eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
فَحُبُّك راحَتي في کُلّ حینٍ وَ ذِکْرُك مُونِسي في کُلّ حالي... @mohamad_hosein_tabatabaei
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... ‍ ☑️امام زمان ارواحنافداه در به جدّ بزرگوارشان سلام میکنند: ◾️«سَلامَ مَنْ قَلْبُهُ بِمُصابِكَ مَقْروحٌ» سلام کسی که قلبش از مصیبت تو ای جدّ بزرگوار جریحه داراست. ◾️«وَ دَمْعُهُ عِنْدَ ذِكْرِكَ مَسْفوحٌ» و هنگامی که از تو یاد میکند، اشکش جاری است. ◾️«سَلامَ الْمَفْجوعِ الْحَزِین الْوالِهِ الْمُسْتَكِينِ» سلام کسی که از این مصیبتی که بر تو وارد شد، مصیبت زده است؛ اندوهگین و غمگین است؛ سرگشته و بیچاره شده است. ◾️«سَلامَ مَنْ لَوْ كانَ مَعَكَ بِالطُّفوفِ لَوَقاكَ بِنَفْسِهِ حَدَّ السُّيوفِ وَ بَذَلَ حُشاشَتَهُ دونَكَ لِلْحُتوفِ وَ جاهَدَ بَيْنَ يَدَيْكَ وَ نَصَرَكَ عَلىٰ مَنْ بَغىٰ عَلَيْكَ وَ فَداكَ بِروحِهِ وَ جَسَدِهِ وَ مالِهِ وَ وَلَدِهِ» ◾️سلام کسی بر تو باد که اگر آن روز در کربلا همراه تو بود، با جان خود در برابر تیزی تیغها و شمشیرها از تو حفاظت میکرد؛ و این نیمه جان ناقابل خود را در راه تو پیشکش میکرد؛ و برای حفظ تو به چنگال مرگ میفرستاد؛ و در پیشاروی تو جهاد میکرد؛ و در برابر کسانی که ستمگرانه علیه تو شورش کردند، به یاری تو میآمد؛ و جان خود، تن خود، مال خود، و فرزندان خود را، در راه تو قربان میکرد یا اباعبدالله. ◾️«و روحُهُ لِروحِكَ فِداءٌ» و جان خود را فدای جان تو میکرد. ◾️«وَ اَهْلُهُ ِلاَهْلِكَ وِقاءٌ» و خانواده‌ی خود را سِپَر خانواده تو می‌کرد ای اباعبدالله؛ سلام چنین امام زمانی بر تو باد. ◾️« فَلَئِنْ‏ اَخَّرَتْنِی‏ الدُّهُورُ وَ عاقَنِی‏ عَنْ‏ نَصْرِكَ‏ الْمَقْدُورُ وَ لَمْ اَكُنْ لِمَنْ حارَبَكَ مُحارِباً وَ لِمَنْ نَصَبَ لَكَ الْعَداوَةَ مُناصِباً فَلَاُنْدُبَنَّكَ صَباحاً وَ مَسَاءً وَ لَاَبْكِيَنَّ لَكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً حَسْرَةً عَلَيْكَ وَ تَاَسُّفاً عَلىٰ ما دَهاكَ وَ تَلَهُّفاً حَتَّى اَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصابِ وَ غُصَّةِ الِاكْتِيَابِ» ◾️ای جدّ بزرگوارم! اگر زمانه و روزگار مرا به تأخیر انداخت؛ و در کربلا نبودم تا جانم را قربان تو کنم؛ خانواده ام را سِپَر خانوادهی تو قرار دهم؛ و تقدیر الهی مرا از یاری تو باز داشت؛ من نبودم که به جنگ با کسانی که با تو جنگیدند، بروم؛ و با آن کسانی که با تو به دشمنی بر خواستند، دشمنی کنم؛ اگر در آن روز نبودم؛ امّا اکنون در عوض آن «فلَاُنْدُبَنَّكَ صَباحاً وَ مَساءً» هر صبح و شام بر تو گریه میکنم و میگریم. ◾️«وَ لَاَبْكِيَنَّ لَكَ بَدَلَ الدُّموعِ دَماً» و به جای اشک، در مصیبت تو، از روی حسرتی که بر تو دارم، و به خاطر سوز و تأسّفی که بر مصیبتهای عظیمی که بر تو وارد شد، به دل من وارد آمده است، خون میگریم. تا اینکه بالاخره در اثر این سوز، اینقدر می‌گریم، این‌قدر میسوزم، تا منِ امام زمان عليه السلام در اثر این غصّه و مصیبت جان دهم؛ و جان به جان آفرین تقدیم کنم. ◾️شرح فرازهايی از ◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... عنقای قاف را هوس آشیانه بود غوغای نینوا همه در ره بهانه بود   جایی که خورده بود می، ‌آن‌ جا نهاد سر دُردی‌کشی که مست شراب شبانه بود   یک‌باره سوخت ز آتش غیرت، هوای عشق موهوم‌پرده‌ای اگر اندر میانه بود   در یک طبق به جلوۀ جانان نثار کرد هر دُرّ شاهوار ‌کش اندر خزانه بود   نامد به جز نوای حسینی، به پرده راست روزی که در حریم الست این ترانه بود   «باللَّه»! که جا نداشت به جز بی‌نشان در او آن سینه‌ای که تیر بلا را نشانه بود   کوری نظاره کن که شکستند کوفیان آیینه‌ای که مَظهر حُسن یگانه بود   نی‌نی؛ که وجه باقی حق را هلاک نیست صورت به جاست، آینه ‌‌گر رفت، باک نیست  ☑️نیری تبریزی @mohamad_hosein_tabatabaei
■●اربعین حسینی؛ اربعین حسینیان●■ ■در آستانۀ اربعین اباعبدالله الحسین علیه السّلام قرار داریم. ■سیر از کربلا تا شام و از شام تا کربلا که یک اربعین طول کشید، سیر مِنَ الحسین اِلی الیزید و مِنَ الیزید اِلی الحسین علیه السّلام، سیر مِنَ الکربلا اِلی الشام و مِنَ الشام اِلی الکربلا، سمبل و نمادی از حرکت قوس نزول و قوس صعود است... ■در قوس نزول از مبدأ احدیّت راه آغاز می‌شود و به حضیض عالم مُلک و عالم ناسوت ختم می‌شود. ■و در قوس صعود از همین قاعدۀ هستی که عالم مُلک و ناسوت است سیر آغاز می‌شود و به مقام احدیّت ختم می‌شود. سیر مِن الله اِلی الله ... ■به تعبیری هر انسانی سیری را طی می‌کند؛ از احسن تقویم به اسفل سافلین. و بعد از اسفل سافلین این سیر مجدداً آغاز می‌شود به سمت احسن تقویم ... به همان جایی که سیر از آنجا آغاز شده بود، اِنّا لله وَ اِنّا اِلیهِ راجعون ... سیر مِنَ الحسین اِلی الیزید و مِنَ الیزید اِلی الحسین علیه السّلام، نمادی از همین سیر است..‌. ■● _ طیب۸۷/۱۱/۲۴ ●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... ☑️امام باقر (علیه السلام) فرمود: حسین بن علی از کربلا به محمدبن حنفیه چنین نوشت: ▪️«بسم الله الرحمن الرحیم. مِن الحسین بن علی إلی محمد بن علی و مَن قِبَله مِن بنی‌هاشم: امّا بعدُ فکأنَّ الدنیا لم تکنْ و کأنَّ الآخرةَ لم تزلْ، والسلام». ▪️به‌نام خداوند مهرگستر مِهروَرز. از حسين بن علی به محمد بن علی [حنفیه] و ديگرِ بنی‌هاشم در نزد وی: اما بعد، گویا که دنيا هرگز تحقق نیافته و آخرت هميشگی بوده است، بدرود. ◾️(كامل الزيارات، ص۷۵)◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... ◾️صلوات عرشی جناب ابن عربی بر حضرت امام محمد باقر علیه‌السلام◾️ صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلهِ عَرشِهِ و جَمیعِ خَلقِه مِنْ أرضِهِ و سَمائِهِ علی باقرِ العلومِ ، شخصِ العِلمِ و المعلومِ ، ناطقهِ الوجودِ ، ضرغامِ آجامِ المعارِفِ ، المُنکشِفِ لِکُلِّ کاشفِ ، الحیاهِ السّاریَهِ فی المجارِی ، النُّورِ المُنبَسِطِ علی الدُّراری ، حافظِ معارجِ الیقینِ ، وارثِ علومِ المُرسَلینِ ، حقیقهِ الحقائقِ الظُّهوریَّهِ ، دَقیقهِ الدّقائق النُّوریَّهِ ، الفُلکِ الجاریَّه فی اللُّجَجِ الغامرَهِ ، المُحیطِ عِلمُهُ بِالزُّبُرِ الغابِرَهِ ، النَّباء العَظیمِ و الصِّراطِ المُستَقیمِ ، المُستَنَدِ لِکُلِّ وَلیٍّ ، مُحَمَّد بنِ عَلیٍّ علیه السلام. @mohamad_hosein_tabatabaei
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... امشب شب مبارک قدر است و من تو را بر روی دست خویش چو قرآن گرفته ام ▪️شهادت جانگداز دردانه ارباب ، حضرت رقیه سلام الله علیها را به محضر حضرت حجة ابن الحسن ارواحنا فداه تسلیت عرض می کنیم. @mohamad_hosein_tabatabaei
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... ☑️انواع معرفت معرفت بر دو نوع است: 1⃣ معرفت به حسب عقل، یعنی به طریق استدلال عقل به آیات کبری و علامات صغری. چنانچه می فرماید: « أَوَلَمْ يَنظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْض». (اعراف/۱۸۵) 2⃣ و معرفت حق به حق. و این قسم معرفت ، ممکن نیست الا به شهود صرف و تجلی محض . ▪️و معرفت حق بر دو قسم است: ❗️معرفت کسبی ‼️معرفت بدیهی ؛ که احتیاجش به کسب نیست. ▪️و نزد بعضی همه معرفتها کسبی است، و نزد محققان بعضی کسبی و بعضی بدیهی است. ▪️هرگاه که عارف واصل شود به حق، نه به استدلال عقل، آن زمان واصل باشد. چنانچه فرموده نبی است علیه السلام« عرفتُ ربّی بِربّی » آفتــاب آمـــد دلــیــــل آفتاب گر دلیلت باید از وی رو متاب ◾️حقیقة الحقائق شیخ اکبر محیی الدین ابن عربی◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... 🍀صلی الله علیک یا محمد بن علی الباقر علیهما السلام🍀 ▪️الامام المتقین و وصیّ رسول رب العالمین، امیرالمومنین وسرّ الانبیاء و المرسلین، سید الاوصیاء و الصدّیقین، السرّ الجلی و النّجم الثاقب علی بن ابی طالب، نقطة تحت باء بسم الله الرحمن الرحیم ومحمد بن علی بن الحسین باقرها و جعفر بن محمد الصادق ناشرها، صلوات الله علیهم اجمعین فافهم فتدبر! ☑️علی نقطه آغاز وجود
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... ◾️اگر هر سال خاطره‌ی حادثه‌ی عظیم عاشورا تجدید می‌شود و مجالس به ذکر مصائب اهل بیت‌علیهم‌السلام اختصاص می‌یابد، به خاطر این است که تکرار، بسیار آموزنده و اثرگذار است. رمزِ تکرار در اذکار الهی این است که حقیقت و آموزه‌ای که اندیشه‌ی انسان آن را شناخته و پذیرفته است، در لایه‌های عمیق‌تر وجود او نفوذ کند و از ذهن و فکر، به قلب و دل راه یابد و در آنجا مستقر شود. تکرار سبب می‌شود حقیقت ذکر، همه‌ی وجود انسان را در بر گیرد. تکرار، راز بزرگ تعالی و تکامل است. ◾️تکرارِ بزرگداشت حادثه‌ی عاشورا و مجالس پی‌‌در‌پی، که خصوصاً در دو ماه بزرگ محرّم و صفر برای اقامه‌ی عزای اباعبدالله‌الحسین‌علیه‌السلام برپا می‌شود، چنین هدفی را دنبال می‌کند؛ می‌خواهد انسان را به حقیقتِ امام حسین‌علیه‌السلام واصل کند. چون حقیقت امام، حقیقت راستینِ همه‌ی انسان‌هاست. ◾️امام، جانِ جانِ همه‌ی انسان‌هاست. حقیقت انسانیّت انسان و همان منِ برتر ماست که از آن دور افتاده‌ایم. ما از خویشتنِ خویش غافل و جدا شده‌ایم و آن را فراموش و گم کرده‌ایم. تمام این سوگواری‌ها و تکرار خاطره‌جانبازی‌های اباعبدالله‌الحسین‌ علیه‌السلام و یاران باوفای آن بزرگوار، به خاطر این است که بتوانیم به حقیقتِ خودمان که همان وجود امامِ معصوم و حجّت خداست، برگردیم. ◾️امام درختی است که برگ‌هایی بر ایشان روییده‌اند. برگ‌ها اصلشان همان درخت است؛ همان تنه، ساقه و شاخه‌ی درخت است و از آن متفرّع شده‌اند. هدفِ این تجدید خاطره‌ها، هدفِ مجالس ذکر و بزرگداشت اباعبدالله‌الحسین‌علیه‌السلام، ارتباط پیدا کردن و برگشتن به اصل و اتّحاد با حقیقت ولایت، اتّحاد و الحاق به امام، رسیدن به مقام مَعیَّت و نیل به مقام شفاعت است. در زیارت عاشورا همین را از خدا درخواست می‌کنیم. از خدا می‌خواهیم: «أنْ‏ يَجْعَلَنِي‏ مَعَكُمْ‏»؛ با امام باشیم؛ با اهل بیت‌علیهم‌السلام باشیم. از خداوند می‌خواهیم شفاعت امام حسین‌علیه‌السلام را روزی ما کند: «اَللّهُمَّ ارْزُقنِی شَفاعَةَ الحُسَیْن». شفاعت یعنی جفت شدن، پیوستن، مُلحَق شدن، به اتّحاد رسیدن؛ یعنی همان مقام مَعیَّت. ◾️سلام دادن به امام و زیارت کردن امام هم نماد همین است. به چه کسی سلام می‌کنیم؟ به کسی که به او برخورده‌ایم؛ به او رسیده‌ایم؛ با او ملاقات کرده‌ایم. سلام به امام نتیجه‌ی ملاقات با امام است؛ نتیجه‌ی راه یافتن به امام و ارتباط پیدا کردن با امام است. زیارت هم یعنی دیدار؛ یعنی دیدن امام؛ یعنی به لِقای امام نایل شدن. ◾️در تجدید خاطره‌ی نهضت حسینی این هدف دنبال می‌شود؛ می‌خواهیم به مقام مَعیَّت با اباعبدالله الحسین‌علیه‌السلام نایل شویم. می‌خواهیم به شفاعت و مقام محمود برسیم؛ مقام محمودی که خدای متعال برای پیغمبر‌صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌و‌سلم و اهل بیت‌علیهم‌السلام اختصاص داده است. می‌خواهیم آن شفاعت شامل حال ما شود. یعنی با آن بزرگواران جفت شویم؛ به آنها مُلحَق شویم؛ به مقام مَعیَّت نایل شویم؛ دوباره به حقیقت گم شده‌ی وجود خودمان که حقیقت انسان کامل و حقیقت حجّت خداست، راه پیدا کنیم؛ با او متّحد و به او واصل شویم. ◾️استاد مهدی طیب ۱۳۹۱/۹/۱۶◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... ◾️اگر هر سال خاطره‌ی حادثه‌ی عظیم عاشورا تجدید می‌ش
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... ☑️عاشورا حقیقتی فراگیر در تمامی مراتب وجود انسان ◾️در جنبه‌ی باطنی هم، حقیقت عاشورا همه‌ی مراتب وجود انسان را در بر می‌گیرد؛ چه در مرتبه‌ی فعل و عمل، که انسان باید حسینی رفتار کند، چه در مرتبه‌ی خُلق و صفت، که انسان باید خُلق و خوی حسینی داشته باشد و چه در مرتبه‌ی ذات، که باید با حقیقت حسینی پیوند پیدا کند؛ به اصل خود برگردد؛ به حقیقت وجودی خود راه پیدا کند و متّصل شود؛ قطره در دریا فانی شود. ◾️با عمل می‌توان به صفات راه یافت و با صفات می‌توان به ذات راه پیدا کرد. لذا اِقتدا به اباعبدالله‌الحسین‌علیه‌السلام در عرصه‌ی عمل و رفتارِ هر روزه، یعنی هر روز حسینی عمل کردن و به اباعبدالله‌الحسین‌علیه‌السلام اقتدا کردن، راه او را در پیش گرفتن و از رفتارهای حسینی تبعیّت کردن، به‌تدریج خُلق و خوی حسینی را در وجود ما حاکم می‌کند؛ یعنی از فعل به صفت راه می‌یابیم. ◾️این مطلب را در بحث‌های خودسازی و سِیر و سلوک گفته‌ام. انسان با تکرارِ عمل، می‌تواند به مَلَکات راه پیدا کند. اگر عملی را تکرار کند، مَلَکات متناسب با آن عمل، در جان او پدید می‌آید. پس با مکرّر حسینی رفتار کردن، خلق و خوی حسینی در انسان پدید می‌آید. ثمره و میوه‌ی اقتدا، تَخَلُّق است. میوه‌ی اقتدا به اباعبدالله‌الحسین‌علیه‌السلام، تَخَلُّق به اخلاق حسینی است. استمرار تخلّق به اخلاق حسینی هم به مَعیَّت و اتّحاد با اباعبدالله‌الحسین‌علیه‌السلام منتهیه می‌شود. ◾️یعنی یار حقیقی امام حسین‌علیه‌اسلام، در باطن به حقیقت حسینی راه پیدا می‌کند؛ به «فَناءِ فِی الْحُسَینِ و بَقاءِ بِالْحُسَینِ» نایل می‌شود؛ فانی در اباعبدالله‌الحسین‌علیه‌السلام و باقی به اباعبدالله‌الحسین‌علیه‌السلام خواهد شد. آن گاه خود او، در حدّ وجودیش، مظهری از اباعبدالله‌الحسین‌علیه‌السلام و جلوه‌ای از ایشان می‌شود. این راهی است که در تکرار عزاداری‌ها، تکرار ذکر اباعبدالله‌الحسین‌علیه‌السلام، تکرار خواندن زیارت‌ها، طی می‌شود. ◾️استاد مهدی طیب ۱۳۹۱/۹/۱۶◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
خودت را بشناس ◾️سقراط اساس فلسفه خود را بر یک جمله استوار ساخت و گفت: «خودت را بشناس» ابن‌سینا هم در آغاز نمط سوم الاشارات و التنبیهات با صراحت تمام می‌گوید: ◾️ای انسان به خودت بازگرد و در خویشتن خویش تامل کن، هنگامی که در حال صحت و سلامت هستی و در برخی موارد به امور بیرون از خود آگاهی به دست می‌آوری، آیا چنین نیست که هرگز از خود غافل نیستی و همواره خودت برای خودت حضور داری؟ ◾️سخن ابن‌سینا و بیان بهمنیار غلامحسین ابراهیمی دینانی◾️ ◾️تفکر دائم و اندیشیدن همیشگی، جهاد در راه حقیقت است و کسی که در راه حق به جهاد بپردازد، از هدایت الهی برخوردار می‌شود؛ و این همان چیزی است که خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم به آن بشارت داده است. «الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» ◾️کتاب فراز و فرود فکر فلسفی غلامحسین ابراهیمی دینانی◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... #شرح_مراتب_نفس_اماره   ☑️قسمت ۸ ▪️انسان دو ساحت
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله...   ☑️قسمت ۹ ▪️این گاو متعلق به پسری بوده‌است و پدری داشته که اهل کسب و کار بوده‌است. در روایت داریم که این پدر و پسر عاشق اهل‌بیت علیهم السلام بودند. ولایت اهل‌بیت علیهم السلام سرّ است. پیش از این عرض شد که حضرت موسی، پیامبر اولوالعزم، به دنبال عَبْدٌ مِن عِبٰادِنٰا، جناب خضر، می‌گردد و این دو در مجمع البحرین به هم می‌رسند. «مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ» (الرحمن/١٩). این مجمع البحرین چیست؟ یک تعبیر آن این است که دو انسان کامل به هم می‌رسند و تأویل اتم آن این است که دریای حضرت فاطمه سلام الله علیها با دریای امیرالمؤمنین علیه السلام تلاقی کرد، «يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ».(الرحمن/٢٢) وقتی حضرت موسی از خدا پیغمبر باطنی، خضر، طلب می‌کند و به او می‌رسد، روایت داریم که این دو در مجمع البحرین فقط پیرامون اهل‌بیت حرف زدند. انتهای این دیدار هم به روضه بر اباعبدالله الحسین علیه السلام ختم شد. روایت دارد که موسی و خضر ساعت ها گریه کردند. حال ببینیم در عصر مهدوی چه راحت به روضه‌ی امام حسین علیه السلام راه پیدا کردیم. حضرت موسی شاید یکی دوبار چنین موقعیتی برایش پیش آمد. «فَقَالَ إِنِّي سَقِيمٌ»(صافات/۸۹).ﻭ ﮔﻔﺖ:«به ﺭﺍستی ﻣﻦ ﺑﻴﻤﺎﺭم». حضرت ابراهیم به آسمان نگریست و حقایق کربلا بر او مکشوف شد و بیمار گشت. بعد از آن با دست راستش تمام بت‌ها را شکست. تا انسان به درِ خانه ی حضرت اباعبدالله علیه السلام نرود و بر او گریه نکند، نمی‌تواند بت‌ها را بشکند. یک شمشیر ظاهری داریم که تیز است و با آن می‌توان این بت های ظاهری را شکست. اما یک شمشیر باطنی داریم که از آن‌جایی که باطن ظریف و لطیف است، این شمشیر باید خیلی برّنده باشد که بتواند بت های درون را بشکند. به تعبیر حضرت بقیةالله؛ سوده ی الماس. یادم ز وفای اشجع الناس آید وز چشم ترم سوده ی الماس آید ▪️آن شمشیر باطنی است. اشک است که می‌تواند تمام بت‌ها را بشکند. همین که حضرت ابراهیم بر امام حسین علیه السلام گریه کرد، از باطن به او امر شد که بت ها را بشکن. من و شما هم باید حدود را بشکنیم. در حد نباید بایستیم. چون حد غیر از خداست. اگر می‌خواهیم این حدود را بشکنیم، راهش گریه بر اباعبدالله علیه السلام است. راه دیگری ندارد. یعنی راه دیگر هست ولی خیلی سخت است اما گریه بر اباعبدالله الحسین علیه السلام آسان است. امام رضا علیه السلام می‌‌فرمایند: «یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ بَکَیْتَ عَلَى الْحُسَیْنِ حَتَّى تَصِیرَ دُمُوعُکَ عَلَى خَدَّیْکَ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِیراً کَانَ أَوْ کَبِیراً قَلِیلًا کَانَ أَوْ کَثِیراً». یعنی هر گناهی را گریه‌ی بر امام حسین علیه السلام می‌شوید و پاک می‌کند. ▪️این پدر و پسر اهل بیت علیهم السلام را می‌شناختند و عاشق ایشان بودند. حال که اهل بیت را می‌شناسند، مؤدب هستند. «إنّا اهلَ البیتِ لا نَستَخدِمُ مَن لا یَتَأَدِّبُ مع اللهِ فی خَلَواتِه». ما، اهل بیت، کسی که در خلوتش بی ادب باشد، استخدام نمی‌کنیم. اولین خصیصه ی کسی که اهل بیت را می‌شناسد، ادب است. این پسر معامله‌ای کرده‌بود و به خانه آمد تا پولی را که باید پرداخت می‌کرد، بردارد. دید که پول جایی هست که پدر سرش را آن‌جا گذاشته و خوابیده است. به آن شخص گفت که نمی‌توانم پدرم را بیدار کنم. باید صبر کنی تا او بیدار شود.  پدر و مادر شما حکم ولی خدا را برای شما دارند. بزرگی گفت به پدر و مادرتان ک خدمت می‌کنید گویی به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خدمت می‌کنید. لذا قدر پدر و مادرتان را بدانید. پدر که بیدار شد برایش ماجرا را تعریف کرد. پدرش بخاطر این ادبش به او گاوی داد. این گاو همان گاوی است که بنی اسرائیل آن همه سوال کردند تا حضرت موسی مشخصاتش را گفت. آمدند و این گاو را بسیار گران خریدند طوری که این پسر با فروش این گاو به ثروت هنگفتی دست یافت...
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴 #حسین_منی_و_انا_من_حسین 🏴   ☑️قسمت ۳۷ ▪️وقتی در احوالات اولیاء خدا و اوتاد نظام وجود غور می‌کنی،
  ☑️قسمت ۳۹ ▪️به هر طرف که بنگری تجلی انسان کامل است. فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ (بقره/۱۱۵)، امام معصوم نیز فرمود أنا وَجْهُ اللَّه. هر طرف که نگاه کنی صورتی می‌بینی، او صورة الصور است. آن نور واحد، بی‌منتها صفت و کمال دارد. حضرات اهل‌بیت علیهم‌ السلام همه‌ی آن صفات اتمّ را دارند منتها در مرتبه‌ی نور واحد. وقتی این نور واحد به عالم فعل می‌آید، از آن صفات بی نهایتی که دارد، یک صفت در هر کدام از این انبیاء و اولیاء ظهور و غلبه‌ی بیشتری دارد. فرض کنید انسانی هست که زحمت کشیده و در علوم مختلف صاحب کمال شده است. هم فیزیکدان است، هم شیمیدان است، هم طبیب است و هم فیلسوف و خطاط، اما در هنر خط، خودش را بیشتر نشان داده است. جناب حافظ رحمة الله علیه آیت الله العظماء بوده است، فقیه بوده، عارف و فیلسوف بوده، اما چون ظهورش در هنر شعر بیشتر بوده است همه او را به شاعری می‌شناسند. آیا حافظ فقط شاعر است؟ نه... او عارف است، فقیه است، منجم است، ایشان چقدر در اشعار خود اشاره به علم نجوم می‌کند! به دلیل جلوه‌گری بیشتر شعرهای او، همه او را به عنوان شاعر می‌شناسند. ▪️ائمه‌ی اطهار علیهم السلام نور واحد هستند اما هر کدام از این ائمه‌ی ما یک صفتی را بیشتر از دیگر صفات ظهور داده‌اند‌، هم در عالم طبیعت و هم در عالم قیامت، یک صفت از صفات ائمه غلبه‌ی بیشتری دارد و با آن صفت دستگیری می‌کنند. مثلا حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام در عالم طبیعت باب الحوائج است. آیا این به این معنی است که سایر ائمه علیهم السلام باب الحوائج نیستند؟! چرا... همه‌ی آنها باب الحوائج هستند اما این صفت در حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام غلبه‌ی بیشتری دارد لذا می‌گوید که هرگاه در زندان افتادی و یا گرفتار شدی به در خانه‌ی حضرت موسی بن جعفر برو... می‌فرماید که اگر مقام و سلطنت می‌خواهی به در خانه‌ی حضرت زین العابدین علیه‌السلام برو، غلبه‌ی ایشان در این صفت بیشتر است. اگر ولایت یا علم می‌خواهی باید به در خانه‌ی حضرت علی بن موسی الرضا المرتضی علیه آلاف التحیة و الثناء بروی. این موارد در عالم طبیعت اینگونه است وگرنه همه‌ی ائمه در مقام نورانیتشان یکی هستند و همه‌ی اسماء و صفات را دارند. اگر هدایت می‌خواهی باید به در خانه‌ی امام هادی علیه السلام بروی، اگر جود می‌خواهی باید خواسته‌ات را به امام جواد علیه‌السلام عرضه کنی. اگر رزق می‌خواهی، رزق با امام جواد علیه‌السلام است. اگر در امر دنیایی و عقبایی خودت مضطر شدی و کارد به استخوانت رسید، کم آوردی و مستأصل شدی، به در خانه‌ی حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه برو... مضطر شدی بگو یا صاحب الزمان ادرکنی... او مظهر یا غیاث المستغیثین است... او عزیز عالم وجود است... يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا... چرا ما اینهمه دعا می‌کنیم و طلب ظهور می‌کنیم و خبری نیست؟ می‌فرماید که اگر آنگونه که یک لیوان آب را طلب می‌کنید فرج را طلب کنید، فرج حاصل می‌شود. چرا؟ چون انسان مضطر، به سمت آب می‌رود. باید حتما تشنه شوی و سمت آب بروی. آیا آنگونه که به سمت آب می‌روی سمت امام هم آمدی؟ اینها همه روضه است! آیا همانطور و با همان حالتی که وقتی کفش خودت را گم می‌کنی به دنبال کفشت هستی به دنبال حضرت هم آمده‌ای؟!
◾️روز هشتم ماه صفر، روز رحلت صحابۀ بزرگ رسول خدا، رضوان خدا بر اوست◾️ ☑️صحابۀ بزرگی که مایۀ روسفیدی مردمان این سرزمین در نزد اهل بیت است، چون چنان صادقانه گام در میدان عشق و ارادت و پیروی و اطاعت از پیامبر و اهل بیت نهاد که به «سلمان منّا اهل البیت» مفتخر شد. ☑️سلمان به مرتبۀ دهم ایمان نائل شد و از برجسته ترین صحابۀ رسول خدا و امیر مومنان علیهم السّلام بود. ☑️سلمان فارسی در سال ۳۵ هجری قمری در روز هشتم ماه صفر در سنین بسیار کهنسالی در غربت از دنیا رفت، چون همان طور که عرض کرده ام سلمان جزء معمّرین تاریخ است. ◾️استاد مهدی طيب_جلسه ٨ دی ٩٠ ◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
‍ ☑️ماه صفر به نهمین روز خود رسید. در تاریخ صدر اسلام، سه حادثه‌ی مهم در روز نهم صفر رخ داده است. 1⃣حادثه‌ی نخست در سال ۳۷ هجری‌قمری، در دوران حکومت امیر‌المؤمنین عليه السلام است. ▪️عمّار‌یاسر; یار وفادار و والامقام امیر‌المؤمنین عليه السلام، همان ‌که پیغمبر‌اکرم صلي الله عليه و اله او را شاخصی برای تشخیص حقّ از باطل قرار داده بودند، در آن روز، در جنگ صفّین به شهادت رسید. ▪️این پیرمرد عارف ‌والا‌مقام که فدایی امیر‌المؤمنین عليه السلام بود، با آن همه رفعت مقام، با زبان روزه و تشنه‌کام، تا آخرین لحظه‌ جنگید و زخم‌های فراوانی برداشت. هنگامی که برای فرو‌نشاندن عطش برای ادامه‌ی مبارزه و کارزار به جمع یاران حضرت مراجعه کرد و به‌جای آب، پیاله‌ای شیر به او دادند که بنوشد، به یاد سخن پیامبر‌اکرم صلي الله عليه و اله افتاد؛ که به او فرموده بودند: آخرین بهره‌ی تو از این عالم، پیاله‌ای شیر است. ; یقین کرد که شهادتش فرا رسیده است. شیر را نوشید؛ به میدان رفت و در جریان کارزار به شهادت رسید. رضوان و رحمت خدا بر این یار وفادار پیامبر‌اکرم صلي الله عليه و اله و امیر‌المؤمنین عليه السلام باد. ▪️بزرگواری که پدر و مادر او نیز هر دو شهیدند. دو شهید نخستین اسلام، یاسر و سمیّه بودند؛ که از آنها عمّار; متولّد شد. ▪️او در روزهای نخستین ایمان آوردن به پیامبر صلوات الله عليه و اله در کنار پدر و مادرش، شکنجه‌ها را متحمّل شد؛ منتهی شهادت نصیب پدر و مادر او شد و او باقی ماند تا به اسلام خدمت کند و در رکاب امیرالمؤمنین عليه السلام هم فداکاری نماید. ◾️استادمهدی طيب٢١ آذر ١٣٩٢، ٩صفر ١٤٣٥ -◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
‍ ☑️ماه صفر به نهمین روز خود رسید. در تاریخ صدر اسلام، سه حادثه‌ی مهم در روز نهم صفر رخ داده است.
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... ☑️شهادت عمّار یاسر ▪️شیعۀ ناب و دوست فدایی اهل‌بیت علیهم السّلام ، یار با وفای امیرالمومنین علی علیه السّلام ▪️شهادت در نهم صفر و در جریان جنگ صفّین ☑️حرکت کاروان اسرای کربلا از شام به سمت کربلا ▪️ترس یزید پس از سوگواری‌ها و روشنگری‌های اُسرای اهل بیت علیهم السّلام در شام و دستور خروج کاروان اسرا از شام در نهم ماه صفر ☑️جنگ نهروان - روز نهم ماه صفر ▪️قلع و قمع خوارج جنگ صفّین در جنگ نهروان و درآوردن چشم فتنه به تعبیر امیرالمؤمنین علی علیه السّلام ... @mohamad_hosein_tabatabaei
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... ▪️خوبان خدا سبقت سلام دارند. کسی نتوانست بر پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم در سلام کردن سبقت بگیرد. امروز هم وقتی ما به پیامبر و ائمّه علیهم السّلام سلام می‎کنیم و به زیارت آنها می‎رویم، در واقع جواب سلام آنها را می‎دهیم و بازدید پس می‎دهیم. تا اوّل از جانب آنها سلام و عنایتی نباشد، دیگران توفیق سلام و توجّه به ایشان را پیدا نمی‎کنند. ▪️عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی▪️ ◾️مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
فَحُبُّك راحَتي في کُلّ حینٍ وَ ذِکْرُك مُونِسي في کُلّ حالي... @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
‍ ☑️ماه صفر به نهمین روز خود رسید. در تاریخ صدر اسلام، سه حادثه‌ی مهم در روز نهم صفر رخ داده است.
‍ صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... 2️⃣ جنگ نهروان (۹صفر) یک سال بعد از این واقعه، در سال ۳۸ هجری‌قمری، در همان دوران خلافت امیر‌المؤمنین عليه السلام ، ماجرای پیش آمد. جنگی که نطفه‌ی آن در بسته شد. ▪️بعد از اینکه سپاهیان ، قرآن‌ها را بر سر نیزه کردند، گروهی خشکه‌مقدّس، ولی محروم از فهم، بصیرت و درک، فریب ظاهر را خوردند؛ از امیر‌المؤمنین عليه السلام صف جدا کردند و ایشان را مجبور کردند را که تا یک‌ قدمی خیمه‌ی معاویه پیش رفته بود و شاید دقایقی تا پیروزی قطعی امیر‌المؤمنین عليه السلام فاصله نبود، برگردانند و بعد هم حضرت را وادار کردند تن به حکمیت بدهند؛ آن هم نه با حَکَمی که خود امیر‌المؤمنین عليه السلام موردنظرشان بود؛ یعنی مالک‌اشتر;. وقتی او را نپذیرفتند، امیر‌المؤمنین عليه السلام فرمودند: ابن‌عباس؛ ولی خوارج او را هم نپذیرفتند و پیر خرفت ساده‌لوح و دور از بصیرتی به نام ابو‌موسی‌اشعری را به امیر‌المؤمنین عليه السلام تحمیل کردند تا در ماجرای حَکَمیت، از جانب امیر‌المؤمنین عليه السلام در برابر عمر‌وعاص خدعه ‌ورز نقش حکم را ایفا کند. ▪️بعد هم ماجرای عزل امیر‌المؤمنین عليه السلام توسّط ابوموسی‌اشعری و عزل و همزمان نصب معاویه توسّط عمروعاص در داستان حکمیت که پیش آمد؛ خوارج گفتند: هم ما خطا کردیم؛ هم علی عليه السلام خطا کرد! ما توبه می‌کنیم؛ علی عليه السلام هم باید توبه کند! و اگر توبه نکند، با او می‌جنگیم؛ و بالاخره ماجرای جنگ نهروان پیش آمد. ▪️خوارج به‌قدری فتنه‌گری کردند که امیر‌المؤمنین عليه السلام علی‌رغم همه‌ی حلم و صبری که در برابر آنها ورزیدند، از این جریان بی شعور، جامد‌الفکر، مقدّس‌مآب و بسیار خشن، برای اسلام احساس خطر کردند. ▪️جریان‌های تکفیری امروز، گروه‌های به ظاهر مقدّس، ولی فاقد فهم، شعور و بصیرت و متکّی به خشونت، قتل و غارت به خوبی این جریان را نشان می‌دهند. اینها نمونه‌هایی از جریان خوارج هستند. ▪️امیر‌المؤمنین عليه السلام احساس خطر کردند و ماجرای پیش آمد که در چون امروزی این جنگ آغاز شد و سرانجام به پیروزی قاطع امیر‌المؤمنین عليه السلام ختم شد. امّا از دل اندک تعداد باقی‌مانده از سپاه خوارج که کمتر از شمار انگشتان دو دست بودند، فتنه‌ی به شهادت رساندن امیر‌المؤمنین عليه السلام شکل گرفت و نهایتاً امیر‌المؤمنین عليه السلام در محراب عبادت با ضربت شمشیر زهرآلود عبد‌الرّحمن‌بن‌ملجم‌مرادی، که یکی از همین طایفه‌ی نهروان بود، مضروب شدند و پس از حدود چهل‌و‌هشت ساعت به شهادت رسیدند. ▪️امروز به این لحاظ هم روز مهمّی است و می‌توان درس‌های بزرگی از ماجرای آموخت؛ همان‌طور که از ماجرای درس‌های زیادی می توان آموخت. ◾️جلسه‌ی ٢١ آذر ١٣٩٢_٩ صفر ١٤٣٥ - استاد مهدی طيب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei ،
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... ◾️به خود مردن و به حق زنده بودن◾️ ▪️به خود باشم یا به حق؟ اگر به خودم باشم، فرعونی بیش نیستم. اگر خیلی هم زور بزنم و زحمت بکشم، می شوم فرعون؛ اما اگر به خود بمیرم و به حق زنده بشوم، بعد از آن مرگ دارم؟ این فنا که در اصطلاح عرفا می‌شنوید، برخی فکر می‌کنند، فنا یعنی اینکه خودش را بکشد یا بمیرد و... نه معنی فنای عرفا این نیست، بقا در فناست به خود بمیر و به حق زنده باش. ☑️دکتر ابراهیمی دینانی @mohamad_hosein_tabatabaei
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... ▪️در روایات آمده است که پیکر ائمّه علیهم السّلام سه روز بیشتر در قبر باقی نمی‎ماند و بعد از سه روز به روحشان ملحق می‎شود و نیز آمده است که روح شیعیان از جنس بدن ائمّه علیهم السّلام است و نیز اینکه قبر حقیقی ائمّه علیهم السّلام در درون قلب دوستان آنهاست. قُبُورُنَا فى قُلُوبِ مَن والانا، قُبُورُنا قُلُوبُ شیعَتُنا. ▪️دوستان حقیقی ائمّه علیهم السّلام که به مشاهد مشرّفه می‎روند، قبر امام را همراه خود به داخل حرم می‎برند و لذا سایر زائران هم بی‌‎بهره نمی‎مانند. شب‎ها هم که این دوستان حقیقی در خانه‎های اطراف حرم رو به حرم می‎خوابند و سینه‎هایشان رو به قبر مطهّر است، پیکر امام را در حرم شکل می‎بخشند و زائران بی‌‎بهره نمی‎مانند. ▪️عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی▪️ ◾️مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 25-19 آل عمران ، قسمت دوم بخش سوم ● چگونه اهل كتاب فريب خدعه هاى نفس خويش را خوردند؟ جواب
آیات 25-19 آل عمران، قسمت دوم بخش چهارم ● ملكات نفسانى عمل را در نظر انسان زينت مى دهند علاوه بر اين ، انسان آنچه مى كند بر طبق آنچه مى داند نيست ، بلكه بر طبق آن ملكات خوبى و بدى است كه در نفسش پديد آمده ، و عمل را در نظرش زينت مى دهد، همچنان كه معتادين به ترياك و هروئين و سيگار و بنگ و حتى آنها كه معتادند به خوردن خاك و امثال آن ، علم به مضر بودن آن دارند، و مى دانند كه اين عمل را نبايد مرتكب شوند، ولى باز هم مرتكب مى شوند به خاطر اينكه هيات و حالتى در نفس آنان پديد آمده كه ايشان را به طرف آن عمل مى كشاند، و مجالى براى تفكرو اجتناب برايشان باقى نمى گذارد، و نظائر اين مثال بسيار زياد است . اهل كتاب هم از آنجا كه تكبر و ستمگرى و محبت به شهوات در دلهايشان رسوخ نموده ، هر عملى را كه انجام مى دهند بر طبق دعوت نفس است ، در نتيجه افترا بستن به خدا كه عادت و ملكه آنان شده ، همان باعث غرور ايشان گشته ، و چون اين عمل ناپسند را مكرر انجام داده اند، كارشان به جائى رسيده كه در اثر تلقين نسبت به عمل خود ركون و اعتماد پيدا كرده اند علماى روان شناس هم اثبات كرده اند كه تلقين هم ، كار عمل را مى كند، و آثار علم را از خود بروز مى دهد. پس افترا كه عملى باطل است ، با تكرار و تلقين ايشان را در دينشان فريب داده ، و از تسليم شدن در برابر خدا و خضوع در برابر حق ، آن حقى كه كتاب خدا مشتمل بر آن است باز داشته ، پس صحيح است بگوئيم اهل كتاب فريب خدعه هاى نفس خويش را خوردند. فَكَيْف إِذَا جَمَعْنَهُمْ لِيَوْمٍ لا رَيْب فِيهِ... كلمه ((كيف )) بر سر چيزى نظير ((يصنعون )) در آمده ، كه در كلام نيست ، بلكه در تقدير است ، و كلام مى فهماند كه آن چيست ، و در اين آيه تهديدى است به اهل كتاب ، كه وقتى دعوت مى شوند به پذيرفتن كتابى كه بينشان حكم كند، ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 196 اعراض مى كنند، تهديد به عذابى است كه به شكل وضع دنيائى ايشان است ، در دنيا وقتى دعوت مى شدند به كتاب خدا تسليم نمى شدند و تكبر مى كردند، و نمى خواستند با همه انسانها پيرو يك كتاب باشند، و يك كتاب همه شأن را در تحت لواى خود جمع كند، ولى در آخرت ، همه را يكجا جمع مى كنند، و لذا نفرمود: ((در روزى كه زنده شان مى كنيم ))، و يا ((در روزى كه مبعوثشان مى كنيم ))، بلكه فرمود: ((در روزى كه جمعشان مى كنيم ))، آن هم در روزى كه ديگر اعراض ‍ بردار نبوده و هيچ شكى در آن نيست ، و خلاصه كلام اينكه از روز قيامت به تعبير نامبرده تعبير كرد تا بفهماند اهل كتاب و كفار نمى توانند خدا را بستوه بياورند. و معناى آيه (خدا داناتر است ) اين است كه كفار وقتى به كتاب خدا دعوت مى شوند تا درباره آنان حكم كند، از در فريب خوردگى از افتراهائى كه خودشان در دين خود زدند، اعراض كردند، و از پذيرفتن حق استكبار نمودند، پس چگونه رفتار مى كنند، وقتى كه ما آنان را براى روزى كه در آن شكى نيست يعنى روز فصل قضا، و روز حكم به حق جمع مى كنيم ، و در آن روز هركسى تمامى آنچه را كه كرده باز خواهد گرفت ، بدون اينكه مردم در باز پس گرفتن اعمالشان ظلمى شوند، و وقتى مطلب بدين قرار است عقلشان حكم مى كند به وجوب پذيرفتن اين دعوت ، و اينكه اعراض نكنند، و از اظهاراتى كه حاكى از اين پندار است كه خدا را بستوه آورده و او را شكست داده اند خوددارى نمايند، براى اينكه قدرت همه اش از خدا است ، و وضعى كه كفار دارند ايام مهلتى و آزمايشى بيش نيست . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... 🏴جایگاه مجالس روضه و عزاداری در زندگی حضرت آیت‌الله بهجت به مناسبت گرامی‌داشت سالروز تولد فقیه عارف، عبد صالح خدا، حضرت آیت‌اللّه حاج شیخ محمدتقی بهجت اعلی‌الله‌مقامه (۱۲۹۵ش)🏴 ▪️شرکت در مجالس عزای سیدالشهدا علیه‌السلام را تعظیم شعائر می‌دانست و معتقد بود که باید به شعائر عظمت بخشید و عمر خود را در اعتلای هرچه بیشتر آن‌ها صرف کرد. همیشه تأکید می‌کرد: ▪️شرکت در مجالس سیدالشهدا علیه‌السلام محبت به ذوی‌القربای پیامبر صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله است؛ همان ذوی‌القربایی که قرآن به مودت آن‌ها سفارش کرده و مودت آنان را مزد رسالت قرار داده است. شرکت در این مراسم، اجر رسالت پیامبر صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله است. شما به این نیت برو و به خدا بگو: تو گفتی و من هم آمدم. من همان محبتی را که تو می‌خواهی انجام می‌دهم. به کسانی که تو دوستشان داری محبت می‌کنم. ◾️رحمت واسعه، ص٢٢◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... ☑️مادامی که انسان خود را نشناسد، به هیچ معرفتی دست پیدا نمی‌کند. ▪️حتی معرفت حق، متفرع بر معرفت خود است. تقریباً همه عرفا روی این جمله تکیه کرده‌اند که «من عرف نفسه فقد عرف ربه» یعنی محال است که کسی خود را نشناسد و ادعا کند که خدا را شناخته است؛ محال است که کسی خود را نشناسد و ادعا کند که ذره‌ای از ذرات عالم را شناخته است. ▪️در خودشناسی، مصداق کلمه «خود» تنها بدن من نیست. من تنها بدن نیستم. من کسی هستم که بدن دارم. «من»، یک امر بی تعیّنی است که شناخت آن بسیار سخت است ولی باید آن من را شناخت. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 25-19 آل عمران، قسمت دوم بخش چهارم ● ملكات نفسانى عمل را در نظر انسان زينت مى دهند علاو
آیات 25-19 آل عمران ، قسمت دوم بخش پنجم1⃣ ● بحث روايتى در تفسير عياشى از محمد بن مسلم روايت آورده كه گفت : از امام (عليه السلام ) معناى آيه : ((ان الذين عند اللّه الاسلام )) را پرسيدم ، فرمود: يعنى اسلامى كه توأم با ايمان باشد. و از ابن شهراشوب از امام باقر (عليه السلام ) روايت كرده كه در معناى آيه : ((ان الذين عند اللّه الاسلام ...)) فرمود: يعنى تسليم شدن به ولايت على بن ابيطالب (عليه السلام ). ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 197 مؤلف : اين معنائى كه امام براى آيه كرده از باب ذكر روشن ترين مصداق است ، و شايد منظور از روايت بالا هم همين باشد، و نيز از آن جناب از على (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: (اكنون براى اسلام نسبى ذكر مى كنم كه نه احدى قبل از من چنين تعريفى كرده و نه بعد از من ، و آن اين است كه : اسلام عبارت است از تسليم ، و تسليم عبارت است از يقين ، و يقين عبارت است از تصديق ، و تصديق عبارت است از اقرار، و اقرار واقعيتش ادا است ، و ادا، عمل است ، مؤمن دين خود را از پروردگار خود مى گيرد،ايمانش از عملش شناخته مى شود، همچنان كه كافر كفرش ازانكارش هويدا مى گردد، ايها الناس بر شما باد دينتان ، دينتان ، كه گناه در دين بهتر است از كار نيك در بى دينى ، براى اينكه گناه در حال ديندارى آمرزيده مى شود، و كار نيك در بى دينى قبول نمى گردد). مؤلف : اينكه فرمود: اسلام را نسبى ذكر مى كنم كه كسى قبل از من و بعد از من نكرده باشد، منظورش از نسب ذكر كردن تعريف كردن است ، همچنان كه مى بينيم در اخبار، سوره ((قل هو اللّه احد)) به سوره ((نسبت رب )) ناميده شده ، چون اين سوره خدا را تعريف مى كند. و اما تعريفى كه امام (عليه السلام ) در روايت در غير فقره اول ، يعنى جمله ((اسلام تسليم است )) براى اسلام كرده ، تعريف به لازمه اسلام است ، و اما در فقره اول تعريف ((اسلام تسليم است )) تعريف لفظى است ، يعنى لفظ اسلام را به لفظ ديگر تعريف كرده ، كه از آن روشن تر است . ممكن هم هست مراد از اسلام معناى اصطلاحى آن باشد، و آن دينى است كه خاتم انبيا محمد (صلى اللّه عليه و آله ) آورده ، و منظور امام (عليه السلام ) اشاره به آيه شريفه : ((ان الدين عند اللّه الاسلام ))، و منظورش از تسليم ، خضوع و انقياد قلبى و عملى باشد، كه بنابراين احتمال تمامى فقرات حديث تعريف اسلام به لازمه معنا خواهد بود. و معناى حديث اين است كه اين دين كه نامش اسلام است مستلزم خضوع آدمى براى خداى سبحان است ، خضوعى قلبى و عملى ، و اين خضوع مستلزم آن است كه شخص مسلمان خودش و اعمالش را تحت امر و اراده خدا قرار دهد، و اين همان تسليم شدن است ، و تسليم شدن براى خدا اين معنا را به دنبال دارد، و يا مستلزم اين معنا است ، كه شخص مسلمان به خدا يقين پيدا كند، و شك و ترديدش از بين برود، و يقين هم تصديق را به دنبال دارد، و تصديق و يا اظهار صدق دين ، مسأله اقرار را به دنبال مى آورد، و اقرار عبارت است از اذعان و يقين به قرار و استقرار دين ، ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 198 و اينكه دين ثابت است ، و اقرار به ثبوت دين ، معنايش اين است كه دين هرگز متزلزل نمى شود، و از قرارگاهى كه دارد سقوط نمى كند، و اقرار به اين معنا ادا را به دنبال دارد، و ادا هم عمل را. و اينكه فرمود: كار نيك در بى دينى پذيرفته نيست ، منظور از پذيرفته نشدن اين است كه در آخرت ثواب ندارد، و يا اين است كه آن اثر نيكى كه عمل نيك و خداپسند بايد در دنيا در سعادت زندگى و در آخرت داشته باشد، و صاحبش را به نعيم بهشت برساند ندارد. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 25-19 آل عمران ، قسمت دوم بخش پنجم1⃣ ● بحث روايتى در تفسير عياشى از محمد بن مسلم روايت آور
آیات 25-19 آل عمران ، قسمت دوم بخش پنجم2⃣ ● بحث روايتى بنابراين حديث مورد بحث با احاديثى كه مى گويند كفار در مقابل حسناتشان به پاداشى از پاداشهاى دنيائى مى رسند، و نيز با آيه شريفه : ((فمن يعمل مثقال ذره خيرا يره )) كه بطور مطلق مى گويد: هركس ‍ نيكى كند اثرش را مى بيند، منافات ندارد. و در مجمع البيان از ابى عبيده جراح روايت آورده كه گفت : به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) عرضه داشتم كدام يك از مردم در قيامت عذابى سخت تر دارد؟ فرمود: مردى كه پيامبرى را بكشد، و يا مردى را به قتل برساند كه امر به معروف و يا نهى از منكر مى كند، آنگاه اين آيه را تلاوت فرمود: ((الذين يقتلون النبيين بغير حق ، و يقتلون الذين يامرون بالقسط من الناس ))، آنگاه فرمود: اى ابا عبيده ! بنى اسرائيل در يك ساعت چهل و سه پيامبر را كشتند، عابدان بنى اسرائيل كه اين را ديدند صد و دوازده نفر از آنان قيام نموده ، كشندگان انبيا را امر به معروف و نهى از منكر كردند، و بنى اسرائيل همه آنان را تا آخر روز به قتل رساندند، و آيه نامبرده راجع به اين واقعه است . مؤلف : اين معنا در الدرالمنثور هم از ابن جرير، و ابن ابى حاتم از ابى عبيده ، روايت شده است . و در الدرالمنثور كه ابن اسحاق ، و ابن جرير، و ابن منذر، و ابن ابى حاتم ، از ابن عباس روايت كرده اند كه گفت : روزى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) در بيت المدراس بر جماعتى از يهود در آمد، و ايشان را به سوى خدا دعوت فرمود: نعمان بن عمرو، و حرث بن زيد، پرسيدند اى محمد تو چه دينى دارى ؟ فرمود ملت و كيش ابراهيم ، كه دين او دين من است ، گفتند ابراهيم هم كه يهودى بود، فرمود: تورات خود شما بين ما و شما حاكم باشد، تورات را بياوريد و ببينيد آيا ابراهيم را يهودى مى داند؟ ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 199 يهوديان از آوردن تورات امتناع ورزيدند، در اينجا بود كه آيه شريفه : ((الم تر الى الذين اوتوا نصيبا من الكتاب ، يدعون الى كتاب اللّه ، ليحكم بينهم ... و غرهم فى دينهم ما كانوا يفترون نازل گرديد)). مؤلف : بعضى از محدثين روايت كرده اند كه آيه نامبرده در داستان رجم نازل شده كه ان شاء اللّه ذكر اين داستان در تفسير آيه : ((يا اهل الكتاب قد جائكم رسولنا يبين لكم كثيرا مما كنتم تخفون من الكتاب ...)) خواهد آمد، و هر دو روايت خبر واحدند، كه قوت و اعتبارى را كه بايد داشته باشند، ندارند. ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 200 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... ☑️آیت الله جوادی آملی: ▪️حضرت علی (علیه السلام) وقتی نامه ای برای مالک اشتر مینویسد فرمود مالک! شنیدی که نماز ستون دین است؟ فهمیدی که نماز ستون دین است؟ این مردم ستون دین اند. ▪️آن کسی که علی را یاری میکند مثل نماز است چه فرقی میکند؟ علی علیه السلام میگوید این مردمی که خون دادند و صف مقدم بودند، اینها ستون دین هستند. ▪️آن وقت اگر کسی با نماز بدرفتاری میکند خدا با او چه میکند؟ خدا آنچنان میگیرد که صدا ندارد، با ستون دین نمیشود بدرفتاری کرد. بی وضو نمی شود نام این مردم را بُرد. ☑️آیت الله جوادی آملی: سخن حضرت امیر این است که درست است او مشرک است، درست است که کافر است، درست است که او برای کشتن ما آمده، ولی امروز اسیر است، او نباید گرسنه باشد! این دین بوسیدنی نیست؟! @mohamad_hosein_tabatabaei
■امام حسین علیه السلام عشق‌آفرین است. او افاضه‌ی عشق می‌کند. وقتی که علت محزون است، به تبع او معلول هم محزون است. معلول هم که شیعیانش هستند، همه‌ی اینها محزون هستند. لذا هر عملی که من و شما انجام می‌دهیم به من و شما قائم است. كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ. قیامش به من و شماست. قیام نماز من و شما به من و شماست. ما باید نماز بخوانیم تا نماز تحقق پیدا کند. شما وقتی صدقه‌ای می‌دهید، قیام این صدقه دادن به شماست. هر فعلی از اعمال الهی که انجام می دهید وابسته به نفس شماست. نفس شما مَصدر آن عمل است. آن عمل از نفس شما صادر می‌شود. گناه هم همینگونه است، الّا گریه بر اباعبدالله علیه‌السلام، الّا اقامه‌ی عزای اباعبدالله. هر عملی که تحت عنوان اقامه است، از پیراهن مشکی پوشیدن تا نوکری و همین کارهایی که انجام می‌دهید که کم هم نیست، این اعمال قائم به اباعبدالله‌الحسین است که مال شما نیست. این خیلی لطافت خاصی دارد که هر فعلی که من و شما پیرامون اقامه‌ی عزای اباعبدالله انجام می دهیم قائم به اباعبدالله علیه‌السلام است نه قائم به من و شما. معنی‌اش چیست؟ یعنی همین که اراده می‌کنی پیراهن مشکی به تنت کنی، امام حسین علیه‌السلام به تنت کرده نه خودت. قائم به اوست. اقامه‌ی عزا می‌کنی، پرچم مشکی میزنی، او این کار را کرده. مال شما نیست. گریه می‌کنی، يا عَبْرَةَ كلِّ مؤمن، ای اشک چشم مؤمن، اوست که از چشم شما جاری می‌شود. لذا خود اباعبدالله اشک است. روایتی نیز داریم که می‌فرماید وقتی گریه می‌کنید خود اباعبدالله‌ الحسین علیه‌السلام حاضر می‌شود. ■جناب شوشتری در خصائصش وقتی که مشخصات مجلس عزای اباعبدالله را بیان می‌کند می‌فرماید یکی از خصیصه‌های مجلس عزای امام حسین علیه‌السلام این است که امام حسین می‌آید و با آن کسی که برای او عزاداری می‌کند مکالمه و مخاطبه می‌کند. با او حرف می‌زند. گریه هم می‌کند و چون او علت است، اگر گریه کند من و شما نیز گریه می‌کنیم لذا گریه من و شما قائم به گریه اباعبدالله‌ الحسین است. ببینید به همین خاطر، ائمه اطهار به این دهه عنایت ویژه دارند. در این ایام، کسی امام صادق علیه‌السلام را خندان نمی‌دیده. یا علی‌ بن ‌موسی‌ الرضا منزلش را همینگونه سیاهپوش می‌کرده. به زنان منزلش می‌گفته پشت پرده بنشینند. نوحه‌خوان دعوت می‌کرده و عزاداری می‌کردند و می‌گفته با صدای بلند بر مصائب حسین گریه کنید. حتی اگر کسی نبود خودشان نوحه می خواندند، خود حضرت علی بن موسی الرضا. لذا می‌فرمایند يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْ‏ءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ. که اگر بر هرچیزی می‌خواهی گریه کنی، بر هر چیزی،  بر حسین گریه کن. مریض شدی بر حسین گریه کن، بچه از دست دادی بر حسین گریه کن. پدرت مُرد بر حسین گریه کن. مصیبتی بر تو رسید، هر مصیبتی، إنّا لله وإنّا إليهِ رَاجعُون، بر حسین گریه کن. ■قرآن می‌فرماید وقتی مصیبتی به شما رسید آیه استرجاع را بگویید. حال ما نیز استرجاع بگوییم. وقتی مصیبت به اباعبدالله رسید، وقتی که وارد کربلا شد، آقا چه فرمود؟ فرمود إنّا لله وإنّا إليهِ رَاجعُون. وقتی که در روز عاشورا تنها ماند، بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ ، فرمود إنّا لله وإنّا إليهِ رَاجعُون. لذا اباعبدالله، کسی است که این کلمه استرجاع را بیان کرده است پس هر جا مصیبتی به من و شما رسید، چون در مقابل مصیبت کربلا خُرد، کم و ضعیف است، او جلوتر از من و شما إنّا لله را گفته هست. اگر هم گفتی به یاد إنّا للهِ او باش. به یاد امام حسین باش. فرمود يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْ‏ءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ، یا فرمود إِنَّ يَوْمَ الْحُسَيْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا، روز عاشورا، پلک‌های چشم ما اهل بیت را زخم کرده است. مگر چگونه گریه می‌کنند؟ چه جور گریه می‌کردند که پلک‌ها و مژه‌هایشان زخم می‌شد؟ إِنَّ يَوْمَ الْحُسَيْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا ، وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا، این اشک‌های ما نیز - أَسْبَلَ دُمُوعَنَا – عین باران بهاری می‌بارید. باران مدام و أَسْبَلَ دُمُوعَنَا. وَ أَذَلَّ عَزِيزَنَا بِأَرْضِ كَرْبٍ وَ بَلَاءٍ و عزیز ما را در کربلا ذلیل کردند...
■امام رضا علیه السلام در ادامه حدیث فرمود،  وَ أَوْرَثَتْنَا الْکَرْبَ وَ الْبَلَاءَ إِلَى يَوْمِ الِانْقِضَاءِ. ما وارث کرب و بلا هستیم تا قیامت، این فقره خیلی عمیق المعنی است و من قبلا پیرامونش صحبت کرده‌ام و اگر توفیق و رزق ما باشد باز هم پیرامون این که کرب و بلا چیست و اینکه اباعبدالله علیه‌السلام می‌فرماید اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاء... که امام از کرب و بلا به خدا پناه می‌برد، و علی بن موسی الرضا اینطور می‌فرماید سخن خواهیم گفت، لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذَٰلِكَ أَمْرًا... ■انکسار قلب من و شما در محرم به انکسار قلب انسان کامل بر می‌گردد. هرچقدر محزون‌تر، میزان علاقه‌ی من و شما به حضرت اباعبدالله را نشان می‌دهد. اگر می‌خواهی درجه‌ی مصیبت را بفهمی با درجه‌ی حزنت بفهم. ببین در دل چقدر محزون هستی. ببین وقتی که محرم آمده چقدر دلت شکسته است. چقدر شوق عزای اباعبدالله‌ الحسین علیه‌السلام را داری. این میزان اتصال تو را به اباعبدالله‌ الحسین نشان می‌دهد. حال وارد بحث مورد نظرم بشوم که آیا فقط شیعیان محزون هستند یا کل هستی محزون است؟ کل عالم گریه می‌کند؟ و اگر کل عالم گریه می‌کند نحوه گریه عالَم چگونه است؟ چطور کل عالم گریه می‌کند؟ دشمنان هم گریه می کنند؟ گریه آنها چگونه است؟ ■حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله در حدیثی که بالای سردر ورودی ضریح اباعبدالله‌ هم نوشته شده می فرماید، قال سَیِّد الکونًین: حُسَيْنٌ مِنِّي وَأَنَا مِنْ حُسَيْنٍ. این حدیث از آن احادیث عرشی و بسیار شریف پیرامون شناخت حقیقت اباعبدالله ‌الحسین است. البته حدیث شریف دیگری نیز هست که از این حدیث شریف تر است و آن این است که: أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ وَ حُسَيْنٌ مِنِّي. یعنی أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ را مقدم کرده است بر حُسَيْنٌ مِنِّي. ما حقیقتاً از عهده تفسیر این حدیث برنمی‌آییم.  این سخن چه سرّی دارد که پیغمبر اکرم که اول مخلوق حق متعال به حیث رتبه و مقام و اول حقیقت عالم، تجلی اعظم، محبوب ذات ازلی، بنده ای که خدا از او قشنگ‌تر و زیباتر ندارد، این فرد می‌گوید که من از حسینم! ■حُسَيْنٌ مِنِّي، به حیث ظاهری قابل فهم است. حسین از من است. اقل تفسیرش این است که اباعبدالله فرزند من و از صلب من است. نوه من است، فرزند من است. پیغمبر فرمود، ذریه من از صلب امیرالمؤمنین علیه‌السلام است. هر پیغمبری ذریه‌اش از صلب خودش است الّا من پیغمبر که ذریه‌ام از صلب امیرالمؤمنین است. چرا؟ چون صلب پیغمبر مرتبه‌ی باطن پیغمبر است و مرتبه‌ی باطن پیغمبر و رسالت، ولایت است و ائمه اطهار علیهم‌السلام که ظهور این حقیقت ولایت هستند از صلب پیغمبرند و صلب پیغمبر، امیرالمؤمنین است. رکن رشید. ■قرآن می‌فرماید: جناب لوط گفت: ای کاش می‌شد به یک تکیه‌گاه و پشتیبانی پناه‌ می‌بردم. در روایت است که این رکن رشید، حضرت بقیه‌الله‌الاعظم ارواحنا فداه است. آن که پشتیبان همه‌ی انبیاء و مرسلین است ولایت است. ولایت جنبه‌ی باطنی و رسالت جنبه‌ی ظاهری دارد. تکیه‌گاه رسالت، تکیه‌گاه تمام مخلوقات عالم، (المتوسد بالشهود والرضا،) تکیه‌گاه هر شاهد و هرکسی که به مقام رضا رسیده و هر پیغمبری در عالم، ولایت است. یا علی، كُنْتَ ُ مَعَ الأنْبياء سِرًّاً و مَعی جَهراً ، تو باطن هر پیغمبری، تو تکیه‌گاه هر پیغمبری. لذا علی علیه‌السلام می فرماید: من بودم که موسی را از دریا رد کردم. من بودم که یونس را از شکم ماهی نجات دادم. من بودم که ابراهیم را از آتش نجات دادم. من بودم که به جناب حضرت خضر افاضه‌ی علم می‌کردم. یعنی چه؟ می خواهد بگوید که انبیاء و مرسلین از مشکوة باطنی ولایت کلیه مستضئ هستند. یعنی نور می‌گیرند، بهره می‌گیرند. همین الان هم اینگونه است. اگر از باطن بخوری، اگر از بالای سر بخوری، به تعبیر قرآن نه از تحت ارجل، از بالای سر بخورید یعنی از باطن عالَم بخورید، افاضه کننده‌اش ولایت است.‌ ولایت در عالَم مفیض است. جز ولایت اهل بیت علیهم السلام در عالَم کسی کاره ‌ای نیست.