eitaa logo
شهید محمدرضا گل پلیچی
51 دنبال‌کننده
98 عکس
17 ویدیو
0 فایل
جهت ارسال خاطره، دست نوشته، یادگاری، عکس، فیلم، صوت و .... از شهید گلپلیچی و یا حتی ارسال دلنوشته و خاطره توسلات یا ارتباط قلبی خاصی که با شهید داشتید، میتوانید از این طریق، با ما در ارتباط باشید. 👇👇 @ma_tar
مشاهده در ایتا
دانلود
...اگر جنازه من به دست شما رسيد و می خواستيد مرا تشييع كنيد، اگر كسی كه از انقلاب و رهبر و روحانيت مبارز اسلام مخالف است هيچ راضی نيستم كه در تشييع جنازه‌ام شركت كند و بر روی قبرم بيايد. هنگام دفنم اذان را بخوانيد و از مادرم می خواهم بالای سرم بيايد و شيرش را حلال كند، هنگامی كه دفنم كرديد مرثيه اباعبدالله را بخوانيد، از شما می خواهم برای شب اول قبرم دو ركعت نماز شب اول قبر بخوانيد و در قبرم يك عدد مهر تربت كربلا بگذاريد، اگر كسی از من پولی يا چيزی طلبكار است از مقدار پولی كه دارم به او بدهيد. يك ساعت و انگشتر به من هديه شده كه ساعت را به صاحبش سيد نوروز ... و اگر نشد به حسين برادرم بدهيد و انگشتر را به برادر علی (كيوان) ‌... بدهيد. در حدود ۲۰۰۰۰ ريال نذر كرده بودم كه برای خرج ساختمان خانه فقيری كه خيابان... نبش ... است بدهم، بقيه اموالم كه بجای مانده به جبهه و نماز جمعه هديه كنيد اگر كسی به من بدهكار است او را حلال می كنم. مقداری نماز بدهكارم كه بايد اعاده شوند و در ورقه‌ای مشخص كرده‌ام ديگر عرضی ندارم از همگی شما التماس دعا دارم. و السلام. برای خشنودی امام زمان و پيروزی رزمندگان اسلام و سلامتی امام خمينی صلوات. خدايا، خدايا، تا انقلاب مهدی حتی كنار مهدی خمينی را نگه دار. از عمر ما بكاه بر عمر رهبر افزا، فرج امام زمان هرچه سريع بگردان. رزمندگان اسلام پيروزشان بگردان. آمين يا رب العالمين. محمدرضا گل‌پليچی ۶۴/۱۱/۱۳ 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/mohamadrezagolpeleichi
۲۱ 📌شبیه پسر شهیدش... پدرم مداومت داشت به خواندن قرآن و ادعیه. از زمانی که چشم باز کردم یادم هست، مثل نماز یومیه خواندن قرآن و مفاتیح اش قضا نمی شد. تا روزهای آخر عمر همینطور بود. عینک کائوچویی اش را روی چشمش می‌گذاشت و شروع به تلاوت میکرد. درست یادم هست، با دوچرخه که به مغازه میرفت، من را جلوی خودش می‌نشاند و همینطور که رکاب میزد، ادعیه های طولانی مفاتیح را از حفظ میخواند و من هم ناخودآگاه برخی از آنها را حفظ شدم. آنقدر با قرآن و مفاتیح مأنوس بود که در سن نودسالگی در آخرین روزهای عمرش، پرستاران بیمارستان را متعجب کرده بود. هوشیاری خوبی نداشت تنها آنچه در ضمیر پاکش نهادینه شده بود بر زبان جاری میکرد... میان ناله هایش فقط برخی از آیات قرآن و فرازهای ادعیه را میخواند، دعای کمیل و افتتاح و... درست شبیه پسر شهیدش؛ آخرین صداهایی که از حنجره اش شنیده شد عبارات نورانی بود... 🔹 روایت برادر شهید گل پلیچی 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/mohamadrezagolpeleichi
هرچه مادرهست قربان چنین نامادری...💔 سالروز وفات حضرت ام البنین (س) تسلیت باد. 🌷در روز تکریم مادران و همسران شهدا مادران آسمانی شهدا را با ذکر صلوات خشنود کنیم...🌷 کانال شهید محمدرضا گل پلیچی 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/mohamadrezagolpeleichi
