eitaa logo
خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا
22.8هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
819 ویدیو
28 فایل
کانال مشاوره ازدواج و روابط عاطفی فهرست موضوعات https://eitaa.com/mohammadi2i/12923 لیست کارگاه ها https://eitaa.com/mohammadi2i/2915 تلگرام ما t.me/mohammadi2i تعین وقت و تهیه کارگاه ها @F_Shojaeeii مکتب‌ خونه @soalatkhososi تنهایی @anjomantanhai
مشاهده در ایتا
دانلود
متاهل‌ها بگن چه چیزهایی رو با حرف زدن نمیشه حل کرد؟ در مورد چه چیزهایی با همسرتون هر چقدر صحبت کردید فایده نداشته؟ @mohammadii3 🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂ پ.ن: چون حجم نظرات زیاده، برخی ها رو هم توی کانال پشتیبانم می ذارم https://eitaa.com/soalatkhososi
وقتی یه حرفی یه رازی بهش میگم نره پیش خانوادش اینا نگه هیچ وقت درست بشو نیستن این زنا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از همون اوايل ازدواج، خيلي از مسائل رو كه به همسرم ميگفتم، قبول نميكرد، ولي همون مسئله رو مشاور يا دكتر يا يه بزرگتر ميگفت سريع قبول ميكرد😐 15 ساله بهش ميگم موقع رانندگي لايي نكش، اينقدر بوق نزن فايده نداشته تا الان🤦‍♀
-۱۱۳ اینکه به تیپ و قیافه خودت برس لباسهایی که داری رو با هم ست کن مسواک فقط برای شب عید نیست!!!! واکس دکور جاکفشی نیست ادکلن فقط برای مهمونی رفتن نیست... هعی 😞
سلام ۲۸ ساله دارم عین هرروز روخاهش میکنم سیگارشو بزاره کنار ولی نه تنها نزاشته جدیدا هم میگه..." ی روز تورو هم سیگاری میکنم "
اون چیزی که هیچ وقت تو این 26 سال با حرف زدن درست نشد این بود که لباس کهنه نپوش 😬 اینهمه لباس نو تو کمد داره خاک میخوره ولی همچنان رو پوشیدن لباس کهنه پافشاری داره😭 متاسفانه شغل حساس و مهمی هم داره و با آدم های سطح بالا در ارتباطه ولی امان از زشت پوشی 😤 و کهنه پوشی امان از خساست در مورد خودش درست مثل پدر خدابیامرزش
عصری که رابطه ام رو با "نغمه" تموم کردم، از شدت ناراحتی دست به دیوار می گرفتم و راه می رفتم. صدای قلبم رو می شنیدم، ریه هام هوایی که واردش می شد رو حس می کرد. تلخی کامم آزارم می داد. نامی که تا دیروز آرامش روحم بود، برام عذاب آورترین اسم دنیا شده بود. "نغمه" زمستان بود و هوا سرد. حال دلم یخ زده بود و احساساتم قندیل بسته بود. "نغمه" خیلی گل نرگس دوست داشت. گل نرگس که می دیدم اشکام سرازیر می شد. خیلی مهم نبود کجا بودم. دستام رو روی پیشونیم می ذاشتم و زیر لب زمزمه می کردم: "جان فدای لب عطشان حسین" و گریه می کردم. عاشقی بودم که در قطعه ای دوره افتاده از تاریخ، کنج کتابی قدیمی در کتابخانه ای مخروبه، مدفون شده بود. کتاب عمر من با "نغمه" بسته شده بود. زمان نمی گذشت. عقربه ها سنگین قدم بر می داشتند و من در ساعت پنج عصر بهمن ماه همان سال گم شده بودم. ادامه دارد.... 🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂ پ.ن: این رابطه رو خیلی وقت پیش تعریف کرده بودم. حالا می خوام دوره سوگم رو تعریف کنم. روی هشتک نغمه بزنید و از قسمت یک بخونید.
سلام راجب سوال چالشتون باید بگم که وقتی کسی چیزی رو از بچگی یادنگرفته دیگه هم یادنخواهد گرفت.من بیست سال از زندگی مشترکم گذشته به هیچ عنوان و با هیچ لحنی نتونستم رفتارای اشتباه شوهرمو بهش بفهمونم بقول خودش من از بچگی کسی نتونسته یادم بده تو یه علف بچه میخای یادم بدی!! دیگه وقتی سنت کمه و شوهرت میدن حاصل کودک همسری چیزی جز زندگی نکبت بار با یه آدم نکبتی نیست!!!
چیزی که تا به حال صحبت در موردش با همسرم فایده نداشته بحث نظمه، هر وقت از دانشگاه میاد جوراب یه جا، کت یه جا، شلوار یه جا، کیف وسط اتاق. قهوه یا چای میخوره همونجا لیوان رو میزاره، تنقلات میخوره بسته بندیش همونجا رو میز میمونه. بارها بارها با لحن و طرق مختلف گفتم که کار زشتیه بی نظمی، هر چیزی رو سرجاش بزار، ولی انگار تو ذهنش همچنین چیزی تعریف نشده. از بچگی خانواده ش فقط خواستن درس بخونه، برای همین مدال المپیاد داره، رتبه دورقمی کنکور داره، ولی اصلا نظم نداره و کلا تعریفش از نظم با من متفاوته 🤦🏻‍♀️