eitaa logo
محتوای روضه و منبر
2.2هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
2.2هزار ویدیو
1.5هزار فایل
ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
مشاهده در ایتا
دانلود
#‍ نوحه شب هفت  امام حسین ع # امشب شب هفت حسین است برپاعزا در عالمین است در گوشه زندان کوفه زینب زغم درشور وشین است واحسیناه واحسین ۴ پیغمبر وزهراوحیدر گویند این جمله مکرر جرمت چه بود ای نوردیده ببریده اند از پیکرت سر واحسیناه واحسین ۴ پیغمبران زین غم عزا دار زهرا بُوَداز دیده خونبار ازسینهٔ اهل سماوات خیزد زغم آه شرربار واحسیناه واحسین ۴ ما زین مصیبت اشکباریم بی طاقت وصبر وقراریم همناله با دیگر محبان آه از نهاد خودبر آریم واحسیناه واحسین ۴ حق است اگر ماتم بگیریم هرلحظه لحظه دم بگیریم از غصهُ اولادزهرا ازشدّت غُصّه بمیریم واحسیناه واحسین ۴ ماپیروراه حسینیم یاران آن نوردوعینیم جان برکف وآماده هستیم مشهورِ خلقِ عالمینیم واحسیناه واحسین ۴ 🖤🖤🖤🖤🖤
#‍ نوحه شب هفت  امام حسین ع # به سبک امشب به صحرا بی کفن جسم شهیدان است شام غریبان است امشب شب هفت حسین سلطان دین است برپاعزا در عالمین است در گوشه زندان کوفه زینب زغم درشور وشین است واحسین ام نور عینم ۲ کمی تصرف
▪️ من آقای مداح نیستم! ولی اگر بودم، تمام این ده شب روضه‌ی عمه می‌خواندم! • اینطور رسم است که روضه‌خوان‌ها هر شبِ محرم، روضه‌ی یکی از شهدا را بخوانند. من هم می‌خواندم، اما به سَبکِ خودم! مثلا شبِ اول که روضه‌ی حضرت مسلم علیه السلام ، باب است، از آنجایی می‌خواندم که خبرِ حضرت مسلم علیه السلام را آوردند، خبر آنقدر وهم‌آور بود که همانجا یک عده از کاروان امام حسین علیه السلام جدا شدند،خانم حضرت زینب سلام الله علیها صورت برگرداند دید دارند می‌روند! هِی نگاهِ حسینش کرد، هِی نگاهِ این ترسیده‌ها که به همین راحتی امام حسین علیه السلام را رها می‌کنند... هر چه که باشد، خب خانم است دیگر! حتما تَهِ دلش خالی شد، اما دوید خودش را رساند به امام حسین علیه السلام : دورت بگردم عزیز خواهر، همه‌شان هم که بروند، خودم هستم... بعد هم دوید سمتِ خیامِ بی‌بی‌ها، آرامشان کرد، دل‌داریشان داد، نگذاشت یک وقت بترسند... باز دوید سمت امام حسین علیه السلام ، باز برگشت سمت زن‌ها و بچه‌ها... هی دوید این سمت باز برگشت آن سو، که نگذارد یک وقت دلهره به جان طفل یا زنی بیفتد ... • یا مثلا شبِ چهارم که روضه‌ی جناب حر را می‌خوانند، از آنجایی می‌خواندم که حر راه را بست، می‌گفتم خانم حضرت زینب سلام الله علیها پرده‌ی کجاوه‌ها را انداخت تا یک وقت این زن‌ها و بچه‌ها چشم‌شان به قد و قامت حر نیفتد و قالب تهی کنند! بچه‌ها را مشغول بازی کرد، زن‌ها را گرمِ تسبیح... همان روز، بینِ خیمه‌ها آنقدر دوید و آنقدر به دانه‌دانه‌شان سر زد و به تک‌تک‌شان رسید که تا شب خودش از پا افتاده بود اما نگذاشت یک وقت کسی از اهل حرم، آب توی دلش تکان بخورد... • یا مثلا وقتی قرار بود روضه‌ی هر کدام از شهدا را بخوانم، می‌گفتم هر کس از شهدا که به زمین افتاد خانم حضرت زینب سلام الله علیها تا وسط میدان هروله کرد، بالای سر هر شهیدی رفت خودش همانجا شهید شد، اما نگذاشت امام حسین علیه السلام کنار شهید، جان بدهد! برای همه شهدا دوید، به عدد تمام شهدا به دادِ حسینش رسید، از کنار تمام مقتل‌ها امام حسین علیه السلام را بلند کرد و به خیمه‌گاه رساند... • اما نوبت به دو آقازاد‌ی خودش که رسید، دوید توی پستوی خیمه‌گاه خودش را پنهان کرد، یک جایی که یک وقت با آقا امام حسین علیه السلام چشم به چشم نشود و خدای نکرده امام حسین علیه السلام یک لحظه از رویَش خجالت بکشد، حتی پیکرها را هم که آوردند از خیمه‌گاه بیرون نیامد، می‌خواست بگوید حسین جان اصلا حرفش را هم نزن، اصلا قابلت را نداشت، کاش جای دو پسر دوهزار پسر داشتم که فدایت شوند.... • در تمام روضه ها، محور را خانم حضرت زینب سلام الله علیها قرار می‌دادم و اول و آخرِ همه‌ی روضه‌ها را به زینب الکبری سلام الله علیها گره می‌زدم... • آنقدر از زینب الکبری سلام الله علیها می‌خواندم و از زینب الکبری سلام الله علیها میگفتم تا دلها را برای شام غریبان آماده کنم... بعد تازه آن وقت روضه‌ی اصلی را رو می‌کردم... • حالا این زینبی که از روز اول دویده، از روز اول به داد همه رسیده، از روز اول نگذاشته آب توی دلی کسی تکان بخورد... حالا تازه دویدن‌هایش شروع شده... اول باید یک دور همه‌ی بچه‌ها و زن‌ها را فرار بدهد... یک دور دنبال یک یکشان بدود، یک وقت آتش به دامنشان نگرفته باشد... یک دور تمامشان را بغل کند یک وقت از ترس قالب تهی نکرده باشند... در تمام این دویدن‌ها دنبال این هشتاد و چند زن و بچه، هِی تا یک مسیری بدود و باز برگردد یک وقت آتش به خیمه زین العابدین نیفتاده باشد... • بعدِ غارتِ خیمه‌گاه، باز دویدن‌های بعدش شروع شود، حالا بدود تا بچه‌ها را پیدا کند... • بچه‌ها را بشمارد و هی توی شماردن‌ها کم بیاورد و در هر بار کم آمدنِ عددِ بچه‌ها، خودش فروپاشد و قلبش از جا بیرون شود و باز با سرعت بیشتر بدود تا گم شده‌ها را پیدا کند... • بعد باز دور بعدیِ دویدن‌هایش شروع شود، هِی تا لب فرات بدود قدری آب بردارد، خودش لب به آب نزند، آب را به زن‌ها و بچه‌ها بنوشاند و دوباره بدود تا قدری دیگر آب بیاورد.... • تازه اینها هنوز حتی یک خرده از دویدنهای زینب الکبری سلام الله علیها نبود... از فردای عاشورا که کاروان را راه انداختند، تازه دویدن‌های زینب الکبری سلام الله علیها شروع شد! 😭 زینب سلام الله علیها هِی پِی این شترهای بی جحاز دوید تا یک وقت بچه‌ای از آن بالا پایین نیفتد... تا یک وقت، سری از بالای نیزه‌ها فرونیفتد... • من آقای مداح نیستم ولی اگر بودم تمام این ده شب، روضه‌ی دویدن‌های زینب کبری سلام الله علیها را می‌خواندم... • آن وقت شب یازدهم که مجلسم تمام می‌شد و بساط روضه‌ها از همه جا جمع می‌شد، دیگر خیالم راحت بود، اینها که روضه‌های زینب را شنیدند، تا خودِ اربعین خواهند سوخت، حتی اگر دیگر جایی خبر از روضه نباشد...
❣﷽❣ 🥀 3 ❤ س 3 🌿بر نور دل و دیده زهرا صلوات 🌿بر دخت گرانمایه مولی صلوات 🌿برمظهر صبروحلم وایمان وشرف 🌿بر یاورِ دین زینبِ کبری صلوات ❤️() 💥السلام علیک یا بنتَ امیرالمومنین، السلام علیک یا ام المصائب، السلام علیکِ يا عقیلة بنی هاشم، یا زینب س یا زینب س💥 🌾کسی که رنج فراوان کشید زینب بود 🌾کسی که شادیِ دوران ندید زینب بود 🌾به چهار سالگی یتیمی از غم مادر 🌾کسی‌که رنج‌چهل ساله‌کشیدزینب بود 🌾به راه کرببلا تا زِ راه شـــام خـــراب 🌾کسی که پای برهنه دوید زینــب بود 🌾بدید بر سر نی، رأس پُر زخون حسین 🌾کسی‌که‌سرش‌به‌محمل شکست‌زینب بود 🌾میان آن در و دیــوار و شعـلهٔ آتش 🌾کسی که نالهٔ مـــادر شنیــد زینب بود ⬅️امروز دلهارو ببریم حرم بی‌بی زینب.. ان شالله یه روزی کنار حرمش ناله بزنی.. امروز از چشات بخواه برا بی بی زینب گریه کنه، زینب ام المصائبه، پیغمبر بشارت داده برا کسی که برا خانم زینب گریه کنه.. 🌿فرمود: پاداش اون مثل کسیه که برا حسین ع گریه کنه، ⬅️یه روز آقا امیرالمومنین فرمود زینب جان ، پسر جعفر طیار عبدالله ازت خواستگاری کرده،، فرمود بابا هر چی شما بفرمایید،، فرمود واقعا دنبال رو باباش طیاره. گفت:بابا هر چی شما بگین من قبول میکنم،، فقط یه شرط دارم، اونم چون شرط مال مادرمه میگم، اگه قبول کرد منم برای ازدواج مانعی نمی بینم، بابا من از حسینم جدا نمیتونم باشم... اگه حسینم سفری داشته باشه، همراه حسین باید برم... از الان اجازه شرعیشو به من بده قبول میکنم.. به عبدالله گفتن، گفت: من غلام شما خاندانم، هر چی شما بگین همونه.. آقا امیرالمومنین اومدن پیش بی‌بی زینب،، فرمودند:زینب جان عبدالله قبول کرد. ⬅️سوز⬅️صدا زد بابا من نمیتونم بدون جسینم زندگی کنم، لذا از وقتی که تو مدینه بودند روزی یک بار باید حسینو میدید ⏪شاید شنیده باشید ام سلمه میگه،، اومدم خونه عروس دیدم داره گریه میکنه،، (خانم جان تازه عروسی چرا گریه میکنی..تازه عروس که گریه نمیکنه) یاد مادر افتادید.، (نه، بالاتر از مادرم) خانم جان یاد پدر افتادید،( نه بالاتر) (چه شده خانم جان) ⬅️سوز⬅️ فرمود سه روزه حسینمو ندیدم.. ام سلمه میگه الان میرم این خبرو به حسینت میدم، ⬆️اوج و سوز⬆️میگه اومدم دیدن امام حسین.. دیدم داره گریه میکنه، صدا ام سلمه سه روزه زینبم رو ندیدم.. هر دو عاشق هم بودن علاقهٔ شدیدی به هم داشتن، 🔅آخ میون همه دلها امون از دل زینب🔅 (زمزمه کن)➡️ 🔶آی دلای کربلایی، دل عالمی بسوزه برا دل زینب.. کدوم روضه رو بخونم نام بی‌بی زینب نباشه، هر روضه ای شما بخونی نام بی‌بی زینب میاد ♦️♦️((هر روضه رو میشه اینجا خوند )) 🔅مدینه زینبه...( روضه پیامبر، حضرت زهرا س، امام حسن ع) 🔅آخ کربلا زینبه(روضه کربلا حضرت عباس ..حضرت علی اکبر..حضرت علی اصغر...هر چی....) 🔅آخ قتلگاه زینبه(روضه قتلگاه) 🔅دم دروازه کوفه زینبه(روضه اسرا... وقایع شام...) 🔅خرابه شام زینبه(روضه حضرت رقیه س) 🔅آخ اربعین کربلا زینبه(روضه اربعین) 🔅برگشت کاروان به مدینه زینبه آخ .. یه لحظه رو یاد کنم و التماس دعا... ⬅️لحظه ای کاروان برگشت مدینه، عبدالله ابن جعفر همسر بی‌بی زینبه، دوید جلوی کاروان ، آی کاروانیا بگید ببینم همسرم زینب کجاست.. یه کَجاوِه ای رو نشونش دادن گفتن خانمت زینب تو این کجاوه نشسته.. رفت جلو پردهٔ کجاوه رو زد بالا یه خانمی رو دید.. صدا زد خانم بگو ببینم همسرم زینب کجاست.. آی جوون دارا...آی حاجت مندا...آی گرفتارا...آی مریض دارا... بگم و التماس دعا ⬅️ سوز و اوج⬅️ یه وقت عبدالله نگاه کرد دید صدای ناله ای بلند شد.. عبدالله.. عبدالله.. من زینبم عبدالله، چرا نمیشناسی؟؟ صدا زد: (دشتی) 🌾آخ اگر تو زینبی کو پس حسینت ( مگه نمیگفتی بی حسین نمیتونم باشم ) 🌾آخ اگر تو زینبی کو پس حسینت 🌾اگر تو زینبی کو نور عینت 🌾اگر تو زینبی چرا رنگت پریده 🌾اگه تو زینبی چرا موهات سپیده ✨ حسینت کو✨ الهی خواهری که داغ برادر دیده بینمون نباشه.. خواهر برادر و خیلی دوست داره.. الهی نبینی اونچه که زینب دید.. صدا زد عبدالله داغ برادر دیدم عبدالله.. تن بی سر حسینم رو دیدم عبدالله... رأس حسین به نیزها دیدم عبدالله... 🍂آخ میون همه دلها امون از دل زینب🍂 🌾تمام ذکر زینب یا حسیــــن است 🌾وجودش لحظه لحظه با حسین است 🌾قنــــوت نیــــمه شبهای خواهــــر 🌾زیارتنامـــهٔ مولا حسیـــــن است 🍁هر چقدر ارادت داری به ابی عبدالله به ناله های دل بی‌بی زینب به اشک و آه و گریه های خانم زینب کبری سه مرتبه ناله بزن بگو🍁 ✨ یا حسیـــــــن✨ 👇 لطفا صلوات حذف نشه👇 💥هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)💥 ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی 👇👇👇 @mohtavayerozeh ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه خوانی مرحوم سیبویه برای اسارت زینب کبری (سلام الله علیها) ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
enc_16899570043239664273532.mp3
5.08M
فیض ببرن علمای زینبی از مرحوم سیبویه شنیدم یه مطلبی میرزای شیرازی رو منبر حوزه عمامه به زمین زد پای همین روضه میمونه همیشه این روضه به یاد واویلا دخلت زینب علی ابن زیاد واویلا خدایا برس به داد کعبة الردایا شکسته شد دندان ثنایا خدایاااا مصیبة ما اعظمها کرببلا کرببلا فیض ببره مرحوم حق شناس می دونم که شب جمعه ها کرببلاس تو اخر چله وقتی تو بستر بود تو عالم رویا اقا بهش فرمود توی تختی یا توسل به علی اصغر کن معجزه می کنه شیرخواره من باور کن بمیرم از زندگی هنوز نبرده هستی وای من از تشنگی و تلظی مصیبة ما اعظمها کرببلا کرببلا فیض ببره سید بحرالعلوم وقتی کربلا می رفت می شکنه بغض گلو دسته که راه افتاد شد وقت دیدار و توی طویرج دید مهدی زهرا رو هروله کنان می گه ابالغریب یا جدا صلی علیک یا شیب الخضیب یا جداه بمیرم همه به سوی قتلگاه دویدند امام و زنده زنده سر بریدند بمیرم 🎤 ╭┈────𖦹 🌱بروز مداحی ╰─┈➤↯ ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
4_5897864346591039521.mp3
20.5M
. علیه السلام کربلایی [بند اول] من حالم خرابه، خراب بشه خرابه روزاش ام شبیه، شباش پر از عذابه دختر غیر باباش، رو پای کی بخوابه غلاف نخوره بازوش، این اثر طنابه تار چشام، زخم پاهام حرفی بزن، قهری باهام دیدی عمه، اومد بابام صدام گرفته، پدرم برگشته دعام گرفته، دل عمه خیلی برام گرقته نفسم بین ناله هام،... پرت شکسته، پهلوت هم مثل مادرت شکسته زدنت معلومه سرت شکسته، دندونات مثل دخترت شکسته بابام حسین 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 [بند دوم] بابا غرق دردم، دور سرت بگردم واسم آب آوردم، خوردم گریه کردم حق دارم عزیزم، ابری بشم ببارم خاکی موت بمیرم، من که گلاب ندارم با من تنها، تو هم دردی عاشقی و، ثابت کردی میدونستم بر میگردی خدا گواهه، وقتی فهمیدم خیمه بی پناهه زدنم اونقدر که چشام سیاهه عمه هی میگفت بچه بی گناهه کیا آوردن، سرت و از تشت طلا آوردن اولش فکر کردم غذا آوردم چه بلایی به روز ما آوردن .👇 ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
🌎طی الارض ایت الله بهجت(ره) 🕌در زمانی که در نجف، مشغول تحصیل بودم، پدرم، آخوند ملّا ابراهیم، برای زیارت، به نجف آمد. چند روزی در نجف بود و پس از آن، با هم به کربلا رفتیم. یک شب در حرم امام حسین (ع) مشغول زیارت بودم که ناگهان یادم افتاد که عهد کرده‌ام چهل شبِ چهارشنبه، به مسجد سهله بروم و تا آن وقت، سی و دوشب رفته بودم. متأثر شدم که چرا صبح، متوجّه این مطلب نشده‌ام تا بتوانم به عهد خود، عمل کنم و اکنون باید مجدداً این برنامه را از ابتدا آغاز نمایم. در این فکر بودم که دیدم آیت الله بهجت در قسمت بالاسرِ ضریح امام حسین (ع) نشسته و مشغول زیارت و عبادت است. خدمت ایشان رفتم و سلام کردم. فرمود: آقای قرنی! چیه؟ تو فکری؟ می‌خواهی به مسجد سهله بروی؟ توجّه نکردم که ایشان از کجا فهمید که من در فکر مسجد سهله‌ام. عرض کردم: بله! و موضوع عهد خود را توضیح دادم. فرمود: برو، پدرت را بگذار در مدرسه و بیا! من اینجا منتظر شما هستم. پدرم در حرم بود. ایشان را به مدرسه بردم. شام را تدارک دیدم و به پدرم گفتم: شما شام را میل کنید و استراحت نمایید. گویا استادم با من کاری دارد، من مجدّداً به حرم امام حسین (ع) باز می‌گردم. سپس به حرم بازگشتم و خدمت آیت الله بهجت رسیدم. ایشان فرمود: می‌خواهی به مسجد سهله بروی؟ گفتم: آری، خیلی مایلم. فرمود: بلند شو همراه من بیا. و دست مرا در دست خود گرفت. همراه ایشان از حرم امام حسین (ع) بیرون آمدیم و از شهر، خارج شدیم. ناگاه، به صورت معجزه آسا خود را پشت دیوارهای شهر نجف دیدیم. فرمود: از پشت شهر، وارد آن می‌شویم. شهر نجف را دور زدیم و وارد مسجد سهله شدیم و نماز تحیّت و نماز امام زمان (ع) را در معیّت آن بزرگوار خواندم. پس از آن، آیت الله بهجت فرمود: می‌خواهی نجف بمانی یا به کربلا برگردی؟ عرض کردم: پدرم کربلاست و او را در مدرسه گذاشته‌ام، باید به کربلا برگردم. فرمود: مانعی ندارد. و مجدداً دست مرا گرفت. دستم در دست آن بزرگوار بود که خود را در بالاسرِ امام حسین (ع) دیدم. در پایان این ماجرا، آیت الله بهجت فرمود: راضی نیستم که تا زنده‌ام، این جریان را برای کسی بازگو نمایی.منابع: 1ـ ادهم‌نژاد، محمدتقی. گلشن ابرار، قم: نورالسجاد، 1386، جلد 6. ╔✯══๑ღ🌺ღ๑══✭╗   ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd ╚✮══๑ღ🌺ღ๑══✬╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ زوم بی‌نهایت (از غدیر تا عاشورا) فرارسیدن ایام اسارت آل الله بر همگان تسلیت باد💔🖤 ارسال تصاویر، عکس، متحرک وسفارش رایگان بنر اموات https://eitaa.com/joinchat/3485729024C039d6415c6
49.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎵🎥 ماهِ بلندِ من...🌕✨ نیفتی‌ای‌سرِنیزه پسندِ من... 📌استفاده شخصی این کار بلامانع است... (؏) __________________ 🌱ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
4_5877400249059772257.mp3
1.98M
شبهای جمعه فاطمه مناجات وروضه شب جمعه حجت‌الاسلام والمسلمین میرزامحمدی ‍ مناجات و روضه جانسوز_حضرت اباعبدالله علیه السلام _ ویژه شب جمعه🎤 _استاد حجت الاسلام میرزامحمدی شب های جمعه فاطمه،با سوز و آه و واهمه آید به دشت کربلا گردد به دور قتلگاه گویید حسین من چه شد،نور دوعین من چه شد *شب زیارتی ابی عبدالله ست،آسمان هم با ما در این ساعت بر ابی عبدالله گریه کنه . فرمود فاطمه جان ، همه چشم ها قیامت گریانه غیر ازاون چشمی که بر حسین تو گریه کنه وقتی جبریل خبر شهادت ابی عبدالله رو به پیغمبر داد، همون لحظه ی ولادت، پیغمبر گریه کرد دستور امد این خبر و باید به مادرش فاطمه هم بدی،کدوم فاطمه؟همون فاطمه ای که "وَوَضَعَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا" حسین و به سختی به دنیا آورده، تا پیغمبر به فاطمه خبر داد دخترم این بچه ای که تازه از تو به دنیا اومده این فرزندت و کربلا غریبانه میکشند "بَکَتْ فَاطِمَةُ بُکَاءً شَدِیداً" ان شالله بی بی دوعالم شفاعت همتون رو کنه میگه اینا مجلس روضه حسینمو ترک نکردند نذاشتند جلسه روضه حسینم بی رونق باشه بگو فاطمه جان شاهد باش . 💫💫💫
تا زهرا گریه کرد همون جا پرسید: بابا روزی که حسینمو میکشن شما زنده ای یا نه فرمود: نه دخترم، من مادرش هستم یا نه؟ نه دخترم، باباش علی هست یا نه؟ نه دخترم، گریه زهرا بیشتر شد عرضه داشت "یَا أَبَهْ فَمَاْ یَبْکِی عَلَیْهِ؟"اگه ما نیستیم پس کی بر حسین من گریه میکنه؟فرمود: دخترم غصه نخور امتی میان نسلی بعد نسلی بر حسین تو زار میزنند گریه میکنند، تا این بشارت و داد گل لبخند بر چهره فاطمه نقش بست، پیغمبر فرمود:زهرا جان باید یه قولی به من بدی بابا، چیه بابا؟ دخترم تو باید از زنهای گریه کنشون شفاعت کنی .... منم قیامت از مرد هاشون شفاعت کنم ...." یعنی با این گریه تو مشمول شفاعت پیغمبر و فاطمه ای" آماده ای یا نه؟بریم کنار گودال.... "فَوَقَفَ یَسْتَرِیحُ سَاعَةً وَضَعُفَ عَنِ الْقِتَالِ" یه نگاه کرد دید همه یاراش رو زمین افتادن خسته شد،تکیه به نیزه داد بلکه لحظه ای استراحت کنه،نانجیبی چنان با سنگ به پیشانی حضرت زد.... خون تمام پیشانی رو فرا گرفت ... شهدا هم با ما گریه کنند .... ابی عبدالله هرچه کرد نتونست خون پیشانی رو بند بیاره،یا اللعجب این لباس عربی رو بالا زد .... بلکه بتونه خون پیشانی رو بند بیاره،اینجا بود سپیدی سینه حسین نمایان شد .... یه ظالمی با تیر سه شعبه چنان به قلب حسین..... دیگه نتونست تیر و از مقابل در بیاره خون مثل ناودان داره فواره میزنه ... دیدن ابی عبدالله میگه بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله دیگه نتونست دوام بیاره چنان با صورت به زمین افتاد همه بگیم یا حسین ...... *صل الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله* با همین حال خوشت شب زیارتی ابی عبدالله است حالا که چشمت گریان شده امام صادق علیه السلام فرمود:ابی عبدالله به گریه کن هاش نظر میکنه الان ابی عبدالله داره به تک تکمون نظر میکنه فرمود اثر این نظر حسینم اینه برا گریه کن هاش خود حسین استغفار میکنه حالا میخوای نامتو جزو زایرینش هم بنویسن یا نه ؟؟ به نیابت هم همه شهدامون شهدای این مکان مقدس شهدایی که خانواده هاشون شرف حضور دارند بالاخص شهدای گمنام عرض سلام کن از همه التماس دعا : اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعر اگر امام حسین را داشتیم از شاعر مشهور مسیحی لبنانی نزار فرانسیس ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
. سخنان حضرت آیت الله سید محمد ضیاءآبادی: در روایت داریم که گریه‌ی بر امام حسین (علیه‌السلام) در صفا بخشیدن به دل تاثیر عجیب دارد و این نعمت بزرگی است که خدا به ما عنایت فرموده است و مجالس ما با نام مقدس امام حسین (علیه‌السلام) منور و معطر می گردد و دل ها روشنی خاصی پیدا میکند. . از بعضی بزرگان علما نقل شده که وقتی می‌خواستند در حوزه ی درس‌شان شروع به تدریس کنند، اول دستور می‌دادند کسی چند جمله مرثیه بر امام حسین (علیه‌السلام) می‌خواند و بعد درس را شروع می‌کردند. . این کار را میکردند که قبلا صفا و لطافتی در دل‌ها پیدا شود و با قلب روشن ، به مطالب علمی وارد شوند. . صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین (علیه‌السلام) . ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
آیا امام حسین- علیه السلام- را در کربلا «عریان» کردند؟! (۱) به باور نگارنده یکی از تحریف های عاشورا، عریان کردن کامل سید الشهداء است. پیش از بررسی مطلب، به طور کلی عرض می کنم که ذاکران اهل بیت- علیهم السلام- باید نسبت به مصیبت هایی که نوعی خواری را گزارش می کنند، با دقت و احتیاط عمل کنند. در خصوص مطلب مورد بحث، مجموع قرائن نشان می دهد که مسئله به گونه دیگری بوده و حضرت به طور کامل عریان نشده است. نگارنده برای روشن شدن مطلب چند نص را مهم مورد توجه قرار می دهد: نص اول: المناقب لابن شهر آشوب : ثُمَّ قالَ [الإِمامُ الحُسَينُ عليه السلام ] : اِيتونى بِثَوبٍ لا يُرغَبُ فيهِ ، ألبَسهُ غَيرَ ثِيابى ؛ لا اُجَرَّدُ ، فَإِنّى مَقتولٌ مَسلوبٌ . فَأَتَوهُ بِتُبّانٍ فَأَبي أن يَلبَسَهُ وقالَ : هذا لِباسُ أهلِ الذِّمَّةِ ، ثُمَّ أتَوهُ بِشَيءٍ أوسَعَ مِنهُ ـ دونَ السَّراويلِ وفَوقَ التُّبّانِ ـ فَلَبِسَهُ) المناقب لابن شهرآشوب : ج ٤ ص ١٠٩ )اهل الذمّة : هم الكفار الذي يعيشون في ظل الدولة الاسلامية و في كنفها و حمايتها و لكن الظاهر أنّ الصواب في هذه الكلمة ـ مع أخذ المصادر الاُخرى بنظر الاعتبار ـ هو «الذلّة» لا «الذمّة» . ترجمه: المناقب ، ابن شهرآشوب : آن گاه امام حسين عليه السلام فرمود : «لباسى برايم بياوريد كه كسى به آن رغبت نكند و زيرِ لباس هايم بپوشم تا برهنه ام نكنند ؛ چرا كه من كشته مى شوم و لباس و سلاحم را مى بَرند» . براى امام عليه السلام ، شلواركى آوردند ؛ امّا نپذيرفت و فرمود : «اين، لباس اهل ذِمّه (١) است». سپس ، لباسى بلندتر را كه از شلوار ، كوتاه تر و از شلوارك ، بلندتر بود ، آوردند و امام عليه السلام ، آن را پوشيد .. نقد و بررسی با توجه به این که امام خود  بر اساس عادت عرب- که زره و لباس مقتول را برای خود بر می داشتند- خبر می دهد که مسلوب خواهد بود، اگر مراد از مسلوب، مسلوب کامل است، چه فایده ای در طلب پیراهن کهنه که در آن طمع نکنند، وجود داشت؟ ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
نص دوم: مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمى : ثُمَّ تَقَدَّمَ الأَسوَدُ بنُ حَنظَلَةَ ، فَأَخَذَ سَيفَهُ ، وأخَذَ جَعوَنَةُ الحَضرَمِىُّ قَميصَهُ ، فَلَبِسَهُ فَصارَ أبرَصَ ، وسَقَطَ شَعرُهُ ... وأخَذَ سَراويلَهُ بَحيرُ بنُ عَمرٍو الجَرمِىُّ ، فَصارَ زَمِنا مُقعَدا مِن رِجلَيهِ ، وأخَذَ عِمامَتَهُ جابِرُ بنُ يَزيدَ الأَزدِىُّ ، فَاعتَمَّ بِها ، فَصارَ مَجذوما ، وأخَذَ مالِكُ بنُ نَسرٍ الكِندِىُّ دِرعَهُ ، فَصار مَعتوها ... وأخَذَ قَيسُ بنُ الأَشعَثِ قَطيفَةً لِلحُسَينِ عليه السلام كانَ يَجلِسُ عَلَيها ، فَسُمِّىَ لِذلِكَ قَيسَ قَطيفَةٍ ، وأخَذَ نَعلَيهِ رَجُلٌ مِنَ الأَزدِ ، يُقالُ لَهُ : الأَسوَدُ ... .  وقالَ عُبَيدُ اللّه ِ بنُ عَمّارٍ : رَأَيتُ عَلَي الحُسَينِ عليه السلام سَراويلَ تَلمَعُ ساعَةَ قُتِلَ ، فَجاءَ أبجَرُ بنُ كَعبٍ ، فَسَلَبَهُ وتَرَكَهُ مُجَرَّدا ، وذَكَرَ مُحَمَّدُ بنُ عَبدِ الرَّحمنِ : أنَّ يَدَى أبجَرَ بنِ كَعبٍ كانَتا يَنضَحانِ الدَّمَ فِى الشِّتاءِ ، ويَيبَسانِ فِى الصَّيفِ كَأَنَّهُما عودٌ . مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي : ج ٢ ص ٣٧ و٣٨ ، الفتوح : ج ٥ ص ١١٩ وفيه «جعفر بن الوبر الحضرمي» و «يحيى بن عمرو الحرمي» و «مالك بن بشر الكندي» ، وليس فيه ذيله من «وقال عبيد اللّه » ؛ المناقب لابن شهرآشوب : ج ٤ ص ٥٧ وفيه بزيادة : «وأخذ ثوبه جعوبة بن حوية الحضرمي ولبسه ، فتغيّر وجهه وحصّ شعره ، وبرص بدنه» بعد «مجذوما» وفيهما «جابر بن زيد الأزدي» وكلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج ٤٥ ص ٣٠١ . ترجمه: مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمى : آن گاه ، اَسوَد بن حَنظله پيش آمد و شمشير حسين عليه السلام را برداشت . جَعوَنه حَضرَمى ، پيراهن ايشان را برداشت و آن را پوشيد و پيسى گرفت و مويش ريخت . . . . بَحير بن عمرو جَرمى ، شلوار ايشان را برداشت و از دو پا فلج و زمينگير شد . جابر بن يزيد اَزْدى ، عمامه ايشان را برداشت و آن را به سر خود پيچيد و خوره گرفت . (١) مالك بن نَسر كِندى ، زره ايشان را برداشت و كم عقل گرديد ... . قيس بن اشعث ، قطيفه حسين عليه السلام را كه بر آن مى نشست ، برداشت و از اين رو ، قيسِ قطيفه ناميده شد و مردى از اَزْد به نام اسود نيز كفش هاى ايشان را برداشت ... .  عبيد اللّه بن عمّار مى گويد : ديدم شلوار حسين ، به هنگام شهادتش مى درخشد و اَبجَر بن كعب آمد و آن را برداشت و ايشان را برهنه رها كرد .  محمّد بن عبد الرحمان نيز گفته است كه از دستان ابجر بن كعب ، در زمستان ، خون مى آمد و در تابستان نيز دستانش مانند چوب ، خشك مى شد . نقد و بررسی سؤال من این است که : «تلمع= می درخشید» در هنگام شهادت یعنی چه؟ مگر طبق نص قبلی حضرت شلوار کهنه نپوشیده بود؟ مگر شلوار ایشان آغشته به خون و پر از تیر نبود؟ پس درخشیدن و تر و تمیز بودن شلوار هنگام شهادت به چه معناست؟ آیا اصلا می توان تصور کرد که شلواری در چنین شرایطی که سراسر بدن حضرت آغشته به خون بدن مبارک ایشان است، بدرخشد؟ مشکل دیگر این است که در روایت تاریخی دیگری به نقل طبقات کبری، برداشتن شلوار به شخص دیگری به نام بَحير بن عمرو جَرمى (مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي : ج ٢ ص ٣٧ و٣٨ ) و نیز فرد ثالثی به نام بَحرُ ابنُ كَعبٍ التَّميمِيُّ نسبت داده شده است. اگر کسی بگوید این ها یک نفرند و اشتباه در اسم است (که البته چنین توجیهی از نظر علمی به هیچ وجه پذیرفتنی نیست ) می گوییم: آیا اشتباه در اسم ، اشتباه در دیگر بندها را به ذهن نمی رساند، آن هم با قرائنی که در ادامه می آید؟ آیا این احتمال قوت نمی گیرد که این افراد ملعون به خیمه حضرت حمله کرده و اثاث شخصی حضرت را غارت کرده باشند؟ روایت زیر این احتمال را قوت می بخشد:  ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
نص سوم: الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) : لَمّا قُتِلَ الحُسَينُ عليه السلام انتُهِبَ ثَقَلُهُ ، فَأَخَذَ سَيفَهُ القَلانِسُ النَهشَلِيُّ ، وأخَذَ سَيفا آخَرَ جُمَيعُ بنُ الخلقِ الأَودِيُّ ، وأخَذَ سَراويلَهُ بَحرُ ـ المَلعونُ ـ ابنُ كَعبٍ التَّميمِيُّ ، فَتَرَكَهُ مُجَرَّدا ، وأخَذَ قَطيفَتَهُ قَيسُ بنُ الأَشعَثِ بنِ قَيسٍ الكِندِيُّ ، فَكانَ يُقالُ لَهُ : قَيسُ قَطيفَةٍ ، وأخَذَ نَعلَيهِ الأَسوَدُ بنُ خالِدٍ الأَودِيُّ ، وأخَذَ عِمامَتَهُ جابِرُ بنُ يَزيدَ ، وأخَذَ بُرنُسَهُ ـ وكانَ مِن خَزٍّ ـ مالِكُ بنُ بَشيرٍ الكِندِيُّ .(الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) : ج ١ ص ٤٧٩ ، الردّ على المتعصّب العنيد : ص ٤٠ نحوه وفيه «الفلافس النهشلي» و «جابر بن زيد» .) ترجمه: هنگامى كه حسين عليه السلام كشته شد ، وسايلش را به تاراج بردند . قَلانِس نَهْشَلى و جُمَيع بن خلق اَوْدى ، هر كدام ، يكى از شمشيرهاى ايشان را به تاراج بردند و بحر بن كعب تميمى ملعون ، شلوار ايشان را برداشت و ايشان را برهنه نهاد . قيس بن اشعث بن قيس كِندى نيز قطيفه ايشان را برد و از اين رو ، به او قيسِ قطيفه مى گفتند . اَسوَد بن خالد اَوْدى ، كفش هاى ايشان را برد و جابر بن يزيد ، عمامه ايشان و مالك بن بشير كِندى نيز كلاه خز ايشان را به غارت برد . نقد و بررسی مگر حضرت با دو شمشیر می جنگیده که «هر كدام ، يكى از شمشيرهاى ايشان را به تاراج بردند»؟ مگر عادت عرب این نبود که هر کس طرف مقابل را می کشت، لباس های او را برای خود بر می داشت؟ پس چطور لباس ها و غنائم سید الشهداء این گونه تقسیم شد؟ آیا از این مطلب نمی توان احتمالی را که دادیم (که دزدیدن شلوار از مثلا صندوق وسائل شخصی امام در خیمه آن حضرت بوده و نه میدان جنگ) و قرائنی بر آن دلالت دارد، درست تلقی کنیم؟   --------------------------------------------------------- ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
نص چهارم: الإرشاد : ثُمَّ أقبَلوا عَلى سَلبِ الحُسَينِ عليه السلام ، فَأَخَذَ قَميصَهُ إسحاقُ بنُ حَيوَةَ الحَضرَمِيُّ ، وأخَذَ سَراويلَهُ أبجَرُ بنُ كَعبٍ ، وأخَذَ عِمامَتَهُ أخنَسُ بنُ مَرثَدٍ ، وأخَذَ سَيفَهُ رَجُلٌ مِن بَني دارِمٍ ، وَانتَهَبوا رَحلَهُ وإبِلَهُ وأثقالَهُ ، وسَلَبوا نِساءَهُ . (الإرشاد : ج ٢ ص ١١٢ ؛ إعلام الورى : ج ١ ص ٤٦٩...)ترجمه: سپس به تاراج كردن وسايل امام حسين عليه السلام روى آوردند . اسحاق بن حَيوه حَضْرَمى ، پيراهن امام عليه السلام و اَبجَر بن كعب ، شلوار ايشان و اَخنَس بن مَرثَد ، عمامه ايشان و مردى از بنى دارِم ، شمشير ايشان را به تارج برد . اثاث و شتران و وسايل سفر امام عليه السلام و حتّى زيورآلات زنان ايشان را نيز غارت كردند . نقد و بررسی در این روایت نیز همان اشکال روایت پیشین مشاهده می شود. البته اگر این اشکال را نپذیریم که سراویل (چند شلوار) جمع سروال است و بگوییم از سراویل (جمع) مفرد اراده شده است، ولی اگر بپذیریم آن گاه خود  این قرینه ای می باشد که آن ها موارد یاد شده را از خیمه حضرت به غارت برده اند!  ------------------------------------- مؤید سخن ما این است که حضرت زینب کبرا- سلام الله علیها- در سخنان مشهور خود و نیز ام کلثوم - دختر امام حسین (ع) [یا خواهر امام، با تفصیلی که در ادامه آمده ]- از عباراتی مانند «مسلوب العمامة و الرداء» و «قَد سُلِبَ العِمامَةَ وَالرِّداءَ» استفاده کرده اند.  نگاه عرف به واقعه: چه بسا بتوان برخی نصوص (و نه همه آن‌ها را) را این گونه رمزگشایی کرد که سرقت لباس های مهم یک شخص به منزله عریان کردن او است؛ مثلا گفته می شود: در مسیر گیر دزدها افتادم و لختم کردند؛ یعنی هرچه داشتم را دزدیدند و آس و پاس رهایم کردند. نکته مهم این که: اگر بر فرض حضرت را عریان کرده باشند، وقتی  زینب کبرا  و ام کلثوم - سلام الله علهیما- از یادکرد آن خود داری می کنند و به مسلوب العمامة و الرداء بسنده می کنند، ما چرا جلو بیفتیم و حرمت شکنی کنیم؟ و اگر این خبر صحیح نباشد- که به باور نگارنده حق این است و قرائن بر آن دلالت دارد- حال کسانی که حرف باطل و توهین آمیزی را بدون تأمل و دقت در خور جار می زنند، چگونه است؟! خطبه حضرت زینب کبرا (س) مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي : أقبَلَ فَرَسُ الحُسَينِ عليه السلام ، وقَد عَدا مِن بَينِ أيديهِم أن لا يُؤخَذَ ، فَوَضَعَ ناصِيَتَهُ في دَمِ الحُسَينِ عليه السلام ، وذَهَبَ يَركُضُ إلى خَيمَةِ النِّساءِ ، وهُوَ يَصهَلُ ويَضرِبُ بِرَأسِهِ الأَرضَ عِندَ الخَيمَةِ .  فَلَمّا نَظَرَت أخَواتُ الحُسَينِ عليه السلام وبَناتُهُ وأهلُهُ إلَى الفَرَسِ لَيسَ عَلَيهِ أحَدٌ ، رَفَعنَ أصواتَهُنَّ بِالصُّراخِ وَالعَويلِ ، ووَضَعَت اُمُّ كُلثومٍ يَدَها عَلى اُمِّ رَأسِها ونادَت : وا مُحَمَّداه ! وا جَدّاه ! وا نَبِيّاه ! وا أبَا القاسِماه ! وا عَلِيّاه ! وا جَعفَراه ! وا حَمزَتاه ! وا حَسَناه ! هذا حُسَينٌ بِالعَرا ، صَريعٌ بِكَربَلا ، مَحزوزُ الرَّأسِ مِنَ القَفا ، مَسلوبُ العِمامَةِ وَالرِّداءِ ! ثُمَّ غُشِيَ عَلَيها.  (مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي : ج ٢ ص ٣٧ ، الفتوح : ج ٥ ص ١١٩ نحوه وليس فيه ذيله من «ووضعت» ؛ بحار الأنوار : ج ٤٥ ص ٦٠) ترجمه: مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمى : اسب حسين عليه السلام ، از دست دشمنان گريخت . پيش آمد و پيشانى اش را بر خون حسين عليه السلام نهاد و به تاختْ رفت تا به خيمه زنان رسيد . شيهه مى كشيد و سرش را به زمينِ جلوى خيمه مى كوفت .  هنگامى كه خواهران حسين عليه السلام و دختران و خانواده اش ، كسى را روى اسب نديدند ، صدا به ناله و ضجّه ، بلند كردند و اُمّ كلثوم ، دست بر فرق سرش نهاد و فرياد بر آورد : وا محمّدا ! وا جدّا ! وا نبيّا ! وا ابا قاسما ! وا عليّا ! وا جعفرا ! وا حمزتا ! وا حَسَنا ! اين ، حسين است كه در صحراى كربلا ، بر خاكْ افتاده است ، سر از پُشتْ بريده و عمامه و رَدا ، رُبوده ! سپس ، از حال رفت .  سخنان ام کلثوم (س) [احتمال می رود مراد از ام کلثوم خود حضرت زینب کبری یا ام کلثوم خواهر ناتنی حضرت زینب کبری باشد؛ زیرا حضرت زینب کبرا دختری به نام کلثوم داشته است؛ همچنین باید توجه داشت که خواهر تنی حضرت زینب کبرا (س) در دوران امامت امام حسن مجتبی (ع) رحلت کرد و امیر المؤمنین دختر دیگر به نام کلثوم از خانم دیگری داشته است]: الأمالى للصدوق عن عبد اللّه بن منصور عن جعفر بن محمَّد بن علىّ بن الحسين عن أبيه عن جدّه [زين العابدين] عليهم السلام : أقبَلَ فَرَسُ الحُسَينِ عليه السلام حَتّي لَطَّخَ عُرفَهُ وناصِيَتَهُ بِدَمِ الحُسَينِ عليه السلام ، وجَعَلَ يَركُضُ ويَصهِلُ ، فَسَمِعَت بَناتُ النَّبِىِّ صلي الله عليه وآله صَهيلَهُ ، فَخَرَجنَ فَإِذَا الفَرَسُ بِلا راكِبٍ ، فَعَرَفنَ أنَّ حُسَينا قَد قُتِلَ ، وخَرَجَت اُمُّ