eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴صلی الله علیک یا امیرالمؤمنین🏴 □دعای روز بیست و نهم ماه مبارک رمضان□ □اَللَّـهُمَّ غَشِّنی فيهِ
🏴صلی الله علیک یا امیرالمؤمنین🏴 □○آیت اللہ مجتهدے تهرانے(ره)○□ □اللَّهُمَّ غَشِّنِے فِیهِ بِالرَّحْمَةِ اے خدا من را بہ رحمت خودت بپوشان □«غش» بہ معنے مخفے ڪردن است؛ اگر ڪسے عیب جنس را بپوشاند در اصطلاح مے گویند: غش در معاملہ ڪردہ است و در حدیث آمدہ است ڪه: «لَیْسَ مِنَّا مَنْ غَشَّ مُسْلِماً» ڪسے ڪہ آب در شیر مے ریزد بہ مردم مے فروشد مسلمان نیست؛ ڪسے ڪہ مال عیب دار را بہ دیگرے مے فروشد و عیب آن را مخفے مے ڪند، مسلمان نیست و همچنین آدمے خیر هم نمے بیند. اگر رحمت الهے شامل حال ما بشود خیر زیادے بہ ما مے رسد. □وَ ارْزُقْنِے فِیهِ التَّوْفِیقَ خدایا بہ من توفیق بدہ □توفیق بدہ تا موفق بہ نماز شب بشوم؛ توفیق خواندن دعاے ابوحمزہ را عنایت ڪن و ... ! (علیہ السلام)_فرمودند: □مومن بہ سہ خصلت محتاج است ڪہ اولین آنها توفیق است □آقا در تهران ساڪن است و تا بحال به  زیارت شاہ عبد العظیم نرفتہ است! معلوم مے شود توفیق ندارد، بہ زیارت ایشان اهتمام داشتہ باشید؛ □عبد العظیم حسنے نہ تنها امام زادہ هستند بلڪہ ایشان از علماء هم بودہ اند «من زار عَبد العظیم بِرِے ڪَمَن زار قَبرَ الحسین بڪربلاءِ»؛ امام زادہ طاهر؛ امام زادہ حمزہ هم در جوار ایشان دفن هستند؛ مقید بہ زیارت این سہ بزرگوار باشید مخصوصا عبد العظیم حسنے ڪہ ایشان عالم هم بودہ اند و یڪے از محدثین بزرگ شیعہ مے باشند و وڪیل امام هادے(علیہ السلام) در سامرا نیز بودہ اند. نقل است ڪہ شخصے بہ خدمت امام هادے (علیہ السلام) مے رسند؛ حضرت ابتداء سئوال مے ڪردند اهل ڪجایے؟ اگر مے گفتند ما اهل شهر رے هستیم حضرت مے فرمودند: «علیڪم بالعبد العظیم الحسنی» □زمانے آیت اللہ وحید را در  شهر رے زیارت ڪردم و خدمت ایشان عرض ڪردم بہ منزل من تشریف بیاورید و ایشان گفتند: من از قم آمدہ ام فقط براے زیارت عبد العظیم حسنے و الان هم باید بروم و بعد مقدارے از فضائل ایشان را براے من نقل ڪردند. □پس مومن اول از همہ بہ توفیق نیازمند است □ ، مومن بہ واعظ درونے محتاج است تا همیشہ حواس او جمع باشد و از احوال دنیا عبرت آموزے ڪند؛ همیشہ بہ خودتان بگویید ڪہ تا ڪے از خدا غافل هستے! □"اے ڪہ پنجاہ رفت و در خوابے مگر این چند روزہ دریابی" □ ،«قبولُ مِن مَن یَنصحه» هر ڪس ڪہ تو را نصیحت مے ڪند از او بپذیر؛ هر چند ڪہ خود آن شخص اهل عمل نباشد؛ مثلا اگر شخصے سیگار مے ڪشد و بہ شما مے گوید: من سیگارے هستم ولے تو سیگارے نشو این نصیحت را از او قبول بڪنید. □وَ الْعِصْمَةَ؛  خدایا من را از گناهان حفظم ڪن □وَ طَهِّرْ قَلْبِے مِنْ غَیَاهِبِ التُّهَمَةِ خدایا قلب من را از آلودگے هاے شڪ پاڪیزہ ڪن □یعنے من گرفتار شڪ نباشم؛ بعضے ها دچار شڪ هستند و وسوسہ خناس بہ سراغ ایشان مے آید و از مبداء تا معاد انسان را در شڪ مے اندازد؛ خدایا من را از این گرفتارے نجاتم بدہ □ڪسانے ڪہ گرفتار وسوسہ هستند و در همہ مسائل شڪ مے ڪنند روزے صد مرتبہ ذڪر شریف «لا حول و لا قوہ الا باللہ العلے العظیم» را بگویند. «الَّذِے یُوَسوِسُ فِے صُدورِ النَّاس»؛ هر ڪسے ڪہ گرفتار است این ذڪر را بگوید. یڪ فردے گرفتار بود و از غصہ، لاغر شدہ بود. گفت شیطان همیشہ وسوسہ ام مے ڪند. گفتم این ذڪر را بگو. ذڪر را گفت و راحت شد. □پیامبر (صلے اللہ علیہ و آلہ و سلم) خطاب بہ سلمان مے فرمایند: اَڪثِر مِن قولِ لا حَول و لا قوة... □این ذڪر را زیاد بگو "فاِنَها ڪَنزٌ مِن ڪُنوزِ الجَنة" این ذڪر از گنج هاے بهشت است. هفت بار بعد از نماز مغرب و نماز صبح، جزء تعقیبات است و اولش بسم اللہ الرحمن الرحیم دارد. (ذڪر: «بسم اللہ الرحمن الرحیم لا حول و لا قوہ الا باللہ العلے العظیم») □یَا رَحِیماً بِعِبَادِهِ الْمُؤْمِنِین اے خدایے ڪہ نسبت بہ بندہ هاے مومنت اهل ترحم و مهربانے هستے □خدا خیلے مهربان است یڪ نعمت هایے خدا بہ ما مے دہ ڪہ ما از خدا نخواستیم. خدا اینقدر ما را دوست دارد. @mohamad_hosein_tabatabaei
■●یکی از بیانات نورانی (سلام الله علیه) این است که «مَنْ أَصْغی إِلی ناطِق فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ كانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللّهَ وَ إِنْ كانَ النّاطِقُ ینْطِقُ عَنْ لِسانِ إِبْلیسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلیسَ»؛ ؛ این به همه ما می‌گوید که مواظب این باشید! ■●بارها به عرضتان رسید که این فضا، فضای است و فضای نیست، چون سیم حقیقت نیست که بی‌سیم بشود مجاز، یا چهره تلویزیون و شیشه حقیقت نیست تا بی‌شیشه بشود مجاز. هر جا اندیشه نقل و انتقال می‌شود فضا، فضای حقیقی است. این فضا، فضای حقیقی است. ■●فرمود آدم وقتی، یک کتابی را می‌خواند، صحنه‌ای را می‌بیند، فیلمی را می‌بیند، حرف کسی را گوش می‌دهد، دارد او را عبادت می‌کند! اگر آن کتاب یا فیلم از خدا و پیغمبر بگوید مخاطب در حقیقت خدا و پیغمبر را عبادت کرده، اگر آن کتاب یا فیلم از هوا، زمین، آسمان و مطالب بیهوده سخن بگوید، مخاطب دارد آنها را عبادت می‌کند. ■●وجود مبارک حضرت امیر در جریان تبعید اباذر به ربذه فرمود، اباذر ربذه جایی است که نه آب دارد و نه هوای خوبی برای زندگی، ولی بدان! اگر تمام سطح زمین مثل مس بشود که چیزی از روی زمین نروید و قطره بارانی هم از آسمان نبارد، باز هم خدا می‌تواند بنده‌اش را اداره کند. ■●این چه توحیدی است؟ با این اعتقاد، انسان راحتِ راحت است. اباذر عرض کرد من می‌دانم و مطمئن هستم! مشابه این بیان نورانی حضرت امیر را وجود مبارک امام جواد(سلام الله علیه) هم دارد، ■●این توحید آدم را از ، ، از خدایی ناکرده ، از ، از زیرمیزی، رومیزی، و ، نجات می‌دهد. فرمود تمام روزی‌های حلال را ذات اقدس الهی در اختیار دارد. ■●هر چه ما عالم‌تر باشیم و خلوص ما بیشتر ‌شود، اثر حرف ما بیشتر می‌شود و جامعه بیشتر مراعات می‌کند. جامعه تفاوت احتمالی حرف و عمل ما را می‌فهمد، هرگز نسبت به دین بدگمان نمی‌شود، بلکه می‌گوید اینها بد عمل کردند، این به وسیله شما بزرگان باید حل بشود، شما بزرگواران پیشوایان دین هستید، سعی کنید إن‌شاءالله مسجدها را همیشه با حرف‌های عالمانه از قرآن یا از روایات اداره کنید، آن وقت اثر سخن شما بیشتر است، هم در خود انسان اثرگذار است و هم در جامعه. ■●درس اخلاق ۱۳۹۷/۰۵/۱۸●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●تحفه ایی از گنجینه ی معارف علیه السلام●■ ■حضرت فرمودند: «الْقَصْدُ اِلَى‏ اللهِ‏ [تَعالَى]‏ بِالْقُلُوبِ‏ اَبْلَغُ مِنْ اِتْعابِ الْجَوارِحِ بِالْاَعْمالِ» این نکته ی بسیار ظریفی است. فرمودند؛ اینکه انسان با دل قصد خدا کند؛ دلش متوجّه خدا و طالب خدا باشد؛ این توجّه و قصد و طلبِ خدا و در پی خدا بودن با دل، رساتر از به زحمت و تعب انداختنِ جوارح و بدن خویشتن با انجام اعمال است. ☑️از این فرمایش دو نکته می توان دریافت کرد؛ ■ ۱- یکی اینکه بسیاری از راه های بلند تعالی را با نیّت خالص و قصد قلبی می‌شود طی کرد. کارهای خوب متنوّع هستند و در زمان واحد انسان نمی تواند بیش از یکی از آن کارها را انجام دهد؛ امّا می توان با نیّت، شریک همه ی کارهای خیری شد که در آنِ واحد در عالم انجام می شود. مثلاً شما الان در مجلس ذکر اهل بیت نشسته اید، این کار خیر و ثوابی است؛ امّا در همین زمان، بسیاری از کارهای خیر دیگر نیز در عالم انجام می شود که ما مشغولش نیستیم؛ یک عدّه طواف کعبه می کنند؛ یک عدّه حرم اهل بیت علیهم السلام را زیارت می کنند؛ یک عدّه به فقرا می رسند؛ یک عدّه دستی به سر ایتام می کشند؛ یک عدّه علوم و معارف اهل بیت را ترویج می کنند که ما در آنِ واحد نمی توانیم همه را انجام دهیم؛ ولی با نیّت می شود شریک همه ی آنها شد و با نیّت سریع تر از بدن می شود راه خدا را پیش رفت و به مقصد نزدیک شد. فرمود: «الْقَصْدُ اِلَى‏ اللهِ‏ [تَعالَى]‏ بِالْقُلُوبِ‏ اَبْلَغُ مِنْ اِتْعابِ الْجَوارِحِ بِالْاَعْمالِ» یعنی قصد کردن به سوی خدا با دل ها رساتر، توانمند تر، قوی تر و مؤثّرتر از به تَعَب و زحمت انداختن بدن با انجام اعمال است. البتّه این بدان معنا نیست که عملی انجام ندهیم؛ امّا یک عمل را انجام می دهیم و در هزاران عملِ انجام نداده با نیّت و قصد سهیم می شویم. الان که شما در این مجلس نشسته اید، کارهای خیر دیگری که اشاره کردم را انجام نمی دهید؛ امّا اگر دلتان به کاری که آنها انجام می دهند خشنود و راضی باشد و آرزومند باشید که ای کاش می شد من هم همین الان آن کارها را انجام دهم و این قصد در قلب شما باشد، در همه ی آن کارهای خیر شریک خواهید بود. «الرَّاضِي‏ بِفِعْلِ‏ قَوْمٍ‏ كَالدَّاخِلِ‏ فِيهِ‏ مَعَهُمْ‏» کسی که به عمل قومی راضی و خشنود باشد، مثل کسی است که در آن کار همراه آنهاست و آن کارها را انجام می دهد. این یک نکته. ■۲- نکته ی دوم اینکه بیش از اینکه به افزایش حجم عمل خودمان تمرکز کنیم، به خالص کردن نیّت مان بپردازیم. به جای اینکه تعداد رکعات نمازی را که می خوانیم زیاد کنیم، سعی کنیم معرفت، محبّت، اخلاص و حضور قلب را در نماز بیشتر کنیم. اثرگزاری این کار بیشتر از اثرگذاری افزایش حجم اعمال است. البتّه نمی خواهم کسی را به کم عمل کردن تشویق کنم. امیدواریم که خدا توفیق دهد که هم دل ها، دل های خالص و عارف و عاشق و متوجّه به خدا باشد و هم پیکرها، پیکرهای فعّالی در مسیر طاعت و بندگی خداوند باشد؛ ☑️امّا اگر بخواهیم مقایسه کنیم، آنچه مؤثّرتر است جنبه ی روحی و قلبی قضیه است. ■●استاد مهدی طیب - ۸۵/۰۹/۳۰●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️امام جواد علیه السلام فرمودند◾️ ☑️«الثِّقَةُ بِاللَّهِ ثَمَنٌ لِكُلِ غالٍ وَ سُلَّمٌ اِلىٰ كُلِ عالٍ» ◾️اینکه انسان به خدا اطمینان و اعتماد کند سخن بسیار بزرگی است؛ چون ما گاهی اوقات در زندگی هایمان به مقامات بشری بیشتر از خدا اعتماد می کنیم. اینکه رئیس فلان دستگاه بگوید خیالت جمع باشد من کارت را انجام می دهم؛ فلان ثروتمند بگوید خیالت از آن بدهی راحت باشد، خودم بدهیت را می پردازم بیشتر خیال ما را راحت می کند تا آنکه خدا می گوید: «اَ لَيْسَ اللهُ بِكافٍ عَبْدَهُ» آیا خداوند نمی تواند نیاز بنده اش را برآورده کند؟ تواناییش کم است؟ ◾️می تواند، خداوند می گوید من عهده دار رزقت هستم «وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ اِلاّ عَلَى اللهِ رِزْقُها» هیچ جنبنده ای نیست مگر اینکه منِ خدا عهده دار رزقش شده ام. من خودم متضمّن رزق هستم. ◾️این قدر که قول رئیس اداره و ثروتمند توانست خیال ما را راحت کند و دغدغه ی خاطر و ناراحتی خیال را از ما بگیرد، آیا واقعاً حرف های خدا توانسته در ما اطمینان ایجاد کند؟ ◾️«الثِّقَةُ بِاللَّهِ ثَمَنٌ لِكُلِ غالٍ» اطمینان به خدا قیمت هر چیز قیمتی یی را برای انسان تأمین می کند. بهای دست یافتن به هر چیز قیمتی و بزرگ، اعتماد به خداست؛ اینکه فرد به خدا اعتماد داشته باشد. ◾️صبح که در مغازه اش می رود، نگران این نباشد که مشتری می آید یا نمی آید؟ قیمت بالا می رود یا پایین می آید! مطمئن باشد که خدا رزق او را از پیش مقدّر کرده و با تقلاّی او، سر سوزنی رزقش زیاد نمی شود و با انفاق و احسان سر سوزنی از رزقش کم نمی شود. همانی است که هست؛ یک سر سوزن کم و زیاد نمی‌شود؛ انسان این اعتماد را به رزّاقیّت خداوند بکند. ◾️این اعتماد را بکند که خداوند فرمود: «كانَ حَقًّا عَلَيْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنينَ» منِ خدا این حق را بر خودم واجب کردم، خودم عهده دار شدم که مؤمن را کنم و نگذارم زمین بخورد. اگر انسان به خدا کند، دغدغه ی خاطرها می رود، آرامِ آرام می شود؛ نه اینکه تحرّکش گرفته شود؛ نه، در عین آرامش تحرّک دارد. ◾️خدا حاج آقای دولابی را رحمت کند مثال قشنگی می زدند؛ می فرمودند دل مؤمن مانند کسی است که در کشتی روی صندلی راحتی نشسته و لَم داده و کشتی امواج را در دل اقیانوس ها می شکافد و با سرعت پیش می رود. راحت راحت است، یک ذرّه هیجان، غصّه، و در دلش نیست، راحت لم داده، چرا؟ چون متّکایش خداست و به خدا توکّل کرده است. ◾️ که جایی کم نمی آورد، ضعیف نیست، خوابش نمی برد که بگوییم خوابش برد و یادش رفت که مثلاً مواظب من بنده باشد و گرگ ها آمدند و مرا خوردند «لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ» ◾️برای چه من باشم؟ خدا نه فقیر، نه ضعیف، نه بخیل و نه جاهل است و نه خوابش می برد برای ناراحت شدنم چه توجیهی پیدا کنم؟ چه توجیهی برای دغدغه ی خاطر و مشوّش بودن می توان پیدا کرد؟ ◾️لذا دل مؤمن مثل همان مسافر در کشتی لم داده؛ امّا بدنش مثل کشتی است که امواج را در دل دریای متلاطم دنیا می شکافد و پیش می رود؛ یعنی بدنش پر از تحرّک، جنب و جوش و انرژی است؛ امّا دلش آرام است. ◾️«الثِّقَةُ بِاللَّهِ ثَمَنٌ لِكُلِ غالٍ وَ سُلَّمٌ اِلىٰ كُلِ عالٍ» و اعتماد به خدا نردبانی به سوی هر نقطه ی بلند تعالی است؛ یعنی اگر کسی می خواهد به علوّ، و مقامات بلند معنوی و انسانی برسد راهش ثقه ی به خداست. ◾️استاد مهدی طیب علیه السلام◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●تحفه ایی از گنجینه ی معارف علیه السلام●■ ■حضرت فرمودند: «الْقَصْدُ اِلَى‏ اللهِ‏ [تَعالَى]‏ بِالْقُلُوبِ‏ اَبْلَغُ مِنْ اِتْعابِ الْجَوارِحِ بِالْاَعْمالِ» این نکته ی بسیار ظریفی است. فرمودند؛ اینکه انسان با دل قصد خدا کند؛ دلش متوجّه خدا و طالب خدا باشد؛ این توجّه و قصد و طلبِ خدا و در پی خدا بودن با دل، رساتر از به زحمت و تعب انداختنِ جوارح و بدن خویشتن با انجام اعمال است. ☑️از این فرمایش دو نکته می توان دریافت کرد؛ ■ ۱- یکی اینکه بسیاری از راه های بلند تعالی را با نیّت خالص و قصد قلبی می‌شود طی کرد. کارهای خوب متنوّع هستند و در زمان واحد انسان نمی تواند بیش از یکی از آن کارها را انجام دهد؛ امّا می توان با نیّت، شریک همه ی کارهای خیری شد که در آنِ واحد در عالم انجام می شود. مثلاً شما الان در مجلس ذکر اهل بیت نشسته اید، این کار خیر و ثوابی است؛ امّا در همین زمان، بسیاری از کارهای خیر دیگر نیز در عالم انجام می شود که ما مشغولش نیستیم؛ یک عدّه طواف کعبه می کنند؛ یک عدّه حرم اهل بیت علیهم السلام را زیارت می کنند؛ یک عدّه به فقرا می رسند؛ یک عدّه دستی به سر ایتام می کشند؛ یک عدّه علوم و معارف اهل بیت را ترویج می کنند که ما در آنِ واحد نمی توانیم همه را انجام دهیم؛ ولی با نیّت می شود شریک همه ی آنها شد و با نیّت سریع تر از بدن می شود راه خدا را پیش رفت و به مقصد نزدیک شد. فرمود: «الْقَصْدُ اِلَى‏ اللهِ‏ [تَعالَى]‏ بِالْقُلُوبِ‏ اَبْلَغُ مِنْ اِتْعابِ الْجَوارِحِ بِالْاَعْمالِ» یعنی قصد کردن به سوی خدا با دل ها رساتر، توانمند تر، قوی تر و مؤثّرتر از به تَعَب و زحمت انداختن بدن با انجام اعمال است. البتّه این بدان معنا نیست که عملی انجام ندهیم؛ امّا یک عمل را انجام می دهیم و در هزاران عملِ انجام نداده با نیّت و قصد سهیم می شویم. الان که شما در این مجلس نشسته اید، کارهای خیر دیگری که اشاره کردم را انجام نمی دهید؛ امّا اگر دلتان به کاری که آنها انجام می دهند خشنود و راضی باشد و آرزومند باشید که ای کاش می شد من هم همین الان آن کارها را انجام دهم و این قصد در قلب شما باشد، در همه ی آن کارهای خیر شریک خواهید بود. «الرَّاضِي‏ بِفِعْلِ‏ قَوْمٍ‏ كَالدَّاخِلِ‏ فِيهِ‏ مَعَهُمْ‏» کسی که به عمل قومی راضی و خشنود باشد، مثل کسی است که در آن کار همراه آنهاست و آن کارها را انجام می دهد. این یک نکته. ■۲- نکته ی دوم اینکه بیش از اینکه به افزایش حجم عمل خودمان تمرکز کنیم، به خالص کردن نیّت مان بپردازیم. به جای اینکه تعداد رکعات نمازی را که می خوانیم زیاد کنیم، سعی کنیم معرفت، محبّت، اخلاص و حضور قلب را در نماز بیشتر کنیم. اثرگزاری این کار بیشتر از اثرگذاری افزایش حجم اعمال است. البتّه نمی خواهم کسی را به کم عمل کردن تشویق کنم. امیدواریم که خدا توفیق دهد که هم دل ها، دل های خالص و عارف و عاشق و متوجّه به خدا باشد و هم پیکرها، پیکرهای فعّالی در مسیر طاعت و بندگی خداوند باشد؛ ☑️امّا اگر بخواهیم مقایسه کنیم، آنچه مؤثّرتر است جنبه ی روحی و قلبی قضیه است. ■●استاد مهدی طیب - ۸۵/۰۹/۳۰●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️آیت الله علامه جوادی آملی دام ظلّه◾️ ▪️وقتی علیه السلام به دنیا آمده است، علیه السلام خیلی به این نوزاد علاقمند بود؛ آن طوری که مسعودی نقل می‌کند: در بسیاری از شب‌ها امام رضا علیه السلام تا سحر کنار این گهواره ذکر خواب می‌گفت، مناجات می‌کرد، مناغات می‌کرد و با او گفتگو می‌کرد. بعد به امام رضا علیه السلام عرض کردند: شایسته نیست که پدری همچون شما کنار گهواره کودک ذکر خواب بگوید تا کودک بخوابد. ▪️فرمود: نه من ذکر خواب می‌گویم و نه او به خواب می‌رود؛ من دارم معارف الهی را به او منتقل می‌کنم، با علم او را عزیز می‌کنم؛ ما ذکر خواب نمی‌گوئیم! / ◾️دیدار با جمعی از دانشجویان و اقشار مختلف مردم قم ؛ ۱۳۸۴/۱۰/۱۱◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️در حدیثی منسوب به امام جواد علیه السلام است که حضرت فرمودند: «لا تَكُنْ وَلِيّاً لِلَّهِ فِی الْعَلَانِيَةِ عَدُوّاً لَهُ فِی السِّرِّ» دوست خدا در علانیه، آشکار و ظاهر و دشمن خدا در خفا، سرّ و باطن نباش. ▪️نکته ی بسیار مهمّی است که انسان ظاهر و باطنش، هماهنگ باشد. قبلاً هم در این مورد صحبت کردیم که به معنای یکی کردن یا یکی شدن است. خدا را که نمی خواهیم یکی کنیم؛ خدا یکی هست. توحید یعنی به وحدت رسیدن خودِ عبد؛ یعنی از چندگانگی در آمدن و یک دست شدن او؛ یعنی اینکه ظاهر و باطنش یکی شود. اگر مؤمن به این رسید، سخنش با عملش یکی شد، ادّعایش با رفتارش یکی شد؛ اگر به این یگانگی رسید به راستی موحّد است. ▪️این جمله ی منسوب به علیه السلام به همین نکته اشاره می کند که نکند ما در ظاهر قیافه ی دوستان خدا را داشته باشیم؛ مثل دوستان خدا لباس بپوشیم؛ مثل دوستان خدا سخن بگوییم؛ مثل دوستان خدا رفتار کنیم؛ امّا در باطن و خفا، دشمن خدای متعال باشیم. این دوگانگی عمق است و امیدواریم خدای متعال ما را به یک دستی ایمانی و مقام توحید نائل کند و از این تعارض و دوگانگی نجات دهد و جز با عنایات خدا و با دستگیری اهل بیت علیهم السلام این مقام، دست یافتنی نیست. ▪️اینکه انسان همه چیزش یکی شود، قلّه ی بسیار بلندی است؛ اندیشه هایش، آرزوهایش، رفتارهایش، افکارش، گفتارش، خلقیاتش و روحیاتش همه یک دست شود. این مقام خیلی بلندی است و باید عنایت خود جواد الائمه علیه السلام نصیب حال دوستانشان شود که به آنچه فرمودند، بتوانیم نائل شویم؛ ان شاءالله. ▪️ما بخواهیم و طلب کنیم، عطا از آن طرف است. همه ی کمالات و مقامات، همه از آن طرف عطا می شود؛ نتیجه ی تقلاّ و تلاش عبد نیست؛ همه عطای الهی است؛ منتهی لازم است که خواستی در درون ما ایجاد شود. خدای متعال و اولیای خدا به اختیاری که در خلقت به عبد عطا شده متعرّض نمی شوند؛ یعنی به جبر، فشار، زور و علی رغم خواسته ی عبد، آن کمال را به او نمی دهند. همین که خواست و طلب ایجاد شد؛ تمنّا و تقاضا ایجاد شد، بلافاصله عطا صورت می گیرد. ▪️امیدواریم خدای متعال ما را طالب، خواهان و خواستار راستین قرار بدهد و این عنایت را از دست پر سخاوت علیه السلام در حقِّ ما بفرماید که در علانیه و سِرّ دوست خدا باشیم؛ یعنی همان طور که رفتارهای ظاهری مان شبیه رفتارهای دوستان خداست، خصوصیت های باطنی مان هم، همان گونه شود و در وجود خودمان به وحدت برسیم؛ با اولیای خدا به برسیم. ▪️در زیارتنامه های مختلفی که از معصومین رسیده، این خواست هست. «وَ اجْمَعْ بَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ» اینکه ما با اهل بیت علیهم السلام در دنیا و آخرت، در ظاهر و باطن جمع شویم؛ این است. در زیارت امین الله هم این خواسته را داریم ؛ می خواهیم که ما به مقام جمع برسیم؛ یعنی اندیشه هایمان با اندیشه ی امام، روحیاتمان با روحیات امام، خلقیاتمان با خلقیات امام، باطنمان با باطن امام، ظاهرمان با ظاهر امام، سخنمان با سخن امام، رفتارمان با رفتار امام جمع شود؛ از این دوگانگی بیرون بیاییم و به یگانگی با اهل بیت علیهم السلام برسیم. این آرزوی بسیار بزرگی است و امیدواریم با عنایات خدای متعال و با وساطت اهل بیت علیهم السلام عبد بتواند به این مقام برسد. امیدواریم خدای متعال به عظمت شخصیت جواد الائمه علیه السلام این عنایت را در حقِّ همه ی دوستان از جمله مایی که در این مجلس به یاد آن بزرگوار هستیم بفرماید. ◾️استاد مهدی طیب - ۱۳ آبان ۸۹ علیه السلام◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کودک و بزرگ ندارد! ☘ ☘۷- الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ قَالَ: رَأَيْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع وَ قَدْ خَرَجَ عَلَيَّ فَأَخَذْتُ النَّظَرَ إِلَيْهِ وَ جَعَلْتُ أَنْظُرُ إِلَى رَأْسِهِ وَ رِجْلَيْهِ لِأَصِفَ قَامَتَهُ لِأَصْحَابِنَا بِمِصْرَ فَبَيْنَا أَنَا كَذَلِكَ حَتَّى قَعَدَ فَقَالَ يَا عَلِيُّ إِنَّ اللَّهَ احْتَجَّ فِي الْإِمَامَةِ بِمِثْلِ مَا احْتَجَّ بِهِ فِي النُّبُوَّةِ فَقَالَ «وَ آتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا» (سوره مریم آیه۱۳) «وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ» (سوره يوسف آیه۲۲ و سوره قصص آیه۱۴) «وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً» ( سوره الأحقاف آیه۱۵) فَقَدْ يَجُوزُ أَنْ يُؤْتَى الْحِكْمَةَ وَ هُوَ صَبِيٌّ وَ يَجُوزُ أَنْ يُؤْتَاهَا وَ هُوَ ابْنُ أَرْبَعِينَ سَنَةً. گويد: عليه السلام را ديدم كه به طرف من م‏یآمد، من نگاهم را به او تيز كردم [با دقت باو نگريستم و شروع به نگريستن ایشان كردم‏] و به سر و پايش نگاه ميكردم تا اندازه قامتش را براى اصحاب اهل مصر خود (شيعيان) وصف كنم، در آن ميان كه من ورانداز می‏كردم، نشسته و فرمودند: اى على، خدا حجت در باره امامت را بمانند حجت در باره نبوت آورده و فرموده است «حكم نبوت را در كودكى باو داديم» (سوره مریم آیه۱۳) «و چون به رشد رسيد» (سوره يوسف آیه۲۲ و سوره قصص آیه۱۴) «و به چهل سالگى رسيد» ( سوره الأحقاف آیه۱۵) پس رواست كه به شخصى در كودكى حكمت داده شود (چنانچه به داده شد) و رواست كه در چهل سالگى داده شود (چنانچه به داده شد). ☘كافی (ط - الإسلامية) ج‏۱ ص۳۸۴☘ @mohamad_hosein_tabatabaei