eitaa logo
موج نور
175 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
17 فایل
امواج نور را به شما هدیه می‌دهیم. @Mohammadsalari : آیدی آدمین
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : 🍃خداوند تبارك و تعالى، به چهره‌ها و اموال شما نمی‌نگرد، بلكه به دل‌ها و اعمال شما می‌نگرد.🍃 🍂إنَّ اللّه َ تباركَ وتعالى لا يَنظُرُ إلى صُوَرِكُم ولا إلى أموالِكُم ولكنْ يَنظُرُ إلى قُلوبِكُم وأعمالِكُم🍂 📚الأمالي للطوسي، ص ۵۳۶ ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🌼 امیرمومنان علی(علیه‌السلام): 🍃آغاز شهوت، لذت است و پایانش نابودی.🍃 🍂أوَّلُ الشَّهوَةِ طَرَبٌ، وآخِرُها عَطَبٌ🍂 📚غررالحکم، ح ۳۱۳۳ ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
📖تفسیر قرآن کریم با داستان📖 ✳️ پاداش مبارزه با نفس 🍃وَ أَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَىٰ(۴۰) فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَىٰ(۴۱)🍃 🍂ﻭ ﺍﻣﺎ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻣﻘﺎم ﻭ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺵ ﺗﺮﺳﻴﺪﻩ ﻭ ﻧﻔﺲ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﻮﺍ ﻭ ﻫﻮﺱ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ(٤٠) ﭘﺲ ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺟﺎﻳﮕﺎﻫﺶ ﺑﻬﺸﺖ ﺍﺳﺖ(نازعات : ۴۰_۴۱)🍂 ✅ مجاهده بزرگ 📌در حالات آيت اللّه محمّد فشاركى می‌نویسند: او از مجتهدين بزرگ زمان خودش بود. بعد از فوت مرجع عالیقدر آيت اللّه محمّدتقى شيرازى مردم به ايشان مراجعه كردند تا در مسجدى كه هر شب آيت اللّه شيرازى در آن نماز جماعت می‌خواند اقامه نماز كنند و مرجعيّت تقليد را هم بپذيرند. آيت اللّه فشاركى می‌گویند: ديدم چيزى در من است كه مرا خوشحال كرده و بعد فهميدم كه ماجراى مرجعيّت است و شيطان در من نفوذ كرده. با خود گفتم: می‌دانم با تو چه کنم. فرداى آن شب می‌آیند و هر چه به آيت اللّه فشاركى اصرار می‌کنند بيا و نماز را بخوان قبول نمی‌کنند و از همينجا بود كه معظم له حتّى تا آخر عمر رساله هم ننوشتند و فقط شاگرد تربيت كردند. 📚 داستان‌هایی از علما ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🌼 امام علی علیه‌السلام: 🍃خردمند کسی است که دمی را در کارهای بی‌فایده هدر نمی‌دهد🍃 🍂العاقِلُ مَن لا يُضَيِّعُ لَهُ نَفَسا فيما لا يَنفَعُه🍂 📚غررالحكم، حدیث ۲۱۶۳ ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
📌مرحوم نورى نقل می‌کند كه شيخ على نامى كه از مردان شايسته و پارسا بود در معيّت حاج شيخ مهدى نجفى عازم زيارت آقا على بن موسى الرضا علیه‌السلام می‌شود. شيخ على كه كفيل خدمت و امين خرج شيخ مهدى و از ملازمان او بود می‌گوید: ✍ ما از شهر بغداد خارج شديم. من بيش از نيم درهم با خود نداشتم. وقتى وارد مشهد شديم و مدّت زمانى در آنجا مانديم چيزى براى خرجى ما باقى نماند و كسى را هم نمی‌شناختیم كه از او پولى قرض بگيريم. به همراهانى كه مهمان شيخ مهدى بودند گفتم: امشب چيزى براى خوردن نيست. آنها هم هر كدام از پى كار خود رفتند. ما وارد روضه مطهّر امام هشتم علیه‌السلام شديم و نماز خوانديم و زيارت كرديم. ديدم يك نفر پهلوى شيخ مهدى ايستاده و شيخ هم دست به دعا برداشته است. آن مرد کیسه‌ای در ميان دست شيخ گذاشت. شيخ اشاره كرد كه شايد اشتباهى كيسه را در دست وى گذاشته است. امّا آن مرد رو به شيخ نمود و گفت: اَما عَلِمتَ اِنَّ لِكُلِّ اِمام مَظهَرا و اِنَّ الاِمام عَلىِّ بنِ موسَى الرّضا علیه‌السلام مُتَكَفِّل لِاَحوالِ الغُرباء: مگر نمی‌دانی براى هر امامى مظهرى است؟ و به راستى امام رضا علیه‌السلام كفيل حال غريبان است! آنگاه اشاره به كيسه نمود و گفت: اين از جانب امام رضا علیه‌السلام است. بعد هم رفت. شیخ مهدى شگفت زده شد. آنگاه به من نگاهى كرد و گفت: بيا كيسه را بگير. من كيسه را از دست شيخ گرفتم، به بازار رفتم براى مهمانان، غذا و ميوه خريدارى كردم. مهمانان وقتى طعامها را ديدند گفتند: تو كه سر شب ما را نااميد كردى. اكنون می‌بینیم غذاى ما از هر شب بهتر و بيشتر است. داستان شيخ و مردى كه كيسه اهدايى را داده بود را براى آنها بازگو نمودم. در ميان كيسه سيصد اشرفى بود. 📚 داستان‌هایی از علما ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖تفسیر قرآن کریم با داستان📖 ✳️ این جهان کوه است و فعل ما ندا 🌴إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا🌴 (اسراء : ۷) 🍃ﺍﮔﺮ ﻧﻴﻜﻲ ﻛﻨﻴﺪ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻧﻴﻜﻲ ﻛﺮﺩﻩﺍﻳﺪ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺪﻱ ﻛﻨﻴﺪ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﺪﻱ ﻛﺮﺩﻩﺍﻳﺪ.🍃 ✅ سبب قطع پا ✍از زمخشری پرسیدند که علّت قطع پای تو چه بود؟ گفت: به هنگام کودکی گنجشکی را به دست آوردم و پرهایش را کندم و سپس به پایش نخی بستم، روزی گنجشک فرار کرد و در سوراخی فرو رفت، از پی او دویدم مقداری از نخ باقی مانده بود، آن را گرفتم و آن قدر کشیدم که یک پای آن حیوان قطع شد، مادرم چون این داستان را بدید برآشفت و گفت: خداوند پایت را قطع کند چنان که پای این زبان بسته بی گناه را قطع کردی! چون به سن جوانی رسیدم در سفر بخارا از اسب فرو افتادم و پایم شکست، هرچند معالجه کردم فایده نبخشید ناگزیر به قطع پا شدم 📚عرفان اسلامی ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🌼امام صادق علیه‌السلام : 🍃ملعون است، ملعون، كسى كه برادرش دستِ صلح و آشتى به سوى او دراز كند و او آشتى نكند.🍃 🍂مَلْعونٌ مَلْعونٌ رَجُلٌ يَبدؤهُ أخوهُ بالصُّلْحِ فلَمْ يُصالِحْهُ🍂 📚بحار الأنوار: جد۷۴، ص ۲۳۶ ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
📖 تفسیر قرآن کریم با داستان📖 ✳️ شیوه برخورد با نادان 🍃وَ إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا🍃 🍂و چون جاهلان آنان را مخاطب سازند، به ملايمت سخن گويند.🍂 (فرقان: ۶۳) ✅ حلم و بردباری شگفت‌انگیز ✍ عربی خشن و بی‌سواد به محضر مقدس آقا سید ابوالحسن اصفهانی آمد و با تندی از آن حضرت طلب کمک کرد، آن جناب با کمال متانت به او فرمود: اکنون چیزی در بساط من برای کمک به تو نیست، عرب به آن حضرت پرخاش کرد و ناسزا گفت و در عین خشم و غضب خانه سید را ترک کرد. چند روزی از این ماجرا گذشت، سید در شب تاریک و در حال تنهایی به در خانۀ عرب رفته و دق الباب کرد، همسر عرب به پشت درآمد و جگفت: کیست؟ سید فرمود: ابوالحسنم، اگر آقای شما در خانه هست به او بگویید چند لحظه ای با او کار دارم، زن پیغام آن مرد بزرگ را رساند، عرب به در خانه آمد و با سید با تندخویی برخورد کرد، سید اجازه ورود خواست، به تلخی به سید اجازه ورود داد، سید پس از چند لحظه، کمک قابل توجهی به او نمود و از نداشتن آن روز عذرخواهی کرد، عرب از خواب غفلت بیدار شد، خنجری آورد و به سید گفت: یا با پای کفشدار بر صورتم بگذار یا با این خنجر سینه‌ام را می‌شکافم، سید آنچه اصرار کرد، عرب نپذیرفت برای حفظ جان عرب آهسته به صورتش پای گذاشت آن گاه از خانۀ او رفت!! 📚 عرفان اسلامی ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
🌼 امام على علیه‌السلام : 🍃از سیری‌ناپذیری بپرهيزيد؛ كه بسا يك بار خوردن كه از خوردن‌های ديگر جلو گيرد🍃 🍂اِحذَرِ الشَّرَهَ، فَكَم أكلَةٍ مَنَعَت أكَلاتٍ🍂  📚 غررالحکم، ص ۱۶۱ ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌 بالاترین نصیحت در اسلام ▫️ علامه طباطبایی ره ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
🌼 امام على علیه‌السلام :  🍃درنگ و تأمل رأس خرد است و تندى و شتاب رأس نادانى🍃 🍂التَّثَبـتُ رَأسُ العَقلِ، و الحِدَّةُ رَأسُ الحُمقِ🍂 📚كنز الفوائد، ج ۱، ص ۱۹۹ ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
📖 تفسیر قرآن کریم با داستان📖 ✳️ شیوه برخورد با نادان 🍃وَ إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا🍃 🍂و چون جاهلان آنان را مخاطب سازند، به ملايمت سخن گويند.🍂 (فرقان: ۶۳) ✅ حلم و بردباری خواجه نصیرالدین طوسی ✍ هنگامی که خواجه نصیرالدین طوسی در قدرت و دارای منصب وزارت بود، کسی نامه‌ای برایش نوشت، در آن نامه به خواجه خطاب شده بود ای سگ! پسر سگ! آن جناب جواب نوشت این موضوعی که برای من نوشته‌ای صحیح نیست؛ زیرا سگ از حیوانات چهار پاست و پارس کننده و دارای ناخن‌های بزرگ است ولی من قامتم موزون، پوستم روشن، ناخنم کوتاه و دارای نطق و ضحکم و این از امتیازات انسان است، خواجه در جواب آن مرد یک کلمه زشت ننوشت. 📚 عرفان اسلامی ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 عنایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام به علامه محمدتقی جعفری ره ▫️ حجت‌الاسلام هاشمی نژاد ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
🌼 امام علی علیه‌السلام: 🍃از همنشينى با دوست بد بپرهيز، كه دوست بد، همنشين خود را به هلاكت می‌افکند و يار خود را به نابودى می‌کشاند.🍃 🍂احْذَرْ مُجَالَسَةَ قَرِينِ اَلسَّوْءِ فَإِنَّهُ يَهْلِكُ مُقَارِنَهُ وَ يُرْدِي مُصَاحِبَهُ🍂 📗غرر الحكم، ح ۲۵۹۹ ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
📖 تفسیر قرآن کریم با داستان📖 ✳️ شیوه برخورد با نادان 🍃وَ إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا🍃 🍂و چون جاهلان آنان را مخاطب سازند، به ملايمت سخن گويند.🍂 (فرقان: ۶۳) ✅ ریش شیخ! ✍روزى مرحوم آية اللّه حاج شيخ جعفر كاشف الغطا مبلغى را بين فقرا در اصفهان تقسيم كرد. پس از اتمام پول به نماز جماعت ايستاد. در بين دو نماز كه مشغول خواندن تعقيبات بود سيّدى فقير جلو آمد، تا مقابل امام جماعت رسيد گفت: اى شيخ! مال جدّم، خمس را بده!! آقاى كاشف الغطا پاسخ داد: قدرى دير آمدى. متأسفانه چيزى باقى نمانده است. سيّد با كمال جسارت و گستاخى آب دهان به ريش شيخ انداخت. شيخ هيچ گونه عكس العملى نشان نداد بلكه به نمازگزاران اعلام نمود: هر كس ريش شيخ را دوست دارد به سيّد كمك كند و خودش پولى را جمع كرده و به او داد! 📚 داستان‌هایی از علما ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌بزرگ‌ترین گناه کبیره ▫️ حجت‌الاسلام فرحزاد ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
📖تفسیر قرآن کریم با داستان📖 ✳️ کار شیطان 🍃لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلَّا قَلِيلًا🍃 ( اسراء: ۶۲) 🍂اگر مرا تا روز قيامت مهلت دهى، بر فرزندان او، جز اندكى، مهار زنم.🍂 ✅ مهار و افسار زدن ✍ يكى از شاگردان شيخ انصارى: شبی شيطان را در خواب ديدم كه بندها و طنابهایی در دست داشت. پرسیدم: اين بندها براى چیست؟ شیطان: اينها را به گردن مردم می‌افکنم و آنها را به سوى خويش می‌کشانم. روز گذشته يكى از اين طنابهای محكم را به گردن شيخ مرتضى انصارى انداختم و او را از اتاقش تا اواسط کوچه‌ كشيدم ولى افسوس كه عليرغم تلاشهاى زيادم از قيد رها شد و رفت. وقتى از خواب بيدار شدم، گفتم: خوب است تعبير اين رؤیا را از خود شيخ بپرسم. از اين رو خوابم را برای ایشان تعریف کردم. شيخ فرمود: آن ملعون ديروز می‌خواست مرا فريب دهد ولى به لطف پروردگار از دامش گريختم. ديروز پولى نداشتم و اتّفاقاً چيزى در منزل لازم شد. با خود گفتم : يك ريال از مال امام زمان (عج) در نزدم است و هنوز وقت مصرفش فرا نرسيده است. آن را به عنوان قرض برمی‌دارم و انشاءاللّه بعداً ادا مى كنم. يك ريال را برداشتم و از منزل خارج شدم. همين كه خواستم جنس مورد احتياج را خريدارى كنم با خود گفتم : از كجا معلوم كه من بتوانم اين قرض را بعداً ادا كنم؟ در همين انديشه بودم كه ناگهان تصميم قطعى گرفته و از خريد آن جنس صرف نظر نمودم و آن پول را سرجاى خود گذاشتم. 📚 داستان‌هایی از علما ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠کلیپ تصویری: کمک کن تا کمکت کنم 🔸حجت الاسلام محمدرضا رنجبر ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳️ شیعه در کلام امام حسن عسکری (ع) 👤 حجت‌الاسلام دکتر رفیعی ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥 قسمت هجدهم : ۱۷ شهریور ✔️ راوی : امیر منجر 🔸صبح روز هفدهم بود. رفتم دنبال . با موتور به همان جلسه رفتيم، اطراف ميدان ژاله (شهدا). جلسه تمام شد. سر و صدای زيادی از بيرون می‌آمد. 🔸 نیمه‌های شب حكومت نظامی اعلام شده بود. بسياری از مردم هيچ خبری نداشتند. سربازان و مأموران زيادی در اطراف ميدان مستقر بودند. جمعيت زيادی هم به سمت ميدان در حركت بود. مأمورها با بلندگو اعلام می‌کردند كه: متفرق شويد. ابراهيم سريع از جلسه خارج شد. بلافاصله برگشت و گفت: امير، بيا ببين چه خبره؟! 🔸آمدم بيرون. تا چشم کار می‌کرد از همه طرف جمعيت به سمت ميدان می‌آمد. شعارها از درود بر خمينی به سمت شاه رفته بود، فرياد بر شاه طنین‌انداز شده بود. جمعيت به سمت ميدان هجوم می‌آورد. بعضی‌ها می‌گفتند: ساواکی‌ها از چهار طرف ميدان را کرده‌اند و... 🔸لحظاتی بعد اتفاقی افتاد که کمتر کسی باور می‌کرد! از همه طرف صدای تيراندازی می‌آمد حتی از هليکوپتری که در آسمان بود و دورتر از ميدان قرار داشت. سريع رفتم و موتور را آوردم. از يک کوچه راه خروجی پيدا کردم. مأموری در آنجا نبود. ابراهيم سريع يکی از مجروحها را آورد. با هم رفتيم سمت سوم شعبان و سريع برگشتيم. تا نزديک ظهر حدود هشت بار رفتيم بيمارستان. مجروحها را می‌رساندیم و برمی‌گشتیم. تقريباً تمام بدن ابراهيم غرق خون شده بود. 🔸يکي از مجروحين نزديك پمپ بنزين افتاده بود. مأمورها از دور نگاه می‌کردند. هيچکس جرأت برداشتن را نداشت. ابراهيم می‌خواست به سمت مجروح حرکت کند. جلويش را گرفتم. گفتم: آنها مجروح رو تله کرده‌اند. اگه حركت كنی با تير می‌زنند. ابراهيم نگاهی به من کرد و گفت: اگه برادر خودت بود، همين رو می‌گفتی!؟ 🔸 نمی‌دانستم چه بگويم. فقط گفتم: خيلی مواظب باش. صدای تيراندازی کمتر شده بود. مأمورها کمی عقب‌تر رفته بودند. ابراهيم خيلی سريع به حالت سینه‌خیز رفت داخل خيابان، خوابيد کنار مجروح، بعد هم دست مجروح را گرفت و آن را انداخت روی کمرش. بعد هم به حالت سینه‌خیز برگشت. ابراهيم شجاعت عجيبی از خودش نشان داد. بعد هم آن مجروح را به همراه يک نفر ديگر سوار موتور من کرد و حرکت کردم. در راه برگشت، مأمورها کوچه را بستند. حکومت نظامی شديدتر شد. من هم ابراهيم را گم کردم! هر طوری بود برگشتم به خانه. 🔸عصر رفتم منزل ابراهيم. مادرش نگران بود. هيچكس خبری از او نداشت. خيلی ناراحت بوديم. آخر شب خبر دادند ابراهيم برگشته. خيلی خوشحال شدم. با آن بدن قوی توانسته بود از دست مأمورها فرار کند. روز بعد رفتيم بهشت زهرا در مراسم تشييع و تدفين کمک کرديم. بعد از هفدهم شهريور هر شب خانه يکی از بچه‌ها جلسه داشتيم برای هماهنگی در برنامه‌ها. مدتی محل تشکيل جلسه پشت‌بام خانه ابراهيم بود. مدتی منزل مهدی و... 🔸در اين جلسات از همه چيز خصوصاً مسائل اعتقادی و مسائل روز بحث می‌شد. تا اينکه خبر آمد حضرت امام به باز می‌گردند. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉 شهید 🕊🌹 شادی روح پاکش صلوات ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید. 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
📖 تفسیر قرآن کریم با داستان📖 ✳️ شیوه برخورد با نادان 🍃وَ إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا🍃 🍂و چون جاهلان آنان را مخاطب سازند، به ملايمت سخن گويند.🍂 (فرقان: ۶۳) ✅ ریش شیخ! ✍روزى مرحوم آية اللّه حاج شيخ جعفر كاشف الغطا مبلغى را بين فقرا در اصفهان تقسيم كرد. پس از اتمام پول به نماز جماعت ايستاد. در بين دو نماز كه مشغول خواندن تعقيبات بود سيّدى فقير جلو آمد، تا مقابل امام جماعت رسيد گفت: اى شيخ! مال جدّم، خمس را بده!! آقاى كاشف الغطا پاسخ داد: قدرى دير آمدى. متأسفانه چيزى باقى نمانده است. سيّد با كمال جسارت و گستاخى آب دهان به ريش شيخ انداخت. شيخ هيچ گونه عكس العملى نشان نداد بلكه به نمازگزاران اعلام نمود: هر كس ريش شيخ را دوست دارد به سيّد كمك كند و خودش پولى را جمع كرده و به او داد! 📚 داستان‌هایی از علما ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌بزرگ‌ترین گناه کبیره ▫️ حجت‌الاسلام فرحزاد ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
📖تفسیر قرآن کریم با داستان📖 ✳️ کار شیطان 🍃لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلَّا قَلِيلًا🍃 ( اسراء: ۶۲) 🍂اگر مرا تا روز قيامت مهلت دهى، بر فرزندان او، جز اندكى، مهار زنم.🍂 ✅ مهار و افسار زدن ✍ يكى از شاگردان شيخ انصارى: شبی شيطان را در خواب ديدم كه بندها و طنابهایی در دست داشت. پرسیدم: اين بندها براى چیست؟ شیطان: اينها را به گردن مردم می‌افکنم و آنها را به سوى خويش می‌کشانم. روز گذشته يكى از اين طنابهای محكم را به گردن شيخ مرتضى انصارى انداختم و او را از اتاقش تا اواسط کوچه‌ كشيدم ولى افسوس كه عليرغم تلاشهاى زيادم از قيد رها شد و رفت. وقتى از خواب بيدار شدم، گفتم: خوب است تعبير اين رؤیا را از خود شيخ بپرسم. از اين رو خوابم را برای ایشان تعریف کردم. شيخ فرمود: آن ملعون ديروز می‌خواست مرا فريب دهد ولى به لطف پروردگار از دامش گريختم. ديروز پولى نداشتم و اتّفاقاً چيزى در منزل لازم شد. با خود گفتم : يك ريال از مال امام زمان (عج) در نزدم است و هنوز وقت مصرفش فرا نرسيده است. آن را به عنوان قرض برمی‌دارم و انشاءاللّه بعداً ادا مى كنم. يك ريال را برداشتم و از منزل خارج شدم. همين كه خواستم جنس مورد احتياج را خريدارى كنم با خود گفتم : از كجا معلوم كه من بتوانم اين قرض را بعداً ادا كنم؟ در همين انديشه بودم كه ناگهان تصميم قطعى گرفته و از خريد آن جنس صرف نظر نمودم و آن پول را سرجاى خود گذاشتم. 📚 داستان‌هایی از علما ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠کلیپ تصویری: کمک کن تا کمکت کنم 🔸حجت الاسلام محمدرضا رنجبر ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳️ شیعه در کلام امام حسن عسکری (ع) 👤 حجت‌الاسلام دکتر رفیعی ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