eitaa logo
مجردان انقلابی
14.8هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 فقط جهت تبلیغات پیام دهید 👇 @mojaradan_bott متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 t.me/mojaradan 👈آدرس تلگرام sapp.ir/mojaradan 👈آدرس سروش eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
یا صاحب الزمان... 😔چشمان تو روضه مکشوف دیده است 😭 نامه اعمال مـرا مکتوب دیده است 😔 داغ مصیبت کربلا قامت تو را خمید 😭 حلالم کن که گناهم قلب تو را درید #اللهم_عجل_لولیک_الفرج ⚠️ #لطفانشر: دراین ایام که مصیبت بر حضرت حجت علیه السلام سنگین است، #صدقه برای ایشان فراموش نشود⚠️ 🏴 @mojaradan
🌸🍃🌸🍃🌸🍃 مردی داشت را از کامیون پایین می آورد تا آن را برای عید قربانی کند . گوسفند ازدست مرد جدا شد و کرد.مردشروع کردبه دنبال کردن گوسفند تا اینکه گوسفند# وارد یتیمان فقیری شد . مادرشان این بود که هر روز در می ایستاد و منتظر می ماند تا کسی غذا و ای را برایشان بگذارد و او هم بردارد. همسایه ها هم به آن# عادت کرده بودند. هنگامی که گوسفند# وارد حیاط شد مادر یتیمان بیرون آمد و نگاه کرد .ناگهان شان ابو محمد را دید که خسته و کوفته کنار در ایستاده . زن گفت ای ابو محمد خداوند ات را قبول کند .او خیال کرد که مرد گوسفند را به عنوان صدقه برای یتیمان آورده .مرد هم چیزی بگوید جز اینکه گفت :خدا قبول می کند . ای خواهرم مرا به خاطر و کوتاهی در حق یتیمانت ببخش. بعدا مرد رو به قبله کرد و گفت ازم قبول کن. بعد مرد بیرون رفت تا گوسفند دیگری را بخرد و قربانی کند.# کامیونی پر از گوسفند دید که ایستاده . گوسفندی و چنبه تر از گوسفند قبلی انتخاب کرد. گفت بگیر و قبول کن و دیگه با هم نکنیم. مرد گوسفند را برد وسوار ماشین کرد. برگشت تا را حساب کند .فروشنده گفت این گوسفند# مجانی است و دلیلش هم این است که امسال خداوند# بچه گوسفندان زیادی به من ارزانی نمود و نذر کردم که اگر گوسفندان زیادی داشتم به مشتری که به او گوسفند بفروشم هدیه باشد . پس این نصیب توست ... را بنگرم که چه چیزیست!! صدقه دهید چونکه کفن بدون جیب است ... 🆔 @mojaradan
▫️🏴▫️ چہ‌قرن‌‌ها که بہ‌غربٺ‌گذشتہ درغربٺ مقیم خیمہ صحرا 😔 تویی‌که صاحب عزای عزیز زهرایی سفیر ماتمِ عُظما چرا نمیآیی😭 ...💔 💔 علامه امينى شب تاسوعا و عاشورا براى (عج) کنار ميگذاشتند و ميگفتند: 🏴در این شب قلب نازنین حضرت در فشار است🏴 هرچه قدر در توان دارید صدقه دهید برای آرامش قلب او که مظلومتر از امام حسین (ع) هست💔 @mojaradan
🤔 ! ❓ اگر (اعطا پول هنگام رقص) در عروسی به نیت هبه داده و گرفته شـود، حکـم آن و تکلیــف گیـرنده آن چیــست؛‌ در صــورتی کـه دهنــده آن را وظیــفه‌مان چیــسـت؟ ✍ آیت الله خامنه‌ای: شـــابـاش اگــر در مقــابل حـــرام باشـــد، جـايز نیــست و مـال مـذكـــور را صــاحـب نمى‌شـويـد و لازم اسـت به نحوی به برگــردانيــد. [اگر ممـکـن نیـست] از طـرف صـاحبـش به فقير بدهيــد و بنـابر احتيـــاط از حــــاکــم شــرع اجــــازه بگيـــــريــد. ✍ آیت الله مکارم: اگــر در بـرابـر رقـص بدهنــد اشــکــال دارد. اگــر در بـرابـر رقــص گــرفتــه‌ایــد بـایـــد آن را بــه گونه‌ای برگردانید و اگر نمی‌شناسیـد و یـا امکــان# بازگــردانـدن نیـــست از طــرف آن‌هــا به بدهید. 📚 منابع: آیـت الله خامنه ای، ســایـت، شمــاره استفتــاء: 200717. آيت الله مکارم استفتاء توسط سایت‌ رهروان ولایت. ╭─═ঊঈ🔻🔻ঊঈ═─╮ 🔴 @mojaradan👈عضویت ╰─═ঊঈ🔺🔺ঊঈ═─╯
✍امام جعفرصادق(عليه‌السلام) گاهي بنده در روز دارد که نماز شب بخواند، ولي بر او غلبه مي‌کند و به خواب مي‌رود خداوند همان را برايش ثبت مي‌کند و او را (تا صبح) ذِکر و و را براي او مي‌نويسد. 📚(وسائل، ج ١، ص ٣٨) @mojaradan
*﷽* داستان ‼️ 🌷🌷 لطفا تا اخر بخوانید *⛳حاج اقای نقل میکند:* *روزی به مسجدی رفتیم که امام مسجد دوست پدرم بود گفت داستان بنا شدن این مسجد در این شهر قصه دارد ، برایتان تعریف کنم:* *روزی شخص یک من انگور میخرد و به خدمتکار خود میگوید انگور را به خانه ببر و به همسرم بده و به سر کسب و کاری که داشته میرود ، بعدازظهر که از کارش به خانه برمیگردد به اهل و میگویدلطفا انگور را بیاور تا دور هم با بچه ها انگوربخوریم.* *همسرش باخنده میگوید:* *من و فرزندانت همه انگور ها را خوردیم ،خیلی هم خوش مزه و بود...* *🍀مرد با میگوید:* *تمامش را خوردید...‼️* *زن لبخند دیگری میزند و میگوید بله تمامش را...* *مرد شده میگوید:* *یک من(سه کیلو #)انگور خریدم یه حبه ی اون رو هم برای من نگذاشته اید‼️الان هم داری میخندی است‼️خیلی ناراحت میشود و بعد از اندکی که به فکر فرو میرود...* *ناگهان از جا برخواسته از خانه خارج میشود...* *🍀همسرش که از رفتارش شده بوداو را صدا میزند...ولی هیچ جوابی نمی شنود.* *مرد ناراحت ولی میرود سراغ کسیکه املاک خوبی در آن شهر داشته...* *به او میگوید:یک قطعه میخواهم در یک جای این شهر که مردمش به مسجد نیاز داشته باشند وآنرا نقدا خریداری میکند ، سپس نزد ساختمانی شهر رفته ، و از او جهت ساخت و ساز دعوت بکار میکند...و میگوید:بی زحمت همراه من بیایید...او را با خود بر سر زمینی که خریده بود برده و به معمار میگوید: میخواهم برای اهل این محل بنا کنید و همین الان هم جلو چشمانم و را شروع کنید....* *🍀معمار هم وقتی عجله مرد را می بیند...تمام وسایل و را آورده و شروع کرد به کار کردن و ساخت و مسجد میکند...،* *مرد ثروتمند وقتی از شروع کار مطمئن میشود به خانه برمیگردد.* *همسرش به او میگوید:* *کجا رفتی مرد...‼️* *چرا بی چرا بی خبر؟؟؟؟* *مرد در جواب همسرش میگوید..:* *هیچ رفته بودم یک حبه انگور از یک من مالی که در این دارم برای سرای باقی خودم کنار بگذارم، و اگر همین الان هم بمیرم دیگر خیالم راحت است ، که حداقل یک حبه انگور دارم.* *🍀همسرش میگوید چطور...مگه چه شده؟اگر بابت انگورها ناراحت شدید حق باشما بوده ما کردیم معذرت میخواهم....* *مرد با ناراحتی میگوید:* *شما حتی با یک دانه از یک من انگور هم بیاد من نبودید و فراموشم کردید البته این این دنیاست و تقصیر شما نیست...جالب اینست که این اتفاق در صورتی افتاده که من هنوز بین شما زنده هستم،چگونه داشته باشم بعد از مرگم مرا بیاد بیاورید و برایم دهید؟؟؟وبعد قصه خرید زمین و ساخت مسجد را برای همسرش تعریف میکند....* *🍀امام تعریف میکرد که طبق این نقل مشهور بین مردم شهر الان چهارصد سال است که این مسجد بنا شده،* *۴۰۰سال است این مسجد صدقه جاریه برای آن مرد میباشد ،چون از یک دانه انگور درس و گرفت...* *ای انسان قبل از مرگ برای خود عمل خیر انجام بده و به انتظار کسی منشین که بعد از مرگت کار خیری برایت انجام دهد،* *محبوب ترین مردم تو را فراموش میکنند حتی اگر فرزندانت باشند...* *⏳از الان بفکر فردایمان باشیم.* 💠 @mojaradan
─━━━━━━🎆━━━━━━─ 🕊پرواز با اسبان بالدار با ✍🏻 علی علیه السلام می فرمایند: ✨«در درختی است که از بالای شاخ و برگ آن، ♻️زینت آلات و زیورآلات می روید و از پایین آن اسبان ابلق زین کرده و لجام دار، که دارای هستند ♻️و هیچ گاه ادرار و فضله نمی کنند، اولیای خدا سوار آن اسبان می شوند و در به هر جا کهبخواهند پرواز می کنند. ♻️کسانی که در مقامشان کمتر از آنان است می گویند: ⁉️خدایا! این به خاطر چه عملی به این کرامت نایل شده اند؟ 💟خداوند می فرماید: ♨️آنان کسانی هستند که ها بلند می شدند و نمی خوابیدند (مشغول می شدند) و در روزها می گرفتند و نمی خوردند. و با دشمنان می کردند و نمی ترسیدند. و می دادند و نمی ورزیدند».(📚) 📚. امالی صدوق، ص 175. ••❥⚜︎----------- @mojaradan 💫 اجتماعی_مجردان_انقلابی
•♡ •♡ •♡ •♡ •♡ •♡ •♡ •♡ • 😍موقع دادن زرنگ باشید❗️ ✍🏻آیت الله مجتبی (ره): 💢اگر می‌خواهی بدهی، همین طوری صدقه نده؛ زرنگ باش! ،حواست جمع باشد(: 💢صدقه را از طـرف امـام بــرای امام زمـان بـده(: 💢این جوری برای دو است؛دو معصومی که خدا آنها را دوست دارد،ممکن نیست خداوند این تو را رد کند (: 💢توهم اینجا حق واسطه‌گری‌ات را می‌گیری تو و همین حق واسطه‌گری‌ است که اجازه می‌دهد تو به مراحل خاص برسی (: 💫 @mojaradan
🅿️جوانی‌ک‌ازگناه‌زنـــاگذشت‌وخداهمه‌ چیزب‌اوداد😢👇👇👇👇👇👇👇 در زمان رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله در شهر مدینه، جوانی فقیر و نحیف بود ک یکبار از شدت گرسنگی خواست ب دزدی برود 🚶‍♂ اما در عین حال ادم ساده ای بود و خدا و رسولش را قبول داشت ولی انقدر گرسنه بود ک دیگر تحمل فک کردن نداشت😢 شبى براى دزدى از دیوار خانه‌اى بالا رفت، اثاث زیادى در آن خانه بود و در میان خانه به غیر از یک زن جوان و زیبا و خوشگل وتنها ک با لباس خواب خوابیده بود کسى نبود،👀 عجیب خوشحال شد که امشب علاوه بر به چنگ آوردن مال فراوان، در رختخواب عیش و عشرت هم شرکت خواهم کرد. همان طور که در دل تاریکى بر سر دیوار، منظره فریبنده اثاث خانه و چهره دلرباى زن را مى‌نگریست، به فکر فرو رفت🤔 با خودش گفت: دزدى تا کى انجام بدم ک شکمم را سیر کنم،!!😓 ننگ تا چه مدت!؟ 😑، براى چه باید زحمات انبیا و اولیا را از یاد برد،!؟😥 عاقبت این همه گناه و فساد چه خواهد شد!؟😕، مگر براى من مرگ و برزخ و قیامت و محاکمات الهیه نیست!؟😔، در پیشگاه حق و در دادگاه عدل، جواب این‌ ای ظلم و جنایت را چگونه باید داد؟!!😰😓 آرى😞، با ادامه این اعمال به روزى خواهم رسید که براى من راه گریز و فرار از چنگال عدالت نخواهد بود☹️، آن روز پس از اتمام حجت حق، مبتلا به غضب خداوندى مى‌شوم و از پس آن به زندان آتش خواهم افتاد و در آن صورت انتقام آلودگى‌هایم را پس خواهم داد!! ✅و همچنین یاد حدیثی از پیغمبر افتاد ک فرمودن: ♡هرکس از حرامی ک خدا تعیین کرده بگذرد خداوند حلال ان چیز رو ب اون عطا خواهد کرد♡😍 پس از اندکى تأمل و فکر،🤔 از دزدى و تجاوز به آن زن زیبا ، سخت پشیمان شد و با دست تهى به خانه بازگشت.🚶‍♂ ان مرد فقیر و گرسنه با خودش گفت بگذار برای نماز صبح ب مسجد بروم شاید کسی خیراتی چیزی بیاورد از ان میل کنم تا از گرسنگی نمیرم😞 ناگهان دید، زن صاحب خانه‌اى😳 که شب گذشته براى دزدى اثاث آن، در نظر گرفته بود به محضر رسول اکرم صلى الله علیه و آله آمد، عرضه داشت: اى رسول خدا! زن بى‌شوهرى هستم همراه با ثروتى زیاد،و من میخاهم ازدواج کنم چون از تنهایی میترسم 😢 همه مرد ها چون فهمیدن ثروت زیادی داره تمایل داشتن با او ازدواج کن🤦‍♂😂اما حضرت رسول فرمودند: در قضا و قدر اللهی امده است ک هر مردی با این زن ازدواج کند بعد از یک هفته خواهد مـــــرد همه سکوت کردن و کسی تمایل ب ازدواج نداشت 😂😑 یهو همان جوان گرسنه ک دیشب میخاست از خانه همین زن دزدی کند با خودش گفت😕 من ک تا همین الانشم دارم از گرسنگی میمیرم پس بزار حدقل یک هفته دل سیر غذا بخورم بعد بمیرم 😂🚶‍♂ ان شخص قبول کرد و پیغمبر هر دوی ان هارا ب ازدواج هم در اورد🌺 بعد از اینکه محرم شدن ب خانه رفتن چون جوان فقیر ب شدت گرسنه بود زن هم از غذای دیشب ک درست کرده بود باقی مانده بود.تا مرد جوان خواست یک لقمه بخورد شخصی در خانه را زد و زن ب مردش گفت تو مرد این خانه ای برو در را باز کن.گفت اخه گرسنمه😢گفت نمیمیری ک برو. در را باز کرد دید یک فقیر از خودش بدتر دم در ایستاده 😢 رفت و همه غذایی ک از دیشب مونده بود را ب او داد و با خودش گفت اشکال نداره الان همسرم دوباره غذا درست میکنه (صدقه داد) خلاصه یک هفته ان دو با ارامش در کنار هم زندگی کردن ولی ان جوان فقیر نیامید هر دو رفتن پیش پیغمبر و دلیل را جویا شدن🤔 پیغمبر فرمودند: چون ان روز این جوان در حالی ک خودش گرسنه بود غذای خود را بخشید و داد خداوند رحمان هم از او گذشت و مرگ اورا ب تاخییر انداخت و این چنین شد ک ان شخصی ک از حرام دست کشید خدای مهربان همه چیز حلال به او داد زن و بچه و مال و ثروت و....🙂 ❤️آری هرکس بخاطر خدا از هر گناهی دست بکشد خدا حلالش را ب او خواهد داد چه بسا بیشتر از انچه ک انتظارش را داریم❤️ 🏖•••|↫ .•°``°•.¸.•°``°•. ٰٖ @Mojaradan ٖ ٰ •.¸ ¸.• °•.¸¸.•° ¸.·´¸.·´¨)¸.·*¨) (¸.·´ (¸.·´ .·´
💕 🚫 بدوݩ ذکرنام نویسنده حرام و حق‌الناس‌ است🚫 با دیدن لبخند قشنگی که روی لبش نشسته بود جون تازه گرفته بودم. اومد کنارم ایستاد و سلام کرد.جوابش و دادم و دسته گل قشنگی که طرفم گرفته بود و ازش گرفتم. _چه خوشگله! نشست و گفت: قدم نو رسیده مبارک باشه. میخواست بچه رو تو بغلم بذاره که گفتم :کنار گوشش اذان گفتی؟ +نه هنوز _خب اذان بخون براش بعد بده بغلم همه با چهره ی خندون نگامون میکردن رفت وکنار پنجره ایستاد.چشماش و بست وکنار گوشش اذان گفت زل زد بهش و گفت:تصدقت بشه بابا، دختر خوشگل من صورتش و چندین بار بوسید و بچه رو تو بغلم گذاشت. به خودم چسبوندمش وبا بغض قربون اش میرفتم. دستش و گرفتم و:سلام نفس مامان،خوش اومدی. میدونی چقدر منتظرت بودم کوچولوی من؟ گریه اش گرفته بود.دستاش و تکون میداد و گریه میکرد. دلم برای صداش ضعف رفت. موهاش و با انگشتم مرتب کردم و آروم گفتم :مرسی که بیشتر شبیه بابات شدی. بوسیدمش و با گریه ای که از شوق دیدن دخترم بود گفتم: وایی چه بوی خوبی میدی تو کوچولو مامان گفت:قربونت برم باید به دختر نازم شیر بدی محمد تا این و شنید رفت بیرون و با یه بطری آب برگشت. بچه روداد بغل مامانم و اومد کنارم. گفت: همیشه با وضو به زینب شیر بده. خندیدیم و بچه رو دوباره تو بغلم گذاشت. اسمی بود که محمد خیلی دوسش داشت رو دخترش بزاره. خیلی حس خوبی بهم دست میداد وقتی دخترم و زینب صدا میزدم و محمد با لبخند نگام میکرد. انقدر حالم خوب بود که احساس میکردم هیچی نمیتونه حال قشنگم و ازم بگیره. من عاشق خانواده ی سه نفرمون شده بودم. بہ قلمِ🖊 💙و 💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••|💎💡|•• 🖤 امام حسین(ع): دوچیزمنفعت بسیار دارد و دوچیز بقاندارد و دوچیز بلا را دور ‌کند و دوچیز مقام را فزون کند .•°``°•.¸.•°``°•                   @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´