شب جمعه است هوایت نکنم میمیرم... عرض سلام به ساحت سیدالشهدا علیه السلام به نیابت از 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 * اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّه (اَبَداً)مابَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَه اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لزیارتکم ،اَلسَّلامُ عَلی الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن وَ عَلى اَوْلادِالْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحاب الْحُسَیْنِ * 🌸 🍃 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/mohamadrezagolpeleichi
۲۲ 📌زخم یادگاری روز جمعه بود و آخرین باری که مرخصی می آمد هر شش برادر در اتاق پذیرایی منزل پدری دور هم جمع بودیم و تصمیم گرفتیم با محمدرضا کشتی بگیریم. برادر اولم شروع کرد و هرچه تلاش کرد نتوانست پشت محمدرضا را به خاک آورد. برادر دوممان همینطور. نوبت به من رسید. تمام تلاشم را کردم اما نتوانستم شکستش بدهم... هر چه زور داشتم در دستانم جمع کردم و سعی داشتم روی زمین نگهش دارم اما نشد. در حالی که داشت خودش را از زیر دستانم بیرون می کشید کنار پیشانی اش به فرش کشیده و زخم شد. برادر چهارم و پنجم هم مثل من تلاششان بی ثمر بود. همه ما را خسته کرد اما خودش پیروز زورآزمایی شد... ورزیده و اهل ورزش بود‌. یا شاید بتوان گفت در همه زمینه ها بهترینش... یک هفته بعد، محمدرضا شهید شد و جای زخمی که روی پیشانی اش مانده بود را با خود به یادگار برد... 🔹 روایت برادر شهید محمدرضا گل پلیچی 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/mohamadrezagolpeleichi
⬇️⬇️⬇️روی یکی از گلها بزنید تا پیامی از بهشت دریافت کنید⬇️⬇️⬇️ 🌹🌹🌹🌹 🌺🌺🌺🌺 🌼🌼🌼🌼 🌻🌻🌻🌻 🌷🌷🌷🌷 کانال شهید محمدرضا گل پلیچی 👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/mohamadrezagolpeleichi
۲۳ 📌 شما زحمت نکشید! کولر منزلمان نیاز به سرویس کردن داشت. من باردار بودم و در هوای گرم اهواز نمی شد لحظه ای کار را عقب انداخت. زیر برق آفتاب، حاجی با کمک برادرش آقا محمدرضا، مدت طولانی ای مشغول کار کولر بودند. محمدرضا تمام این مدت با زبان روزه هر کمکی که از دستش برمی آمد انجام داد تا کولر درست شد. کارشان که تمام شد من هم خشک کن را برداشتم تا حیاط را تمیز کنم اما محمد رضا نگذاشت. خشک کن را از دستم گرفت و گفت زنداداش شما زحمت نکشید. خودش با آن خستگی و ضعف، تمام حیاط را تمیز کرد. همیشه به حال اطرافیانش توجه داشت و در خانواده منشأ خیر و کمک حال بود‌. 🔹روایت همسر برادر شهید محمدرضا گل پلیچی 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/mohamadrezagolpeleichi
۲۴ 📌به این شرط! رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إيتاءِ الزَّكاةِ يَخافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ [37، نور] مردانى كه هيچ تجارت و داد و ستدى آنان را از ياد خدا و برپا داشتن نماز و اداى زكات غافل نمى‌كند؛ آن‌ها از روزى مى‌ترسند كه در آن، دل‌ها و چشم‌ها دگرگون مى‌شود. در تفسیر نور الثقلین آمده منظور, کسانی هستند که تا صدای اذان را شنیدند کارشان را رها می‌کنند و میروند. شهید گلپلیچی گاهی کمک پدرش به مغازه میرفت. می گفتند تا اذان میشد-شبیه قصه هایی که تعریف میکنند؛ گوشت را روی ترازو [رها میکرد]- همه چیز را ول می کرد و می رفت. اصلا به این شرط[به مغازه میرفت]، به پدرش گفته بود اگر میخواهید بیام و کمکتون کنم من اینجوری ام. اذان که گفت می روم... 🔹روایت حجت الاسلام والمسلمین استاد پاکباز 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/mohamadrezagolpeleichi
زنی از خویشتن حتی از أعطینا قدیمی‌ تر زنی از نیّت پیدایش دنیا قدیمی‌ تر که قبل از قصه ی قالوا بلی این زن بلی گفته‌ ست نخستین زن که با پروردگارش یا علی گفته‌ ست چه بنویسم از آن بی‌ ابتدا، بی‌ انتها، زهرا زمین زهرا، زمان زهرا، قدر زهرا، قضا زهرا شگفتا فاطمه! یا للعجب! واحیرتا! زهرا چه می‌ فهمم من از زهرا و ما أدراک ما الزهرا! (سید حمیدرضا برقعی) 🌸🌸🌸🌸میلاد با سعادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و روز مادر مبارک باد🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگر خدا نخواهد فردی بمیرد و یا شهید شود، اگر در بیشترین گرفتاریها و سختی های زندگیست او را از دنیا نخواهد برد... 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/mohamadrezagolpeleichi
۲۵ 📌آتش تعلم همسایه دیوار به دیوار بودیم. رفته بودم پشت بام، تا لباس پهن کنم. رضا را دیدم... ساعت ۴ بعد از ظهر! در اوج گرما و برق آفتاب اهواز... پارچه ی خیسی روی سرش انداخته بود و در پشت بامشان داشت زیر سایه قدم میزد و درس میخواند... گفتم چرا اینجا؟ برو زیر کولر درس بخون! گفت اینجا راحت ترم... معلوم بود نمی‌توانست در خانه تمرکز کند... برای درس خواندن هر زحمتی را تقبل میکرد و نمی گذاشت به درسش لطمه ای بخورد... آتش تعلم و علم آموزی در وجودش آنچنان شعله ور بود، که آتش خورشید، ناچیز به نظرش میرسید... 🔹 روایت همسر برادر شهید گل پلیچی 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/mohamadrezagolpeleichi
پنج شنبـه ها بوی بهشـت می‌دهد🍃 عطر مزار شهـــدا . . . یاد شهدا با ذکر صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد 🔹ارسالی از خواهر بزرگوار شهید 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/mohamadrezagolpeleichi
۲۶ 📌نگران نباش! خودم پیداش میکنم... نمازم هنوز تمام نشده بود که صدای در آمد... دختر کوچکم که تازه می توانست دستش را به دستگیره در برساند در را باز کرده بود و رفته بود... نفهمیدم نمازم را چطور تمام کردم سراسیمه رفتم منزل پدرهمسرم که همسایه دیوار به دیوار مان بودند... همه سر سفره نهار نشسته بودند. مضطرب پرسیدم بچه اینجا نیامده؟ آنجا نبود! انگار دنیا روی سرم خراب شد... محمدرضا به قدر کفش پوشیدنی تأمل نکرد... پابرهنه از خانه بیرون رفت و همینطور که داشت بیرون می‌رفت می گفت: «زن داداش نگران نباشید! خودم پیداش میکنم...» پیدایش کرد! در خانه یکی از همسایه ها، چند خانه آنطرف تر... 🔹روایت همسر برادر شهید محمدرضا گل پلیچی 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/mohamadrezagolpeleichi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اثر شگفت انگیز دوست داشتن افراد دوست داشتن آدم‌های بزرگ، انسان را بزرگ می‌کند و دوست داشتن آدم‌های نورانی به انسان نورانیت می‌دهد. اثر وضعی محبوب، آنقدر زیاد است که آدم باید مراقب باشد مبادا به افراد بی‌ارزش علاقه پیدا کند. 📍استاد علیرضا پناهیان 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/mohamadrezagolpeleichi
رغائب به معنای آرزو نیست! ⬅️ رغائب به معنای آرزو نیست بلکه شب رغبت‌ها است، یعنی از خدا بخواهید رغبت‌های یک سال شما را هدایت و اصلاح کند. فَاستبقوا الخیرات شویم، بالاترین خیرات زمینه‌ سازی ظهور مولاست، که باید به سمتش سبقت بگیریم. 📚 آیت الله جوادی آملی کانال شهید محمدرضا گل پلیچی 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/mohamadrezagolpeleichi
۲۷ 📌خط عمْر خیلی به رفت و آمد، مقید بود. خواهر بزرگمان به تازگی ازدواج کرده بود و میخواست به او سر بزند، سوار بر دوچرخه شد و طبق معمول، من هم پشت سرش نشستم. صحبت کردن درباره درس و چیزهایی که یادگرفته برایش جذاب بود. درست یادم هست که داشت درباره ی کلاس آن روزش صحبت میکرد و به اینجا رسید: کاشت، داشت، برداشت... ناگهان کنترل دوچرخه از دستش خارج شد و هر دو با شدت به زمین خوردیم! کف دستم سنگ‌ریزه ای فرو رفت و خیلی درد داشت. سنگ ریزه درست روی یکی از خط های کف دستم بود! خطی که معروف است به خط عمر... در عالم کودکی از دستش ناراحت شده بودم که عمر تو بلند میشود و عمر من را کوتاه کردی... چندین بار عذرخواهی کرد، حلالیت خواست و آنقدر تلاش کرد تا بالاخره توانست سنگریزه را دربیاورد... هنوز جای آن سنگ ریزه کف دستم پیداست... الان، اما جور دیگری با رضا حرف میزنم... نه به زبان شکایت و ناراحتی که با زبان حسرت! عمر دنیایی ات کوتاه بود... اما به استناد آیه «احیاء عند ربهم یرزقون»، خط عمرت تا بی کران امتداد یافت... 🔹 روایت خواهر شهید محمدرضا گل پلیچی 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/mohamadrezagolpeleichi
امام جواد عليه السلام: مومن به توفیق خدا و داشتن پندگویی درونی و خوی نصیحت پذیری از کسی که او را نصیحت می کند نیاز دارد الْمُؤْمِنُ يَحْتَاجُ إِلَى تَوْفِيقٍ مِنَ اَللَّهِ وَ وَاعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّنْ يَنْصَحُهُ تحف العقول صفحه 457 🌸🌸🌸میلاد با سعادت نهمین نور امامت و ولایت، حضرت جواد الائمه علیه السلام بر همه مسلمین جهان مبارک باد... 🌸🌸🌸 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/mohamadrezagolpeleichi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
* حضرت محمد صل الله علیه  و آله و سلم: من و علی علیه‌السلام پدران این امت، هستیم. * 🌿میلاد امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام و روز پدر مبارکباد🌿 👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/mohamadrezagolpeleichi
🌸🌸🌸🌸 آیت الله کوهستانی: خدا یک علی(ع) داشت الحمدلله آن هم امامِ ما شد. الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلام 👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/mohamadrezagolpeleichi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۸ 📌روباه و خروس اول سال بود و کتابهای درسی رو داده بودن من مثل همه دخترهای دبستانی با ذوق و شوق کتاب ها رو ورق میزدم و بوی کاغذ و کتاب نو لذتم رو دو چندان میکرد... کتابمو به عمو رضا نشان دادم و با هم صفحات رو ورق میزدیم رسیدیم به درس روباه و خروس، با نقاشی ای که داشت، سه صفحه بود... گفتم این درس چقدر زیاده! خسته میشم... با لحن آرامی گفت: ببین تقسیمش میکنیم، از اول تا اینجا که چیزی نیست... از اونجا تا آخرشم چیزی نیست، عموجان! خندیدیم و بقیه کتاب را ورق زدیم... چند ماه گذشت و ما به درس روباه و خروس رسیدیم حالا دیگه عمورضا شهید شده بود... خیلی فشار روحی روی من بود خیلی زیادـ.. من خیلی به عمورضا وابسته بودم.. دیگر نمیدانستم سختی نبودنش را چطور تقسیم کنم تا برایم راحت شود... 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/mohamadrezagolpeleichi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا