eitaa logo
اشعار محسن درویش هرندی
240 دنبال‌کننده
56 عکس
0 ویدیو
0 فایل
اشعار محسن درویش هرندی
مشاهده در ایتا
دانلود
از بدوتولّدم تورا دارم دوست جاری است مرا محبّتت در رگ وپوست لبریزمی خم غدیراست دلم از کوزه همان برون تراود که در اوست محسن درویش https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
در پای ضریح مرتضی مست شدم نوشیدم ونوشیدم و از دست شدم تاهست شدم در آن حرم نیست شدم تانیست شدم در آن حرم هست شدم محسن درویش https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
در محفلی که عطرپراکنده ی علی است مانند صبح هر نفس آکنده ی علی است هم ظاهر است وباطن وهم عالی است و حق اوصاف  کردگار  برازنده ی  علی  است هر کس که بوده زندگی اش در پناه حق درروز حشر نیز پناهنده ی علی است خورشید و ماهتاب وچراغ ستاره ها روشن از آفتاب فروزنده ی علی است گریان شداست وگوش به زنگ ایستاده است چشم یتیم منتظرخنده ی علی است اسلام بعد احمد اگر زنده مانده است از ذوالفقار و رحمت زاینده ی علی است گفتم به عشق معنی انصاف را بگو فریاد زد که دولت پاینده ی علی است   تحسین جبرئیل امین ذکر( لافتی) است این ذکر گوهری است که زیبنده ی علی است هرکس که حق نان ونمک راشناخته بعدازخدای عالمیان بنده ی علی است جایی که دست خالی  از آن در کسی نرفت درگاه خانواده ی بخشنده ی علی است محسن درویش https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
مولای من است آن که حاجت داده است بر خلق  نشانه از سعادت داده است در راه علی اگر کسی پای گذاشت با حضرت حق دست ارادت داده است محسن درویش https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
با شوق سروده ام برایت بانو! من ریخته ام غزل به پایت بانو! برپنجره ی خیال من تابیده است خورشید نگاه آشنایت بانو! https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
تا برلب چشمه ها تبسّم را کشت در حنجره ی آب، ترنّم را کشت سنگی که عبور رودها را سد کرد در سینه ی موجها تلاطم را کشت https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
تا مستحق رحمت بی انتها شدیم با کشتی نجات خدا آشنا شدیم درهای بسته، روی دل ما گشوده شد وقتیکه از حصار من وما رها شدیم تا عاشقانه پر بگشاییم سوی دوست با بال شوق همره باد صبا شدیم رفتیم رو به قبله و با چشم اشکبار با یک سلام زائر کرب وبلا شدیم با داغهای زینب کبری گریستیم با ناله های اهل حرم هم نوا شدیم لب تشنه آمدیم  و به دریا زدیم رو در این حریم ،طالب آب بقا شدیم تا پشت پا زدیم به بی مهری جهان با مهر سیدالشهدا آشنا شدیم وقتی نیاز مابه ضریحش دخیل بست بایک نگاه فاطمه حاجت روا شدیم https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
دلباخته اش اهل نظر خواهد شد ازفیض حضور باخبر خواهد شد این شور محبت حسین ابن علی است هر کس که چشید تشنه تر خواهد شد https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
تا ابرها بر مرکب ماتم نشستند باران شدند وبر زمین نم نم نشستند   با زخمهای پیکرت بر جان شیعه گویا هزاران زخم بی مرهم نشستند تا  پرتو  مهر تو را در بر بگیرند گلبرگها هم سایه با شبنم نشستند در بزم اهل آسمان در سوگ خورشید آه و فغان وناله گرد غم نشستند تا خط به خط روضه هایت راشنیدند لوح وقلم بر کرسی ی ماتم نشستند تنها نه آدم زیر این پرچم نشسته پیغمبران تا حضرت خاتم نشستند جمعی که پای کار عشقت ایستادند در جنت الماوی کنار هم نشستند محسن درویش https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
چشم شب خون گریه می کرد و زمین بیتاب بود آسمان کربلا غمنامه ی مهتاب بود میرسید از هر کران امواج خونین بلا کشتی آل عبا افتاده در گرداب بود بسکه پرپر گشت در این دشت گلهای نبی خاک خون‌آلود سرشار از گلاب ناب بود از سر شرمندگی بر سر زنان آب فرات آبرویش رفته بود و جان او بیتاب بود میهمان را با غل وزنجیربستن دیده ای؟ اینچنین مهمان‌نوازی در جهان نایاب بود تا قلم چرخید و آمد در طواف کوی عشق قبله اش روی حسین وکربلا محراب بود https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
چشمش به راه بود و شبی پرستاره داشت رویش به ماه بود وغمی بی شماره داشت از آه جانگداز ،گلویش گرفته بود از داغ روی داغ دلی پر شراره داشت هربار تازیانه به سویش اشاره کرد دستش به سمت نیزه ی سقّا اشاره داشت وقتی که خورد روی زمین دست بسته بود پایش برهنه بود و زمین سنگ خاره داشت بابا که بود قسمت او گوشواره بود بابا که رفت دختراو گوش پاره داشت سرتا رسید قصّه ی دختر به سر رسید گویا برای غصّه ی او راه چاره داشت https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
چشمان سه ساله سوگوار از ستم است ازغصّه ی او هر چه نوشتیم کم است از دست تو قامتم کمانی شده است این حرف دل رقیه با کوه غم است https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
آیینه ی فاطمه است، بنت الکرم است ویرانه ی شام با وجودش حرم است با اینکه سه سال داشت امّا چه گذشت؟ بر او که قدش چون قد تاریخ خم است https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
بر جسم تو مانده کهنه پیراهن تو ای کاش به یغما نبرد دشمن تو اعضای تنت جداجدا افتاده است تسبیح، ز هم گسسته شد، یا تن تو https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
با نیم نگاه، دست وپا گم کردیم در محضر ماه، دست وپاگم کردیم وقتیکه حسین رخصت میدان داد صحراست گواه، دست وپا گم کردیم https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
می گرید هر غدیراز داغ حسین می سوزد هر کویراز داغ حسین ما نیز شبیه نخل، ماتم زده ایم دل سوخته، سر به زیر از داغ حسین https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
عمریست که مهرتو هم آغوش من است در ماه غمت سیاه، تن پوش من است زنجیر عزای توست بر شانه ی من یا دست خداست اینکه بردوش من است https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
نجوای رباب، کودکم! آب رسید میکرد خطاب، کودکم! آب رسید طفلی است خیالی که در آغوش گرفت میگفت: نخواب، کودکم! آب رسید https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
ماه حسن است و در محاق افتاده است مابین حسین و او فراق افتاده است از گریه ی سم اسبها فهمیدم بر پیکر او چه اتفاق افتاده است https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
آن روز زمانه غرق در شیون بود از کفر، تمام دشت، آبستن بود باحنجره ی کودک شش ماهه چه کرد؟ آن تیر سه شعبه ای که مرد افکن بود https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
ازغصّه ی تو چشم زمین دریا شد از داغ تو قدّ آسمانها تا شد تا دست ستم کتاب عمرت را بست در سینه ی ما دفترماتم واشد https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
نشست شاعرو با غم، نوشت کرببلا به جای واژه‌ی ماتم، نوشت کرببلا نوشت عرش و زمین و زمان عزادارند نوشت پشت فلک خم، نوشت کرببلا برای سینه زدن نوحه ای فراهم کرد به اشک و آه دمادم نوشت کرببلا نوشت روی کتیبه حسینُ منّی را و در کناره ی پرچم نوشت کرببلا قلم به ماتم تو سربه زیر، میگرید چرا که از غم تو کم نوشت کرببلا ! طباطبایی هم در کتاب المیزان به شرح سوره ی مریم نوشت کرببلا گرفت حاجت خود را کسی که مشهد رفت رضا نصیب مرا هم نوشت کرببلا https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
افتاد حسین ابن علی، غم برخاست از دشت بلا، نوای ماتم برخاست آن شعله که در جان خیامش افتاد آهی شد واز نهادعالم برخاست https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
هستی نشد از راز تو آگاه، برو! ای آینه ی پیمبری، آه، برو! تا اینکه ببیند آخرین بار تورا در پیش پدر چند قدم راه برو! محسن درویش https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
باید که ز پهلوان خود دل بکند با رفتنش از جهان خود دل بکند افتاد کنار نعش اکبر از پا سخت است که از جوان خود دل بکند محسن درویش https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
این مرد که می وزد از او بوی حرم پرورده ی حیدر است و بازوی حرم تا هست علم به دست او، جرأت نیست کس را که نگاه چپ کند سوی حرم https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
برپای سرو تا تبر آمد شکسته شد قدش  بلند در نظر آمد شکسته شد کرب وبلا زمین بلاهاست هر دلی در این دیار و بوم وبر آمدشکسته شد از داغ پاسدار حرم چشمه ها گریست حتی ز کوه ناله بر آمد شکسته شد شق القمر ادامه ی محراب کوفه بود در دشت نینوا قمر آمد شکسته شد وقتی که دید غرقه به خون ماه خویش را از پا نشست مهرِ سرآمد شکسته شد خودرارساند چشمه ی کوثر به علقمه مادر همین که از سفر آمد شکسته شد ام البنین چهار پسر، نه ، فقط حسین وقتی برای او خبر آمد شکسته شد https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
تا ساقی تشنه، آب برآب افشاند داغی به دل تمام امواج نشاند تا برلب ماه تشنه لب بوسه زند هر موج رسید، آرزو بردل ماند https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
سنگینی شرم تا ابد را حس کرد تردید میان خوب و بد را حس کرد شد زار و پریشان و کف آورد به لب تا سینه ی آب دست رد را حس کرد https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
بیتاب شد افتاد  به پای عباس شد علقمه مست از صفای عباس در صفحه ی  تاریخ چرا نامش ماند چون بوسه زده به دستهای عباس https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi