eitaa logo
دلنوشته های یک طلبه
89.8هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
621 ویدیو
123 فایل
نوشتارها و رمان های محمد رضا حدادپور جهرمی ادمین: @Hadadpour سایت عرضه آثار: www.haddadpour.ir توجه: هر نوع استفاده یا برداشت و کپی و چاپ مستندات داستانی چه به صورت ورد یا پی دی اف و ... و حتی اقتباس برای فیلم‌نامه و تئاتر و امثال ذلک جایز نیست.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺یکی از بیمارى‌هاى خطرناک، مرضى بى‌صداست که هیچگونه علامتى نداشته و ندارد و اما مى‌تواند آسیب شدیدى به شما وارد نماید. این بیماری، مرض «عادى‌شدنِ نعمت» است! 🔹این بیمارى چهار نشانه دارد👇 ۱ـ اینکه نعمت‌هاى فراوانى داشته باشى، اما آنها را نعمت ندانى، و هیچگونه احساس [شکرگزارى] در قبالش نداشته باشى، گویى این که حقى کسب شده! ۲ـ این که وارد خانه شوى و همه‌ى اعضاى خانواده‌ در سلامتى بسر برند، اما «شکر خدا» را به جاى نیاورى! ۳ـ وارد بازار شوى و خرید کنى و مایحتاج زندگى را در چرخ دستى بگذارى و به خانه برگردى، بدون این که قدردان و شکرگذار صاحب نعمت باشى، و این امر را عادى و حق خودت در زندگى بپندارى. ۴ـ هر روز در کمال صحت و سلامتى از خواب برخیزى در حالى که از چیزى ناراحت نباشى، اما خدا را سپاس نگویى! 🔻خدایا مراقبم باش اینگونه نشوم! (ارسالی مخاطبین)
بنده هم به نوبه خودم و از طرف همه بچه های کانال دلنوشته های یک طلبه، رحلت مداح با صفای اهل بیت علیهم السلام، حاج محمد باقر منصوری اردبیلی را خدمت همه محبان خاندان عصمت و طهارت تسلیت عرض میکنم. شب شهادت امام جواد در مسیر نوکری بگن دیگه وقتت تمومه خوش به حالش امیدوارم امروز، با مداحی در مجلس بی بی دو عالم در برزخ، مجلس امام جواد را گرم کنند🌹 ارادتمند همه پیرغلامان و مداحان باصفا و بامعرفت اهل بیت : حدادپور جهرمی @mohamadrezahadadpour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✔️ ارسالی مخاطبین👇 *میانسالی سن عجیبی است!* مثل نشستن بالای سرسره می ماند. از پله های آن بالا میروی و برای یک لحظه درآن بالا می نشینی و به سرسره چشم می دوزی. از اینکه پله های پشت سرت را به سلامت بالا آمدی خوشحالی و از شیب تند جلوی رویت کمی نگران؛ در عین حال این سرازیر شدن لذتی دارد که می خواهی انجام دهی. اصلا برای همین به سختی پله ها را بالا آمدی. زندگی همین است. کمی سختی بعد ثبات و بعد هم سرازیری عمر،به سرعت و بدون وقفه. انگار این روز ها، ساعتها یک حجم خالی اند،چگالی ندارند و تند تند می شود از میانشان عبور کرد و گذشت. بچه که بودیم روزها کشدار بودند. انگار روز تمام نمی شد، ولی حالا؛ تازه موقع خواب یادت می آید که قرار بود ملافه ها را اتو کنی ،دگمه سرآستین پسرت را بدوزی و.... روزت به سرعت می گذرت و تو کم مانده که از گذرش جا بمانی! با این همه،سن خوبی است. درست است نیرو و سرعت عمل گذشته را نداری،حافظه ات کمتر شده وگاهی درد کمر و انگشتها اذیتت می کند ولی در عوض تجربه ات بیشتر شده و همینطور خودآگاهی ات. دیگر خودت را بهتر می شناسی،بهتر تصمیم می گیری و البته کمی هم خسیس تر شده ای. البته نه به معنای مادی آن! دیگر در هدر دادن وقتت خساست به خرج می دهی، چون می دانی در خوشبینانه ترین حالت، باز هم وقت کمی در اختیار داری.در بد اخلاقی یا عصبانیت هم خساست به خرج می دهی چون می دانی که از توان باقیمانده ات کم می کند واز درون تحلیلت می دهد. می دانی؟ از این پس روزها حتی سریع تر خواهد گذشت. فرصت نگاه ها کم است. نگاه مهربان به همسر،به فرزندانمان. گرفتن دستان مهربان همدیگر، لمس خوشبختی که شاید گاهی اوقات فراموشمان می شود چقدر خوشبختیم. خوشبختیم که کنار همیم. هر روز دیده در دیده هم می گشاییم و به فرزندانمان بوسه مهر می زنیم. بله،همین چیزهای هرروزه خوشبختیمان است. برای همه مان امیدوارم که در پایین سرسره زندگی خوشبخت باشیم بعد تر ها وقتی موهای جو گندمی ات را از پیشانی ات کنار میزنی و قرص های رنگارنگت را به ضرب آب پایین میدهی وقتی با کسی که عادت کرده ای به بودنش کنار شومینه ی رنگ و رو رفته ی خانه مینشینی و به جای دوستت دارم، از پادردت شکایت میکنی... وقتی برای بار هزارم سریالی را تماشا میکنی وقتی دیگر برایت فرقی نمیکند موهایت سپید باشند یا بلوند! نسکافه ای باشد یا هر رنگ دیگری! وقتی پسر بزرگترت کادو روز مادر برایت صندلی نماز می آورد متوجه خواهی شد که زندگی آنقدر ها ارزش نداشت که برای به دست آوردن کسی که دوستش داشتی نجنگی! که برای آرزو هایت تلاش نکنی! به زودی وارد روزمرگی هایت خواهی شد به زودی وارد روزی میشوی که آرام و ساکت روی صندلی چوبی قدیمی جهیزیه ات رو به روی پنجره ی خانه نشسته ای و چای مینوشی و همسرت طبق معمول مشغول غر و لند هایش ست! به زودی متوجه خواهی شد که چه کلاه بزرگی سرت گذاشت این زندگی! که هرروزت را به بهانه ی روز بهتر از تو ربود و تو چه ساده لوح بودی که حرفش را باور کردی! زندگی تو همین امروز است همین ساعت کاری که دوست داری انجام بده! "**دوستت دارم"را به هرکس که لازم است بگو* هر از گاهی را با دوستانت بگذران،فارغ از هر فکر سفر کن...! بعد تر ها البته متوجه خواهی شد ... ولی ... *زندگی ات را،* *همین امروز زندگی کن!!!*
نویسنده این متن را نمیدانم کیست و دوستان کانال هم نمیدانستند. اگر کسی میدونه، لطفا اطلاع بدهد.
🌺🌷🌺🌷🌺🌷🌺🌷 سادات که ميوه هاي باغ فدکند زيباوقشنگ وخوشگل و با نمکند هستند ستــاره ی سمـاوات ولا هـرچند زيــادند ولــي بـاز تکنـد ----------- تقدیم به سادات حاضر در کانال 😊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بدون شک، به زودی حضرت آیت الله مورد هجمه های بی سابقه قرار خواهند گرفت و از همه طرف، چپ و راست و داخل و خارج از کشور، آبرو و شخصیت و علم و سواد و خانواده و سابقه و ... خلاصه همه چیز آن شخصیت بزرگوار را مورد هجمه قرار خواهند داد. لطفا به گوش باشید. ایشان در برنامه ای که خدمت حضرت آقا تقدیم کردند، حضرت آقا ضمن تایید آن برنامه ها، چند بار با تاکید امر فرمودند که برنامه را به دقت و جدیت پیاده و اجرا کنند، دست روی مهره های عجیب و غریبی گذاشته اند و پرونده های آنان را در جریان انداخته اند که قطعا دلسوز انقلاب و ملت نیستند و راه را بسیار اشتباه و پر خطا سپری کرده و سالها به کشور و ملت ما خیانت کرده اند. به عنوان یک طلبه به عنوان یک شهروند حتی ادمین یک کانال یک نویسنده و تا حدودی مطلع حمایت همه جانبه خودم را از اعلام کرده و امیدوارم خدا به ایشان قوت و صبر و روحیه بالاتر عنایت فرماید.🌷 روزهای سختی پیش رو دارند اما الطاف بیکران الهی هم لامتناهی است. @mohamadrezahadadpour
امروز متاسفانه روزنامه به علت مشکلات مالی به کار خودش پایان داد. حرفم اینه: نذر ، فقط برای دیگ و خوراکی نیست گاهی اگر نذر برای و یا ای باشه که حرف انقلاب و اسلام را تبیین و تحلیل کنه، قطعا بیشتر جواب میده. وگرنه سیر کردن شکم مردم، مهم تر از سیر کردن ذهن و فکر و بیدار کردنشون نیست. 👈 اگر فکر ملت درست کار نکنه، حتی ممکنه سر سفره نذری ظهر عاشورای سفارت انگلستان بنشینند و زیر عَلَم استعمار پیر، برای امام حسین ساختگیِ ملکه خبیث، دو دستی و محکم، شور بگیرند! لطفا یه کم حمایت علنی یه کم نذر فرهنگی یه کم مطالبه هدفمند 🔺پ ن: وقتی قلم از دست اهلش میفته، دوس داشتم یه کاره ای باشم و اعلام کنم. اما حیف ... @mohamadrezahadadpour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شدیدا معتقدم و تجارب تلخ و شیرین زیادی به عنوان موید این مسئله دارم که و مخصوصا کاملا متفاوت از میزان ظرفیت و حتی جهان بینی کسانی است که اصطلاحا از آن بزرگواران به عنوان یاد میشود. راحت تر بگم؟ چشم راحتش این میشه که افراد عزیز زیر، ضرورتا لازم نیست به عنوان کارمند و یا مدیر و یا سرشاخه فرهنگی و فرمانده قرارگاه های فرهنگی قرار بگیرند: ۱. اینکه بگیم فلانی هیئتی هست و سینه زنه و پس خوبه دیگه! ۲. فلانی حاج آقاست و درس طلبگی خونده پس دیگه خیلی وارده! ۳. فلانی را میگی؟! اون از بچه های مدافع حرم و رزمنده هست و خیلی کارش درسته! ۴. فلانی پسر و یا دختر فلان بزرگوار هست و بند نافش تو مسجد بریدن! ۵‌. فلانی مکبّر و عزیز دل یه محل هست و بهش میگن شهید زنده! ۶. فلانی همه جلسات را شرکت میکنه و بحمدلله حضورش فعال هست و حتی یه جلسه غیبت هم نداشته و شک نداریم که همش دائم الوضو هم بوده! ۷. فلانی هنرمنده و ببین چه صدای خوب، خط خوب، نقاشی خوب، گرافیست خوب، نویسنده خوب، ادمین خوب و... هست! ۸. ماشالله فلانی روابط عمومیش عالیه و کافر بهش بسپاری، فرداشب باهاش تو مسجد قرار میذاره و مسجدیش میکنه! ۹. فلانی خیلی ماشالله اهل مطالعه و مطلع هست و چقدر تحلیلات قشنگی ارایه میده! ۱۰. فلانی از بچه های بالا هست و حالا از بچه های بالا هم نباشه، باهاشون در ارتباطه و هواش دارن! ۱۱. فلانی این همه سابقه جنگ و جبهه داره و تمام بدنش پر از ترکش هست و اون روز چنان سخنرانی اثرگذاری از رفیقاش و شهدا تعریف کرد که دیوار حسینیه هم میگفت: شهدا شرمنده ایم! ۱۲. فلانی تحصیلات داره و مدرکش از همه بالاتره! ۱۳. فلانی سابقش از همه بیشتره و تجربش از همه زیادتره و وقتی ایشون تو مسجد و مراکز فرهنگی کار میکرد، نطفه شماها هنوز منعقد نشده بوده! ۱۴. ببین فلانی چقدر شبیه شهداست!! ۱۵. ببین حجاب و مقنعه فلانی چقدر شبیه همسر و دختر شهداست! ۱۶. فلانی که جلسات هفتگی و دو جلسه در هفته فلانی و مرحوم بهمانی شرکت میکرده و نفس علما و شهدا خورده به مشامش! ۱۷. فلانی تو شهر بزرگ تربیت شده و دنیادیده تر هست! ۱۸. تعداد سفرهای زیارتی مکه و کربلا را حساب نکنیم، حداقلش اینه که فلانی از قبل از جنگ تحمیلی، اردو راهیان نور میرفته و قبل از شهدا، خادم الشهید بوده و این همه لوح و جوایز معنوی داره! ۱۹. فلانی سفارش شده فلان عزیز هست که حرف الکی نمیزنه (اما همون عزیز، فقط مسیر مسجد و خونه و محل کارش بلده و هنوز نمیدونه ملت تو خیابون و اجتماع دارن چه شکلی تصمیم میگیرن ... چه برسه فضای مجازی ...) ۲۰. فلانی محور هست و قبولش دارن و اگر کسی دیگه بذاریم، ممکنه نتونه محور بشه و ضربه بخوره و پیشامد ناگوار پراکنده شدن نیروهای انقلاب پیش بیاد. و صدها مورد دیگه ... 👈 اینا هیچ کدومش دلیل خوب و یا لااقل قانع کننده ای برای اینکه کسی رو و یا و یا و فرهنگی برای هیچ نهاد و سازمان و ارگان داعیه دار فرهنگ و ارزش ها نیست و بلکه انتخاب چنین عزیزانی، هم جفا به حال و عاقبت به خیری اون عزیز هست و هم جفا به مجموعه و حال و آینده انقلاب. باید میزان ضریب هوش بالا و میزان و قدرت را حداقل سپری کرده و درس پس داده باشند. حتی ممکنه این عزیزان، از نظر من و شما آدمای نچسب و متوسطی به نظر بیایند اما اگر تحت اصولی قرار بگیرند دنیا را تکون بدهند! مسجد و هیئت و بسیج و اداره و ارگان من و شما که سهله! لطفا رو این حرفها فکر کنید. آینده متعلق به این افراد است. همچنان که متاسفانه در عزیزان آن طرفی، حتی دوره های تخصصی و پیشرفته کلاس های فوق الذکر در موسسات و مراکز زیر و رو زمینیشون داره انجام میگیره! 🌺از ما گفتن بود🌺 @mohamadrezahadadpour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عید غدیر نزدیک هست اجازه بدید یه چیزی بگم خستگیتون در بره👇☺️ وقتی خدا به خلقت هستی اراده کرد توحید را به صورت یک مرد ساده کرد از اسم مستعار خودش استفاده کرد کل صفات را روی اسمش پیاده کرد انقدر شد شبیه خودش که صداش کرد آیینه دار ذات خدا 👈 مرتضی علی 🌹 ✅ @mohamadrezahadadpour
رفقای منبری و مبلّغ فضلای حوزوی و دانشگاهی جسارتا ماه محرم نزدیک هست و رسم بوده که علما از ماه ذی الحجه هر سال، مباحث و مطالب دهه محرم را میبستند. خواهشا لطفا و جسارتا : 🔺یه کم مطالب و 🔺یه کم فاصله گرفتن از فیش ها و سررسیدهای مباحث سالهای قبل 🔺یه کم مطالعه عمیق تر درباره تاریخ و روضه ها و چالش های اعتقادی مردم 🔺یه کم خلاقیت و دوری از تقلید و تکرار 🔺یه کم شنیدن سخنرانی و روضه های علما و بزرگان و منبری هایی که دستشون از مطلب و روش درست ارائه پر هست 👈 خواهش میکنم تا مطالب و منابع و موضوعاتتون قطعی نشده، قول قطعی به مردم ندید. 🔺ما هنوز در زمینه تفسیر صحیح (نه صرفا واقعه بودن کربلا) به اشباع و درک عمومی نرسیدیم. لذا جا داره خیلی دربارش مطالعه و سخنرانی ارائه بدیم تا دیگه کسی جرات نکنه ازش برداشت برد_برد کنه! میگیرین که خدا شکر؟! الان مردم ما گرفتارن اما حوصله شنیدن حرفای شعاری و صرفا نصیحت در برخورد با مشکلات واقعیشون ندارند. پس لطفا یا ورود به اون مباحث نداشته باشیم و یا با ارائه راهکار درست و عملیاتی و زود بازده باهاشون حرف بزنیم. خلاصه دهه محرم مهمی در پیش رو داریم. دمتون گرم خدا حفظتون کنه🌷🌹 @mohamadrezahadadpour
مردم! لطفا اولویت شما برای گرم کردن مجالس جشن و عزای ، آپارتمان و مجتمع و شهرک و محله و کوچه و خیابون خودتون باشه! جلسات بزرگ و مشهور، مشتری های خودشو داره اما اگه مجالس خانگی و محله هر یک از ما ضعیف بشه، با دست خودمون داریم بساط و گرمی بازار محبت اهل بیت را محدود میکنیم به چند تا جلسه بزرگ و مشهور! اما غافل از اینکه طلبه و مداح و بچه های محل خودمون نباید دلسرد بشن. خدا حفظتون کنه 👈 خدا و امام حسین جلسات بزرگ و مشهور، خدا و امام حسین جلسات کوچک و آماتور و سنتی هم هست. خداوند در جلسات کوچک هم ارحم الراحمین هست و توی حال خوب کردن من و شما، قطعا کم نمیذاره. @mohamadrezahadadpour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حرم حضرت زینب سلام الله علیها دست عکاس و زائرش درد نکنه🌷 یاد همه فداییان عمه سادات گرامی باد🌷
همین که با دیدن این همه زیبایی، بازم به یادمون هستید، خیلی دمتون گرم🌹
خبر که والا سلامتی شما خبر اینکه اگه تا دیروز درگیر صف های طولانی مجوز و سنگ اندازی از ما بهترون بودیم، الان دیگه باید فکر یه وام قلمبه ۲۰۰ میلیون تومانی (!!) برای چاپ اولِ سه چهار تا کتاب باشم! افزایش وحشتناک قیمت و عدم دستگیری و محاکمه رانت های کاغذی و عدم نظارت بر قیمت ارز و ده ها مسئله دیگه، فقط باعث بدنامی نویسنده و ناشر در افزایش قیمت کتاب شده و ضررش هم متوجه نویسنده و ناشر و مردم میشه! با اینکه خدا شاهده از هیچ نهاد و ارگانی کمکی نمیشم، اما گفتم حتی اگه فرش زیر پام بفروشم، نمیذارم کتابها چاپ نشه و یه جوری تامینش میکنم. لطفا شما هم بیشتر درک کنید و دعا کنید خدا کسی را شرمنده خودش و مردم و نذرهایی که کرده نشه!
