eitaa logo
مجردان انقلابی
13.1هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.8هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 ادمین کانال ↶ @mojaradan_adm (تبلیغات انجام میشود) متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 آدرس محفل 🤝 eitaa.com/rashidianamir_ir eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 روایتی از ماجرای ازدواج حضرت آیت‌الله خامنه‌ای 🚞 مدتی از سیدعلی خامنه‌ای از قم به مشهد نمی‌گذشت. خدیجه که در اندیشه پسر دومش بود، دست به کار شد و را که در خانواده‌ای سنتی و با مذهبی پرورش یافته بود، به او پیشنهاد کرد. 💐 هم او پیش گذاشت و مقدمات خواستگاری را فراهم نمود. راهی را که چهار پنج سال پیش برای رفته بود، این بار برای سیدعلی پیمود. 🎉 محمداسماعیل خجسته باقرزاده، پدر عروس، از دین‌دار و باسواد مشهد بود. او که دخترش به طلبه تازه از قم برگشته‌ای درآید که تصمیم دارد در مشهد شود، میلانی و دیگر اهل علم مشهد او را می‌شناسند و تأیید می‌کنند و به او دارند. 🎁 ازدواج، آن بخشی که طبق توافق به داماد بود، توسط آیت‌الله خامنه‌ای تأمین شد که مبلغ توجهی نبود. عقد را گذاشتند به عهده خانواده عروس که حتماً قابل توجه بود. «آنها مرفه بودند، و کردند.» 🌼🌸🌺 اوایل ۱۳۴۳ سیدعلی خامنه‌ای و خجسته پیوند زناشویی بستند. عقد توسط آیت‌الله میلانی خوانده شد. از این زمان، ، همسر و همراهی تازه، که بهار بیش نداشت، پا به آقای خامنه‌ای گذاشت که در همه سرد و سخت زندگی سیاسی و شاید آن در آن روزگار، غم‌خوار و دوستی مهربان بود. 💌 دعوت را سفارش دادند و روز جشن را که در پدر عروس در پایین خیابان برگزار می‌شد . 🆔 @mojaradan
💠 • ° •🔸 ◎﷽◎ 🔸• ° • 💠 °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀° مردی که به زیارت امام حسین علیه‌السلام نمی‌رفت!!! شخصی از هند به قصد مجاورت کربلای معلّی به این شهر آمد و مدت ماه در آنجا ساکن شد. در این مدت داخل حرم مطهر نشده بود و هر وقت# قصد زیارت داشت، بر بام منزل خود رفته به آن حضرت سلام می‌کرد و او را زیارت می‌نمود. تا اینکه او را به «سید مرتضی» که از آن عصر و مرسوم به «نقیب الاشراف» بود رساندند. مرتضی به منزل او رفت و در این خصوص او را نمود و گفت: «از آداب زیارت در مذهب اهل‌بیت علیه‌السلام این است که حرم شوی و عقبه و ضریح را ببوسی این روشی را که تو داری، برای کسانی است که در دور می‌باشند و دستشان به حرم مطهر نمی‌رسد! آن مرد چون این سخن را شنید گفت: ای « الاشرف» از مال دنیا هر چه بخواهی از من و مرا از رفتن معذور دار هنگامی که سید مرتضی سخن او را شنید ناراحت شد و گفت: من که برای دنیا این سخن را نگفتم، بلکه این روش را بدعت و زشت می‌دانم و از منکر واجب است وقتی آن مرد این سخن را شنید سردی از جگر پر دردش کشید. سپس از برخاست و غسل زیارت کرد و بهترین لباسش را پوشید و پابرهنه و باوقار از خانه خارج شد و با و خضوع تمام، نالان و گریان متوجه حرم حسینی گردید تا اینکه به در مطهر رسید نخست شکر کرد و عتبه صحن شریف را بوسید، سپس برخاست و لرزان، مانند گنجشکی که آن را در هوای سرد در آب انداخته باشند، بر خود می‌لرزید و با رنگ و روی زرد، همانند کسی که یک روحش خارج گشته باشد، حرکت می‌کرد تا اینکه وارد کفش کن شد سجده شکر بجا آورد و زمین را بوسید و برخاست و مانند کسی که در احتضار باشد داخل ایوان مقدس گردید و با سختی تمام خود را به در رواق رسانید چون به قبر مطهر افتاد، نفسی اندوهناک برآورد و مانند زن بچه مرده، ناله جانسوزی کشید سپس به دل‌گداز گفت: «اَهَذا مَصرَعِِ سیدُالشهداء؟ اَهَذا مَقتَلُ سیدُالشهداء؟ آیا اینجا جای امام حسین علیه‌السلام است؟ آیا اینجا جای کشته شدن حضرت سیدالشهداء است...؟ پس از شدت غم و اندوه فریاد کشید و نقش زمین شد و به جان آفرین تسلیم نمود و به شهیدان راه حق پیوست...» مَن مات مِن العشق فقد ماتَ شهید🥀 🍃بِاَبی اَنتَ وَ اُمّی یا اَباعَبدالله الحُسین... ◽️◽️◽️◽️◽️◽️◽️ ✍ منبع: 📗داستان‌های علوی، جلد۴، صفحه۲۱۰ 📓دارالسلام عراقی، صفحه۳۰۱ @mojaradan ‌‌〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