از پنجره آفتاب را دزدیدند
از مردم چشم، خواب را دزدیدند
در مزرعه پیرمرد میگفت به خاک
لب باز مکن که آب را دزدیدند
#محسن_درویش
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
مدهوش شده است، هر گلی از بویش
افتاده به دست باد مجنون، مویش
ای کاش که شانه های او سهمم بود!
تا خستگی ام را بتکانم رویش
#محسن_درویش
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
در دفتر یتیمی خود، خانه میکشد
دارد مدینه گوشه ی ویرانه میکشد
همواره در فراق پدر گریه میکند
از دل چه قدر آه غریبانه میکشد
بابا تو نیستی و یتیمت خرابه را
در ذهن خویش مثل عزاخانه میکشد
تا از سر پدر بتکاند غبار را
با دست مهر بر سراو شانه میکشد
جمعند دور شمع سرت اهل بیت تو
با این حساب دور تو پروانه میکشد
یک سو سری فتاده، سوی دیگری قلم
اینجا غزل تمام شده با نمیکشد
#محسن_درویش
#حضرت_رقیه
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
مائیم کویر تشنه، رود است حسن
معنای جوانمردی و جود است حسن
با اینکه ز در خاطره ای خوب نداشت
در را به روی همه گشود است حسن
#محسن_درویش
#امام_حسن
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
هرچند که زوزه از خزان می شنویم
تصنیف بهار را بخوان! می شنویم
در گوشه ی اصفهان، کنار خواجو
آواز تو را به گوش جان میشنویم
#محسن_درویش
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
در دشت به اتّفاق جاری شده ایم
سوی تو به اشتیاق جاری شده ایم
از خاک نجف به کربلا می آییم
رودیم که در عراق جاری شده ایم
#محسن_درویش
#اربعین_
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
آن راه که می رسد به تو جانکاه است
آواره ی دشت از دلم آگاه است
باید به هوای دیدنت برخیزم
چون راه دراز و عمرمن کوتاه است
#محسن_درویش
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
برخیز از خاک و ببین چشم ترم را
آرام کن، آرام، حال مضطرم را
برخیز و دلجویی کن از جمع پریشان
آرام کن آرام کن اهل حرم را
بی تو چهل منزل بلا همدوش من بود
درهم شکسته ماتمت بال وپرم را
نیلوفری گشتم شبیه مادر خود
حتی نمی خواهم ببینی پیکرم را
روز دهم دیدم کنار قتلگاهت
بر سر زنان افتاده ازپا مادرم را
نگذاشت دشمن تا بجویم از دل دشت
در عصر ماتم لاله های پرپرم را
آتش به جان خیمه ها افتاد و با اشک
خاموش کردم چادر شعله ورم را
وقتی سرت را بر فراز نیزه دیدم
ازغم زدم بر چوبه ی محمل سرم را
با جان خریدم ضربه ی شلاق ها را
اما ندادم دست دشمن معجرم را
جز کودکی جا مانده در ویرانه ی شام
همراه خود آورده ام اهل حرم را
محسن درویش
#اربعین_
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
از گندم و از بهانه باید ترسید
از رانده شدن ز خانه باید ترسید
پهن است بساط مکردر هر گذری
از مردم این زمانه باید ترسید
#محسن_درویش
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
یک سحر با شوق دیدارت مسافر می شوم
می گشایم بال را مرغ مهاجرمی شوم
هرچه دارم میفروشم، میخرم مهرتو را
با همین سرمایه، رشک هرچه تاجر می شوم
مصرعی از چشمهایت را به رویم باز کن
با همین اعجاز میبینی که شاعر میشوم
تا مگر یک لحظه از پیش خیالم بگذری
روزو شب در کوچه ی دیدار عابر مي شوم
در اتاقم یادگاری مانده عکسی از ضریح
تا نگاهش می کنم هرلحظه زائر میشوم
بیقرارم بیقرارم بیقرارم بیقرار
رهسپار مشهدت در بیت آخر میشوم
#محسن_درویش
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
هر زخمه که زد به ساز او می رقصم
چه خوب و چه بد! به ساز اومی رقصم
یک بار اگر کیف مرا کوک کند
من تا به ابد به ساز او می رقصم
#محسن_درویش
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
با غصّه ی دوری ات دلم درگیر است
بی روی تو از تمام دنیا سیراست
هردم که بدون بودنت میگذرد
مانند غروب جمعهها دلگیر است
#محسن_درویش
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
تا هوای آسمان در سر ندارد زنده نیست
مرغ اگر پرواز را باور ندارد زنده نیست
جان اگر بخشید بر دشت ودمن جاوید شد
ابر اگر در چنته چشمی تر ندارد زنده نیست
جای دارد در دل ما مهر ختم المرسلین
این صدف در خود اگر گوهر ندارد زنده نیست
شوق دیدار شه لولاک در جانهای ماست
هر دلی این شوق را در سر ندارد زنده نیست
در دو عالم رزق ما از سفره ی احسان اوست
توشه از این سفره هرکس بر ندارد زنده نیست
#محسن_درویش
#حضرت_محمد
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
اینجا خبری از آب و آبادی نیست
غم هست ولی نشانی از شادی نیست
در گستره ی کویراندیشه ی ما
دیریست که رد پای آزادی نیست
#محسن_درویش
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
افسرده شدم شکست خوردم، بی تو
صد بار شدم زنده و مُردم، بی تو
امروز جنازه ی دلم را بردوش
افکندم و سوی خانه بردم بی تو
#محسن_درویش
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
هرلحظه سراغی از هوس میگیرند
از بوی لجنزار نفس میگيرند
این طایفهٔ هواپرست آخردست
هر دست که دادهاند پس میگيرند
#محسن_درویش
#اسرائیل_
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
ماهم که شبی در دل چاه افتادم
از مهر جدا وبی پناه افتادم
آیینه ی من شکست در صحبت سنگ
ناگاه به این روز سیاه افتادم
#محسن_درویش
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
این دل -دل بیقرار - در بند من است
آرامم و اضطرار در بند من است
در باز شد و لحظه ی دیدار آمد
امشب غم روزگار در بند من است
#محسن_درویش
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
طوقی از عشق و جنون انداختی بر گردنم
بعد از آن از مهر پوشاندی لباسی برتنم
من درون شیشه ای از جنس خود زندانی ام
تا به دست آرم تو را باید که خود را بشکنم
از همان شب که به مهمانی خوابم آمدی
عطرمویت تاکنون مانده است برپیراهنم
بی تو بیتابم اگریک شهرباشد یار من
با تو آرامم اگر صد شهرباشد دشمنم
تا امان پیدا کنی از چشم زخم روزگار
میشود حرز امان تو دعای جوشنم
کاش در پایان شعرم میشنیدم از لبت
پیش من بنشین و سربگذار روی دامنم
#محسن_درویش
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
چون ماه چهارده که پر آوازه است
پیراهن مهر ، برتنش اندازه است
گفتم به دلم شتاب کن! ماهی را
هروقت که از آب بگیری تازه است
#محسن_درویش
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
با گفتن این درد زبان می سوزد
تنها نه زبان که استخوان میسوزد
پل چشم به راه و دشتها تشنه لبند
در کوره ی تب نصف جهان میسوزد
#محسن_درویش
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
از دل غم روزگار را باید شست
این حال وهوای زار را باید شست
تا در حرم آینه راهت بدهند
این سینه ی پرغبار را باید شست
#محسن_درویش
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
هدایت شده از اشعار محسن درویش هرندی
منم شمعی که از جان دادن پروانه می لرزد
به روی گونه هایم اشک، دانه دانه می لرزد
دل دریا نه تنها از غم مهتاب آشوب است
که حتی در صدف هم گوهریکدانه می لرزد
از آن روزی که سوی خانه ام دشمن هجوم آورد
تن طفلان من از دیدن بیگانه می لرزد
پریشان است موی کودکانت فاطمه برگرد
ببین با آه طفلان تو دست شانه می لرزد
چه آمد بر سراین خانه بعد از رفتنت بانو
صدای در که می آید تمام خانه میلرزد
#محسن_درویش
#حضرت_زهرا
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
وقتیکه دلم رفیق یکرنگ ندید
از آدمیان رشته ی پیوند برید
حالا دل من عاشق آدم برفی است
چون ظاهر و باطنش سفید است، سفید
#محسن_درویش
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
بر خیر کثیر آل طاها صلوات
برهمسر مهربان مولا صلوات
داریم ارادت به مقام مادر
برمادر ما حضرت زهراصلوات
#محسن_درویش
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
بعداز رسول آنچه که باور نبود شد
آتش گرفت هستی او سوخت دود شد
پهنای آسمان به خودش رنگ غم گرفت
وقتی که یاس خانه ی حیدر کبود شد
دست پلید شب زد وآیینه راشکست
نسبت به جایگاه علی تا حسود شد
درپیش چشم کودک خود بضعه النبی
افتاد بر زمین و قیامش قعود شد
زهرا میان کوچه علی را رها نکرد
قنفذ رسید و آنچه که باور نبود شد
#محسن_درویش
#حضرت_زهرا
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
هدایت شده از اشعار محسن درویش هرندی
برپای سرو تا تبر آمد شکسته شد
قدش بلند در نظر آمد شکسته شد
کرب وبلا زمین بلاهاست هر دلی
در این دیار و بوم وبر آمدشکسته شد
از داغ پاسدار حرم چشمه ها گریست
حتی ز کوه ناله بر آمد شکسته شد
شق القمر ادامه ی محراب کوفه بود
در دشت نینوا قمر آمد شکسته شد
وقتی که دید غرقه به خون ماه خویش را
از پا نشست مهرِ سرآمد شکسته شد
خودرارساند چشمه ی کوثر به علقمه
مادر همین که از سفر آمد شکسته شد
ام البنین چهار پسر، نه ، فقط حسین
وقتی برای او خبر آمد شکسته شد
#محسن_درویش
#حضرت_ابالفضل
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
هدایت شده از اشعار محسن درویش هرندی
مطلع فجر است بر خیزید مهمان میرسد
برزمین از آسمان خورشید تابان میرسد
عطر سیبی می وزد از کوچه باغ انتظار
در حریم مصطفی هجران به پایان میرسد
آیه های کوثر و تطهیر و نور و هل اتی
درمقام دختری از نسل باران میرسد
وصف او چون لیله القدر است ودر ادراک نیست
فهم قاصر کی به درک بطن قران میرسد
از ازل عالم نمک گیر عطای دست اوست
بر سر هر سفره ای از فیض او نان میرسد
(اشهد ان علیا )گفت از روز نخست
در ولایت با علی هم عهد وپیمان میرسد
میشود دریای عصمت با ولایت همنشین
از دل این ایه مروارید ومرجان میرسد
روز مادر روز زن یا نوبهار خلقت است
اینچنین میلاد گل با چند عنوان میرسد
#محسن_درویش
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
رودیم بیا راهی دریا بشویم
در قاب نگاه آسمان جا بشویم
مانند دو بال یک کبوتر باشیم
پر باز کنیم و من و تو ما بشویم
#محسن_درویش
https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi