eitaa logo
مجردان انقلابی
14.8هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 فقط جهت تبلیغات پیام دهید 👇 @mojaradan_bott متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 t.me/mojaradan 👈آدرس تلگرام sapp.ir/mojaradan 👈آدرس سروش eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
💍واسطه ها نترسید!💍 💐حضرت محمد (ص): ‌ 🍀بهترين اين است كه ميان دو نفر در امر واسطه شوى. 💍 ‌ 📚۶۴۹۲ ‌ @mojaradan
السلام ای دل و دلدار اباعبدالله ششمین سید و سالار اباعبدالله همه با دیدن تو یاد حسین افتادند ای حسینیه سیار اباعبدالله ما حسینی شدگان ِ نفس گرم توایم به تو هستیم بدهکار اباعبدالله کار تو داده نتیجه چه قیامت کردند اربعین لشکر زوار اباعبدالله در و دیوار مدینه ز غم بی کسیت می زند تا به ابد زار اباعبدالله مادری بودی و کوبید در ِ بیت ِ تو را آتش آن در و دیوار اباعبدالله یعنی از آن همه شاگر در آن شب آقا یک نفر با تو نشد یار اباعبدالله ؟! تا که بستند دو دستان تو را شد زنده غربت حیدر کرار اباعبدالله تو علی گشته ای و ابن ربیع هم قنفذ وای از این همه تکرار اباعبدالله این چه سری است که شد ذکر لبت وا اماه با زمین خوردنت هر بار اباعبدالله سر ِ پیری گذر ِ تو به چه جاها افتاد وای از آن همه آزار اباعبدالله هر چه هم بر سرت آمد دم آخر ز عطش چشم های تو نشد تار اباعبدالله خواهر تو نشد ای شاه برای پسرت در دل شعله پرستار اباعبدالله کفنت خار بیابان نشد و بی تو نرفت دخترت بر سر بازار اباعبدالله @mojaradan
با دیدن سگی که به طرف مغازه اش نزدیک می شد حرکتی کرد که دورش کند اما 📋 را در دهان سگ  دید .کاغذ را گرفت.روی کاغذ نوشته بود" ۱۲ سوسیس و یه ران گوشت بدین".۱۰ دلار همراه کاغذ بود.قصاب که تعجب کرده بود  سوسیس و گوشت را در کیسه ای گذاشت و در دهان سگ گذاشت. سگ هم کیسه راگرفت و رفت . قصاب که کنجکاو شده بود و از طرفی وقت بستن مغازه بود تعطیل کرد و بدنبال سگ راه افتاد . سگ  در خیابان  حرکت کرد تا به محل کشی رسید. با حوصله ایستاد تا  سبز شد و  بعد از خیابان رد شد. قصاب به دنبالش راه افتاد. سگ رفت تا به اتوبوس 🚌رسید نگاهی به تابلو  حرکت اتوبوس ها کرد و ایستاد .قصاب متحیر از حرکت سگ منتظر ماند. اتوبوس امد, سگ جلوی اتوبوس امد و شماره انرا نگاه کرد و به ایستگاه برگشت .صبر کرد تا اتوبوس بعدی امد دوباره شماره انرا چک کرد. اتوبوس درست بود سوار شد.قصاب هم در حالی که دهانش از حیرت باز بود سوار شد. اتوبوس در حال حرکت به سمت  حومه شهر  بود وسگ بیرون را تماشا می کرد .پس از چند خیابان سگ روی پنجه باند شد و زنگ اتوبوس را زد .اتوبوس ایستاد و سگ با کیسه پیاده شد.قصاب هم به دنبالش. سگ در خیابان حرکت کرد تا خانه🏠 ای رسید .گوشت 🍖را روی پله گذاشت و   کمی عقب رفت و خودش را به در  کوبید .اینکار را بازم تکرار کرد اما کسی در را باز نکرد. سگ به طرف باغ رفت   و روی دیواری باریک پرید و خودش را به پنجره رساند و سرش را چند بار به پنجره زد و بعد به پایین پرید و به پشت در برگشت. مردی  در را باز کرد و شروع  به فحش دادن  و   سگ و کرد.قصاب با عجله به مرد نزدیک شد و داد زد :چه کار می کنی دیوانه؟ این سگ یه است. این ترین سگی هست که من تا بحال دیدم. مرد نگاهی به قصاب کرد و گقت:تو به این میگی باهوش ؟این دومین بار تو این هفته است که این کلیدش🗝 را فراموش می کنه !!! نتیجه اخلاقی : مردم هرگز از چیزهایی که دارند نخواهند بود. چیزی که شما آن‌را ارزش می پندارید بطور قطع برای کسانی دیگر و غنیمت است . بدانیم دنیا پر از این تناقضات است. پس سعی کنیم ارزش واقعی هر چیزی را درک کنیم و مهمتر قدردان داشته هایمان باشیم @mojaradan🍃🍃
💛🍃💛🍃💛🍃💛🍃💛 #قرار_عاشقی حسین_جان❤️ ❣بہ گنبدٺ،حرمٺ، پرچمٺ سلام آقا بہ محضر پسرٺ،دخترٺ سلام آقا ❣سلام ساقے لشگر سلام شطّ فراٺ سلام بر سر و بر پیڪرٺ سلام آقا #السلام_علیڪ_یااباعبدالله🌷 #پایگاه_‌اجتماعی_مجردان_انقلابی @mojaradan
#السلام_ایها_الغریب 🌷چه تکلیف سنگینی است بلاتکلیفی وقتی که نمی دانم منتظرت مانده ام يا فقط خودم را به انتظار زده ام 😔 🌟 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج #پایگاه_‌اجتماعی_مجردان_انقلابی @mojaradan
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم 🌸 ❤️ به اهمیت بدید💠 خودتون را ترغیب کنیدبه نماز بخوانید🌟 وسایل نماز مثل و و تسبیح را در خانه، قابل استفاده و حرمت سازی کنید. 💙 یه جانماز مخصوص خود باشید. امروز اگر توانستید به برویداگر نشد، بنویسید و برنامه ریزی کنید تا آخر هفته انجام دهید.✅ ❤️🕋 سعی کنید حواسمون توی نماز به خدا باشه و هروقت پرت شد سریع از همون موقع رو جمع کنید. 🌸⭐️🌸 هرکاری زینت بشه قشنگ تر هست. بزنید. بزنید دو تا مسئله از رو یاد بگیرید🌀 سعی کنید بیشتر کارهایتان را رو به انجام بدهید. اینطوری یه ورزش هست تا بدن و روح هماهنگ بشن. طرف خدا باشی، یاد خدا هستی، با بندگان خدا، خدایی برخورد می کنی. 💖💖💖 هر روز به وقت اذان صبح، شعبه دل هایتان را باز کنید. دفترچه حساب شما باز شد. ✅✅ مبارکتون باشه این پس انداز😍👏🌸 @mojaradan
🔴 💠 زمانی که شریک زندگی‌تان مرتکب می‌شود، نباید آن را تبدیل به دعوا و کنید. 💠 گاه کلماتی که در این شرایط به زبان می‌آورید، تاثیری دارند. 💠 به عنوان مثال بگویید: 🔺تو در هر شرایطی برایم عزیزی 🔻عصابتو خرد نکن 🔺بهت حق میدم 🔻نبینم غصه بخوری 💠 معنای واقعی این جملات این است: «با وجود که مرتکب شده‌ای، من هنوز هم دارم»   💠 تفکّر برای ساختن این جملات زیبا و به‌کارگیری آنها به شما کمک می‌کند تا در مقابل منفی‌بافی و کینه‌ورزی کنید. 🆔 @mojaradan
✅یه نکته کنکوری!! عزیزانی که آخر هفته کنکور دارید؛ #سوره_قدر رو از امروز مدام بخونید، و حتما با وضو برید سر جلسه. ان‌شاء‌الله موفق می‌شید. #نشر_حداکثری 👇 💝 @mojaradan
💕ﺷﺎﯾﺪ ﯾﮑﻢ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺑﺎﺷﻪ ﺍﻣﺎ ﺍﺭﺯﺵ ﺧﻮﻧﺪشو ﺩﺍﺭﻩ... ﺍﻭﻝ ﺩﺑﺴﺘﺎﻥ، ﺷﯿﺮﺍﺯ ﺑﻮﺩﻡ... ﺳﺎﻝ ١٣٤٠، ﻭﺳﻄﺎﯼ ﺳﺎﻝ ﺍﻭﻣﺪﯾﻢ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﯾﮏ ﺍﺳﻤﻢ ﺭﺍ ﻧﻮﺷﺘﻨﺪ. ﺷﻬﺮﺳﺘﺎﻧﯽ ﺑﻮﺩﻡ، ﻟﻬﺠﻪ ﻏﻠﯿﻆ ﻗﺸﻘﺎﯾﯽ، ﺍﺯ ﺷﻬﺮﯼ ﻏﺮﯾﺐ... ﻣﺎ 📗 ﺩﺍﺭﺍ ﺍﻧﺎﺭ ﺑﻮﺩ، ﻭﻟﯽ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﺁﺏ ﺑﺎﺑﺎ... ﻣﻌﻀﻠﯽ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ، ﻧﻤﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ! ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺗﻮ ﺷﻬﺮ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻫﻢ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺍﻭﻝ ﺑﻮﺩﻧﻢ ﻧﺒﻮﺩ ﻭﻟﯽ ﺑﺎ ﺳﺨﺘﯽ ﻭ ﺑﺪﺑﺨﺘﯽ ﺩﺭﺳﮑﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﺪﻡ. ﺗﻮ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﺷﺪﻡ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﮐﻼﺱ! ﻣﻌﻠﻢ🙆 ﭘﯿﺮ ﻭ ﺑﯽ حوﺻﻠﻪ‌ﺍﯼ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺷﺪ ﺩﺷﻤﻦ ﻗﺴﻢ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻣﻦ! ﻫﺮ ﮐﺲ ﺩﺭﺱ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﻣﯽﮔﻔﺖ: ﻣﯽﺧﻮﺍﯼ ﺑﺸﯽ ﻓﻼﻧﯽ ﻭ ﻣﻨﻈﻮﺭﺵ ﻣﻦِ ﺑﯿﻨﻮﺍ ﺑﻮﺩﻡ! ﺑﺎ ﻫﺰﺍﺭ ﺯﺣﻤﺖ ﺭﻓﺘﻢ ﮐﻼﺱ ﺩﻭﻡ! ﺁﻧﺠﺎ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺑﺪ ﻣﻦ، ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻢ ﺷﺪ ﻣﻌﻠﻤﻤﺎﻥ!!! ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺗﻪ ﮐﻼﺱ ﻣﯽ ﻧﺸﺴﺘﻢ ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﭼﻮﺑﯽ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩﻡ ﮐﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﻧﺮﻭﺩ ﮐﯽ ﻫﺴﺘﻢ! ﺩﯾﮕﺮ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﻢ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺗﻨﺒﻠﯽ ﻫﺴﺘﻢ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ! ﮐﻼﺱ ﺳﻮﻡ ﯾﮏ ﺟﻮﺍﻥ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺁﻣﺪ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻣﺎﻥ! ﻗﺸﻨﮓ ﻣﯽﭘﻮﺷﯿﺪ ﻭ ﺧﻼﺻﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﮐﺎﺭ ﺩﺭﺳﺖ ﺑﻮﺩ. ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻼﺱ ﻣﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ. ﻣﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻪ ﮐﻼﺱ ﻧﺸﺴﺘﻢ. ﻣﯿﺪﻭﻧﺴﺘﻢ ﺟﺎﯼ ﻣﻦ ﺍﻭﻧﺠﺎﺳﺖ! ﺩﺭﺱ ﺩﺍﺩ، ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﻓﺮﺩﺍ ﺑﯿﺎﺭﯾﻦ. ﺍٓﻧﻘﺪﺭ ﺑﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺗﻤﯿﺰ ﻣﺸﻘﻢ ﺭﺍ ﻧﻮﺷﺘﻢ، ﻭﻟﯽ ﻣﯽﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺗﻨﺒﻞ ﮐﻼﺱ ﭼﯿﺴﺖ! ﻓﺮﺩﺍﺵ ﮐﻪ ﺍﻭﻣﺪ، ﯾﮏ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﮔﺮﻓﺖ ﺩﺳﺘﺶ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﺸﻖ ﻫﺎ... ﻫﻤﮕﯽ ﺷﺎﺥ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﯾﻢ!! ﺁﺧﻪ ﺭو ﯾﺎ ﺧﻂ ﻣﯿﺰﺩﻥ ﯾﺎ ﭘﺎﺭﻩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻥ! ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺭﺳﯿﺪ ﺑﺎ ﻣﺸﻘﺎﻣﻮ ﻧﺸﻮﻥ ﺩﺍﺩﻡ... ﻣﯽﻟﺮﺯﯾﺪ ﻭ ﻗﻠﺒﻢ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﻣﯽﺯﺩ... ﺯﯾﺮ ﻫﺮ ﻣﺸﻘﯽ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﻣﯽنوﺷﺖ... ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺑﺮﺍ ﻣﻦ ﭼﯽ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﻪ؟ ﺑﺎ ﺧﻄﯽ ﻧﻮﺷﺖ: ﻋﺎﻟﯽ! ﺑﺎﻭﺭﻡ ﻧﻤﯽ ﺷﺪ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺳﻪ ﺳﺎﻝ ﺍﯾﻦ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﮐﻠﻤﻪ ﺍﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ# ﺗﺸﻮﯾﻖ ﻣﻦ ﺑﯿﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ... ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩ ﻭ ﺭﺩ ﺷﺪ. ﺳﺮﻡ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺩﻓﺘﺮﻡ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻡ. ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯽﮔﺬﺍﺭﻡ ﺑﻔﻬﻤﺪ ﻣﻦ ﺗﻨﺒﻞ ﮐﻼﺳﻢ... ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩﻡ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺑﺎﺷﻢ... ﺁﻥ ﺳﺎﻝ ﺑﺎ ﻣﻌﺪﻝ ﺑﯿﺴﺖ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺍﻭﻝ ﺷﺪﻡ ﻭ ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭ ﺳﺎﻝﻫﺎﯼ ﺑﻌﺪ... ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺍﻭﻝ ﺑﻮﺩﻡ. ﮐﻨﮑﻮﺭ ﺩﺍﺩﻡ ﻧﻔﺮ ﺷﺸﻢ ﮐﻨﮑﻮﺭ ﺩﺭ ﮐﺸﻮﺭ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺭﻓﺘﻢ. ﯾﮏ ﮐﻠﻤﻪ ﺑﻪ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﻣﺮﺍ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﺍﺩ... ﭼﺮﺍ ﻣﺜﺒﺖ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺩﺭﯾﻎ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ؟ ﺑﻪ ﻭﯾﮋﻩ ﻣﺎ ﭘﺪﺭﺍﻥ، ﻣﺎﺩﺭﺍﻥ، ﻣﻌﻠﻤﺎﻥ، ﺍﺳﺘﺎﺩﺍﻥ، ﻣﺮﺑﯿﺎﻥ، ﺭﺋﻴﺴﺎﻥ ﻭ ... ﺍﺯﺍﻣﯿﺮﻣﺤﻤﺪ ﻧﺎﺩﺭﯼِ ﻗﺸﻘﺎﯾﯽ ﺍﺳﺘﺎﺩﺭﻭﺍﻧﺸﻨﺎسی ﻭﻋﻠﻮﻡ ﺗﺮﺑﯿﺘﯽ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻛﻨﺖ ﺍﻧﮕﻠﺴﺘﺎﻥ @mojaradan 🍃🍃🍃
از همین جا برای تیم محتوایی کانال مجردان انقلابی دعا میکنیم که از هدف شون دور نشن و توی زندگی شون عاقبت به خیر بشن 🌷خداقوت به همه همکارا @mojaradan
#قرار_عاشقی 💚 حسیـــــن جان💚 از ازل قرعہ‌عشقٺ بہ من افتادحسین همہ ذراٺ‌وجودم شده فریادحسین🌱 ازهمین فاصلہ‌ے دورسلامم بپذیر✋ ڪه خراب توشدم‌خانہ‌ات آبادحسین #صلی‌الله‌علیک‌یا‌ابا‌عبدالله❤️ #پایگاه_‌اجتماعی_مجردان_انقلابی 🆔 @mojaradan
#السلام_ایها_الغریب 💚🍃مهدی جان🍃💚 چہ میشود ڪہ بگوید خدا به جبرائیل بگو بہ حضرت مهـدی رسیده نوبٺ ٺو تمام خواست ما ازخدا فقط این است ظهور یا فـرج عاجل و سلامـت تو 🔸اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ #پایگاه_‌اجتماعی_مجردان_انقلابی @mojaradan
✨﷽✨ 🔹 معلم عربے یکے از محروم تهران شده بود ...اما تدریس عربے ابراهیم زیاد طولانے نشد! از همان سال دیگر به مدرسه نرفت!حتے نمے گفت که چرا به آن مدرسه نمےرود! 🔹یک روز مدرسه پیش من آمد و گفت: تو رو خدا !!!شما که برادر آقاے هادے هستید، با ایشان کنید که برگردد مدرسه !!! 🔹گفتم: مگه چے شده؟ کمے مکث کرد و گفت : حقیقتش ، آقا ابراهیم از خودش پول مے داد به یکے از شاگردها تا هر روز زنگ اول براے کلاس و پنیر🧀 بگیرد !!! 🔹آقاے هادے این بود که این ها بچه هاے محروم هستند ؛اکثرا سر کلاس هستند ؛بچه گرسنه هم درس نمے فهمد ... 🔹مدیر ادامه داد: من با آقاے هادے برخورد کردم !گفتم مدرسه ما را به هم ریختے! در صورتے که هیچ براے نظم مدرسه پیش نیامده بود !!! 🔹بعد هم ایشان داد زدم و گفتم: دیگه حق ندارے اینجا از این کارها بکنے ! آقای هادے از پیش ما رفت و بقیه ساعت هایش را در مدرسه دیگرے پر کرد ... 🔹حالا هم بچه ها و از من خواستند که ایشان را ؛همه از اخلاق و تدریس ایشان تعریف مےکنند ...ایشان در همین مدت کم، برای بسیارے از دانش آموزان بضاعت و یتیم مدرسه، وسائل تهیه کرده بود که حتے من هم خبر نداشتم !!! 🌷 @mojaradan
سلام من به همه شهدا سلام من به شهدای گمنام تازه به مین بازگشته شهدای میهنم همگی ما دلتنگیم همگی ما مشکل داریم دردعاهایتان ماروهم دعا کنید که سخت محتاجیم. شهدادلتنگیم شهدا یه دعایی شهدایه نگاهی 😔😔😔 به یادشان صلوات بفرستیم. ریحانه مریم @mojaradan
!" 🔹 به 👨 توصیه میشه که در با نامحرم و حتی محارم کاری نکنید و نزنید که 👩خود را وادار به حسادت کنید! 🔸 به هم سفارش میشه که در برخورد با بیگانه، کاری نکنید و حرفی نزنید که حسادت و شوهرتان را تحریک نمایید. ✅ این بدبینی می‌آورد و پایه‌های را سُست می‌کند و از ریشه می‌سوزاند 🆔 @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در حاشیه ✅مصاحبه با زوج عاشقی که با هیچی شروع کردند🙍♂️ : پدرها و مادرها! 👪 چرا به ارتباط بدون تعهد دخترها و پسرهاتون تن می دید ولی برای ازدواجشون اینقدر مانع می تراشید⁉️ @mojaradan
💕 از گفتن اگه کسی رو خواستی بشناسی باهاش شو با یکی از 👬 تازه آشنا شده بودم یه روز بهم گفت فردا میخوام برم شیراز. گفتم: منم کار دارم باهات میام. 1- سر وعده اومد در خونه مون 🔑 ماشینشو دو دستی تعارف کرد گفت بفرما شما رانندگی کنید. گفتم ممنون؛ حالا خسته شدی من میشینم. معرفت اول 2- رسیدیم سر فلکه خروجی شهر خواستیم از یه چیز خوردنی برا تو راه بگیریم . من رفتم از دکه اولی بخرم گفت بیا از اون یکی بخریم. گفتم: چه فرقی داره؟!!! گفت: اون کمتره، تا کسب اونم بگرده... 3- ایستگاه خروجی شهر گفتم صبر کن دوتا مسافر سوار کنیم بنزین در بیاد. گفت: این مسافرکش ها منتظر مسافرن، گناه دارن، روزیشون کم میشه. 3-بین راه یه مسافر فقیری دست بلند کرد. اونو سوار کرد. مسیرش کوتاه بود؛ پول که ازش نگرفت، 5هزار تومن هم بهش داد. گفتم معتاد بود ها. گفت: باشه اینها دنیاطلبان روزگار هستن. مهم اینه که من به نیّت خدا این کار را کردم. 5-رسیدیم کنار قبرستان شهر، یه آدم حدود چهل ساله یه مشما قارچ کوهی دستش بود. بهش گفت: همش چند؟ گفت: 13هزار تومن. ازش خرید. گفتم: رفیق اینقدر ارزش نداشتا. گفت میدونم روزیش تامین بشه.. 6- رسیدیم شيراز، چراغ قرمز یه بچه 10ساله چندتا دستمال کاغذی داشبردی دستش بود. گفت 4تا 5هزارتومن. 4تا ازش خرید. گفتم رفیق اینقد ارزش نداشتا. گفت: میدونم، میخواستم روزیش تامین بشه. گناه داره تو آفتاب وایساده. یه جای دیگه هم از یه بچه یه کتاب دعا خرید 2 هزاروتومن!!! 7- از روی پل هوایی رد میشدیم، یه دستگاه وزنه (ترازو) جلوش بود. یه کم رد شدیم، یه دفعه برگشت گفت میای وزن کنیم؟ گفتم: من وزنمو میدونم چقدره. گفت باشه منم میدونم اگه همه مثل من و تو اینجوری باشن این پیرمرد ازه کجا تامین بشه؟!!! گفتم باشه پولی بهش بده بریم. گفت نه، غرورش میشکنه، گدایی؛ اینجوری میگه کاسبی کردم. 8-یه دست دراز کرد. یه پول خورد بهش داد. گفتم: رفیق اینها حقه بازنا. گفت: ما هیچ حاجتمندی را رد نمیکنم. مبادا نیازمندی را رد کرده باشیم. 9-اگه میخواستم در مورد# یکی حرف بزنم بحث رو عوض میکرد میگفت شاید اون شخص راضی نباشه در موردش حرف بزنیم و رو کنیم... 10-یکی زنگ زد گفت پول واریز نکردی؟!!! گفتم: رفیق، بچه هات بودن؟ گفت: نه، یه فقیر از مهدیه رو حمایت مالی کردم. اون بود زنگ زد. گفتم: چن بهش میدی؟!!! گفت مرحله در یک سال 900 هزار تومن. اولِ مهر، عید و تابستان سه تا سیصدتومن. 11-تو راه برگشت هم از تا کودک آویشن کوهی خرید. گفت اگر فقط از بخرم اون یکی دلش میشکنه.💔 میدونین من تو این سفر چقد خرج کردم؟!!! 3هزار تومن!!! یه بسنی برا رفیقم خریدم چون همینقدر بیشتر پول تو جیبم نبود. من کارت داشتم پول نقد تو جیبش گذاشته بود.‌ به من اجازه نمیداد حساب کنم. میدونین رفیق من چه بود؟!!! کش، لوله کش، تعمیرکارِ یخچال و کولر و آبگرمکن بود و یه مغازه کوچک داشت. میدونین چه ماشینی داشت؟!!! پرایدِ 85 میدونین چن سالش بود؟!!! 34 سال. میدونین من چه کاره بودم؟!!! بودم، باغ هم داشتم. میدونین چه ماشبنی داشتم؟ 206 صندوق دار؛ کلک زدم گفتم خرابه که اون ماشینشو بیاره.. دوستم یه جمله گفت که به دلم نشست: که کمک میکنن مقدس تر از هستن که دعا میکنن. بنده مخلص خدا بودن به حرکت است نه ادعا بعضیها بزرگوار به دنیا اومدن تا دیگران هم ازشون چیزایی یادبگیرن 🆔 @mojaradan 🍃🍃🍃
#السلام_ایها_الغریب ❤جانا بیا ڪہ بی تو دلم را قرار نیسٺ 🌹بیشم مجال صبر و سر انتظار نیسٺ 🌹دیوانہ این چنین ڪہ منم در بلاے عشق ❤دل عاقبٺ نخواهد و عقلم بہ ڪار نیسٺ #اللهـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ💖 #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی 🆔 @mojaradan
#قرار_عاشقی حسین_جان❤️ ❣بہ گنبدٺ،حرمٺ، پرچمٺ سلام آقا بہ محضر پسرٺ،دخترٺ سلام ❣سلام ساقے لشگر سلام شطّ فراٺ سلام بر سر و بر پیڪرٺ سلام آقا #السلام_علیڪ_یااباعبدالله🌷 #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی 🆔 @mojaradan
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم ❤️❤️ سرمایه گذاری ❤️ امروز سعی کنید الخیر" داشته باشید و در زنجیره رحم دنیا به همه مومنین❤️ "محبت"❤️ داشته باشید و خوبی آنها را بخواهید😍 از اطرافیان خود شروع کنید؛ پدر ، مادر، خواهر، برادر، همسر، فرزند، فامیل، دوست، همکار 💖 از محبت خارها گل میشود❤️ تداوم در محبت ، عامل موفقیت سرمایه گذار محترم شما تا به حال یک امتیاز پس انداز کردید✅ نمازخوان، @mojaradan
این هم همایش دختران مشهدی 💚💛همگی دعوتید💖 چادری ـ و غیر چادری... دختران عزیز انقلابی؛ همگی باهم جشن خواهیم گرفت روز دختر را☺️ ❣میلاد باسعادت حضرت معصومه خواهرامام رضا ودهه کرامت را مهمانان ویژه: @mojaradan
#یک_حبه_قند 🌸🍃 #حدیث 🍃🌸 •| امام صادق (علیه‌السلام) فرموده‌اند: #حیا و ایمان، هم‌سنگ و هم‌دوش یکدیگرند، #هنگامی که یکی از آن برود، دیگری در پی آن می‌رود. #کافی_ج_2 . . 💕 تو رِیحانه ی خدایی 💕 . #پایگاه_‌اجتماعی_مجردان_انقلابی @mojaradan ❤️🍃🌷🌺🌸🌺🌷🍃❤️
🍃جلوه گر شد در جنان اخت الرضا 🌷آمده کوهی پر از صبر و سخا ❤️می کند حـاجات ما جمله روا 🌹او که هست معصومه ی آل عبا علیکم خدمت همه اعضای محترم مجردان انقلابی در نظر دارد به مناسبت میلاد سراسر نور فاطمه معصومه سلام الله علیها به قرعه هدیه ای به مناسبت این عید فرخنده و دختر به چند نفر از دختر خانم های کانال کند که قصد دارند به عنوان در این امر خدا پسندانه شریک شوند به کانال پیام دهند. با حضرت معصومه سلام الله علیها مراجعه کنید 👇 @javan_moemen_enghelabi
یا هشت سالم بودم، برای میوه 🍊و سبزی به مغازه محل باسفارش رفتم. اون موقع مثل حالا نبود که بچه رو تا هم همراهی کنن! پنج تومن پول داخل یه# زنبیل پلاستیکی قرمز رنگ که تقریباً هم قد خودم بود با یه کاغذ📄 از لیست سفارش ... میوه وسبزی رو خریدم کل مبلغ شد 35زار. دور از مادرم مابقی پول رو دادم یه 🥐 پنج زاری و یه نوشابه زرد کانادادرای از بقالی جنب میوه فروشی خریدم و روبروی میوه فروشی روی جدول نشستم و جای شما خالی نوش جان کردم. که 🚶 مادر گفت مابقی پولو چکار کردی؟ راستش ترسیدم بگم چکار کردم، گفتم بقیه پولی نبود ... چیزی نگفت و زیر لب غرولندی کرد منم متوجه اعتراض او نشدم. داشتم ازکاری که کرده بودم و کسی متوجه نشده بود غرور می‌کردم اما اضطراب نهفته ای آزارم می‌ داد. فردا به اتفاق مادر به سبزی فروشی رفتم اضطرابم بیشتر شده بود. که یهو مادر پرسید آقای صبوری میوه و سبزی گران شده؟ گفت نه همشیره. گفت پس پول رو چرا به بچه پس ندادی؟ آقای صبوری که ظاهراً فیلم خوردن کیک و نوشابه ازجلو چشمش مرور میشد با لبخندی زیبا روبه من کرد گفت : آبجی فراموش کردم ولی چشم طلبتون باشه. رو سرم چرخ می‌خورد اگه حاجی لب باز میکرد و واقعیت رو می گفت به خاطر گناه مجازات می شدم، یکی دروغ به مادرم یکی هم تهمت به حاج صبوری! مادر بیرون مغازه رفت. اما من داخل بودم. روبه من کرد و گفت: این دفعه مهمان من! ولی نمی دونم اگه تکرار بشه کسی مهمونت میکنه یا نه!؟! بخدا هنوزم ۶۱ سال لبخندش و پندش یادم هست! بارها باخودم می گم این آدما کجان و چرا نیستن؟ چرا کم شده آدمهایی از جنس بلور که نه های📚 روان‌شناسی خوندن و نه مال زیادی داشتن که ببخشند؟ ولی رو به جان خریدن تا دلی پریشون نشه ...! 👤 پرویز پرستویی @mojaradan