قبول باشه ان شاءالله فقط جسارتا خیلی محکم پرتاب نکنینا 👈 آخه ابلیس فقط پیشنهاد گناه بهمون داده و این خود ما بودیم و هستیم که ... از طرف همه رفقای کانال دلنوشته از شما التماس دعا داریم
✔️اگه من اونجا بودم، هفت تا سنگ به این نیت ها میزدم: 🔺سنگ اول: بخاطر همه چیزایی که نباید میدیدم و نتونستم نگاهم را کنترل کنم😭 🔺سنگ دوم: به خاطر همه اون چیزایی که دیدم و دلم خواست و نباید میخواست و غلط کرد که خواست😭 🔺سنگ سوم: دلم که خواست هیچ ... رفتم دنبالش ... این دنبال رفتن ها، رو اولین چیزی که اثر گذاشت، نمازم بود ... دیگه با حال نماز نخوندم ... چه برسه به نافله شب ... اون که پیش کش😭 🔺سنگ چهارم: وقتی نمازم به دلم ننشست، نشستم گناهمو توجیه کردم و گفتم: *ای بابا ... رفع تکلیفه دیگه!* سنگ چهارم به خاطر همه عبادت های رفع تکلیفی و بی حوصله و یا از روی جوّ 😭 🔺سنگ پنجم: توبه یادم رفت ... حالا اگه یادمم بود، خیلی فرقی نمیکرد. چون با حالتی توبه میکردم که انگار داشتم مسخره بازی درمیاوردم😭 ته دلم گناه میخواست اما زبونم بلند میگفت الهی العفو😭 🔺سنگ ششم: درگیر زندگی و خودم شدم. حرفت گوش نکردم اما همیشه مثل طلبکارا باهات برخورد کردم. تازه وقتایی که مثلا کلی حالم خوب بود و معنوی بودم، لیست بلند بالای حوائجم یادم میومد. اصلا یادم میرفت تا یه ساعت پیش، چنان فراموشت کرده بودم که انگار نه انگار هستی و میبینی. به اندازه دوربین مدار بسته هم برات تره خورد نکردم😭 🔺سنگ هفتم: به همه بت هایی که برای خودم ساختم بندی از اون بت ها انداختم دور گردنم.‌ بت جوانی، بت جذابیت، بت علم، بت شهرت، بت شهوت و ...😭 👈 خدایا هفت تا سنگ خیلی کم بود یه حساب سر انگشتی که دارم میکنم، حداقل هفتاد تا سنگ فقط همین حالا یادم اومد ... چه برسه به اینکه بخوام فکرش کنم که چقدر بد بندگی کردم😭😭😭 خدایا اما من پررو تر از این حرفام😭 من معنی *از رگ گردن نزدیک ترم* را نمیفهمم میشه بغلم کنی😭😭😭 @mohamadrezahadadpour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بابا بذار شروع کنم بعدش بگو برو بخواب خب شما اگه خسته ای، بفرما برو بگیر تخت بخواب🌺 من و بچه هام درد داریم که این موقع شب بیداریم ورنه هر آدم عاقل سر شب میخوابد
من حتی وقتایی که بچه تر بودم ... شاید از حوالی اول راهنمایی، این موقع شب ها تازه خمیازه میکشیدم بعدش کم کم خم دوازده خم سیزده یادش بخیر مادرم قدغن کرده بود شاعر بشم میگفت شعر نه! میگفت شعر، آدمو دخترباز بار میاره😂 میگفت کدوم آیت الله شاعر داشتیم که تو بخوای دومیش باشی؟! بنده خدا خبر نداشت ... یه شب که داشتم شعر میگفتم و بنظر خودم باید ثبت جهانی میشد، ساعت ۳ بعد نصف شب، مچمو گرفت گفت: ببینم چی نوشتی! دادم بخونه ... بعد از کلی که چش و چالش مالوند تا بتونه درست بخونه، گفت: اینا رو توی بیداری گفتی یا تو خواب؟! پاشو حداقل بگیر بخواب! نبینه دیگه شعر بگیا... خلاصه همین اجازه ندادن های نصف شبی شد سه جلد دیوان با نام تخلص : یادش بخیر دوتا دیوانش سوزوندم کِی؟ وقتی میخواستم برم حوزه و طلبه بشم اون موقع با خودم گفتم بذار بسوزونم تا دست مردم نیفته و نشه آتو اما الان مثل چی پشیمونم بگذریم ... 💔