ما بچشان. ■ . تو را قسم می دهیم به زنده‌های جاویدت، تو را قسم می دهیم به اولیاء ابدی‌ات، ابدیت ما را از همین زندگانی تامین فرما. ■ . ما را موفق بدار که هرگز در زندگانی، به نا ملایماتی که روح ما را متلاشی می کند مبتلا نشویم. در ناملایماتی که مقدر فرموده‌ای، صبر و تحمل به ما عنایت فرما. ■ . تو را به حسینت قسم می‌دهیم، دنیا را از عینک حسین بر ما بفهمان. حیات را از دید‌گاهِ حسین بر ما روشن فرما. ■جوانان ما را موفق بدار که در آینده، انسان‌هایی مفید برا ی دنیا و آخرتشان باشند . ■●استاد امام حسین شهید فرهنگ پیشرو انسانیت ص ۱۹۱●■
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 254-253 بقره قسمت چهارم بخش چهارم2⃣ وَ ءَاتَيْنَا عِيسى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَتِ وَ أَيَّ
آیات 254-253 بقره قسمت چهارم بخش چهارم3⃣ وَ ءَاتَيْنَا عِيسى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَتِ وَ أَيَّدْنَهُ بِرُوح الْقُدُسِ ● دادن بينات و تأييد به روح القدس درباره حضرت عيسى (علیه السلام ) به نحوى خاص است وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَ لَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ و اگر خدا مى خواست از تاءثر اختلاف مردم در پديد آمدن جنگ جلوگيرى مى كرد، و ليكن او هر چه خودش بخواهد مى كند، و خداوند چنين خواسته است كه در دار دنيا كه دار اسباب است جلو اسباب را از تأثر نگيرد، و اختلاف سبب مى شود كه مردم به سوى جنگ رانده شوند، اگر نمى خواهند خون يكديگر را بريزند بايد خودشان با ترك اختلاف از پديد آمدن سبب جلوگيرى كنند. و حاصل معناى آيه (و خدا داناتر است ) اين است كه رسولانى كه به سوى مردم گسيل شدند بندگان مقرب خدا هستند، و افق آنها از افق مردم عادى بلندتر است ، و تازه در بين خود آنان نيز اختلاف افق وجود دارد، بعضى بر بعض ديگر برترى دارند، با اينكه در يك اصل كه همان رسالت باشد، مشترك مى باشند. اين حال رسولان است ، و همه اين رسولان با آياتى روشن به سوى مردم آمدند و حق صريح را با آن آيات اظهار كردند، بطورى كه ديگر هيچ ابهامى باقى نماند، و طريق هدايت را با كامل ترين بيان روشن نمودند، و لازمه اين صراحت و بى پرده شدن حق و روشن شدن راه هدايت اين بود كه ديگر از آن به بعد، مردم راه وحدت و الفت و محبت در دين خدا را پيش گيرند، و ديگر اختلافى و جنگى پيش نياورند، اما چه بايد كرد كه در اين ميان عامل ديگرى نيز دست اندر كار بوده ، و آن ، عامل سببيت ارسال رسولان در پديد آمدن وحدت و الفت را عقيم و خنثى كرد، و آن وجود حس انحصار طلبى در مردم بود، كه آنان را به اختلاف واداشت ، و به دنبال اختلاف به ظلم و ستم كشانيد، و در آخر آنها را به دو دسته مؤمن و كافر تقسيم كرد، و به دنبال آن هم تفرقه هايى ديگر در ساير شئون حيات و سعادت زندگيشان پديد آورد، ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 492 و اگر خدا مى خواست ، مى توانست از تأثر اختلاف جلوگيرى كند، بطورى كه هر چند اختلاف در آنان وجود داشته باشد كارشان به جنگ و قتال منتهى نشود، و پنجه به روى هم نكشند، و ليكن چنين چيزى را نخواست و اين سبب را مانند ساير اسباب و علل به حال خود گذاشت ، تا طبق سنت جاريه اش در همه اسباب رفتار كرده باشد، همان سنتى كه خود او در عالم صنع و ايجاد جارى كرده ، و خدا هر چه بخواهد مى كند. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بیان آیه (۳) سوره عصر□ □الَّا الَّذينَ آمَنوا وَ عَملوا الصَّالِحات(۳) □جمله (و عملوا الصّالحات
□بیان آیه (۴) سوره عصر□ □و تواصَوا بالحقَّ و تواصَوا بالصَّبر(۴) □كلمه (تواصى) به معناى كردن اين به آن و آن به اين است. و (تواصى به حق) اين است كه: يكديگر را به سفارش كنند، سفارش كنند به اينكه از حق پيروى نموده و در راه حق و مداومت كنند، پس دين حق چيزى به پيروى اعتقادى و عملى از حق، و بر حق نيست، و تواصى بر حق عنوانى است از عنوان امر به معروف و نهى از منكر. چون امر به معروف و نهى از منكر شامل اعتقاديات و ترغيب و تشويق بر عمل صالح نمیشود، ولى تواصى بر حق، هم امر به معروف مى شود و هم شامل مذكور.(۱) @mohamad_hosein_tabatabaei
■●درجات و مقامات شهدای کربلا و اشتیاق آن‌ها برای شهادت، در بیان ●■ ■حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام با اختیار خود، آن‌همه مصائب و شهادت و اسارت اهل‌وعیال خود را تحمل نمود؛ زیرا پیوسته و حتی در روز عاشورا بر آن حضرت عرضه می‌شد که یا نصر و پیروزی را انتخاب کنند یا لقاءالله‌ و معاهده و پیمانی را که با خدا بسته است‌؛ ولی ایشان با اختیار خود آن مقامات عالیه را انتخاب کردند. ■خدا می‌داند که آن‌ها چه می‌دیدند! حضرت قاسم علیه‌السلام راجع به مرگ می‌گوید: «اَحْلی مِنَ الْعَسَلِ» (شیرین‌تر از عسل است). آیا این تعبیر شوخی است؟! ما نمی‌توانیم درجات و مقامات آن‌ها را تعقل و درک کنیم که چه خبر بوده و چه درک می‌کردند و چه می‌دیدند، همین‌قدر نقل شده که امام‌ حسین علیه‌السلام مقامات اخروی آن‌ها را به آنان نشان داد. ■اینکه نقل شده عابس در روز عاشورا، در میدان جنگ در برابر دشمن لخت شد و زره را از تن درآورد، یک کار عادی و آسان نبود. خواست به دشمن بفهماند که ما از روی عقیده و مرام، راه شهادت را اختیار و انتخاب کرده‌ایم، نه از روی ناچاری و اجبار و تهدید و اکراه یا به ‌جهت شرم و حیا؛ بلکه این مرام ماست و شجاعانه و عاشقانه و داوطلبانه می‌جنگیم و کشته می‌شویم و باکی از شهادت نداریم و طرف مقابل، عمر سعد، بیچاره و دربند و اسیر مُلک «ری» است. ■حضرت ابوالفضل علیه‌السلام نیز با آن فداکاری‌هایش می‌خواست به آنان بفهماند که محبت خدا و محبت دوستان خدا چیز دیگری است که تحمل هرگونه دشواری و ناگواری و سختی در راه رسیدن به آن، سهل و آسان و شیرین است. ■●برگرفته از کتاب رحمت واسعه، ص۵٩●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴صلی الله علیک یا ابا عبد الله الحسین🏴 ■●عاشورا به مثابه یک مکتب - ۸●■ ■الگوی معرفت و عشق در داستا
■●عاشورا به مثابه یک مکتب - ۹●■ ■الگو گرفتن از اعمال و رفتار امام حسین علیه السّلام■ ■امام حسین علیه‌السّلام از روزی که حرکتِ خود را از مدینه آغاز کردند به روشنگری پرداخته و اهداف نهضت خود را تبیین نمودند، ضرورت چنین قیامی را کاملاً روشن کرده و افراد را به عرصه‌ی بزرگی که خودشان می‌خواستند پا بگذارند، دعوت کردند. ■کار تئوریک تبیین، چه شفاهی، چه کتبیِ نهضت اباعبدالله علیه‌السّلام کم نیست. تا آخرین لحظه‌ها حضرت سخنرانی کرده و خطبه خواندند. سخنانی فرمودند که مطالعه‌ی تک تک آنها می‌تواند اهداف و برنامه‌های اباعبدالله علیه‌السّلام را تفسیر و تبیین کند. ولی بزرگ‌تر و مهم‌تر از سخنرانی‌ها و نامه‌های حضرت، رفتارهای حضرت، اهل بیت علیهم السّلام و اصحاب است. ■این همان نکته‌ی زیبایی است که در تعالیم دینی می‌بینیم. ائمه علیهم‌السّلام فرمودند:‌ ●كونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَيرِ ألسِنَتِكُم بدون زبان اسلام را معرفی کنید : ■طوری رفتار کنید که دوست داشتنی باشد و هر کسی شما را ببیند، بگوید عجب آدم‌های برجسته‌ای، عجب آدم‌های خوبی، عجب آدم‌های شایسته‌ای، عجب آدم‌های عظیمی. اگر این‌گونه رفتار کنید می‌پرسند چه کسی آن‌ها را پرورانده است؟ می‌گویند: جعفر بن محمد. آن وقت نسبت به تشیّع خوش بین و جذب می‌شوند. ■خیلی کار زیادی از زبان بر نمی‌آید. الگوهای عملی و رفتاری است که می‌تواند کار جدّی بکند. ■بیش از سخنان امام حسین علیه السّلام، عملکرد ایشان بیانگر حقیقت نهضت حسینی است. امام حسین علیه السّلام مثل یک روشنفکر، یک معلّم، یک سخنران ننشستد فقط بحث تئوریک بکنند و به همین بسنده کنند و فکر کنند رسالت‌شان تمام شده است. بیش از آنکه امام علیه السّلام، اسلام را با زبان، سخن و عبارات‌شان تفسیر کردند، با رفتار، عمل و حرکات‌شان تفسیر نمودند، فرمودند: و لَکُم فیَّ اُسوَه ■برای شما در شخصیّت من اسوه و الگویی است. من را ببینید، مطابق من عمل و به من تأسی کنید، خودتان را به شکل من درآورید. ■یا وقتی که پیشنهاد بیعت با یزید به حضرت عرضه شد، فرمودند: مثْلِی لَا یُبَایِعُ مِثْلَه ■کسی مانند من با کسی مانند یزید بیعت نمی‌کند. نفرمودند من با یزید بیعت نمی‌کنم که قضیه را به یک قضیه شخصی محدود کنند و بگویند که حسین بن علی با یزید بن معاویه بیعت نکرد. حضرت الگو می‌دهد، می‌گوید چون منی با چون یزیدی بیعت نخواهد کرد، یعنی هر کسی در طول تاریخ، حسینی است با یزیدیان عصر و زمان خودش بیعت نخواهد کرد، راه سازش و خودفروشی به قدرت‌های ستمگر مسلط در عصر خودش را در پیش نخواهد گرفت. ■یا جایی که اعلام می‌کنند شرایط جامعه و حکومت به گونه‌ای است که به حق عمل نمی‌شود و از باطل پرهیز نمی‌شود. الا تَرَونَ انَّ الحَقَّ لا يُعمَلُ بِهِ وَ الْباطِلَ لا يُتَناهى عَنْهُ : ليَرغَبِ الْمؤمِنُ فى لِقاءِ اللهِ مُحِقاً ■مؤمن باید در چنین شرایطی به سمت شهادت گام بردارد. قانون را بیان می‌کند. بحث این نیست که منِ حسین، بعنوان یک شخص، چنین تکلیفی دارم. ■یکی از تحریف‌ها و ناقص مطرح شدن های ابعاد واقعه‌ی عاشورا همین است که قضیه عاشورا را یک قضیه صرفاً شخصی تعریف می‌کنند که اباعبدالله علیه‌السّلام یک آدم معیّن، یک وظیفه‌ی خاصّی داشت و ربطی به بقیه ندارد، بهره‌ی ما از داستان اباعبدالله علیه السّلام فقط گریه کردن مؤمن و بخشیده شدن گناهان مؤمن است، نه الگو گرفتن و مثل امام حسین علیه السّلام رفتار کردن، در حالی که خود امام حسین علیه السّلام الگو می‌دهد، صحبت‌هایش همه الگوسازی است. ●لکُم فیَّ اُسوه ●مثْلِی لَا یُبَایِعُ مِثْلَه ●ليَرْغَبَ الْمُؤْمِنُ فی لِقاءِ اللّهِ مُحِقًّا ■این گونه عبارات در صدد الگو معرفی کردن و دیگران را به این راه دعوت کردن است. ■استفاده از مکتب عاشورا، فقط مجلس روضه بر پا کردن و بر مصائب اباعبدالله علیه السّلام گریستن نیست. گریه مظهر بالاترین مرحله‌ی دلبستگی و عشق است، اما به قول آن شاعر که گفت: ●وكُلٌّ يَدَّعِی وَصْلًا بِلَيْلَى ●وَلَيْلَى لَا تُقِرُّ لَهُمْ بذاكا ●اذا جَرَتِ الدُّموعُ عَلَى الخُدودِ ●تَبَيَّنَ مَن بَكى مِمَّن تَباكى ■همه ادعای وصال لیلا دارند، اما لیلا این حقیقت را تصدیق نمی‌کند. بعد مثال می‌زند: ■اذا جَرَتِ الدُّموعُ عَلَى الخُدودِ هنگامی که قطرات اشک روی گونه‌ها می‌غلطد، ■تبَيَّنَ مَن بَكى مِمَّن تَباكى آن کسی که به دروغ ادعای تأثر دارد و گریه می‌کند، با آن کسی که واقعاً محزون و غمگین است، از هم متمایز می‌شود. ■اشک بزرگ است، اشک، ظهورِ نهایتِ درجه‌ی عشق ما به امام حسین علیه السّلام است، اما آثار عملی هم باید داشته باشد. .... ■●«استاد مهدی طیّب» ●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●وجود مبارك حسين صلوات الله عليه مظهر ذات مقدس تعالى شاءنه و مرآت جهان نماى حق است هم در مقام جمع و هم در مقام فرق و داراى مرتبه وحدت وجودى و كثرت شهودى است. ■●پس اين انسان كامل خليفة الله و مظهر احدية الجمع وجودى و الحقيقة الكلية الشهودى است و تمامى فيوضات و تجليات ابتداء بر حقيقت اين انسان كامل افاضه مى شود و از آنجا بر سائر مظاهر منشعب مى گردد. (به شرح مناقب ابن عربى رجوع شود) ■●شرح دفتر دل|جلد دوم استاد صمدی آملی حفظه الله●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●قلب خاشع، حامل ولایت●■ ■● قلبی است که حامل و متصل بدان باشد. در برهان و مبنای قرآنی چنین کسی عالِم حقیقی است؛ «إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء» (فاطر/۲۸) لذا عالِم کسی است که برق منزل ولایت الهی، خرمن وجودی او را بسوزاند و او را به نور عزّ ابهج ذات احدی که ولایت علوی است لاحق سازد و از هرچه غیر او منحرف نماید. چون میوه خشیت است لذا در قرآن، حضرت حق ﷻ فرمود که اگر این ولایت را بر جبال اعم از یا که رجال الهی‌اند نازل کنم همه‌ی آنها را خاشع خواهید یافت؛ « لَوْ أَنزَلْنَا هَٰذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَّرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْيَةِ اللَّه» (حشر/۲۱). هر صاحب دلی که خاشع است لاجرم پرتوی از بر قلب او نازل گردیده است. ■●خشوع فوق ایمان و نشانه‌ی مؤمن با است. کما قال الله الحکیم فی کتابه: «أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ» (حدید/۱۶). ■●ولایت، ذکرالله و ما نزل من الحق است که قلب اسلام بدان تنزل استکانت یافت و خاشع‌ترین قلب هستی شد. ☑️مظهر اتمّ این حقیقت حضرت ابا عبدالله‌ الحسین علیه السلام است که با یاد او قلوب خاشع و روان می‌شود و چون این تنزل ولایت اعنی « ما نزل من الحق »، ساری در جمیع اشیاء هست لذا تمام خلایق از تا شاهد بر ولایت و ذاکر به ذکر نام اویند و جملگی و بر حضرت سیدالشهداء و رزایای آن حضرت می‌باشند. ■●کتاب ●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
■●امام صادق علیه‌السّلام در رابطه با اصحاب اباعبدالله علیه‌السّلام فرمودند●■ ■●لا یَمَسّونَ اَلَمَ مَسَّ الحَدید: اصحاب ایشان در درد تیغ و تیرهایی که بر پیکرشان وارد می‌شد را احساس نمی‌کردند. البته این چیز شگفت‌آوری نیست. ■●وقتی انسان شیفته و خیره‌ی معشوقی است، حادثه‌هایی را که برایش رخ می‌دهد احساس نمی‌کند؛ همان‌طور که زنان دربار مصر وقتی که صدّیق علیه‌السّلام از پیشاروی آنها عبور کرد، چنان شیفته‌ی او شدند که درد بریده شدن دست‌ها را به وسیله‌ی چاقوهایی که در دستشان بود احساس نکردند. ■●اصحاب اباعبدالله علیه‌السّلام نیز چنان شیفته‌ و محو و مبهوت شخصیّت زیبا و دوست داشتنی حضرت اباعبدالله علیه‌السّلام بودند که درد تیر و تیغ‌ها را احساس نکردند. ■●رضای خود اباعبدالله علیه‌السّلام، بالاتر از این بود. علیه‌السّلام به عنوان ولیّ اعظم خدا، مقام جمع‌الجمعی دارند و در موقعیّت صحو بعد المحو می‌باشند. آن حضرت بر خلاف اصحاب خویش، درد تیرها و تیغ‌ها را احساس می‌کنند، امّا چون آنها را از جانب محبوب خویش می‌بینند، برایشان دوست داشتنی است. ●به تیغم گر کُشد دستش نگیرم ●و گر تیـرم زنـد، منّت پـذیرم ●کمان ابروی ما را گو بزن تیر ●که پیش دست و بازویت بمیرم ■●كرشمه حسن _ استاد مهدی طيب●■
■یکی از ویژگی های عاقل■ ■در روایتی مولا امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند : ((( العاقل من وضع الأشياء مواضعها و الجاهل ضد ذلك ))) یعنی عاقل کسی است که هر چیزی را در جای خودش قرار می دهد و نادان ( جاهل) بر خلاف این میباشد ■نکته ی اول که از این کلام شریف برداشت می شود این است که همه ی ما انسان ها چیزهایی را دارا هستیم ■نکته ی دیگر این می باشد که همه ی ما از این دارایی ها به گونه ای استفاده خواهیم کرد حال این استفاده ی ما می تواند درست و به جا باشد و هم چنین می تواند نادرست و نا به جا باشد ■نکته ای که باید مورد توجه قرار گیرد این است که امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند عاقل هر چیزی را در همان جایی که باید استفاده کند مورد استفاده قرار می دهد و در مقابل جاهل دقیقا بر عکس عمل می کند ■به طور مثال نعمت فرصت که همه ی انسان ها آن را دارا می باشند را در نظر بگیرید ■عاقل ، از فرصتی که خداوند متعال در اختیار او قرار داده است به نحو احسن بهره برداری می کند و در راه کسب رضایت خداوند قدم بر می دارد ■جاهل ، فرصتی را که خداوند در اختیار او قرار داده است تلف می کند و به جای اینکه از این فرصت برای کسب رضایت خداوند استفاده کند کارهایی می کند که موجب غضب خداوند می شود ■طرح یک سوال چگونه متوجه شویم که دارایی های خود را در همان جایی که باید استفاده می کردیم مورد استفاده قرار داده ایم ؟ یا ملاک استفاده ی درست یا نادرست از دارایی ها چه چیزی میباشد ؟ ■در جواب خواهیم گفت از آن جایی که خداوند متعال خالق ما می باشد و به تمام وجود ما آگاهی کامل دارد یعنی خیر و صلاح ما را می داند و هم چنین کارهایی که برای ماضرر دارد را می داند هر چیزی را که به ما عطا فرموده است نحوه ی استفاده درست و غلط از آن را هم برای ما بیان فرموده اند ■بنابراین تنها راه برای این که بدانیم نحوه ی درست استفاده نمودن از دارایی هایمان چیست رجوع به کلام خداوند می باشد که خداوند حکیم با بندگانش فقط و فقط از طریق حجت ها ی خودش سخن می گوید ■همه ی ما دارای اشک چشم میباشیم و با توجه به ناراحتی هایمان از این اشک چشم استفاده و گریه می کنیم ■خب سوال اینجاست که اشکم یا گریه ام را کجا استفاده کنم که از آن در جای خودش استفاده کرده باشم ؟ ■در روایتی معروف حجت خداوند امام رضا علیه السلام به یکی از اصحابشان به نام ریان بن شبیب می فرمایند : ... اگر خواستی گریه کنی برای حسین بن علی علیهما السلام گریه کن ... اگر بر حسین علیه السلام گریه کردی تا آن جا که اشک هایت بر گونه هایت بریزد ، خداوند همه ی گناهنت را می آمرزد ، چه گناه کبیره باشد و چه گناه صغیره ، چه کم باشد ، چه زیاد . ■تصمیم بگیریم با استفاده ی درست از اشک چشممان یعنی گریه برای مصیبت های سید الشهداء امام حسین علیه السلام مولای مهربانمان امام عصر حضرت مهدی علیه السلام را یاری کنیم.
#علامه_طباطبایی (ره) ■سرمایه و دارائی من این است که مانند ترک‌های پشت کوه، صاف و بی‌غلّ و غشّ به حضرت ابوالفضل العباس علیه‌السلام ارادت و ایمان دارم. ■●خورشید اهل دل ، ص ۱۳۳●■