#امان_از_دل_زینب 😭😭😭
پشت و رویش نکن اینقدر حیا کن ، نامرد
موی سالارِ مرا زود رها کن ، نامرد
#ظهیر_مومنی
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان 😭😭
بازی تیر و نیزه و خنجر تمام شد
وقت هنرنمایی سنگ و عصا رسید
#میلاد_حسنی
#امان_از_دل_زینب 😭😭😭
بی برادر بودی و مظلوم ، گیر آوردنت
گفتم ای قصاب ها آخر مگر خواهر نداشت
#رضا_قاسمی
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
#امان_از_دل_زینب 😭😭😭
ز بلندی تل از دور خودم می دیدم
نانجیبان به سر رأس تو دعوا کردند
#علی_بهرامی_نیا
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
#غریب_مادر 😭😭
تشنه بودی ! بر گلویت رویِ خاکِ کربلا
تا به جای آب ، خنجر داد... آمد مادرت
#مرضیه_عاطفی
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃
#برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷
#رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖
زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی":
🔸به روایت آقای"محمّد علی کار آموزیان"
🔹صفحه :١٣٢_١٣١
#پارت_پنجاه_و_پنجم🦋
کار #شناسایی را انجام دادیم و خسته و کوفته 😞 به طرف خطّ خودی بر گشتیم.
در این فاصله به خاطر طولانی شدن کار، پست های نگهبانی #ارتشی_ها عوض شده بود و پست بعدی در جریان #مأموریّت ما قرار نگرفته بود..
ما هم بی خبر از همه جا با خیال راحت به خطّ مقدّم نزدیک می شدیم.
در همین موقع یک مرتبه نگهبان های ارتشی به خیال اینکه ما #عراقی هستیم به طرفمان تیراندازی کردند.
بچّه ها که انتظار چنین استقبالی را نداشتند؛ سریع روی زمین دراز کشیدند.
و خود را پشت تپّهٔ کوچکی 🗻 که آنجا بود، رساندند.
کاری نمی توانستیم بکنیم.
اگر سرمان را بالا می آوردیم به دست نیروهای خودی تلف می شدیم.
بچّهها بلاتکلیف پشت تپّه #سنگر گرفته بودند.
محمّد حسین که با این مسائل به خوبی آشنا بود و چندین بار در موقعیّت هایی بدتر از این قرار گرفته بود، بی خیال و راحت نشسته بود 👌 و بچّه ها را آرام می کرد.
چاره ای نبود، باید منتظر می ماندیم تا ببینیم بالاخره چه اتّفاقی می افتد.
ارتشی ها پس از اینکه حسابی به طرف بچّه ها تیراندازی کردند، یک گروه برای اسیر کردن ما جلو فرستادند.
این بهترین موقعیّت بود، 👌 زیرا با نزدیک شدن آن ها می توانستیم سر و صدا کنیم.
و خودمان را به آن ها بشناسانیم.
همین طور هم شد، وقتی نزدیک شدند فوراً بچّه ها را شناختند.
عذر خواهی کردند و گفتند:"این مسئله بخاطر تعویض نگهبان ها اتّفاق افتاد"
خلاصه آن روز #خطر بزرگی از بیخ گوشمان گذشت.
کار #خدا بود که هیچ کس آسیبی ندید.
💠یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم؟
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس
((یاد خدا))
زندگی #یوسف_الهی سراسر معنوی بود.
به #عبادت 🤲 اهمیّت فراوانی می داد وهیچ چیز مانع ارتباطش با #خدا نمی شد.
به تمام نیروهایش عشق می ورزید😍 و مانند یک پدر برایشان دلسوزی می کرد.
هر وقت بچّهها برای #شناسایی می رفتند آن ها را تا ابتدای محور همراهی می کرد.
و همان جا منتظرشان می نشست تا برگردند.
یک شب در #منطقه_مهران؛
من، محمّد حسین و یکی دیگر از بچّه ها به نام #سیّد_محمود برای شناسایی رفته بودیم.
سیّد محمود جلو رفت و من و
محمّد حسین بالای رودخانهٔ گاوی منتظرش ماندیم.
سیّد حدود دو ساعت دیر کرد.
در این فاصله محمّد حسین به گوشه ای رفت و مشغول #نماز و #عبادت شد.
این حالت او خیلی برایم عجیب بود که هیچ وقت، حتّی در منطقه خطر نیز از عبادت 📿و راز ونیاز 🤲با خدا غافل نمی شد.
رفتار و کردار او به گونه ای بود که لحظه به لحظه زندگیش و جزء به جزء حرکاتش، انسان را به یاد خدا می انداخت.
💠 بی تو در کلبهٔ گدایی خویش
رنج هایی کشیده ام که مپرس
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃
#برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷
#رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖
زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی":
🔸به روایت آقای حمید شفیعی
🔹صفحه ۱۳۵_۱۳۳
#پارت_پنجاه_و_ششم🦋
((معجزه))
یک روز با #محمد_حسین برای انجام کاری رفته بودیم.
معمولاً به خاطر شتابی که در کارها بود از #لندکروز استفاده می کردیم.
آن روز محمّدحسین پشت فرمان بود.
با سرعتی حدود صد و سی یا صد و چهل توی جاده می رفت.
یک دفعه وانت آبی رنگی از سمت راست وارد جاده شد و درست مقابل ما توقّف کرد😨.
جاده باریک بود و به هیچ شکل نمی شد آن را رد نمود.
حسین فوراً ترمز کرد، ولی چون سرعت ماشین زیاد بود، بلافاصله موفّق نشدیم و ماشین هر لحظه به وانت آبی نزدیک تر می شد😰.
فکر کردم دیگر کار تمام است و الان به شدّت تصادف می کنیم.
به همین دلیل سرم را میان دو دست گرفتم و در حالی که فریاد می زدم:
«یا ابوالفضل!...»
روی پاهایم خم شدم.
چشمانم را بستم و منتظر حادثه شدم😓؛
امّا اتّفاقی نیفتاد😳.
ماشین بدون اینکه به چیزی برخورد کند،
متوقّف شد.
من چند لحظه در همان حالت #صبر کردم. امّا دیدم نه!...خبری نیست.
آهسته سرم را بلند کردم و نگاهی به مقابل انداختم.
در کمال تعجّب دیدم کسی وسط جاده نیست. با خودم فکر کردم حتماً راننده با ماشین فرار کرده است🤔.
اطرافم را نگاه کردم، امّا خبری از او نبود.
منطقه کفی و صاف بود و اگر کسی به نزدیک یا از ما دور می شد، به راحتی تا چند دقیقه دیده می شد.
از محمّدحسین پرسیدم:« پس این راننده و ماشین چه شدند؟!😳»
در حالی که نفس عمیقی می کشید،
گفت:«او باید می رفت.»
متوجه حرفش نشدم.
خواستم دوباره سؤال کنم که دیدم از ماشین پیاده شد،
کنار جاده دو #سجده_شکر به جا آورد.✨
وقتی دوباره سوار ماشین شد،گفتم:
«باید بگویی که او کجا رفت؟!»
گفت:«خب رفت دیگر😊»
گفتم:«آخر کجا رفت که ما ندیدیم؟!🤔توی جاده و دشت به این صافی حداقل نیم ساعت طول می کشد تا یک نفر از دید خارج شود.
آن وقت چطور او در عرض چند ثانیه غیبش زد؟!😯»
کمی اخم هایش را درهم کشید و گفت: «یک جمله می گویم و دیگر سؤال نکن😠.»
گفتم: «باشد، قبول✋»
گفت: «ببین!...#معجزه توی #منطقه شامل حال همه می شود، این هم یکی از همین معجزات بود که این بار شامل حال ما شد.»
خواستم دوباره سؤال کنم که وسط حرفم پرید:«قرار شد دیگر چیزی نپرسی🤫.»
نمی توانستم سؤال کنم، یعنی او دیگر حرفی نمی زد؛
امّا مسئله همچنان برای من لاینحل ماند و اصلاً نفهمیدم آن اتّفاق چه بود و آن ماشین چطور آمد و چطور رفت؟!🤷♂
💠فیض روح القدس ار باز مدد فرماید
دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می کرد
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
#حرفاے_خودمـونے 🏴
هرکاریمیتونیبکنکہگناهنکنی!
وقتاییکہموقعیتِگناهپیشمیاد دقیقاقافلہڪ🥀ربلاۍحُسینزمان ،
روبروتوئه... و یه درهعمیق و خطرناڪ پشتِسرت ! 🕳
اگہبہگناهبلہبگی...
بہهَلمَنمعینِمهدۍفاطمہ نه گفتی ... 🥀
_منسرمگرمِگناهاستسرمدادبزن
سینہاتسختتنگ شده استفریادبزن 🥀🖤
کاش یه کم حواسمون به دل حسین زمانمون باشه... 💔 🥀
#اربــاب_دلـم 🥀
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ 💔
#امام_زمان 🥀✨
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امان از دل زينب...
امان از عصر عاشورا...
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
📓موضوع: #راز_محبوبیت_و_جاودانگی_امام_حسین_علیهالسلام 🎬قسمــــــــــٺ: دوم ⚫محرم شدن در حریم امام
📓موضوع: #راز_محبوبیت_و_جاودانگی_امام_حسین_علیهالسلام
🎬قسمــــــــــٺ: سوم
🌹🏴امام حسین علیه السلام از چنان محبوبیتی برخوردار اســت که انگار انبیای الهی او را قبل از ولادت هـم می شـناختند و مشــتاق زیــارت او بودنــد .➊
🌷🏴امام صادق علیه السلام در روایتی فرمودنــد: «خداونــد تربــت جــدم حســین (ع)را وســیله درمـان دردهـا، امـان از ترس ها و وحشــت ها قــرار داده و هرگاه شــما آن تربت را به دست آورید، آن را ببوسید و روی چشمان خود بگذارید و آنگاه به سایر اعضای بدنتان بکشـید. ➋
🌻🏴امام رضا علیه السلام فرمودند: پـدرم را شـیوه بـود كـه چـون محرم می شـد خنـده نداشـت و انـدوه بـر او غالـب بـود تـا روز دهـم.روز دهـم، روز مصیبـت و حـزن و گریـه اش بــود و می فرمــود در ایــن روز حسـین(ع) كشــته شــد. ➌
🌹🏴 امـام صـادق علیه السلام فرمودند: نفس فــرد غمگــین کــه بــه خاطــر ستــم بــر مــا غصــه دار اسـت، تسـبیح اسـت و اندوهـش بـرای کار مـا، عبـادت بـه شمـار مـی رود و راز مـا را نگـه داشـتن ، جهـاد در راه خداسـت. ➍
⚔️🏴 متوکل که قبر امام حسین علیه السلام را پایگاهی علیه حکومت خود می دید، متوجه شـد کـه مـردم شـبانه بـه زیـارت می رونــد.از ایــن رو پاســگاه هایی را نزدیــک شــهر کربـلا ایجـاد کرد.مأموران متوکل به محض اینکه متوجه می شــدند شــخصی برای
زیـارت می رود، او را دسـتگیر می کردند. ➎
⛓️🏴چنـدی بعـد مـردم را تهدیــد کــرد کــه اگــر بعــد از ســه روز کســی را اطــراف قبــر ببینـم، او را دسـتگیر می کنـم و بــه غــل و زنجیــر می کشــم.عــلاوه بر ایــن، در برخی نقل های تاریخی آمده اگر زائری را در مســیر می یافت، او را می کشــت یا به شدت مجـازات می کرد.
🗡️سـرانجام متـوکل دسـتور داد زیــارت قبر امام حســین علیه السلام به شــرط قطع دســت راسـت ، آزاد اسـت!!!
💞🏴در اندک زمانی صف مشــتاقان زیارت با وجود این شــرط نیز طولانی شد ➏
👤مسـعودی، مـورخ بـزرگ، در کتــاب مــروج الذهــب می نویســد:
🧕🏻خانمــی کــه بــه قصـد ثبـت نـام زیارت حرم امام حســین علیه السلام مراجعــه کرده بود، دســت چپ خود را برای قطع کردن بیرون آورد.مأموران به وی متذکر شدند که بهای زیارت، قطع دسـت راسـت اسـت.خانم با نشـان دادن دســت قطع شـدۀ خود گفت: «دســت راسـتم را سال گذشـته قطع کردید. ➐
➳❥•• ➳❥•• ➳❥•• ➳❥••
①📓 ابن قولو یه قمـی، کامل الز یارت، ص6
②📓 محمدباقـر مجلسـی، بحار االنوار، ج 98 ،ص119
③📓شیخ صدوق، األمالی، ص128
④📓محمـد بن یعقـوب کلینی، الکافی، ج۲ ،ص۲۲۶ ،ح۱۶
⑤📓محمدباقـر مجلسـی، بحار االنوار، ج 45 ،ص 404
⑥📓 علیمحمد بشـارتی، از ظهور اسـلام تا سـقوط بغـداد )تاریخ تحلیلی اسـلام و ایران(، تهران، سـازمان تبلیغات اسـامی، حوزه هنری، 1379
⑦📓 سـید احمدرضـا خضری، تار یخ خلافت عباســی ( از آغاز تا پایان آل بویه)، تهران، ســمت،۱۳۸۸
┈════▪️🕯️▪️════┈
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
AUD-20200701-WA0000.mp3
4.02M
❣ #زیارٺ_عاشـورا ❣
#هر_روز_یڪ_زیارت_عاشورا_بخوانیم
یازدهمین چله عاشورا
از روز اول محرم تا اربعین حسینی ان شاء الله به نیت تعجیل در فرج امام زمان عجل الله و سلامتی ان حضرت و رفع بلا و شفای بیماران هر روز زیارت عاشورا را می خوانیم.
التماس دعای فرج
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
روايتى از نحوه شهادت شهيد مدافع حرم مهدى عزيزى؛🌹
🔻مىگفت: بعد نماز صبح تو خونه خرابه سمت حلب دوره شدیم. آقا مهدی اسلحه رو برداشت و رفت تو حیاط. 👌
🔸مىگفت: از پاش شروع کردن به زدن تا آقا مهدی افتاد رو زمین و نارنجك رو انداختن کنارش. 😭
🔺به اینجا که رسید خاطرهاش، گفت: یاد روضه امام حسین [علیه السلام] افتادم که گفت:
"دیدند کسی دور و برش نیست زدند، آقای مرا غریب گیر آوردند" و بعد گریه امانش را برید.😭
برشى از وصيت نامه شهيد مدافع حرم مهدى عزيزى؛🌹
از تمام دوستان و آشنایان تقاضا مىكنم، نگذارند رهبر انقلاب، تنها و مظلوم بماند☝️.
✍️ شهادت ٩٢/٥/١١
#ما_ملت_امام_حسینیم🏴
🌷 @mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
مداحی آنلاین - چیخما ای گون صبر اله - مهدی رسولی.mp3
7.32M
🔳 #واحد #ترکی #عاشورا #محرم
🌴چیخما ای گون صبر اله
🌴دم غنیمت دور هله
🎤 #مهدی_رسولی
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
ناله های امام زمان (عج) در سوگ جد غریبش
😭😭😭😭😭😭😭
🔹سلام بر خانوادۀ نزدیک پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم).
🔹سلام بر جنگ آوران افتاده در بیابانها.
🔹سلام بر دور اُفتادگان از وطنها.
🔹سلام بر دفن شدگان بی کفن.
🔹سلام بر سرهای جدا شده از بدنها.
🔹 سلام بر حسابگر شکیبا.
🔹 سلام بر ستمدیده بی یاور.
🔹سلام بر آن جای گرفته زمین پاک.
🔹 سلام بر دارندۀ بارگاه بلند مرتبه.
🔹سلام بر کسی که خدای بزرگ او را پاک قرار داد.
🔹سلام بر کسی که جبرئیل به او افتخار کرد.
🔹سلام بر کسی که میکائیل در گهواره با او گفتگو نمود.
🔹سلام بر آن کسی که پیمانش شکسته شد.
🔹سلام بر کسی که آبروی (ارجمندی) او شکسته شد.
🔹سلام بر کسی که به ستم خونش ریخته شد.
🔹 سلام بر آنکه با خون زخمهایش غسل داده شد.
🔹 سلام بر آنکه جام نیزه ها را نوشید (فرو برد)
🔹سلام بر مظلومی که خونش را مباح شمردند.
🔹سلام بر آنکه سرش را از قفا بریدند.
🔹 سلام بر آنکه اهل روستای (بنی اسد) او را دفن کردند.
🔹سلام بر آنکه رگ گردنش را بریدند.
🔹سلام بر حمایت کنندۀ بی یاور.
🔹سلام بر محاسن به خون رنگین شده.
🔹 سلام بر گونۀ خاک آلوده.
🔹سلام بر جسم، لباس به غارت رفته.
🔹سلام بر دندانی که با چوب خیزران بر آن زده شد.
🔹 سلام بر سر بالای نیزه رفته.
🔹سلام بر پیکرهایی که در بیابانها عریان مانده و گرگهای تجاوزگر (بنی امیه) آنها را دریده و درندگان وحشی اطرافشان در رفت وآمد بودند
😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
📌گزیده ای از زیارت ناحیه مقدسه
📚زیارت ناحیه مقدسه
✍ترجمه استاد سید علی اکبر صداقت