■●بخشیدن #فدک به حضرت زهرا علیهاالسّلام- ۱۴ ذیالحجّه سال ۷ هجری قمری
@mohamad_hosein_tabatabaei
□●استاد علی صفایی حائری●□
#ولايت_چيست؟
□●اين ولايت، بالاتر از محبت و دوستى و عشق است؛ كه عشق على در دل دشمنان او هم خانه داشت. آنها كه شكوه و وقار كوه و زيبايى دشت و عظمت كوير و دريا و جلوهى طلوع و غروب، اسيرشان مىكند و چشمشان را مىگيرد و دلشان را به بند مىكشد، چگونه مىشود شكوه و عظمت آن روح بزرگتر از كوه، زيبايى و گستردگى آن قلب وسيعتر از هستى و عظمت و ناپيدايى آن سينهى ناپيداتر از كوير و عميقتر از دريا و جلوهى آن طلوع بى غروب، چشم و دل و عشق و احساسشان را پر نكند.
□●هر كس با هر مشربى و عقیده ای ، مىتواند دوستدار على باشد.
در على، علم و عشق،
تدبير و شمشير،
حريت و عبوديت،
نجواى دل و آتش سخن،
زمزمهى شب و فرياد روز،
قدرت و عزت و تواضع و ذلت،
نرمش و آشنايى و خشونت و پايدارى،
در على اين همه هست و اين همه بخاطر حق است و براى اوست و اين است كه همهى او دوست داشتنى است و حتى دشمنش در دل شيفتهى اوست و مخالفش در پنهان شيداى او.
□● #غدیر، صفحه ۱۲●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●مرحوم آیتالله شاهآبادی نقل میکرد که یکی از علمای اهل سنّت کتابی علیه شیعه نوشته و گفته است که این کتاب مثل صاعقه شیعه را میسوزاند. امّا خود این عالم سنّی در همین کتابش از عایشه نقل کرده است شبی حضرت رسول صلّی الله علیه و آله و سلّم در حجرهی من بودند. نیمهی شب حضرت را نیافتم.
■●حجرهی سایر همسرانشان را گشتم، آنجا هم نبودند. بعد دیدم با سر و پای برهنه بالای بام حجرهی خودم ایستاده و دست به آسمان بلند کرده و خداوند را به حقّ حضرت علی علیه السّلام قسم میدهند و عرضه میدارند:
■اِلهی بِحَقِّ عَلِیٍّ، اِلهی بِحَقِّ عَلِیٍّ■
■●و دعا میکنند. عرض کردم کسی را بهتر از علی نیافتید که خدا را به حقّ او قسم میدهید؟
فرمود قسم به آن کسی که جانم به دست قدرت اوست، به آسمان نگاه کردم، بهتر از علی نبود، به زمین نظر کردم، بهتر از علی نبود، به شرق و غرب نگاه کردم، کسی بهتر از علی نبود، لذا خدا را به حقّ او قسم دادم."
■●مصباح الهدی - مبحث اهل بيت صلوات الله عليهم اجمعين -ص٢٨٩●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
○....درس های اعتقادت را بیا از سر بگو
○با زیارت جامعه امشب تو از حیدر بگو
○از امیرالمؤمنین، یعسوب دین، حبل المتین
○باز هم آقا بیا از ساغی کوثر بگو
○یکصد و پنجاه دفعه در غدیر خم بیا
○با زیارت نامه ات از خواجه ی قنبر بگو
○من یقین دارم که باشد آتش دوزخ حرام
○بر محبین علی در وادی محشر، بگو...
○...عاشقت را می خری آنجا به عشق مرتضی؟
○کی مرا هم می بری یک شب نجف، آخر بگو
○سامرایی می شوم بعد از زیارت در نجف
پاک می آیم به پیشت با طهارت در نجف
○بر مشامم می رسد هر لحظه بوی سامرا
○بین نوکرهاست امشب گفت و گوی سامرا
○من همان عبد شما هستم که از شوق وصال
○سجده کردم سالیان سال سوی سامرا
○با شمیم و جذبه های سامرایی شما
○پروراندی در دل ما آرزوی سامرا
○تا ابد هستیم محتاج نگاه رحمتت
○ملجا و کهف حصین ماست کوی سامرا
○ما برای نوکری در ماه جانسوز حسین
○اشک می گیریم هر سال از سبوی سامرا
○اذن گریه می دهی بر روضه ی جدت حسین؟
○می گذاری پا نهم در روضه ی جدت حسین؟
#یاعلی
#مهدی_علی_قاسمی
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
آیات 242-244 بقره قسمت پنجم
بخش چهارم
● دو عامل مهم همواره در فن تاريخ دخالت كرده و موجب فساد و بى اعتبارى آن گشته اند
عامل اول : حكومت هاى خود كامه اى بوده كه به حكم خودكامگى و داشتن قوه و قدرت ، هر چيزى كه به نفعش تمام مى شد، اشاعه مى داده است ، (هر چند دروغ محض مى بود) و هرچه را كه به ضررش تمام مى شده ، با اعمال قدرت ، جلوى اشاعه آن را مى گرفته است ، (هر چند كه صدق محض مى بود) و يا آن را به صورتى اشاعه مى داد كه باز به نفعش تمام شود،
و اين چيزى نيست كه كسى در آن ترديد داشته باشد (اصلا اقتضاى خودكامگى همين است و همواره به چشم خود مى بينيم ) كه اينگونه حكومت ها باطل و دروغ را به لباس حق و صدق در مى آورند، و به خورد مردم مى دهند علتش هم اين است كه انسان چه فرد فردش و چه مجتمعش ، بر اين فطرت مفطور شده و به هر جور كه ممكن باشد منافع را به سوى خود جلب نموده ، و ضررها را از خود دفع مى كند، و كسى كه كمترين شعورى داشته باشد و بتواند اوضاع حاضر عصر خود را درك نموده و در تاريخ امت هاى گذشته و حتى امت هاى خيلى دور نظر بيفكند، اين حقيقت را مى بيند.
عامل دوم : متهم بودن بينندگان و شنوندگان حوادث و مطالب تاريخى ، و نيز آن كسانى است كه از ايشان نقل مى كنند، و يا در كتاب خود مى آورند، و چون ما مى دانيم كه اين دو طايفه
، خالى از احساسات باطنى و يا تعصب هاى قومى نيستند، و در آنچه كه تحمل مى كنند و يا درباره آن داورى مى نمايند حب و بغض و يا تعصب هاى درونى را دخالت مى دهند، براى اينكه حاملين اخبار در گذشته ، با در نظر گرفتن اينكه حكومت در اعصار ايشان حكومت دين بوده ، و قهرا خود آنان متدين به يكى از اديان و مذاهب بوده اند، و احساسات مذهبى و تعصبات قومى در ايشان شديد بوده ، قهرا اخبار تاريخى آنان از آن جهت كه يك حدى از آن به احكام دين بر مى خورده ، مشوب با آن احساسات و تعصبات بوده است .
همچنان كه امروزه به چشم خود مى بينيم احساسات و تعصب هاى شديدى كه مردم مادى نسبت به آزادى در شهوات و هواهاى نفسانى و عليه دين و عقل دارند باعث شده كه خبرنگاران امروز آن تعصب ها را در اخبارى كه مى دهند و يا مى نويسند دخالت دهند، همانطور كه گذشتگان در آنچه ضبط كرده و نقل نموده اند، دخالت داده اند.
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 465
و از اينجا است كه مى بينى هيچ نويسنده اى كه متدين به دينى و مذهبى است در كتاب خود و گردآورى هايش خبرى كه مخالف و بر ضرر مذهبش باشد نياورده ، پس اهل هر مذهب هر چه درباره مذهبش نوشته موافق با اصول مذهب خود بوده همچنان كه امروز هم هيچ گفتارى تاريخى در نوشته هاى ماديين نمى بينى ، مگر اينكه از جهتى و به وجهى مذهب ماديت او را تأييد مى كند.
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○روایات عامه(اهلسنت) دربارهی امامان دوازدهگانه و منزلت ویژهی علی علیهالسلام○□
#ویژه_بزرگداشت_عید_غدیر
#حضرت_آیتالله_بهجت_قدسسره:
□○در بیست حدیث از بیست صحابی آمده است که پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: «أَلْخُلَفآءُ بَعْدِی إِثْنی عَشَرَ کلهُمْ مِنْ قُرَیشٍ؛ خلفا و جانشینان بعد از من دوازده نفر هستند که همگی از قریش میباشند».
□○و همین روایت را ابوبکر و عمر و عثمان نیز نقل کردهاند.
□○همچنین به دو طریق که در یکی از آنها راوی آن ابوبکر مستقیماً از حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم روایت میکند، آمده است: «مَنْزِلَةُ عَلِی مِنی، کمَنْزِلَتِی مِنْ رَبی؛ مقام و منزلت علی علیهالسلام نسبت به من، همانند منزلت من نسبت به پروردگارم میباشد».
□○و این حدیث در کتاب «صواعق محرقه» (تألیف ابنحجر عسقلانی) از کتب عامه نیز نقل شده است. خوب است کتابهایی که این حدیث در آنها آمده، جمعآوری شود تا به حد تواتر برسد. این حدیث از لحاظ متن از «حدیث منزلت» بالاتر است، هر چند حدیث منزلت از حیث سند از او بالاتر و متواتر است.
□○در محضر بهجت، ج٢، ص١٨٨و١٨٩○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□آيات ۱ - ۹، سوره همزه□
□رد پندار غلط انسانى كه خيال مى كند مال دنيا به او جاودانگى مى بخشد□
□((يحسب ان ماله اخلده )) - يعنى او خيال مى كند #مالى كه براى روز مبادا جمع كرده زندگى #جاودانه به او مى دهد، و از #مردنش جلوگيرى مى نمايد، بنابر اين منظور از جمله ((اخلده )) كه صيغه ماضى است ، معناى مضارع - آينده - است ، به قرينه جمله ((يحسب )) كه آن نيز مضارع است .
□پس انسان نامبرده به خاطر اخلاد در ارض و چسبيدنش به زمين و زندگى مادى زمينى ، و فرو رفتنش در آرزوهاى دور و دراز، از مال دنيا به آن مقدارى كه حوائج ضرورى زندگى كوتاه دنيا و ايام گذراى آن را كفايت كند قانع نمى شود، بلكه هر قدر مالش زيادتر شود #حرصش تا بى نهايت زيادتر مى گردد، پس از ظاهر حالش پيداست كه مى پندارد مال ، او را در دنيا #جاودان مى سازد، و چون جاودانگى و بقاى خود را دوست می دارد، تمام همش را صرف #جمع مال و شمردن آن مى كند، و وقتى جمع شد و خود را بى نياز احساس كرد، شروع به #ياغى_گرى نموده ، بر ديگران تفوق و #استعلا مى ورزد، همچنان كه در جاى ديگر فرمود: ((ان الانسان ليطغى ان راه استغنى ))، و اين استكبار و تعدى اثرى كه براى آدمى دارد همز و لمز است.(۱)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□آيات ۱ - ۹، سوره همزه□ □رد پندار غلط انسانى كه خيال مى كند مال دنيا به او جاودانگى مى بخشد□
□آيات ۱ - ۹، سوره همزه□
□از اينجا روشن مى گردد كه جمله ((يحسب ان ماله اخلده )) به منزله تعليل است براى جمله ((الذى جمع مالا و عدده ))، و مى فهماند اگر مال پشيز دنيا را جمع مى كند و مى شمارد، انگيزه و علتش #پندار غلطى است كه دارد، و اين #خطاى_عمليش مستند به خطاى #فكرى او است ، كه پنداشته مال او را جاودان مى سازد،
□و نيز جمله ((الذى جمع ...)) به منزله تعليل است براى جمله ((ويل لكل همزه لمزه ))، و مى فهماند علت اينكه ويل را نثار هر همزه و لمزه كرديم اين است كه او مال پشيز دنيا را جمع مى کند و می شمارد.(۲)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□آيات ۱ - ۹، سوره همزه□ □از اينجا روشن مى گردد كه جمله ((يحسب ان ماله اخلده )) به منزله تعليل اس
□آيات ۱ - ۹، سوره همزه□
□َكلا لَيُنبَذَنَّ فى الحُْطمَة□ِ
□اين جمله ردع و #تخطئه پندار غلط او است ، كه مى پندارد مال ، جاودانه اش مى كند، و لام در كلمه (( #لينبذن )) لام سوگند است ، و واژه ((نبذ)) به معناى پرت كردن و دور انداختن چيزى است . و كلمه ((حطمه )) (بر وزن همزه و نيز بر وزن لمزه و نكحه و ضحكه ) صيغه مبالغه است ، و مبالغه در حطم شكستن ) را مى رساند، البته به معناى خوردن هم استعمال شده ، و اين كلمه يكى از نامهاى جهنم است چون جمله ((نار اللّه الموقده )) آن را به آتش جهنم تفسير كرده .
□و معناى آيه اين است كه : نه ، او اشتباه كرده ، مال دنيايش جاودانش نمى سازد، سوگند مى خورم كه به زودى مى ميرد و در حطمه اش پرت مى كنند.
□وَ مَا أَدْرَاك مَا الحُْطمَة□ُ
□و تو نمى دانى حطمه چه حطمه اى است ؟! اين جمله تعظيم و هول انگيزى حطمه را مى رساند.(۳)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ #شمهای_از_اسرار_حج (قسمت ششم)○□ □○وادی #منا سرزمین آرزو و عشق و دلدادگی و محبّت است. چون عرصهی
□○ #شمهای_از_اسرار_حج (قسمت هفتم)○□
□○عید قربان عید قربانی شدن و اهل #قرب شدن است و به قرب راه پیدا نمیکند، مگر کسی که آمادهی قربانی شدن باشد. راهِ تقرّب قربان شدن است.
□○اگر کسی میخواهد به دوست راه بَرد، باید آمادهی قربان شدن در راه دوست باشد؛ باید همهی وجودش را در طبق #اخلاص نهد و آرزومندِ این باشد که این پیشکش و هدیهی ناقابلی را که به آستان دوست تقدیم میکند، از او بپذیرد.
□○ #عید_قربان عید قرب و نزدیک شدن از راه قربان شدن است. لذا مستحبّ است وقتی حاجی خودش گوسفند را سر میبرد یا اگر خودش ذبح بلد نیست و ذبح را نیابتاً به کسی میسپرد، دستش را روی دست کسی که گوسفند را ذبح میکند بگذارد و نیّت کند که نفس خود را ذبح میکند؛ انّیّت و انانیّت خود را ذبح میکند. از این پس منی در وجودم نیست؛ هرچه بارقهای از من در وجودم بود همه رفت.
□○لذا در روایات داریم به ازای هر عضو قربانی یک عضو قربانیکننده از آتش دوزخ نجات پیدا میکند. پس گویا قربانی خود اوست و نفسِ امّارهی فرد است که در پیشگاه الهی سر بریده میشود. دیگر منی ندارد؛ داعیهای ندارد؛ خطّی به دور خویشتن نکشیده است که او را از گسترهی هستی متمایز کند. تمام تعیّنات را با قربان کردن فرو میریزد.
□○این خطّی که به دور خود کشیدهایم که ما را تعریف میکند؛ اسم من چیست؛ فامیلیام چیست؛ فرزند چه کسی هستم؛ اهل کجا هستم؛ چه تحصیلاتی دارم؛ چه شغلی دارم؛ چه عنوان اجتماعییی دارم؛ و ...؛ اینها همان خطّی است که به دور خود کشیدهایم؛ یک خطّ وهمی که اگر پاک شود، به بیکرانهی هستی متّصل میشویم.
□○مثل یک دایره که با گچ روی تختهسیاه کشیده شده باشد. آنچه سطح این دایره را از کلّ تختهسیاه متمایز کرده است، خطّ سفیدی است که به شکل دایره کشیدهایم. اگر این خط را پاک کنیم؛ آن دایره به کلّ تخته سیاه متّصل است. پس اگر بتوانیم خطّی را که به دور خود کشیدهایم پاک کنیم؛ خود را از تعیّنات وهمی نجات دهیم، به بیکرانهی هستی وصل میشویم.
□○قربان شدن یعنی این؛ یعنی همهی تعیّنات خویش را سر بریدن؛ آثاری از انّیّت و انانیّت برجا نماندن.
□○حاجی، قاصد، سالک، سائر الی الله اگر به این سه کار موفّق شد؛ یعنی هم با شیطان که دشمن قسم خورده است و بر قسم خود جدّی و استوار ایستاده است؛ «عَدُوٍّ لَکُمْ» «اِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ» اگر این دشمن قسمخورده را به دشمنی شناخت و با همهی وجود در برابر او ایستاد و مقاومت کرد؛ از سوی دیگر، نقطهی آسیبپذیری که بعضی از مکاتب به آن چاکرا¬ میگویند و نقطهی نفوذ شیطان است که در شخص وجود دارد؛ از بین برد. اصل این نقطه انانیّت ماست.
○مادر بتها بت نفس شماست
○چون که آن بت مار و این بت اژدهاست
□○اگر توانست نفس را از پا درآورَد؛ یعنی اگر از بیرون شیطانِ حملهور و از درون نقطهی نفوذ و آسیبپذیر وجودش را از بین برد، موجود رویینتنی میشود که هیچ دشمنی بر او قدرت غلبه و پیروزی ندارد.
#ادامه_دارد...
□○در محضر استاد مهدی طیب - ۹۱/۰۸/۰۵○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□●استاد علی صفایی حائری●□
#ولایت_علی....
□●ولايت على، نه على را دوست داشتن كه فقط على را دوست داشتن است.
ولايت على، على را سرپرست گرفتن و از هواها و حرفها و جلوهها بريدن است.
□●و اين ولايت، ادامهى ولايت حق است و دنبالهى توحيد، آن هم توحيدى در سه بعد؛ در درون و در هستى و در جامعه؛ كه توحيد در درون انسان، هواها و حرفها و جلوهها را مىشكند؛ هواهاى دل و حرفهاى خلق و جلوههاى دنيا را.
و در جامعه طاغوتها را كنار مىريزد
و در هستى خدايان و بتها را.
□●در اين حد، موحد، جز خدا كسى را حاكم نمىگيرد. جز وظيفه چيزى او را حركت نمىدهد. هيچ قدرت و ثروت و جلوهاى در روح او موجى نمىآورد و هيچ دستورى او را از جا نمىكَنَد. جز دستور حق و امرِ اللّه، از هر زبانى كه اين دستور برخيزد و از هر راهى كه اين امر برسد.
□●و هنگامى كه روحى به آزادى رسيد و جز امر حق امرى نداشت و جز خواست او خواهشى نداشت، اين روح به ولايت مىرسد و به سرپرستى مىرسد و دستور او و حتى نگاه او در دلهاى موحد عاشق، حركت مىآفريند.
□●و اين است كه رسول به ولايت رسيد و به اولويت رسيد؛ كه النَّبىُ أَوْلى بِالمُؤمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ.
و اين است كه على به ولايت مىرسد؛ كه: مَنْ كُنْتُ مَولاه فَهذا عَلىٌّ مَولاه
□● #غدیر، صفحه ۱۳●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●حضرت علی علیه السّلام اهل سنّتی را که نه محبّت او را دارند و نه عداوتش را و اخلاق و اعمال خوبی هم دارند، به درجه ی هشتم بهشت که نازلترین مرتبه ی بهشت است، میبرد.
■●علی به همه فیض میدهد. دشمنان و معاندین، خودشان خود را کنار میکشند و محروم میکنند و الاّ علی علیه السّلام دشمن نمیشناسد. معاند میگوید: اَلنَّارُ وَ لاَ العَارُ: به آتش دوزخ تن میدهم؛ امّا به ننگ رفتن زیر بار علی تن نمیدهم. من در جهنّم میمانم و دنبال علی به بهشت نمیروم.
■●ولی بقیه پشت سر ائمّه علیهم السّلام از جهنّم عبور میکنند و به بهشت وارد میشوند. نکند تو هم در دنیا بگویی فرمان علی را نمیبرم، چون آبرویم پیش اهل دنیا میرود.
■●مصباح الهدی _ اهل بيت علیه السلام ص ٢٨٤●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□اسم امام هادی علیه السّلام علیّ بن محمّد است؛ حضرت را با القاب مختلفی خواندهاند؛ دو لقب مشهور ایشان، هادی و نقی است. یعنی هدایتگر و پاک. لقبهای دیگری هم دارند: لقب امین دارند که لقب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است؛ لقب فقیه و مُؤتَمَن دارند؛ یکی دیگر از لقبهای ایشان طیّب است. کنیه حضرت، ابوالحسن ثالث است؛ چون امام کاظم علیه السّلام ملّقب به ابوالحسن اولی یا اوّل هستند؛ امام هشتم، امام رضا علیه السّلام ملقّب به ابوالحسن ثانی هستند و امام دهم به ابوالحسن ثالث مکنّی هستند...
#مناسبات_ماه_ذیالحجه
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
آیات 252-244 بقره قسمت پنجم
بخش پنجم
● عوامل ديگرى كه در گذشته و در عصر حاضر موجب بدگمانى به تاريخ نقلى شده اند
از آن دو عامل گذشته ، عواملى ديگر هست كه باعث فساد و بى اعتبارى تاريخ شده ، از آن جمله يكى نبودن وسائل گرفتن خبر، و ديدن واقعه ، و ضبط و نقل آن براى ديگران ، و تأليف كتابى درباره آن ، و حفظ و نگهدارى آن كتاب از پوسيدن و دگرگونى و گم شدن ، بوده است ، و این عوامل هر چند امروز در بين نيست (و در اين عصر به آسانى مى توان اخبار آن طرف دنيا را در اين طرف گرفت ، و حتى با چشم ديد، و آن را به سهولت ضبط نمود، و به وسيله رسانه هاى گروهى انتشار داد، و در اسرع وقت چاپ نموده و در كتابخانه هاى مدرن از پوسيدن و دگرگونگى و گم شدن حفظش كرد) چون شهرها به هم نزديك شده و وسائل ارتباط بسيار و نقل و انتقال و تحول آسان گشته ،
ليكن بلاى تاريخ ، از جهتى ديگر عمومى شده ، و آن مساله سياست است ، كه در تمامى شئون زندگى انسان مداخله مى كند، و چرخ دنياى امروز بر محور سياست (كه خود فنى ازفنون شده است ) دور مى زند، و با تحول آن ، همه اخبار دنيا ناگهان از حالى به حالى مى شود و اين خود عاملى بزرگ و دردى بى درمان است كه آدمى را نسبت به تاريخ بدگمان مى سازد، حتى تاريخ را به سقوط تهديد مى كند.
