🔉حاج حسین یکتا:
#رزمنده ای که در فضای سایبر و مجازی می جنگی، برای فشردن کلیدها و دکمه های کامپیوتر و موبایلت وضو بگیر!
و با نیت #قربت_الی_الله مطلب بنویس.
بدون که تو مصداق و ما رمیت اذ رمیت... هستی. شما در شبهای تاریک #جبهه_مجازی و اینترنت از میدان #مین_گناه عبور می کنید.
⭕️ مراقب باشید
به شهدا تمسک کنید
بصیرتتون را بالا ببرید که #ترکش نخورید. رابطه خودتون رو با خدا زیاد کنید... با اهل بیت یکی بشید و در این راه گوش به فرمان انها باشید...
بچه ها! خط به خطی که تو فضای مجازی می نویسین رو همه #شهدا می بینن!!! در این فضای مجازی که سربازانش شما هستید باید تا دیوار #نیویورک و #کاخ_سفید پیش رفت.
امروز وقتی شما در این فضا قرار می گیرید شهدا شما را نگاه می کنند، پس باید با #وضو باشید و ذکر « ما رمیت اذ رمیت» بخوانید.
شما الان بالای #دکل_دیده بانی قرار گرفته اید و بخواهید یا نه، وسط میدان هستید؛
🌹🕊
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#زن در اســلام
⇜زنـــدہ
⇜ســـــــازندہ
⇜و #رزمنــدہ است
💥بہ شـــــرط آن که
#لباس رزمـش
لبـــاس عـــفــ🌺ـتش باشـــــد
#شهید_سیدمحمد_بهشتی
#سالروز_شهادت
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_شریف_صلوات
#چادرم_یادگار_مادرم_زهراست_و_من_امانت_دار_او_هستم
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
#من و شهید 20 تیرماه سال 95🌼🍃 رسماً به عقد یکدیگر درآمدیم.😍 بعد از یک ماه قصد رفتن به سوریه را کرد
#خاطرات_شهدا🌼🍃
یکی از #شرطهایش این بود که چون #رزمنده مدافع حرم هستم دوست دارم باز هم به #عنوان مدافع حرم باقی بمانم و #نمیخواهم ازدواج مانعی برای اعزام مجددم شود. در پاسخ گفتم دقیقاً من هم از #همسر آیندهام این انتظار را داشتم که حداقل یکبار هم شده برای #دفاع از حرم بیبی زینب (س) گامی برداشته باشد. پس چه بهتر که شما خودتان مشتاق این امر هستید.🌼🍃
همسرم از #شرط من خیلی تعجب کرد. زیرا هر کجا که رفته بود و این شرط اعزام شدن مجدد خودش را به #سوریه اعلام کرده بود طرف مقابل نپذیرفته بود. 🌼🍃
حتی خود# شهید به من گفت شما چرا قبول کردید؟ خیلی از #دخترهای نسل امروزی در این وادیها نیستند. عجیب است که شما پذیرفتید.🌼🍃
بنده این شرط را #قبول کردم چون به این موضوع خیلی #اعتقاد داشتم که مرگ در دست خداوند است حتی اگر در هر شرایطی قرار بگیرید تا زمانی که خود خدا نخواهد چیزی نمیتواند به شما آسیب وارد کند.🌼🍃
برگشتم به #خواستگارم گفتم اگر قرار است برای شما اتفاقی بیفتد چه شما برای دفاع از بیبی #زینب(س) در سوریه باشید یا در خانه خود نشسته باشید حتماً اتفاق میافتد.🌼🍃
پس بهتر است که #مرگمان به شهادت ختم شود که در برابر خداوند ارزش معنوی داشته باشد. من #خودم به عنوان یک خانم نمیتوانستم برای دفاع از حرم #زینب (س) حضور داشته باشم چرا به شریک زندگیام که توانایی این کار را دارد #اجازه ندهم برود.🌼🍃
شاید باورتان نشود از روزی که همسرم برای اعزام مجدد میخواست راهی شود خودم پا به پایش او را همراهی کردم.🌼🍃
حتی خود #شهید به علت اعتقادی که داشت به من میگفت چون تو #دختر سید هستی فرم مشخصات بنده را بنویس ارسال کن تا کارهایم زودتر انجام شود. از آنجا که #شهید در اعزامهای قبلی توسط دشمن شناسایی شده بود برای اعزام مجدد با مشکل رو به رو بود🌼🍃
در هر حال من دوست نداشتم در رفتن همسرم به سوریه «نه» بیاورم که حتی #حسین آقا برگشت از من پرسید تو واقعاً از ته قلبت راضی هستی که من به سوریه اعزام شوم.🌼🍃
در جواب گفتم هرچه خدا صلاح میداند همان خواهد شد و نمیخواستم در روز محشر #شرمنده حضرت بیبی زینب (س) باشم.🌼🍃
#شهید_حسین_حریری🌼🍃
@mohebin_velayt_shohada🌸
آیدی کانال 🌸
#دلنوشته زيباي يك رزمنده برای نسلهای بعد
💢ما می خواستیم محکوم تاریخ نشویم و نسل بعد ما را #وطن_فروش نداند و جنگ آمد ... میدانی چه میگویم؟؟ آری جنگ آمد. ما به دنبال جنگ نرفته بودیم🚫 او آمد
🔰تعدادی از ما تحت امر امام و ولی مان جنگیدیم👊 #رزمنده شدیم. عده ای رنگ رزمنده گرفتند. عده ای نیز رنگ رزمندگی به خود پاشیدند. و تعدادی نیز رنگ جبهه را ندیدند و #راوی جنگ شدند.
عده ای #رفتند.
عده ای #ماندند.
اما یا ز#خم برتن یا داغ بر دل و عده ای نیز داغ بر پیشانی زدند.
↫عده ای #مفقود
↫عده ای مظلوم
↫عده ای مغموم
↫وعده ای نیز مذموم
💢تعدادی آمده بودند تا بروند. قرار را بر #رفتن گذاشته بودند. عده ای نیز آمده بودند تا بمانند. چاره ای نبود. شهیدی گفته بود: "از یک طرف باید بمیریم تا آینده شهید🌷 نشود و از طرفی باید #شهید شویم تا آینده زنده بماند.
🔰عده ای آمده بودند تا از خود #حساب بکشند. عده ای تا حساب های خود را تسویه کنند. عده ای آمده بودند تا آدم حسابی شوند👌 عده ای نیز حساب باز کردند. عده ای نیز آمده بودند تا حسابی آدم شوند. عده ای آمدند تا بی پیکر شوند ... عده ای نیز #پیکر تراش
عده ای نیز پیکره ی یک "بت"
عده ای ویلچری♿️
تعدادی ویلایی
عده ای حاضر✌️
تعدادی ناظر
قومی نیز #غافل
💥واما..
💢دیوانگی #جوانی ما با جنگ مصادف شد. در ما میل به زیستن زنده بود. حس عاشقی و معشوقی نیز جریان داشت. اما جنگ آمده بود.چه باید میکردیم؟ آیا جز جنگیدن چاره ای داشتیم⁉️ ما هم آینده را برای خود ترسیم کرده بودیم. اما #جنگ نزدیکتر از دور بود.
🔰جنگ بود. باید این نزدیک را پاسخ میدادیم و نزدیکمان دور شد و دور و دور و دور به ساعات ۸ سال باید میرفتیم به دنبال این #قافله. مگر چاره ای جز جنگیدن داشتیم❓
💢برای ما هم #جان عزیز بود. از توپ وتفنگ و ترکش💥 میترسیدیم. باید جرأت می یافتیم. عشق و عاشقی و معشوقه را به امید #دفاع از تمامی عاشقان ومعشوقانی مانند شما رها کردیم ...و رفتیم ...چه باید میکردیم؟
🔰ما بدنبال #حاکم شدن نرفتیم🚷
خواستیم محکوم تاریخ آینده نشویم. خواستیم فردا از نگاه تیز و شماتت بار شما فرار نکنیم. ما خونخواری نیاموخته بودیم. باور کن از رنگ خون میترسیدیم. اما به #خونخواهی رفتیم. خونخواهی سرهای به ناحق بریده شده. مگر چه باید میکردیم؟؟؟
💢از جنگ به بعد شکل عاشقی مانیز تغییر کرد. #عاشقی ما با دلتنگی و دلبستگی به محبوبه های شب♥️محبوبه های شب عملیات. محبوبه های جا مانده در ارتفاعات میمک، قلاویزان "ماووت" و جاماندگان در زیر خاک ریزهای #مجنون و رفیقان رفته تا دهانه ی خلیج
و نبرد های نابرابر جبهه ها
🔰باور کنید قطار قطار رفتیم👥
واگن واگن برگشتیم
جوان #جوان رفتیم
پیر پیر برگشتیم
راست راست رفتیم
شکسته شکسته🥀 بر گشتیم
گروه گروه رفتیم.دسته دسته برگشتیم
دسته دسته رفتیم، #تنهای_تنها برگشتیم
💥اما #ایستادیم
💢آری من و تو حق داریم همدیگر را نشناسیم. از دو نسل #متفاوت، دوستان ما آنسوی دردها ورنج ها به ساحل و ما این سمت چشم دوخته به افق های نامعلوم😭
🔰راستی اگر نمیرفتیم چه میکردیم⁉️
باور کنید ما هم دل داشتیم😢
↵با دل رفتیم، بیدل برگشتیم
↵با #یار رفتیم، با بار بر گشتیم
↵با پا👣 رفتیم، بی پا برگشتیم
↵با عزم رفتیم، با زخم💔 برگشتیم
↵پر شور رفتیم، #پرسوز برگشتیم
⇜ما پریشانیم ...اما #پشیمان نه
⇜شکسته ایم ... اما نشسته نه❌
⇜دلخسته ایم ...اما دست بسته نه
💢ما همان #سربازان پیاده ایم. سواری نیاموخته ایم. سوای شما نیز نیستیم✘ ما همان دیروزی هستیم. تعداد ما میدانید در ۸سال چه تعداد بود؟ ۳ونیم درصد از جمعیت #ایران. اما مردم تنهایمان نگذاشتند.
🔰آری همه ی ما ۸ سال بودیم، با هم در کنار هم. #تو هم بودی. آری همه بودند. نگاه محبت آمیز آن دوران به ما؛ هدایای مادران و پدران شما به جبهه♥️ گذشتن از شام شب و هدیه به جبهه. گذشتن از فرزند و اعزام فرزند دیگر. #تحمل بمباران. تشییع رفیقان ما. دیدار وعیادت و دلجویی از جانبازان ما.
💢آری مردم بودند..ایستادند، مقاومت کردند👊 تلخی چشیدند اما به رخ ما نکشیدند. ما هنوز #مدیون لقمه های سفره های شما هستیم که بیدریغ به سنگر های ماهدیه کردید.
🔰ما هنوز به آنسو و این سو بدهکاریم. طلبی نداریم❌ اما بدانید... قرار "دیروز" آنچنان بود. از امروز شرمنده ایم. ما غارت را آموزش ندیده بودیم.
#غیرت را تجربه کردیم.
از امروز #شرمنده ایم
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃
#برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷
#رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖
زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی":
🔸به روایت آقای مرتضی حاج باقری
🔹صفحه ١١٣_١١٢
#قسمت_چهل_و_ششم 🦋
((عینک آفتابی ))
در بین بچّههای جبهه، #محمد_حسین از افرادی بود که وضع مالی خانواده اش به نسبت خوب بود، در واقع می توان گفت او تمام آسایش پشت #جبهه را رها کرده بود و به جنگ آمده بود.👌
در جبهه و در بین بچه ها خیلی ساده می گشت.
یک دست پیراهن و شلوار کره ای داشت که همیشه همان لباس را به تن می کرد؛
امّا پشت جبهه به سر و وضع خودش می رسید.
شاید به این خاطر که می خواست وقتی به عنوان یک #رزمنده به میان مردم می آید، ظاهر مرتّبی داشته باشد.
زمانی که من در عملیّات #والفجر چهار
مجروح شدم، به #کرمان آمدم؛ مدّتی مرخصی استعلاجی داشتم و در شهر ماندم.
یک روز توی خیابانِ شهید مصطفی #خمینی (شهاب)، سه راه ادیب می رفتم که دیدم یک نفر صدا
می زند: «مرتضی! مرتضی!» برگشتم، دیدم
جوانی با سر و وضع خیلی مرتّب و شیک از داخل یک پیکان سدری رنگ 🚖 به من
اشاره می کند.
نگاهش کردم، نشناختم. گفتم : «این بنده خدا با من چه کار دارد؟!»
جلوتر رفتم که مثلاً بگویم: «آقا اشتباه گرفته ای!»
دیدم ای بابا! محمد حسین است.😳یک شلوار سفید و یک پیراهن طوسی رنگ به تن داشت و یک عینک آفتابی😎به چشمانش زده بود.
گفتم: «محمد حسین خودتی؟!»
گفت : «پس توقع داشتی کی باشم؟»
گفتم : «خیلی به خودت رسیدی!» 😄
گفت: «چه کار کنیم، مگر اشکالی دارد؟»
گفتم: «نه! امّا آنجا توی جبهه آن قدر خاکی و اینجا توی شهر این طوری....!»
خندید: «بنده خدا! آنجا هم من همین طوری هستم، ولی شماها متوجّه نیستید.»
💠اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفت
باقــی هـمه بـی حاصـلی و بـی خـبــری بــود
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃
#برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷
#رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖
زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی"
🔸به روایت "مادر شهید"
🔹صفحه ۱۷۷-۱۷۶
#پارت_هفتاد_و_ششم🦋
((شب عید))
شب عید بود و بچّهها که همه مشتاق دیدار #محمد_حسین بودند،به خانه ما آمدند.
همهی خانواده دور هم جمع شدیم تا یک شب،از همنشینی با او لذّت ببریم.
محمّد حسین شروع کرد به تعریف کردن از #جبهه و نیازمندیهای جبهههای #جنگ و آخر صحبتش گفت:
«حالا برادران و خواهران،سکّه هایی را که عیدی گرفتید برای کمک به جبههها به من تحویل بدهید.»
هیچکس مخالفت نکرد .
بیشتر بچّهها هم فرهنگی بودند و آن شب کمک خوبی برای #رزمنده ها جمع شد.
محمّد حسین یک جمله گفت که اعضای خانواده را متحوّل کرد:
«وقتی سکّه ها را به من میدهید،نگویید دادم به محمّد حسین!!
بگویید برای رضای #خدا بخشیدم. بگذارید نیّت شما خالص باشد، زیرا با خدا معامله کردهاید.»
و این صحبت ها را با لحنی جذّاب میگفت.
آن شب خیلی خوش گذشت و من مثل همیشه به همسرم به خاطر تربیت فرزندانم افتخار کردم.
محمّد حسین چند روزی بیشتر پیش ما نماند؛ سری به اقوام و خویشان زد و به جبهه برگشت..
#ادامه_دارد
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دفاع_مقدس
⭕️ خبرنگار: خوشحالی اخوی؟! عملیات دیشب چطور بود؟
#رزمنده: خیلی خوب شد.
خبرنگار:حالت چطوره؟
#رزمنده: خیلی خوبه، اول شب [دستم] قطع شده از مچ اما با این [دستم] جنگیدم...
#دفاع_مقدس
#ما_ملت_امام_حسینیم
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
🌹#بهوقترمان🌹
#پارت_صد_و_چهل_و_یکم 🦋
💠شهید غلامرضا صانعی💠
افسوس به حال جامعه که آن چشمان نافذ در حال رفتن؛
به قرآئت قرآن بسته شد.
آن شب ها را در سنگرمان یادم می آید.
آن شب سخت که رفتی و دیگر از میدان مین برنگشتی.
آن گاه که با تو شوخی می کردم.
با تو گلاویز می شدم، با آرامش خود مرا آن چنان شرمگین می کردی که من عرق می کردم و بلافاصله می گفتی:«چرا اذیّت می کنی؟»
می گفتم:«تو را دوست دارم.»
تو در مقابل صادقانه جواب می دادی:
«به خدا من تو را خیلی دوست دارم.»
از آن یاران چند نفر رفتند؟ اول تو بودی.
دوم رحیم آبادی...
سوم امیری...
چهارم یزدانی......
بله!...شماها رفتید.
تنها مانده ام من با بار گناه.
خداوند درجاتتان را متعالی گرداند.
صحبت آن روز با آن کیفیت را پس از شهادت طالبی و اصالت یادت هست؟!
درست یک روز پیش از شهادتت بود،
ولی خوشحالم که از تو، همان موقع قوا شفاعت گرفتم....الحمداللّه!
💠💠💠💠💠💠
#شهید_غلام_رضا_صانعی_پور
شهید غلامرضا صانعی پانزدهم دی ۱۳۴۲، در شهرستان #مشهد چشم به جهان گشود.
پدرش سهراب، ارتشی بود و مادرش سلطنت نام داشت.
تا سال چهارم متوسطه تحصيل كرد، به عنوان #بسيجي در #جبهه حضور يافت.
ایشان نوجوانی #رزمنده بود که به روایت دوستانش در نماز حالات عجیبی پیدا می کرد و رکوع و سجود طولانی داشت.
ایشان از محل #شهادت خود خبر داشتند ، و محل آن را به شهید یوسف الهی نشان داده بودند.
ششم فروردين ۱۳۶۲، در #فكه بر اثر اصابت تركش در همان محل در حال تلاوت قرآن به درجه رفیع #شهادت نائل گردید.
پيكر وي در#گلزار_شهدای_کرمان به خاک سپرده شد.
╭═══════•••{}•••═══════╮
@mohebin_velayt_shohada
╰═══════•••{}•••═══════╯
#ڪپےباذکریکصلواتجهتسلامتیوتعجیلدرفرجツ
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
به مناسبت سالروز تولد شهید محرم تُرک💛🍃 #سلام_ودرود_برشهیدان #پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است ╭═════
🍃نامش هم مرا یاد #ارباب می اندازد ، اما وقتی فهمیدم در دهه اول محرم چشم به این جهان گشوده است، مطمئن شدم خریدارش ، #غریبِ_مادر است....
.
🍃هرچه از زندگیش خواندم ، به اندازه تمام لحظه های زندگیم که در غفلت گذراندم #شرمنده شدم😞.
.
🍃عشق به مادر ِ ارباب را، از اسم دخترش فهمیدم و وقتی دل نوشته فاطمه را خواندم که اقتدا به #سه_ساله مشگل گشا کرده بود ، فهمیدم گاهی کوچکترها، دل بزرگی دارند...به اندازه درک ما رایت الا جمیلا ..
.
🍃 استاد #تخریب ، در آخرین روز ماموریتش ، مدال شهادت نصیبش شد.
آن هم با بسته انتحاری که آسمانی اش کرد...
.
🍃 دلم سوخت؛ وقتی ، فهمیدم همچون حضرت مادر غریبانه سوخته است.گویی، #سوختن ، سرنوشت فرزندان مادر است، چه #مدافع باشند .چه #رزمنده.
.
🍃بازهم به رسم مادر، شهادتش ، غریبانه ترین اتفاق آن ایام و بعدها، به عنوان #اولین_شهید_مدافع_حرم ، تیتر اول رسانه های خبر شد.
.
🍃رفیق ِشهید ِشاگردانش شد ، #رسول_خلیلی آنقدر #زائر #مزارش شد تا عاقبت بخیر شد .شاید #محمود_رضا_بیضایی در حضور #شهید ، از کوثرش گذشت و به عشق حقیقی لبیک گفت.
و #محمدرضا_دهقان به نیت شهادت ، کنار مزار شهید عکس یادگاری گرفت و گفت :"شهید ترک، کلید فتح شهدای ایران در سوریه است . "
.
🍃شهید جان، تو را قسم به همان سوره واقعه ای که مونس روزهایت بود ؛مدت هاست در #برزخ ظلمت نفسی ، راه گم کرده ایم ، چشم های پر از گناهمان ، نابینای راه #سعادت شده است، فانوس #هدایت این روزهای سرگردانی باش....
.
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
.
به مناسبت سالروز تولد #شهید_محرم_ترک
.
📅تاریخ تولد: ۱ دی ۱۳۵۷
.
📆تاریخ شهادت : ۳۰ دی ۱۳۹۰
.
📅تاریخ انتشار : ۱ دی ۱۳۹۹
.
🥀 مزار: #بهشت زهرا تهران .
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
╭═══════•••{}•••═══════╮
@mohebin_velayt_shohada
╰═══════•••{}•••═══════╯
#ڪپےباذکریکصلواتجهتسلامتیوتعجیلدرفرجツ
[•°🍃🕊°•]
نامش هم مرا یاد #ارباب می اندازد اما وقتی فهمیدم در دهه اول محرم چشم به این جهان گشوده است مطمئن شدم خریدارش #غریبِ_مادر است...
هرچه از زندگیش خواندم به اندازه تمام لحظه های زندگیم که در غفلت گذراندم #شرمنده شدم...
عشق به مادر ِ ارباب را از اسم دخترش فهمیدم و وقتی دل نوشته فاطمه را خواندم که اقتدا به #سه_ساله مشگل گشا کرده بود فهمیدم گاهی کوچکترها دل بزرگی دارند به اندازه درک ما رایت الا جمیلا ...
استاد #تخریب در آخرین روز ماموریتش مدال شهادت نصیبش شد آن هم با بسته انتحاری که آسمانی اش کرد...
دلم سوخت ؛ وقتی فهمیدم همچون حضرت مادر غریبانه سوخته است گویی #سوختن سرنوشت فرزندان مادر است چه #مدافع باشند چه #رزمنده...
بازهم به رسم مادر شهادتش غریبانه ترین اتفاق آن ایام و بعدها به عنوان #اولین_شهید_مدافع_حرم
تیتر اول رسانه های خبر شد.
رفیق ِشهید ِشاگردانش شد #رسول_خلیلی آنقدر #زائر #مزارش شد تا عاقبت بخیر شد شاید #محمود_رضا_بیضایی در حضور #شهید از کوثرش گذشت و به عشق حقیقی لبیک گفت و #محمدرضا_دهقان به نیت شهادت کنار مزار شهید عکس یادگاری گرفت و گفت :"شهید ترک کلید فتح شهدای ایران در سوریه است . "
شهید جان تو را قسم به همان سوره واقعه ای که مونس روزهایت بود ؛ مدت هاست در #برزخ ظلمت نفسی راه گم کرده ایم چشم های پر از گناهمان نابینای راه #سعادت شده است فانوس #هدایت این روزهای سرگردانی باش...🍃✨
✍🏻 #طاهره_بنایی
🗓 سالروز شهادت
🕊 شهید محرم ترک
╭═══════•••{}•••═══════╮
@mohebin_velayt_shohada
╰═══════•••{}•••═══════╯
#ڪپےباذکریکصلواتجهتسلامتیوتعجیل
حال یک
جامانده را
جامانده
میفهمد فقط ..!
#رزمنده
#لشکر57_لرستان
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#شهیدانه🥀
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
@mohebin_velayt_shohada
━─━────༺🇮🇷༻────━─━