eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
□○اطاعت و پیروی از اهل بیت علیهم السلام به نص شرعی، واجب است.  سره○□ □○اگر افراد بشر علم و جهل خود را می دانستند و نقص و کمالشان را تمیز می دادند، در پیروی از انبیا علیهم السلام و تبعیت از دین یکسان بودند. اختلاف بشر در علم و جهل آنهاست و ارزش و قدر انسان ها هم به علم است نه به مال. علم است که همه چیز و همه ی اشخاص را به سوی خود می کشاند. آن شخص می گوید: «لَمْ أَجِدْ أَفْهَمَ مِنْ مُحَمدِ بن عَلِی علیه السلام؛ کسی را داناتر از محمد بن علی (امام باقر) علیه السلام نیافتم». □○کسانی که با اهل بیت علیهم السلام مخالفند، در حقیقت با علم و دانش و فهم مخالفند. ما اگر قدر علم را می دانستیم، باید از عترت بِما أَنهُمْ عُلماءُ وَ أَعْلَمُ الناسِ بَعْدَ رَسُولِ الله  صلی الله علیه وآله وسلم (از آن جهت که عالمند و بعد از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم از همه داناتر هستند) پیروی می کردیم. □○گذشته از اینکه آنان اوصیای رسول خدایند، و اطاعت و پیروی از آنان به نص شرعی، واجب است. □○در محضر بهجت، ج۲، ص ۳۰۴○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○..از امام جعفر صادق عليه السلام مروى است: در هر كربى توسل به صاحب لواى سيد الشهداء عليه السلام به عدد نام شريف آن جناب(۱۳۳) : □يا كاشف الكرب عن وجه الحسين اكشف كربى بحق أخيك الحسين ۱۳۳ بار□ □○هزار و یک کلمه علامه حسن زاده آملی كلمه ۸۷۴○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●يك تذكر مهم برای انجام اعمال ●□ □●اهل سلوک باید با اشتیاق در حدّ هاضمه روحی خود، به‌آن [مستحبات] روی‌آورند. به یک طفل شیر خوار غذای بچّه چهار، پنج ساله را نمیشود خوراند. ظرفیّت وجودی او، آن حجم و ثِقل غذا را نمیتواند بپذيرد؛ برایش ضرر دارد. همچنين یک كودك پنج ساله هم غذای یک جوان بیست ساله را نمیتواند بخورد. □●هاضمه روح ما هم اينگونه است. در مسیر سلوک، هاضمه رو به توسعه می‌رود. در ابتدای راه، عبادات مستحّب را نباید به او تحمیل کرد. باید در حدّی که انسان شوق و نشاط و شادابی دارد انجام دهد. وقتی به حدّی رسید که احساس كرد خستگی و حالت تحمیل و تلخی و کسالت بر او عارض شد، باید دست بکشد. □●در همین حد همه عزیزان به انجام عبادات مستحبّ اهتمام بورزند. البتّه واجبات را قبل از آن انجام دهند، كه شرط اثربخشی مستحبّات انجام واجبات است. □●اشتها قابل تحریک است. همانطور که اشتهای بدن با محرّکهایی قابل تحریک است، اشتهای روحانی هم با محرّكهايی تحريك ميیشود؛ تا بتوان با شادابی از مقدار بیشتری عبادات بهره برد. بهره های عبادات هم مَنوط به خلوص، محبّت و عشقی است که در انجام آنها موج میزند. مَنوط به درک محتوای آن عبادات و سِرّی است که در هر یک از اَذکار، اوراد، نماز، دعا، مناجات، روزه گرفتن،صدقه‌دادن، غسل‌کردن، احیاگرفتن و امثال اینها وجود دارد. □●سعی کنیم همانطور که به پیکر اعمال اشتغال میورزیم، از روح و سرّ و باطن اعمال هم بهره مند شویم و عمل ما فقط یک پیکره ی بی روحی نباشد. □●استاد مهدی طيب _جلسه ١٩ ارديبهشت ٩٢●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
دعاهاتون مستجاب همراهان فهیم ان شاءالله بحق آقای ادب ، رکاب زینب ، آقای مظلوم علیه السلام حقیر رو هم یاد کنید یاعلی✋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیات 260-258 بقره قسمت پنجم بخش هفتم ● دو شبهه در ارتباط با اين روايت و پاسخ آن خواهى گفت : از ظاهر روايت بر مى آيد كه اين شبهه همان شبهه معروف آكل و ماكول است ، چون در روايت آمده : ((درندگان يكديگر را خوردند))و بعد از اين جمله ، تعجب ابراهيم (عليه السلام ) و سوالش را نتيجه اين مشاهده دانسته است . در پاسخ مى گوئيم : در اينجا دو شبهه وجود دارد: شبهه اول اينكه متفرق شدن اجزاى جسد و فناى اصل آن و اينكه از آن لاشه نه صورتى باقى مانده و نه مشخصات و خصوصياتى ، ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 582 تا از ساير جانداران متمايز باشد، و زندگى را دوباره از سر بگيرد. شبهه دوم : همان شبهه آكل و ماكول است و آن اين است كه مى بينيم حيوان و يا انسانى طعمه درنده مى شود، و اجزاى بدنش جزء بدن آن مى گردد، پس ديگر ممكن نيست ((هر دو حيوان )) و يا ((انسان و حيوان )) را با تمام بدنشان زنده كرد، چون فرض كرديم كه هر دو يك بدن شده اند، و يك بدن نمى تواند بدن دو حيوان بشود، و به فرض اينكه يكى زنده شود، ديگرى ناقص مى ماند، ناقصى كه ديگر قابل دوباره زنده شدن نيست . پاسخى كه خداى تعالى به سوال آن جناب داده كه همان تبعيت بدن از روح باشد، هر چند پاسخى است كه در دفع هر دو شبهه كافى است ، ولى دستورى كه به آن جناب داد و قرآن آن را حكايت كرد كه چهار مرغ بگيرد و چنين و چنان كند، متضمن و در بردارنده ماده شبهه دوم نيست ، و در آن سخنى از اين شبهه به ميان نيامده است بلكه تنها مساله متفرق شدن اجزا و اختلاط آن و دگرگون شدن صورت و حالات حيوان آمده است ، كه همان شبهه اول است ، پس آيه شريفه تنها متعرض دفع شبهه اول شده است ، هر چند كه با دفع شبهه اول شبهه دوم نيز دفع مى شود، كه بيانش گذشت ، و بنابراين ، اين قسمت از روايت كه مى گفت : ((بعضى بعض ديگر را خوردند))، دخالتى در تفسير آيه ندارد. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□●آیت الله بهجت قدس سره●□ □●یکی از علما نقل می کردند: «به آقا گفتم: «برای نماز شب چه کار کنیم که موفق شویم؟ هر کاری می کنیم بیدار نمی شویم». ایشان دو تا نکته را فرموده بودند: «نماز اول وقت را از دست نده، ولو بلغ ما بلغ. [یعنی هر چقدر که برایت مقدور است.] هر جایی که بودی، در جنگل، در صحرا هم که باشی، همین که اول وقت شد، نمازت را بخوان». دوم اینکه فرموده بودند: «من خودم می آیم بیدارت می کنم.» و ایشان تا سه شب با یک صدای بلند بیدارم می کرد». (براساس خاطره یکی از شاگردان) □●ذکرها فرشته اند، ص٨٣●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○هدیه علامه طباطبایی به آیت الله ○□ □پس از آمدن مرحوم آیت اللّه کشمیرى به ایران، مرحوم علامه طباطبایى به دیدن ایشان رفت و این نکته را به عنوان هدیه به ایشان بیان کرد: هر گاه به مشکلى برخوردید، به پشت بام رفته، دو رکعت نماز خوانده و به امام زمان علیه السلام هدیه نمایید. □پس از نماز، رو به قبله، تلاش کنید خود را از افکار و پراکندگى و تشتت خالى کنید. در آن هنگام هر چه به ذهنتان رسید، اشاره و الهام و تلقینى است از حضرت ولى عصرعلیه السلام براى رفع مشکل. □○میناگردل، ص ۱۲۱ و ۱۲۲○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●در كتاب شريف اصول كافى از جناب امام صادق (عليه السلام ) روايت شده است كه : شخصى همراه حضرت عيسى عليه السلام بود تا