eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
□●عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی●□ □پیامبر و اهل بیت علیهم السّلام خزانه‎های خدا هستند و خداوند خزانه‎هایی دارد که از اوّل خلقت تا به حال کسی به آنها دست نیافته است. □اهل بیت علیهم السّلام انسان‎های کاملی هستند که به ماسوا احاطه و سعه‌ی وجودی دارند و همه‎ی ذرّات و موجودات از شعاع وجودی آن بزرگواران نور وجود می‎گیرند. در دعای ماه رجب آمده است: «فَبِهِم مَلأتَ سَمَائَکَ وَ اَرضَکَ حَتّی ظَهَرَ اَن لا الهَ الاّ اَنتَ»: پس آسمان و زمینت را از آنها پر کردی تا اینکه آشکار شد که خدایی جز تو نیست. □و نیز در زیارت جامعه‎ی کبیره هفت فقره وجود دارد که بیانگر عظمت و سعه‎ی وجودی آن حضرات است: «ذِکرُکُم فِی الذّاکِرینَ وَ اَسمَائُکُم فِی الاَسماءِ وَ اَجسَادُکُم فِی الاَجسادِ وَ اَرواحُکُم فِی الاَرواحِ وَ اَنفُسُکُم فِی النُّفُوسِ وَ اثارُکُم فِی الاثارِ وَ قُبُورُکُم فِی القُبُورِ»: یاد شما در وجود یادکنندگان است و نام‎های شما در نام‎ها و جسدهای شما در جسدها و روح‎های شما در روح‎ها و نفس‎های شما در نفس‎ها و آثار شما در اثرها و قبرهای شما در قبرهاست. □●مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
●گفتی شکار آتش دوزخ نمی‌شود ●چشمی که در عزای تو لب تر کند نمی ●دستی به زلف دسته‌ی زنجیرزن بکش ●آشفته‌ام میان صفوف منظّمی ●می‌خوانی‌ام به حُکم روایات روشنی ●می‌خواهمت مطابق آیـات محکمی ●ذی‌الحجّه‌اش درست به پایان نمی‌رسد ●تقویم اگر نداشته باشد مُحـــرّمی... #سعیدبیابانکی ۸#روزتاماه‌عاشقی‌وجنون @mohamad_hosein_tabatabaei
□الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ کَمَالَ دِینِهِ وَ تَمَامَ نِعْمَتِهِ بِوِلاَیَةِ مَولانا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ أَولادَهُ المَعْصومین عَلَیْهِم السَّلاَم□ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
□نام کامل میثم بن یحیی تمار اسدی □لقب ابوسالم، ابوصالح □نسب ایرانی؟ □محل زندگی کوفه □وفات/شهادت ذیحجۀ ۶۰ق - کوفه □نحوه وفات/شهادت به دستور ابن زیاد به دار آویخته شد □مدفن عراق، کوفه □از یاران امام علی(علیه السلام)، امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) □فعالیت‌های اجتماعی عضو گروه شُرطةالخَمیس آثار تفسیر قرآن، کتابی در حدیث میثَم تمّار اَسَدی کوفی، از یاران امام علی(علیه السلام)، امام حسن مجتبی(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) است که پیش از واقعه کربلا در کوفه به دستور ابن زیاد به دار آویخته شد و به شهادت رسید. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□نام کامل میثم بن یحیی تمار اسدی □لقب ابوسالم، ابوصالح □نسب ایرانی؟ □محل زندگی کوفه □وفات/شهادت
□● ●□ □●روزی امیرمؤمنان خطاب به میثم فرمود: هنگامی که پست ترین عنصر بنی امیه، تو را به بیزاری از من امر کند، چه می کنی؟ □●میثم گفت: به خدا سوگند از تو بیزاری نمی جویم. فرمود: در این صورت تو را می کشند و به دار می آویزند. گفت: صبر می کنم که این در راه خدا کم است. حضرت فرمود: در این صورت، در بهشت در کنار من و همرتبه من خواهی بود. □●امام کاظم علیه السلام نیز میثم تمّار را از حواریون (اصحاب ویژه) حضرت علی علیه السلام شمرده و می فرماید: «در روز قیامت،منادی ندا می کند که حواریون علی بن ابی طالب کجایند؟ □●چهار نفر بر می خیزند که یکی از آنها، میثم است» @mohamad_hosein_tabatabaei
○شیعه یعنی میثم تمارها○ ○بعد میثم سالهای سال با عشق علی ○میوه ی تَمار خواهد داد از انتظار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 281-275 بقره قسمت چهارم بخش سوم1⃣ ● معناى جنگيدن ربا خوار با خدا و رسول (صلی الله علیه وآله
آیات 281-275 بقره قسمت چهارم بخش سوم2⃣ ● معناى جنگيدن ربا خوار با خدا و رسول (صلی الله علیه وآله ) و جنگيدن خدا و رسول با رباخوار وَ إِن كانَ ذُو عُسرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلى مَيْسرَةٍ لفظ ((كان )) در اينجا به اصطلاح علم نحو تامة است و معناى ((بود)) را مى دهد، مى فرمايد: اگر در ميان بدهكاران فقيرى يافت شود طلبكار بايد او را تا ميسره مهلت دهد و ميسره به معناى تمكن و دارا شدن است در مقابل عسرت كه به معناى فقر و تنگدستى است و معنايش اين است كه آنقدر بايد مهلت دهد تا بدهكار به پرداخت بدهى خود متمكن شود. و اين آيه هر چند مطلق است و مقيد به مورد ربا نيست و ليكن قهرا منطبق با مورد ربا است ، چون رسم اين بود كه وقتى مدت قرض يا هر بدهى ديگر به پايان مى رسيد رباخوار گريبان بدهكار را مى گرفت . و او درخواست مى كرد كه مدت بدهى مرا تمديد كن و من در مقابل اين تمديد، فلان مقدار و يا به فلان نسبت به قيمت جنس اضافه مى كنم و آيه شريفه از اين عمل نهى نموده و دستور مى دهد به بدهكار مهلت دهند. وَ أَن تَصدَّقُوا خَيرٌ لَّكمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ يعنى ، و اگر به كلى بدهى مديون را به او ببخشيد و بر او تصديق كنيد براى شما طلبكاران بهتر است ، چون اگر چنين كنيد يك زيادى ممحوق (يعنى نابود شدنى ) را مبدل كرده ايد به زيادى رابيه (يعنى باقى و جاويدان ). وَ اتَّقُوا يَوْماً تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلى اللَّهِ... اين جمله دنباله اى است براى آيات ربا كه حكم ربا و جزاى آن را بيان مى كرد و اين جمله با تذكرى عمومى روز قيامت را با پاره اى از خصوصياتش كه مناسب با مقام آيه است يادآور مى شود تا دلها با ياد آن آماده پرهيز از خدا و ورع و اجتناب از محرمات او گردد، آن محرماتى كه مربوط به حقوق الناس مى باشد كه زندگى بشر بر آن متكى است . ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 650 آيه مى فرمايد: در پيش رويتان روزى است كه در آن به سوى خدا باز مى گرديد و هر نفسى آنچه را كه كرده دريافت مى كند، بدون اينكه ظلمى به او بشود. و اما اينكه معناى بازگشت به خدا چه معنا دارد با اينكه ما هميشه حاضر براى خدا هستيم و نيز معناى ((توفيه )) چيست ، پاسخش ‍ ان شاء الله در تفسير سوره انعام خواهد آمد. بعضى از مفسرين گفته اند: آيه مورد بحث آخرين آيه اى است كه به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) نازل شده و به زودى در بحث روايتى زير رواياتى كه بر اين معنا دلالت دارد از نظر خواننده مى گذرد. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□●اعمال روز مباهله فرارسیدن سالروز حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) با مسیحیان نجران؛ و مبارک باد●□ □●این روز داراى شرافت بسیاری است، و برای آن چند عمل وارد شده است: : غسل؛ : روزه گرفتن؛ : خواندن دو رکعت نماز، که در وقت و کیفیت و ثواب مانند نماز روز عید غدیر است(این نماز دو ركعت است كه در هر ركعت بعد از حمد ده مرتبه سوره توحید و ده مرتبه آیه الكرسی و ده مرتبه سوره قدر خوانده می شود و بهتر است نزدیك ظهر به جا آورده شود و قبل از آن غسل انجام گیرد)، و اینکه «آیة الکرسى» در نماز مباهله باید تا «هم فيها خالدون» خوانده شود؛ : خواندن دعاى مباهله مى باشد، که شبیه به دعاى سحر ماه رمضان است. دعاى روز مباهله همراه با فضیلت آن، از حضرت صادق علیه السّلام روایت شده، و آن دعا این است: اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ بَهَائِكَ بِأَبْهَاهُ وَ كُلُّ بَهَائِكَ بَهِيٌّ.. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_دروس_معرفت_نفس □وقتی این چهار #عادتِ شاخص #لجن_خوری؛ #زیبائی_طلبی؛ #لاشخوری و #شهوت_پرستی را
□خوب،میخواهی به حیاتِ انسانی برسی؟ □به اذن او بباید رهنمون را □بگیرد چهار مرغ گونه گون را □می خواهی را پیدا کنی، راهی جز پرسیدنِ از حقیقتِ عالم نداری؛ باید بپرسی راهِ رسیدنِ به حیاتِ انسانی چیست؟ چون دیگران نمی دانند؛ نمی توانند به من و شما راهِ حیاتِ انسانی را نشان دهند. □چه کسی باید من و شما را راهنمائی کند؟ «به اذن او بباید رهنمون را»، باید رفت به درگاهش و گفت: خدایا من قوۀ دارم چه کنم؟ چگونه خلاص شوم؟ می گویند چَشم؛ برو کتاب مرا بخوان. برو من () به تو می فرمایند چگونه کنی و زمان و چگونگی تو چه باشد، زمان جماع تو نباشد؛ روزِ شنبه نباشد شبِ یکشنبه نباشد روزِ نباشد و ... . □ دارد، پدر و مادر باید آداب داشته باشند، نمی شود در دو مرد و زن بی ادبانه با هم جمع شوند و هرچه می خواهند تحویلِ عالَم بدهند. □مگر عالم ، موجودات را بیجا تحویل تو داد؟ مگر این آب و خاک شده نیست؟ مگر این نان که در دستِ توست و می خوری حساب شده نیست؟ اگر آنرا بد بپزد یا کند و یا بسوزاند دعوا می کنی، تو که حاضر نیستی یک نانِ نانوا را اینطوری تحویل بگیری چطور می خواهی فرزند را همینطور تحویلِ اجتماع بدهی؟ این حسابش با کیست؟ با کیست؟ ما از مقدس باید بخواهیم؛ خدایا می خواهم بچه دار شوم، می خواهم کنم چگونه میفرمائی؟ باید به ایشان بگیریم و این چهار مرغِ صفاتِ حیوانی را بکُشیم، نه آنطور که دلمان می خواهد. □اگر بخواهیم بدونِ دستورِ راه برویم، لازمه اش این است که چهار مرغ می شوند؛ کشته نمی شوند. □○شرح دروس معرفت نفس استاد صمدی آملی○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□●رويداد مباهله - بخش دوّم●□ □پس از سه روز پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم آنان را به اسلام دعو
