eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️امام جواد علیه السلام فرمودند◾️ ☑️«الثِّقَةُ بِاللَّهِ ثَمَنٌ لِكُلِ غالٍ وَ سُلَّمٌ اِلىٰ كُلِ عالٍ» ◾️اینکه انسان به خدا اطمینان و اعتماد کند سخن بسیار بزرگی است؛ چون ما گاهی اوقات در زندگی هایمان به مقامات بشری بیشتر از خدا اعتماد می کنیم. اینکه رئیس فلان دستگاه بگوید خیالت جمع باشد من کارت را انجام می دهم؛ فلان ثروتمند بگوید خیالت از آن بدهی راحت باشد، خودم بدهیت را می پردازم بیشتر خیال ما را راحت می کند تا آنکه خدا می گوید: «اَ لَيْسَ اللهُ بِكافٍ عَبْدَهُ» آیا خداوند نمی تواند نیاز بنده اش را برآورده کند؟ تواناییش کم است؟ ◾️می تواند، خداوند می گوید من عهده دار رزقت هستم «وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ اِلاّ عَلَى اللهِ رِزْقُها» هیچ جنبنده ای نیست مگر اینکه منِ خدا عهده دار رزقش شده ام. من خودم متضمّن رزق هستم. ◾️این قدر که قول رئیس اداره و ثروتمند توانست خیال ما را راحت کند و دغدغه ی خاطر و ناراحتی خیال را از ما بگیرد، آیا واقعاً حرف های خدا توانسته در ما اطمینان ایجاد کند؟ ◾️«الثِّقَةُ بِاللَّهِ ثَمَنٌ لِكُلِ غالٍ» اطمینان به خدا قیمت هر چیز قیمتی یی را برای انسان تأمین می کند. بهای دست یافتن به هر چیز قیمتی و بزرگ، اعتماد به خداست؛ اینکه فرد به خدا اعتماد داشته باشد. ◾️صبح که در مغازه اش می رود، نگران این نباشد که مشتری می آید یا نمی آید؟ قیمت بالا می رود یا پایین می آید! مطمئن باشد که خدا رزق او را از پیش مقدّر کرده و با تقلاّی او، سر سوزنی رزقش زیاد نمی شود و با انفاق و احسان سر سوزنی از رزقش کم نمی شود. همانی است که هست؛ یک سر سوزن کم و زیاد نمی‌شود؛ انسان این اعتماد را به رزّاقیّت خداوند بکند. ◾️این اعتماد را بکند که خداوند فرمود: «كانَ حَقًّا عَلَيْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنينَ» منِ خدا این حق را بر خودم واجب کردم، خودم عهده دار شدم که مؤمن را کنم و نگذارم زمین بخورد. اگر انسان به خدا کند، دغدغه ی خاطرها می رود، آرامِ آرام می شود؛ نه اینکه تحرّکش گرفته شود؛ نه، در عین آرامش تحرّک دارد. ◾️خدا حاج آقای دولابی را رحمت کند مثال قشنگی می زدند؛ می فرمودند دل مؤمن مانند کسی است که در کشتی روی صندلی راحتی نشسته و لَم داده و کشتی امواج را در دل اقیانوس ها می شکافد و با سرعت پیش می رود. راحت راحت است، یک ذرّه هیجان، غصّه، و در دلش نیست، راحت لم داده، چرا؟ چون متّکایش خداست و به خدا توکّل کرده است. ◾️ که جایی کم نمی آورد، ضعیف نیست، خوابش نمی برد که بگوییم خوابش برد و یادش رفت که مثلاً مواظب من بنده باشد و گرگ ها آمدند و مرا خوردند «لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ» ◾️برای چه من باشم؟ خدا نه فقیر، نه ضعیف، نه بخیل و نه جاهل است و نه خوابش می برد برای ناراحت شدنم چه توجیهی پیدا کنم؟ چه توجیهی برای دغدغه ی خاطر و مشوّش بودن می توان پیدا کرد؟ ◾️لذا دل مؤمن مثل همان مسافر در کشتی لم داده؛ امّا بدنش مثل کشتی است که امواج را در دل دریای متلاطم دنیا می شکافد و پیش می رود؛ یعنی بدنش پر از تحرّک، جنب و جوش و انرژی است؛ امّا دلش آرام است. ◾️«الثِّقَةُ بِاللَّهِ ثَمَنٌ لِكُلِ غالٍ وَ سُلَّمٌ اِلىٰ كُلِ عالٍ» و اعتماد به خدا نردبانی به سوی هر نقطه ی بلند تعالی است؛ یعنی اگر کسی می خواهد به علوّ، و مقامات بلند معنوی و انسانی برسد راهش ثقه ی به خداست. ◾️استاد مهدی طیب علیه