eitaa logo
محتوای تبلیغی نورالزهرا
58 دنبال‌کننده
453 عکس
147 ویدیو
75 فایل
آیدی معاون آموزش گروه تبلیغی نورالزهرا سلام الله علیها علی سروش @alisorosh1421
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اشعار - روضه
ای حجره‌ات غریب‌ترین جای این جهان در قتلگاهت آه، کسی نیست روضه‌خوان جز مادری جوان که ز جان آه می‌کشد هنگام دست و پا زدنت با قدی کمان آنقدر بی‌کسی که به دستور همسرت مُشتی کنیز مست که رقاص و شادمان با سوز ناله‌های تو بر طبل می‌زنند تا نشنوند داد دلت را در آن میان آنقدر بی‌کسی که تنت را کِشان کِشان دادند روی بام به دستان آسمان امّا برای اینکه نسوزد تنت ببین از مشهد آمدند تمام کبوتران آه از تنی که زیر شَرَرهای آفتاب پوشیده بود پیکرش از نیزه و سَنان خوبی پشت‌ِبام همین است ای غریب پای کسی به سینه‌ی تو وا نمی‌شود
هدایت شده از اشعار - روضه
قسمتم بوده بال و پر بزنم ناله از گوشه‌ی جگر بزنم سائلم افتخار من این است پشت این در همیشه در بزنم کاش بغضم شکسته میشد تا ناله با پلک‌های تر بزنم دست رد که به سینه‌ام نزدند پس چرا جای غیر سر بزنم از خراسان و بارگاه پدر یک سری هم به این پسر بزنم سمت باب المراد سجده کنم بر لبم یا جواد، سجده کنم یا علی اکبر امام رضا تاج بالاسر امام رضا کار من را درست کن اقا نور چشم ترِ امام رضا چقدر سائل این حرم دارد مثل دور و بر امام رضا بده آقا لیاقتی من را بشوم نوکر امام رضا چقدر گریه کرده‌ای پایِ روضه‌ی مادر امام رضا گریه کردی که او جوان بوده در جوانی قدش کمان بوده بین حجره چه بر سرت آمد بوی سوزاندن پَرَت آمد پدرت خوب شد ندید اصلاً عطشی که به حنجرت آمد صورتت تا به پله‌ها میخورد ناله‌ی وای مادرت آمد بدنت را کشان کشان بردند خون ز چشمان نوکرت آمد بازهم غیرت کبوترها... سایبان روی پیکرت آمد یاد شاه غریب افتادی یاد شیب الخضیب افتادی شاه لب‌تشنه پاره‌تن شده بود ته گودال پر محن شده بود چه بلایی سرش مگر آمد یک بدن چند تا بدن شده بود خواهرش ناله میزد و میسوخت نوحه میخواند و لطمه‌زن شده بود بعد از آن روز خواهرش میگفت دلبرم کاش که کفن شده بود خواهرش ماند و پیکری پامال خواهرش ماند و غصه‌ی گودال
هدایت شده از اشعار - روضه
دشمنانت یک طرف، آن آشنا از یک طرف بی‌وفایی یک طرف، زهرِ جفا از یک طرف کلِّ عالم خون بگرید در عزای تو کم است ارضیان از یک طرف، اهلِ سما از یک طرف ارباً إرباً شد دلت از فتنه و نامردی‌اش زهرِ کاری یک طرف، رقاصه‌ها از یک طرف تشنه‌ای و طالبِ آبی و این ها یک طرف بر زمین می‌ریزد آب آن بی‌حیا از یک طرف می‌کِشد جسم تو را تا بام خانه ، پیکرت میخورد بر کنج پله ، بی‌هوا از یک طرف خاطراتِ کوچه و گودال پیرت کرده‌اند داغِ مادر یک طرف، کرببلا از یک طرف تشنگی تاب و توانش را ربود و ناگهان بر زمین افتاد از زین شاه ما از یک طرف پیرمردان آمدند و بهرِ قربت میزدند با لگد از یک طرف، چوبِ عصا از یک طرف کربلا بال کبوتر نیست، جانم را گرفت بادِ داغ از یک طرف، زلفِ رها از یک طرف روزیِ ماه محرم از شما خواهم گرفت رزقِ اشک از یک طرف، سوز و نوا از یک طرف از سوی قم یا خراسان یا که از عبدالعظیم راهی‌ام کن اربعین کرببلا از یک طرف ** شاعر: محمدجواد شیرازی **
به فــــــــــــدای کبوتــــــــرانی که دست در دست آسمان دادند بال در بــــال، گریــــــه در گریه به تنی خستـــه سایبان دادند اثر @roholamin_atelie @cheeese ✅پایگاه هنری محتوایی ایرانیوم https://eitaa.com/joinchat/3966697678C91c46872d9
اما برای اینکه نسوزد تنت ببین از مشهد آمدند تمام کبوتران
به فدای لب عطشان شه کرب وبلا پسر شاه خراسان اگرم آب نخورد
هدایت شده از روضه های جانسوز
روضه شهادت امام جواد(ع).mp3
3.86M
🔻روضه و مرثیه🔻 علیه السلام 🔶روضه جانسوز امام جواد علیه السلام 🔻گریز به روضه امام حسین علیه السلام 🕊🕊🕊🕊🕊 درد بسیار و نیست دارویم خون شد از غم دلِ خدا جویم میفشانم سرشک و میگویم 🔺یا جواد الائمه ادرکنی 🔺 عزت عالمین میخواهم سفر کاظمین میخواهم طوفِ قبر حسین میخواهم 🔺یا جواد الائمه ادرکنی 🔺 🔖متن کامل 👇👇 https://eitaa.com/rovzeha/4749 علیه السلام ┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈ 🚩 کانال روضه و مرثیه 👇 🌴🌴روضه های جانسوز اساتید 👇😭 ╭┅─────────┅╮ ▶️ @rovzeha ◀️ ╰┅─────────┅╯
هدایت شده از حسینیه مقتل
1_1095702976.mp3
5.21M
✅ مهربانی ویژه امام جواد صلوات الله علیه 🔊 حجت الاسلام کاشانی علیه السلام علیه السلام @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
1_1632772720.mp3
564.4K
✅ لقب خاص امام جواد صلوات الله علیه 🔊 حجت الاسلام حامد کاشانی علیه السلام علیه السلام @hosenih_maghtal
هدایت شده از تربیت معنوی
🏴ارادت امام جواد(علیه‌السلام) به حضرت زهرا(سلام‌الله علیها) ⬅️امام (ع) هر روز به خانه حضرت (س) می رفت و در آنجا میخواند، ⬅️ایشان را به قبر حضرت زهرا(س)، خواندن و ضرورت از آن حضرت برای رسیدن به دنیا و آخرت، سفارش کرد. ⬅️آن حضرت، خانه خدا به نیابت از مادرش حضرت (س) را عملی برجسته برای شیعیان معرفی کرد. 📚ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج4، ص395. 📚شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج6، ص10. 📚کلینی، الکافی، ج1، ص441، ح5. 📚کلینی، الکافی، ج4، ص314، ح2. 👇👇 🌻 @tarbiatemanavi
📌سفارش امام جواد(ع) به خانه خدا یکی از امام (ع) میگوید: «تصميم گرفته بودم در سفر براى شما و پدر بزرگـوارت طـواف كنم. امام فرمود: هر قدر كه میتوانى كن، چون این كار جايز است. سه سال بعد خدمت آن حضرت رسيدم و راجع به طـواف هايى كه براى انجام داده بودم، توضيحاتى دادم. سپس عرض كردم: گاهى از طرف مادرت حضرت (س) نيز طـواف میکنم. امام فرمود: آن را زياد انجام بده؛ زيرا این کار برترين چيزى است كه بدان عمل می كنى.» 📚کلینی، الکافی، ج4، ص314، ح2. 👇👇 🌻 @ahlebait110
📌 امام (ع) ◀️نام: محمدبن علی(ع) ◀️لقب: و ◀️پدر: امام رضا(ع) ◀️مادر: و امام (ع) او را نامید. ◀️کنیه: ابوجعفر ثانی؛ ◀️تولد: ۱۹۵قمری؛ ◀️آغاز : سال ۲۰۳ قمری در ۷سالگی؛ ◀️طول عمر: ۲۵ سال؛ ◀️توسط و دوبار به احضار گردید؛ ◀️سال شهادت: ۲۲۰ قمری به دستور و اقدام همسرش ام فضل؛ ◀️در سن ۲۰ سالگی او را مجبور به با دخترش کرد؛ 📍لذا سن ۹ سالگی برای ازدواج امام با ام فضل درست نیست. ◀️دلیل پذیرش امامت امام جواد(ع) در سن ۷سالگی، استدلال به حضرت و بن مریم در کودکی است. ◀️امام (ع) در خود، همه مخالفان از جمله یحیی بن اکثم را شکست داد، و معتصم و دیگران اعتراف کردند که او عالم به دین است و نصف امت پیرو او است. ◀️شاگردان: علی بن مهزیار ، یونس و.... ◀️امام جواد(ع) در بغداد به میان شیعیان از جمله مساجد آنان حضور می یافت و ضمن مدیریت شیعیان، آنان را از نزاع پرهیز می داد. 👇👇 🌻 @ahlebait110
◾️ جنازه مطهر امام جواد علیه‌السلام را از بالای بامِ‌خانه بر زمین انداختند‌ و پیشانیِ آن حضرت شکست... گویا خبر سایبان شدنِ کبوترها بر بدن مطهر إمام جواد علیه‌السلام، به گوش معتصم ملعون رسید و ترسید که این واقعه، اگر به گوش مردم برسد، بر علیه او شود؛ لذا به مأموران خود دستور داد به خانه امام جواد علیه‌السلام بروند؛ وَ قَد أمَرَهم اللّعینُ بِأنْ یَرمُوا جَسدَهُ مِن أعلَی السَّطحِ إلَی الأرضِ ▪️و به آن‌ها دستور داد که بر بام خانه روند ‌و جسد مطهر امام علیه‌السلام را از بالاترین نقطه پشت بام، بر روی زمین بیاندازند. و لمّا وَقعَ جَسدُهُ عَلَی الأرضِ وَقعَ عَلَی جَبینِهِ فَکُسِرَ ▪️وقتی که جنازه مطهر امام علیه‌السلام را از بالای پشت بام به زمین انداختند، با صورت به روی زمین افتاد و پیشانی آن حضرت شکست. 📚انوار الشهاده، ص۴۱۵ 📚العبرة الساکتة، ج۲ ص۵۳۰ 📚ناعی الطفّ، ص۵۶۸ ✍ آه یا جواد الائمه... چه کنیم که این مصیبت، خاطر ما را به همان ساعتی می‌کشاند که «مُقبل» آن ساعت دردناک را اینگونه سرود و «سیّد بن طاووس» اینگونه نوشت: ➖... ضعف و سُستی در اثر زخمها و جراحات بسیار، بر سیدالشهداء علیه‌السلام عارض شد و از اثر اصابت تیرهای بسیار بر بدنش، مانند خارپشت به نظر می‌آمد. در این هنگام، صالح بن وهب مَرّی (یا مُزنی) ملعون با نیز‌ه‌ای بر پهلوی امام عليه‌السلام زد، فَسَقَطَ الْحُسَيْنُ علیه‌السلام عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى خَدِّهِ الْأَيْمَنِ. ▪️در این هنگام، سیدالشهداء علیه‌السلام از بالای اسب با گونه راست، بر زمین افتاد. 📚لهوف ص۱۹۳ ➖هوا ز جور مخالف،چو قیرگون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گـردید بلند مرتبـه شاهی ز صدر زین افــتاد اگــر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد... @Maghaatel
هدایت شده از ندبه منتظران
نماز دهه اول ماه ذی الحجه 🕋 شروع از امشب🌕 التماس دعا🤲
روضه شهادت امام جواد علیه السلام.mp3
4.42M
🎤 حجت الاسلام ◾️شب شهادت امام جواد علیه السلام 🆔 eitaa.com/emame_zaman
1️⃣بیست و ششم ماه ذی القعده سال دهم هجری قمری، حرکت کاروان حضرت رسول اکرم(ص) از مدینه منوّره به سمت مکه معظّمه برای حجّة الوداع @TarikhEslam
◾️لقب ایشان جواد و ابن الرضا است.  ◾️کنیه ایشان ابوجعفر ثانی است. ◾️زادروز:۱۰ رجب سال ۱۹۵ ه.قمری ◾️زادگاه:مدینه ◾️مدت امامت:۱۷سال(۲۰۳ تا ۲۲۰) قمری ♦️شهادت:۵ ذی الحجه سال ۲۲۰ قمری ◼️مدفن:کاظمین(بغداد) ◾️طول عمر : ۲۵ سال ◾️پدر ایشان امام رضا(علیه السلام) و مادر ایشان سبیکه می باشد. ♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴 ◾️امام محمد بن على بن موسى الرضا(ع) نهمين پيشواى شيعيان می باشد. ◾️در منابع روایی، از ایشان با عنوان ابوجعفر ثانی یاد می‌شود تا با ابوجعفر اول یعنی امام باقر(ع) اشتباه نشود. ◾️مادر ایشان سبیکه از خاندانماریه قبطیه همسر رسول اکرم(ص) می باشد. ◾️قبل از تولد امام جواد(ع)، برخی از واقفیان می‌گفتند علی بن موسی(ع) نسلی از خود باقی نمی‌گذارد و با مرگ او سلسله امامت قطع می‌شود. از این‌رو وقتی که امام جواد(ع) به دنیا آمد، امام رضا(ع) او را مولودی بابرکت برای شیعیان توصیف کرد. ◾️امام جواد(ع) در سن هشت سالگی به امامت رسید. ◾️کودکی امام جواد(ع) در هنگام شهادت پدرش، سبب شد تا شماری از اصحاب امام رضا(ع)، در امامت او تردید کنند؛ برخی، عبدالله بن موسی، را امام خواندند و برخی دیگر به واقفیه پیوستند، اما بیشتر آنان امامت امام جواد(ع) را پذیرفتند. ◾️یکی از همسران ایشان سمانه نام دارد، که مادر امام هادی(ع) است. ◾️همسر دیگر ایشان، ام الفضل دختر مأمون عباسی است. ◾️در دوره امامت جوادالائمه، فرقه‌ های اهل حدیث، زیدیه، واقفیه و غلات فعالیت داشتند. امام جواد(ع) شیعیان را از عقاید آنان آگاه می‌کرد و از نماز خواندن پشت سر آنها نهی و غالیان را لعن می‌نمود. ◾️مناظرات علمی امام جواد(ع) با عالمان فرقه‌های اسلامی در مسائل کلامی همچون جایگاه شیخین (خلیفه اول و دوم) و برخی مسائل فقهی از مناظرات معروف امام جواد(ع) است. ◾️ارتباط امام جواد(ع) با شیعیان بیشتر از طریق وکلاء و نامه‌نگاری انجام می‌گرفت. ◾️ایشان همچنین با امام رضا(ع) نسبت باجناقی دارد. چون دختر دیگر مامون، به نام ام حبیبه در تزویج امام رضا(ع) بود که هرچند به منزل امام رضا(ع) راه نیافت. ◾️بنابر نقل شیخ مفید، امام جواد(ع) دارای چهار فرزند به نام‌های علی، موسی، فاطمه و امامه بود. ◾️ایشان جوانترین امام(ع) در بین دوازده امام شیعه هستند، که در سن ۲۵ سالگی شهید شدند. ◾️آن حضرت(ع) با دو خليفه عباسى يعنى «مأمون» وبرادرش «معتصم» معاصر بوده است. ◾️از مهمترین اصحاب و شاگردان ایشان می توان از عبدالعظیم حسنی، زکریا بن آدم، فضل بن شاذان، علی بن مهزیار ودعبل خزایی نام برد. ◾️برخی دلیل ملقب شدن امام نهم شیعیان به جواد را، کثرت بخشش و احسان او به مردم دانسته‌اند. امام جواد(ع) از همان سال‌های اولیهٔ زندگی، به سخاوتمندی معروف و زبانزد بوده است. ♦️سرانجام امام جواد(ع) در زمان حکومت معتصم از مدینه به بغداد آورده شد، و همان سال به دستور وی به شهادت رسید. شیخ مفید می نویسد : 《وَ تُوَفَّي فِي ذِي القَعدَةِ مِن هَذِهِ السَّنَةِ》 در ماه ذی القعده همان سال(۲۲۰ هجری) وفات نمود.(۱) ابن شهر آشوب می نویسد : 《وَ قُبِضَ بِبَغْدَادَ مَسْمُوماً》 امام جواد(ع) در بغداد در حالی که مسموم شد، از دنیا رفت.(۲) برخی منابع شهادت امام جواد(ع) را بر اثر سخن‌چینی قاضی بغداد، نزد معتصم دانسته‌اند. روزي معتصم در مجلسي كه براي تعيين محل قطع دست دزد تشكيل داده بود، امام(ع) را شركت داد و قاضي بغداد، ابن ابي داود و ديگران در اين مجلس شكست خورده و شرمنده گرديدند.  چند روز بعد، ابن ابي داود نزد معتصم رفت و از روی حسد و كينه توزی به وی گفت : از باب خيرخواهی به شما تذكر مي دهم كه جريان چند روز قبل به صلاح حكومت شما نبود؛ زيرا در حضور همه دانشمندان و مقامات عالي مملكتي فتواي ابوجعفر(ع)، يعني فتواي كسي كه نيمي از مسلمانان او را خليفه و شما را غاصب حق او مي دانند،را بر فتواي ديگران ترجيح دادي! اين خبر ميان مردم منتشر گرديد و خود دليل قاطعي بر حقانيت او نزد شيعيان شد.  معتصم كه مايه ي ابراز هر نوع دشمني با امام(ع) را در نهاد خود داشت، از سخنان قاضي بغداد، بيشتر تحريك شد و درصدد قتل امام(ع) برآمد و سرانجام منظور پليد خود را عملي كرد و او را توسط منشي يكي از وزرايش مسموم و شهيد نمود.(۳) ◾️آرامگاه مطهر ایشان در شهر کاظمین در شمال بغداد و در کنار جدش امام موسی کاظم(ع) قرار دارد.(۴) 📚منابع: ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۲۹۵ ۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۳۷۹ ۳)تفسیر عیاشی، ج۱، ص۳۲۰ ۴)سیره پیشوایان پیشوایی، از ص۵۲۹ تا ۵۶۳ @TarikhEslam
2⃣دعای در حق پدر ناصبی!👇 ✅بکر بن صالح نقل می کند که داماد من به امام جواد(ع) نوشت که؛ پدرم ناصبی و دارای اعتقادات منحرفی است و از ايشان خيلی سختی ديده ام، قربانت بروم! برای من دعا فرما و بفرمائيد با او چه کار کنم؟ آيا افشا و رسوايش نمايم يا با ايشان مدارا کنم؟  امام جواد(ع) در جواب نوشت : 📋«قَدْ فَهِمْتُ كِتَابَكَ وَ مَا ذَكَرْتَ مِنْ أَمْرِ أَبِيكَ وَ لَسْتُ أَدَعُ اَلدُّعَاءَ لَكَإِنْ شَاءَ اَللَّهُ وَ اَلْمُدَارَاةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ اَلْمُكَاشَفَةِ وَ مَعَ اَلْعُسْرِ يُسْرٌ فَاصْبِرْ إِنَّ اَلْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ ثَبَّتَكَ اَللَّهُ عَلَى وَلاَيَةِ مَنْتَوَلَّيْتَ نَحْنُ وَ أَنْتُمْ فِي وَدِيعَةِ اَللَّهِ اَلَّتِي لاَ يَضِيعُ وَدَائِعُهُ» ♦️مضمون نامه‏ ی شما را پيرامون پدرت فهميدم، اگر خدا بخواهد پيوسته برای تو دعا می کنم، مدارا برای تو از افشاگری بهتر است، هر آينه با سختی آساني هست، صبر نما و شکيبا باش همانا سرانجام کار از آن پرهيزکاران است، خدا تو را در ولايت کسي که به ولايتش معتقد هستی ثابت قدم دارد. ما و شما امانت هاي خدائي هستيم که امانات خود را ضايع نمی کند.  بکر بن صالح می گويد : در اثر دعای آن حضرت(ع) خداوند قلب پدر او را به سویش برگرداند، به نحوی که در کاری با او مخالفت نمی کرد.(۱) 📚منبع : ۱)بحارالانوار مجلسی ،ج۵۰، ص۵۵ @TarikhEslam
5⃣طی الارض از مدینه به طوس!👇 ✅شیخ صدوق به نقل از اباصلت هروی نقل می کند که؛ امام رضا(ع) یک روز قبل از این که امام رضا(ع) توسط مامون عباسی مسموم شود، به من فرمود : 📋«يَا أَبَا الصَّلْتِ! غَداً أُدْخَلُ عَلَى هَذَا الْفَاجِرِ! فَإِنْ أَنَا خَرَجْتُ وَ أَنَا مَكْشُوفُ الرَّأْسِ فَتَكَلَّمْ أُكَلِّمْكَ وَ إِنْ أَنَا خَرَجْتُ وَ أَنَا مُغَطَّى الرَّأْسِ فَلَا تُكَلِّمْنِي» ♦️ای اباصلت! من فردا نزد این مرد فاجر و تبهکار می روم. وقتی از نزد او خارج شدم، اگر سرم با عبایم پوشانده بودم، دیگر با من حرف نزن و بدان که مرا مسموم کرده است. فردای آن روز امام رضا(ع) پیش مامون رفت و من پریشان خاطر، منتظر خروج امام(ع) از نزد مامون شدم. بعد از مدتی، اباصلت مشاهده کردم که؛ 📋«فَخَرَجَ مُغَطَّى الرَّأْسِ فَلَمْ أُكَلِّمْهُ حَتَّى دَخَلَ الدَّارَ فَأَمَرَ أَنْ يُغْلَقَ الْبَابُ فَغُلِقَ ثُمَّ نَامَ عَلَى فِرَاشِهِ وَ مَكَثْتُ وَاقِفاً فِي صَحْنِ الدَّارِ مَهْمُوماً مَحْزُوناً» ♦️امام رضا(ع) از نزد مامون خارج شد، در حالی که؛ عبایش را به سر انداخته بود و به خانه رفت و به من فرمود : اباصلت! در را ببند! سپس در بستر افتاد. و من نیز در وسط خانه محزون و ناراحت ایستاده بودم. 📋«فَبَيْنَمَا أَنَا كَذَلِكَ إِذْ دَخَلَ عَلَيَّ شَابٌّ حَسَنُ الْوَجْهِ قَطَطُ الشَّعْرِ أَشْبَهُ النَّاسِ بِالرِّضَا(ع) فَبَادَرْتُ إِلَيْهِ فَقُلْتُ لَهُ : مِنْ أَيْنَ دَخَلْتَ وَ الْبَابُ مُغْلَقٌ؟ فَقَالَ : الَّذِي جَاءَ بِي مِنَ الْمَدِينَةِ فِي هَذَا الْوَقْتِ هُوَ الَّذِي أَدْخَلَنِي الدَّارَ وَ الْبَابُ مُغْلَقٌ! فَقُلْتُ لَهُ : وَ مَنْ أَنْتَ؟ فَقَالَ لِي : أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْكَ يَا أَبَا الصَّلْتِ! أَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ(ع)! ثُمَّ مَضَى نَحْوَ أَبِيهِ فَدَخَلَ وَ أَمَرَنِي بِالدُّخُولِ مَعَهُ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيْهِ الرِّضَا(ع) وَثَبَ إِلَيْهِ فَعَانَقَهُ وَ ضَمَّهُ إِلَى صَدْرِهِ وَ قَبَّلَ مَا بَيْنَ عَيْنَيْهِ ثُمَّ سَحَبَهُ سَحْباً إِلَى فِرَاشِهِ وَ أَكَبَّ عَلَيْهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ(ع) يُقَبِّلُهُ وَ يُسَارُّهُ بِشَيْءٍ لَمْ أَفْهَمْهُ [ثُمَّ] مَضَى الرِّضَا(ع)» ♦️ناگهان دیدم جوانی بسیار زیبا پیش رویم ایستاده که شبیه ترین کس به حضرت رضا(ع) است.  جلو رفتم و عرض کردم : از کجا داخل شدید؟ درها که بسته بود. فرمود : آن کس که مرا از مدینه تا اینجا آورد، از در بسته هم وارد کرد. پرسیدم : شما کیستید؟ فرمود : من حجّت خدا بر تو هستم، ای اباصلت! من محمد بن علی الجواد(ع) هستم. سپس به طرف پدر گرامی اش رفت و فرمود : تو هم داخل شو! تا چشم مبارک حضرت رضا(ع) به فرزندش افتاد، او را در آغوش کشید و پیشانی‌اش را بوسید. امام جواد(ع) خود را روی بدن امام رضا(ع) انداخت و او را بوسید. سپس آهسته شروع کردند به گفتگو که من چیزی نشنیدم. اسراری بین آن پدر و پسر گذشت تا اینکه روح ملکوتی امام رضا(ع) به عالم قدس پر کشید.(۱) 📚منبع : ۱)عيون أخبار الرضا(ع) شیخ صدوق، ج۲، ص۲۴۳ @TarikhEslam
✍پاسخ: اين ازدواج كه مامون بر آن اصرار داشت، كاملا جنبه سياسى داشت ‏و مى ‏توان دريافت كه وى از اين كار، چند هدف را تعقيب مى‏ كرد : ممامون با فرستادن دختر خود به خانه امام جواد(ع)، آن حضرت(ع) را براى هميشه دقيقا زير نظر داشته باشد و از كارهاى او بي خبر نمی ماند. 2⃣مامون با اين وصلت، به خيال خام خويش، امام جواد(ع) را با دربار پر عيش و نوش خود مرتبط و آن بزرگوار را به لهو و لعب و فسق و فجور بكشاند و بدين ترتيب بر قداست امام(ع)، لطمه وارد سازد و او را در انظار عمومى از مقام ارجمند عصمت و امامت‏ ساقط و خوار و خفيف نمايد! 3⃣با اين وصلت، علويان را از اعتراض و قيام بر ضد خود باز دارد و خود را دوستدار و علاقه ‏مند به آنان وانمود كند. 4⃣هدف چهارم مامون، عوام فريبى بود، چنانكه گاهى مى‏ گفت : من به اين وصلت اقدام كردم تا ابوجعفر(ع) از دخترم صاحب فرزند شود و من پدر بزرگ كودكى باشم كه از نسل پيامبر(ص) و على بن ابى طالب(ع)است. اما خوشبختانه اين حقه مامون نيز بى نتيجه بود زيرا دختر مامون هرگز فرزندى نياورد! و فرزندان امام جواد(ع)همگى از همسر ديگر امام(ع) به نام سمانه بودند. 📚منابع : ۱)تاريخ يعقوبى، ج۳، ص۱۸۹ ۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۳۸۰ @TarikhEslam
پاسخ: از آن‌جا که بی‌هیچ شکی، امام جواد(ع) اهداف و مقاصد واقعی مأمون را از این‌گونه کارها می‌دانست و نیز می‌دانست که او همان کسی است که مرتکب جنایت بزرگ قتل پدرش، امام رضا(ع) شده، به نظر می‌رسد که موافقت امام(ع) با این ازدواج عمدتا بر اثر فشاری بوده است که مأمون از پیش بر امام(ع) وارد کرده بوده است، زیرا ازدواجی این‌چنین، تنها به مصلحت مأمون بوده است، نه به مصلحت امام(ع)! و نیز می‌توان تصور کرد که نزدیکی امام(ع) به دربار می‌توانست مانع ترور حضرت(ع) از طرف معتصِم و عامل پیشگیری از سرکوبی سران تشیع و یاران برجسته امام(ع) توسط عوامل خلیفه باشد و این به یک معنا می‌توانست شبیه قبول وزارت هارون از طرف علی بن یقطین یعنی نفوذ در دربار خلافت به نفع جبهه تشیع باشد. حسین مُکاری یکی از یاران امام جواد(ع) می‌گوید : در بغداد خدمت امام جواد(ع) شرفیاب شدم و زندگیش را دیدم. در ذهنم خطور کرد که اینک که امام(ع) به این زندگی مرفّه رسیده است، هرگز به وطن خود مدینه باز نخواهد گشت! امام(ع) لحظه‌ای سر به زیر افکند، آن‌گاه سر برداشت و در حالی که رنگش از اندوه زرد شده بود، فرمود : 📋《 يَاحُسَيْنُ! خُبْزُ شَعِيرٍ وَ مِلْحُ جَرِيشٍ فِي حَرَمِ رَسُولِ اَللَّهِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا تَرَانِي فِيهَا》 ♦️ای حسین! نان جوین و نمک خشن در حرم رسول خدا(ص) نزد من از آنچه مرا در آن می‌بینی، محبوب‌تر است.(۱) به همین جهت، امام(ع) در بغداد نماند و با همسرش، ام‌الفضل به مدینه بازگشت و تا سال ۲۲۰ همچنان در مدینه می‌زیست. 📚منبع : ۱)بحار الأنوار مجلسی، ج۵۰، ص۴۸ @TarikhEslam
✅بعد از شهادت امام رضا(ع) به اصرار مامون، دخترش ام الفضل به ازدواج امام جواد(ع) در آمد که در همین سخن نیز اختلاف هست. به هر حال مامون با فرستادن دختر خود به خانه امام(ع)، آن حضرت(ع) را براى هميشه زير نظر داشت و از كارهاى او بي خبر نمی ماند. سرانجام مامون در سال ۲۱۸ قمری مُرد و برادرش معتصم جای او نشست. امام جواد(ع) با امّ الفضل به جانب عراق آمد. مسعودی می نویسد : 📋《فَلَمَّا انصَرفَ أَبُوجَعفَرِِ(ع) اِلَى العَرَاقِ لَم يَزَلِ المُعتَصَمُ وَ جَعفَرُ بنُ المَأمُونِ يُدَبِّرونَ وَ يَعمَلونَ فِي الحَيلَةِ فِي قَتلِهِ! فَقَالَ جَعفَرُ لِاُختِهِ أُمِّ الفَضلِ وَ كَانَت لِاُمِّهِ وَ أَبِيِهِ فِي ذَلِكَ؛ لِأَنَّه وَقَفَ عَلَى انحِرَافِهَا عَنهُ وَ غَيرتهَا عَليِهِ لِتَفضِيلِهِ أَم أَبِي الحَسَنِ ابنِهِ عَلَيهَا مَعَ شِدَّةِ مَحَبَّتِهَا لَه وَ لِأَنَّهَا لَم تَرزُق مِنهُ وَلَدَاً! فَأَجَابَت أَخَاهَا جَعفَرَا وَ جَعَلُوا سَمَّا فِي شَي‏ءِِ مِن عِنَبِِ رَازِقِيِِّ وَ كَانَ يُعجِبُهُ العِنبَ الرَازِقي! فَلَمَّا أَكَلَ مِنهُ نَدَمَت وَ جَعَلَت تَبكِي! فَقَالَ لَهَا : مَا بُكاؤُكَ؟ وَ اللّهِ لَيَضرِبَنَّكَ اللّهُ بِفَقرِِ لَا يَنجِي وَ بَلاءِِ لَا يَنسَتِرُ》 ♦️وقتى امام جواد(ع) به عراق آمد، معتصم و جعفر بن مأمون درباره كشتن امام جواد(ع) مكر و حيله كردند. جعفر به امّ الفضل كه خواهر او بود پيشنهاد قتل امام جواد(ع) را داد، زيرا جعفر مي دانست كه امّ الفضل به جهت اين كه امام جواد(ع) مادر امام هادی(ع) را از او بيشتر مي خواهد، با آن حضرت(ع) ميانه خوبى ندارد، از طرفى هم امّ الفضل از امام جواد(ع) فرزندى ندارد! لذا امّ الفضل حرف برادر خود را گوش كرد، انگوری را به زهر رازقى آغشته کرد و به امام(ع) داد و ایشان هم انگور رازقى را دوست مي داشت. وقتى امام(ع) از آن انگور خورد، امّ الفضل از عمل خود پشيمان شد، بناى گريه و زارى را نهاد، امام جواد(ع) به او فرمود : چرا گريه ميكنى؟! و الله! خدا تو را به فقرى دچار مي كند كه از آن نجات نخواهى يافت و به بلائى مبتلاء می شوى كه مخفى و پوشيده نخواهد ماند.(۱) در برخی از منابع به مسمومیت امام جواد(ع) اشاره شده، ولی از ام الفضل نامی به میان نیامده است. ابن شهر آشوب نقل می کند : 📋《وَ قُبِضَ بِبَغْدَادَ مَسْمُوماً》 ♦️امام جواد(ع) در بغداد در حالی که مسموم شد، از دنیا رفت.(۲) حتی شیخ مفید، این مسمومیت امام جواد(ع) را رد می کند و در این باره می گوید : 📋《وَ قِيلَ إِنَّهُ مَضَى مَسْمُوماً وَ لَمْ يَثْبُتْ بِذَلِكَ عِنْدِي خَبَرٌ فَأَشْهَدُ بِهِ》 ♦️و گفته‌ شده که امام جواد(ع) با سمّ درگذشته است؛ اما این مطلب برای من ثابت نشده است که بتوانم بدان شهادت دهم.(۳) @TarikhEslam ادامه مطالب :👇
✅اصل روایت مطرح‌ شده چنین است :  «اتَی شَابّ مُحبّ الامام الجواد(علیه السلام) و قَال : یَا مولای! لستُ جیّداً! ضَجر قلبی مِن النّاس التُهمة، الغَیبة! مَاذا افعَل؟! انّی مُتعب، ضَاقَ صَدرِی فی هذا البلادِ! فقَال الامام الجواد(علیه السلام) : فِرّ الی الحُسین(علیه السلام)» روزی جوانی که دوستدار و محب امام جواد(ع) بود، خدمت ایشان آمد و عرض کرد : مولای من! حالم خوب نیست! از مردم خسته شدم، تهمت، غیبت و..! چه کنم؟ بریده ام، نفسم در این بلاد بالا نمی آید. امام جواد(ع) فرمود : به سمت حسین(ع) فرار کن!(۱) ✍پاسخ : کتاب (شعشعة الحسینیه) اثر شيخ محمّد جواد يزدى متوفی اوايل قرن چهاردهم هجری است. و این عبارت فوق در این کتاب وجود ندارد و اگر هم باشد، این کتاب از متاخرین بوده و اعتبار چندانی ندارد و حتی عین این روایت یا مضمون آن نیز در هیچ منبع معتبر و حتی غیر معتبری یافت نمی‌شود. و این عبارت گویا از آیه قرآن گرفته شده است که خداوند می فرماید : 📋《فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ..》 ♦️به سوی خدا بشتابید!(ذاریات ۵۰) هر چند این عبارت با آیه قرآن تعارضی ندارد و گاهی به تعبیری [فِرُّا إِلَى الحُسَینِ] همان [فِرُّوا إِلَى اللَّهِ] است. مانند برخی عبارت روایات و متون زیارات و ادعیه ما مثل [إيَابُ الخَلْقِ إلَيْكُمْ وَحِسَابُهُمْ عَلَيْكُمْ] و ده‌ها مضمون دیگر در روایات و احادیث! پس مضمون روایت درست است و به نوعی مطابق روایات و عقاید شیعه است. اما صدور این روایت مورد تأیید نیست، و انتسابش به امام جواد(ع) درست نمی باشد. همانطور که گفته شد؛ این عبارت در هیچ کتابی حتی کتب متاخرین نقل نشده است و در واقع این روایت بدون منبع حتی متاخر و غیر معتبر است. به هر حال نمی‌توان متن حدیثی که دلیلی برای صدور آن از معصومان(علیهم السلام) نداریم به ایشان نسبت بدهیم. متاسفانه در سالیان گذشته به کرّات این روایت از اهل منبر و روضه‌خوان‌های به دور از تحقیق شنیده شده و اکنون نیز در فضای مجازی در مناسبتها دست به دست می چرخد. هر چند روایاتی صحیح و هم مضمون با عبارات فوق وجود دارد که به یک نمونه اشاره میکنم. امام رضا(علیه السلام) می فرماید: 📋《إِذَا نَزَلَتْ بِكُمْ شَدِيدَةٌ فَاسْتَعِينُوا بِنَا عَلَى اللهِ》 ♦️هرگاه برای شما پیشامد سختی روی داد به وسیله ما از خداوند یاری بجوئید.(۲) 📚منابع : ۱)شعشعة الحسینیه مرحوم یزدی، ج۱، ص۵۰ ۲)مستدرک الوسائل محدث نوری، ج۵، ص۲۸۸ @TarikhEslam
هدایت شده از شعر هیأت
علیه‌السلام 🔹آستان وفا🔹 کبوترانه بیا در هوا پری بزنیم به آستان بلند وفا سری بزنیم بیا به خانۀ فیض جواد اهل‌البیت به این امید که در وا کند، دری بزنیم سفر کنیم به پابوس چشمۀ خورشید نفس در آینۀ ذره‌پروری بزنیم به شوق زمزم او تشنگی به دست آریم ز کوثر کرمش نیز ساغری بزنیم به پیشگاه گل زود پرپر زهرا ز اشک دیده گلاب معطری بزنیم به آستانۀ باب‌المراد آن معصوم سرشک عاطفه از دیدۀ تری بزنیم صدای زمزمه آمد، چه می‌شود آبی بر آتش دلِ سوزانِ مادری بزنیم به بوی آن که شود سایه‌بان پیکر ماه گلی به گوشۀ بال کبوتری بزنیم 📝 @ShereHeyat
هدایت شده از وارثون
ماجراي خواندني احمد بن ‌ابي ‌نصر بزنطي ✅احمد بن ابي نصر بزنطي مي ‌گويد : من ابتدا واقفي مذهب بودم؛ بعد ، مستبصر شدم. روزي از امام رضا (علیه السلام)تقاضا كردم وقت مناسبي تعيين بفرمايد تا شرفياب حضور گردم و مسائلم را مطرح كنم. اين گذشت تا روزي من در خانه‌ام نشسته بودم ، در زدند. ديدم خادم امام مركب مخصوص امام را آورده تا مرا خدمت امام ببرد. با خوشحالي تمام سوار شدم و شرفياب گشتم. مسائلي را مطرح كردم و بهره‌ها بردم تا شب شد.همان‌ جا نماز مغرب و عشا را با امام (علیه السلام) خواندم. بعد، غذا آوردند و پس از صرف غذا خواستم برخيزم براي رفتن. فرمود: دير وقت شده و منزل شما هم دور است، صلاح اين است كه همين جا استراحت كني. من هم كه از خدا مي ‌خواستم خدمت امام (علیه السلام) باشم، اطاعت كردم و ماندم. به خادمشان گفتند : رختخواب مخصوص خودم را بياور، براي آقاي احمد بزنطي پهن كن. من در اين موقع به فكر فرو رفتم و از ذهنم گذشت كه معلوم مي ‌شود من آدم بسيار بزرگواري هستم كه امام اين‌گونه با من رفتار مي‌كنند ؛ امام(علیه السلام) مركب مخصوص خود را براي من فرستاده و مرا به خانه‌اش آورده و با من هم غذا شده و بعد، رختخواب مخصوص خودش را در اختيار من گذاشته است،عجب ! اين منم كه چنين بزرگوارم ؟امام نيم خيز شده بود تا برخيزد و به اتاق خود برود. ديدم نشست. فرمود: احمد، قصّه‌اي برايت بگويم. وقتي صعصعة بن ‌سوهان، از اصحاب جدّم اميرالمؤمنين (علیه السلام) مريض شد، اميرالمؤمنين (علیه السلام)به عيادت او رفت و كنار بسترش نشست و دست بر پيشاني او گذشت و او را مورد ملاطفت قرار داد. 🌺بعد، وقتي خواست برخيزد، فرمود: صعصعه، نكند اين آمدن من به عيادتت را مايه‌ي امتياز خود از برادران ايماني ‌ات بشماري. اين تكليف ديني من بود كه انجام دادم. امام رضا (علیه السلام)اين قصّه را گفت و برخاست و در واقع، با اين عمل، هم آگاهي خود را از ما‌في ‌الضّمير من نشان داد، كه نمونه‌اي از علم غيب بود، هم به من پند داد و مرا از بيماري عُجب و خودپسندي شفا بخشيد. بحارالانوار،جلد49،صفحه‌ي48،حديث48 @varesoon