eitaa logo
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
318 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
5.6هزار ویدیو
113 فایل
○•﷽•○ - - 🔶براێ شهادٺ؛ابتدا باید شهیدانھ زیسٺ"^^" - - 🔶ڪپی با ذڪر صلواٺ جهٺ شادێ و تعجیل در فرج آقا آزاد - - 🔶شرو؏ـمون⇦۱۳۹۷/۱/۲٤ - - 🔶گروھمون⇩ https://eitaa.com/joinchat/2105344011C1c3ae0fd73 🔹🔶باماھمراھ باشید🔶🔹
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸هنگام اذان است لحظه اجابت دعاست🌸🍃 🍃🌸خدایا ظهور حجتت را برسان خدایا قلب مقدسش از ما راضی و خشنود بگردان🌸🍃 🍃🌸خدایا موانع ظهورش برطرف بگردان خدایا رهبر عزیز ما را در پناه خودت حفظ کن🌸🍃 🍃🌸خدایا عاقبت همه مارو ختم به خیر بگردان خدایا ما را آنی وکمتر از آنی به خودمان وامگذار🌸🍃 🍃🌸خدایا تا مارو نبخشیدی از این دنیا نبر الهی رزمندگان مدافع حرم را سلامت بدار🌸🍃 🍃🌸دشمنان اسلام را نیست و نابود بگردان 🍃🌸خدایا این ویروس منحوس کرونا را از تمام جهان هستی ریشه کن بفرما 🍃🌸الهی آمین بحق حضرت زینب(س) 🍃🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمّد وَعَجِّل فَرَجَهُم وأهْلِك أَعدَائَهُـم أجمَعین🌸🍃 اگر حال خوشی پیدا شد جز برای فرج یار دعایی نکنیم🤲😭 🍃🌸اللهم عجل لولیک الفرج🌸🍃 @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
entezar_2.mp3
2.63M
🎧استاد روح الله کاظم زاده 🦋اذان انتظار🌟 @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
عاشقان وقت نماز است 📢 اذان میگویند اذان مغرب به افق تهران 🍃 🍃 🍃 🍃 اَللّهُ اَکبَرُ اَللّهُ اَکبَرُ اَللّهُ اَکبَرُ اَللّهُ اَکبَرُ 🌹🌷🌹🌷🌹 اَشْهَدُ اَنْ لا اِلَهَ إِلاَّ اللّهُ 🌹🌷🌹🌷🌹 اَشْهَدُ اَنْ لا اِلَهَ إِلاَّ اللّهُ 🌹🌷🌹🌷🌹 اَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ 🌹🌷🌹🌷🌹 اَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ 🌹🌷🌹🌷🌹 اَشْهَدُ أَنَّ عَلِیاً وَلِی اللّهِ 🌹🌷🌹🌷🌹 اَشْهَدُ أَنَّ عَلِیاً وَلِی اللّهِ 🌹🌷🌹🌷🌹 حَی عَلَی الصَّلاةِ 🌹🌷🌹🌷🌹 حَی عَلَی الصَّلاةِ 🌹🌷🌹🌷🌹 حَی عَلَی الْفَلاحِ 🌹🌷🌹🌷🌹 حَی عَلَی الْفَلاحِ 🌹🌷🌹🌷🌹 حَی عَلی خَیرِ الْعَمَلِ 🌹🌷🌹🌷🌹 حَی عَلی خَیرِ الْعَمَلِ 🌹🌷🌹🌷🌹 اَللّهُ اَکبَرُ اَللّهُ اَکبَرُ 🌹🌷🌹🌷🌹 لا اِلَهَ إِلاَّ اللّهُ لا اِلَهَ إِلاَّ اللّهُ 💐🍀💐🍀💐 عَجِلوُابا لصلاة التمــــــــــاس دعــــای فرج🤲 @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
👌باخبرنگاران خارجی مشغول مصاحبه بود صدای اذان راشنید مصاحبه راقطع کرد گفت الان وقت نمازاست نه چیز دیگر 🌺شادی روحش صلوات🌺 🕋اذان مغرب به افق تهران التماس دعا🌺🌺 @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃 آقامحسن # فرصت کمه؛ باشد برای .. "باشد بعد از " ✌️ @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاطر
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی": 🔸به روایت مادر 🔹صفحه ۵۱_۵۰ 🦋 《دوران سربازی》 کم کم پایگاه های ، در مساجد به راه افتاد. این روز ها مصادف بود با پایان تحصیلات دبیرستان محمدحسین و او بیشتر اوقات فراغتش را در مسجد میگذراند. به دلیل ، دانشگاه ها تعطیل شده بود؛ بنابراین محمدحسین از تاریخ ۱۵خرداد ۱۳۵۹ برای گذراندن دوران خدمت به مرکز آموزشی زابل رفت. روزی که از خانواده جدا شد و به زابل رفت، انگار پاره ای از تنم را جدا کرده بودند؛ هرچند او زیاد در خانه نبود، اما من هیچوقت به نبودنش عادت نکردم و دوری از او برایم سخت می گذشت!😓 یادم می آید وقتی به مرخصی می آمد، ساکش پر بود از کتاب های استاد ، دکتر ، دیوان شعرا، قرآن و نهج البلاغه. هرچه زمان می گذشت، معلومات او بیشتر می شد و رفتار و کردارش، رنگ و بوی خدایی می گرفت. همیشه اشعاری از مثنوی معنوی زیر لب زمزمه می کرد. ❗️دوران آموزشی او در زابل تمام شد که جنگ ایران و عراق شروع شد. دشمن نفرین شده خواب خوش کودکان خوزستانی را به کابوس مبدل کرد. شور و حرارت محمدحسین هرگز فروکش نکرد. غیرت و تعصب دینی، او را به سمت دفاع از میهن و اسلام و قرآن کشاند و فصل جدیدی را در زندگی من و خودش رقم زد.💫 در همان دوران خدمت سربازی به صورت داوطلبانه به جبهه های غرب اعزام شد. او همان فرد پرتحرک و پرجنب و جوش و اهل خطر بود و من هم همان مادر بی قراری که لحظه به لحظه انتظار دیدن فرزند محبوبش را می کشید. آذرماه ۱۳۶۰ بود که لحظه شماری می کردم خدمتش تمام شود و برگردد. اواخر خدمت برای او شاید طبیعی، اما برای من با شمردن روزها و ساعت ها می گذشت.⏰ ماه آذر به نیمه رسید که محمدحسین به خانه برگشت و من خوشحال و سر از پا نشناخته ، برای آینده اش برنامه ریزی می کردم. اما چیزی نگذشت که همهِ نقش هایم نقش بر آب شد. او به من گفت: « قرار است به زودی به عنوان نیروی بسیجی به جبهه اعزام شوم.» گفتم: «مادرجان! پس ادامه تحصیل و زندگی ات چی؟» گفت: «زندگی که میکنم، اما برای ادامه تحصیل فرصت هست و‌ فعلا که دانشگاهی باز نیست.!» این شد که خودم را برای یک‌ فراق طولانی مدت آماده کردم. ورود او به‌ مجموعه واحد اطلاعات و عملیات لشکر ۴۱ثارالله، پرحادثه ترین و جذاب ترین بخش زندگی وی به شمار می رود که شنیدن خاطرات او از زبان فرماندهان و همرزمانش جالب و شنیدنی است. او که سراسر زندگی اش می تواند الگویی عملی برای همه جوانان باشد تا آن ها بدانند وقتی خداوند گِل آدم را سرشت و از روح خود در آن دمید، فرمود: "ای انسان! تو قابلیت جانشینی من در روی زمین را داری؛ پس به سوی کمال گام بردار که هدف من از خلقت تو همین است و بس!" ادامه دارد✍ @mohebin_velayat_shohada آیدی کانال 👆🌹
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی": 🔸به روایت سردار سر افراز سپاه "شهید حاج قاسم سلیمانی" 🔹صفحه ۵۹_۵۷ 🦋 《قبل از عملیات والفجر یک》 قبل از عملیات والفجر یک بود. زمان عملیات نزدیک می شد و هنوز معبر ها آماده نشده بودند. فاصله ما با در بعضی نقاط، هفتاد متر و در بعضی جاها،حتی کمتر از پنجاه متر بود!! این باعث می شد بچّه های نتوانند معبر باز کنند و دشمن را خوب شناسایی کنند. خیلی نگران بودم؛ را دیدم و با او از نگرانی خودم صحبت کردم. او راحت و قاطع گفت: «ناراحت نباشید! فردا شب ما این قضیه را حل می کنیم.» 🌚شب بعد، بچّه های اطّلاعات طبق معمول برای رفته بودند. آنقدر نگران بودم که نمی توانستم صبر کنم آن ها از منطقه برگردند؛ تصمیم گرفتم با جلو بروم تا به محض اینکه برگشتند، از اوضاع و احوال با خبر شوم. دوتایی به طرف خط رفتیم. وقتی رسیدیم،گفتم: «من همینجا می مانم تا بچّه ها از شناسایی برگردند و با آن ها صحبت کنم و نتیجه کارشان را بپرسم.» ⏱یک ساعتی نگذشته بود که دیدم محمّدحسین آمد؛ با همان لبخند همیشگی که حتی در سخت ترین شرایط روی لبانش بود.☺️ تا رسید، گفت:«دیدید من همان دیشب به شما گفتم که این قضیه را حل می کنم؟» با بی صبری گفتم:«خب چی شد؟ بگو ببینم چه کردید؟» خیلی خسته بود ،نشست روی زمین و شروع کرد به تعریف کردن: «امشب یک اتّفاق عجیبی افتاد،موقع شناسایی وقتی وارد میدان مین شدیم و به معبر عراقی ها برخوردیم، هنوز چیزی نگذشته بود که سر و کلّه خودشان هم پیدا شد،😥 آن قدر به ما نزدیک بودند که ما نتوانستیم کاری بکنیم. همگی روی زمین خوابیدیم و آیه "وَ جَعَلْنا" را خواندیم. ستون عراقی ها در آن تاریکی شب هر لحظه به ما نزدیک تر می شد..؛ بچّه ها از جایشان تکان نمی خوردند. نفس در سینه ها حبس شده بود؛🤭 عراقی ها به ما نزدیک شدند و از کنار ما عبور کردند. یکی از آن ها پایش را روی گوشه ای از لباس یکی از بچّه های ما گذاشت و رد شد،ولی با این همه حرف ها متوجه حضور ما نشدند. بی خبر از همه جا به سمت خطّ خودشان رفتند. ما هم معبرشان را خوب شناسایی کردیم و برگشتیم.✌🏻» خوشحالی در چشمان محمدحسین موج میزد!😃 گروه دیگری هم که در سمت راست آن ها کار می کردند، با عراقی ها برخورد می کنند و به خاطر فرار از دست دشمن مجبور شده بودند که روی میدان مین غلت بزنند؛ اما نکته عجیب اینکه هیچ یک از مین ها منفجر نشده بود و بچه ها خود را سالم به خط خودی رساندند. قرار شد همان اول شب، من و محمدحسین با همان گروه سمت راست که حدود صد متر با دشمن فاصله داشت، بار دیگر به شناسایی برویم.این کاری بود که معمولا ما در همه عملیات ها انجام می دادیم، یعنی تا آنجا که ممکن بود به دشمن نزدیک می شدیم و تمام موقعیت ها را بررسی می کردیم.📉 آن شب داخل محور تا پشت میدان مین عراقی ها پیش رفتیم. موانع، عمق خاک دشمن و سایر مسائل را شناسایی کردیم. زمان برگشت به شیاری رسیدیم که از قبل برای خوابیدن نیروهای عمل کننده پیش بینی شده بود. همین که وارد شیار شدیم، یک دفعه دیدم تمام بچه ها روی زمین افتادند. فکر کردم حتما به گشتی های عراقی برخوردیم؛ به اطراف نگاه کردم، می خواستم خودم را روی زمین بیندازم، اما دیدم خبری از دشمن نیست و بچه ها خیز نرفته اند، بلکه درحال هستند.گویا سجده شکر بود.😳 بعد همگی بلند شدند و دو رکعت نماز هم خواندند. خیلی تعجب کردم!! محمد حسین را کناری کشیدم ادامه دارد ✍ @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی": 🔸به روایت سردار سر افراز سپاه "شهید حاج قاسم سلیمانی" 🔹صفحه ۶۱_۵۹ 🦋 《قبل از عملیات والفجر یک》 محمد حسین را کناری کشیدم : «این چه کاری بود که کردید؟!!😳» گفت:«سجده شکر به جا آوردیم و نماز شکر خواندیم.این کار هرشب ماست.😊» گفتم:«خب!..چرا اینجا؟! صبر می کردید تا به خطّ خودمان برسیم،بعد!!» گفت:«نه!..ما هر شبی که وارد معبر می شویم،موقع برگشت همان جا پشت میدان مین دشمن، یک سجده و دورکعت نماز به جا می آوریم و بعد به عقب بر می گردیم.» این نمونه ای از حال و هوای بچّه های بود؛ حال و هوایی که بیشتر به برکت وجود محمّدحسین ایجاد شده بود. 💠ای دل اگر دلی،دل از آن یار در مَدُزد! وی سر اگر سری،مکن این سجده سرسری! 《عملیات بدر》 یک هفته بیشتر به نمانده بود.این بار هم کار شناسایی با مشکل مواجه شده بود! دو کمین عراقی با فاصله بسیار کمی از هم، راه بچّه ها را سد کرده بودند. کمین ها روی دو پد داخل آب بودند؛ محمّدحسین حدود دوماه تلاش کرد تا بلکه بتواند راهی برای نفوذ پیدا کند، اما نشد؛ چون فاصله بین این کمین تنها یک برکه بود که آبی صاف داشت..؛ یعنی هیچ نیزاری نبود که بچّه ها بتوانند به آن اتکا کنند و پشتش پنهان شوند.😕 زمان می گذشت و نزدیک می شد.من باز هم نگرانی خودم را با محمّدحسین در میان گذاشتم. همان شب، با دونفر دیگر از بچّه ها دوباره برای شناسایی راه افتاد، امّا این بار با یک بلم کوچک دونفره. وقتی برگشت خیلی خوشحال بود😄؛ فهمیدم که موفق شده است. گفتم:«چه کار کردی حسین آقا؟» گفت:«رفتم جلو تا به کمین ها نزدیک شدم. دیدم هرکاری کنم،عراقی ها من را می بینند؛ راهی هم نداشتم جز اینکه از وسط آن ها عبور کنم. خودم را به یکی از پدهایی که کمین های عراقی روی آن سوار شده بود، رساندم؛ از سمت راستش آهسته خودم را جلو کشیدم؛ عراقی ها، کر و کور، متوجه من نشدند. توانستم خیلی راحت بروم و برگردم.✌️» 💠میان مهربانان کی توان گفت؟! که یار ما چنین گفت و چنان کرد.. ادامه دارد ✍ @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
🌺زیارت نامه ی شهدا 🌺 دل ڪہ هوایـے شود، پرواز است ڪہ آسمانیت مےڪند. و اگر بال خونیـن داشتہ باشے دیگر آسمــان، طعم ڪربلا مےگیرد. دلــ‌ها را راهےڪربلاے جبــ‌هہ‌ها مےڪنیم و دست بر سینہ، بہ زیارت "شــ‌هــــــداء" مےنشینیم... بِسمِ اللّٰہِ الرَّحمٰن الرَّحیم اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَہُ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَہُ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے عَبدِ اللہِ، بِاَبـے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم... @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
رفتنش نقطہ ے پایان خوشے هایم بود.. دلم از هر چہ و هرڪس ڪہ بگویے سیر است... ♥️ 🌸🤚🏻 @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❌❌🔈🔈❌❌ ▫️بسم الله الرحمن الرحیم▫️ ⚠️نماز روز یکشنبه ذی العقده نماز یکشنبه ماه ذیقعده را از دست ندهیم و دوستان خود را نیز در آن شریک کنیم. یکی از اعمالی که بسیار در سیره بزرگان به آن تأکید شده است، نماز توبه یکشنبه های ماه ذیقعده میباشد (که البته در مابقی ایام سال نیز به نیت رجاء وارد شده است ولی در یکشنبه های این ماه بسیار مورد توجه میباشد). این نماز یکی از دستوراتی است که تمام علمای اخلاق به آن اهتمام ویژه داشتند و تمام برنامه ها و چله های عبادی خود را با آن آغاز میکردند. نحوه انجام نماز: در روز یکشنبه ماه ذیقعده غسل (با نیت توبه) انجام میشود. سپس 4 رکعت نماز (دو تا دورکعت) با نیت نماز توبه یکشنبه ماه ذیقعده خوانده میشود. در هر رکعت بعد از حمد، سه مرتبه توحید و یک مرتبه معوذتین (ناس و فلق) خوانده میشود. بعد از سلام نماز دوم، هفتاد مرتبه استغفار گفته میشود و در انتها ذکر "لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم" خوانده میشود. (در دستور بعضی از بزرگان تعداد هفت بار برای ذکر 🔷"لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم"🔷 نقل شده است که به نظر صحیح تر می آید) و در انتها گفته میشود: 🔶يَا عَزِيزُ يَا غَفَّار اِغفِرلِی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ جَمِيعِ المُؤمِنيِنَ وَ المُؤمِنَات، فَاِنَّهُ لاَ يَغفِرُ الذُّنُوبَ اِلاَّ اَنت🔶 نکته جالب در خصوص این نماز بحث حق الناس میباشد که در توضیح نماز آمده است در روز قیامت خصماء از او راضی میشوند. (انسان باید در جهت برآورده کردن حق الناس تلاش خود را انجام دهد و اگر فرد را پیدا نکرد یا احتمال مفسده ای داد، از طرف آن شخص صدقه دهد یا استغفار کند یا... ولی گاهی ممکن است حق الناسی نادانسته بر گردن انسان باشد که این نماز کمک میکند در روز قیامت آن فرد از انسان بگذرد.) نماز حاجت @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
🌹نماز روزهای ماه ذی‌القعده 🌸🤲🌸 @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
namaz-yekshanbe-mahe-zelghade-870809.mp3
5.54M
💎 نماز یک‌شنبۀ ماه ذی‌القعده 🔅 فضیلت نماز در روایتی از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم 🔅 نحوۀ استغفار و مرور گناهانِ تمام عمر 🔅 صدقۀ قبل از نماز و سایر توصیه‌ها... ۸۷/۰۸/۰۹ @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
··|💥| ⇜خیلی ها گفتند: شهـدا شرمنده‌ایـم ⇜خیلی ها : شهـدا شرمنده‌ایــم 😞 ⇜خیلی ها هم نوشتند: ✍ شرمنده‌ایــم همه و همه 💔 اما نمی دانـــم سعی داریـــم از این شرمندگی خـــارج شویـــم⁉️😔 🍃🌹🍃🌹 🌺🌹🌺 @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
شهدا و عنایت امام زمان(عج) شیرعلی زمین کشاورزی داشت. ذاکر اهل بیت (ع) بود☺️ شاعر بود و در وصف اهل بیت (ع) شعر می‌سرود.😍 زندگی او ادامه داشت تا اینکه انقلاب اسلامی به پیروزی رسید.😍❤️ او از کسانی بود که عشق به مولایش امام زمان (عج) در جانش ریشه دوانده بود.❤️ برای همین قسمتی از زمین‌هایش را به ساخت مسجدالمهدی (عج) اختصاص داد.🌹🌷 درباره‌ی او ماجراهای زیادی نقل می‌کنند. او از کسانی است که عجیبی با مولایش داشت. از اتفاقاتی صحبت می‌کرد که کمتر از دیگران شنیده می‌شد! با شروع زندگی را رها کرد و راهی جبهه‌ها شد.🌸آخرین باری که برگشت در کنار کتابخانه‌ی مسجد برای خود قبری کند!😢 گفت:«من را اینجا دفن کنید!» برخی به او اعتراض کردند که این چه کاری است که انجام می‌دهی؟ اما او با جدیت می‌گفت از این عملیات برنمی‌گردم!😔😭 دیگری گفت: «این قبر که برای قامت رعنای شما کوچک است!» شیرعلی هم جواب داد: ‌ «نه، اندازه است.» عجیب بود که وقتی پاک او را آوردند در بدن نداشت! برای همین دقیقاً به اندازه‌ی قبرش بود😔😔 😭 @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 دستور منتشر نشده فرمانده شهید در خصوص پیگیری رزمندگان ایرانی مفقود در سوریه 👈سردار به فکر نیروهایش بود😭 یک ساعت قبل شهادتش به سردار کریمی دوباره میگوید به نیروها بگوید به محض آزادی خانطومان سریعا پیکرها رو به عقب برگردانید.💔 @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