السلام◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️امام جواد علیه السلام فرمودند: ▪️«الثِّقَةُ بِاللَّهِ ثَمَنٌ لِكُلِ غالٍ وَ سُلَّمٌ اِلىٰ كُلِ عالٍ» اینکه انسان به خدا اطمینان و اعتماد کند سخن بسیار بزرگی است؛ چون ما گاهی اوقات در زندگی هایمان به مقامات بشری بیشتر از خدا اعتماد می کنیم. اینکه رئیس فلان دستگاه بگوید خیالت جمع باشد من کارت را انجام می دهم؛ فلان ثروتمند بگوید خیالت از آن بدهی راحت باشد، خودم بدهیت را می پردازم بیشتر خیال ما را راحت می کند تا آنکه خدا می گوید: «اَ لَيْسَ اللهُ بِكافٍ عَبْدَهُ» آیا خداوند نمی تواند نیاز بنده اش را برآورده کند؟ تواناییش کم است؟ ▪️می تواند، خداوند می گوید من عهده دار رزقت هستم «وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ اِلاّ عَلَى اللهِ رِزْقُها» هیچ جنبنده ای نیست مگر اینکه منِ خدا عهده دار رزقش شده ام. من خودم متضمّن رزق هستم. ⁉️ ▪️این قدر که قول رئیس اداره و ثروتمند توانست خیال ما را راحت کند و دغدغه ی خاطر و ناراحتی خیال را از ما بگیرد، آیا واقعاً حرف های خدا توانسته در ما اطمینان ایجاد کند؟ ▪️«الثِّقَةُ بِاللَّهِ ثَمَنٌ لِكُلِ غالٍ» اطمینان به خدا قیمت هر چیز قیمتی یی را برای انسان تأمین می کند. بهای دست یافتن به هر چیز قیمتی و بزرگ، اعتماد به خداست؛ اینکه فرد به خدا اعتماد داشته باشد. ▪️صبح که در مغازه اش می رود، نگران این نباشد که مشتری می آید یا نمی آید؟ قیمت بالا می رود یا پایین می آید! مطمئن باشد که خدا رزق او را از پیش مقدّر کرده و با تقلاّی او، سر سوزنی رزقش زیاد نمی شود و با انفاق و احسان سر سوزنی از رزقش کم نمی شود. همانی است که هست؛ یک سر سوزن کم و زیاد نمی‌شود؛ انسان این اعتماد را به رزّاقیّت خداوند بکند. ▪️این اعتماد را بکند که خداوند فرمود: «كانَ حَقًّا عَلَيْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنينَ» منِ خدا این حق را بر خودم واجب کردم، خودم عهده دار شدم که مؤمن را کنم و نگذارم زمین بخورد. اگر انسان به خدا کند، دغدغه ی خاطرها می رود، آرامِ آرام می شود؛ نه اینکه تحرّکش گرفته شود؛ نه، در عین آرامش تحرّک دارد. ▪️خدا حاج آقای دولابی را رحمت کند مثال قشنگی می زدند؛ می فرمودند دل مؤمن مانند کسی است که در کشتی روی صندلی راحتی نشسته و لَم داده و کشتی امواج را در دل اقیانوس ها می شکافد و با سرعت پیش می رود. راحت راحت است، یک ذرّه هیجان، غصّه، و در دلش نیست، راحت لم داده، چرا؟ چون متّکایش خداست و به خدا توکّل کرده است. ▪️ که جایی کم نمی آورد، ضعیف نیست، خوابش نمی برد که بگوییم خوابش برد و یادش رفت که مثلاً مواظب من بنده باشد و گرگ ها آمدند و مرا خوردند «لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ» ⁉️ ▪️برای چه من باشم؟ خدا نه فقیر، نه ضعیف، نه بخیل و نه جاهل است و نه خوابش می برد برای ناراحت شدنم چه توجیهی پیدا کنم؟ چه توجیهی برای دغدغه ی خاطر و مشوّش بودن می توان پیدا کرد؟ ▪️لذا دل مؤمن مثل همان مسافر در کشتی لم داده؛ امّا بدنش مثل کشتی است که امواج را در دل دریای متلاطم دنیا می شکافد و پیش می رود؛ یعنی بدنش پر از تحرّک، جنب و جوش و انرژی است؛ امّا دلش آرام است. ▪️«الثِّقَةُ بِاللَّهِ ثَمَنٌ لِكُلِ غالٍ وَ سُلَّمٌ اِلىٰ كُلِ عالٍ» و اعتماد به خدا نردبانی به سوی هر نقطه ی بلند تعالی است؛ یعنی اگر کسی می خواهد به علوّ، و مقامات بلند معنوی و انسانی برسد راهش ثقه ی به خداست. ◾️استاد مهدی طیب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei