eitaa logo
دلنوشته های یک طلبه
89.3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
659 ویدیو
125 فایل
نوشتارها و رمان های محمد رضا حدادپور جهرمی ادمین: @Hadadpour سایت عرضه آثار: www.haddadpour.ir توجه: هر نوع استفاده یا برداشت و کپی و چاپ مستندات داستانی چه به صورت ورد یا پی دی اف و ... و حتی اقتباس برای فیلم‌نامه و تئاتر و امثال ذلک جایز نیست.
مشاهده در ایتا
دانلود
دلنوشته های یک طلبه
مفاتیح الجنان : امام زین العابدین در شب 27 ماه رمضان ؛ مکرر این دعا را تا صبح ؛ زمزمه میکردند : (
یادتونه کتاب یادتونه اون یادتونه تو مخفی یادتونه مناجاتش یادتونه اللهم ارزقنا التجافی...😭
✔️ امشب برای اهل سنت، از توجه و اعتبار ویژه ای برخوردار هست. در این سحرگاه نورانی، از همه عزیزان حاضر در کانال التماس دعا داریم.🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سفره دارد جمع می گردد، گدا را عفو کن باز هم خوبی کن و این مبتلا را عفو کن دیگر از این توبه ها دارم خجالت می کشم یا رب این شرمنده غرق خطا را عفو کن بر در این خانه من بهر امیدی آمدم پس، نگیر از من تو این حال و هوا را، عفو کن دست خالی آمدم، با دست خالی می روم یا کریم این روسیاهِ بی نوا را عفو کن پیش مردم آبروی بنده ات را حفظ کن خوب و بد، در هم بخر، ای یار، ما را عفو کن جان آقای خراسان، جان سلطان غریب هم وطن های علی، موسی الرضا را عفو کن من گنهکار و تویی غفار، یا رب الحسین جان اربابم بیا این بنده ها را عفو کن بوده ام این روزها مصداق فابک للحسین گریه کن های غم کرببلا را عفو کن جان آن که دست و پا می زد به زیر تیغ و تیر حُرّ توبه کرده ی بی ادعا را عفو کن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😂😂😂 نه حالا اینقدر غلیظ بنده خداها بعضیاشون بچه های خوبین دیگه اینقدم تعطیل نیستن
هدایت شده از دلنوشته های یک طلبه
امشب بعد از مدت ها پیش دوستام بودم و کلی حرف زدیم و خندیدیم و ... اما پسِ همه حرفا و خنده ها و گریه ها و درددل ها و... یه چنین جمله ای مستتر بود اما اونا خبر نداشتن: پنج سال پیش به خاطر نگرانی از حرف آدمهایی که الان تو زندگیم نیستن کلی از تصمیمات درست زندگیمو انجام ندادم الان دیگه کاری که درسته میکنم مهم نیست آدم های اطرافم چی بگن شاید پنج سال دیگه اینا هم تو زندگیم نباشن ... والا
پست اختصاصی امشب👇🌷❤️
من که دائم پای خود دل را به دریا می زنم پیش تو پایش بیفتد قید خود را می زنم در وجودم کعبه ای دارم که زایشگاه توست از شکاف کعبه گاهی پرده بالا می زنم این غبار ِ روی لبهام از فراق بوسه نیست در خیالم بوسه بر پای تو مولا می زنم از در ِ مسجد به جرم کفر هم بیرون شوم در رکوعت می رسم خود را گدا جا می زنم اینکه روزی با تو می سنجند اعمال مرا سخت می ترساندم، لبخند اما می زنم من زنی را می شناسم در قیامت... بگذریم حرف هایی هست که روز مبادا می زنم
بدون شرح 😐 و یه اینجوری 👈 😌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شعارهای قبل از این، سوتفاهم بوده ینی من غلام علم و ادبشم 😄 چند شب پیش همین شعرو از ضبط ماشین یکی از بچه ها شنیدم. حالا که دارم با ریتم خوانندش تو ذهن خودم شعار میدم، بنظرم اُمّت همیشه در صحنه، به جای دستای گره کرده، باید مُشتها را باز کنن و شعار بدن😄