کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 60-42 آل عمران، قسمت اول بخش اول3⃣ ● بیان آیات وَ إِذْ قَالَتِ الْمَلَئكةُ يَمَرْيَمُ إِ
آیات 60-42 آل عمران ، قسمت اول
بخش دوم
● منظور از اصطفا (برگزيدن ) و تطهير مريم سلام اللّه عليها
وَ اصطفَاكِ عَلى نِساءِ الْعَلَمِينَ
در ذيل آيه : ((ان اللّه اصطفى - تا جمله - على العالمين )) گفتيم : كلمه ((اصطفاء)) اگر با كلمه ((على )) متعدى شود معناى تقدم را مى دهد. و اين اصطفا غير ،،، مطلق و بدون كلمه ((على )) است ، كه معناى تسليم را مى دهد، و بنا به گفتار سابق ، اصطفاى آن جناب بر زنان عالميان به معناى مقدم داشتن آن جناب بر ساير زنان است .
حال ببينيم اين تقديم از تمامى جهات است يا از بعضى جهات ؟ ظاهر جمله : ((اذ قالت الملائكه يا مريم ان اللّه يبشرك ...))) كه بعد از اين آيه است و نيز ظاهر آيه : ((و التى احصنت فرجها فنفخنا فيها من روحنا و جعلناها و ابنها آيه للعالمين )).
و باز ظاهر آيه : ((و مريم ابنه عمران التى احصنت فرجها فنفخنا فيه من روحنا، و صدقت بكلمات ربها، و كتبه ، و كانت من القانتين )). كه از خصائص وجودى مريم
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 296
(عليها السلام ) انگشت روى هيچ خصيصه اى به جز ولادت عجيب فرزندش نمى گذارد، اين است كه اصطفا از هر جهت نيست بلكه همان زائيدن كذائيش منظور است .
و اما غير از كلمه ((اصطفاء)) كلمات ديگرى كه در آيات مربوطه به آن جناب آمده ،از قبيل : ((تطهير)) و ((تصديق به كلمات خدا و كتب او)) و ((قنوت )) و ((محدثه بودن آن جناب )) همه امورى است كه اختصاصى به آن جناب ندارد، بلكه در ديگر زنان نيز احيانا يافت مى شود، و اما اينكه بعضى گفته اند: مريم (عليها السلام ) تنها از زنان هم عصر خود اصطفا شده ، صحيح نيست ، زيرا اطلاق آيه با آن نمى سازد.
يَمَرْيَمُ اقْنُتى لِرَبِّكِ وَ اسجُدِى وَ ارْكَعِى مَعَ الرَّكِعِينَ
كلمه ((قنوت )) كه فعل امر ((اقنتى )) مشتق از آن است به طورى كه گفته اند به معناى ملازم طاعت بودن توام با خضوع است و سجده معنائى معروف دارد، و ركوع به معناى منحنى شدن و يا مطلق اظهار ذلت است .
در اين آيه خداى تعالى مريم را ندا داده ، و چون ندا مستلزم توجه شخص ندا شده به سوى ندا كننده است ، قهرا هر جا كلمه ((ندا)) تكرار شود به منزله اين است كه به شخص ندا شده بفهماند من براى تو چند خبر دارم ، خوب به آن اخبار گوش بده و در آيات مورد بحث مى فهماند ما دو خبر برايت آورده ايم : يكى اينكه خداى تعالى تو را با مقام و منزلتى كه نزد او دارى گرامى داشته ، و دوم وظيفه عبوديتى است كه تو بايد ملازم آن باشى ، تا تلافى آن مقام و منزلت بوده باشد، پس اين دستور در عين اينكه دستور به ايفاى وظيفه عبودى است ، دستور به اداى شكر آن مقام و منزلت نيز ، در نتيجه برگشت معناى كلام به اين است كه آيه : ((يا مريم اقنتى ...)) به منزله نتيجه گيرى از آيه : ((يا مريم ان اللّه اصطفيك ...)) باشد و چنين معنا دهد: حال كه خداى تعالى تو را اصطفاء كرده پس جا دارد قنوت و ركوع و سجده كنى و بعيد نيست كه هر يك از سه خصلت نامبرده در اين آيه ، نتيجه و فرعى باشد براى هر يك از سه خصلتى كه در آيه قبلى ذكر شده ، هر چند كه فرع بودن قنوت براى اصطفا، و سجده براى تطهير، و ركوع براى اصطفاى دوم ، آنطور كه بايد روشن نيست ، بر خواننده عزيز است كه با دقت نظر خود، اين ارتباط و فرعيت را كشف كند.
ذَلِك مِنْ أَنبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْك
خداى تعالى اين داستان را جزء اخبار غيبى شمرده ، همانطور كه داستان يوسف (عليه السلام ) را دانسته و فرمود:
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 297
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
◾️حضرت آیتالله بهجت قدسسره◾️
▪️واقعاً آسیه زن فرعون چه ایمانی داشته که درحالیکه به چهار میخ بسته شده بود، میگفت: «رَبِّ ابْنِ لِی عِندَک بَیتًا فِی الْجَنةِ؛ پروردگارا! خانهای در بهشت در نزد خود برای من مقرر بفرما»[تحريم: ۱۱].
▪️خداوند سبحان دربارهی اصحاب کهف میفرماید: «وَ رَبَطْنَا عَلَی قُلُوبِهِمْ؛ دلهایشان را استوار داشتیم»[ کهف: ۱۴].
▪️خداوند ایمان کسانی را که در گرفتاریها ثابت قدم بمانند، تقویت میکند تا هیچ ابتلایی آنها را از پا در نیاورد، و با ایمان و ذکر و اُنس با خدا از دنیا بروند. اگر خدا مُعین و یاور ما نباشد.
◾️در محضر بهجت، جلد۲، ص۲۲۶◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴 حی علی العزا...
☑️عاشورای درون
《 کلُّ یومٍ عاشورا و کلُّ ارضٍ کربلا 》
▪️در کربلای زمین و در عاشورای زمان باید حسینی بود. این حقیقت، هم در آفاق، یعنی جهانِ بیرون و هم در انفس، یعنی جهانِ درون مصداق دارد.
▪️اباعبدالله علیهالسّلام در صحنۀ عاشورا ۷۲ یار داشتند. آن ۷۲ یارِ حسینِ درون، ۷۲ خصلت برجسته هستند.
▪️در عاشورا و کربلای درون باید این ۷۲ خصلت برجسته را به میدان آورد.
▪️ابتدا باید این ۷۲ خصلت را کسب کرد و نه در صحنۀ عمل، یکی یکی به میدان فرستاد و در راه خدا خرج کرد، تا در کربلایِ درون هم حسینی عمل کرد.
▪️وقتی حقّ عاشورا و کربلا به جامعیّتِ تمام ادا میشود، که جنبۀ انفسی و آفاقی، هر دو توأمان وجود داشته باشد...
◾️استاد مهدی طیّب◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴 حی علی العزا...
◾️ختم سورۀ واقعه (تقارن روز اوّل ماه صفر با روز دوشنبه)◾️
▪️مرحوم علّامه مجلسی از حضرت امام سجّاد علیه السّلام روایت کرده است که فرمودند: چون اوّل هر ماه قمری به روز دوشنبه قرار گیرد، شروع به خواندن سورۀ واقعه کن تا چهارده روز.
▪️روز اوّل یک بار، روز دوّم دو بار، روز سوّم سه بار ... تا روز چهاردهم چهارده بار، این سوره را بخوان.
▪️خواندن این سوره بدین ترتیب موجب توسعۀ رزق و آسانی کارهای زندگی و حلّ مشکلات و ادای دیون میگردد و برای هر حاجتی مجرَّب است. علّامه میگوید مکرّر تجربه شده و به نتیجه رسیده است.
▪️دعای ختم هر روز که بعد از پایان خواندن سورهها، فقط یک بار در هر روز خوانده میشود.
▪️دعای روزهای پنجشنبه (چهارم و یازدهم) که پس از خواندن سورهها و دعای ختم هر روز، یک بار خوانده میشود.
✔️دعای ختم هر روز:
▪️اللّهم ارزُقْنی رزقاً حلالاًً طیباً واسعاً مِنْ غیرِ کدٍّ واستَجِب دَعْوَتی مِن غَیرِ ردٍّ وأَعُوذُبِکَ مِنَ الفَضیحَتَیْن الفقرِوالدَّیْنِ وَادْفَعْ عنّی هذَیْن بحقِّ الأِمامَیْن السِبْطَیْنِ اَلحَسنِ والحُسَین علیهماالسّلام اَللّهم یا رازقَ المُقلّین و یا راحِمَ الْمَساکین ویا ذاالقُوهِ المَتین ویا غیاثَ المُسْتَغیِثین ویا خیرَالنّاصرین ایّاکَ نَعْبُدُ وایاک نَسْتَعین. اللهم إنْ کانَ رزقی فِی السّماء فَأَنْزِلْهُ وإن کانَ فِی الأَرضِ فأخْرِجْهُ و إن کانَ بعیداً فَقَرّّبْهُ وإن کانَ قریباً فیَسِّرْهُ وإن کان یَسیراً فَکَثِّرْهُ وإن کانَ کَثیراً فَحَلّلهُ وإن کانَ حلالاً فَطَیّبْهُ وإن کانَ طیباً فَبارِکْهُ لنا برحمتِک یا أَرْحَمَ الرّاحمین وصَلِّ علی محمّدٍ وآله الطّاهرین.
✔️دعای روز پنجشنبه:
▪️یا واحِدُ یا احَدُ یا واجِدُ یا ماجِدُ یا جوادُ یا حلیمُ یا حَنّانُ یا مَنّانُ یا کریمُ اَسئَلُکَ تُحفَهً مِن تُحفاتِکَ تَلُمَّ بِها شَعَثی و تَقضی بِها دَینی و تُصلِحُ بِها شَأنی برحمتِک یا سیِدی. اللهم اِن کانَ رِزقی فِی السَّماءِ فَاَنزِلهُ و اِن کانَ فِی الارضِ فاَخرِجهُ و اِن کانَ بَعیداً فَقَرِّبهُ و اِن کانَ قَریبا فَیَسِّرهُ و اِن کانَ یَسیراً فَکثِرهُ و اِن کانَ کَثیراً فَبارِک لی فیهُ و اَرسِلهُ عَلی اَیدی خِیارِ خَلقِک وَ لا تُحوِجنی اِلی شِرارِ خَلقِکَ و اِن لَم یَکُن فَکِوِّنهُ بکَینونِیَّتِکَ و وَحدانِیّتِکَ اللهم ٱنقُلهُ اِلیَّ حَیثُ اکُونُ و لا تَنقُلنی اِلیهِ حَیثُ یَکُونُ اِنَّک علی کلِّ شَیءٍ قدیرٌ. یا رَحیمُ یا غَنیُّ صلِّ علی محمّدٍ و آل محمّدٍ و تَمِّم عَلَینا نِعمَتَکَ وَ هَنِّئنا کَرامَتَکَ وَ اَلبِسنا عافیَتَکَ بِرحمَتِکِ یا ارحَمَ الرّاحمینَ.
#ختم_سوره_واقعه
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 60-42 آل عمران ، قسمت اول بخش دوم ● منظور از اصطفا (برگزيدن ) و تطهير مريم سلام اللّه عليه
آیات 60-42 آل عمران، قسمت اول
بخش سوم1⃣
● ((ذلك من انباء الغيب نوحيه اليك و ما كنت لديهم اذ اجمعوا امرهم و هم يمكرون ))
وجه اينكه قضاياى مربوط به مريم عليها السلام از اخبار غيبى شمرده شده است
و از اين جهت آن را از اخبار غيبى شمرده كه در عصر نزول قرآن اثرى از اين اخبار در دست نبود، زيرا از داستان مريم آنچه در كتب دينى اهل كتاب آمده به هيچ وجه اعتبار نداشت ، براى اينكه اين كتب از دستبرد تحريف دور نمانده بود، همچنان كه بسيارى از جزئيات داستان زكريا (عليه السلام ) كه در قرآن كريم آمده در كتب عهد قديم و جديد وجود ندارد.
مويد اين وجه جمله بعدى است كه مى فرمايد: ((و ما كنت لديهم اذ يلقون ...)).
و نيز ممكن است منشا غيب شمردن اين داستان را بى سوادى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) و گروندگان به آن جناب بدانيم ، نه تحريف كتب عهدين ، همچنان كه قرآن كريم در خلال داستان نوح مى فرمايد: ((تلك من انباء الغيب نوحيها اليك ما كنت تعلمها انت و لا قومك من قبل هذا...)) ولى وجه اول با سياق موافق تر است ، براى اينكه اگر وجه دوم صحيح بود بايد مى فرمود: ((تو اين داستان را نخوانده اى )) ولى فرموده : تو در هنگام قرعه نزد ايشان نبودى .
وَ مَا كُنت لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلَمَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ...
منظور از ((قلم )) (به فتحه ق و لام ) كه جمع آن ((اقلام )) است چوبه تيرى است كه به وسيله آن قرعه مى اندازند، و آن را ((سهم تير)) نيز مى نامند، پس اينكه فرمود: قلم هاى خود را مى انداختند، معنايش اين است كه قرعه خود را مى انداختند، تا معين كنند كدام يكشان كفيل مريم باشد.
در اين جمله دلالتى هست بر اينكه بگو مگوئى كه جمله ((يختصمون )) آن را حكايت مى كند، بگو مگو و نزاع در تكفل مريم بوده ، همان تكفلى كه در آيه 37 ذكر شده و خلاصه تفصيل همان اجمال است ، و مى فهماند بگو مگويشان به جائى نرسيده در آخر توافق كرده اند در اينكه قرعه بيندازند. و قرعه به نام زكريا در آمده و زكريا عهده دار سرپرستى آن جناب شده .
و چه بسا بعضى از مفسرين احتمال داده اند كه اين بگو مگو و قرعه كشى بعد از سپرى شدن دوران جوانى مريم ، و سال ها تكفل زكريا نسبت به وى بوده و گويا زكريا از كفالتش
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 298
عاجز شده و خواسته است كه شانه از زير اين بار خالى كند. و گويا منشأ
اين احتمال اين بوده كه ديده اند قرآن كريم داستان اين قرعه كشى و بگو مگو را بعد از تمام شدن داستان ولادت مريم ، و اصطفاى وى و بعد از آيه 37 آورده كه در آن ، از كفالت زكريا سخن رفته . پس معلوم مى شود كفالت زكريا دو بار بوده : يكى در اوائل ورود مريم به كليسا در ايام كودكيش و ديگرى در بزرگساليش كه زكريا مى خواسته از كفالت مريم شانه خالى كند، و در آخر به حكم قرعه باز عهده دار آن شده است .
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 60-42 آل عمران، قسمت اول بخش سوم1⃣ ● ((ذلك من انباء الغيب نوحيه اليك و ما كنت لديهم اذ اجمعوا
● ((ذلك من انباء الغيب نوحيه اليك و ما كنت لديهم اذ اجمعوا امرهم و هم یمکرون))2⃣
ليكن صرف اينكه در اين سوره دو جا از كفالت سخن رفته ، يكى در آيه 37، و يكى در آيه مورد بحث ، دليل نمى شود كه واقعه دو بار اتفاق افتاده باشد، به شهادت اينكه مى بينيم در سوره يوسف دو بار از توطئه برادران عليه آن جناب خبر داده ، يكى در آيه : 8 و 9 و10 و بار ديگر در آيه : 102 در حاليكه واقعه ، يك واقعه است ، اين كار هيچ عيبى ندارد، زيرا در اينگونه موارد گوينده يا مى خواهد در نوبت اول به بعضى از خصوصيات آن اشاره كند و در نوبت دوم به بعضى ديگر، و يا منظورش اين است كه با تكرار آن ، ادعا و مقصود خود را ثابت نمايد، و اتفاقا در داستان زكريا نكته اول منظور بوده ، و در داستان يوسف نكته دوم .
(در اول سوره كه سخن از تكفل زكريا بود، براى اين بود كه اين تكفل و سركشى كردن همه روزه به غرفه مريم زمينه اى شد براى اينكه طمع زكريا (عليه السلام ) تحريك شود، و فكر كند خدائى كه مى تواند از عالم غيب طعامهاى غير موسمى براى مريم بفرستد، چرا نتواند مرا در موسم پيرى فرزند دار كند؟ و در آيه مورد بحث غرض ، شرح داستان تكفل است ، به خلاف سوره يوسف كه در هر دو مورد مى خواهد دعوى خود را اثبات كند، و آن اين بود كه تو از داستان يوسف هيچ آگهى نداشتى ، ما آن را به تو وحى كرديم ((مترجم ))).
إِذْ قَالَتِ الْمَلَئكَةُ يَمَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشرُكِ
ظاهرا منظور از اين بشارت همان ماجرائى است كه در جاى ديگر حكايت كرده و فرموده : ((پس ما روح خود را نزد او فرستاديم و او خود را براى مريم به صورت بشرى تمام عيار مجسم كرد، به طورى كه مريم گفت : من به رحمان پناه مى برم از شر تو، تو اگر مردى با تقوا بودى اينجا نمى آمدى ، روح ما به وى گفت : ((قال انما انا رسول ربك لاهب لك غلاما زكيا...))، پس بشارتى كه در آيه مورد بحث به جمع فرشتگان نسبت داده شده همان بشارت است كه در سوره مريم به شخص روح نسبت داده .
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 299
حال چرا چنين كرده ، بعضى از مفسرين در توجيهش گفته اند: مراد از ملائكه همان جبرئيل است و اگر يك ملك را ملائكه خوانده از باب تعظيم آن يك ملك بوده است ، همچنان كه خود ما در گفتگوهاى خود مى گوئيم : فلانى خيلى جاها رفته و سياحت ها كرده ، كشتى ها سوار شده با اينكه بيش از يك كشتى سوار نشده . و يا مى گوئيم : مردم درباره فلانى چنين و چنان مى گويند با اينكه همه مردم نگفته اند و تنها يك نفر گفته و از اين قبيل تعبيرها معمول است و نظير اين اختلاف تعبير در داستان قبلى زكريا هم آمده ، يك جا فرموده بود: ((فنادته الملائكه ملائكه او را ندا دادند)) دنبالش فرمود: خدا چنين و چنان مى كند)).
بعضى ديگر گفته اند: در داستانى كه آيه
مورد بحث حکایتش می کند، یعنی در ندا دادن مریم فرشتگان دیگر با جبرئیل بوده اند.
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴 حی علی العزا... ◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شب نهم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه. ق ، برا
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی،روز دهم ماه مبارک رمضان۱۴۴۲ ه .ق ، برابر با ۱۴۰۰/۲/۳◾️
◾️جلسه شانزدهم«شرح رساله لقاالله»◾️
✔️«اقرا وارق»بخوان و بالا برو
▪️این فرمایشی که امیر المؤمنین به فرزندشان محمد حنفیه فرمودند،(و اعلم أن درجات الجنه على عدد آیات القرآن ...)قاعده عجیبی است که اگر کسی بخواهد قرآن را که نفس ناطقه انسانی و سراسر قرآن درجات جنت و بهشت انسانی است، تفسیر انفسی بکند باید به این« واعلم»توجه کند.
▪️بدین سان که: هر آیه ای از قرآن کریم راتلاوت می کند یک درجه ای از در جات قرآنی را دریافت می کند.
▪️حال اگر کسی بپرسد بهشت چند درجه است ؟مثلا بهشت یک جنبه پلکانی داشته باشد ،کانه انسان درمقابل درجه ای از درجات ارتقایی قرار می گیرد،
▪️چرا که درساختمان ، راه پله را برای این میسازند که انسان می خواهد از طبقه ای به طبقات بالا تر برسد.
هر پله به مثابه ی درجه ای که شخص آن را سکوی بالا رفتن خود قرار میدهد تا به پله دوم صعود کند به همین ترتیب ارتقاء می یابد تابه طبقه مورد هدف خود برسد.براین اساس هدف جنبه صعودی وارتقایی دارد.
▪️قرآن هم درجاتی دارد که در آیه ۸۲ سوره اسرا آمده است :
«و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمومنین و لا یزید الظالمین الا خسارا»
ما آنچه رابرای مؤمنان از قرآن نازل می کنیم مایه شفا و رحمت است ولی ظالمین را جز زیان نمی افزاید.
▪️قرآن بر کسی که بخواهد از پله ها بالابرود ، ارتقاء یابد، درجه است ولی برای ظالمان درکات می باشد.
حال چرا قرآن برای ظالمین خسارت است؟
برای اینکه ظالم نمی خواهد با قرآن بالا برود. او برای هدفش به طرف پایین پله ها در حرکت است.
وقتی انسان از پله ها بالا می رود، شعاع دیدش وسیعتر می شود ، ولی وقتی انسان از پله ها پایین می آید. شعاع دیدش کمتر می شود تا به قعر چاه سقوط می کند
پیامبراسلام در جمع صحابه در حال فرمایشاتی بودند که یک دفعه فرمودند : من همین الان،سنگی که ۷۰ سال پیش وارد چاه جهنم شده بود و اکنون به ته چاه رسیده است ،صدایش را شنیدم.
▪️اصحاب هیچ سوال نکردند،وقتی بیرون رفتند دیدند سروصدایی از خانه همسایه می آید وگفته شده فلانی مرده و۷۰ سال هم داشت.
قرآن برای کسی که بخواهد بالا برود درجات است و برای کسی مثل ظالم که نمی خواهد بالا برود درکات جهنمی است.
▪️در «د ر ج و د ر ک » میل به رسیدن و وصول است .
در درج حالت ارتقاء و بالا رفتن است ، ولی در درک میل به پایین آمدن و سقوط است.
قرآن کتابی است که وقتی مومن می آید واز آن استفاده می کند،گام به گام که بر می دارد درجات است ولی همین که ظالم از آن استفاده می کند،گام به گام که بر میدارد درکات است.
▪️بدین سبب است که به قاری قرآن در روز قیامت گفته میشود،این قرآن رابخوان وبالا بیا.
بدان که درجات بهشت به اعداد آیات قرآن است.پس نشان از آن دارد که درجات متفاوت است و جنبه ارتقایی دارد.
این بسته به انسان است که چه اندازه از قرآن بهره مند شده باشد و به همان اندازه درجات پیدا میکند.
▪️فهم از قرآن هم بستگی به افراد دارد یک عده فهم توحید الوهی پیدا می کنند و عده ای هم توحید وجودی.
آنهاییکه قائلین به توحید وجودی را مشرک میدانند،بدانند که خودشان مشرکند.چرا که توحید الوهی مترتب بر توحید وجودی است.
اگر قائل به چندین وجود باشیم باید قائل به چندین الله باشیم.
▪️الله وجودی است که در ذات خودش وجود خودش است و عدم در آن راه ندارد و آنگاه میبینیم الله یکی بیشتر نیست و وجود هم یکی بیشتر نیست،
▪️عقل و زمین و آسمان و غیره هم وجودند ولی وقتی به حاق ذات آن وجود نگاه میکنیم،میبینیم از یکی بیشتر نیست،انسان در وحدت وجود است که خیلی راحت میتواند وجودالوهیت و لااله الاالله را اثبات کند.
✔️چرا که توحید الوهی مترتب بر توحید وجودی است.
▪️با توجه به فرمایش امام،اگر ظاهر روایت را توجه کنیم که درجات بهشت به اعداد آیات قرآنی است،قرآن ۶۶۶۶ آیه دارد و هر عدد از اعداد این آیات یک جنت و بهشت واقع بشوند
درجات بهشت میشود،۶۶۶۶ درجه.حال اگر فقط به ظاهر روایات توجه کنیم.
#رمضان_۱۴۰۰
#جلسه_شانزدهم_روز_۳_۲_۱۴۰۰
#شرح_رساله_لقاءالله
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴 حی علی العزا...
☑️در روز سوم صفر مستحب است دو رکعت نماز با روشی مخصوص، خوانده شود.
◾️شیوه خواندن نماز مستحبی در روز سوم ماه صفر◾️
▪️«مستحب است انسان در روز سوم ماه صفر دو ركعت نماز، در ركعت اول سورهی حمد و سورهی فتح (إنا فتحنا)
و در رکعت دوم سورهی حمد و توحيد بخواند
▪️ و بعد از سلام نماز، صد مرتبه صلوات بفرستد و صد مرتبه بگويد:«اللَّهُمَّ الْعَنْ آلَ أَبِي سُفْيَانَ؛ خدايا لعنت كن آل ابى سفيان را» و صد مرتبه استغفار كند؛
پس حاجت خود را بخواهد.
◾️اقبالالاعمال، ج٢، ص٦٢٢◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 60-42 آل عمران، قسمت اول بخش سوم1⃣ ● ((ذلك من انباء الغيب نوحيه اليك و ما كنت لديهم اذ اجمعوا
آیات 60-42 آل عمران، قسمت اول
بخش چهارم1⃣
● وجه تعبير به ((ملائكه )) در جمله ((اذ قالت الملائكة ...))
ولى آنچه بعد از تدبر در آيات راجع به ملائكه به دست مى آيد، اين است كه ملائكه همه در يك رديف و يك مقام نيستند، بين آنان از نظر قرب به خداى تعالى تقدم و تاخر هست ، آنكه متاءخر است تابع محض اوامر متقدم است ، بطورى كه افعالش عين فعل متقدم به حساب مى آيد و گفتارش هم عين گفتار او است ، نظير وصفى كه در خودمان مشاهده مى كنيم ، افعال قوا و اعضايمان را فعل خود نيز مى دانيم ، بدون اينكه فعل را دو تا فعل كنيم و مى گوئيم : چشمم او را ديد و گوشم آن را شنيد و اعضاى بدن من چنين و چنان كرد و اين نامه را دست من نوشته ، و اين نقشه را بندهاى انگشتانم كشيده ، و در عين حال مى گوئيم : من او را ديدم و آن را شنيدم و چنين و چنان كردم و اين نامه را نوشته ، اين نقشه را كشيدم .
همانطور كه عمل اعضاى ما كه تابع ما هستند عمل خود ما نيز هست ، همچنين اعمال و اقوال ملائكه كه تابع فرشته روح عليه السلام اند، عمل و قول خود روح نيز هست ، براى اينكه ملائكه تابع او هستند و هر چه مى كنند به امر او مى كنند و به همين اعتبار است كه مى بينيم خداى تعالى قبض ارواح را كه ملائكه موكل بر ارواح ؟ مباشر آنند عمل خودش و هم عمل آن ملائكه دانسته ، در عين اينكه آن را به فرشتگان مباشر نسبت داده ، و فرموده : ((حتى اذا جاء احدكم الموت توفته رسلنا))، و در عين حال آن را به ملك الموت كه فرمانده و متبوع آن فرشتگان است نسبت داده مى فرمايد: ((قل يتوفيكم ملك الموت الذى وكل بكم )) و در عين حال همين قبض ارواح را به خودش نسبت داده ، مى فرمايد: ((اللّه يتوفى الانفس حين موتها))
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 300
باز نظير اين جريان را در مساءله وحى مى بينيم كه يك جا آن را به خودش نسبت داده ، مى فرمايد: ((انا اوحينا اليك ))، و جاى ديگر آن را به روح الامين نسبت داده ، مى فرمايد: ((نزل به الروح الامين على قلبك ))، در جاى ديگر به ملائكه كرام و صالح منسوب نموده ، مى فرمايد: ((كلا انها تذكره ، فمن شاء ذكره ، فى صحف مكرمه ، مرفوعه مطهرة ، بايدى سفرة ، كرام بررة )).
پس معلوم شد كه بشارت دادن جبرئيل عين بشارت دادن مامورين زير دست او است ، كه جمعى از سادات فرشتگان و مقربين درگاه خدايند، چون قرآن كريم درباره ايشان فرموده : ((انه لقول رسول كريم ، ذى قوه عند ذى العرش مكين ، مطاع ثم امين ))، و ان شاء اللّه در تفسير سوره فاطر توضيح بيشتر اين بحث خواهد آمد.
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 60-42 آل عمران، قسمت اول بخش چهارم1⃣ ● وجه تعبير به ((ملائكه )) در جمله ((اذ قالت الملائكة ..
آیات 60-42 آل عمران، قسمت اول
بخش چهارم2⃣
● وجه تعبير به ((ملائكه )) در جمله ((اذ قالت الملائكة ...))
مويد گفتار ما كلام خداى عزوجل است كه در آيه بعدى مى فرمايد: ((كذلك اللّه يفعل ما يشاء))، چون از ظاهر آن بر مى آيد كه گوينده آن خداى سبحان است و در عين حال مى بينيم كه همين سخن
را در سوره مريم در داستان روح ، به روح نسبت مى دهد، آنجا كه به مريم مى گويد: ((انما انا رسول ربك لاهب لك غلاما زكيا))، مريم مى پرسد، كجا مى توانم فرزند دار شوم با اينكه نه بشرى با من تماس گرفته و نه خود زنى زناكار بوده ام ؟ روح در پاسخش مى گويد: ((كذلك قال ربك هو على هين ...)).
مطلب ديگر اينكه سخن گفتن ملائكه و روح با مريم دلالت مى كند بر اينكه آن جناب محدثه بوده ، بلكه جمله :
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 301
((فارسلنا اليها روحنا فتمثل لها بشرا سويا))، كه در سوره مريم آيه 17 است و مربوط به همين داستان است ، دلالت دارد كه مريم (عليها السلام ) روح را با چشمان خود ديده ، نه اينكه تنها صداى او را شنيده باشد. و ما ان شاء اللّه ادامه اين بحث را در بحث روايتى آينده مى آوريم .
بِكلِمَةٍ مِّنْهُ اسمُهُ الْمَسِيحُ عِيسى ابْنُ مَرْيَمَ
در تفسير سوره بقره مى فرمود: ((تلك الرسل فضلنا بعضهم على بعض ))، بحث در معناى كلمه خدا گذشت ، و لفظ ((كلمه )) و ((كلم )) نظير لفظ ((تمره )) و ((تمر)) است ، اولى در هر دو، جنس را مى رساند و دومى از هر دو، در فرد استعمال مى شود، و لفظ كلمه هم بر لفظى اطلاق مى شود كه بر معنائى دلالت كند، (در مقابل لفظ بى معنا و موهوم كه كلمه اش نمى خوانند) و هم بر جمله اطلاق مى گردد، حال چه اينكه آن جمله نظير ((زيد قائم است )) كه تمام بوده و سكوت بر آن صحيح باشد، و يا نظير جمله اگر زيد قائم باشد، ناتمام و براى شنونده سؤال انگيز باشد، (كه اگر زيد قائم باشد چه مى شود، و يا چه مى كنى )، همه اينها كه گفتيم معناى لغوى كلمه بود و اما به حسب اصطلاحى كه قرآن كريم براى خود دارد و كلمه را به خداى تعالى نسبت مى دهد، معناى آن ، عبارت است از هر چيزى كه اراده خدا را ظاهر كند، (همانطور كه به حسب معناى لغوى كلمه عبارت بود از لفظى كه منظور باطنى گوينده را براى شنونده ظاهر كند) حال چه اينكه كلمه خدا امر تكوينى او باشد و با آن امر چيزى را از كتم عدم به عالم هستى بياورد، و ظاهر سازد و يا كلمه وحى و الهام باشد و براى شخص پيامبر و يا محدث اراده او را ظاهر كند.
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
◾️همراهی با امام حسین علیهالسّلام در ظاهر و باطن در محرّم و صفر◾️
▪️در این ایام همراه قافلۀ اباعبدالله الحسین علیه السّلام باشیم. با دل همراه امام حسین علیه السّلام باشیم.
▪️از روز هشتم ماه ذیالحجّه که اباعبدالله علیه السّلام از مکه به سمت کربلا حرکت کردند یک دوست اهل بیت علیهم السّلام و یک عاشق و شیدای اباعبدالله الحسین علیه السّلام یک لحظه از ایشان جدا نیست
▪️هر روز صبح که سر از خواب بر میدارد فکر میکند الان امام حسین علیه السّلام کجاست؟ بین راه مکه تا کربلا به کدام منزل رسیدند؟ چکار میکنند؟ اهل بیت علیهم السّلام چه میکنند؟ این همراهان و یاران صدیق و اصحاب پاکباز اباعبدالله علیه السّلام در چه حال و هوایی هستند؟ یک لحظه نمیتواند از یاد انها خارج شود... منزل به منزل همراه امام حسین علیه السّلام است.
▪️در سیر باطنی هم همینگونه است. مقتدا و پیر و مرشد سالک الی الله اباعبدالله علیه السّلام است. در باطن هم منزل به منزل با امام حسین علیه السّلام همراه است...
▪️سالک الی الله در این ایّام، هم توجّهاش به سِیر ظاهری اباعبدالله علیه السّلام است و هم در سیر باطنی منازل سلوک را طی میکند..
◾️استاد مهدی طیب◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴 حی علی العزا...
▪️صفر، ماهی است که خاتم الانبیاء (صلی الله علیه وآله) در آن رحلت میکند. ظرفی از زمان که جایگاه فقدان نبوت است. لذا نَحس و بلاخیز است. هر جایگاهی که فاقد روح نبوت باشد، نحس و بلاخیز است.
▪️البته زمان و مکان، به خودی خود، نه نحساند و نه سعد. اما اتفاقهایی که در آنها روی میدهد بدانها رنگ میدهد و سبب نحسی یا سعدی آندو میگردد. مانند روز عاشورا و مکان کربلا که نقش ویژهای در تربیت نفوس دارد.
▪️ماه صفر نیز جایگاه رحلت خاتم الانبیاء (صلی الله علیه وآله) است. و هرجا که روح نبوت نباشد نحس خواهد بود. اما ربیعالاول (که جایگاه میلاد نبی است) سعد و موجب رشد آدمی است.
▪️اینکه پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: «هرکه مرا به خروج صفر بشارت دهد، او را به بهشت بشارت میدهم». مراد این است که هرکس از اقامت در صفر (فقدان روح نبوت) خارج شود، وارد بهشت شده است.
▪️حرام و مکروه، «صفر» اند؛ یعنی فاقد روح نبوت هستند، و واجب و مستحب، «ربیع» اند؛ یعنی واجد روح نبوت هستند.
#استاد_محمود_امامی
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴 حی علی العزا...
◾️زیارت، تغییر اردوگاه؛ از اردوگاه جهل به اردوگاه عقل◾️
▪️زیارت، در واقع تغییر اردوگاه است؛ از اردوگاه جهل به اردوگاه عقل.
▪️زائر با تشرّف به محضر مزور، از اردوگاه جهل که سرداران و رزمندگان آن، شهوت و غضب، هوای نفس و دنیاطلبی و رذائل اخلاقی است، جدا میشود؛ صف جدا میکند و ملحق میشود به سپاه عقل.
▪️سرداران و رزمندگان سپاه عقل هم ایمان، یقین، تسلیم، رضا، اخلاص، تقوا و فضائل اخلاقی است.
▪️زیارت یک تغییر اردوگاه اینچنینی است. این نکته را در خیمهگاه برای عزیزان گفتم که ما الان به خیمۀ اباعبدالله الحسین علیه السّلام ملحق شدهایم. میدانید که شب عاشورا ۳۵ نفر از لشکریان عمرسعد، جدا شدند و به سپاه اباعبدالله الحسین علیه السّلام ملحق شدند و فردای آن روز هم به شهادت رسیدند و به آن مرتبۀ عظیم دست پیدا کردند. خوب این نماد بیرونی است.
▪️یک نماد درونی هم دارد؛ یعنی امام حسین علیه السّلام در درون ما همان حقیقت عقل است و عمرسعد همان حقیقت جهل.
▪️این رویارویی در کربلای زمین و ارض وجود ما و عاشورای درون ما، بین جنود عقل و جهل برقرار است. حال اگر کسی از جنود جهل جدا شود و به جنود عقل ملحق شود، در واقع همان اتّفاق افتاده است؛ اینکه «کُلُّ یَومٍ عاشوراء وَ کُلُّ اَرضٍ کَربَلاء» حقیقتش همین است.
▪️ما تا دیروز در دنیا غرق بودیم؛ الان آمدیم به لشکر امام حسین علیه السّلام ملحق شدیم؛ از لشکر عمرسعدِ درونمان جدا شدیم و به لشکر امام حسین باطنمان ملحق شدیم و انشاءالله طوری باشد که دوباره پشیمان نشویم و برنگردیم.
▪️یعنی این حرکت ظاهری که به صورت زیارت مقرّر و وضع شده، آن حقیقت باطنی را میرساند؛ اینکه انسان از خانه و زندگی و شغل و عنوان و همه چیز خودش میبُرد و به مزور ملحق میشود، در واقع همان جدا شدن از آن ویژگیها و خصلتهای منفی است؛ از آن دنیاطلبیها و هواپرستیها و خودخواهیها و خودبینیها و رذائل، و ملحق شدن به لشکر فضائل.
▪️بنابراین زیارت یک نوع تغییر اردوگاه است. یعنی فرد قطع رابطه میکند؛ مثل حرّ بن یزید ریاحی دیدید که چطور بُرید؛ از همۀ مقاماتش، فرماندهیاش، عنوانش، سلامتش و جانش... از همه چیز بُرید و آمد به لشکر امام حسین علیه السّلام ملحق شد. زیارت یک چنین حقیقتی است.
▪️انشاءالله انسان در زیارت اینگونه قصد کند؛ چون میرود که به لشکر و سپاه مزور ملحق شود.....
◾️استاد مهدی طیّب ۸۸/۰۷/۰۲◾️
#زیارت
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴 حی علی العزا...
▪️اینکه هنگام ورود به حرم ائمّه علیهم السّلام میگویی: رَبِّ اَدخِلنى مُدخَلَ صِدقٍ وَ اَخرِجنى مُخرَجَ صِدقٍ، یعنی خدایا کاری کن با صدق پیش این آقا بروم و از پیش ایشان هم با صدق پیش شما بیایم.
▪️وقتی به حرم ائمّه علیهم السّلام مشرف میشوید، زود داخل نشوید. دم در توقّف کنید و اذن دخول بخوانید تا رغبتتان طلوع کند و قطرهی اشکی بر چشمتان بنشیند. اوّل دل را جلو بفرستید. اشک نشانهی این است که اجازهی ورود دادهاند. بعد وارد شوید و همانطور که افرادی که در زمان حیات ظاهری امام علیه السّلام خدمت ایشان میرسیدند، سلام میکردند، به ایشان سلام کنید. زیارتنامههای طولانی گاهی اوقات انسان را از امامی که در محضرش ایستاده است، غافل میکند. در داخل صحن و حرم ائمّه علیهم السّلام هم احترام زائران و خدّام را نگه دارید، هر کس چیزی به شما گفت، آن را از جانب امام بدانید و ادب کنید و بپذیرید. صدای همهمهای که بالای صدای تک تک زائران به گوش میرسد، صدای ملائکه را همراه دارد.
▪️عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی▪️
◾️مصباح الهدی
تٱلیف استاد مهدی طیّب◾️
#زیارت_اهلبیت_علیهمالسلام
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 60-42 آل عمران، قسمت اول بخش چهارم2⃣ ● وجه تعبير به ((ملائكه )) در جمله ((اذ قالت الملائكة ..
آیات 60-42 آل عمران، قسمت اول
بخش پنجم
● گفتار معصومين در تفسير ((كلمه ))
حال ببينيم در آيه مورد بحث ((كلمه )) به چه معنا است ؟ بعضى گفته اند: مراد از آن حضرت مسيح (عليه السلام ) است ، به اين اعتبار كه انبياى قبل از مسيح و يا خصوص اسرائيليان از انبياء، مردم را بشارت داده بودند به اينكه به زودى نجات دهنده بنى اسرائيل مى آيد، و صحيح است كه خداى تعالى در چنين مورد بفرمايد: مسيح همان كلمه اى است كه قبلا مى گفتم و نظير اين تعبير را در ظهور موسى (عليه السلام ) آورده و فرموده : ((و تمت كلمه ربك الحسنى على بنى اسرائيل بما صبروا))، ليكن اين توجيه درست نيست براى اينكه هر چند با بشارتهاى كتب عهدين مى سازد،
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 302
ولى با قرآن كريم نمى سازد، چون قرآن كريم قبلا بشارت آمدن عيسى (عليه السلام ) را نداده بود، تا بگوئيم : ((كلمه )) در اين آيه به معناى آن بشارتى است كه قبلا داده بود، بلكه قرآن ، عيسى (عليه السلام ) را بشارت آور معرفى نموده ، نه كسى كه مردم از پيش بشارت آمدنش را شنيده باشند، علاوه بر اينكه سياق جمله : ((اسمه المسيح )) با اين توجيه تناسبى ندارد، چون ظاهر اين عبارت اين است كه لفظ ((مسيح )) نام خود كلمه است ، و يا به عبارت ديگر كلمه خود عيسى است نه نام ظهور او و يا ظهور كلمه اى كه قبلا به وسيله انبياء وعده اش داده شده بود.
و چه بسا گفته باشند كه مراد از ((كلمه ))، عيسى (عليه السلام ) است ، چون عيسى (عليه السلام ) روشنگر تورات براى مردم است ، و مرادى كه خداى تعالى از تورات دارد بيان مى كند، و براى مردم ، آن مطالبى را كه يهوديان در تورات اضافه كرده اند مشخص مى سازد، و اختلافى را كه در امور دينى دارند برطرف مى سازد، همچنان كه خود آن جناب به حكايت قرآن در خطاب به بنى اسرائيل فرموده : ((و لابين لكم بعض الذى تختلفون فيه )) ليكن اين نكته هر چند كه تعبير به كلمه را توجيه مى كند، ولى آيه شريفه از قرينه اى كه مساعد با اين توجيه باشد خالى است .
و چه بسا گفته باشند كه مراد از ((كلمه منه )) خود بشارت است ، مى خواهد به مريم خبر دهد كه به عيسى (عليه السلام ) حامله مى شود و عيسى (عليه السلام ) از او متولد خواهد شد و خلاصه مى خواهد بفرمايد: خداى تعالى به تو بشارت مى دهد به كلمه اى از خود و آن كلمه اين است : بشارت مى دهد تو را به اينكه به زودى بدون اينكه با مردى تماس گرفته باشى عيسى از تو متولد مى شود، اين توجيه نيز درست نيست ، چون در ذيل آيه فرموده : اسم آن كلمه مسيح است و بنابراين توجيه اسم كلمه ((مسيح )) نيست بلكه اسمش بشارت است .
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
🏴 حی علی العزا...
▪️بدان که صحبت [همنشینی] اثرهای قوی و خاصیّتهای عظیم دارد. هر سالکی که به مقصد نرسید و مقصود حاصل نکرد از آن بود که به صحبت دانایی نرسید...
▪️هرکه هرچه یافت از صحبت دانا یافت. باقی این همه ریاضات و مجاهدات بسیار، و این همه آداب و شرایط بیشمار از جهت آن است که تا سالک شایسته صحبت دانا گردد. که سالک چون شایسته به صحبت دانا گشت، کار سالک تمام شد.
▪️ای درویش، اگر سالکی یک روز بلکه یک لحظه به صحبت دانایی رسد و مستعد و شایستۀ صحبت دانا باشد بهتر از آن بود که صد سال، بلکه هزار سال به ریاضات و مجاهدات مشغول باشد.
◾️ #شیخ_عزیزالدین_نسفی
(انسان کامل)◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️اربعین در آیینۀ عرفان
▪️عاشورا تا اربعین، دربرگیرندۀ قوس نزول و قوس صعود است. در تعیّن، این یک سیر کامل است. لذا یک دوست اهلبیت علیهم السّلام، یک مؤمن، یک شیعۀ دلدادۀ اهلبیت علیهم السّلام، در این چهل روز یک چلّۀ کامل را طی میکند ...
▪️نیمۀ اوّل این سیر از عاشورا تا اوّل صفر اتّفاق میافتد. از حسین علیه السّلام تا یزید، از اعلی علّیّین تا اسفل السّافلین، از کربلا تا شام.
▪️نیمۀ دوم سیر، از اسفل السّافلین است؛ یعنی از شام ویران، از یزید پلید فاصله گرفتن و دوباره برگشتن به نزد حسین علیه السّلام ...
۸۶/۱۲/۰۹
#اربعین_حسینی
@mohamad_hosein_tabatabaei
آیات 60-42 آل عمران، قسمت اول
بخش ششم
● معناى ((كلمه خدا)) و مراد از ((كلمه )) در جمله : ((يبشرك بكلمة منه ...))
و چه بسا گفته باشند كه مراد از كلمه خود عيسى (عليه السلام ) است ،
چون عيسى كلمه ايجاد است ، يعنى مصداق كلمه ((كن )) است و اگر خصوص عيسى (عليه السلام ) را كلمه خوانده ، با اينكه هر انسانى و بلكه هر موجودى مصداقى از كلمه ((كن )) تكوينى است براى اين بود كه ولادت ساير افراد بر طبق مجراى اسباب عادى و مالوف صورت مى گيرد، نطفه مرد با عمل نكاح به نطفه زن مى رسد و عوامل مقارن با اين عمل دست به كار مى شوند تا فرزند متولد شود و به همين جهت ولادت را مستند به عمل نكاح مى كنند،
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 303
همانطور كه ساير مسببات را به اسبابش مستند مى كنند، و چون انعقاد نطفه عيسى از اين مجرا نبوده و پاره اى از اسباب عاديه و تدريجيه را نداشته ، قهرا هستيش مستند به صرف كلمه تكوين بوده ، بدون اينكه اسباب عاديه در آن دخالت داشته باشد، پس عيسى خود كلمه است و آيه : ((و كلمته القيها الى مريم و روح منه )).
و نيز آخر آيات مورد بحث كه مى فرمايد: ((ان مثل عيسى عند اللّه ، كمثل آدم خلقه من تراب ، ثم قال له كن فيكون )) مويد اين معنا است و به نظر ما اين وجه بهترين وجه در تعبير عيسى (عليه السلام ) به كلمه است.
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
☑️منتظر همراه نباش
❞ عینصاد( علی صفائی حائری)
▪️﮺ من بسيار ديده ام دلهاى مشتاق و آرزوهاى جوانى را، كه با توجّه و ديدار و يا نقل حكايت معنويت بزرگان، به طلبگى روى مى آوردند و با خيال خام و بدون توجّه به فاصله ها و مراحل كار، با اشتياق به صرف و نحو آويختند و از فقه و اصول بالا رفتند و پس از تجربه ى اين علوم و پس از ديدار با نقطه ضعفهاى همراهان و پيشكسوتان، سر خوردند و روى برتافتند و رفتند و رفتند؛ و يا زمينگير و ذليل ماندند و يك عمر را به حسرت و كاشكى گذراندند.
▪️و اين داستان، فقط در طلب فقه و راه طلبگى نيست، كه در هر راهى از خدمت و عبادت و جهاد و فداكارى، اين مشكلات و اين پيچ و خم ها و اين فراز و نشيب راه و شماتت دوست و دشمن و كوتاهى همراهان و پيشكسوتان هست. و اين تويى كه بايد با شناسايى هدف، منتظر همراه و متوقّع راحتى راه نباشى، كه مردان راه، آنجا كه پرچم را به دست گرفتند، منتظر نماندند و دل به ترس نسپردند و درهاى قلعه ى خيبر را پيش از رسيدن تمامى نيرو از جاى كندند. ﮺
◾️نامه هاى بلوغ | ص ۱۸۵◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴 حی علی العزا...
✔️حرکت کاروان اسرای کربلا از شام به سمت کربلا
▪️ترس یزید پس از سوگواریها و روشنگریهای اُسرای اهل بیت علیهم السّلام در شام و دستور خروج کاروان اسرا از شام در نهم ماه صفر
#مناسبات_ماه_صفر
✔️عمّار یاسر
▪️شیعۀ ناب و دوست فدایی اهلبیت علیهم السّلام
▪️یار با وفای امیرالمومنین علی علیه السّلام
▪️شهادت در نهم صفر و در جریان جنگ صفّین
◾️۸۷/۱۱/۱۷ استاد مهدی طیب◾️
#مناسبات_ماه_صفر
✔️جنگ نهروان - روز نهم ماه صفر
▪️قلع و قمع خوارج جنگ صفّین در جنگ نهروان و درآوردن چشم فتنه به تعبیر امیرالمؤمنین علی علیه السّلام ...
#مناسبات_ماه_صفر
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 60-42 آل عمران، قسمت اول بخش ششم ● معناى ((كلمه خدا)) و مراد از ((كلمه )) در جمله : ((يبشرك ب
آیات 60-42 آل عمران، قسمت دوم
بخش اول
● وجه تسميه عيسى به مريم (عليهما السلام ) به ((مسيح ))
و كلمه ((مسيح )) به معناى ممسوح است . و اگر آن جناب را به اين نام ناميدند، به اين مناسبت بوده كه آن جناب ممسوح به يمن و بركت بوده و يا براى اين بوده كه آن جناب ممسوح به تطهير از گناهان بوده و يا با روغن زيتون تبرك شده ممسوح گشته ، چون انبياء روغن زيتون به خود مى ماليدند و يا بدين جهت است كه جبرئيل بال خود را در هنگام ولادت آن جناب بر بدن او ماليده تا از شر شيطان محفوظ باشد و يا براى اين بوده كه آن جناب همواره دست بر سر ايتام مى كشيده و يا براى اين بوده كه دست بر چشم اشخاص نابينا مى كشيده و آنان را بينا مى كرده و يا بدين جهت مسيحش خواندند كه دست بر بدن هيچ بيمارى نمى كشيده مگر آنكه شفا مى يافته ، اينها وجوهى است كه در وجه تسميه عيسى بن مريم (عليهما السلام ) به مسيح ذكر كرده اند.
ليكن آن وجهى كه مى توان بدان اعتماد نمود اين است كه لفظ مسيح در ضمن بشارتى كه جبرئيل به مادرش داده بود آمده ، و قرآن آن بشارت را چنين حكايت نموده : ((ان اللّه يبشرك بكلمه منه اسمه المسيح عيسى بن مريم ...))، پس قبل از آنكه آن جناب كورى را بينا كند و يا بيمارى را شفا دهد و اصولا به حكم اين آيه قبل از ولادت ، مسيح ناميده شده بود.
و كلمه ((مسيح )) عربى كلمه ((مشيحا))ى عبرى است كه در كتب عهدين عبرى زبان آمده و بطورى كه از آن دو كتاب استفاده مى شود، رسم بنى اسرائيل چنين بوده كه هر پادشاهى تاجگذارى مى كرده ، از جمله مراسم تاجگذارى اين بوده كه كاهنان او را با روغن مقدس مسح مى كردند
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 304
تا سلطنتش مبارك شود و بدين مناسبت پادشاه را مشيحا مى گفتند، كه يا به معناى خود شاه است و يا به معناى مبارك است .
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
🏴 حی علی العزا...
◾️حضرت آیتالله بهجت قدسسره◾️
▪️مجلس روضه فقط روضهخوانی نیست؛ بلکه مجلس درس احکام، معارف، عقاید و ترویج مذهب است.
◾️رحمت واسعه، ویراست سوم، ص٣١٩◾️
◾️حضرت آیتالله بهجت قدسسره◾️
▪️ما امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف را دوست می داریم، چون امیر نحل(فرمانده کل) است؛ امور ما مطلقاً به وسیله او به ما می رسد؛ و او را پیغمبر صلیاللهعلیهوآله برای ما امیر قرار داده است؛
▪️و پیغمبر را دوست داریم، چون خدا او را واسطه بین ما و خود قرار داده؛
▪️و خدا را دوست داریم، برای اینکه منبع همه خیرات است و وجود ممکنات، فیض اوست.
◾️کتاب حضرت حجت(عجل الله)، مجموعه بیانات آیتالله بهجت پیرامون حضرت ولیعصر(عجل الله)_ص١٨٠◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی،روز دهم ماه مبارک رمضان۱۴۴۲ ه .ق ، برابر با ۱۴۰۰/۲/۳◾️ ◾️جلسه
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی شبِ یازدهم ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ ه.ق ،برابر با ۱۴۰۰/۲/۳◾️
◾️جلسه هفدهم « شرح رساله لقاءالله » ، قسمت اول ،از دقیقه (۱۰-۱)◾️
▪️واعلم اَنَّ دَرَجاتِ الجّنَة عَلی عددِ آیاتِ القرآن.
"بدان درجات بهشت به عدد آیات قرآن است"
اگر در معنای ظاهری عبارت توقف کنیم ، هر آیه ای از قرآن به منزله یک درجه ای از درجات بهشت است ، یعنی در حدود شش هزار و ششصد وشش درجه برای بهشت میتوان قائل شد.
▪️در قیامت به شخص قاریِ قرآن در نشئه طبیعت خطاب می ِشود" اِقراء وَأرق" یعنی بخوان و بالا برو، البته کسی که در این جا (نشئه طبیعت) قرآن تلاوت کرده و قابلیّت واستعداد پیدا کرده است مخاطب به این خطاب میشود.
▪️به همین دلیل در حدیث آمده است که : قرآن را تلاوت کن ، به آن عمل نما، در انجام فرائض و شرایع آن کوشش کن، به حلال و حرام آن آمِر و ناهی باش ، در تَهَجُّدِ به قرآن اِهتمام داشته باش. زیرا قرآن عَهدُاللّهی است که باید هر روز در آن بنگری ، در این صورت آمادگی پیدا میکنی که به تو بگویند بخوان و بالا برو.
▪️انشاءالله توفیق داشته باشیم در شبانه روز در طول عمرمان در محضر قرآن تشرّف حاصل کنیم به فرموده امام(علیه السلام) حتی به اندازه "پنجاه آیه" ( خَمسینَ آیَه) بخوانیم. البته چونکه این عزیزان خود عرب زبان بودند برای آنها آسان بود امّا برای غیر عرب زبانها این تلاوت کار سختی است. ما کلام را تَنَّزل بدهیم ، آن را به پنج آیه سفارش میکنیم. به این نحوی که بیان شد تلاوت شود.
▪️در تلاوت قرآن، طوری عمل نماید که ، تمام اعضا و قوا در این تلاوت سهیم باشد ، چشم با نگاه کردن تلاوت میکند ، گوش و همچنین قوه مربوط به این عضو با شنیدن صدای قرآن ، قاری محسوب میشود .
▪️این نحوه تلاوت قرآن، مانند نماز است. در نماز تمام اعضاء و جوارح در حال نماز خواندن هستند . وقتی در ابتدا رو به قبله میایستیم که مَقادیم بدن به سمت قبله رو میکنند در این حال کلّ بدن در حال نماز است.
▪️مجموعه بدن در هنگام رکوع وسجده بافت خاصی پیدا میکند در سجده هفت عضو بدن حتماً باید مُماس با زمین شود ، دو کف دست ، دو زانوی پا، دو تا نوک انگشت شصت پا و دیگری هم نقطهی پیشانی است که بر روی مُهر قرار میگیرد ، اینها اعضای هفتگانه در نماز خواندن هستند .
▪️در هنگام اقامهی رکعات نماز ، ایستادن در نماز ، ذکر بدن محسوب میشود.
▪️پس نمازِ بدن، به ایستادن است البته در نماز های مستحبی میتوان نشست و نماز خواند.
▪️در آغاز نماز وقتی دستها را برای تکبیرةالاِحرام بلند میکنیم باید کف دستها به سوی قبله باشد این حرکت خود برای دست یک نحوه نماز خواندن است.
▪️تمام حرکات و سَکَنات و هیئت و بافتی که در نماز داریم همه در مجموع نماز را تشکیل میدهد. در تکبیرِ نماز ابتدا نماز گزار یک تعدادی از کارها را بر خود حرام می کند. مانند نگاه کردن به اطراف. خوردن ، آشامیدن، ... یعنی با گفتن تکبیرةالاِحرام ، مُحِرِم میشود و مجوز ورود به نماز را پیدا میکند.
#رمضان_۱۴۰۰
#جلسه_هفدهم_شب_۳_۲_۱۴۰۰
#شرح_رساله_لقاءالله
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی شبِ یازدهم ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ ه.ق ،برابر با ۱۴۰۰/۲/۳◾️ ◾️جلسه
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شب یازدهم ماه مبارک رمضان ۱۴۴٢ ه.ق ،برابر با ۱۴۰۰/۲/۳◾️
◾️جلسه هفدهم شرح رساله لقاءالله، قسمت دوم ، دقیقه (٢۰-۱۰)◾️
▪️تمام اعضاء وجوارح و همه قوای انسان در هنگام اقامهی نماز در حال نماز خواندن هستند، مانند قوه حافظه ، قوه مُتَخیّله، قوه خیال ، قوه مُتَصوّره ، قوه عاقله، در هنگام نماز در کار هستند.
▪️حواس پنجگانه انسان اعم از قوه سامِعه در شنیدن ، قوه باصِره در دیدن ، در حال نماز هستند .به همین دلیل فرمودند: در هنگام نماز چشم نمازگزار باید باز باشد و به محل سجده نگاه کند ، یا فرمودند در هنگام رکوع بین دو تا قدم خود را نگاه کنید، دلیل این دستورات این است که هر یک از اعضاء ، نماز مخصوص به خودشان دارند.
▪️در هنگام نماز ، زبان کوچک با زبان همکاری میکند تا دَمِ خارج شده از ریه به حلق برسد و به صوت تبدیل شود ، اگر نماز جَهریه است باید بلند بخواند ، اگر نماز اِخفاتیه است باید آهسته خوانده شود و صوت نداشته باشد.
▪️اگر کسی بگوید من حضور قلب ندارم پس نماز خواندنِ من فایده ای ندارد در پاسخ او باید گفت تمام اعضاء و جوارح انسان در حال نماز خواندن هستند و اگر با حضور قلب باشد خیلی بهتر است.
▪️اگر در نماز، حضور قلب باشد این توجه قلبی، به منزلهی امام جماعت محسوب میشود .در این مسیر تمام قُوا ، اعم از قوایِ خیال و وَهم و مُتخیّل و مُتصوّره که کلمات را با کلمات ترکیب میکند آیات را با آیات ضمیمه میکند و دَم به دَم از قوه حافظه مُدرکات خودش را به ظهور میرساند.
▪️برای مثال بعد از تکبیر" بِسم الله الرحمن الرحیم "میگوید بعد آن "الحمداللّه " میگوید اگر شخص حافظه نداشته باشد نمیتواند این ها را به ترتیب اِعاده کند.
▪️در هنگام نماز قوه متخیّله اَشکال و صُوَرِ کلمات را از مخزن خیال صورتگری میکند تا با همدیگر دوخت و دوز کند و این رَوندِ پشت سر هم بودن ، درست صورت بگیرد. آنقدر این جا کار انجام میگیرد که تعجب آور است.
▪️قوه متخلیّه در این هنگام شش کار را انجام میدهد :
▪️صورت را با صورت ترکیب میکند.
▪️صورت را با معنا ترکیب میکند.
▪️معنا رابا معنا ترکیب میکند.
▪️صورت را از صورت تجزیه میکند.
▪️معنا را از صورت تجزیه میکند.
▪️معنا را از معنا تجزیه میکند.
▪️متخَیّله مانند یک نقاشی است که میخواهد عکس یک حیوانی را بکشد که فرضاً سَرِ او شبیه طاووس باشد بدن او شبیه گاو ، پاهای او شبیه فلامینگو ...! این نحوه تجزیه و ترکیب کار بسیار بزرگی است.
▪️در نماز؛ تمام اعضاء و جوارح و قوای ادارکی از قوای حسی گرفته تا خیالی و وهمی و مخازنِ آنها همه در حال نماز هستند. تمام اعضاء و جوارح وهمچنین قلب که به طور مستمر در حال تَقلُّب و انقلاب است در حال نماز است.
▪️قلب را به این دلیل قلب میگویند چون این توانمندی را دارد که دائماً بسوی عالم غیب رو کند وبه عالم شهادت مُطلقه برگردد. و به عالم شهادتِ مُضاف برود و واردِ غیب مُضاف شود و همچنین به عالم غیبِ مطلق برود ... یعنی بطور مستمر در حال رفت آمد در عوالِم است این توانمندی را مقام قلب میگویند.
▪️قلب حالت تحولی دارد؛ گاهی در غیب است، گاهی هم تنزّل میکند در عالم مادّه است. اگر قلب در هنگام نماز توجّه غیبی او بر قرار باشد، قابلیّت پیدا میکند که امام جماعت شود. سایر قوا مادونِ قلب هستند لذا ایشان افق اعلایی دارد به همین دلیل بقیّه قوای ادراکی نمیتوانند امام شوند.
#رمضان_۱۴۰۰
#جلسه_هفدهم_شب_۳_۲_۱۴۰۰
#شرح_رساله_لقاءالله
@mohamad_hosein_tabatabaei
فَحُبُّك راحَتي في کُلّ حینٍ
وَ ذِکْرُك مُونِسي في کُلّ حالي...
#یاحسین
@mohamad_hosein_tabatabaei
🍀السَّلامُ علَی مُطَهِّرِ الْأَرْضِ ، وَناشِرِ الْعَدْلِ فِى الطُّولِ وَالْعَرْضِ ، وَ الْحُجَّةِ الْقائِمِ الْمَهْدِيِّ ، الْإِمامِ الْمُنْتَظَرِ الْمَرْضِيِّ🍀
@mohamad_hosein_tabatabaei
«اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِحَقِّ وَلِیَّکَ عَلِیِّ بْنِ اَبِیطالِبٍ اَلَّذِی ما اَشْرَکَ بِکَ طَرْفَةَ عَینٍ اَبَداً اَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ وَلِیِّکَ الْقائِمِ الْمَهْدِیِّ وَ تُصْلِحَ اَمْرَهُ فِی هذِهِ السّاعَةِ»
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 60-42 آل عمران، قسمت دوم بخش اول ● وجه تسميه عيسى به مريم (عليهما السلام ) به ((مسيح )) و
آیات 60-42 آل عمران، قسمت دوم
بخش دوم
● يهود و كلمه ((مسيح ))
و نيز از كتب بنى اسرائيل استفاده مى شود كه عيسى (عليه السلام ) را از اين جهت مشيحا ناميدند كه در بشارت آمدنش خوانده بودند، او به زودى در بنى اسرائيل ظهور مى كند و او بر ايشان حكم مى راند و منجى ايشان است ، از آن جمله عبارت انجيل لوقا است كه اين معنا از آن به خوبى استفاده مى شود، در آنجا مى گويد: وقتى فرشته مريم در آمد و گفت : سلام براى تو اى كسى كه سرشار از نعمت ربى ، از نعمت مبارك او، و تو در ميان زنان ، زنى مبارك هستى ، مريم وقتى فرشته را ديد معطل ماند كه چه بگويد و اين سلام كه او كرد چه معنا دارد، فرشته گفت : اى مريم مترس كه به نعمتى از ناحيه خدا ظفر يافتى و تو به زودى حامله مى شوى و پسرى ميزائى و نامش را يسوع مى گذارى و اين به زودى مردى عظيم مى شود كه حتى او را پسر خداى على مى خوانند و رب به او كرسى داوود پدرش را خواهد داد و تا ابد بر بيت يعقوب حكمرانى خواهد نمود و ملك او آخر ندارد.
پس يهوديان از اين بشارت فهميدند كه پيغمبرى كه مژده اش را داده اند حكمرانى خواهد كرد و به همين جهت و به اين بهانه بود كه يهوديان از قبول دعوت و نبوت عيسى بن مريم (عليهما السلام ) تعلل ورزيدند، چون در عيسى بن مريم سلطنتى نديدند و تا چندى كه آن جناب در بين ايشان بود به سلطنت نرسيد. و باز به خاطر وجود اين عبارت در آن بشارت بود كه بعضى از علماى نصارا و به تبع آنان بعضى از مفسرين اسلام در مقام توجيه بر آمده و گفته اند: منظور از ملك و سلطنت عيسى (عليه السلام ) ملك معنوى است نه سلطنت ظاهرى و صورى .
مؤلف قدس سره : اين توجيه بعيد نيست : از اين جهت در عبارت بشارت ، آن جناب را مسيح يعنى مبارك ناميدند، كه بطور كلى روغن مالى كردن در اعتقاد بنى اسرائيل براى تبرك انجام مى شده . و مويد آن آيه زير است كه مى فرمايد: ((قال انى عبد اللّه ، آتانى الكتاب و جعلنى نبيا، و جعلنى مباركا اينما كنت )).
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
🏴 حی علی العزا...
☑️منظور از عبارت عِنْدَ قَبْرِ الْحُسَین علیهالسلام
◾️حضرت آیتالله بهجت◾️
▪[منظور ازعبارت] عِنْدَ قَبْرِ الْحُسَین علیهالسلام، [در روایات] معلوم است.
▪️این زمین به این وسیعی کجایش عند قبر الحسین است؟
همینکه شخص شروع کرد به قُرب(نزدیک) قبر حسین علیهالسلام، عند قبر حسین، صادق[و صحیح] است.
▪️یادم میآید در اربعین، کربلا بهاندازهای شلوغ میشد و بهاندازهای اجتماع میشد که از همان جایی که آدم از اتومبیل پیاده میشد، مثلاًهمان گاراژی که مطابق[و روبهرو] با در قبلۀ صحن حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) است، از آنجا ابداً دیگر کسی نمیتوانست حرکت بکند و بیاید، مگر در غایت صبر وطمأنینه که آیا بگذارند یک قدم جلوبرود یانه؟!
▪️مثل همان که میگویند اگر سوزن بیندازید به زمین نمیرسد. از آنجا تا به صحن چقدر مسافت است؟ از صحن تا خود حرم چقدر مسافت است؟ حالا اگر یک وقتی چنین شد و انسان قادر نبود راه برود ـهمین الآن هم اگر راه را باز بگذارند[١]، شاید جمعیت برسد به اینجا که خدا میداند از چند فرسخی اینطور ازدحامی میشود که آدم نمیتواند قدم از قدم برداردـ بر همۀ اینها عند قبرالحسین(علیه السلام) صادق است!
خصوصاً در مواقع ضرورت که آدم میفهمد عند قبرالحسین(علیه السلام) است. آن جای به آن دوری عند قبر الحسین علیهالسلام است نسبتبه دهفرسخی و بیستفرسخیای که مثلاً خارج از چهار فرسخ است [که در روایت آمده است].
#پی_نوشت:
✔️١. آیتالله بهجت این بیانات را در اسفند ماه سال ١٣٧٧ بیان فرمودهاند که در آنزمان حزب بعث، راهپیمایی اربعین را ممنوع کرده بود.
@mohamad_hosein_tabatabaei