eitaa logo
محتوای روضه و منبر
2.2هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
2.3هزار ویدیو
1.6هزار فایل
ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
مشاهده در ایتا
دانلود
48.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 چرا باید به آینده نظام امیدوار بود؟! ⁉️ پر تکرارترین آیه از لسان مقام معظم رهبری از ابتدا تا به الان؟! ‼️ در کدام زمان انقلابیون به بالاترین حد ناامیدی رسیدن؟ ⁉️ ماجرای دستور ۳۰۰۰ نفر! ‼️ عادی سازی افول اسرائیل در پر خرج ترین فیلم تاریخ جهاد تبیین وظیفه ما جهاد تبیین وروشنگری انگیزه وعشق به وطن نیاز به جهاد تبیین است در هر زمانی جبهه حق وباطل وجود دارد ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
ظهور بسیار نزدیک است حیدر بادنور: بسم الله الرحمن الرحیم الهی که خدای عزیز یک روحیه ای بهمون بده که با تمـــــــــــام وجــــــــودمون بفهمیم هر سر سوزن ظلم و اذیت چقققققققدر بده و چه آسیب هایی به روحمون می زنه. مراقب باشیم به کسی ظلم نکنیم ، کسی رو اذیت نکنیم مخصوصا به اهل خانه مون ، به شوهر و فرزندانمون ، به پدر و مادرمون .... تمرین کنیم این تیکه رو. حاج آقاجان می فرمایند: محاسبه و مراقبه از لوازم سیر الی الله است. پس بیایم تو این جهت (اذیت و ظلم نکردن)محاسبه و مراقبه ی جــــــــدددددی داشته باشیم. مداااااام مراقبت و محاسبه داشته باشیم که کسی رو اذیت نکنیم ، لااقل شب وقتی که می خوایم بخوابیم یک حساب کتاب بکنیم. این محاسبه کردن خییییییلی موثره در رفع هر صفت رذیله ای و تقویت هر صفت حمیده ای جــــــــــــددددی بـــــااااااشیم. بهترین فائده‌ی تشرّف به محضر حضرت بقیةاللّٰه ارواحنافداه این است که انسان معارف و حقایق و معنویت را از سرچشمه‌ی زلال حقیقت می‌تواند استفاده کند. بنابراین دوستان امام زمان علیه‌السّلام باید بکوشند که اگر توفیق ملاقات با آن حضرت را پیدا کردند، از آن سرچشمه‌ی معنویت، کمال استفاده را بکنند و بکوشند که خود را از جمیع آلودگیها پاک نمایند، زیرا با یک اشاره‌ی آن حضرت در آن وقت ممکن است انسان به کمالات معنوی و معارف حقّه برسد و سپس خطاب به آن حضرت کند و بگوید: عارفان وصف تو از دفتر و اسناد شنیدند ما زیاقوت گهربار لبان تو شنیدیم... ✨حضرت زهرا سلام اللّه عليها آن ريسمان محكم خداست. يك روايت دارد كه روز قيامت كه مي‌شود شيعيان دست به ريشه‌هاي چادر حضرت زهرا مي‌زنند و وارد بهشت مي‌شوند. امام اين را معنا مي‌كند كه اين ريشه‌‌هاي چادر، چادر يعني عفت، بزرگواري، پاكي، علم و دانش مطلق و ريشه‌هايش آن رشته‌هاي محبتي است كه بين شيعيان و آن بزرگوار هست. شما دلهايتان مملو از محبت فاطمه زهراست خداي تعالي در دل زن، در دل مرد، يك محبّتي ايجاد كرده كه وقتي در یک خانه وارد مي‌شوند از هم بدشان نياد. از هم خوششان بياد، نه به خاطر جنبه‌هاي شهواني و جنسي. گاهي مي‌شود اصلاً اين مسئله مطرح نيست ولي واقعاً همديگر را دوست دارند. اين هر چه او مي‌گويد اطاعت مي‌كند، او هر چه اين مي‌گويد اطاعت مي‌كند، يك صفايي، يك صميميتي، او غذا براي مردش تهيّه مي‌كند، اين بازار مي‌رود براي او همه چيز مي‌خرد. اين يك نحوه محبّتي است كه خدا در قرآن مي‌فرمايد ما القاء كرديم رأفت و مهرباني را در بين زن و شوهر. شما نگيد ما اكثرمان از زن‌هايمان بدمان مي‌آيد! همه‌ي زن‌هايمان از ماها بدشان مي‌آيد! ما از صراط مستقيم خارجيم.آنرا كه بايد دوست داشته باشيم نداريم، آنرا كه بايد دوست نداشته باشيم، داريم. فكر نكنيد دو تا از فروع مهم اسلام -كه اگر ده تا فرع داشته باشد- دو فرعش تولّي و تبرّي است، اين فقط يعني امام حسين را دوست داشته باش! آن هم چون تشريف ندارند، اگر بيايند در بين ما يك قدري با ما سر و كله بزنند و يك قدري مزاحمتي براي آن روش غلطمان بوجود بياورند ديگر ايشان را هم دوست نداريم! ؛ زني كه آمده در خانه تو و با تو زندگي مي‌كند، محبّت را خدا در دل شما ، رأفت و رحمت، مهرباني را در دل او و در دل شما قرار داده فقط به خاطر جنبه‌هاي شهواني يكي دو ماه اول قربان يكديگر مي‌شويد بعد تمام مي‌شود. چرا؟ براي اينكه آن نبوده، ازدواج شما خدايي نبوده. همان شب اوّل ازدواج خدا را به غضب در آورديد، چطور مي‌شود كسي كه خدا را به غضب آورده محبّت در دل او، رأفت در دل او، مهرباني در دل او بياندازند؟!‼️ از همان اول، آقا يك شب عروسي است، قوم و خويش‌ها اينطوري گفتند! خدا را اصلاً در نظر نمي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گيريم. قوم و خويش‌ها مي‌خواهند مثلاً فلان آهنگ حرام را در مجلس بزنند، فلان دسته مردم بيايند، فلان كار را بكنند. همه‌ي رسومات حرام –من نمي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گم حلالش اشكال دارد- حرام را به وجود آورده ايم آن وقت هم توقع داري كه خدا هم رأفت و مهرباني و محبّت را در دل شما دو نفر بياندازد نسبت به یکديگر! و مشكلات ديگر، حالا فكر نكنيد ما كه شب عروسي‌مان همه‌اش صلوات بود، همه‌اش چه بود! حالا چرا اينطوري شديم؟! مشكلات ديگر، انحرافات ديگر، كه من در آن راه و در آن مقصد نيستم كه مطالب را عرض كنم. بعضي از عروسي‌ها را خدا مي‌داند در يك مجلسي در همين مشهد از من دعوت كردند و من بودم و يكي از علماي مشهد بنا بود عقد را بخوانيم.
يك جوري شد كه خود صاحبخانه گفت : شما صلاح نيست اينجا باشيد! برويد! ما در آن اطاق نشسته بوديم، معلوم شد اوضاع از دست او هم خارج شده! چيزهايي هست كه اگر انسان بتواند دقيقاً در صراط مستقيم حركت كند هيچ وقت سرنگون نمي‌‌‌‌‌‌‌شود، هيچ وقت مشكلات برايش بوجود نمي‌‌‌‌‌‌‌آيد اين را شما بدانيد... من به بعضی از جوان‌ها که می‌خواهند ازدواج کنند و درخواست برنامه تزکیه نفس می‌کنند، می‌گویم: اول ازدواجت را بکن بعد ببینیم چکاره هستی! آیا در مرحله‌ات می‌توانی راه بروی یا نه؟ چون بعد از ازدواج یک تحولی در این جوان پیدا می‌شود، چون بالاخره مثل طوفان است، افرادی بودند که با عشق و علاقه مشغول فعّالیت و تزکیه نفس شدند، همین که ازدواج کردند راه خدا را ول کردند! اگر یک طوفانی بشود اگر درختی جزء آن درخت‌های ضعیف باشد ممکن است ریشه‌اش را بکند و آن طرف بیندازد. اگر دیدیم ریشه این جوان را کند انداخت آن طرف که دیگر التماس دعا، رفته. اگر نه، محکم بود. معلوم است که می‌شود با او در مسیر سیر الی الله کار کرد. باید در سیر الی الله «کالجَبَل الرّاسِخ» مثل کوه محکم بود. 🌴گوهر معرفت🌴 والسلام علیکم و رحمة‌الله وبرکاته
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◾️ گوشه‌ای از حال و روز أسرای آل الله، از زبان یکی از شيعيان کوفی و درس‌هایی که در این حکایت جانسوز نهفته است... یکی از شيعيان کوفه چنین نقل می‌کند: من یک گناهی را مرتکب شدم که اگر بر من نبخشند، شک ندارم که از اهل آتش هستم و آن این است که: من در کوفه بودم و خبری از شهادت سیدالشهدا علیه السلام و اسارت اهل و عیالش نداشتم. همین‌که در بازار کوفه نشسته بودم، دیدم روز و شب گویی دارد تغییر می‌کند و از دیوارهای کوفه مثل خون تازه در حال چکیدن است و آسمان سیاه شده و جهت ها تغییر کرده است. و هر انسانی را که میدیدم گویا صورت و لباسش آغشته به خون است و مردم در حیرت و وحشت شدید به سر می‌برند. 🩸پس من در همین حال وحشتناک بودم که صدای تکبیر و تهلیل و صوت های بلندی، همه جا را فرا گرفت. بلند شدم تا ببینم چه َشده است گ؛ و إذاً بِرؤوسٍ مَرفوعةٍ على الرّماح، و نِساء على الجمال مِن غير غِطاء و لا وِطاء، ▪️که ناگهان دیدم سر هایی بر فراز نیزه هاست و زنانی بر روی شتران بی جهاز، بدون پوششی مناسب نشسته‌اند. ... و رؤوسُهنَّ مُنكّسةٌ حَياءً مِن النّاس ▪️و سرهایشان را از روی حیاء، پایین انداخته بودند. و بَينهنّ ولدٌ راكبٌ عَلَى جمَلٍ، و هوَ مقيّدٌ مِن تَحتِ بَطنِ النّاقة، و فَخِذاهُ يَشخبان دَماً، و هو مكشوفُ الرّأس عارٍ من الثّياب ▪️ بین این ها، جوانی را دیدم که دست و پایش را از زیر شکم شتر بسته بودند و از دو پایش خون می‌آمد و بر سرش عمامه‌ای نبود و لباس مناسبی بر تن نداشت. و بین آن کسانی که سر ها را حمل می‌کردند، صاحب آن نیزه‌ای که سر روی آن، از بقيه سر ها نورانی تر بود، اشعاری حماسی را می‌خواند و به خود افتخار می‌کرد. سپس آن ملعون ساکت شد و یکی از زنان کاروان به او گفت: وای بر تو! بگو من قاتل کسی هستم که جبرئیل گهواره‌اش را تکان می داد... وای بر تو! بگو من قاتل محمد مصطفایم. بگو من، علی مرتضی، فاطمه زهرا، حسن مجتبی، ائمه هدی، ملائکه زمین و آسمان و انبیا را کشتم. 🔹پس نزدیک یکی از آن زنان‌ شدم و از او پرسیدم:این سر ها و این اسیران چه کسانی هستند؟ پس آن زن فریادی بر آورد که گویی صاعقه بود و بند دلم پاره شد؛ آن زن گفت: آیا از خدا حیا نداری که به ما نظر می کنی؟! من با صورت زمین خوردم و از هوش رفتم. 🩸وقتی که به هوش آمدم و بلند شدم دیدم که آن ها از من فاصله گرفته‌اند. به صورت خودم لطمه زدنم و گفتم: به پرودگار کعبه من هلاک شدم. به دنبال آن ها دویدم و نزدیک آن زن خودم را رساندم و سرم را از روی حیا پایین انداختم و گریه می‌کردم و او هم مشغول گریه بود و من جرأت نداشتم باز سوالم را تکرار کنم. 🔹آن بانو توجهی به من کردند و فرمودند: ای مرد! چرا گریه می کنی؟ گفتم:بر شما و بر آنچه که بر سر شما آمده می گریم. ای سیّده من! به من خبر می‌دهید که شما کیستید؟ و این سر ها سر چه کسانی است؟ چرا که در هیبت و جلال کسی را همانند شما ندیدم و قلبم با دیدن شما دارد متلاشی می شود و اشکانم امانم را بریده است. اما شما را نمی‌شناسم که چه کسانی هستید؟ فنَكَسَت رأسَها حياءً منّي و قالت: أنا زينب بنت عليّ بن أبي طالب عليه السّلام، ▪️پس آن بانو سر‌ش را از روی حیا پایین انداخت و فرمود: من زینب دختر علی ام (علیه السلام) هستم. و این اسیران دختران رسول خدا صلی الله علیه و آله و دختران امیرالمؤمنین علیه السلام و فاطمه زهرا علیهاالسلام هستند. و این سر نورانی که جلوی همه سر هاست سر برادرم حسین است که خودش، اولادش، اولاد برادرش و اصحابش را در زمین کربلا ذبح کردند که این سر ها، سر آنهاست. و این جوانی که دست و پایش بسته شده، علی بن الحسین علیهما السلام، امام بعد از پدرش است. فلمّا سمعتُ كلامَها ضربتُ رأسي بِحَجَرٍ حتّى كسرتُه و مزّقتُ ثيابي و لَطمتُ وجهي ▪️تا این کلام را من شنیدم، با سنگی بر سرم زدم و سرم شکست وگریبان دریدم و بر صورتم لطمه زدم گفتم: ای سیده من! خدا کور کند چشمی را که از روی خیانت به شما نظر می‌کند. من از دوستان و شیعیان شما هستم و برایم سخت است آنچه که به شما رسیده است. پس چقدر غم و غصه ام برای شما طولانی می شود؟! ‌پس آن بانو فرمود: اگر از دوست داران ما هستی چرا به یاری ما نیامدی؟ گفتم: يا سيّدتي سوءُ حَظّي أَخّرَني عَن نُصرتِكم. 🔹ای سیده من! خوش گذرانی های بد من، مرا از یاری شما بازداشت... 📚 الدّمعة السّاكبة،ج۵ ص۴۵ ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
عمه زینب مگر ما بی کسان خانه نداریم عمه به غیر خرابه جا نداریم عمه زینب اگر دست پدر بودی به دستم کجا من در خرابه می نشستم ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
987.2K
ای اشک، آهسته بریز که غم زیاد است ای شمع ، آهسته بسوز که شب دراز است امروز کسی محرم اسرار کسی نیست ما تجربه کردیم، کسی یار کسی نیست . هر مرد شتر دار اویس قرنی نیست هر شیشه ی گلرنگ عقیق یمنی نیست هر سنگ و گلی گوهر نایاب نگردد هر احمد و محمود رسول مدنی نیست بر مرده دلان پند مده خویش نیازار زیرا که ابوجهل مسلمان شدنی نیست با مرد خدا پنجه میفکن چو نمرود این جسم خلیل است که آتش زدنی نیست خشنود نشو دشمن اگر کرد محبت خندیدن جلاد ز شیرین سخنی نیست جایی که برادر به برادر نکند رحم بیگانه برای تو برادر شدنی نیست صد بار اگر دایه به طفل تو دهد شیر غافل مشو ای دوست که مادر شدنی نیست با نوای کربلایی محمد مسلمی
◼️ آمدن إمام سجاد علیه‌السلام برای دفن پیکر مطهر سیدالشهداء علیه‌السلام و شهدای کربلا... ⚡️ خاک و خورشید، چه بر سر پیکر مطهر شهدای کربلا آورده بود... در نقل‌ها آمده است: بعداز که گذشت سه روز از عاشورا وقتی که بنی اسد، بر بالای بدن پاک و مطهر سیدالشهدا علیه‌السلام رسیدند، او از روی نشانه های امامت و نوری که از او ساطع می‌شد، شناختند. دور پیکر امام علیه‌السلام را گرفتند و شروع به گریه و زاری در اطراف او کردند. و حاوَلوا تحريكَ عضوٍ من أعضائه، فلَم يَتمكّنوا. ▪️سعی کردند یکی از اعضای او را جابجا کنند، اما نتوانستند. یکی از آنها گفت: چگونه ما می توانیم این بدن‌ها را دفن کنیم؟! ما از کجا می‌دانیم که هر جسد از آن کیست؟! و هُم كما تَرونَ جُثثٌ بلا رؤوس، قد غَيّرتْ مَعالمَهُم الشّمسُ و التّرابُ ▪️خودتان هم می‌بینید که اینها اجسادی هستند بدون سر؛ خاک و خورشید، وضعشان پریشان کرده است. 🔻در همین حینی که مشغول صحبت باهم بودند، سواری را مشاهده کردند که نزدیک آن ها می آمد و نقاب بر صورت زده بود. آن ها _به گمان اینکه این سوار از بنی امیه است _ از اجساد فاصله گرفتند و دیدند که آن مرد از اسب پیاده شد و در حالی که کمرش، منحنی شده، آرام آرام از کنار اجساد، رد می‌شد؛ حتّى إذا وَقعَ نَظرَهُ على جسدِ الحسين رَمَى بِنَفسِه عليه، و احتَضَنه، و جعلَ يَشمّه تارةً، و يُقبّله أخرى، و هو يَبكي و قد بَلّ لِثامُه مِن دموع عينيه، ▪️تا اینکه که چشمش به بدن امام حسین علیه‌السلام افتاد ، پیش آمد و خود را بر آن انداخت ، آن را در آغوش گرفت و شروع کرد به گریه کردن.گاهی آن ها را می بوسید و گاهی آن را می بویید. آن قدر گریه کرد تا نقاب چهره اش، خیس از اشک شد و می فرمود: «يا أبتاه بِقَتلك قَرّتْ عيونُ الشّامتين، يا أبتاه بِقتلك فَرِحت بنو أميّة، يا أبتاه بعدك طالَ حُزنُنا، يا أبتاه بعدك طالَ كَربُنا» ▪️پدرجان! با کشتن تو، چشم های مردم کوفه و شام، روشن شد. پدرجان! با کشتن تو، بنی امیه خوشحال شدند. پدرجان بعد از تو اندوه ما طولانی است و غصه هایمان تمامی ندارد. 🔻سپس رو به بنی اسد کردند و به آنها فرمودند: چرا دور و بر این اجساد ایستاده‌اید؟ گفتند: ما آمدیم آن را تماشا کنیم. حضرت فرمود: قصد شما چه بود؟ آنها گفتند: بدان ، ای برادر ، اکنون ما آنچه را در دل خود داریم در مورد آن جنازه ها به تو می گوییم. ما آمده‌ایم تا جسد امام حسین علیه‌السلام و اصحاب او را به خاک بسپاریم و مشغول این کار بودیم که تو از دور نمایان شدی و ما به گمان اینکه تو از اصحاب بنی امیه هستی، دست از کار کشیدیم. 🔻سپس امام علیه السلام ، خطی را روی زمین کشیدند و رو به بنی اسد کرده و فرمودند: اینجا را حفر کنید. بنی اسد مشغول حفر شدند. سپس حضرت دستور دادند که هفده جسد را در آن حفره به خاک بسپارند. سپس کمی آن طرف تر خطی را روی زمین کشیدند و دستور دادند تا آن جا را حفر کنند و باقی جسدها را در آن به خاک بسپارند به جز یک جسد را... 📚مقتل الحسین علیه‌السلام، بحرالعلوم ص۴۶۶
◾️امام سجاد علیه‌السلام با چه وضعی بدن مطهر سیدالشهداء و قمر بنی هاشم علیهماالسلام را به خاک سپردند... ⚡️ بنی اسد هر عضوی را برمی‌داشتند، عضو دیگر به زمین می‌افتاد... ... بعد از آن که اجساد مطهر شهدای کربلا را إمام سجاد علیه‌السلام همراه بنی اسد به خاک سپردند، آرام به طرف جسد مطهر سیدالشهدا علیه السلام آمدند و مقدار کمی از خاک ها را کنار زدند و یک قبر حفر شده نمایان شد _ همان قبری که رسول خدا صلی الله علیه و آله حفر نموده بودند_ مردان بني اسد پیش آمدند تا حضرت را کمک کنند اما امام علیه السلام با یک حالت خضوع و خشوعی فرمودند: من به تنهایی کفایت میکنم. به او گفتند: ای برادر! چگونه تو تنهایی می توانی آن را خاک کنی؟! ما همگی نتوانستیم حتی یک عضو از اعضای او را تکان بدهیم! 🔻در این هنگام امام علیه‌السلام گریه کردند و فرمودند: إنَّ مَعِیَ مَن یُعینُنی ▪️همراه من کسانی هستند که مرا کمک دهند. سپس با دست مبارکشان، بدن مطهر سیدالشهدا علیه السلام را بلند کردند فرمودند: «بِسمِ اللّهِ و بِاللّهِ و في سَبيلِ اللّهِ و عَلىٰ مِلَّةِ رَسولِ اللّهِ، هذا ما وَعَدَ اللّهُ و رَسولُهُ، و صَدَقَ اللّهُ و رَسولُهُ، ما شاءَ اللّهُ، لا حَولَ و لا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ الْعَليِّ الْعَظيم» و به تنهایی جسد مطهر را در خاک نهادند و کسی از بنی اسد جلو نیامد. لَمَّا أقَرَّهُ في لَحدِهِ وَضَعَ خَدَّهُ عَلىٰ نَحرِهِ الشَّريفِ، و هو يَبكي و يَقولُ: ▪️و وقتی که ان پیکر مطهر، در قبر آرام گرفت، امام زين العابدين علیه‌السلام، گونه مبارک‌شان را بر روی رگ‌های گلوی سیدالشهدا علیه‌السلام گذاشتند و در حالی که گریه می‌کردند، فرمودند: طوبىٰ لِأرضٍ تَضَمَّنَتْ جَسَدَكَ الطّاهر، أمّا الدُّنيا فَبَعدَكَ مُظلِمَةٌ، و أمّا الآخِرَةُ فَبنوركَ مُشرِقَةٌ، أمّا الْحُزنُ فَسَرمَدٌ، و أمّا اللَّيلُ فمُسَهَّدٌ. ▪️خوشا به حال زمینی که جسم تو را در بر گرفته است. اما دنیا، بعد از تو دیگر تاریک است و اما آخرت از نور تو ، نور گرفته است‌. از غم تو، حزن واندوه ما بی پایان شد و شب ها، خواب را از ما ربود؛ ... سپس حضرت قبر را پوشاندند و با انگشت مبارک شان روی آن نوشتند: هذا قَبرُ حسينِ بنِ عليِّ بنِ أبي طالبٍ الّذي قَتَلوهُ عَطشاناً غَريباً. ▪️این قبر حسین بن علی (عليهماالسلام) است که او را تشنه و غریب کشتند. در این هنگام بنی اسد گفتند: ای برادر؛ جسد یک پهلوان در اطراف شریعه باقی مانده و در اطراف او دو جنازه بود. كُلَّما حَمَلنا منه جانِباً سَقَطَ الآخَر، لِكَثرَةِ ضَربِ السُّيوفِ، و طَعنِ الرِّماحِ، و رَشقِ السِّهامِ ▪️و هر بار یک طرف جسد آن پهلوان را بلند می کردیم. آن طرف دیگری به دلیل ضربات مکرر شمشیرها و نیزه ها و تیرها می افتاد. امام علیه السلام فرمودند: برویم در کنار جسد آن پهلوان. امام همراه بنی اسد نزد آن جسد رفتند ، و وقتیکه نگاه حضرت به بدن آن پهلوان افتاد، خودش را روی جسد او انداخت و او را بوسید و فرمود: «عَلىٰ الدُّنيا بَعدَكَ الْعَفا- يا قمرَ بني هاشمٍ- و عليك منّي السّلامُ مِن شهيدٍ مُحتَسَبٍ و رَحمَةُ اللّهِ و بَرَكاتُهُ» ▪️ای ماه بنی هاشم،بعد از تو دیگر خاک بر سر این دنیا. سلام من بر شهیدی که اجرش فقط با خداست. رحمت و برکات خداوند بر تو باد. سپس به آنها دستور داد که برای او قبری حفر کنند و خود حصرت پیش آمد و تنهایی، بدن قمر بنی هاشم را درون خاک گذاشت و هیچکس را با او همراهی نکرد. و سپس دستور دادند تا آن دو جسد دیگر را به خاک بسپارند؛ سپس حضرت به سراغ اسب خود رفت. 🔻بنی اسد دور او حلقه زدند و از او درباره خود و این اجساد پرسیدند ، امام به آنها فرمود: قبر امام حسین علیه السلام گ، شما آن را که دانستید. اما آن حفره اول که هفده جسد را در آن به خاک سپردید، اهلبیت و اقرباء آن حضرت بودند که نزدیک‌ترین آن ها به جسد مطهر امام حسین علیه السلام، جسد مطهر فرزندش علی اکبر است. و آن حفره دوم، بدن های اصحاب و یاران آن حضرت بودند و آن جسدی که که بالای سر آن ها تنها به خاک سپردید، بدن حبیب بن مظاهر اسدی بود. و اما آن پهلوان که کنار فرات افتاده بود، بدن قمر بنی هاشم ابالفضل العباس علیه السلام بود و آن دو بدن دیگر، اولاد امیرالمومنین علی علیه السلام بودند. پس بعد از من هر که از شما سوال کرد او را آگاه کنید. 🔹آنها به امام گفتند: ای برادر! تو را به حق همان جسمی که تنهایی به خاک سپردی، بگو به ما که کیستی؟ در این هنگام امام علیه السلام به شدت گریه کردند و فرمودند: من امامتان علی بن الحسین علیهما‌السّلام هستم. امام این جمله را فرمودند و دیگر از دید آنها غایب شدند. 📚مقتل الحسين عليه‌السّلام،بحرالعلوم، ص۴۷۰