وجود نواقص و يا به عبارتى ديگر، نواقصى كه براى تاريخ نقلى شمرديم علت عمده بى اعتنائى علماى امروز نسبت به تاريخ است ، و باعث شده كه دانشمندان بطور كلى از تاريخ نقلى دورى نموده به تاريخ زمينى (يعنى باستان شناسى ) روى آوردند و اين علم هر چند از پاره اى اشكالات كه در كار تاريخ نقلى بود سالم و به دور است مثلا دستخوش مداخلات حكومت ها نشده ، و ليكن از بقيه اشكالات خالى نيست ، براى اينكه اين دانشمندان نيز داراى احساسات و تعصب هائى هستند، اينها نيز تحت تأثر سياست ها قرار مى گيرند، پس آنچه كه از اسرار باستان شناسى خود افشا مى كنند نمى تواند مورد اعتماد قرار گيرد، ممكن است در آنچه افشا مى كنند و در آنچه كتمان مى نمايند و تغيير و تبديل مى دهند، اعمال سياست كنند، يعنى چيزى را افشا كنند كه واقعيت نداشته باشد، و چيزهائى را كه واقعيت دارد كتمان نمايند، و يا در آن تغيير و تبديلى بدهند.
اين بود حال تاريخ و عوامل متعددى كه از جهات مختلف ، آن را تباه كرده و تا ابد هم قابل اصلاح نيست .
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 466
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●وظیفهی ما در روزهای پُر فتنه●■
#حضرت_آیتالله_بهجت_قدسسره:
■●ائمه علیهم السلام برای این روزهای پُرفتنه تکلیف ما را مشخص کرده اند، و ما را حیران و سرگردان به حال خود وا نگذاشتهاند. فرموده اند در صورت اختلاف، با حزب و فرقه ای باشید که با علی علیه السلام است.
■● #سؤال: فرض این است که همه ی احزاب و فرقه ها از علی و راه و خط علی علیه السلام دم می زنند، در این صورت تکلیف چیست؟
■● #جواب: باید با عینک احتیاط راه رفت و خوب تشخیص داد کدام اقرب به علی و مرام علی علیه السلام و راستگوتر است ...
■●در محضر بهجت،ج۳، ۲۹۹●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
□آیات ۹-۱ ، سوره همزه□
□معناى اينكه در وصف آتش جهنم فرمود: ((التى تطلع على الافئده )) و معناى ((فى عمد ممدده ))
□نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتى تَطلِعُ عَلى الاَفْئِدَة□ِ
□((ايقاد نار)) به معناى #شعله ور ساختن آتش است . و كلمه ((اطلاع و طلوع بر هر چيز)) به معناى #اشراف بر آن چيز، و ظاهر شدن آن است ، و كلمه ((افئده )) جمع كلمه (( #فواد)) است كه به معناى قلب است و مراد از #قلب در اصطلاح قرآن كريم (عضو صنوبرى شكل كه تلمبه خون براى رساندن آن به سراسر بدن است نيست بلكه ) چيزى است به نام #نفس_انسانيت ، كه شعور و فكر بشر از آن ناشى مى شود.
□و گويا مراد از ((اطلاع آتش بر قلوب )) اين است كه آتش دوزخ #باطن آدمى را مى سوزاند، همانطور كه ظاهرش را مى سوزاند، به خلاف آتش دنيا كه تنها ظاهر را مى سوزاند. قرآن درباره #سوزاندن آتش جهنم فرموده : ((و قودها الناس و الحجاره )).
□إِنهَا عَلَيهِم مُّؤْصدَةٌ□
□يعنى آتش بر آنان #منطبق است ، به اين معنا كه از آنان احدى بيرون آتش نمى ماند،
و از داخل آن نجات نمى يابد.(۱)
@mohamad_hosein_tabatabaei