eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴صلی الله علیک یا امیرالمؤمنین🏴 □●ضرورت در طول ماه مبارک رمضان●□(۳) □كسى كه تنها مواظب باشد هر حرفى را نزند، پرخورى نداشته باشد یا هر غذایى را نخورد، روزه‌اش را بگیرد، نمازش را بخواند، چنین كسى از مؤمنان معمولى است نه اولیاى خدا. اولیاى الهى اهل و و هستند. حرف مى‌زنند ولى حرف آنان یاد است. □قال رسول الله: «إنّ أولیاء الله سكتوا فكان سكوتهم ذِكْراً، ونظروا فكان نظرُهم عِبْرة، ونطقوا فكان نُطْقهم حكمةً، ومشوْا فكان مشْیهم بین النّاس بركةً، لولا الآجال التى قد كتب الله علیهم لم تستقرّ [لم تقرّ] أرواحهم فى أجسادهم خوْفاً من العذاب وشوقاً إلى الثواب»(۳). به مؤمن معمولى مى‌گویند: زیاد حرف نزن؛ به مؤمن عارف مى‌گویند: مرتب سخن بگو، مردم را هدایت و به یاد حق متذكر كن. □۱. اربعین شیخ بهایى، ص ۷۶، ح ۲. □۲. ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۳۴۵. □۳. كافى، ج ۲، ص ۲۳۷. □حكمت عبادات، صفحات ۱۵۵ ـ ۱۵۶ @mohamad_hosein_tabatabaei
□بیان آیه (۱) سوره توحید□ قل هو الله احد1⃣ □كلمه () مورد واقع شده، آن است كه (علم به ) براى خداى تعالى است، يعنى در زبان عرب اسم براى حق تعالى نبود، ولى از آنجايى كه استعمالش در اين مورد از ساير موارد شد، به خاطر همين استعمال، تدريجا اسم خاص خدا گرديد، همچنان كه اهل هر زبانى ديگر براى خداى تعالى نام دارند. ☑️فرق بين () و () و احد بودن خداى تعالى □كلمه (احد)  است كه از ماده () گرفته شده، همچنان كه كلمه (واحد) نيز از اين ماده است، چيزى كه هست، بين احد و واحد است، كلمه احد در مورد چيزى و كسى بكار مى رود كه و نباشد، نه در و نه در ، و اصولا داخل اعداد نشود، به كلمه واحد كه هر واحدى يك و دارد يا در خارج و يا در توهم و يا به فرض عقل، كه با به ثانى و ثالث و رابع كثير مى شود، و اما احد اگر هم برايش فرض شود، باز همان است و چيزى بر او اضافه نشده. □مثالى كه بتواند تا اى اين فرق را روشن سازد اين است كه: وقتى مى گويى ( از قوم نزد من نيامده )، در حقيقت هم آمدن يك نفر را كرده اى و هم دو نفر و سه نفر به بالا را. اما اگر بگويى: ( از قوم نزد من نيامده )  و تنها آمدن يك نفر را نفى كرده اى، و ندارد كه چند نفرشان نزدت آمده باشند، و به خاطر همين كه بين كلمه هست، و به خاطر همين معنا و كه در كلمه (احد) هست، مى بينيم اين كلمه در كلام ايجابى به جز در باره خداى تعالى نمى شود، (و وقت گفته نمى شود: جاءنى احد من القوم - احدى از قوم نزد من آمد) بلكه هر جا كه استعمال شده است كلامى است ، تنها در مورد خداى تعالى است كه در كلام استعمال مى شود. @mohamad_hosein_tabatabaei
□●حضرت آیت الله جوادی آملی مدظله العالی●□ □اگر انسان خواست خود را و روح و جان خود را و ایمان و اخلاق خود را بسنجد، با کدام ترازو باید بسنجد؟□(۲) □●به ما گفتند قبل از اینکه شما را به محکمه الهی دعوت کنند، خودتان حسابرس خود باشید «وَزِنُوا قَبْلَ أَنْ تُوزَنُوا»؛ حال اگر انسان خواست خود را و روح و جان خود را و ایمان و اخلاق خود را بسنجد، با کدام ترازو باید بسنجد؟ □●قرآن کریم که از سخن گفته است، در سوره مبارکه «اعراف» فرمود که ترازو و وزن « » است؛ اعمال و عقاید ما را که بخواهند بسنجند، ترازو در قیامت هست که میزان بهشت است، و آن واحد سنجش در آن کفه ای که وزن را میگذارند، آنگاه در کفه دیگر عقاید، را با آن می سنجند پس طبق بیان قرآن کریم اعمال را با می سنجند. ۹۴/۰۶/۰۲ @mohamad_hosein_tabatabaei
□بحث روایتی سوره نصر□ البيان سپس اضافه مى كند از مسعود روايت شده كه گفت: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در روز داخل شد، در حالى كه پيرامون خانه كعبه سيصد و بت كار گذاشته بودند، رسول خدا (صلی الله علیه وآله) با كه در دست شريف داشت به آن بت ها مى زد و میخواند: (جاء الحق و ما يبدىء الباطل و ما يعيد - آمد ديگر را آغاز نمى كند و بر نمى گرداند) و نيز مى خواند: (جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل كان زهوقا).(۲) @mohamad_hosein_tabatabaei
□بیان آیات (۳) سوره ماعون□ □و لا يحض على طعام المسكين(۳) □كلمه () به معناى و است، و در كلام، حذف شده،  (و لا يحض على طعام المسكين) است، يعنى مردم را به تشويق نمى كند. □ از مفسرين گفته اند: اگر به طعام كرد، به اطعام، براى اين بود كه كرده باشد به اينكه مسكين گويا زكات و صدقه است و ندارد به اينكه كسى به او كند، وقتى طعام را كه خود او است به او بدهند او مى خورد، همچنان كه در جاى ديگر فرموده: (و فى اموالهم حق للسائل و المحروم). □ ديگر گفته اند: طعام در آيه به معناى است. و اگر تعبير به تشويق به طعام كرد، و نه به خود عمل () براى اين بود كه هم شامل يعنى عمل اطعام مى شود، و هم شامل .(۱) @mohamad_hosein_tabatabaei
□بیان آیات سوره قریش□ □بررسى قول به سوره (فيل) و (ايلاف) و سوره (ضحى) و (الانشراح)□ □مضمون آن نوعى با سوره دارد، و لذا بعضى از اهل گفته اند سوره () و () يك سوره اند، همچنان كه نظير اين سخن را درباره سوره  ()  و  () گفته اند، چون بينشان وجود دارد، و اين نظريه را به در بين نسبت داده اند، و ليكن مطلب آن است كه دليلى كه بر آن كرده اند، را نمى رساند.(۱) @mohamad_hosein_tabatabaei
🍀تعریف #راحتی_مطلق از دیدگاه علامه طباطبایی (ره)🍀 □راحتی #مطلق در راحتی #باللّه است و لذّت ها در #محبت و #انس با حضرت #حق است ولی اکثر مردم از این #فیض محرومند و راحتی را در #دنیا جستجو می کنند. @mohamad_hosein_tabatabaei
□ترجمه آيات سوره □ □به نام خداى رحمان و رحيم□ سوگند به (۱) كه انسانها در خسران و (۲) مگر افراد و اقليتى كه آورده و اعمال انجام داده اند و يكديگر را به سفارش كرده و به توصيه نموده اند(۳) @mohamad_hosein_tabatabaei
□بیان آیه (۱) سوره عصر□ □والعَصر(۱) □در اين كلمه به سوگند ياد شده، و از نظر مضمونى كه آيه بعد دارد آن است كه منظور از عصر، رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) باشد، كه عصر اسلام بر افق مجتمع بشرى، و و غلبه بر باطل است، چون مضمون آيه بعد اين است كه عالم انسان را است و تنها كسانى را نمى گيرد كه از حق نموده، و در برابر آن كنند، و اين عبارتند از كسانى كه به خدا و روز جزا آورده و عمل كنند. □ولى گفته اند: مراد از ، وقت عصر، يعنى است، چون اين وقت دارد بر كه روز را مى برد و شب را مى آورد، و و را از سلطان روز يعنى سلب مى كند. □بعضى گفته اند: مراد نماز است، كه نماز است كه از همه نمازهاى فضيلت بيشترى دارد. □بعضى گفته اند: مراد شب و روز است، كه به آنها گفته مى شود. □بعضى گفته اند: منظور از عصر است، كه در آن وجود دارد، كه بر قدرت دلالت دارد. □و بعضى ديگر ديگر ذكر كرده اند. و در بعضى از روايات آمده كه منظور، عصر (عليه السلام) است كه در آن عصر بر باطل به طور كامل کند. @mohamad_hosein_tabatabaei
□بیان آیه (۳) سوره عصر□ □الَّا الَّذينَ آمَنوا وَ عَملوا الصَّالِحات(۳) □و نيز بيان مى كند كه اين زندگى براى آن زندگى به وسيله اين زندگى و آثار آن يعنى اعتقادات و اعمال است اعتقاد و عمل صالح سعادت اخروى و كفر و ملاك شقاوت در آن است، میفرمايد: (و ان ليس للانسان الا ما سعى و ان سعيه سوف يرى ثم يجزيه الجزاء الاوفى ) و نيز مى فرمايد: (من كفر فعليه كفره و من عمل صالحا فلا نفسهم يمهدون)، و باز مى فرمايد: (من عمل صالحا فلنفسه و من اساء فعليها)، و در آياتى زياد سرنوشت آخرت را چه خوش و چه بدش را و اجر خوانده.(۲) @mohamad_hosein_tabatabaei
□بیان آیه (۳) سوره عصر□ □الَّا الَّذينَ آمَنوا وَ عَملوا الصَّالِحات(۳) □و نيز بيان مى كند كه آدمى زندگى او است، با زندگى است كه مى تواند وسيله خود در زندگى آخرت را كند، اگر در و عمل را پيروى كند تجارتش بخش بوده، و در كسبش داشته است و در اش از شر ايمن است، و اگر را پيروى كند، و از ايمان به خدا و عمل صالح نمايد، تجارتش كرده (نه تنها از سرمايه عمر چيزى بر خود سرمايه به دست نياورده، بلكه از خود سرمايه خورده، و سرمايه را بدبختى خود كرده است) و در آخرتش از محروم شده، لذا در سوره مورد بحث مى فرمايد: (ان الانسان لفى خسر الا الذين امنوا و عملوا الصالحات) و مراد از ، ايمان به خدا، و مراد از ايمان به خدا، ايمان به همه او، و مراد از ايمان به رسولان او و پيروى ايشان است، و نيز ايمان به روز است همچنان كه قرآن در جاى ديگر كرده به اينكه كسانى كه به از رسولان خدا ايمان دارند، و به بعضى ندارند، مؤمن به خدا نيستند.(۳) @mohamad_hosein_tabatabaei
□بیان آیه (۴) سوره عصر□ □و تواصَوا بالحقَّ و تواصَوا بالصَّبر(۴) □كلمه (تواصى) به معناى كردن اين به آن و آن به اين است. و (تواصى به حق) اين است كه: يكديگر را به سفارش كنند، سفارش كنند به اينكه از حق پيروى نموده و در راه حق و مداومت كنند، پس دين حق چيزى به پيروى اعتقادى و عملى از حق، و بر حق نيست، و تواصى بر حق عنوانى است از عنوان امر به معروف و نهى از منكر. چون امر به معروف و نهى از منكر شامل اعتقاديات و ترغيب و تشويق بر عمل صالح نمیشود، ولى تواصى بر حق، هم امر به معروف مى شود و هم شامل مذكور.(۱) @mohamad_hosein_tabatabaei
..... □● همتا ندارد؛ وجود، همسنگ دیگری ندارد که بیاید در عرض وجود قرار بگیرد. و وجود و حقیقت و واقعیت همه یک واقعیت اند. پس من این وسط کی هستم؟ □●ما در مشهوداتمان وقتی تحقیق می کنیم، می بینیم که همه در یک رتبه، از حقیقت وجود برخوردار نیستند. گرچه همه وجودند، همه هستند، اما هستی و وجودشان به یک منوال نیست. بلکه از آثار موجودات پی می بریم که وجودی آنها چه اندازه است که در حقیقت این تحقیقی که الآن می خواهیم شروع کنیم، چون و پنجگانه به موجودات است، لذا از ناحیه ی آثارشان پی به ظرفیت وجودی شان می بریم؛ برخلاف که خود متن وجود به ادراک در می آید. □●اینک گوییم که در خود کاوش می کنیم تا ببینیم کدامیک از آنها بیشتر است؟ □●الآن این علم ما از ناحیه ی آثار موجودات به خود موجودات می رود که در حقیقت، از اثر پی به بردن است که از آن تعبیر به می شود. یعنی ما در این مسیر علمی خود هرگز به حقیقت موجودات شناخت علمی نمی یابیم. فقط داریم آثارشان را بررسی می کنیم و به اندازه آثارشان آنها را احساس و ادراک می کنیم که ظرفیت وجودشان چی هست که این مقدار اثر از این شیء منتشر می شود و می یابد. □●شرح دروس معرفت نفس استاد صمدی آملی●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●عمده این است که بیابیم که هستیم؟ و بعد می بینیم ک حقیقتی هستیم بسیار عجیب! هیچ نمی شود آن را به لفظ در آورد. هیچ نمی شود او را معرفی کرد. وقتی جهات گوناگون را در نظر می گیری آنچنان غیب می شود مثل اینکه اصلا نمی شود او را شناخت. □●ما اولین دید و اولین شعوری که یافتیم خود متن بود و متن وجود هم یعنی . ☑️ ، مساوق با حق است. □●حالا کا ما همان لحظه ی اول، بینشمان حقانی شد و اولین بینشمان هم حق شد و اولین سفرمان را هم از حق به سوی خلق آغاز کردیم قطعا از این به بعد هرچه در خلق مسافرت می کنیم قهراً مسافرت ما مسافرت حقانی است. مسافرت حق است و هرگز مسافرت باطل نخواهیم داشت. □●شرح دروس معرفت نفس استاد صمدی آملی●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... ☑️کُلُّ یُومٍ عاشورا به چه معنی است؟ ▪️هر روز که عاشورا نیست. پس منظور گوینده از این چیست؟ یعنی هر روز صحنه تقابل و هست. همان طور که در حق و باطل در مقابل هم قرار گرفتند، هر روز این عالم دارای حق و باطل است. ▪️غیر از اینکه آدمها دارای حق و باطل هستند، خود انسان حق و باطل است. در هر آدمی حق و باطل هست. اصلا انسان ترکیبی است از حق و باطل؛ ترکیبی است از جنبه و . این تفابل هر روز و هر هست. @mohamad_hosein_tabatabaei