#شهید_مجید_صانعی 🌹
🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱
شهید مجید صانعی موفق در تاریخ۱۳۵۸/۳/۲۸ در همدان چشم به جهان گشود.
شهید صانعی دانشآموخته کارشناسی کامپیوتر و بنیان گذار و نماینده رسمی سبک نینجوتسو در استان همدان بود.
بسیار بااخلاق و عاشق تام ولایت بود.
از همان ابتدای نوجوانی حس خاصی نسبت به شهدا داشت و معتقد بود که الگوبرداری از زندگی شهدا رمز حیات و سعادت ماست بنابراین بارهاوبارها شاگردان رزمی کارش را به زیارت مزار شهدای گمنام برده بود.
روح جوانمردی و فتوت در او دمیده بود و منش پهلوانی به معنای کامل در رفتار او متجلی بود.
تمامی این خصوصیات در شهید موجب شد که در هنگام حمله داعش به سوریه به عنوان نیروی داوطلب بسیجی بعد از ماه ها آموزش افتخار مقام مدافع حرم حضرت زینب(س) را کسب کند و عازم سوریه شود.
از شهید صانعی تنها پسرش به نام طاها به یادگار مانده و به همین دلیل در سوریه به ابوطاها معروف بود.
و در نهایت در ۱۳۹۴/۰۷/۲۷ درحالی که شهادت خود را از قبل در خواب دیده بود، بر اثر اصابت گلوله به پهلو در سوریه به درجه عظیم شهادت نائل گشت.
📚موضوع مرتبط:
#شهید_مجید_صانعی_موفق
#شهید_مدافع_حرم
#عکس
#معرفی_شهید
#سالروزولادت
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_شریف_صلوات
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
شهیدی که با هدیه دادن بچه ها را تشویق به خواندن قران می کرد»
برادر شهید عباس آسمیه در خصوص برادر خود چنین روایت می کند: از اخلاقهای حسنه برادرم این بود که سعی میکرد بچهها را با دادن هدیه به حفظ قرآن تشویق کند. به خانه ما که میآمد، همیشه یک جایزه با خودش داشت تا اگر دخترم سورهای حفظ کرده باشد، آن هدیه را به عنوان جایزه به او بدهد. از قِبَل توجه عباس، الان دخترم چندین سوره قرآن را حفظ کرده است.
📚موضوع مرتبط:
#شهید_عباس_آسمیه
#شهید_مدافع_حرم
#عکس
#سیره_ی_شهید
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
🔶اینجا دلی💓 جامانده از قافلهٔ عشق در آرزوی رسیدن به #عُشاق #بیقراری میکند 📆قلاجه، #تیرماه ۱۳۶۵
7⃣7⃣2⃣1⃣#خاطرات_شهدا🌺🍃
#نذر_مـادر❣
🔰در #قلاجه غوغایی بود. سخت بود، به خدا خیلی سخت بود، دل کندن💕 از هم، اما حالا نزدیکی غروب آفتاب🌥 بچه ها همدیگر را سخت در بغل میفشردند و گریه😭 سر میدادند. #عاشق بودند، کاری نمیشد کرد و با اینکه با خودشان #عهد کرده بودند از همه چیز دل بکنند، اما حسابی #دلبسته هم شده بودند. تا ساعاتی⏰ دیگر باید از موانع سخت، میادین مین و از زیر آتش🔥 دشمن رد میشدند و حماسهای دیگر را در تاریخ #دفاع_مقدس رقم میزدند
🔰حسابی توجیه شده بودند که برای #آزادسازی شهر مهران (برگ برنده صدام در جنگ که خیلی به آن مینازید) باید #مردانه بجنگند. با بچههای لشگر سیدالشهدا👥 همراه بودم. الحق و الانصاف بچههای تبلیغات سنگ تمام گذاشته بودند. #دروازه_قرآنی درست کرده بودند تا بچهها از زیر آن رد شوند.
🔰حاج علی #فضلی فرمانده لشگر هم با اکثر بچه ها مصافحه میکرد، نه بچهها از او دل💞 میکندند نه او از بچه ها، انگار برای #عروسی میرفتند😍 رسیدن به #وصال عشق🕊 آذین بندیها هم به این گمانه دامن می زد، حسابی چراغانی🎊 کرده بودند، در #عکس رشته لامپ ها مشخص است
🔰روحانی جوانی در حالی که #لباس رزم بر تن دارد و قرآن📖 به دست گرفته بچهها را از زیر قرآن رد می کند. در این میان #نوجوانی نشسته و برای بچههـا اسفند دود می کند"در عکس پشتش به ماست" سنش کم بود، چون چادر ما⛺️ نزدیک بچههای #ستاد بود، بارها و بارها دیده بودمش
🔰خیلی اصرار کرده بود تا او را هم به همراه #رزمندگان دیگر بفرستند، اما سنش کم بود به گمانم 12سالش📆 بود. این #لحظههای_آخر آنقدر زاری کرده بود که هم خودش خسته شده بود هم بچههای ستاد، #شب قبل از اعزام، درست پشت چادر ما صدای گریه 😭اش را شنیدم
🔰از چادر بیرون زدم، دیدم گوشه ای کز کرده و #اشک بر چهرهٔ آسمان سیمایش جاری است😢 رفتم و کنارش نشستم، با اینکه میدانستم علت چیست, از او پرسیدم: چرا گریه میکنی⁉️ خیلی ساده در حالیکه احساس می کردم #بغض تمام گلویش را پر کرده است و به سختی می توانست حرف بزند گفت:
🔰می خواهم با بچه ها به خط مقدم بروم، اما #نمیگذارند، می گویند سنم کمه. دست روی شانه اش گذاشتم و گفتم: خب اولاً #مرد که گریه نمی کند✘ ثانیا تا اینجا هم که با بچهها آمدی خیلی ها آرزویش را دارند و نتوانسته اند بیایند🚷 گفت: به مادرم گفتم که #نذر کند تا من به خط مقدم بروم، اگر نگذارند بروم "نذر مادرم" ادا نمی شود ❌
🔰با این #حرف_آخر واقعا کم آوردم، مانده بودم چه بگویم، گفتم: اگر دعای مادر پشت سرت باشد، #انشاءلله نذر او هم ادا می شود✅ حالا در آخرین غروب وداع #قلاجه با یاران، به او گفته بودند فعلا اسفند دود کند🌫 تا ببینند بعد چه می شود، به نظرم می رسید یک جورایی سرکارش گذاشته بودند.
🔰درمرحله دوم #عملیات در شهر مهران باز هنگام غروب🏜 دیدمش, سوار بر پشت تویوتا، تعجب کردم، تفنگ کلاش به شانه اش بود، برای لحظه ای نگاهمان به هم تلاقی کرد، صورت زیبایش آسمانی تر شده بود، #لبخندی زد و دستش را به سمتم دراز کرد✋ دویدم تا خودم را به ماشین🚍 برسانم، نرسیدم، دستم به او نرسید. دور شد، لحظاتی بعد در غبار دود انفجار💥 گم شد
#نذر_مادر ادا شده بود ...🕊🌷
📸به روایت عکاس دفاع مقدس
#سیدمسعود_شجاعی_طباطبایی
#جنگ_به_روایت_تصویر
#عملیات_کربلای_یک
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
#تــلــــنــــگـــر👌
دیــروز #شهـــدا افسـرجنـگـ سـرد شدنـد
و امــروز ما #افسر_جنگ_نرم ...
.
آنــروز دشمـن #خاکـ ما را نشانـه گرفتــ
و امــروز #اعتقاد مارا ...😔
.
دیـروز آنها جنگیدنــد کـ #خاکـ ندهنـد
امـروز ما میجنگیـم کـ #حیا و #عفت ندهیـم ......
.
.
.
.گاهـی فکـر میکنم اگــر شهـدا جای ما بودند در #فضای_مجازی چـه میکردنـد؟؟
.
.
#عکس خـود را به اشتراکـ میگذاشتند و مسببِ نگاهِ حرامِ صدها نفر میشدند؟😔
.
برای نامحـرم #کامنتِ التماس دعـا و زیارت قبـول میگذاشتند و با نامحرم در #دایرکت خلوت میکردند؟.....😔
.
روابط عاشقانه و خصوصی خـود و همسرشان را عمـومی میکردند و دل هزاران #مجرد را میسوزاندند ؟....😔
.
از #سفرها و #غذاها و #روزمرگی های خـود پستــ میگذاشتند و باعث #آه کشیدن دلِ نیازمندان میشدنـد ؟......😔
.
تمـامِ وقت خـود را صرف فعالیت در این #فضا میکردند و از خانواده و #درس و #مطالعه غافـل میشدنـد ؟......
شهــدا #جنگیـدند و #پیـروز شدنـد
امـا آیا ما هـم ...؟😔😔.........
#شـهـدا_بـه_داد_دلـمـان_بـرسـیـد😔
#من_ماسک_میزنم
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
مد!
بله #داداش ؟
#اینستاگرام اِت رو به روز کردی؟
آره چطور
این قضیه #استوری چیه اون بالا اضافه شده؟ ��
اوووو پسر ، از دنیا چقد عقبی خیلی باحاله #باحااااال ...
معمولا #عکس های روزانشونو میزارن البته معمولا به درد ما که خیلی میخوره!
چرا؟
اون زیر میتونی #کامنت بدی واس عکس طرف؟!
آره
خب اگه اونجا کامنت بدی میره تو دایرکتش!
ما قبلا کلی خودمونو میکشتیم بریم #دایرکت یکی که چجوری سر صحبتو با طرف باز کنی و#خلاصه .....
اما الان مثلا واسه عکسش نظر میزاری خود بخود سر صحبت وا میشه
بقیش هم که خودت واردی!!
عجب! چقد خوب، تو هم اوستااا شدیااا ناقُلا
چه کنیم داااش
تازه من تو استوری #قیافه چنتا از #فالوئر هامو دیدم...اولین بارِ عکسشونو گذاشتن!!��
مثلا تو پستاشون #حیا میکردن نمیذاشتن ولی اینجا انگار #خصوصی تره و .....
خلاصه فضای خیلی بهتری ساخته واس.....
..................................................................
:حسین حسین سلمان
(فیشششششش )
: حسین حسین سلمان
(فیشششششش :
: حسین جان ما تو شمال حلب گیر افتادیم...
آتیش دشمن خیلی سنگینه...
(فیشششششش
بچه ها یکی یکی دارن پر پر میشن...
شما کجایین پس؟
(فیشششششش)
اینجا نیرو کمه...
کسی صدامو میشنوه؟؟؟
(فیشششششش )
: بگوشم
(فیشششششش )
: سلمان ماهم اینجا درگیریم....
داد نزن از اون طرف بیسیم...
(فیشششششش :)
اینجا...
تو #سنگر های #دیجیتالی گیر افتادیم...
(فیشششششش )
: جبهه ی شمال اینستا گرام...
: نیروهامون دارن خودشون خودشونو
#شهید...
: نه ببخشید #ساقط میکنن... :
(فیشششششش )
زود بازیو باختن سلمان جان...
خیلی زود....
: با یه عکس...
(فیشششششش )
اگه میتونی نیرو بفرست برامون....
پ.ن:
طرف صحبت فقط با خانم ها نیست
متاسفانه هر دو طرف رعایت نمیکنیم...
اما...
خواهر من شما باید بیشتر رعایت کنی...
میدونی چرا؟!
یاد حرف یه بزرگی میفتم که خیلی سنگینه:
میگفتن دختر شیعه ناموس امام زمانه.
این روزا وقتی واسه ناموس آل الله و قضایای شام گریه میکنیم....
یخورده هم واسه ناموس شیعه و این فضای مجازی ناله بزنیم....
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
🔹➖➖➖➖🔸➖➖➖➖🔹
بسمه تعالی
.
.
بانـــوے ایـــرانے...🇮🇷
.
تو وقتے #زیبا میشوے که #حجاب در ظـــاهرت😌.
و #حیا در #قلب و باطـــنت نمایان باشد❤️
.
میدانے ⇣
↶ به #اشتراک_گذاری #عکس هاے شخصے
↶ و #صمیمیت هاے ممنـوعـــه
↶ و #لایک هاے بـــدون توجـــه
↶ و زیـــر پـــا گـــذاشتن #ارزش ها و...
↶ در #تلگرام و #اینستاگرام و هـــزار برنـــامه ے دیـــگر...💯
↶ ذره ذره حیـــا را در وجـــود تـــو از بیـــن مےبـــرد...🤕
.
#بانوی_ایرانی بـــاور کن
↲ تو با حیـــا و حجـــابت
عزیـــزتـــرینـــے ⇣
براے #خدا ...⚜
.
✔ خودت را با حجابت حفظ کن #بانو .
.
✔ و یادت باشد برای بعضی ها در #شهر
.
✔ #چشم ها بزرگتر و #گرسنه تر از معده ها ست!
.
✔ آری #گل باش 👈🌼👉
.
✔ همانگونه که برای آن آفریده شده ای
.
✔ اما بدان و یقین دار ، گلی که در کوچه های شهر #دلبری کند ⇣
سرآخر نصیب دست بی #مهر رهگذر خواهد شد .
.
✔ وعاقبت زود هنگامش ، دو کوچه آنطرف تر شاید
.
✔ به روی #خاک خواهد بود!
.
✔ گل باش بانوی شهر من
.
✔ و میان حجاب #غنچه ات بمان ...
.
✔ و بدان که گل ، گل است ...
.
✔ حتی اگر میان حجابش تا همیشه غنچه بماند
.
✔ و از تمام #نگاه های شهر تا ابد رو بگیرد
.
✔ خودت را با حجابت حفظ کن بـانـو ...
.
.
پ.ن:
☝ بانوی زیبای کشورم...
↲زیر #باران باش ⛆
↲ و بگذار که باران نگاه #رحمت #حق تو را در #آغوش گیرد
↲ و نه آن سیل بی رحم چشمهای دوره گرد
↲ که #لطافت و #پاکی تنت را با خودش خواهد برد ...
.
👈 خودت را با حجابت حفظ کن بانو 👉
.
.
.
اللهم عجل لولیک الفرج
التماس دعا
یا زهرای اطهر ✋
کپی با ذکر صلوات
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
💔در مدار شهدا با حضور در مجمع الشهدا 💘
آماده می شویم تا در سالروز شهادت سیدالشهدای مقاومت و مدافعان حرم سردار دلها حاج قاسم سلیمانی همه اعضا در تمامی شبکه های اجتماعی اسم و عکس پروفایل شخصی همه دوسداران سردار بنام قاسم سلیمانی قرار گیرد
#سالروز.شهادت
#انتفام.سخت
#عکس.پروفایل
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫
╭═══════•••{}•••═══════╮
@mohebin_velayt_shohada
╰═══════•••{}•••═══════╯
#ڪپےباذکریکصلواتجهتسلامتیوتعجیلدرفرجツ
🕊🌹🥀🌴🥀🌹🕊
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_والامقام
#عبدالرسول_زرین
از زبان #همرزمان
روزی به اتفاق #شهید_زرین و چند تن از فرماندهان به دیدار حضرت #امام_خمینی_ره شرفیاب شدیم تا از محضر آن بزرگوار کسب فیض نمائیم و از زلال معرفتش جرعه ای بنوشیم .
امام بزرگوار پس از دیدن ما ، نگاه معنا داری به #شهید_عبدالرسول_زرین کردند و با مکثی کوتاه از جای خود بر خواستند و مجله ای که عکسی از #شهید_زرین در حالی که گلوله ای به گوشش اصابت کرده و در حال #لبخند بود چاپ کرده بود را نگاه کردند .
گل #لبخند بر لب های مبارک حضرت امام شکفت و تا مدتی این #لبخند بر لب های امام نقش زده بود و به #شهید بزرگوار نگاه میکردند.
پس از #شهادت ، #شهید_زرین همان #عکس را نزد حضرت امام خمینی (ره) بردیم و امام با دیدن #عکس باز شروع به #تبسم کردند و وقتی خبر #شهادت او را به #مولایش دادیم به شدت متاثر شدند و تا مدتی غمگین بودند.
🕊 #سالرروز_شهادت 🌹
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهـش_پر_رهرو
🕊🌹🥀🌴🥀🌹🕊
#شهیدانه🥀
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
@mohebin_velayt_shohada
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
🌹🕊🌷🥀🌷🕊🌹
#قسمت_دوم
#آغاز_عملیات
با شروع مرحله ی اوّل عملیات #الي_بیت_المقدس ، جهاد نجف آباد به عنوان نيروي پشتیباني تيپ 14 امام حسین(ع) وارد عمل شد .
قرار بود مرحله ی دوّم عملیات از جاده ی آسفالته ی #خرمشهر به سمت مرز که حدود پانزده کیلومتر بود ، ادامه پیدا کنه تا ارتباط بین نیروهای عراقی که در شمال و جنوب این قسمت بودند ، قطع بشه .
انتهای خط نیروهای ما ، یک دژ بود و این دژ کشیده می شد تا پاسگاه زید عراق ، یعنی ابتدای دژ نیروهای پدافند ما بودند و انتهای دژ به فاصله ی حدوداً چهار کیلومتر نیروهای عراقی .
#رفتند_و_جاودانه_شدند
بچه ها به این نتیجه رسیدند مسیری رو شناسایی کنند که هم طولانی نباشه و هم بر خلاف مرحله ی اوّل عملیات که خاک جاده لَمری بود و برای انتقال آمبولانس و #مجروحان بسیار نامناسب بود دچار مشکل نشوند .
سه روز پس از مرحله ی اوّل عملیات در حالی که چیزی تا ظهر نمانده بود #احمد به اتفاق #احمد_معین و #عبدالحسین_رجایی برای شناسایی مسیری فرعی که هم برای تردد و هم جا به جایی به موقع #زخمیها و #شهدا مناسبتر باشه ، براه افتادند .
نیروهای عراقی بعد از رؤیت #تویوتا_استیشن ، آنها را به رگبار می بندند. وقتی میاند طرف ماشین سرنشینانش همگی به #شهادت رسیده بودند . با دیدن کارتهاي شناساييشون متوجه می شند که اینها فرمانده اند .
بعد از انتقال آنها به پادگاني بین راه بصره و ناصریه ، بالگردی که حامل یکي از فرماندهان ارتش عراق بود در محل می نشیند . با گرفتن سی و شش #عكس روي يك حلقه فیلم #عكاسي ، در مراحل مختلف ، پيكر بيجان اين #سه_شهيد را گاه داخل ماشين و گاه بيرون مي آورند و از آنها #عكاسي مي كنند .
حدود یک هفته بعد ، من با #شهيد_عبدالحسین_جلالی در نزدیکی جادّه ی #خرمشهر به آقای شریفي که قبلاً با #شهید_حجتی توی خرمشهر بود ، برخوردیم . آقای جلالی هم ایشون رو از همون موقع می شناخت . چون حدود یک سال بود که همدیگر را ندیده بودند ، ایستادیم تا با هم حال و احوالپرسی کنند .
آقای شریفي سراغ #حسین_پارسا و #احمد_حجتی را از آقای جلالی گرفت . آقای جلالی هم جواب داد که #حسین ، #شهید شده امّا از #احمد چند روزی است که بیخبریم .
ایشون گفتند : امّا من چند روز پیش با دو نفر دیگه سوار #تویوتا_استیشن دیدمشون . بعداً متوجه شدیم همان روزی را می گوید که آنها #ناپدید شده اند .
#ادامه_دارد
🌹🕊🌷🥀🌷🕊🌹
🌹🕊🌺🕊🌺🕊🌹
#دلنوشته
#حرف_دل
دوباره #دلنوشته ...
دوباره نامه ...
دوباره حرفای دلم روی کاغذ ...
دوباره....
حنجره ام ، شما را فریاد میزند
شما که تجلی #عشق هستید
#قنوتم را طولانی می کنم
شک ندارم شما برای #روسفید شدم ، نیمه شبی دعا می کنید
چراغ دلم را هر روز
با یاد شما روشن می کنم
یااااااااد امام وووووو #شهدااااااااا دل ووووو می بره کَرررررربُلا.....
و اتاقم را با #عکس و #سربند و چفیه های #خونین شما #تزیین میکنم
و همیشه بخاطر می سپارم
#شهدا چرا رفتند
ای #شهید باید به شما
زنجیر کنم بند #دلم را....
#ارسالی_از_اعضاء
#شهیدانه🥀
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
@mohebin_velayt_shohada
━─━────༺🇮🇷༻────━─━