به دريا رسيدند و با حضرت بر روى آب راه مى رفتند و از دريا مى گذشتند - اين جانى كه در آب تصرف مى كند، اين همان جان است كه مرده را زنده مى كند، و ابراء اكمه و ابرص مى نمايد و جانهاى مرده را زنده مى كند و حيات مى دهد، و هر كسى كه به تعليم معارف حقه نفوس را احياء مى كند عيسوى مشرب است - آن شخص كه ديد بر روى آب مثل زمين هموار عبور مى كنند. در عين عبور به اين فكر افتاد كه حضرت چه مى گويد و چه مى كند كه بر روى دريا اينگونه راه مى رود ديد حضرت مى گويد بسم الله ، از روى عجب به اين گمان افتاد كه اگر خودش از تبعيت كامل بيرون آيد و مستقلا بسم الله بگويد مانند حضرت مى تواند بر آب بگذارد، از كامل بريدن همان و غرق شدن همان ، استغاثه به حضرت روح الله نمودن آن جناب نجاتش داد. □●آنچه كه مسلم است آن است كه بايد دل به صاحب ولايت داد تا به مقصود دست يافت . لذا در قيامت كبرى نفس ناطقه انسانى هر كسى با امام و مراد خويش محشور مى گردد. □●انسان را قابليت و لياقتى است كه اگر نهال وجودش را به دست مربيان كامل و مكمل بسپارد، و دستورالعمل باغبان دين و نهال پرور و انسان ساز را در متن وجود و شؤون زندگيش پياده كند آنچنان عروج وجودى و اشتداد روحى پيدا مى كند كه اگر در مقام تمثيل بخواهيم حقيقت آن را بازگو كنيم و نمايش دهيم ، شجره طوبى الهى مى شود كه اصلها ثابت و فرعها فى السماء تؤ تى اءكلها كل حين باذن ربها. □●شرح دفتر دل استاد صمدی آملی●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●استاد علی صفایی حائری: ●■ ■●کار اول من و تو این است که خود را بسازیم ، زیرا (دیگرسازی) ممکن نیست ؛ تا (خودسوزی) صورت نگرفته باشد (خودسازی) نمی شود ، مگر این که انسان ، شهامت خودسوزی را بیابد و با دست توانای خویش شعله ای بر افروزد ، کثافت ها و آلودگی های وجودیش را بسوزاند و تولدی تازه بیابد . « افسوس » که ما ، پیش از آن که از آلودگی ها پاک شده باشیم بر خویش عطر پاشیده ایم و خویشتن را جز آن که هستیم به دیگران معرفی کرده ایم . ما به جای آن که « رنگ خدا » را گرفته باشیم ، به خدا رنگ زده ایم . چگونه می خواهیم دیگران را بسازیم و از اسارت ها رها سازیم ، در حالی که هنوز خویش را نساخته ایم ؟ ما که خود اسیریم ، چگونه سخن از آزاد کردن دیگران می گوییم ؟! نمی توان بار رسالت الله را بر دوش داشت تا زمانی که بنده غیر اوییم . پس باید از حاکمیت غیر او آزاد شد . ■●تربیت کودک ، علی صفایی حائری ، ص ۱۲●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□ #وَٱلْحَمْدُ_لِلّه_وَلّیِ_کُلِّ_نِعْمَة
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□ □○ ، این مرکب تو که تو دراین دریای طبیعت و عالم کونْ آن را بمسکن خود کرده‌ای و بران اعتماد ساخته، آن هم از آب این دریاست، لکن فسرده شده است بعملی غریب، و نزدیکست که ناگهی گداخته گردد، و بآب دریا برآمیزد، و ترا بر روی آب بگذارد □○بی‌مرکب، و مرکب تو اگر دانی و آموخته‌ای شناوری بود، و اگر ندانی و نیندوخته‌ای بر خطر باشی و بهلاک نزدیک. □○ ، آب تا روشن بود هر آنچه در اندرونش بود از دیده نهان نماند، و چون تیره شود حجاب دیده کند، و در وی چیزها نتوان دید؛ و همچنین فروغ آفتاب در هوا دیده بدان فروغ چیزها بیند درست، و چون دود و غبار و بخار برخیزد، و با هوای روشن بیامیزد، حجاب کند، واگر چه فروغ آفتاب بود نتواند دید چیزها را؛ همچنین فروغ خرد که با چیزهای کثیف تیره بیامیزد تیره شود، و صورتهای عقلی را ننماید، □○پس آنچه در ذات وی بود نبیند، و خاصیتهای عقل باوی نماند، پس نفس نیازمند و درویش و نادان بماند، و راه رستگاری خود نبیند و نشناسد. @mohamad_hosein_tabatabaei
□●تمدنی که به سمت تمدن اسلامی باشد، می‌رود به سمت اینکه بندگی کند و شرایط را برای بندگی آماده کند. □●در مقابل این تمدن، تمدنی است که می‌رود به سمت اینکه خدایی بکند. □●در مورد می‌گویند اگر ۱۰ ساعت پیش ایشان می‌نشستی، نمی‌فهمیدی که چه علمی دارند. فکر می‌کردی از آن آخوندهای معمولی هستند. □●برای چه حرف بزند؟ برای چه بخواهد خودش را نشان بدهد؟ اگر سؤالی می‌کردند، پیش فرضش این بوده که می‌گفته نمی‌دانم. □●این علامه طباطبایی بوده است با آن عظمتش... تلْکَ ﭐلدَّارُ ﭐلْئَاخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ... اين خانه آخرت را به کسانی اختصاص ميدهيم که ...لَا يُرِيدُونَ عُلُوّاً فِي ﭐلْأَرْضِ... نميیخواهند در زمين برتری نمايند. چنین شخصی اصلاً علوّ نمی‌خواهد. پس می‌زند علوّ را، دنبال علوّ نیست... . @mohamad_hosein_tabatabaei
■●عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی●■ ■●در کتاب خوانده بودم و خودم هم در ایام جوانی که زراعت داشتم، تجربه کردم که اگر پوست گرگ را باریک ببُرند و با آن الک درست کنند و بذر را با آن الک کنند، زراعت دیگر آفت نمیزند. آن‌قدر گرگ قوی است که آفتها مثل ملخ و سن از زراعتی که بذرش با پوست گرگ تماس پیدا کرده است، میترسند. ■●موت را هم مثل گرگ تصّور کنید؛ البته جسارت به موت نشود، چون موت بسیار شریف است؛ امّا از این نظر میتوان موت را به آن مثل زد که اگر کسی با موت تماس پیدا کند، دیگر هیچ آفتی به او نخواهد رسید و شیطان و دنیا و نفس، دیگر نخواهند توانست به او آسیب برسانند. ■●مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_مثنوی     ○ ۲ ○ □○مطلب مورد توجه بعدی، #نی است که سخنان گوناگونی پیرامون آن گفته شده است. عده‌
     □ ۳ □ ○سینه خواهم شرحه شرحه از فراق ○تا بگویم شرح درد اشتیاق □○«اَنَا عِندَ المُنکَسِرَةِ قُلُوبُهُم»؛ او سینه‌ای می‌خواهد که از فراق پاره پاره شده باشد. باید دل شکسته و پاره پاره بیاوری که در کوی ما شکسته دلی می‌خرند و بس. فقط چنین سینه‌ای می‌تواند اشتیاق به معشوق را درک کند. آری! سینه شرحه شرحه، دل بسیط و ساذجی است که حرم الهی است. چنین قلبی را رسد که شرح درد اشتیاق بسراید. آنکه در قید حدود قعود کرده از شوق صعود و عروج چه بهره ای دارد تا از دریدن بندهای غیریت بگوید؟ درد اشتیاق بالاترین دردهاست؛ ○حسن معشوق را چون نیست کران ○درد عشق را نهایت نیست □○گاه در قرب و وصل درد اشتیاق اشد از فراق و هجران است: ○گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق ○ساکن شود بدیدم و مشتاق تر شدم □○در مقام قرب جلوات بی منتهای معشوق رخ بنماید عاشق خود را در نهایت بعد می‌بیند یعنی به جلوه ای واصل می‌شود و به تجلی جلال به فراق مبتلا! چون خاصیت توحید همین است، تا می‌بینی نزدیکی دور می‌شود؛ «بَعُدَ فلا يُري‌، وَ قَرُبَ‌ فَشَهَدَ النَّجوي‌». ○بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت ○واندر آن برگ و نوا خوش ناله های زار داشت ○گفتمش در عین وصل این گریه و فریاد چیست ○گفت ما را جلوه معشوق در این کار داشت...
□○" تصویر در آب "○□ □○...و به یاد آوریم قصه مادرمان حوّا را که گفت: من وقتی چشم به عالم هستی گشودم زیر پایم گُل و ریحان بود و بالای سرم آبی عظیم آسمان. ناگاه چشمم به ماده ای درخشان افتاد که از سیاهی حفره ای بیرون می آمد و نمی دانستم که آب است و از چشمۀ واقع در غاری می جوشد. آن ماده به تدریج در اطراف گسترده شد و من دیدم آن آبیِ لطیف آسمان عیناً به زمین فرود آمده است. نزدیک رفتم تا اینهمه شکوه و زیبایی را از نزدیک تجربه کنم. ناگاه چشمم به موجود زیبایی افتاد که از آن بدیع تر در خاطرم نمی گنجید‌. مدهوش و حیران آن جمال و عاشق و شیدای آن موجود شدم و اگر همان دم ندایی از غیب نگفته بود این موجود عکس جمال توست که در آب افتاده است من تا پایان عمر عاشق آن صورت شده بودم و از عشق خود جان می سپردم. 🍀تمام دختران عالم عکس همان حوّا در آبند و جمله چون حوّا به عشق خود گرفتار امّا بی خبر. □○برگرفته از پیشگفتار کتاب " در صحبت سعدی " به قلم حسین الهی قمشه ای○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○معرفت نفس باب الابواب است، دری است ڪہ آدم را بہ سوے عالم غيب و موجودات و بہ ذات حق و صفاتش و افعالش می ڪشاند. □○شرح فارسی اسفار _جلد ۱ | صفحہ۹۳ علامہ حسن زاده ے آملی○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●يك دهه از ماه عظیم رجب المرجّب طی شد...●□ □روزهای بسیار گران قدر و لحظات بسیار گران سنگ این ماه باید به راستی غنیمت شمرده شود، ماهی که در احادیث نام گرفته است، □ماهی که بنا به برخی از روایات اعظم شهور و بزرگ ترین ماه های الهی است، □ماهی که ماه غوطه ور شدن در نهر رجب است، نهری که از نهرهای بهشت و سرشار از نور و معنویت و عرفان است. □ماه عبادت، ماه خلوت های عارفانه، ماه ذکر، ماه تلاوت قران، ماه شب زنده داری ها،ماه استغفار و دعا و نیایش و زیارت اهل بیت علیهم السّلام، ماه همۀ خوبی ها و پاکی ها، ماه وجود خویش از هر چه غیر خدایی است. ماه بسیار عظیمی است، □ماه است، ماه امیرالمومنین علیه السّلام است، □ماه تخلیه است، □ماه عظیم القدری که سپاس این که خدا ما را موفق کرد که یک بار دیگر مهمان این ماه عظیم باشیم را به هیچ طریقی نمی توانیم به جا بیاوریم. □امیدوارم خدای متعال به همۀ ما عنایت کند که قدر این لحظات و آنات را بدانیم. هیچ تضمینی وجود ندارد که سال آینده باز باشیم و ساعات و آنات این ماه را تجربه کنیم. این سلامتی و حیات و قدرت و فراغتی که خدا به ما داده را غنیمت بشماریم، چه بسا سال آینده ما باشیم، اما اینها نباشد. □●استاد مهدی طيب _ جلسه ١٩ خرداد ٩٠●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
□○ |نظر علامه طباطبایی درباره ایمان ○□ □○در تفسیر الدر المنثور، روایتی آمده که حضرت ابوطالب، به پیامبر (صلی الله علیه وآله) ایمان نیاورد و در نهایت با حالت کفر از دنیا رفت! مرحوم علامه طباطبایی در ذیل کریمه ۵۶ سوره قصص، به این روایت اینگونه پاسخ می‌دهد: □○«در معناى اين روايت، روايت ديگرى از ابن عمر، ابن مسيب، و غير آن دو آمده، و ليكن روايات بسيار زيادى از ائمه اهل بيت (علیهم السلام) رسيده، كه فرموده اند: ابو طالب ايمان آورده بود، و اشعارى هم كه از او نقل شده پر است از اقرار به صدق رسول خدا (صلی الله علیه وآله)، و حق بودن دين او، و اين ابو طالب كسى است كه رسول خدا (صلی الله علیه وآله) را وقتى صغير بود در دامن خود جاى داد، و بعد از بعثت و قبل از هجرت از او حمايت كرد، حمايتى كه ارزش آن حمايت و مجاهداتش در حفظ جان شريف رسول خدا (صلی الله علیه وآله) در ده سال قبل از هجرت معادل است با ارزش مجاهدتهاى همه مهاجرين و انصار در ده سال بعد از هجرت، آن وقت چگونه ممكن است چنين كسى ايمان نياورده باشد؟!» □○ترجمه المیزان، ج۱۶، ص۸۱○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●خرده آیت الله قاضی بر شعر باباطاهر●□ □● از قول استادشان مرحوم آقای قاضی می‌فرمودند:من از باباطاهر تعجب می‌کنم که در شعرش چنین سروده: ●یکی درد و یکی درمان پسندد ●یکی وصل و یکی هجران پسندد ●من از درمان و درد و وصل و هجران ●پسندم آنچه را جانان پسندد □●چه طور باباطاهر گفته است: اگر جانان، هجران را پسندد، من هم آن را می‌پسندم.؟! چگونه انسان می‌تواند این را بپذیرد؟! عاشق بر هر چیز صبر می‌کند اما بر فراق، صبر نمی‌تواند کرد. □● در دعای کمیل می‌فرماید: مولا و آقای من! گیرم بر عذاب تو صبر کنم؛ بر دوری تو چگونه شکیبا باشم؟! » ■●ز مهر افروخته، ص ۷۲●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○نکته ای از علامه طباطبایی○□ □○علامه حسینی طهرانی از شاگردان سلوکی و علمی علامه طباطبایی، در کتاب « » حدیثی را از حضرت امام حسین علیه‌السلام نقل می‌کند و در قولی دیگر در تفسیر آن چنین به بیان استشهاد می‌کند: □○از جمله فرموده‌های حضرت سید الشهداء أباعبدالله الحسین(علیه السلام) است که روزى به عنوان خطبه براى اصحاب خود ایراد نمودند: □أَیُّهَا النَّاسُ! إنَّ اللَهَ مَا خَلَقَ خَلْقَ اللَهِ إلَّا لِیَعْرِفُوهُ؛ فَإذا عَرَفوهُ عَبَدوهُ، وَ استَغنَوا بعِبادَتهِ عَن عِبَادَة ما سِواهُ.□ □فَقالَ رَجلٌ: یابنَ رسولِ اللَهِ! مَا مَعرِفَة اللَهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟ فَقالَ: مَعرِفَة أَهلِ کُلِّ زَمَانٍ، إمامَهُ الَّذِى یَجِبُ عَلَیهِمْ طَاعَتُهُ.□ □«اى مردم! به درستی که خداوند خلق خود را نیافرید، مگر از براى آنکه به او معرفت و شناسایى پیدا کنند. پس زمانی که او را بشناسند، در مقام بندگى و عبودیت او بر مى‌آیند؛ و به واسطه عبادت و بندگى او از عبادت و بندگى غیر او از جمیع ما سِوى مُستغنى مى‌شوند. در این حال مردى گفت: اى پسر رسول خدا! عز و جل چیست؟ حضرت فرمود: معرفت و شناخت اهل هر زمان، از او اطاعت و پیروى کنند.» □○علامه طهرانی می‌گوید: روزی به استاد خود، علامه طباطبایی گفتم: چگونه می‌توان به مغز و مراد این حدیث شریف حضرت سید الشهداء(علیه السلام) رسید؟ علامه طباطبایی پاسخ گفت: تنها راه منحصر به فردِ وصول به معرفت امام علیه‌السلام و مطلقه حضرات معصومین علیهم‌السلام، عرفان است و بس! @mohamad_hosein_tabatabaei