eitaa logo
مجردان انقلابی
14.8هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 فقط جهت تبلیغات پیام دهید 👇 @mojaradan_bott متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 t.me/mojaradan 👈آدرس تلگرام sapp.ir/mojaradan 👈آدرس سروش eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴🔵عذاب شمر ملعون در عالم برزخ: علامه امینی رحمت الله ارادت خالصانه اے به اهل بیت و طهارت داشت؛ آقازاده محترم ایشان آقاے حاج شیخ رضا امینی نقل میکند: پدرم در بیمارے؛ روے تخت در تهران خوابیده بود؛ به من فرمود: رضا؛ من این و عقده ے دلم را از کربلا نگشوده ام؛ من برای سیدالشهدا علیه السلام در عمرم گریه سیری نکرده ام با خداوند عهد کرده ام که اگر خوب شدم؛ سال در کربلا ساکن شوم؛ شاید گریه سیرے بکنم. و این عقده دلم را به پایان برم. و اینک یکی از عجیب علامه امینی را که از زبان خودشان نقل شده و حاکی از مخصوص او با خاندان نبوت است را نقل میکنیم: ایشان فرمودند: مدت ها فکر میکردم که چگونه را عذاب میکند؟ و جزای تشنه لبی و جگر سوختگی سیدالشهدا امام حسین علیه السلام را چگونه به او میدهد؟! شب هنگام در خواب دیدم آقا امیرالمؤمین علیه السلام در مکانی خوش و هوا؛ روی صندلی نشسته و من هم به خدمت آن جناب ایستاده ام. کوزه نزد ایشان بود؛ فرمودند: این کوزه ها را بردار و برو از آنجا بیاور. اشاره به محلی فرمود که بسیار شاداب در اطراف آن بود؛ که# صفا و شادابی محیط و گیاهان؛ قابل بیان و وصف نیست. کوزه ها را برداشته و رو به آن محل نهادم.آن ها را پر آب نمودم.حرکت کردم تا به خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام بازگردم. ناگهان دیدم رو به گرمی نهاد ، و هر لحظه هوا گرم تر و سوزندگی صحرا بیشتر میشد.دیدم کسی از به طرف من می آید. هرچه به من نزدیک تر میشود، هوا گرم تر میگردد،گویی این از آتش اوست. در خواب به من الهام شده بود که او شمر، حضرت سیدالشهدا علیه السلام است، وقتی به رسید ، دیدم هوا به قدری گرم و سوزان شده است که دیگر قابل تحمل نیست، آن هم از شدت تشنگی به هلاکت نزدیک شده بود، رو به من نمود که از من آب گیرد، من مانع شدم و گفتم‌: اگر هم شود نمیگذارم از این آب قطره ای بنوشی. حمله شدید به من کرد و من می نمودم دیدم اکنون کوزه ها را از دست من میگیرد ،آن هارا چنان به هم کوبیدم که ها شکسته و آب آن ها به زمین ریخت. چنان آب کوزه ها شد که گویی آبی در آن ها نبوده است، او که از من شد رو به استخر نهاد، من بی اندازه غمیگن و شدم که مبادا آن ملعون از آب استخر آشامیده و سیراب گردد، به مجرد رسیدن او به چنان آب استخر ناپدید گردید که گویی سال هاست یک قطره آب در آن نبوده. درختان هم شده بودند. او از استخر مأیوس شد و از همان راهی ڪه آمده بود بازگشت، هرچه دور تر میشد ، هوا رو به صافی و شادابی میگذاشت و درختان و آب استخر به طراوت اول باز گشتند. به حضور حضرت علی علیه السلام شرفیاب شدم ، حضرت فرمودند: خداوند متعال این شمر ملعون را جزا و عقاب میدهد اگر یک قطره آب استخر را می نوشید از هر تلخ تر و از هر عذابی برای او دردناک تر بود، بعد از این فرمایش از بیدار شدم. ---------------------------------------------- 📚 منبع: یادنامه علامه امینی، ص ۱۳ و ۱۴ ، از کتاب های عذاب قبر برزخ،پس از مرگ بر ما چه میگذرد؟ ، ص ۱۲۵و ۱۲۶و ۱۲۷ ، نویسنده کتاب: مهدی فربودی @mojaradan