■●رقص سماع هرزه درآیی نیست!●■
■این نسبتها که فرمودید هر کسی به اندازه فهم خودش حرف میزنه. از #رقص فقط الواتی میفهمند، هرزگی میفهمند، کسی که رقص را این میدونه فکر میکنه رقص #مولانا هم همینه.
■مرتبه فهمش همینه. سعد الدین حمویه یکی از عرفای بزرگ است در جلسه #سماع بودند شعری خوانده شد و حالی به عرفا دست داد و عرفا به رقص آمدند سعدالدین همچنان آرام نشسته بود تکان نمیخورد یه کسی از اونها که در حال رقص بود گفت بهش: جلسه سماع است. تو را ساکت میبینم سعدالدین این آیه را قرائت کرد: وَ تَرَی الجِبالُ تَحسِبُها جامده وَ هِیَ تَمُّرُ مَرَّ السَحاب: شما کوهها را میبینی سالها صامت است اما در باطن امر این کوه مانند ابر در حرکت است و اون جمله که شما فرمودید از حاجی رقص نوعی حرکت است و حرکتی است که مبنایی تکونش میده یه محرکی داره. اصلاً رقص بیخودی که نیست. کسی که به رقص یه محرکی از درون داره رقص نوعی حرکت است ولی حرکت ویژه. نه هر حرکتی حرکتی که از نقص به #کمال میره. اگر این طور معنی کنیم نه تنها #عارف در رقص میاد، هستی در رقص است برای اینکه هستی علی الاتصال و علی الدوام از رقص به کمال میره از قوه به فعلیت. رقصی چنین میانه میدانم آرزوست کسی که مانده و قانع است همتش کم است این حرکت حبی و کمالی نداره نمیخواد بالاتر بره.
■اما کی که برای کمال هَل مِن مَزید میگه این در واقع در یک رقص است. دریا در رقص است، حجر در رقصه، شجر در رقصه، کوه در رقصه، کوه هم حرکت جوهری داره حرکت حبی داره عالم در رقص است منتها رقص عارف با رقص جماد و حیوان یه تفاوتی داره. اونا از نقص به کمال میرن از نقص به کمال رفتن عارف یه حرکت دیگری است عارف یه حرکت فیزیکی داره و حتی وقتی پیر میشد رو به نزول میره اونم یه نوع کمال است اما عارف غیر از حرکت فیزیکی که داره، یه حرکتی روحی داره.روحش در حرکته. این رقص روحانی درونی سرایت داره در بدن اون رقص در درونه داره حرکت حبی در تعالی فکری است و عشقی ولی اون روح چنان سیطره در بدن داره که بدن هم به حرکت در میاد. رقص موزون. یعنی همان طور که روحش حرکت میکنه بدنش هم حرکت داره. این رقص عارف است این هرزه در آیی نیست.
■●حکیم دکتر دینانی●■
@mohamad_hosein_tabatabaei