□●رويداد مباهله - بخش سوّم●□ □پيامبر نيز اين آيه را براى آنان خواندند. سپس فرمودند: □خداوند به من دستور داده است كه اگر بخواهيد و بر گفته‌ی خود استوار باشيد، به خواسته شما عمل كرده و با شما مباهله كنم. آنها گفتند: فردا با تو مباهله مى‌كنيم تا حقيقت روشن شود. آنگاه با همراهان خود از پيش پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم برخاستند. □هنگامى كه به منزلگاه خود در «حرّه» رسيدند يكى از آنها به ديگرى گفت: □مباهله كار را يكسره خواهد كرد. بنابراين قبل از هر چيز بنگريد با چه كسانى براى مباهله مى‌آيد. آيا با تمام پيروان خود، يا با اصحاب با سوادش، يا با افراد متواضع، بى‌چيز و برگزيدگان دينى خود كه تعدادشان اندک است؟ اگر عدّه زياد و قدرتمندان را به همراه خود آورد، چنين كسى مانند پادشاهان قصد فخر فروشى دارد و شما برنده مباهله هستيد. و اگر با عده كمى از پيروان فروتن و برگزيده خود آمد - كسانى كه پيامبران با آنان به مباهله مى‌آيند - مبادا با آنان مباهله كنيد. هنگام مباهله حتماً اين مطالب را در نظر داشته باشيد تا مبادا به عذاب خدا گرفتار آييد. من آنچه را بايد بگويم، گفتم، ديگر خود دانيد. □رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم دستور داد زير دو درخت را جارو كرده و فرداى آن روز امر فرمود پارچه سياه و نازكى را روى آن درخت‌ها انداختند. □هنگامى كه سيد و عاقب اين منظره را ديدند، با فرزندان خود كه عبارت بودن از: صبغة المحسن، عبدالمنعم، ساره و مريم و نيز مسيحيان نجران و سواران «بنى حارث» با بهترين شكل و شمايل، براى مباهله از جايگاه خود بيرون آمدند. □اهالى مدينه يعنى مهاجرين، انصار و ديگران نيز هر كدام با نشان‌ها و پرچم‌هاى خود با شكل و شمايل نيكو، به آنجا آمدند تا نظاره‌گر حوادث باشند. رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم صبحگاهان، در اطاق خود درنگ نمود تا مدّتى از روز گذشت. آنگاه بيرون آمده، دست على را گرفته و در حالى كه حسن و حسين عليهماالسّلام در جلوی او و فاطمه عليهاالسّلام پشت سر او حركت مى‌كردند، بطرف آنان آمده، در ميان دو درخت و زير آن پارچه ايستادند. □در اينجا نيز دست على علیه‌السّلام در دست او، حسن و حسين علیهماالسّلام جلوی او و فاطمه علیهاالسّلام پشت سر او قرار داشت. آنگاه به دنبال سيد و عاقب فرستاد و آنان را به مباهله‌اى كه خواسته بودند، فرا خواند. □آنان نيز آمده و گفتند: اباالقاسم با چه كسى با ما مباهله مى‌كنى؟ □حضرت صلّى الله عليه و آله و سلّم فرمودند: با بهترين مردم روى زمين و گرامی‌ترين آنان نزد خداى عزوجل، با اينان - و به على عليه السّلام، فاطمه، حسن و حسين كه درود خدا بر آنان باد اشاره كرده و گفتند: براى مباهله با ما نه بزرگان را آورده، نه جمعيّت زياد، و نه افراد زيبايى را كه به تو ايمان دارند. و كسى را جز اين جوان و اين زن و دو تا بچه با تو نمى‌بينيم. با اينان مى‌خواهى با ما مباهله كنى؟ □فرمود: بله. به كسى كه مرا به حق برانگيخت سوگند، دستور دارم با همينان با شما مباهله كنم. □در اينجا بود كه از ترس رنگشان زرد شده و به نزد ياران خود برگشتند. □وقتى همراهان آنان، قيافه‌ی رنگ پريده‌ی آنان را ديدند، پرسيدند چه اتفاقى افتاده است؟ آنان خود را كنترل كرده و گفتند: چيزى نيست. □جوان برگزيده و دانشمندى در ميان آنان بود، به آنان گفت: واى بر شما، اين كار را انجام ندهيد، صفات او را كه در جامعه بود، بياد آوريد. □به خدا سوگند شما به خوبى مى‌دانيد كه او راستگوست. مدّت زيادى از تبديل شدن برادرانتان به خوک و ميمون نمى‌گذرد. سخنان اين جوان بر آنان اثر گذاشت و از مباهله منصرف شدند. : □اسقف برادر دانشمندى بنام «منذر بن علقمه» داشت و آنان او را با اين عنوان مى‌شناختند. وقتى ديد كار به اينجا رسيده و آنان در مورد كارى كه مى‌خواستند انجام دهند، به ترديد افتاده‌اند، دست «سيد» و «عاقب» را گرفته و گفت: مرا با اين دو تنها گذاريد. آنگاه رو به آنان كرده و گفت: پيشقراول قبيله كه در پى آب و علف جلوتر حركت مى‌كند، هيچگاه به قوم خود دروغ نمى‌گويد. من از روى خيرخواهى مى‌گويم به خودتان كمک كنيد و خود را نجات دهيد والّا خود و ديگران را نابود مى‌كنيد. □گفتند: بگو، كه تو امين و درستكارى. □گفت: به خوبى مى‌دانيد كه هيچ‌گاه قومى با پيامبرى مباهله ننموده، مگر اين كه نابود شده است. شما و تمام عاقلانى كه با شما هستند و از مطالب كتاب آسمانى اطلاع دارند مى‌دانند كه همين شخص يعنى اباالقاسم، محمد صلّى الله عليه و آله و سلّم، همان كسى است كه پيامبران مژده آمدن او را داده‌اند. مطلب ديگرى نيز هست كه بايد از آن ترسيد. □پرسيدند: چه چيزى؟ ... □●المراقبات میرزا جواد آقا ملکی تبریزی□□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□●رويداد مباهله - بخش سوّم●□ □پيامبر نيز اين آيه را براى آنان خواندند. سپس فرمودند: □خداوند به من
□●رويداد مباهله - بخش چهارم●□ □گفت: بنگريد كه نزديک است ستاره ثريا بر زمين فرو آيد، درختان سر خم كرده و پرندگان در مقابل شما صورت بر زمين گذاشته و بال‌هاى خود را روى زمين پهن نموده و شكم آنها خالى شده است. و نشانه‌هاى ديگر نزديک شدن عذاب را در روى زمين ببينيد. به لرزش كوه‌ها و دودى كه پخش شده و ابرهاى پراكنده در وسط تابستان و گرماى شديد بنگريد. به محمد صلّى الله عليه و آله و سلّم كه دستش را بلند كرده و با چهار نفر از اهل بيتش كه با او بوده و منتظر پاسخ شما هستند بنگريد. و بدانيد كه اگر دهان گشوده و كلمه‌اى براى مباهله بگويد نمى‌توانيم از نابودى خود جلوگيرى كرده و هيچگاه نزد خانواده و اموال خود بازگرديم. □با شنيدن اين سخنان در فكر فرو رفته و ديدند درست مى‌گويد و يقين كردند كه پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم واقعا از جانب خداوند فرستاده شده است. اينجا بود كه متزلزل شده و فهميدند كه در صورت مباهله، حتماً گرفتار عذاب خواهند شد. □وقتى منذر ديد كه آنان واقعاً احساس خطر كرده‌اند، گفت: اگر تسليم او شويد هم اكنون و هم در آينده سالم مى‌مانيد. و اگر اين عزت و شرافت خود را در ميان قوم‌تان مى‌خواهيد، به شما حسادت نمى‌ورزم. ولى اين شما بوديد كه از نجران به اينجا آمديد، به محمّد پيشنهاد مباهله داده و آن را تنها راه تشخيص حق دانستيد. محمد نيز به سرعت به درخواست شما پاسخ مثبت داد. و پيامبران هنگامى كه اراده كارى كنند تا انجام آن از پاى نمى‌نشينند. برادرانم بهتر است از ترس علامت‌هايى كه مى‌بينيد از مباهله خوددارى كنيد و با شتاب با محمّد مصالحه نموده و او را از خود راضى كنيد. ما اكنون در شرايطى به سر مى‌بريم كه قوم يونس اندكى پيش از نزول عذاب در آن بسر مى‌بردند. □گفتند: به نمايندگى از جانب ما نزد محمّد رفته و ببين از ما چه مى‌خواهد. از او بخواه كه نزديكترين افراد به او يعنى پسر عمويش به نمايندگى از جانب او با ما مصالحه كند. در اين كار تأخير نكن تا هرچه زودتر از نتيجه كار آگاه شويم. □«منذر» بطرف پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم رفته و گفت: سلام بر تو رسول خدا، گواهى مى‌دهم كه خدايى، جز خدايى كه تو را برانگيخت وجود نداشته و شما و عيسى هر دو بنده‌ی خداى عزوجل و فرستاده او هستيد. □و بدين ترتيب اسلام آورده و به پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم گفت كه براى چه كارى آمده است. رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم نيز براى مصالحه با آنان على عليه السّلام را فرستادند. □على عليه السّلام عرض كرد: پدر و مادرم فداى تو رسول خدا بر چه چيزى با آنان مصالحه نمايم؟ □حضرت فرمودند: رأى تو رأى من است، هر طور كه خواستى مصالحه كن. □اميرالمؤمنين عليه السّلام بطرف آن دو رفته و ساليانه هزار لباس و هزار دينار بعنوان ماليات براى آنان تعيين كرد كه قسمتى از آن را در محرم و قسمت ديگرى را در رجب بدهند. آنگاه آن دو را در حالى كه سرافكنده و شرمسار بودند نزد پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم برده و او را از مالياتى كه بر آنان بسته بود آگاه نمود. آنان نيز ماليات و سرافكندگى را پذيرفتند. □رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم فرمودند: اين را از شما قبول مى‌كنم. ولى بدانيد كه اگر با من در زير آن عبا مباهله مى‌كرديد، خداوند شما را در بيابان دچار آتشِ سوزانى مى‌نمود كه دامنه‌ی آن در كمتر از يك چشم به هم زدن به پشت سری‌هاى شما رسيده و همه را آتش مى‌زد. □هنگامى كه پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم با اهل‌بيتش علیهم السّلام بازگشته و به مسجد رفتند، جبرييل نازل شد و گفت: □محمد! خداى عزوجل به تو سلام رسانيده و به تو مى‌فرمايد: وقتى بنده من موسى، با دشمن خود قارون، مباهله نمود، قارون، خانواده، دارايى، و يارانش در زمين فرو رفتند. به عزت و جلالم سوگند ياد مى‌نمايم كه اگر تو با افراد خانواده‌ات كه در زير آن عبا بودند، مباهله مى‌كردى، همه زمينيان و آفريدگان نابود مى‌شدند، آسمان ريز ريز شده، كوه‌ها سنگريزه شده و زمين هيچگاه آرام نمى‌گرفت، مگر اين كه آن را بخواهد. □آنگاه پيامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم به سجده افتاده و صورتشان را بر زمين گذاشتند، سپس برخاسته و دست‌هايشان را بلند كردند، به‌گونه‌اى كه سفيدى زير بغلشان آشكار شد، و سه بار گفتند: نعمت دهنده را سپاسگزارم. □پرسيدند، چرا سجده نموده و خوشحال شديد؟ □پاسخ فرمودند: به خاطر سپاسگزارى به درگاه خداوند و اين كه اين كرامت را به اهل‌بيت من ارزانى داشت. آنگاه آنچه را جبرئیل گفته بود، براى آنان نقل فرمودند. □●المراقبات میرزا جواد آقا ملکی تبریزی●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○استاد ○□ □سرّ اين كه، اولياء بزرگ تو، از حقّ‌ خود دم نزدند، همين بود كه حقّ‌ آن‌ها را، باطلى دستاويز مى‌كرد و اساس اسلام بر باد مى‌رفت. □اين بود كه خون خوردند و خار در چشم نگه داشتند و استخوان در گلو شكستند و با اين همه، از حقّ‌ خود دفاع نكردند و به مبارزه برنخاستند؛ چون آن‌جا كه تو يارى ندارى، محاصره مى‌شوى و دستاوردهاى تو، به دهان تو راه نمى‌يابد؛ كه على مى‌فرمود: «فَجَناةُ‌ ايْديهِمْ‌ لاتَكُونُ‌ لِغَيْرِ افْواهِهِمْ‌»؛ كه دست‌هاى تو، براى تو كار نمى‌كنند و براى هدف تو، نمى‌سازند. ۱۶۵ @mohamad_hosein_tabatabaei
□آیا راه توحید راه عبور است یا راه ماندن؟ اگر سالک در راه بماند و به مقصد نرسد، ایمان است؟ چه بسا در این مرحله ایمان باشد ولی نسبت به مرحله بعد کفر است، و الا عبور معنی نداشت و در آنجا می‌ماند. پس اگر عبور است، وقتی که به مرحله بعد عبور کرد، مرحله پایین کفر است. اگر در ارتباط با مرحله عالی که می‌توانی بروی، نروی و بمانی، در کفر باقی می‌مانی. بنابراین هر کفر شرط ایمان است و لا اله الا الله، حتی از نظر نقلی بهترین سمبل است و عرفا آن را کلمه التوحید می‌گویند. □بدون کفر نمی‌توانیم ایمان داشته باشیم و کفر و ایمان همواره دیالیکتیک و عبور است و مرتب که از هر مرحله‌ای عبور کرده و به مرحله‌ی بالاتر ایمان می‌رسیم، به پایین که نگاه می‌کنیم، کفر محسوب می‌شود. اگر بخواهی در مرحله‌ای بمانی، کفر است. ماندن کفر است و رفتن ایمان است. سالک رونده است. توحید علی‌الاطلاق روندگی است و سکون علی‌الاطلاق کفر است. □غلامحسین ابراهیمی دینانی□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□بسمه تعالی شانه□ □فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ□ □مباهله لعن کردن است، بهله الله یعنی خدا او را لعنت کند. مبدع مباهله رسول الله صلی الله علیه و آله بوده و قبل از آن مرسوم نبوده است این امر با مسیحیان نجران اتفاق افتاد و در آن بیشماری است برای صاحبان خرد و اندیشه. □چون پیامبر به ایشان نامه نوشت و دعوت به اسلام کرد، آنها حدود شصت نفر از علمایشان را به محضر پیامبر فرستادند تا حقیقت امر آشکار شود. گفتگویی واقع شد و پیامبر توحید را عرضه کرد. ایشان گفتند ما موحد هستیم و پیامبر ختمی صلی الله علیه و آله نقص توحید آنها را که معتقد به اقانیم ثلاثه بودند برایشان آشکار کرد که خدا پدر کسی نیست و عیسی نیز نه فرزند خداست و نه خداست. آنها گفتند او مرده زنده می‌کند و بیماران را شفاء می‌دهد و در تولدش از جناب مریم پدر ندارد و پدرش خداست. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: آدم نیز پدر و مادر نداشت پس او اولی است که فرزند خدا باشد؛ إِنَّ مَثَلَ عِيسَىٰ عِندَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ (آل‌عمران/۵۹) □ایشان ندانستند که آن روح القدس که فَنَفَخْنَا فِيهَا مِن رُّوحِنَا، شأن پیامبر خاتم است و آن جناب را با روح القدس اتحاد است بلکه او بالاتر از روح القدس است. و ندانستند که احیای اموات و شفای امراض شان متعارف صاحبان انفاس قدسی است، ○حبذا آن می که هرکس مست اوست ○خلقت اشیاء مقام پست اوست □و ندانستند که عیسی و آدم که در فردیت مشترکند و خلقتشان توالدی نبوده و تولدی بوده است بنده خدا هستند و آدم پدر جسمانی انسانها است و حضرت خاتم پدر روحانی. أَنَا وَ عَلي أَبَوا هذِه الأُمَّة. و ندانستند که آنکه گفت فَنَفَخْنَا آن ضمیر نا همان ضمیر نا در کُلُّنَا مُحَمَّدٌ است و دمنده نیست مگر دمدمه محمدی که به شأن اسرافیلی اش آناً فآناً در صور بی منتها می‌دمد و مجموع صورتهای عالمیان از قبر عدم بر می‌خیزند و به صحرای وجود خیمه می‌افکنند و بار دگر می‌دمد از این می‌میرند و به طور دیگر زنده می‌شوند و این اماته و احیاء در کلیه موجودات دم به دم ساری است؛ يُحْيِي وَ يُمِيتُ و يُمِيتُ و يُحْيِي!! □چون عقل توقف کند ایمان را زوال حاصل شود چه کند پیامبر رحمت الا اینکه رحمت اش را از مجرای جلال ظهور دهد!!! چون آن مسیحیان نجران قبول نکردند پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ایشان را دعوت به مباهله کرد، پذیرفتند و فردا مقرر شد خارج از مدینه هر یک از این دو با کسان خود حاضر شوند. فردا پیامبر ما صلی الله علیه و آله با دردانه های وجود یعنی حضرت فاطمه بنت رسول الله و امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین به مباهله آمد! حارثه بن علقمه که بزرگ مسیحیان بود چون این جمع را دید گفت: من صورتهایی را می‌بینم که اگر از خدا درخواست کنند که کوهی را از جای بکند هر آینه کنده خواهد شد سپس به همراهانش گفت برگردید و مباهله نکنید که یک تن از مسیحیان زنده نخواهند ماند. آنگاه همه شروط پیامبر را پذیرفت و مسئله ختم یافت. □❗️بدان که پیامبر رحمت به رحمت با قوم عیسی برخورد کرد که اگر با غیر این افراد می‌آمد مباهله واقع می‌شد، چون امت پیامبر حجاب برای مسیحیان می‌شدند و خورشید حقیقت در پشت کدورت ابر امت مختفی می‌شد آنگاه همدیگر را لعن می‌کردند و پیامبر نیز لعن می‌کرد و همه مسیحیان نابود می‌شدند. اما پیامبر با کسانی آمد که حقیقت را حقیقت بودند و آفتاب را دلیل آفتاب. مسیحیان حقیقت را عریان دیدند و پا واپس کشیدند و پیامبر به اهل بیت اش علیهم السلام نام عیسی را زنده نگه داشت زیرا عیسی و همه انبیاء اطوار وجودی اویند. لذا فرمود اگر مباهله می‌کردند همه هلاک می‌شدند و هر آینه به میمون و خوک مسخ می‌گردیدند. او به رحمت اش با قوم عیسی درآمد که وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ (انبیاء/۱۰۷) □در مباهله امیرالمؤمنین علیه السلام را خود معرفی کرد و حضرت فاطمه را که او سیده نساء العالمین است وحسنین علیهم السلام را فرزندان خود که اهل بیت علیهم السلام بعد از امام حسین از نسل این دو امام همام اند. همه شیعه و سنی مباهله را به این کیفیت پذیرفتند که علی جان پیغمبر است اما نمی‌دانم چرا با انکار علی خود را به ملکوت میمونی مسخ کردند؟!!! □❗️مسیحیان از مسخ رهیدند و مسلمانان به انکار ولایت علی مسخ شدند؛ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ. چهارشنبه ۲۴ ذی الحجه ۱۴۳۹ قمری سالروز
○در اوج بی سوادی ام استاد می شوم ○وقتی که می شود همه ی دانشم حسین @mohamad_hosein_tabatabaei
□الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ کَمَالَ دِینِهِ وَ تَمَامَ نِعْمَتِهِ بِوِلاَیَةِ مَولانا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ أَولادَهُ المَعْصومین عَلَیْهِم السَّلاَم□ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا