فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚖
🛑 پرده ای از قیامت ...😭
🎥 استاد :
حجت الاسلام حاج آقا ی قرائتی
فوق العاده هست ✅
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😭😭😭
هر کی که باباش رفته سفر یتیم میشه
🏴🏴🏴🏴🏴
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
🍁 #بانوان_عاشورایی
یڪی از بانوانی ڪه از
ڪاروان حسینی به اسارت رفت
فاطمه صغری، دخترِ پاڪ
سیدالشهدا (ع) بود؛
او چنانڪه
علی اڪبر (ع) به پیامبر
🔆 شباهت داشتند، از همه به
حضرت فاطمه (س) شبیهتر بود و
#چهرهای_زیبا و دلنشین داشت
برای همین
در شام، یڪی از زیردستانِ
🍁 یزید چشمش به او افتاد و
درخواست ڪرد
او را به #ڪنیزی بردارد اما
حضرت زینب (س) مانع شدند
#فاطمه_صغری (رقیه) ڪه
همچون خاندانش دلی بیباڪ
داشت پس از خطبهی عمه
خطبهای رسا خواند و
گفت:
... از شمشیرتان خون ما میچڪد
⚡بدانید #خدا به ستمهاتان آگاه است
آنهایی ڪه
سخنان او را شنیدند
بیتابانه میگفتند:
ای دختر پاڪان، بس ڪن ڪه
#با_خطبهات_قلبمان_را آتش_زدی . . . 💔💔
#جانم_رقیه
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
🏴#آجرکاللهیاصاحبالزمان
▪️غمش زانویِ زینب(س) را چه لرزاند...
▪️سرِخاکش «گلی گم کرده ام» خواند...
▪️برادر؛ زیر نیزه، کنجِ «گودال»...
▪️برادرزاده در «ویرانه» جاماند!
▪️🕊رقیه جان ، میروی و کوچکی دنیا را به طالبانش وامیگذاری. اندوهت را بر صورت خرابه میپاشی و میگذری تا به لبخندی ابدی بپیوندی.▪️🕊
#شهادت_حضرت_رقیه سلام الله علیها، سه سالهی مظلوم اباعبدالله برشیعیان تسلیت باد🏴🏴
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای بابا حکایتی شده مویم
ای بابا شکستگی ابرویم
ای بابا ببین کبوده بازویم
🏴 #شهادت_حضرت_رقیه
🎥حاج #محمود_کریمی
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
ای بابا حکایتی شده مویم ای بابا شکستگی ابرویم ای بابا ببین کبوده بازویم 🏴 #شهادت_حضرت_رقیه 🎥حاج
آخه مگه دختر سه ساله زدن داره؟؟😭😭😭😭😭
#رقیه_جانم
تغییر طرح صورت من بی دلیل نیست
از بس شبیه فاطمه بودم نظر شدم
دسٺ هایٺ ڪوچڪ بودند براے بہ آغوش ڪشیدݩ صبر و سخٺے 😔
اما ٺو چقدر سربلند بیروݩ آمدۍ از درد ها و دلٺنگے ها🖤
صبر را از چہ ڪسے بہ ارث برده بودے نمیدانم....!؟
اما ایماݩ؛ همپاۍ ٺو بزرگ شده بود.
#_یارقیہ_ادرکنی😔
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃
#برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷
#رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖
زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی":
🔸به روایت "همرزمان وخانواده شهید"
🔹صفحه۲۲۱_۲۱۹
#پارت_نود_و_نهم
((پدال گاز))
چند روز بعد از مجروح شدن
#محمد_حسین ، به مرخصی آمدم.
وقتی به کرمان رسیدم، سراغ او را گرفتم.
گفتند از بیمارستان مرخص شده.
تعجب کردم:«یعنی به همین زودی خوب شد؟»😳
گفتند:«نه!..در خانه بستری است.»
برای ملاقات به خانه شان رفتم، امّا برادرش گفت:«او خانه نیست.»
نا امید برگشتم، توی راه حسن زاده، یکی از بچه ها را دیدم.
حال و احوال کردیم، پرسید:«کجا بودی؟»
گفتم:«رفته بودم عیادت محمّدحسین.»
گفت:«خب!...چی شد؟ دیدیش؟ حالش چطور بود؟»
گفتم:«نه! متاسفانه موفق نشدم ببینمش، خانه نبود.»
گفت:«بیا باهم برویم پررویی کنیم بنشینیم تا بیاد!»
دوباره با حسن زاده به در خانه محمّدحسین را ببینیم.»
ایشان گفت:«عرض کردم خانه نیست.»
گفتم:«اشکال ندارد، می نشینیم تا بیاید.»
با تعارف او به داخل خانه رفتیم.
ده، پانزده دقیقه ای طول کشید که محمّدحسین آمد.
وقتی ما را دید خوشحال شد و حسابی تحویلمان گرفت.
گفت:«اتفاقاً خیلی دلم می خواست تو را ببینم.
چطور شد به مرخصی آمدی؟از منطقه چه خبر؟»
من تا جایی که می توانستم از اوضاع و احوال بچه ها و نگرانی آن ها به خاطر عدم حضور او و وضعیت #منطقه برایش صحبت کردم.
لحظه خداحافظی یک کتاب به من و یکی هم به اکبر حسن زاده هدیه داد و گفت:«حتماً این کتاب ها را بخوانید.»
و پرسید:«کی به منطقه بر می گردی؟!»
گفتم:«پس فردا.»
گفت:«موقعی که خواستی بروی ، بی خبر نرو!»
گفتم:«چشم!حتماً.»
و از هم جدا شدیم.
دو روز بعد عازم منطقه بودم ، دوباره....
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃
#برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷
#رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖
زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی":
🔸به روایت "همرزمان و خانواده شهید "
🔹صفحه۲۲۴_۲۲۲
#پارت_صدم 🦋
((پدال گاز))
دو روز بعد عازم منطقه بودم ، دوباره به سراغش رفتم.
گفت:«راجی(#فرمانده اطلاعات عملیات)
آمده کرمان، فردا می خواهد برگردد.
برو بگو محمدحسین کارت دارد.
می خواهم ببینمش تا هماهنگ کنیم همه با هم برویم.»
با تعجّب نگاهی به پایش انداختم،😳
اما او نگذاشت حرف بزنم، زد سر شانه ام و گفت:«برو دیگر !»
من رفتم و راجی را پیدا کردم و گفتم:
«آقا محمّدحسین چنین حرفی زده، به نظرم می خواهد همراه شما بیاید.
چون با جراحتی که دارد نمی تواند تنهایی برود.
در ضمن من هم امروز عازمم.»
راجی گفت:«خیلی خوب!
پس اگر محمّدحسین می خواهد بیاید، شما با اتوبوس برو.»
من قبول کردم و رفتم ترمینال بلیط گرفتم.
از همان جا به خانه محمّدحسین رفتم.
گفت:«چی شد؟!»
گفتم:«آقای راجی را دیدم، گفت می آیم خانه تان و با هم صحبت می کنیم.»
پرسید:«شما چکار کردید؟»
گفتم:«بلیط گرفتم و امروز می روم.»
گفت:«مگر با ما نمی آیی؟!»
گفتم:«نه!مثل اینکه جا نیست.»
گفت:«نه!شما با ما بیا.»
گفتم:«نمی شود!...آقای راجی چنین گفته.»
گفت:«من اصلاً دوست دارم تو این سفر با شما باشم و دلم می خواهد همسفر باشیم.»
گفتم:«آقا!...فرقی ندارد☺️.»
می خواستم خدا حافظی کنم که گفت:«چند دقیقه صبر کن من با راجی صحبت کنم.»
داخل خانه شد و به سرعت لباس پوشید و به طرف ماشینش رفت .
تعجب کردم با این عصا چطور می خواهد رانندگی کند؟!🤔
ماشین را زد بیرون و گفت:«سوار شو برویم!»
با ترس و لرز😧 سوار شدم و کنارش نشستم.
او خیلی راحت راه افتاد و به جای پا عصایش را روی پدال گاز می گذاشت.
گفتم:«محمّدحسین تو را خدا مواظب باش ، این چه کار خطرناکی که تو
می کنی؟!😓»
گفت:«نترس!...بشین الان می رسیم»
هر چند او بی هیچ دغدغه ای رانندگی می کرد، امّا من خیلی ترسیده بودم!
مستقیم پیش راجی رفتیم .
محمّدحسین به ایشان گفت:«باید #حسین_متصدی را هم با خودمان ببریم.»
راجی گفت:«جا نداریم! او قرار شده خودش بیاید.»
محمّدحسین گفت:«ما می خواهیم توی این سفر با هم باشیم.»
و کلی با راجی صحبت کرد تا او را راضی کند که من هم با آن ها بروم.
محمّدحسین من را سوار ماشین کرد و برد ترمینال تا بلیت را پس بدهم.
صبح روز بعد همگی با هم به طرف منطقه راه افتادیم.
یادم است در مسیر جاده برف باریده بود.❄️
راجی گفت:«بچّه های آن جا برف ندیدند،
فلاکس را پر از برف کنیم و برایشان ببریم.»
پیاده شدیم و فلاکس را پر از برف کردیم ، اما وقتی به #اهواز رسیدیم،
بیشترش آب شده بود.
♦️به روایت "حسین متصدی"
#ادامه_دارد
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادت دخترسه ساله حضرت رقیه سلام الله علیها تسلیت
⬆️ درد دل زیباے دختر شهید مدافع حرم با حضرت رقیه(س)🌷
سلام و علیڪم منم اسمم رقیه است..
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹مادر شهید همت به رحمت خدا رفتن
روحش شاد🌹
💚اللهم صل علی محمد و آل محمد
و عجل فرجهم 💚
داستان به دنیا اومدن شهید همت
خیلی جالبه...
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 آخرین مصاحبه
با مادر بزرگوار
سردار #شهید_همت
#دفاع_مقدس
#هفته_دفاع_مقدس
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
YEKNET.IR - roze - fatemie 2 - 98.11.06 - mohamad taaheri(1).mp3
7.19M
🍂🥀روضه ی حضرت #رقیه
بابا از نفست, نفس گرفتم
اونشب بهت قول داده بودم…دیدی سرت را پس گرفتم😭
🎤#محمدرضا_طاهری
🥀🍂🥀
#هیئت_مجازی
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽؛
🏴
🎬 #روضه حضرت #رقیه سلام الله علیها در خرابه شام
#حجت_الاسلام_عالی
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
رقیه وسربابا.mp3
1.43M
▪️ماهصفره.. شهادتسہسالہاربابہ..
😭بگرییم و بگریانیم..😭
🌹 حضرت خانم #رقیہ
سلاماللهعلیها
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
🔹دختر لجباز شامی دست بردارم که نیست
🔸سنگِ اول را زده، سنگی دگر برداشته ...
#رقیه سلام الله علیها
#صلوات🏴🏴🏴🏴🏴🏴
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اينو ده بار گوش دادم سر هر ده بارشم اشك ريختم...
#رقيه
#ما_ملت_امام_حسینیم
"ث.شينـ.."
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💙بارالها🤲🏻
به حق مهربانیت💕🤲🏻
💙در این شب های عزیز ✨
غم ها را از دل 💞
💙همه هموطنانم دور کن🤲🏻
به زندگیشون شادی و
💙و آسایش و رفاه عطا کن🤲🏻
و دلهاشون را💞
💙آرامشی خدایی ببخش🤲🏻
آمیـــن یا رَبَّ 🤲🏻
#شبتون_آروم 🌙✨
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