eitaa logo
mohamin_jahadi
68 دنبال‌کننده
155 عکس
39 ویدیو
2 فایل
ما را وقف شدگان برای ظهورش بخوانید... 🔰گروه جهادی مُحامین🔰 ⚜بانوان جهادی شهرستان دماوند ⚜ @ketamin :هماهنگی جهت امور مربوط به کتابخانه محامین https://eitaa.com/Mohamin_j
مشاهده در ایتا
دانلود
دنیای ما پر است از جوراب های لنگه به لنگه، پر از لباس های چهل تکه، پر از دوست داشتن های عجیب و غریب، پر از دشمنی های بی فایده. امشب میخواهیم مُحرِم مُحرَم حسین علیه السلام شویم اما دلهایمان خانه ی بیهودگی ها و آلودگی های دنیاست... حواسمان نبوده است که باید جانهایمان را از غیر تخلیه کنیم...یادمان نبوده که باید روانمان را از رذايل اخلاق پاک کنیم... دلهای ما قرار است میزبان محبت حسین و اهلش باشد، باید حسینیه ی دل را گرد گیری کنیم. چرا که محبت حسین و دشمنانش در یک دل نمی گنجد و این دوستی ها و دشمنی ها، معیار ایمان ماست؛ که ایمان جز حب و بغض نیست... بیایید امشب ایمانمان را محک بزنیم، بگوییم یا حسین، خراب کرده ایم آقا، خانه ات را، دلهایمان را سیاه کرده ایم...آن چه را تو نمی پسندی به دلهایمان، راه داده ایم...اما باور کن نمیخواهیم اینگونه بمانیم... نمیخواهیم در لشکر مقابل ات باشیم... یا حسین ما تقرب می جویيم به درگاه خدا و پيشگاه شما به وسيله دوستى تان و به وسیله برائت جستن از کسانی که با شما مقاتله کردند و شالوده ظلم‏ بر شما را ريختند... یا حسین... بیا و دل های ما را خودت مصفا کن... ما را از خودمان، از آلودگی ها و رذایل اخلاق خالی کن، کمک کن که از دشمنانت بیزار باشیم... نگذار از کسانی باشیم که از سر جهالت، بی بصیرتی، ترس و طمع در مقابل شما ایستادند و به طاغوت زمان پیوستند، نگذار از کسانی باشیم که بر حق شما تازیدند... دل هایی که خانه ی شماست، با دشمنانتان دشمن است. که اگر اینگونه نباشد، از شما نیست... پس لعنت خدا بر همه ی کسانی که به ظلم بر شما راضی شدند... لعنت خدا بر اولین ظالمی که به شما ظلم کرد و آخرینشان... لعنت خدا بر همه ی آنان. و سلام بر شما... .
حالا که خانه را از غیر خالی کردیم، وقتی بر اولین و آخرین ظالمان لعنت فرستادیم و از همه ی یزیدیان و یزیدیان زمان برائت جستیم، نوبت سلام می رسد. نوبت آن که خانه را برای آمدن صاحبش آب و جارو کنیم و مظاهر حیات حسینی در جان و جهانمان متجلی شود. حالا باید لباس مشکی بپوشیم و پرچم حمایت از دین را بر سردر خانه بکوبیم. حالا باید بگوییم که ما بیزاریم از طاغوت و ولایت اش، و مشتاقیم به ولایت حسین... و مشتاقیم به حسین. سلام بر حسین... حالا باید بگوییم که بر آنیم تا با ولایت حسین زمان، نجات بخش دوران، مهدی فاطمه ارواحنا فداه زنده باشیم. نوبت آن است که بگوییم انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و ولی لمن والاکم و عدو لمن عاداکم... که بگوییم از این ولایت بر نمیگردیم و با دوام بر این سلام زندگی میکنیم و تا آمدن طالب خون خون خدا، خون گریه میکنیم... قرار است این محرم، ده مشی نزدیکی به ولایت الله و ده مشی دوری از ولایت الله را در کنار هم مرور کنیم... که ببینیم کجای قصه ی کربلا ایستاده ایم و در کربلای زمان چه میکنیم؟ همراه باشید با ده لعن و ده سلام...
🔹مقایسه ی معاویه و بنی صدر و دیگران مقایسه ی اشخاص نیست، بلکه مقایسه ی روش نفاق است. 《در هر زمانی نفاق وجود دارد.》 نفاق با لباس حق ظاهر میشود! منافقین در میان صفوف مسلمانان رخنه می‌کنند و تظاهر به اسلام می‌‏نمایند و از پشت خنجر می‏‌زنند. وقتی چشم افراد صرفا است و نیست، منافق اسب نفاق و دو رویی را در جامعه می دواند و در جان جامعه نفوذ میکند و سرنوشت جامعه را رو به انحطاط می برد. 🔸جنگ با منافق میسر نیست، الا زمانی که با جهل جنگیده شود و نور بصیرت به چشمان جامعه بتابد چرا که بی بصیرتی و جهل افراد چنگ آویز منافق است. 🔹باید برای زدودن نفاق از چهره ی جامعه جنگید، روش نفاق را شناخت و نفوذ منافقین را در متن جامعه آشکار کرد تا سرنوشت بشر، به دست منافقین به بیراهه نرود..
داستان ساحران و ایمان آوردنشان در سوره ی اعراف آیات ۱۱۲ تا ۱۲۶ از ماجراهای جالب قرآنی است. فکر کن عده ای با فرمان فرعون، با فرمان کفر، به امر باطل، می آیند. وعده ی مال و قرب می گیرند و کارشان را به نفع فرعون انجام میدهند. خب، یعنی با کفر بوده اند؛ اما وقتی معجزه ی موسی را میبینند یکهو ورق برمیگردد... به سجده می افتند و ایمان می آورند. فرعون میگوید دست و پایتان را ضربدری قطع میکنم، به صلیبتان میکشم، اما از حق دست نمی کشند و از خدا میخواهند سرشار از صبر شوند و مسلم بمیرند... خب اینکه آنها ساحرانی بوده اند که احتمالا علم سحر را در اعلا درجه اش، میدانستند و برایشان مثل روز روشن بوده که کار موسی معجزه است و سحر نیست، درست...اما سوال اینجاست چطور عده ای از دل کفر، یکدفعه مومن میشوند؟ چطور از باطل اینچنین ناگهان، چنان فاصله میگیرند که شهید راه حق میشوند؟ مگر کم بوده اند کسانی که به حقانیت معجزات پیامبران علم داشته اند، ولی نه تنها نشده اند، بلکه بر کفرشان روز به روز افزوده شده است؟ نمونه های این چنینی دیگری هم هستند. مثلا آنچه در کربلا بر گذشت. یا حتی در دوران معاصر، سرگذشت افرادی مثل و و و... به سرگذشت ساحران بی شباهت نیست. چه چیزی باعث می شود عده ای در دل چنان باشند که خدا دلهایشان را سنگ نکند، چه چیز باعث شده خدا بر دل آنها مهر نزند و جانهایشان پذیرای نشانه های الهی باشد و توفیق بیابند؟ کفرشان چگونه کفری بوده؟ و در مقابل عده ای چگونه است که عاقبتشان به می انجامد؟ یادم آمد جمله ای از علی صفائی حائری خوانده بودم که گویی جوابی به این سوالهاست: " کفر ، به اسلام می‌رسد ولی اسلام راکد، «پدر بزرگ کفر» است. سلمان‌ها در حالی که کافر بودند، حرکتشان آن‌ها را به رسول (ص) منتهی کرد و زبیرها در حالی که با رسول (ص) بودند، رُکودشان آنها را به کفر پیوند زد." . پ.ن: یادمان باشد این مقایسه ها، قیاس روش هاست نه اشخاص. . . .
همیشه عده ای هستند که میخواهند از هر نمدی، برای خودشان کلاه ببافند. خودشان را در صفوف مسلمان ها جا میکنند اما همواره بین و سرگردانند. با مسلمان ها دارند و اگر فتحی از جانب خدا به مسلمانان برسد، درخواست غنیمت میکنند. اما هیچ وقت در هایی که باید، جلوی باطل نمی ایستند...آن هم به خاطر اینکه اگر زمانی لازم شد، بتوانند از کفار هم برای خودشان چیزی بکنند. این ها بین حق و باطل. مردد اند بین ایمان و کفر. گاهی اند و گاهی . نه با تمام وجود با مومنان اند و نه با کافران. این ها فکر میکنند اند. دل و زبانشان یکی نیست. میکنند و فکر میکنند خدا و بندگانش را گول میزنند...در حالی که تنها خودشان هستند که زیان میبینند و گول میخورند، و کیفر این نیرنگشان را هم خواهند دید. ، یعنی همین ها، ها، ها، هدایت نمی شوند و آخر کارشان است. ما هم گاهی سردرگمیم میان حق و باطل و دو دلیم برای انتخاب ها. گاهی اسلام مان، ایمانمان است، بر اساس آنچه اقتضا میکند...نه بر اساس آنچه که باشد، نه بر اساس ها... باید به دلمان بیندازیم... باید سعی کنیم از مذبذبین نباشیم... . (براساس آیات ۱۴۱ تا ۱۴۳ سوره نساء) . .
🔸ما ابدا نمیخواهیم شخص حاج قاسم سلیمانی عزیز را با وجود گرانقدر و مقام حضرت اباالفضل العباس علیه السلام مقایسه کنیم، حضرت عباس علیه السلام چنان جایگاهی دارند که تمام شهدا به ایشان غبطه میخورند. 《قیاس ما قیاس روش هاست.》 🔸تشخیص راه، تشخیص ولی و ولایت پذیری، در هر زمانی کلید رستگاری است. بصیرتی که به سبب آن، فرد با جان و دل گوش به فرمان رهبرش داشته باشد و دمی از حرکت باز نایستد و قدمی جلوتر از رهبرش برندارد و حتی لحظه ای از آن جا که باید باشد، عقب نماند. 🔸در بسیاری از روایات حقیقت اسلام و دینداری و باطن آن، ولایت معرفی شده است. مثلا گفته شده «من تمام الحج، لقاء الامام» و یا «من تمام الصلاه لقاء الامام». بنابراین هر عمل عبادی، زمانی معنای واقعی خود را می یابد که ولایت شناخته و اطاعت شود. در آیاتی از سوره مائده هم ولایت عامل اتمام و اکمال دین اسلام معرفی شده است. بنابراین اگر شریعتی به جا آورده شود و عمل خیر و نیکی انجام شود، تنها در صورتی تمامیت می یابد و به کمال خود می رسد که برپایه ایمان به ولایت باشد. ایمانی که به حمایت تام منتهی شود...آنچنان که حضرت ابوالفضل علیه السلام در رجز هایش می فرمود: *والله ان قطعتموا یمینی ••• انی احامی ابدا عن دینی...*
https://www.instagram.com/tv/CEeaHriDZBi/?igshid=xmzk5f3q4fvk 《امان از دل زینب》 کلیپ گفتگو با خواهران شهدا و ناگفته هایشان از.... 🔸 داغ برادر🔸 نگاهتان را در این عصر عاشورا به یاد عقیله العرب، بسپارید به روضه تنهایی خواهر... 🔹کاری از گروه جهادی محامین🔹
. . . زینب (علیها السلام) در عاشورا فقط داغ برادر و فرزند ندید، آنچه زینب درک کرد تنها قرار گرفتن علی اصغر کوچک مقابل هزاران مردجنگی نبود که مظلومیت کل حقیقت در مقابل باطل بود. آنچه زینب بر سرنیزه میدید نه فقط سر عزیزترینش که آن نوری بود در قالب بشر برای هدایت همین بشر آمده است و به دست کثیف ترین بشر به فجیع ترین شکل به شهادت رسيده است. دل زینب سوخت از اینکه آن نانجیبان کسانی را از دنیا گرفتند که دنیا بر مدار ایشان میچرخد... . . . . . . . . گفت و گو با خواهران شهدا_ محرم ۱۴۴۲_ گروه بانوان جهادی محامین| . . . . . . #شهید_حسین_کرداری #شهید_علی_اصغر_کرمانی #شهید_حسن_حبیبی #شهید_محمدرضا_علیجانی #شهید_سیدمحمد_باقری #شهید_مجتبی_کربلایی_مهدی #شهیدان_ناصر_و_صادق_صدیفی . . . . . #امام_حسین_علیه_السلام #حضرت_زینب_سلام_الله_علیها #شهید #گفت_و_گو #خواهرشهید #محرم #تاسوعا #عاشورا #کربلا #غم #کل_یوم_عاشورا_و_کل_ارض_کربلا #امروز_قرارگاه_حسین_ابن_علی_ایران_است #ما_ملت_امام_حسینیم #امام_حسینیم #گروه_جهادی_محامین #بانوان #جهاد #محامین #دماوند #شهدای_دماوند #اللهم_صل_على_محمد_وال_محمد #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
. ، واژه‌ای قرآنی به معنای طغیان‌گر و متجاوز از حدود، به‌خصوص است . در قرآن ، پیروی از طاغوت در مقابلِ عبادت و پیروی از خداست و حتی کفر ورزیدن به آن مقدّم بر ایمان به خداست. دعوت به خداپرستی با دعوت به اجتناب از طاغوت همراه بوده است.   در قرآن کریم، بدتر از فاسقان اهل کتاب، و حتی بدترین و گمراه‌ترین انسان‌ها و ملعون و مغضوب خداوند، معرفی شده اند  و رزمندگان در راه خدا در مقابل جنگ‌کنندگان در راه طاغوت قرار گرفته‌اند. پیروان طاغوت در  جهنم  خواهند بود... و و همه ی طاغوتیان و طاغوتیان زمان، حتی طاغیانی که در حدود الهی را مراعات نمی کنند، آدم های ماورائی نیستند. اینها کسانی هستند که در هایشان اشتباه کرده اند و بر اشتباهاتشان مانده اند و بعضی شان آنقدر پیش رفته اند که بزرگ ترین بشریت شده اند. . . . . . .
، شمشیری بود که حضرت زینب کبری سلام الله علیها و شاگردان مکتب اش، از جمله بنت الهدی صدر، برای مبارزه با طاغوت در دست گرفتند. آنها نه صرفا براي احقاق حقشان، بلكه براي بيداری انسان ها با شجاعت، در زمان و مکان مناسب و با رسانه ی درست، حق را بیان کردند و قلب ها را متوجه آن ساختند. قرآن كريم اهميت تبليغ را در دعوت بشريت به هدف خلقت و اجتناب از كفر و طاغوت دانسته است. زینب کبری سلام الله علیها، درست در زمانی که باید، با رسانه ای که در اختیار داشت، یعنی خطبه هایش، به تبلیغ مشی و هدف امام حسین علیه السلام پرداخت. بيان واقعه جانگداز عاشورا و شرح مصائب و صحنه هاي جانسوز آن، مطابق با واقعيات تاريخی رويداد، به گونه اي كه حق مطلب ادا گردد، بدون وجود مبلّغي عالم، عاقل، شجاع، متوكل و صبور ممكن نبود. ، هم پیش از پیکار، هم در حین پیکار و هم بعد از پیکار، یعنی آنجایی که همه دیگر فکر می کنند ماجرا تمام شده و جنگ به نفع گروهی به پایان رسیده، اهمیت دارد. پیروز ظاهری میدان در روز عاشورا در سال ۶۱، یزید بود...اما از جمله عواملی بود که پس از عاشورا یزیدیان را رسوا کرد و باعث آگاهي مردم از جور حاكم زمانه و فرو ریختن ارکان ظلم شد. . . . . . . . .
اسلام کم از دینداران کج فهم و بی بصیرت ضربه نخورده است. بی بصیرتی مسلمین در جنگ احد، نبرد را به نفع کفر تمام کرد. بی بصیرتی مسلمین، سقیفه ساخت. بی بصیرتی مسلمین ائمه علیهم السلام را از حکومت دور کرد و به شهادت رساند و ظلم و کفر و نفاق را در جامعه ریشه دار کرد... حالا دلهای داغدار آل الله، بی مقدارند اگر نسبت خود را با امام زمان و جامعه ی حاضر و کج دینی ها و مقدس بازی های رایج نشناسند. چشمان اشک آلود، زهرسازند برای شمشیرهای ملعونین امروز، اگر ندانند برچه و برای چه می گویند. دیندار دور از امام، دیندار دین خودبینی و خودپرستی، دیندار قران روی طاقچه و بالای سر، دیندار کور و کر، دیندار بی حافظه ی تاریخی، اشکش، اشک تمساح است و قسم هایش امام کش. حالا، باید بخواهیم بی مقدار نباشیم. باید ببینیم به شمشير کین و کج فهمی نزدیک تریم یا به قرآن بر نیزه؟! هیهات اگر چشمانمان حق را، آن طور که هست نبیند... هیهات اگر اشکمان، سیقل شمشیرهای پس از این باشد..
. . . که آنان را نمی لرزاند و از نبرد و ملول نمی شوند و بر خدا میکنند. نیرومندانی که را برای شان آماده میکنند. استوارانی که هرچه را دارند برای یاری امام زمانشان خرج میکنند و از راه امام زمانشان . دل‌دارانی که رافتشان دوستان را در برمیگیرد و همین دل‌داران در برابر طاغوت تکه های آهن می شوند. اینان ظهور امام زمان، زمینه سازان و یاران راستین امامشان هستند. همان ها که در هر زمانی میدانند باید چه کنند. میدانند هایشان باید در کدام جهت و برای چه هدفی باشد. میدانند قدم هایشان باید مقدمات آمادن امام را مهیا کند. باید این ها را ، باید سعی کنیم یکی از این ها باشیم. یکی از . . . . . .
. . . ، همان چیزی است که آدم را به این می اندازد که قرار است هزار سال در زندگی کند. همان چیزی که را از یاری بازداشت و به هلاکت رساند. همان چیزی که را به خیانت واداشت. طماع هرچه داشته باشد بیشترش را میخواهد، به هرچه برسد بالاترش را میخواهد. طمع است. بنده ی جان شدن، بنده مال شدن، بنده ی مقام شدن. طمع بندگی است و چشم طمع برکندن .* باید از طمع آزاد شویم تا شویم، تا چشمانمان باز شود، تا فرصت ها را ببینیم و قدر بدانیم. و الا آخر راه، است... . * . . . . . .
. . در پاسخ نامه ای كه از  در آن سؤال شده بود چنین فرمود: علت تشریع  این است كه توجه و اقرار به  پروردگار است، و مبارزه با  و بت پرستی، و در پیشگاه پروردگار در نهایت  و نهایت تواضع، و به گناهان و تقاضای  از معاصی گذشته، و نهادن پیشانی بر زمین همه روز برای پروردگار. و نیز هدف این است كه انسان همواره و متذكر باشد، گرد و غبار بر  او ننشیند، و مغرور نشود، خاشع و خاضع باشد، طالب و علاقمند افزونی در مواهب دین و دنیا گردد. علاوه بر این كه مداومت ذکر خداوند در شب و روز كه در پرتو نماز حاصل می‌گردد، سبب می شود كه انسان مولا و مدبر و خالق خود را فراموش نكند، روح و بر او غلبه ننماید. و همین توجه به خداوند و قیام در برابر او، انسان را از باز می دارد. و از انواع  جلوگیری می كند. . . . . .
. آنقدر که اسلام از این مقدسین نما ضربه خورده است، از هیچ قشر دیگر نخورده است. . امام خمینی، منشور روحانیت . . . . .
. . . ما میراث دار دو گران بهاییم، و پیامبر علیهم السلام؛ قرآن صامت و قرآن ناطق. باید همواره به این ریسمان دست داشته باشیم، باید دنباله روی راه باشیم. حتی وقت هایی که زنگار بر دلمان می نشیند، وقت هایی که احساس میکنیم باید به چیزی چنگ بزنیم تا از بین نرویم، تا ایمانمان نابود نشود... باید به این ثروت عظیم پیامبر صل الله علیه و آله، بسپاریم و به راهی برویم که کتاب خدا و عترت، قرآن صامت و قرآن ناطق می گویند...مثل و و و و دیگرانی که وجودشان تشنه ی بود و با قرآن و عترت سیراب شدند... . . . . .
. . . اگرچه امروز از خواران و صدر اسلام همچون عمر سعدها فقط یاد و نام سیاهی باقی مانده اما راه و روش مکارانه شان همچنان فرا روی اسلاف و فرزندان معنوی آنان قرار دارد. اسلامی ایران که از شبیه ترین حرکت ها و قيامها به حرکت (ص) و (ع) است، در برگ برگ دیباچه نیم قرن خود نیز شاهد ظهور و بروز نیرنگبازانی از همان جنس مفسد تاریخ بوده است. این آقازادگان مفسد که تجلی های صدر اسلام هستند، امروز یکی از بزرگترین تهدیدهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی انقلاب به شمار می آیند که رویارویی با آنان کاری می طلبد همچون (ع) رویارویی فرصت طلبان مفسد با حقانیت انقلاب اسلامی، در حقیقت همان رویارویی با است. در شیوه و مرام علی بن ابی طالب (ع) هیچ دوست و آشنا و فامیل و هواخواه، نه تنها بر انسان های دیگر ارجحیت ندارد، بلکه به واسطه (ع)، حسنین و فرزندان پیامبر نیز هیچ شغل و منصبی نمی گیرند وافراد براساس تقوا و لیاقت و تدبیر و نظم انتخاب می شوند. در مقابل در شیوه اداره اموی، کافی است بدانی چه چیزی خوشامد و بدآمد رؤسا و کارگزاران حکومتی را در پی خواهد داشت. این ملاکی است که همه قواعد را در شیوه مدیریتی آنان شکل می بخشد. . . ، روزنامه وطن امروز شماره۲۰۰۲ . . . .
. . آنچه که و همه ی شاگردان مکتبش، مانند ، ، و فهمیده ها و طوقانی ها را در سنین پایین، به بالاترین مراتب وجودی رساند، گرایی و طلبی بود. حق‌طلبی هرگز انسان را به وادی محرومیت از مواهب الهی نمی‌کشاند؛ بلکه او را در مسیر استفاده صحیح کامل و همیشگی از نعمت‌های الهی قرار می‌دهد. خداوند حق است و طلب حق، راه رفتن در مسیر الهی است و غیرت حق طلبی آدم را در راه حق حفظ میکند. عقل، این محبوب ترین مخلوق الهی، آن چیزی است خدا با آن پرستیده می شود و بهشت به آن به دست می آید، همان بازویی است که حق را می شناساند و انسان حق طلب را در مسیر حق به حرکت وامیدارد. عقل، این رسول باطنی، همان چیزیست که ارزش و جایگاه انسان را مشخص میکند و انسان را به سعادت می رساند. چه بسیارند انسان هایی که در عین سن کم، عاقل بودند و چه بسیار کسانی که در سنین بالا، دور از عقل. . . . .
مصلحت جویی چیز بدی نیست، اگر به این معنا باشد که خیر را از شر تمیز دهیم و بهتر را انتخاب کنیم. بهتری که به حق نزدیک است و از باطل دور، نه آن بهتری که منافع گذرا یا شخصی را تامین می کند. مصلحت جویی چیز بدی نیست اگر دفع شر بزرگ تری را بکند، نه آن که خودش زمینه ساز شرهای بزرگ شود. مصلحت جویی آدم هایی مثل ، ، و دیگرانی مانند اینها، مصلحتی خلاف حق است، مصلحت جوییِ مقابل حق جویی است. این جور وقت ها آدم ها احتمالا نفع کوچک و گذرایی می برند، اما دوریشان از حق، در نهایت آنها را به ورطه ی نابودی می کشاند. . . . .
. . خیلی وقت ها پشت سر آدم های بزرگ، در پس اتفاقات ، هستند که نامشان کمتر در می آید، یا اصلا مردان و زنانی که شان معلوم نیست، اما وقتی کمی دقیق تر بررسی میکنی، وقتی دنبال های افرادی چون ، ، یا میگردی، میبینی کسی بوده که برای اینها از همه ی بستگی هایش گذشته، کسی بوده که حاضر شده را قربانی هایش کند، کسی که فهمیده چیست و آن را انتخاب کرده و به انتخاب حق جویانه ی عزیزش هم و احترام گذاشته و با آن همراه شده... دنیای پر است از این آدم های خوبی که کمتر می شناسیمشان، پر است ازین ... . . . . . .
. . . گاهی در دوراهی های ، جایی که آدم مانده راهش درست است یا نه...یا اصلا وقت هایی که آدم حواسش نیست دارد به کدام می رود، خداوند چراغی سر راه میکند...چراغی که راه را بر انسان می نماید و مسیر را نشان می دهد... و حتی آدم را به مسیر دعوت میکند. اینجا زمانی است که باید انتخاب کرد، باید حرف حق را با گوش شنید و به راه حق رفت...و گرنه احتمالا انسان دچار و خواهد شد... . . . . .
. گاهی ممکن است یک نفر در ۲۰ سالگی باشد. نه نشاطی، نه امیدی، نه تلاشی در مسیر . اما گاهی هم می شود کسانی در ۶۰، ۷۰ سالگی، مثل یک جوان ۲۰ ساله اند، گر اند و دست از مسیر حق بر نمی دارند. این ها همان هایی هستند که نمی شوند، از هیچ چیزی در راه حق نمی ترسند و اندوهی هم به دلشان راه نمی یابد. این ها کسانی هستند که دست و پایشان را نمی بندد، دلشان به میخ های پست دنیا گیر نمی کند و زرق و برق دنیا حواسشان را از راهی که باید بروند، پرت نمی کند. این ها مشتاقان حق و اند، اما با تمام وجود راضی اند به آنچه خدا برایشان می خواهد و برای آنکه خدا را راضی کنند، تا دم آخر، با بدن پیر، اما با دلی زنده، حق جو و حقیقت طلب هستند. این ها اند، حتی در پیری. . . . . .
. . . در واقعه ی عاشورا شخصیت هایی هستند که باید از آنها گرفت. کسانی که شاید یک قدم با فاصله داشته اند، اما ، آنها را از همراهی با قافله ی بازداشت. کسانی که سیاه نبودند، باطل نبودند، و چه بسا از باطل و متنفر بودند، اما تعلل و و شروط هایشان برای همراهی با حق، نامشان را از جرگه ی خاص زمانشان خط زد. . . . . . .