هدایت شده از مکتب مرتضی علی(صلوات الله علیه)
🍇🍇🍇دیوان اشعار 🍇🍇🍇
#زبان_حال
#یابن_الشبیب
یابن الشبیب، مهدی ِمن می شود شَرید
از دست شیعیان ِخودش می شود طَرید
یابن الشبیب، بر پسرم می شود جفا
او هم شود شبیه من از شهر خود جدا
یابن الشبیب، داغ دلش آتشین شود
بیش از هزار سال، بیابان نشین شود
یابن الشبیب، می شود از غصه خون جگر
هستم غریب و او شود از من غریب تر
یابن الشبیب صبح و مساء گریه می کند
در روز عید و روز عزا گریه می کند
شیعه دعا برای ظهورش نمی کند
کاری برای قلب صبورش نمی کند
در مجلسی که خوانده شود روضه های مشک
جاری شود ز دیده ی او خون به جای اشک
یابن الشبیب، دل نگرانی ولی بدان
رجعت کنیم با فرج صاحب الزّمان
آید ندا که مهدی آل عبا رسید
هنگام انتقام ز مأمون فرا رسید...
#علی_مهدوینسب
#شبجمعهاسهوایتنکنممیمیرم
🤲بحق امیرالمومنین علی علیه السلام
اللهم عجل الولیک الفرج🤲
🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇
🌟به عشق امیرالمؤمنین پست ها رو نشر بدین
👇👇👇👇
@maktabmortezaali
مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توسل برای سرنوشت کشور
💢 حسرتهای فردای انتخابات...
🔻 ساعت ۷ صبح ۲۵خراد۹۲ بود. چشم دوخته بودم به تلویزیون تا نتایج اولیه را ببینم:
روحانی ۸۰۰هزار رای
قالیباف ۳۰۰هزار رای
جلیلی ۲۰۰هزار رای
با خودم گفتم انشالله تا پایان شمارش آرا ورق برمیگردد..
🕰 ساعت: ۸ شب. ورق برنگشت.
و بیش از هرچیزی یک چیز تا عمق وجودم را سوزاند: روحانی فقط ۲۰۰هزار رای بیشتر از ۵۰درصد داشت!
🔹 هی باخودم تصور میکردم: ۲۰۰هزار یعنی دوتا وزرشگاه آزادی...
⁉️ واقعا «ما» با همه کاستیهایمان نمیتوانستیم ۲۰۰هزار رای بیشتر جمع کنیم؟
▪️ اگر چند روز زودتر شروع کرده بودیم و بیخیال امتحانات خرداد میشدیم...
▪️ یا اگر آنهایی که میگفتند کار شب انتخاباتی اثر ندارد، میآمدند و بیشتر میشدیم...
▪️ یا اگر زمان بیشتری از روز را تلاش میکردیم و غرق روزمرگیها نمیشدیم...
▪️ یا اگر دنبال اثرگذاری کلان نبودیم و قدر ۷-۸ رای را هم میدانستیم...
و....
«ما» میتوانستیم ورق را برگردانیم!
🔻 امروز خمینی کبیر دارد مستقیما همه «ما» را خطاب قرار میدهد:
در قضيه تعيين رئيس جمهور بر همه مسلمانها و مكلّفهاى ايران واجب است كه دخالت داشته باشند! اگر دخالت نكنند و يك صدمه اى به اسلام برسد و يك رئيس جمهورى مثل سابق بتراشند، فردا مسئولند پیش خدا! (صحیفه امام، ج ۱۵، ص۱۵)
🔹 حاج حسین یکتا اخیرا میگفت:
"قشنگ پیداس خیلیها کُپ کردن
خیلیها گفتن مرگ بر شاه، اما همه نمازجمعه نیومدن!
خیلی ها برای نمازجمعه گفتن جنگجنگ تا پیروزی اما جبهه نیومدن!
معلوم نیست همه برسنها...
شبهای قدر انقلاب اسلامی است!"
🔻 لیلةالقدر در پیش است.
فرقی ندارد فضای انتخابات، شبیه ۹۲ هست یا ۸۴.
🔹 چیزی که قطعی است این است که ما میتوانیم نتیجه را تغییر دهیم..
🔻 اگر سستی نکنیم و راحتطلبانه نظارهگر صحنه نباشیم!
"لا تهنوا و لا تحزنوا انتم الاعلون" (آلعمران۱۳۹)
🔹 اگر مثنی و فرادا به یاری خدا قیام کنیم و به نصرت الهی ایمان داشتهباشیم.
"ان تنصرو الله ینصرکم" (محمد۷)
💢 با توجه به آرایش صحنه چه باید کرد؟
🔻 راه حل، نه کلیگویی و فرار از تعیین مصداق است، چون الان شش گزینه به طور مشخص در برابر مردم است.
نه نقد جلیلی و قالیباف و دعواهای درونایتایی، آرای خاکستری را در سبد جبهه انقلاب میریزد.
1️⃣ هرکسی باید کاندیدای اصلح خود را پیدا کند و کاملا ایجابی، کارآمدیهای شخصی او و شباهتهایش با شهید رئیسی را تبیین کند.
2️⃣ ترس از ضرر محتمل، بیشتر از اشتیاق به منفعت محتمل اثرگذار است! باید در چارچوب اخلاق و تقوا، خطر فاجعه آفرین تکرار دوران سیاه روحانی را بیان کنیم.
🔻 رهبر انقلاب، انتخابات را لیلة القدر نظام اسلامی میدانند. (۱۳۸۶/۱۲/۲۴)
در این لیلةالقدر، اگر به بهانههای واهی به خواب غفلت برویم و مشغول بالاپایین کردن گروههای ایتایی بشویم، حسرتهای فردای انتخابات، ما را رها نخواهد کرد.
هدایت شده از | رسانه هنری نفحات |
بعضی از کسانی که وارد میدان انتخابات میشوند اظهاراتی میکنند که این اظهارات، اظهارات خوبی نیست، حرفهای فریبنده است...
#ره_بر
#انتخابات
🔰|رسانه هنری نفحات|🔰
@nafahat_graphic
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
✅ دعوت به اتحاد کنید
و با تخریبها علیه جلیلی و قالیباف و سایر شخصیتهای انقلابی مقابله کنید.✋
🔻 اگر فردا جلیلی بنفع قالیباف کنار رفت،
دوستان به واسطه حس تنفری که توسط تخریب ها ایجاد شده،
ممکن است رأی سفید بدهند
که میشود به نفع اصلاحات🤦♂
🔺اگر فردا قالیباف بنفع جلیلی کنار رفت،
دوستان به واسطه حس تنفری که توسط تخریب ها ایجاد شده
رأی سفید به نفع اصلاحات میدهند.🤷♂
👈👈👈 پس دوستان ولایی و بصیر!
💠 طبق فرمایشات آقا
روی نقاط مثبت کاندیدها کار کنید.
♻️ جبهه خودی را تخریب نکنید✋
♻️ جبهه خودی را تخریب نکنید✋
♻️ جبهه خودی را تخریب نکنید✋
#اتحاد
#عدم_تخریب_جبهه_خودی
هدایت شده از حدیث اشک
دلواپسِ منی
دلواپسِ منی و حواس من به تو نیست
فریاد رس منی و حواس من به تو نیست
دست منو فشردی سنگ جفام و خوردی
نذاشتی ول بگردم منو توو راه اوردی
خیلی بدهکارتم کلاغ سر بارتم
داغون ترین جنسی ام که توی بازارتم
چش به غریبه دوختم تو رو به نون فروختم
نگات با من بود اگه توی گناه نسوختم
تو نیستی خیلی تنهام بهم پیچیده دنیام
خرابه حال دینم برس به دادم اقام
درسته که مثه شب سیاهه حال و روزم
هنوز شبیه اسفند تو روضه ها می سوزم
من به دل خرابم قولِ عرفه دادم
من كه زبون ندارم تو حرف بده به يادم
نزار بره عرفه سياه بمونه قلبم
بزار عوض بشم تا نيومده محرم
دلواپسم مبادا بهم محل نزاری
پس یه قسم می دم تا که دیگه نه نیاری
به حق اونکه امروز سیرابه شیر و ابه
سه هفته دیگه اما شرمنده اش ربابه
اونکه براش تو محمل مادر لالالا خونده
تا سنِّ قربوني اش سه هفته دیگه مونده
بگید عمو ابالفضل مشکا رو پر کن از اب
سه هفته دیگه این اب نایاب میشه نایاب
حسن کردی
#حسن_کردی #روز_عرفه #شعر_روز_عرفه_1403 #شعر_مناجات_با_امام_زمان
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
هدایت شده از شیخ غلامعلي بدرلو
رئیس جمهور تراز انقلاب اسلامی _ اندیشکده راهبردی سعداء.pdf
29.41M
کتاب «رئیس جمهور تراز انقلاب»
📚 پژوهش اندیشکده سعداء ویژه انتخابات ۱۴۰۳ با موضوع:
✅ محورهای تبیین شخصیت و دستاوردهای دولت مردمی شهید آیتالله رئیسی
#مثل_ابراهیم_انتخاب_کنیم
💠 اندیشکده راهبردی #سعداء
🆔 @soada_ir
💢 عقوبتی بیش از گناه صدها سال در انتخابات!
🔻علامه مصباح یزدی:
شناسایی و انجام وظیفه در روزهای باقیمانده تا انتخابات میتواند ارزشی بیش از صدها سال عبادت داشته باشد
و در مقابل، کوتاهی و اشتباه در این امر ممکن است عقوبتی بیش از گناه صدها سال داشته باشد.
🔹 لذا باید ارزش و اهمیت هر ساعت و لحظه این روزها را در چنین موقعیت خطیری بدانیم و در انجام وظیفه کوتاهی نکنیم. ۱۳۹۲/۲/۲۵
🔰 لیلةالقدر خیر من الف شهر
🔹 #لیلةالقدر_نظام
🔻
@Bidaar_ir
هدایت شده از | رسانه هنری نفحات |
...اما دیگران را تخریب نکنید. این علامت بدی است...
#ره_بر
#انتخابات
🔰|رسانه هنری نفحات|🔰
@nafahat_graphic
🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴
امروز اگر کسی سخنی بگه یا پیامی بذاره که ایجاد اختلاف بین جبهه انقلاب کنه والله والله والله قیامت باید جوابگو باشه.
فردای انتخابات پشیمونی هیچ دردی رو دوا نمیکنه
#جبهه_خودی_را_تخریب_نکنیم
هدایت شده از معارف و مقاتل آلُ الله
#امام_باقر_علیه_السلام
🩸آن «زین»، دائماً در پیش چشم ما آویخته است....
در روایتی امام صادق علیه السلام فرمودند:
📋ذَلکَ السَّرْجُ عِنْدَ آلِ مُحَمَّدٍ «علیهمالسلام» مُعَلَّقٌ
▪️آن زین (زینی که توسط آن حضرت را مسموم نمودند) نزد ما اهلبیت «علیهمالسلام» آویخته است.
🔖 و هر وقت در آن نظر میکنیم شهادت پدرم را به خاطر میآوریم و آن زین، آویخته خواهد بود تا طلب خون خود را از دشمنان بگیریم.
📚الخرائج، ص۲۳۰
📚جلاءالعیون،ص۸۶۲
✍ آه یا إمام صادق علیهالسلام...
آیا این «زین» بیشتر بر دل شما اهلبیت علیهمالسلام داغ گذاشت؟ یا آن «زین» که امام زمان علیهالسلام اینگونه از آن یاد میکند:
📜 ... فَلَمّا رَأیْنَ النِساءُ جَوادَکَ مَخْزیاً، وَ نَظَرْنَ سَرجَکَ عَلَیْهِ مَلْوِیَاً، بَرَزْنَ مِنَ الْخُدوُرِ، ناشِراتُ الشُّعُور، لاطِماتُ الخُدوُدِ...
▪️ای جدّ بزرگوار من! چگونه یاد بیاورم آن منظره دلخراش را که بانوان حرمت، اسب تو را خوار و شرمنده دیدند، که زینش واژگون شده است، از خیمهها بیرون آمدند، در حالی که موهای خود را پریشان نموده و سیلی بر چهره خود میزدند...
📝 یادم نمیرود که در آن عصرِ پر غبار
آمد بسوی خیمهی ما اسب بی سوار
دیدم که عمه های حزینم به سوز و آه
اطرافِ ذوالجناح گرفتند، ناله دار
اما چه ذوالجناح، که با زینِ واژه گون
چون ابر میگریست در آن بِین، زار زار
میخواست پشتِ خیمه رود، جان دهد، ز داغ
اما چو دید پرسشِ طفلانِ بی قرار
ناچار بازگشت به گودالِ قتلگاه
پس در پی اَش زنان و عزیزان، نقابدار
ای وایِ من، خدا نکند قسمتِ کسی
دیدیم آنچه را که ندیده ست روزگار
از روی تلِ زینبیه، پیشِ دیده بود...
تا انتهای حفرهی گودال، تارِ تار
شمشیر و نیزه بود که میخورد بر حسین
بارانِ تیر و سنگ، ز هر سویِ کارزار
والشمرُ جالسٌ، چه بگویم که پیشِ ما
بر نیزه راسِ جدِّ غریبم شد آشکار...
تنها وصیتم به شما حفظ روضه هاست
تا آن زمان که میرسد از راه تک سوار
@Maghaatel
هدایت شده از معارف و مقاتل آلُ الله
#امام_باقر_علیه_السلام
🩸ذکر دائم إمام باقر علیهالسلام، «مصائب شهر شام» بود...
در نَقلها آمده است:
📋 کانَ يَذکرُ دُخولَه الشامَ عَلَى يزيد و يَقول: "دَخَلنا عَلَى يزيد، و نَحنُ اِثنا عَشَرَ غُلاماً مُغلَّلِينَ في الحَديدِ.
▪️إمام باقر علیهالسلام دائماً مصیبت وارد شدن به شهر شام و کاخ یزید ملعون را بازگو میکردند و میفرمودند: ما را پیش یزید بردند در حالی که دوازده پسر خردسال بودیم که دست و پای ما را در غل و زنجیر بسته بودند.
📚الإمامة و السیاسة،ج۲ ص۱۲
📚سيرة الأئمة الاثني عشر علیهمالسلام، ج۲ ص۹۹
✍ چشمهای ترم از کودکیم تر شده است
زندگی نامه من داغ مکرر شده است
بدن لاغر و این قامت خم شاهد که
روزها با چه غم دل شکنی سرشده است
گاه میسوزم و گهگاه به خود میپیچم
سوختن ارث من از روضه مادر شده است
رد زنجیر و طناب است به دستم یعنی
خاطرم از سر بازار مکدر شده است
دَم آخر همه اهل و عیالم هستند
شهر از ماتم این فاجعه محشر شده است
زهر، امروز مرا از نفس انداخت ولی
قاتلم زهر نه یک علت دیگر شده است
بین بستر چقدر زار زدم وای حسین
روضه ها در نظرم خوب مصوّر شده است
باز انگار که با چشم خودم میبینم
زینت دوش نبی طعمۀ لشگر شده است
باز انگار که با چشم خودم میبینم
ته گودال گل فاطمه پرپر شده است
باز انگار که با چشم خودم میبینم
نوک هر نیزه ای آماده گی یک سر شده است
باز انگار که با چشم خودم میبینم
غارت چادر و پوشیه ی خواهر شده است
باز انگار که با چشم خودم میبینم
درخیام نبوی قحطی معجر شده است
سوختم پای غم آن شهِ افتاده نفس
همدم هر سحرم خونه جگر بوده و بس
@Maghaatel
هدایت شده از مدرس فقهی امام محمد باقر علیهالسلام
🔆 سیره عملی و تربیتی امام باقر علیهالسلام
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِيِّ عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَا مِنْ شَيْءٍ إِلَّا وَ لَهُ حَدٌّ يَنْتَهِي إِلَيْهِ إِلَّا الذِّكْرَ فَلَيْسَ لَهُ حَدٌّ يَنْتَهِي إِلَيْهِ ... وَ كَانَ أَبِي علیه السلام كَثِيرَ الذِّكْرِ لَقَدْ كُنْتُ أَمْشِي مَعَهُ وَ إِنَّهُ لَيَذْكُرُ اللَّهَ وَ آكُلُ مَعَهُ الطَّعَامَ وَ إِنَّهُ لَيَذْكُرُ اللَّهَ وَ لَقَدْ كَانَ يُحَدِّثُ الْقَوْمَ وَ مَا يَشْغَلُهُ ذَلِكَ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ كُنْتُ أَرَى لِسَانَهُ لَازِقاً بِحَنَكِهِ يَقُولُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ كَانَ يَجْمَعُنَا فَيَأْمُرُنَا بِالذِّكْرِ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ وَ يَأْمُرُ بِالْقِرَاءَةِ مَنْ كَانَ يَقْرَأُ مِنَّا وَ مَنْ كَانَ لَا يَقْرَأُ مِنَّا أَمَرَهُ بِالذِّكْر...
📚 الكافي؛ ج۲؛ ص۴۹۸
امام صادق علیهالسلام فرمودند:
● ... پدرم عليهالسلام بسيار ذكر خدا مىگفت، هر وقت با ايشان راه مىرفتم مىديدم ذكر خدا مى گويد. هر وقت با ايشان غذا مىخوردم مىديدم ذكر خدا مىگويد. با مردم مشغول صحبت كردن بود، امّا اين كار او را از ذكر خدا باز نمىداشت . مىديدم زبانش به كامش چسبيده است و لا إله إلاّ اللّه مىگويد.
👈 او ما را جمع مىكرد و دستور مىداد تا هنگام طلوع آفتاب ذكر بگوييم. به كسانى از ما كه قرآن بلد بوديم مىفرمود قرآن بخوانيم و به كسانى كه قرآن خواندن نمىدانستند، دستور مىداد ذكر بگويند.
#فضائلومعارف
@madras_emb
هدایت شده از معارف و مقاتل آلُ الله
#امام_باقر_علیه_السلام
🩸ای پسرم! یک چراغ بر سر قبرم روشن کن!
در نقلی آمده است:
در ساعات پایانی عمر مبارک امام باقر علیهالسلام بود که فرزند خود امام صادق علیهالسّلام را در کنار نشاندند و فرمودند:
📋 بُنَيَّ! أسرِجْ ضِياءاً بِمَكانِ جَسَدي
▪️ای پسرم! بعد از اینکه مرا دفن نمودی، چراغی بر سر قبرم روشن کن!
📋 لأنَّ الرّوحَ تَعودُ إلىٰ مَكانِ الجَسَد فإذا رَأتهُ مُظلماً استَوحَشَت.
▪️چرا که روح (بعد از جدا شدن) باز به سراغ جسد میآید؛ و اگر آنجا را تاریک ببیند وحشت میکند.
📚الطریق،کاشی،ج۳ ص۴۰۸
✍ از آنجا که در لوح الهی، قلم اینگونه نوشته بود که کسی نیست تا چراغی بر سر قبر مطهر سیدالشهداء علیهالسلام بیفروزد، در مواضع گوناگون آن سر و صورت مبارک، نور عجیبی از خود ساطع مینمود ...
🔖 «هلال» گوید:
📜 فَخَرَجْتُ بَيْنَ الصَّفَّيْنِ، فَوَقَفْتُ عَلَيْهِ، فَإِنَّهُ علیه السلام لَيَجُودُ بِنَفْسِهِ،
▪️من در میان دو صف لشکر آمدم (که در گودال قتلگاه بر سر آن حضرت یورش برده بودند)؛ بر بالای سر سیدالشهداء علیهالسلام ایستادم در حالی که آن مظلوم مشغول جاندادن بود.
📜 فَوَ اللَّهِ مَا رَأَيْتُ قَطُّ قَتِيلًا مُضَمَّخاً بِدَمِهِ أَحْسَنَ مِنْهُ وَ لَا أَنْوَرَ وَجْهاً،
▪️به خدا سوگند که هرگز ندیده بودم هیچ کشتهٔ به خون خویش آغشتهای را که در خوشرویی و نورانیت چهره، بهتر از حسین علیهالسلام باشد!
📜 وَ لَقَدْ شَغَلَنِي نُورُ وَجْهِهِ وَ جَمَالُ هَيْئَتِهِ عَنِ الْفِكْرَةِ فِي قَتْلِهِ، فَاسْتَسْقَى فِي تِلْكَ الْحَالِ مَاءً
▪️نور صورت و جمال هیبت او مرا از تفکر در کیفیت قتل آن مظلوم بازداشت. او در همان حال لبهای خشکش را به هم میزد و طلب آب مینمود....
📚لهوف، ص۱۹۹
🔖 یا در آنجا که «زن خولی» گوید:
📜 فواللهِ مَا زِلْتُ أَنْظُرُ إِلَی نُورٍ یَسْطَعُ مِثْلِ الْعَمُودِ مِنَ السَّمَاءِ إِلَی الْإِجَّانَةِ وَ رَأَیْتُ طَیْراً بِیضًا تُرَفْرِفُ حَوْلَهَا
▪️من آمدم و کنار آن سر نشستم؛ به خدا قسم دائماً نوری را میدیدم که نظیر یک ستون از آسمان به سوی آن تشت ساطع بود و مرغان سفیدی را میدیدم که در اطراف آن تشت پر و بال میزدند...
📚وقعة الطف،ص ۲۰۲
📚المناقب، ج۳، ص۲۱۷.
📚مثیر الاحزان،ص۶۶
@Maghaatel
هدایت شده از کتابخانه فضائل
-
-
مرویست جنازهای آوردند که حضرت امام
محمد باقر علیه السلام بر او نماز کند.
چون حضرت حاضر شد، یکی از دوستان
به حضرت عرض کرد:
قربانت! آیا شما بر این جنازه نماز می
گزارید و حال آن که این شخص مدّت
العمر به ملاهی و مناهی و معاصی به
سر می برد؟
حضرت فرمود: "چون چنین است، نماز
نمی گزارم. بیایید [جنازه را] بردارید."
حضرت روانه منزل شد. کسی دیگر از
اصحاب آن حضرت پیش آمد. عرضکرد:
"یابن رسولالله! راست است این شخص
معصیتکار و لا ابالی بود؛ اما در اغلب
مجالس و محافل، من حاضر بودم.
میدیدم ذکر مصائب و نوائب جدّ غریبت
حسین که می شد، این مرد بی اختیار
بر غریب الغربا اشک می ریخت!
تا حضرت این کلام را شنید، برگشت و
فریاد کرد:"مبرید. بیاورید جنازه دوست
ما و محبّ ما را که عزادار جدّ من بوده."
پس حضرت ایستاد نماز کرد، و خود،
تشییع جنازه کرد، و پای جنازه را به دوش
گرفت، تا قبرستان همراهی کرد، و
نشست تلقین خواند. مرده را به خاک
سپرد. از جا برخاست. فرمود:
"به خدا قسم از سر قبر وی برنخاستم الّا
آن که دیدم ملائکه با طبق های نور وارد
قبر دوست ما شدند، بعد برخاستم..
📚 تذکرة الذاکرین، قزویني، ص۱۸
هدایت شده از مدرس فقهی امام محمد باقر علیهالسلام
☀️ از معجزات و وصایای حضرت امام باقر علیهالسلام
💠 ما را حاضر بدانید و خود را به خیر عادت دهید
ابوبصیر گفته که از حضرت باقر علیهالسلام شنیدم که به مردی از اهل افریقیّه فرمود: « مَا حَالُ رَاشِدٍ؟» حال راشد چگونه است؟ عرض کرد: وقتی که من بیرون آمدم از وطن زنده و تندرست بود و سلام فرستاد بر شما. حضرت فرمود: خدا او را رحمت كند. آن مرد پرسيد: مگر مرده است؟ حضرت فرمود: آرى. پرسيد: چه وقت؟ فرمود: دو روز بعد از بیرون آمدن تو، عرض کرد: به خدا سوگند مرض و علّتی نداشت، حضرت فرمود: مگر هر که میمیرد به سبب مرض و علت میمیرد؟
راوی گوید: گفتم: راشد کیست؟ فرمود: مردی از موالیان و محبان ما بود.
سپس فرمود: « لَئِنْ تَرَوْنَ أَنَّهُ لَيْسَ لَنَا مَعَكُمْ أَعْيُنٌ نَاظِرَةٌ أَوْ أَسْمَاعٌ سَامِعَةٌ لَبِئْسَ مَا رَأَيْتُمْ وَ اللَّهِ لَا يَخْفَى عَلَيْنَا شَيْءٌ مِنْ أَعْمَالِكُمْ فَاحْضُرُونَا جَمِیعاً وَ عَوِّدُوا أَنْفُسَكُمْ الْخَيْرَ وَ كُونُوا مِنْ أَهْلِهِ تُعْرَفُونَ بِهِ فَإِنِّي بِهَذَا آمُرُ وُلْدِي وَ شِيعَتِي.»
هرگاه چنان دانستید که از برای ما نیست چشمهایی که ناظر بر شما باشد و گوشهایی که شنونده آوازهای شما باشد، پس بد چیزی دانستهاید.
به خدا سوگند که بر ما پوشیده نیست چیزی از اعمال شما، پس ما را جمیعاً حاضر دانید و خویشتن را عادت به خیر دهید و از اهل خیر باشید که به آن معروف باشید.
به درستی که من به این مطلب امر میکنم اولاد و شیعه خود را.
📚 الخرائج و الجرائح؛ ج۲؛ ص۵۹۶
#فضائلومعارف
@madras_emb
هدایت شده از معارف و مقاتل آلُ الله
#امام_باقر_علیه_السلام
🩸«زهر» با بدن مبارک امام باقر علیهالسلام چه کرد ؟!
در نقلی آمده است:
📋 يَقبِضُ يَميناً وَ يَبسُطُ شِمالاً مِن شِدّة الألَم إلى أنْ أغمَضَ عَينَيه وَ فاضَت رُوحُهُ الطاهِرة.
▪️زهر با بدن مبارک امام باقر علیهالسلام کاری کرد که در لحظات آخر آن حضرت از شدت درد به خود میپیچید؛ حالِ آن حضرت همینگونه بود تا اینکه چشمانش را بر هم گذاشت و روح مطهرش از بدن جدا شد.
📚العبرة الساکته، ج۳ ص۴۶۴
📝 از سوز زهر پیکرم آتش گرفت و سوخت
یا رب ز پای تا سرم آتش گرفت و سوخت
مسمومم و زبانه کشد شعله از تنم
از این شراره بسترم آتش گرفت و سوخت
من یادگار کرب و بلایم که روز و شب
با روضه هاش خاطرم آتش گرفت و سوخت
میسوخت بین تب تن بابا به خیمه ها
صد بار قلب مضطرم آتش گرفت و سوخت
هنگامهی غروب که غارت شروع شد
هر کس که بود در حرم آتش گرفت و سوخت
یک زن نمانده بود که شعله به تن نداشت
چادر نماز مادرم آتش گرفت و سوخت
معجر دگر به روی سر دختری نماند
دیدم که موی خواهرم آتش گرفت و سوخت
خنده دگر ندید کسی بر لب رباب
تا جای خواب اصغرم آتش گرفت و سوخت
در کوفه تا كه رأس حسین شهید را
دیدم به نیزه، حنجرم آتش گرفت و سوخت
آتش به جان آل پیمبر شد آشنا...
از آن زمان که مادرم آتش گرفت و سوخت...
@Maghaatel
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امام_باقر_ع_شهادت
سوغات ما از کربلا درد و محن بود
پژمردگی لالههای در چمن بود
من غصّهدار غصّههای بی قرینم
من کربلا را یادگار آخرینم
من یادگار روزهای خاک و خونم
من یادگار چهرههای لالهگونم
من تشنگی را در حرم احساس کردم
یاد دو دست خونی عبّاس کردم
من کودکی بودم که آهم را شنیدند
دیدم سر جدّ غریبم را بریدند
من دیدهام در وقت تشییع جنازه
اسبان دشمن را که خورده نعل تازه
من با خبر هستم ز باغی بی شکوفه
خورشید را بر نیزه دیدم بین کوفه
گرچه کنون مسموم از زهر هشامم
من کشتهی ویرانهای در شهر شامم
دیدم که پرپر میزند همسنگر من
در خاطرم شد زنده داغ مادر من
من روضهخوانی در منا برپا نمودم
خود روضهخوان قتل آن مظلوم بودم
من سوختم از داغ بانوی مدینه
سنگ مدینه میزدم هر دم به سینه
::
يارب هشام آرامش من را به هم زد
او ظلم را در دفتر ظلمت رقم زد
زهر عدو خون کرده قلب آتشین را
گریان نموده چشم زین العابدین را
✍ #حبیب_الله_موحد
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_باقر علیه السلام
#انتخابات
در #معروف و #خوبی ها، #تک_خوری نکنیم؛ همانطور که در ذکر گفتنِ در #بین_الطلوعین، #امام_باقر علیه السلام دیگران را هم #ترغیب میکردن...
قال الصادق علیه السلام
كَانَ(أبى) يَجْمَعُنَا فَيَأْمُرُنَا بِالذِّكْرِ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ
الكافي، ج۲، ص۴۹۸
https://virasty.com/alisorosh1421/1718377614751219271
کانال محتوای تبلیغی نور الزهرا : https://eitaa.com/mohtavaetablighi
هدایت شده از معارف و مقاتل آلُ الله
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
🩸برسانید به مولایم حسین «صلواتاللهعلیه» تا که برگردد …
در نقلها آمده است:
🥀 حضرت مسلم عليهالسلام وصایایی را به عمر بن سعد ملعون، نمود و در آخر فرمود:
📋 و الثّالثة و هِیَ العُظمى و الحاجةُ الكُبرى أنْ تَكتُبَ إلى سيّدي الحُسين بن علي علیهماالسلام
▪️وصیت سوم که بزرگترین وصیت و مهمترین حاجت من بوَد، این است که نامهای به خدمت مولایم حسین «صلواتاللهعلیه» بفرستی!
📋 بأنْ لا يَصِلَ إلىٰ أرضِكم و لايَقرُبَ بِلادٕكم فَيُصبُهُ ما أصابَني، فَقَد صُنِعَ بي ما لَم يُصنَع بأحَدٍ قَطّ مِثلُه.
▪️تا که از راه کوفه بازگردد و به این شهر و دیار شما دیگر نیاید؛ تا این بلاهایی که بر سر من آوردید، دیگر بر سر او نیاید! چرا که در این شهر، با من کاری کردند که تا به حال با احدی چنین نکرده بودند!
🥀 زیرا که خبر رسیده که آن حضرت با مخدّرات و اولاد خود به سمت عراق حرکت فرموده است؛ اگر در این شهر آید، همانند من گرفتار خدعه و ستم اهل کوفه خواهد گردید.
📚المصرع الشین، سید ابن طاووس،ص۱۳۴
✍ همراه خود نیاور، ای شاه زیورآلات
اینها به خانواده، دادند قول سوغات
شب تا سحر نشستم زانو بغل گرفتم
اى واى از این خیالات، اى واى از این خیالات
...کوفه میا حسین جان... کوفه وفا ندارد
میسوخت نامهی من از سوز این عبارات
...هجده هزار نامه... هجده هزار نیزه
تفریط پشت تفریط، افراط پشت افراط
نامسلمین کوفه، با مُسلمت چه کردند
خوب است تازه اینجا... وای از بلاد شامات
ای وای از زنی که در ازدحام باشد
من رد شدم خلاصه از کوچه با مکافات
با عفت رباب و حجب و حیای زینب
دارند کوچهها و بازارها منافات
با دست بسته وقتی افتادم از بلندی
گفتم عزیز زهرا، قربان قد و بالات
برعکس از قناره...، عکس مرا کشیدند
طفلان شهر کوفه در دفتر مجازات
باشد قرار بعدی دروازهی همین شهر
آنجا که رأس ما با هم میکند ملاقات
@Maghaatel