🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴
#نقل_دامادی_تو_بود
#مبارک_باشد
#شهید_مدافع_حرم
#کمیل_قربانی
سنگ هایی که به روی سر تو باریده
#کمیل نیروی #تازه نفس ،#گشاده رو و #جدی در موقع کار بود.
از همان روزهای اول نظر همه را به خودش جلب کرده بود. #مودب بود و #متشرع.
#هیچکس را از خودش #آزرده خاطر نمی کرد.
در اول هر صبح با همکارها #سلام و احوالپرسی بلند و گرمی می کرد و همه را محکم در #آغوشش می فشرد.
در شروع هر روز برای همکاران آرزوی #شهادت می کرد.
آقای ..... ان شاءالله که #شهید بشی.
ان شاءالله که سالم #شهید بشی...
بلند #صلوات
#کمیل و #موسی اهل نماز شب خواندن بودند. حتی در منطقه و شب عملیات هم ساعاتی را بیدار بودند و با خدا راز و نیاز می کردند.
ایشان #شهادت را به عنوان پاداش دلدادگی #هدیه گرفتند.
#کمیل، #حسن_احمدی و #حمیدرضا_دایی_تقی هر سه در یک #لحظه و با یک گلوله #خمپاره مورد اصابت قرار گرفتند...
#کمیل_و_حسن_احمدی باهم آسمانی شدند و #حمیدرضا_دائی_تقی ده روز بعد به آنها پیوست .
راوی :
#همرزم_شهید
#کمیل_جان
تو و امثال تو #وهب_های تازه #داماد کربلایید
تازه #دامادهای عشق الهی
ترکش #خمپاره_ها نقل بزم #دامادیت
#خون گلگونت #لباس بزم #دامادیت
#سالروز_شهادت
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
╭═══════•••{}•••═══════╮
@mohebin_velayt_shohada
╰═══════•••{}•••═══════╯
#ڪپےباذکریکصلواتجهتسلامتیوتعجیلدرفرجツ
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
🌷🍃🌷🍃🌷
#خاطرات_شھـــــدا
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_والامقام
#عباسعلی_جان_نثاری
#شلمچه مسئول موقعیت #شهید_یونسی بودم ، یه روز رفته بودم سرکشی از نیروهای موقعیت ، وقتی برگشتم دیدم خودرو فرماندهی کنار سنگره و یکی از #هندوانه_هایی که اونجا کاشته بودیم عقب ماشینه ، برداشتم و رفتم توی سنگر (من فکر کردم ایشون این کارو کردن که بعدا معلوم شد که این کار رو راننده ایشون انجام داده )
خلاصه رفتم توی سنگر و #هندوانه رو بریدم و گذاشتم جلوی ایشون و گفتم چون #هندونه_ها رو بچه ها زحمت کشیدن و کاشتن ، شما نمی تونید ببرید ولی می تونید توی خوردنش با دوستان شریک بشین ...
#سردار نگاهی عمیق به من کرد و بعد از خوردن #هندونه از پیش ما رفتند .
بعد از رفتن ایشون ، بچه ها به من گفتن خدا به دادت برسه ، می دونی کی بود؟ ( لازم به ذکر است که بگم من یک ماه بود به اون منطقه اعزام شده بودم و ایشون رو نمی شناختم )
گفتم : کی بود ؟
بچه ها گفتن ایشون #فرمانده ستاد بود .
منتظر باش که به زودی از ستاد احضارت کنند ، چند روز بعد از ستاد من رو خواستن ، پیش خودم گفتم کارم در اومد ، خلاصه رفتیم ستاد ، دفتر مدیریت .
گفتن تو چیکار کردی که از طرف فرماندهی احضار شدی ؟
رفتم داخل اتاق ،
ایشون گفتن :
از امروز شما #مسئول_دفتر فرماندهی هستین .
چند وقتی گذشت ، یه روز از ایشون پرسیدم :
چرا حقیر رو برای این کار در نظر گرفتین ، در حالی که من اون روز توی خط ...
ایشون گفتن :
چون به فکر #نیروهات بودی .
تا وقتی که در #خدمت ایشون بودم هیچ وقت اجازه ندادن #تنهایی غذا بخورم ، می گفتن باید سر یک #سفره با هم غذا بخوریم .
روای :
#همرزم_شهید
#تلنگر ...
#تفکر .
╭═══════•••{}•••═══════╮
@mohebin_velayt_shohada
╰═══════•••{}•••═══════╯
#ڪپےباذکریکصلواتجهتسلامتیوتعجیلدرفرجツ
🌹🌴🕊🌷🕊🌴🌹
#شهیدانه
#عاشقانه_شهدا
#مردم_دوستی
#شهید_مدافع_امنیت
#مرتضی_ابراهیمی
فرمانده میگفت باید مردمِ معترضِ بیگناه را از این صف جدا کرد .
بدون سلاح بین جمع رفت .
همین که میخواست با مردم هم صحبت شود ، چند نفر محاصرهاش میکنند ، یک نفر تیر به #پهلویش میزند بعد با چاقو به #قلبش می زنند ، وقتی مانند #حضرت_عباس_ع خونین روی زمین میافتد و بیحال میشود یک نفر چاقو را در #سرش فرو میکند ...
راوی :
#همرزم_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹🌴🕊🌷🕊🌴🌹
#شهیدانه🥀
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
@mohebin_velayt_shohada
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
🌹🕊🌼🌷🌼🕊🌹
#شهیدانه
#امیر_سرلشگر
#خلبان_شهید
#علی_اکبر_شیرودی
در یکی از عملیاتهایی که در کردستان داشتیم ،حین نبرد با دمکراتها ،علیاکبر پس از اتمام مهماتش میبیند که یک اتومبیل حامل دمکراتها در حال فرار است ؛ فورا پایین میآید و اتومبیل را با « اسکیتهای » هلی کوپتر از زمین بلند کرده و به همراه سرنشینان با خود به پادگان میآورد ، بسیار سریع و برق آسا این کار را انجام میدهد .
روای :
#همرزم_شهید
#سالروز_شهادت
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#شهیدانه🥀
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
@mohebin_velayt_shohada
━─━────༺🇮🇷༻────━─━