هدایت شده از اشعار محسن درویش هرندی
در محفلی که عطرپراکنده ی علی است
مانند صبح هر نفس آکنده ی علی است
هم ظاهر است وباطن وهم عالی است و حق
اوصاف کردگار برازنده ی علی است
هر کس که بوده زندگی اش در پناه حق
درروز حشر نیز پناهنده ی علی است
خورشید و ماهتاب وچراغ ستاره ها
روشن از آفتاب فروزنده ی علی است
گریان شداست وگوش به زنگ ایستاده است
چشم یتیم منتظرخنده ی علی است
اسلام بعد احمد اگر زنده مانده است
از ذوالفقار و رحمت زاینده ی علی است
گفتم به عشق معنی انصاف را بگو
فریاد زد که دولت پاینده ی علی است
تحسین جبرئیل امین ذکر( لافتی) است
این ذکر گوهری است که زیبنده ی علی است
هرکس که حق نان ونمک راشناخته
بعدازخدای عالمیان بنده ی علی است
جایی که دست خالی از آن در کسی نرفت
درگاه خانواده ی بخشنده ی علی است
محسن درویش
#امام_علی
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
هدایت شده از اشعار محسن درویش هرندی
مولای من است آن که حاجت داده است
بر خلق نشانه از سعادت داده است
در راه علی اگر کسی پای گذاشت
با حضرت حق دست ارادت داده است
محسن درویش
#امام_علی
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
با شوق سروده ام برایت بانو!
من ریخته ام غزل به پایت بانو!
برپنجره ی خیال من تابیده است
خورشید نگاه آشنایت بانو!
#محسن_درویش
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
تا برلب چشمه ها تبسّم را کشت
در حنجره ی آب، ترنّم را کشت
سنگی که عبور رودها را سد کرد
در سینه ی موجها تلاطم را کشت
#محسن_درویش
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
تا مستحق رحمت بی انتها شدیم
با کشتی نجات خدا آشنا شدیم
درهای بسته، روی دل ما گشوده شد
وقتیکه از حصار من وما رها شدیم
تا عاشقانه پر بگشاییم سوی دوست
با بال شوق همره باد صبا شدیم
رفتیم رو به قبله و با چشم اشکبار
با یک سلام زائر کرب وبلا شدیم
با داغهای زینب کبری گریستیم
با ناله های اهل حرم هم نوا شدیم
لب تشنه آمدیم و به دریا زدیم رو
در این حریم ،طالب آب بقا شدیم
تا پشت پا زدیم به بی مهری جهان
با مهر سیدالشهدا آشنا شدیم
وقتی نیاز مابه ضریحش دخیل بست
بایک نگاه فاطمه حاجت روا شدیم
#محسن_درویش
#امام_حسین
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
دلباخته اش اهل نظر خواهد شد
ازفیض حضور باخبر خواهد شد
این شور محبت حسین ابن علی است
هر کس که چشید تشنه تر خواهد شد
#محسن_درویش
#امام_حسین
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
تا ابرها بر مرکب ماتم نشستند
باران شدند وبر زمین نم نم نشستند
با زخمهای پیکرت بر جان شیعه
گویا هزاران زخم بی مرهم نشستند
تا پرتو مهر تو را در بر بگیرند
گلبرگها هم سایه با شبنم نشستند
در بزم اهل آسمان در سوگ خورشید
آه و فغان وناله گرد غم نشستند
تا خط به خط روضه هایت راشنیدند
لوح وقلم بر کرسی ی ماتم نشستند
تنها نه آدم زیر این پرچم نشسته
پیغمبران تا حضرت خاتم نشستند
جمعی که پای کار عشقت ایستادند
در جنت الماوی کنار هم نشستند
محسن درویش
#امام_حسین
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
چشم شب خون گریه می کرد و زمین بیتاب بود
آسمان کربلا غمنامه ی مهتاب بود
میرسید از هر کران امواج خونین بلا
کشتی آل عبا افتاده در گرداب بود
بسکه پرپر گشت در این دشت گلهای نبی
خاک خونآلود سرشار از گلاب ناب بود
از سر شرمندگی بر سر زنان آب فرات
آبرویش رفته بود و جان او بیتاب بود
میهمان را با غل وزنجیربستن دیده ای؟
اینچنین مهماننوازی در جهان نایاب بود
تا قلم چرخید و آمد در طواف کوی عشق
قبله اش روی حسین وکربلا محراب بود
#محسن_درویش
#امام_حسین
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
چشمش به راه بود و شبی پرستاره داشت
رویش به ماه بود وغمی بی شماره داشت
از آه جانگداز ،گلویش گرفته بود
از داغ روی داغ دلی پر شراره داشت
هربار تازیانه به سویش اشاره کرد
دستش به سمت نیزه ی سقّا اشاره داشت
وقتی که خورد روی زمین دست بسته بود
پایش برهنه بود و زمین سنگ خاره داشت
بابا که بود قسمت او گوشواره بود
بابا که رفت دختراو گوش پاره داشت
سرتا رسید قصّه ی دختر به سر رسید
گویا برای غصّه ی او راه چاره داشت
#محسن_درویش
#حضرت_رقیه
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
چشمان سه ساله سوگوار از ستم است
ازغصّه ی او هر چه نوشتیم کم است
از دست تو قامتم کمانی شده است
این حرف دل رقیه با کوه غم است
#محسن_درویش
#حضرت_رقیه
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
آیینه ی فاطمه است، بنت الکرم است
ویرانه ی شام با وجودش حرم است
با اینکه سه سال داشت امّا چه گذشت؟
بر او که قدش چون قد تاریخ خم است
#محسن_درویش
#حضرت_رقیه
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
بر جسم تو مانده کهنه پیراهن تو
ای کاش به یغما نبرد دشمن تو
اعضای تنت جداجدا افتاده است
تسبیح، ز هم گسسته شد، یا تن تو
#محسن_درویش
#امام_حسین
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
با نیم نگاه، دست وپا گم کردیم
در محضر ماه، دست وپاگم کردیم
وقتیکه حسین رخصت میدان داد
صحراست گواه، دست وپا گم کردیم
#محسن_درویش
#اصحاب_
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
می گرید هر غدیراز داغ حسین
می سوزد هر کویراز داغ حسین
ما نیز شبیه نخل، ماتم زده ایم
دل سوخته، سر به زیر از داغ حسین
#محسن_درویش
#امام_حسین
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
عمریست که مهرتو هم آغوش من است
در ماه غمت سیاه، تن پوش من است
زنجیر عزای توست بر شانه ی من
یا دست خداست اینکه بردوش من است
#محسن_درویش
#امام_حسین
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
نجوای رباب، کودکم! آب رسید
میکرد خطاب، کودکم! آب رسید
طفلی است خیالی که در آغوش گرفت
میگفت: نخواب، کودکم! آب رسید
#محسن_درویش
#علی_اصغر
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
ماه حسن است و در محاق افتاده است
مابین حسین و او فراق افتاده است
از گریه ی سم اسبها فهمیدم
بر پیکر او چه اتفاق افتاده است
#محسن_درویش
#حضرت_قاسم
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
آن روز زمانه غرق در شیون بود
از کفر، تمام دشت، آبستن بود
باحنجره ی کودک شش ماهه چه کرد؟
آن تیر سه شعبه ای که مرد افکن بود
#محسن_درویش
#علی_اصغر
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
ازغصّه ی تو چشم زمین دریا شد
از داغ تو قدّ آسمانها تا شد
تا دست ستم کتاب عمرت را بست
در سینه ی ما دفترماتم واشد
#محسن_درویش
#امام_حسین
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
نشست شاعرو با غم، نوشت کرببلا
به جای واژهی ماتم، نوشت کرببلا
نوشت عرش و زمین و زمان عزادارند
نوشت پشت فلک خم، نوشت کرببلا
برای سینه زدن نوحه ای فراهم کرد
به اشک و آه دمادم نوشت کرببلا
نوشت روی کتیبه حسینُ منّی را
و در کناره ی پرچم نوشت کرببلا
قلم به ماتم تو سربه زیر، میگرید
چرا که از غم تو کم نوشت کرببلا !
طباطبایی هم در کتاب المیزان
به شرح سوره ی مریم نوشت کرببلا
گرفت حاجت خود را کسی که مشهد رفت
رضا نصیب مرا هم نوشت کرببلا
#محسن_درویش
#امام_حسین
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
افتاد حسین ابن علی، غم برخاست
از دشت بلا، نوای ماتم برخاست
آن شعله که در جان خیامش افتاد
آهی شد واز نهادعالم برخاست
#محسن_درویش
#امام_حسین
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
هستی نشد از راز تو آگاه، برو!
ای آینه ی پیمبری، آه، برو!
تا اینکه ببیند آخرین بار تورا
در پیش پدر چند قدم راه برو!
محسن درویش
#علی_اکبر
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
باید که ز پهلوان خود دل بکند
با رفتنش از جهان خود دل بکند
افتاد کنار نعش اکبر از پا
سخت است که از جوان خود دل بکند
محسن درویش
#علی_اکبر
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
این مرد که می وزد از او بوی حرم
پرورده ی حیدر است و بازوی حرم
تا هست علم به دست او، جرأت نیست
کس را که نگاه چپ کند سوی حرم
#محسن_درویش
#حضرت_ابالفضل
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
برپای سرو تا تبر آمد شکسته شد
قدش بلند در نظر آمد شکسته شد
کرب وبلا زمین بلاهاست هر دلی
در این دیار و بوم وبر آمدشکسته شد
از داغ پاسدار حرم چشمه ها گریست
حتی ز کوه ناله بر آمد شکسته شد
شق القمر ادامه ی محراب کوفه بود
در دشت نینوا قمر آمد شکسته شد
وقتی که دید غرقه به خون ماه خویش را
از پا نشست مهرِ سرآمد شکسته شد
خودرارساند چشمه ی کوثر به علقمه
مادر همین که از سفر آمد شکسته شد
ام البنین چهار پسر، نه ، فقط حسین
وقتی برای او خبر آمد شکسته شد
#محسن_درویش
#حضرت_ابالفضل
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
تا ساقی تشنه، آب برآب افشاند
داغی به دل تمام امواج نشاند
تا برلب ماه تشنه لب بوسه زند
هر موج رسید، آرزو بردل ماند
#محسن_درویش
#حضرت_ابالفضل
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
سنگینی شرم تا ابد را حس کرد
تردید میان خوب و بد را حس کرد
شد زار و پریشان و کف آورد به لب
تا سینه ی آب دست رد را حس کرد
#محسن_درویش
#حضرت_ابالفضل
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
بیتاب شد افتاد به پای عباس
شد علقمه مست از صفای عباس
در صفحه ی تاریخ چرا نامش ماند
چون بوسه زده به دستهای عباس
#محسن_درویش
#حضرت_ابالفضل
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
به مراد دل خود ازدل وجان گفت به چشم
ازهمان روزکه آمد به جهان گفت به چشم
عزم پیکار درآن دشت بلا داشت، ولی
تا شهنشاه به اوگفت بمان، گفت به چشم
کودکی گفت به سقا که حرم عطشان است
برسان آب به ماتشنه لبان گفت به چشم
چشم برهم زدنی رفت به فتح دریا
تا نظر کرد بر آن آب روان گفت به چشم
که بگردان نظر از آب وسوی طفلان کن
تا که تشنه اند نمی نوشم ازآن گفت به چشم
علم افتاد وسپس حرمله از راه رسید
تیر پرسید کجاهست نشان گفت به چشم
تیردیگر که رها شد به دل مشک نشست
ناامید از همه جااشک فشان گفت به چشم
گریه کن چونکه خجالت زده ی طفلانم
دم آخر شده ام دل نگران گفت به چشم
از همان لحظه که چشم از همه عالم پوشید
هرچه فرمود همه کون ومکان گفت به چشم
#محسن_درویش
#حضرت_ابالفضل
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
تاریخ نوشته ماه یک لشگر بود
دور و بر خیمه گاه یک لشگر بود
با رفتن او شکست پشت خورشید
عباس برای شاه یک لشگر بود
#محسن_درویش
#حضرت_ابالفضل
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi