🌹🕊🌷🥀🌷🕊🌹
#قسمت_دوم
#آغاز_عملیات
با شروع مرحله ی اوّل عملیات #الي_بیت_المقدس ، جهاد نجف آباد به عنوان نيروي پشتیباني تيپ 14 امام حسین(ع) وارد عمل شد .
قرار بود مرحله ی دوّم عملیات از جاده ی آسفالته ی #خرمشهر به سمت مرز که حدود پانزده کیلومتر بود ، ادامه پیدا کنه تا ارتباط بین نیروهای عراقی که در شمال و جنوب این قسمت بودند ، قطع بشه .
انتهای خط نیروهای ما ، یک دژ بود و این دژ کشیده می شد تا پاسگاه زید عراق ، یعنی ابتدای دژ نیروهای پدافند ما بودند و انتهای دژ به فاصله ی حدوداً چهار کیلومتر نیروهای عراقی .
#رفتند_و_جاودانه_شدند
بچه ها به این نتیجه رسیدند مسیری رو شناسایی کنند که هم طولانی نباشه و هم بر خلاف مرحله ی اوّل عملیات که خاک جاده لَمری بود و برای انتقال آمبولانس و #مجروحان بسیار نامناسب بود دچار مشکل نشوند .
سه روز پس از مرحله ی اوّل عملیات در حالی که چیزی تا ظهر نمانده بود #احمد به اتفاق #احمد_معین و #عبدالحسین_رجایی برای شناسایی مسیری فرعی که هم برای تردد و هم جا به جایی به موقع #زخمیها و #شهدا مناسبتر باشه ، براه افتادند .
نیروهای عراقی بعد از رؤیت #تویوتا_استیشن ، آنها را به رگبار می بندند. وقتی میاند طرف ماشین سرنشینانش همگی به #شهادت رسیده بودند . با دیدن کارتهاي شناساييشون متوجه می شند که اینها فرمانده اند .
بعد از انتقال آنها به پادگاني بین راه بصره و ناصریه ، بالگردی که حامل یکي از فرماندهان ارتش عراق بود در محل می نشیند . با گرفتن سی و شش #عكس روي يك حلقه فیلم #عكاسي ، در مراحل مختلف ، پيكر بيجان اين #سه_شهيد را گاه داخل ماشين و گاه بيرون مي آورند و از آنها #عكاسي مي كنند .
حدود یک هفته بعد ، من با #شهيد_عبدالحسین_جلالی در نزدیکی جادّه ی #خرمشهر به آقای شریفي که قبلاً با #شهید_حجتی توی خرمشهر بود ، برخوردیم . آقای جلالی هم ایشون رو از همون موقع می شناخت . چون حدود یک سال بود که همدیگر را ندیده بودند ، ایستادیم تا با هم حال و احوالپرسی کنند .
آقای شریفي سراغ #حسین_پارسا و #احمد_حجتی را از آقای جلالی گرفت . آقای جلالی هم جواب داد که #حسین ، #شهید شده امّا از #احمد چند روزی است که بیخبریم .
ایشون گفتند : امّا من چند روز پیش با دو نفر دیگه سوار #تویوتا_استیشن دیدمشون . بعداً متوجه شدیم همان روزی را می گوید که آنها #ناپدید شده اند .
#ادامه_دارد
🌹🕊🌷🥀🌷🕊🌹